شهید بروجردی و دفاع مقدس (2)

می دانیم که با شروع دفاع مقدس شهید بروجردی نیز مانند بقیه سرداران سپاه اسلام همّ و غم و فعالیت هایش گسترش پیدا کرد؛ از آن دوران بگویید.
يکشنبه، 8 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهید بروجردی و دفاع مقدس (2)

شهید بروجردی و دفاع مقدس (2)
 




 

می دانیم که با شروع دفاع مقدس شهید بروجردی نیز مانند بقیه سرداران سپاه اسلام همّ و غم و فعالیت هایش گسترش پیدا کرد؛ از آن دوران بگویید.

زمانی که جنگ شروع شد تمام حضور شهید بروجردی در منطقه غرب کشور بود. آن موقع خیلی تلاش می شد تا شاید عملیات هایی نیز در غرب کشور انجام بگیرد ولی واقعیت این بود که مرکز ثقل اصلی جنگ ایران با عراق در استان خوزستان بود. تقریباً دو سوم توان ارتش عراق در آن جا متمرکز شده بوده تا شاید بتواند خوزستان را به اشغال خودش درآورد و مهم ترین شهرهایی که از ایران گرفت هم عمدتاً درجنوب کشور و خوزستان بود. با وجود این از روزهای اول جنگ تمام تمرکز رزمندگان و برنامه ریزی های عملیاتی برای آزادسازی سرزمین های ایران در خوزستان صورت گرف یعنی عملیات ثامن الائمه (ع) برای شکستن حصر آبادان - عملیات طریق القدس برای آزادسازی بستان - عملیات فتح المبین جهت رسیدن به مرز فکه و عملیات بیت المقدس برای آزادسازی خرمشهر همگی در منطقه خوزستان انجام شد. ما در منطقه غرب کشور و کرمانشاه بیشتر عملیات هایی محلی داشتیم که در آن جا سپاه هر استان خودش برنامه ریزی می کرد و کارها را انجام می داد و به آن صورت عملیات سراسری و بزرگی در منطقه غرب کشور نداشتیم. شهید بروجردی به دلیل این که بر مسائل حزب دموکرات کردستان و مسائل مربوط به شمال غرب و غرب کشور مسلط بود تا زمان شهادتش عمدتاً تمام دوران جنگ را در این منطقه و در منطقه شمال غرب به سر برد و فرصت نکرد به منطقه جنوب که بسیاری از عملیات های جنگی در آن جا انجام شد بیاید. در مجموع تمام زحمات ایشان در منطقه استان های کرمانشاه کردستان و آذربایجان غربی متمرکز شده بود و ما در دوران جنگ شاهد حضور ایشان در مناطق جنوبی کشور و عملیات های معروفی مثل بیت المقدس و فتح المبین و از این قبیل نیستیم.

در عوض شاهد چه چیزهایی هستیم؟

شاهد این هستیم که ایشان تمام همت و تلاشش را در منطقه غرب کشور گذاشته؛ هم در جنگ با عراق؛ هم در برخورد با حزب دموکرات و افراد مسلح کومله و هم گروه هایی که در آن جا فعال بودند و تلاش داشتند تا درگیری ها در مناطق مرزی با عراق را گسترش دهند. ولیکن در آن زمان عمدتاً حزب دموکرات در منطقه فعال بود و بیشترین عملیات مسلحانه را انجام داد. البته گروه کومله هم بود ولیکن کومله نسبت به حزب دموکرات کوچکتر و ضعیف تر بود و حزب دموکرات فراگیری جغرافیایی و جمعیتی بیشتری داشت و از نظر گستردگی حجم بیشتری از نظر نیرو و دایره نفوذ تشکیل می داد. کومله تقریباً مجموعه محدودتری بود که عملیات های چریکی انجام می داد. در این جا لازم است به این موضوع که به شهید بروجردی لقب "مسیح کردستان" را دادند بپردازم. دلیلش هم این بود که تمرکز و مرکز ثقل تمام فعالیت های شهید در آن منطقه بود. اصلاً علت این که به او "مسیح" می گفتند این بود که تمام صفاتی که از مهربانی و روحیه صلح طلبی حضرت عیسی مسیح (ع) ذکر و نقل شده در وجود شهید بروجردی نیز بود و به همین دلیل به ایشان نیز چنین لقبی دادند. او سعی می کرد با محبت کارها را جلو ببرد با لطف مدیریت کند.

می خواهیم به اثرات و برکاتی که شهید بروجردی از خودش باقی گذاشت بپردازیم. اثرات و برکات شهید بروجردی چند بخش است. منظور این که یکی در کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به عنوان یکی از مقدس ترین نهادهای برآمده از دل انقلاب و بچه های انقلاب نقش داشته و یکی هم در آن منطقه ای که خدمت می کرده و به قول شما و دیگر دوستان شهید در آن مسمی شده به نام مسیح کردستان. می خواهیم به این موضوع بپردازیم که یادگارهای شهید بروجردی در این چند بستر چیست؟

شهدای ما همه باصفا و برجسته هستند اما در بین آن عزیزان افرادی وجود دارند که در دوران حیات پر برکت شان رفتارهایی از خود بروز داده اند که ماندگارتر شده اند و در اذهان و افکار کسانی که آن ها را می شناختند بیشتر جای گرفته اند. در واقع آن ها جزو انسان هایی شده اند که وقتی صحبت یا مثالی از میدان جنگ و انقلاب به میان می آید شاهدش به این افراد نسبت داده می شود. مثلاً وقتی که بخواهند استناد کنند که چه کاری درست تر است؛ می گویند شهید بروجردی این کار را انجام داده. از میان همین افراد ما چند نفری را داریم که هرکدام به یک دلیلی خیلی معروف و برجسته شدند و در برهه ای از زمان خیلی شاخص شدند. یکی از این افراد شهید محمد بروجردی است که در منطقه غرب کشور جزو افرادی شد که با رفتار و عملکردش خیلی برجستگی پیدا کرد و در افکار دوستانش ماندگار شد. پس از پایان جنگ بعضی از افرادی که در کشور مسؤولیتی بر عهده گرفته اند همان کسانی هستند که در دوره ای تحت تأثیر خلقیات شهید بروجردی بوده اند. در اسلام حدیثی داریم که امام صادق (ع) می فرمایند: «کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم» یعنی مردم را به راه خدا بخوانید به جزء از طریق زبان و گفتن. منظور این است که با رفتار و عمل خود این کار را انجام دهید. یکی از کسانی که خلقیات و رفتارش بر اطرافیان و کسانی که او را می شناختند بیش از گفتارش اثر می گذاشت شهید بروجردی بود. الان وقتی که می خواهیم از شهید بروجردی یاد کنیم نمی گوییم وی سخنران ماهری بود یا در جلسات حرف های زیادی زده - البته نفوذ کلام هم داشته - ولیکن آن چه از وی باقی مانده است رفتار ایشان بوده که در میان دوستان بیشتر برجسته شده است و تعاملش با کسانی که با او مراوده داشتند تأثیرگذارتر بوده است. بنده فکر نمی کنم کسانی با شهید بروجردی برخورد داشته باشند و از او رنجیده یا ناراحت شده باشند. در حالی که در مسائل مربوط به سختی های جنگ و برخوردهای مربوط به درگیری های عملیاتی افراد معمولاً دچار تندخویی می شدند. خاصیت جنگ و عملیات این است که ظرفیت انسان ها را تحت فشار قرار می دهد و ممکن است در آن شرایط انسان ها تندخو و عصبی و ناراحت شوند و خشم خود را بروز بدهند. در دوران جنگ بعضی وقت ها حتی فرماندهانی داشتیم که زیرگوش رزمنده ای زده بودند که بیشتری فداکاری ها را می کرده؛ ولی از فرط عصبانیت و در شرایط بروز خطر این اتفاقات افتاده است. با وجود این یکی از کسانی که حتی در صحنه های سخت هم هیچ وقت کسی تندخویی و ناراحتی و پرخاشگری را از او به یاد نمی آوریم شهید محمد بروجردی است.
همه معتقدند که اگر از شهید بروجردی چند ویژگی مهم را بخواهیم یاد کنیم یکی خلق حَسَن یا نیکوی شهید است که خیلی مهم بوده است و دیگری آرامش و مدارای ایشان با افراد مختلف می باشد و نکته سوم این که وی اهل مروت بود. منظورم این که کسی بود که برای دوستانش فداکاری می کرد و حاضر بود که از خودش به خاطر آن ها بگذرد. نکته بعدی این که شهید بروجردی در کارها به رضای الهی توجه داشت و برای خودش کار نمی کرد. ما ندیدیم که اسم و رسم و عنوان ایشان در جایی مطرح شود. حتی بعضی وقت ها اتفاقاتی می افتاد که برای خود ما هم جای سوال بود.

در چه مواردی؟

مثل این که شهید بروجردی با وجود آن که هم از نظر سنی از بقیه رزمندگان همراه خود تا حدودی بزرگتر بود و هم سابقه مبارزاتی بیشتری داشت اما بعضاً اتفاق می افتاد درجایی که حتماً باید بروجردی فرمانده می شد شخص دیگری را در جایگاه فرمانده بالاتر از او می گذاشتند ولی ایشان این موضوع را به روی خودش نمی آورد. این نکته مهمی است که در وجود این انسان والا بود. معمولاً وقتی افراد برجسته ببینند که یک اقدام در عین بی عدالتی صورت گرفته خب ناراحت می شوند و در این شرایط کار کردن سخت است. یک بار در اثنای جنگ بود که وقتی در منطقه شمال غرب قرارگاه حمزه (ع) تشکیل شد ایشان را فرمانده آن جا گذاشتند بلکه به عنوان معاون تعیینش کردند. در حالی که به همان دلایلی که عرض کردم خیلی ها انتظار داشتند که ایشان فرمانده آن قرارگاه بشود. با همه این ها ایشان در رفتارش این مسأله را نمی دید و اهمیتی برای این مسأله قائل نبود و فقط دنبال این بود که کار خودش را درست انجام دهد. نکته دیگری که از شهید بروجردی دیدم و برایم جالب بود علاقه ایشان به حضرت امام خمینی (ره) بود و اعتقادی که به فداکاری در راه امام داشت. شهید بروجردی واقعاً دریافتش از امام به عنوان مرجع تقلیدی بود که راه پیامبر (ص) و ائمه (ع) را طی می کند و تمام تلاشش این بود که بتواند از انقلاب و نهضت امام خمینی محافظت کند و هر کاری که می تواند انجام دهد و نسبت به اندیشه ها و سخنان امام بسیار مقید و فداکار بود. به همین خاطر از زمانی که امام فرمودند کسانی که می خواهند در سپاه باشند دیگر جایز نیست عضو گروه ها و حزب های سیاسی هم باشند و نباید کار سیاسی هم بکنند هیچ کس نمی تواند موردی را از شهید بروجردی را به یاد آورد که ناخودآگاه برخلاف آن دیدگاه امام عملکرده باشد. او بر اساس همین فرموده امام خود را کاملاً در اختیار سپاه قرار داد و فقط به وظایفش در این نهاد مردمی می پرداخت.
شهید بروجردی و دفاع مقدس (2)

شهادت شهید بروجردی را چگونه روایت می کنید؟

یکی از مسائلی که وجود دارد این است که بعضی از مسؤولان و فرماندهان درست وقتی به اوج کارآیی و ثمردهی در فعالیت هایشان می رسیدند. آن ها را یا از حوزه مسؤولیت عملاً خارج می کردند یا در دوران جنگ به شهادت می رسیدند. شهید بروجردی نیز زمانی شهید شد که دیگر عملاً دارای مسؤولیتی که خودش راساً بخواهد انجام بدهد نبود. به بیان دیگر زمانی که ایشان فرمانده سپاه کرمانشاه بود آن جا شهید نشد بلکه وقتی فرمانده مستقیم منطقه نبود به شهادت رسید. خب کسی که فرمانده نیست خیلی از ایده ها و آرمانهای خود را نمی تواند مستقیماً به کار بگیرد و ما در جنگ شاهد بودیم که بعضی از فرماندهان برجسته مان مانند علی تجلایی - کاظم رستگار و حسن بهمنی زمانی شهید شدند که به صورت یک رزمنده عادی بودند و مسؤولیتی به آن ها واگذار نشده بود. قاعدتاً در منطقه شمال غرب - آذربایجان غربی - حزب دموکرات نسبت به آقای بروجردی خیلی حساس بود و به دنبال ترور و از بین بردن ایشان حساس بود که متأسفانه این بزرگوار در منطقه حضور حزب دموکرات خودروی شان روی مین های کار گذاشته شده در جاده روستایی رفت و به شهادت رسید. همان مین هایی که عناصر حزب دموکرات کار گذاشته بودند و این حادثه بسیار دلخراش را به وجود آوردند.

شهید بروجردی خود از مسؤولیت کنار رفته بود یا کنار گذاشته شده بود؟

این نکته را کسانی که دست اندرکارند باید بگویند که چرا چنین اتفاقی افتاده بود و بنده درست یادم نیست که چه مدتی و چگونه رخ داد. بالاخره شهید بروجردی انسان برجسته ای بود و می توانست کارهای زیادی بکند و لیکن در زمانی که شهید شد دیگر مثل قبل مسؤولیت سپاه منطقه را رسماً نداشت و لیکن در منطقه بود و فعالیت های خودش را تا آخرین لحظات انجام می داد. سرانجام نیز در حوزه ای شهید شد که از اول انقلاب به دنبال ایجاد امنیت برای منطقه شمال غرب بود و با آن شیوه ای که حزب دموکرات ناامنی ایجاد می کرد - مین و جاده - به شهادت رسید.

بعد از شهادت این بزرگوار چه اتفاقی افتاد و تأثیر شهادتش بر سپاه و منطقه چه بود؟

در بین پاسداران و رزمندگانی که ایشان را می شناختند شهادت شهید بروجردی تأثر و حزن عمیقی ایجاد کرد چون که آن ها واقعاً درک می کردند که چه انسان والایی از دست رفته است. البته او به فوز عظیم شهادت رسید ولی کشور از وجودش بی بهره شد. اگر بخواهیم هم در دوران جنگ و هم پس از آن و در سایر کارهایی که سپاه انجام داده است نقش اول را در مؤلفه های گوناگون بررسی کنیم می توانیم نقش اول را به فرماندهان متفکر و برنامه ریز بدهیم. کسانی که هوشیارانه با قوای دشمن برخورد می کردند و جنگی هوشمندانه انجام می دادند و از طرفی ابتکار عمل هم به خرج می دادند. منظور این که بی گدار به آب نمی زدند. ابتدا مسائل را به خوبی بررسی می کردند و بعد دست به اقدام می زدند. بنابراین اهمیت نقش فرماندهان خیلی بالا بود. البته در همه جای دنیا همین طور است و کسانی که مسؤولیت های بالاتری دارند نقش مهم تری ایفا می کنند، چون این افراد هستند که باید برنامه ریزی و تصمیم گیری بکنند. در کردستان هم می توان گفت که شهید بروجردی نماینده یک نوع طرز تفکر در مدیریت بود؛ همان طرز تفکری که آن را "بومی سازی امنیت" نام گذاری کرده اند. شهید بروجردی نماینده چنین اندیشه ای بود. وقتی شهید بروجردی به این صورت به شهادت رسید برای کسانی که او را می شناختند این احساس غمگنانه به وجود آمد که یکی از انسان های برجسته ای که با مسائل مربوط به کردستان آشنا بود از دست رفته است. در واقع او مزد مجاهدات خود را با شهادت گرفت ولی برای سپاه و رزمندگانی که او با او کار می کردند و او را می شناختند فقدانش ضایعه عظیمی بود. در بعضی از روایات داریم که:"اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه لایسدها شیء" یعنی زمانی که یک عالم و روحانی برجسته ای از دنیا می رود در اسلام یک ثلمه ای وارد می شود که از چیزی نمی تواند جای آن را پر کند. در واقع در سپاه هم وقتی کسی همانند شهید بروجردی از دنیا رفت خلأ بزرگی برای کسانی که به نقش فرماندهان فهیم واقف بودند ایجاد شد. به همین خاطر شهادت سردار بروجردی باعث ناراحتی و نگرانی بسیاری از فرماندهان سپاه که از نزدیک با ایشان آشنا بودند شد و به خصوص برای منطقه شمال غرب کشور ضایعه بزرگی بود. البته هنوز در این سال های بعد از شهادتش آن گونه که باید و شاید به نقش شهید بروجردی پرداخته نشده است و هنوز در کشور به آن میزانی که لازم است از ایشان تجلیل و تکریم صورت نگرفته است. مثلاً بنده دقیقاً نمی دانم که الان در تهران میدان یا خیابانی به نام شهید بروجردی هست یا نه؛ اطلاع ندارم - البته یک پل را در بزرگراه بعثت دیده ام که کافی نیست- گرچه تاکنون چند جلد کتاب درباره شهید بروجردی نوشته شده است ولی شاید باز هم جا داشته باشد که کتاب های بیشتری راجع به ایشان نوشته شود. خوب است مردم بدانند که چه انسان هایی آن فداکاری های بزرگ را انجام دادند که انقلاب حفظ شد و جریاناتی مثل جریان حزب بعث عراق که می خواستند از فرصت سقوط رژیم شاهنشاهی استفاده کنند و در کشور ایران صاحب نفوذ شوند نتوانستند موفق شوند. واقعاً این که صدام از بین رفت و حزب بعث نابود شد همه اش نتیجه فداکاری هایی بود که در دوران جنگ و اوایل انقلاب در مناطقی مثل کردستان اتفاق افتاد و تمام برنامه هایی که قرار بود صدام انجام دهد به بن بست خورد و در پایان هم خودش و خانواده اش و حزبش نابود شدند. خب در آن زمان خیلی ها می توانستند کنار بکشند و کاری به این مسائل نداشته و بی تفاوت باشند. کسی از شهید بروجردی نخواسته بود که باید در کردستان اسلحه به دست بگیرد و فنای راه انقلاب شود. شهید بروجردی هزار تا کار می توانست بکند و نیازی به این که بیاید و در منطقه خطر خودش را درگیر کند نداشت و لیکن می بینیم که آمد و تمام زندگی و وجودش را برای دفاع از انقلاب گذاشت؛ چون ارزش نهضت اسلامی را به خوبی درک می کرد. کسانی که در زمان شاه در کار مبارزه و جنبش حضور داشتند نعمت سرنگونی آن رژیم و ایجاد فضای آزاد برای تنفس را خیلی خوب درک می کردند و همیشه نگران بودند که این وضعیت از بین برود و خلقیات و رفتارهای دوران شاه دوباره باز تولید شود. زمانی که رژیم صدام جنگ را آغاز کرد تصور می شد که عراق مأموریت دارد تا تفکر برآمده از انقلاب و آرامش ایجاد شده در ایران از بین ببرد چون رژیم صدام هم مثل رژیم شاه استبدادی و دیکتاتوری و حتی بدتر از آن بود. این انسان هایی مثل شهید بروجردی بودند که نگذاشتند تا کسانی مثل صدام به اهداف خودشان برسند و واقعاً اگر این ها به مناطق ناآرام نرفته بودند و فداکاری نکرده بودند حزب دموکرات با حمایت صدام به راحتی می توانست تمام کردستان را به صورت مسلحانه در کنترل خود بگیرد. عراق هم به راحتی می توانست منطقه زیادی از خوزستان را در اشغال خود نگه دارد. فداکاری های امثال بروجردی باعث شد که این ها به اهداف خود نرسند و دست آخر هم قدرت های بزرگ به این نتیجه رسیدند همان صدامی که پرورشش داده بودند برای این که با انقلاب اسلامی درگیر شود برای خودشان منشأ خطر شده و او را از بین بردند. اگر امثال شهید بروجردی نیامده و در صحنه دفاع از انقلاب وارد نشده بودند طبیعتاً معلوم نبود به چه عاقبتی در درگیری های کردستان و جنگ می رسیدیم. این ها با اراده قاطع و با تمام وجود خود در صحنه ماندند و نگذاشتند دشمنان در صحنه طراحی شده به هدف برسند و توانستند کارهای بزرگی هم بکنند. در نظر بگیریم که به جز ایران که متکی به قدرت برآمده از انقلاب بود اگر هر کشور دیگری درگیر جریانی شبیه کردستان شده بود برایش فاجعه بار بود. حزب دموکرات در کردستان از سوی رژیم بعث عراق همه جور حمایت تسلیحاتی مالی تبلیغاتی و غیره می شد. تقریباً برای مدتی نزدیک بیست سال کشور ایران را در منطقه کردستان درگیر جنگ کردند. تقریباً ما بیست هزار نفر در کردستان از اول انقلاب تا زمانی که جنگ در آن جا خاتمه پیدا کرد شهید دادیم. خب این علامت آن است که سرمایه گذاری بزرگی شده بود تا بتوانند از آنجا اهداف خودشان را پیش ببرند. افرادی همانند شهید بروجردی بودند که نگذاشتند برنامه های آن ها تحقق پیدا کند و ما الان خوشبختانه در این منطقه آرامش و فضای مساعدی را شاهدیم.

شما چند سالی از شهید بروجردی کوچکتر بودید و از سنین جوانی هم رده و معاشر با چنین جوانان بزرگواری بودید. تقدیر چنین بود که آن عزیزان در همان جوانی به شهادت رسیدند و شما به میان سالی هم رسیدید. دوست داریم با نگاه پخته و دنیا دیده امروز شما آشنا شویم؛ از پس این همه مخاطراتی که تمام این سال ها بچه های نظام و ایران با آن دست به گریبان بودند و شما هم جزو بچه های سپاه هستید که همه این ها را پشت سر گذاشته اید. نگاه امروز شما به آن بزرگوار چگونه نگاهی است؟

همیشه برای امثال شهید بروجردی احترام فراوانی قائلیم؛ چون آن ها را شهید راه خدا می دانیم و کسانی که به شهادت می رسند به فوز عظمی و اوج عرفان رسیده اند. از دیدگاه اسلامی فوز عظمی آخرین مرحله ای است که یک انسان می تواند به آن مرحله در تکامل مسیر انسانی خویش برسد. به همین خاطر در زیارت عاشورا خطاب به امام حسین (ع) می خوانیم: "یا لیتنا کنا معک فنفوز فوزاً عظیماً" یعنی شهادتی که محمد بروجردی از آن استقبال می کرد فوز عظیمی بود که سرانجام به آن رسید. قرآن هم می فرماید "و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون" ما دوستان زیادی را داشتیم که از قدیم با آن ها آشنا بودیم و در طول این دوران از دنیا رفتند اما شهید نشدند. ولیکن دوستانی را داشتیم که با شهادت از دنیا رفتند. ما الان زنده بودن آن هایی را که در راه خدا کشته شدند احساس می کنیم یعنی تفاوت دارند با کسانی که به صورت طبیعی از دنیا می روند. این که خدا می گویند این ها زنده هستند ما به خوبی این مسأله را احساس می کنیم چون همین الان شهدا در تفکر و رفتار ما تأثیرگذارند و به عینه این موضوع را می بینیم. به همین خاطر شهید بروجردی از کسانی است که بعد از سالیان دراز از شهادتش هنوز هم وقتی اسمش مطرح می شود تأثیر خودش را در بین کسانی که او را می شناختند باقی می گذارد. فکر می کنم که این مهم ترین مسأله ای است که برای امثال شهید بروجردی باید بدان اشاره کرد که آن ها به اوج پاداش در جهاد رسیدند و کسی به این اوج می رسد که به شهادت رسیده باشد؛ چون گفته می شود اجر جهاد شهادت است.
منبع:نشریه مسیح کردستان، شماره 67.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط