اهمیت عالمان دینی و تعمیق و توسعه ی اجتهاد
انتظار، اجتهاد را قاعده مند و پویا ساخت و فقیهان را مدد کرد تا در روزگار غیبت امام علیه السلام احکام دینی را به مردم برسانند. این کارکردِ مهمی است که در مکتب انتظار رقم خورد و با خود، دست آوردهای فراوانی را به همراه آورد. در این قسمت از چگونگی این حرکت حیات آفرین، بحث می کنیم.پیش از ورود به بحث لازم است قلمرو موضوع مشخص شود. منظور از علما در این عنوان، عالمان دینی یعنی فقها هستند و منظور از پاسداری، اعم از احیا، حفظ، نشر و گسترش معارف دینی و ستیز در برابر تجاوزگران به حریم دین است. مراد از دین نیز مجموعه ی معارف و اعتقادات، اخلاقیات و امور تربیتی و احکام و مسائل علمی است که از آن به قوانین و مقررات موضوعه یا به اصطلاح فقها «فقه» تعبیر می شود.
بستر بحث از نظر زمانی، عصر انتظار یعنی از زمان غیبت صغری (260 ه.) است، چون عصر قبل از غیبت، عصر حضور ائمه علیهم السلام است و در عصر حضور گرچه فقها و عالمان دینی بودند، اما به علت حضور امامان علیهم السلام تحت الشعاع قرار داشتند؛ بدین معنا که مرجعیت آنان در صورت دست رسی نداشتن مردم به ائمه علیهم السلام بوده است و مردم در حد امکان سعی می کردند به منبع و مرجع اصلی مراجعه کنند. خود فقها نیز مشکلات و مسائل خود را تا حد مقدور با آن بزرگواران در میان می گذاشتند.
جایگاه عالمان دینی
عالمان دینی به لحاظ دانشی که می اندوزند و نیز به سبب رابطه ی ولایی با شیعیان یا پیشوایان معصوم و رسالت و مسئولیت خطیر پاسداری، آگاهی بخشی و تربیتی که دارند در شریعت از رتبه و جایگاه بلندی برخوردارند که از دو منظر بدان اشاره می شود:الف) منظر آیات
قرآن می فرماید:(و جعلنا بینهم و بین القری الّتی بارَکنا فیها قریً ظاهرةً و قدّرنا فیها السَّیر سیروا فیها لیالی و أیّاماً آمنین)؛ (1) (در میان آنان و میان آبادی هایی که در آنها برکت نهاده بودیم، آبادی های متصل به هم قرار داده بودیم و در میان آنها مسافت را به اندازه، مقرّر داشته بودیم [و به آنها گفتیم:] در این راه ها شب ها و روزها آسوده خاطر بگردید.
در چندین روایت، امامان علیهم السلام «قرای ظاهره» را دانشمندان و عالمان دینی دانسته اند که میان مردم و «قرای مبارکه» یعنی معصومین علیهم السلام قرار دارند و مردم را با ارشادها و راهنمایی های خود به «قرای مبارکه» می رسانند و مردم از حرکت در این مسیر در هر شرایطی احساس امنیت می کنند.
قرآن می فرماید:
(فلولا نفر من کلِّ فرقة منهم طائفةٌ لیفقَّهوا فی الدّین و لیُنذروا قومهم اذا رَجَعوا إلیهم لعلّهم یحذرون)؛ (2) چرا از هر گروهی از آنان (مؤمنان) طایفه ای کوچ نمی کند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابد و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند.
منظور از تفقّه در دین، فراگیری همه معارف و احکام اسلام، اعم از اصول و فروع است. بنابراین آیه یاد شده دلیل روشنی است بر این که همواره گروهی از مسلمانان به عنوان انجام یک واجب کفایی باید به تحصیل علم و دانش در زمینه تمام مسائل اسلامی بپردازند و پس از فراغت از تحصیل به ارشاد و هدایت مردم همت گمارند.
ب - منظر روایات
اما اندیشه گری و تفقه از دیدگاه روایات چگونه است. امام علی علیه السلام می فرماید:تفقَّه فی الدّین فاِنّ الفقهاءَ ورثة الاَنبیاء؛ (3) در دین تفقّه کن، زیرا فقیهان، وارثان پیامبرانند.
در این روایت، امام علی علیه السلام ضمن دستور به تفقّه در دین، فقها را وارثان انبیا معرفی کرده است.
از امام زمان عجل الله تعالی فرجه نیز دستور اکید است که:
امّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فاِنّهم حجَّتی علیکم و اَنا حجة الله علیهم؛ (4) در حوادث و رخدادهایی که پیش می آید به روایان احادیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان می باشم.
در این توقیع شریف، حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه تکلیف شیعیان را در عصر غیبت مشخص کرده و آنان را در رخدادهای اجتماعی به روایان احادیث که همان فقها هستند ارجاع داده است. و در فلسفه ی دستور خود تأکید کرده که فقها حجّتِ آن حضرت در میان مردم می باشند.
رسالت ها و ویژگی ها
عالمان دینی در سِمَت جانشین پیامبر صل الله علیه و اله و امامان معصوم علیهم السلام از آغاز غیبت صغری تاکنون با تحمّل رنج و سختی هایِ «تفقه در دین» و نیل به مقام اجتهاد و نیز برقراری رابطه ی معنوی و پیوند ولایی با امام زمان خویش و تخلّق به اخلاق رسول الله و الگوگیری از خط مشی عملی و زندگی زاهدانه و مجاهدانه امیرمؤمنان علیه السلام توانسته اند پاسداران امین و مخلصی برای اسلام عزیز، تکیه گاه مورد اعتمادی برای پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام و پیش گامان جهاد و مبارزه با ستم گران، طاغوت ها و تجاوزگران به حریم اسلام و مرزهای مسلمانان در عرصه های فکری و فرهنگی، بلکه نظامی باشند.مرزبانی از عقیده ی اسلامی
بخشی از رسالت ها و ویژگی های عالمان دینی در مرزبانی از عقیده ی اسلامی است؛ توضیح آن که: دشمنان عقیده و اندیشه ی اسلامی همواره - به صورت فردی و گروهی - می کوشیدند افکار و اذهان مردم را از اعتقادات و معارف حقّه دین، نهی کنند. این تلاش در دوران غیبت، ابعاد گسترده تری پیدا کرد. فقهای اسلام، شاخص ترین قشری بودند که در سنگر هدایت و ارشاد و تعلیم و تربیت به مرزبانی عقیده ی اسلامی همت گماردند و در هر عصری با استفاده از جایگاه وعظ و خطابه، نوشتن کتاب های ارزنده، تشکیل حوزه های بزرگ علمی و درسی و بحث و مناظره با سران مخالفان و مکاتب الحادی جوامع اسلامی و تشنگان حقیقت را از چشمه سارهای قرآن و سنت معصومین علیهم السلام سیراب نموده، شیاطین انس و رهزنان ایمان و عقیده ی مسلمانان را از دست یابی به اهداف شوم خود مأیوس می کردند. امام عسگری علیه السلام در این باره از قول امام صادق علیه السلام می فرماید:علمای شیعیان ما مرزبانان مرزی هستند که شیطان و لشکریانش از آن جا قصد هجوم دارند. آنان شیاطین را از یورش به حریم شیعیان ما باز می دارند و نمی گذارند او و پیروان معاندش بر پیروان ما مسلط شوند. (5)
و نیز در روایتی دیگر از زبان پدرش امام هادی علیه السلام فرمود:
اگر بعد از غیبت قائم ما عالمانی نباشند که از دین حمایت کنند و مردم را به سوی قائم ما فرا خوانند و شیعیان ناتوان را از وقوع در دام های شیطان و پیروان سرکش او برهانند. کسی باقی نمی ماند مگر آن که از دین خدا بر می گردد. لیکن عالمان دینی زمام دل های شیعیان ضعیف را در دست می گیرند و همچون سکان داران کشتی، آنان را از خطرات و تهدیدها نجات می دهند. آنان بهترین انسان ها در پیش گاه خداوند هستند. (6)
نتیجه این که مسئله انتظار، زمینه ی تربیت علمای دینی را در بخش های مختلف فراهم کرد و تلاش مستمر و سازمان یافته علما را در ایفای نقش ها و مسئولیت هایی که در فقدان معصوم متوجه ایشان بوده، به وجود آورد. از همین رو، علما نقش مشخص تر و جدی تر را در جامعه عهده دار شدند و سازمان روحانیت، نهاد وکالت و حوزه های علمیه در این راستا شکل گرفتند و نقش ها سریع تر و تعریف شده تر مطرح شد. از آن طرف مردم هم در زمان غیبت احساس و اعتقادشان این است که تنها مرجعی که می تواند دین را از آنان اخذ نماید علمای دینی هستند علما هم نگاهشان به این بوده که بتواند در غیاب معصوم پاسخ گوی نیازها باشند.
رسالت حوزه های علوم دینی
حوزه های علوم دینی شیعه، تبلور عینی و تابلوی جاودانه فلسفه انتظارند. دل سوخته ترین عاشقان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، در این مهد، بالیدند و استوارترین و مایه ورترین میراث فرهنگی مهدویت را همین حوزه های مبارک آفریدند. دست پروردگانِ حوزه های شیعه، هر کدام در دیار و اقلیم خویش، پرچم انتظار بودند، بر بام تاریخ آن قوم و دیار و مشعل هایی فروزان فرا راه کاروان بشر به کعبه وصال و در تاریکستان فتنه ها، هواها، هوس ها، خدعه ها و ده ها بیراهه های راه گونه و سراب های آب نما و چراغی روشن بر مناره آرمان شهر اسلام.اینان، در سیاه ترین دوره ها، با مدد جستن از «انتظار فرج»، امید به فرج را در دل های پاک دینان و زلال فطرتان زنده داشتند و جنبش های عدالت خواهی و ستم ستیزی را، در جای جایِ دارالاسلام به پا ساختند. امیدی که چونان دویال برای تکاپو در زندگی گذر از باتلاق ها و بیغوله های جهل، دودلی و گمراهی است. مگر نه این است که ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه نجات بخش بشر از کفر و ستم، در عصر سیاست هاست. مگر او، منادی عدالت، برپا دارنده حدود دینی، احیاگر معارف قرآنی و برپا کننده ی حکومت عدل الهی نیست، مگر غیر از این است که او کرامت های اخلاقی را در زندگی و جامعه بشری پیاده می کند و آرمان های انبیا و اولیای الهی را عملی می سازد و عینیّت می بخشد؟ و آیا حوزه های علوم دینی و عالمان فرهیخته و ربّانی، در طول تاریخ، رسالتی جز این می جستند و تلاشی غیر از این داشتند؟
مگر نه این که فلسفه وجودی حوزه ها، تبیین مکتب، پاسداری از اسلام ناب، دفاع از مظلوم، انگیختگی روح عدالت خواهی، عدالت گستری، نشر علمی و عملی فضائل اخلاقی و الهی و فرآورده های دینی و قرآنی، پاس داشت حدود و ثغور شریعت، زنده نگه داشتن امید به عدالت و ایجاد گشایش، برای پاک سازی ذهنی از همه کج اندیشان و ستم هاست؟
مگر عالمان ربانی، نابودی طاغوت ها و ستم شاهان و استقرار معارف و ارزش های ناب محمد صل الله علیه و آله را در همه زوایایش وعده ندادند و خود در عمل، گواه این مدعی نشدند و در آماده سازی مقدمات فرج و رسیدن به حکومت عدل جهانی، جام شهادت را ننوشیدند؟
آری آنان چنین بودند و شاهدانی شدند گویا بر بام تاریخ بشر. گزاف نیست اگر بگوییم کارنامه حوزه ها، جز انتظار فرج نیست. اندک تأملی در تاریخ حوزه های شیعه، درستی این گفته ها را می نماید. بر طبق آن چه که اشاره شد سه رسالت اساسی و مقدس حوزه در عصر انتظار عبارت است از:
1- اهتمام و اقتدا: اسوه گیری از آرمان های مهدوی و سامان دادن زندگی و تلاش حوزوی و سیرت و رفتار عالم دینی و طالبان علم، بر اساس سیره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه و پرتو گرفتن از آن انسان کامل.
2- وراثت: پاسداشتِ مکتب مهدی، حراست از معارف ناب اسلامی و خرافه زدایی از زلال سیمای مکتب وحی.
3- نیابت: برفراز داشتن پرچم هدایت، نگاهداشت روح عدالت خواهی و ستم ستیزی، سرپرست امت اسلامی در غیبت بزرگ و طولانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه.
اینک نظری کوتاه به نقش و اهمیت هر یک از موارد فوق می افکنیم:
اهتمام و اقتدا
امام زمان عجل الله تعالی فرجه و انتظار برای حوزویان، نه یک عقیده که زندگی و حیات است؛ حیاتی که تغذیه فکری و مادی آنها، به عنایت او وابسته است هم سرباز اویند، هم برخوان نعمت او، از او چراغ راه می گیرند و رسم هدایت می جویند. مردم نیز به آنها چنین می نگرند.با این برداشت، متولیان و سازمان دهندگان حوزه، که خود نیز به یُمنِ وجود و عنایت و لطف او، عزّت و سروری یافته اند، بایسته است که خطوط نورانی قامت معنوی آن امام همام را تراز و شاخص سازماندهیِ تشکیلات، بازسازی و بالنده سازی حوزه ها کنند و همت خویش را در پی ریزی حوزه ای که خشنودی مولاست به کار گیرند. رسالت جهانی مهدی را با همه بار معانی اش، دلیل کار حوزه ها کنند. آنان باید حوزه ای بسازند که شاگردانش اوصاف امام عصر علیه السلام را قبله خویش قرار دهند و عشق به او را مسیر خود. اگر مهدی، امام عصر، امام زمان و صاحب عصر و زمان است، آنان نیز، زمان شناس بارآیند و طلایه داران عصر خویش تا بتواند مدیر و هادی قبیله شوند و زمان و روزگار و جامعه و زندگی مردم را بر راستای ویژگی ها و هدف های امام زمان سامان دهند.
وراثت
عالمان ربانی و حوزه های علوم دین در روزگاری که امام زمان علیه السلام از ما چهره پوشانده است، وارث او در نگاهبانی میراث معرفتی دین و ایمان مردمند. بیان احکام، روشن کردن مرزهای اعتقادی، بیرون آوردن معارف، اخلاق، آداب و موازین تربیتی از متون دینی و تأمین دانش های دینی مورد نیاز جامعه اسلامی، بر عهده ی آنان است. آنان در روزگار غیبت، باید محاسن و نیکویی های معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام را به نسل ها بنمایانند و برتری منطق و توانایی اسلام را در برآوردن بهروزی و سعادت بشر، با زبان همان روزگار و با بهره وری از بهترین ابزار پیام رسانی به جهان، برسانند: «العلماء مصابیح الارض و خلفاء الأنبیاء و ورثتی ورثة الأنبیاء». (7)این وراثت، همان زنده نگه داشتن اسلام بر فراز اعصار است:
در روزگار طولانی غیبت حضرت، شیطان های پنهان و آشکار، تهاجم خود را آغاز می کنند تا پایه های اعتقادی مسلمانان را سست و ایمان آنان را بربایند، تنها پناه گاه مسلمانان، حوزه های علمی و اعتقادی است که باید در خور هر مورد، به دفع و رفع این زیان ها و خطرها بپردازند و با بهره وری از منطق نیرومند وحی، به حفاظت از اسلام بپردازند.
معصوم می فرماید:
لولا من یبقی بعد غیبة قائمنا علیه السلام من العلماء الدّاعین إلیه، و الدّالّین علیه. و الذالبّین عن دینه بحجج الله، و المنقذین لضعفاء عبادالله من شُباک ابلیس و مَرَدَتَه، و من فخاخ النّواصب لما بقی اَحدٌ إلّا ارتَدَّ عن دین الله و لکنّهم الّذین یُمسکون ازمة قلوب ضعفاء الشیعة کما یمسک صاحب السّفینة سکّانها؛ (8) اگر در روزگار غیبت قائم، عالمانی نبودند که ظهور و فرج او را فریاد کنند و مردم را به سوی او ره نمایند و از دین او، با استدلال های محکم، به دفاع برخیزند و کسانی را که ایمان سستی دارند، از ابلیس و پیروانش و از شکار ناصبیان (یورش گران برای ارکان دینی) رهایی بخشند، هیچ کس باقی نمی ماند، مگر این که راه ارتداد پیش می گرفت، ولی آنان، زمام شیعیان را در دست می گیرند، چونان که ناخدای کشتی عقبه کشتی را ....
گل های سرسبد حوزه ها، عالمانی ربّانی، به حق در درازنای تاریخ تشیع، وارثانی امین و هوش مند بودند و از میراث به جای مانده پیامبر و امامان شیعه، نیک پاسداری کردند، در هر دوره ای غبار خرافه را از سیمای زلال دین زدودند و با خرافه و خرافه بافان و خرافه سازان، به ستیز و رویارویی برخاستند، شبهه ها را پاسخی در خور دادند و دماغ شبهه افکنان در دین و ایمان مردم را با برهان ها و استدلال های متین به خاک مالیدند و ایتام آل محمد صل الله علیه و آله را که میراث معنوی و مذهبی شان مورد تاخت و تاز قرار گرفته بود، با رنج های استخوان سوز، طاقت فرسا و مقاومت و درایتی شگفت انگیز، پاس داشتند و توصیه امامان در توصیف وارث حقیقی اهل بیت را تبلور عینی و عملی بخشیدند. سرگذشت جهاد علمی عالمان ربّانی، در طول تاریخ حوزه های علوم شیعه، پر از حماسه ایثار، نستوهی و سرباختگی است. آنان، هم اسلام ناب را پاس داشتند و هم در رویارویی با زر و زور و تزویر حاکمان تاریخ، پرچم سرخ تشیع را بر فرازِ این خاکستان، برافراشته داشتند. نگاهی به سیره و میراث عظیم فرهنگی و علمی عالمان شیعه، گواه این مدعاست. نوشته هایی که هر کدام در پس خود فلسفه ها، رازها، رنج ها و حماسه ها دارند و فصلی پر دامنه از رویارویی علمی و فرهنگی حوزویان و دگراندیشان را فرا روی ما می گشایند.
تنها در میراث داری از غیبت مهدی عجل الله تعالی فرجه و فرهنگ انتظار، صدها عنوان کتاب به دست ما رسیده است که مطالعه و کاوش در چند و چون و خواستگاه پدید آمدن این کتاب ها، تابلویی زیبا از چگونگی مرزبانی و وظیفه داری آنان است. تلاش آنان در پاس داشتِ این اندیشه و فرهنگ سرنوشت ساز و دشمن برانداز، بر تارک تاریخ تشیع، خودنمایی می کند و چشم و دل هر خواننده و تاریخ پژوه را می نوازد. تابلویی که بیش از هزار سال، حماسه، تلاش فکری و فرهنگیِ میراث داری و تکلیف شناسی حوزویان را در عرصه معارف «مهدویت» به نمایش می گذارد. از ابن بابویه، کلینی، شیخ مفید، علامه حلی تا میرحامد هندی، علامه امینی و همفکران و شاگردان او.
در این تابلوی زیبا، شگفتی هایی از جلوداری علمی و فکری، گسترده آگاهی و آزاداندیشی، مرزبانی تا پای شهادت، مبارزه با خرافه و کج فکری و تنگ اندیشی و ... چشم را می نوازد و برای امروز حوزه ها می تواند راهنما و درس آموز باشد.
نیابت
دشوارترین وظیفه و تکلیف حوزه ها در عصر غیبت، نیابت عامه است. بی شک نیابت از امامی که منادی عدالت است به غور و کاوش در اصول و فقه نیست، به کرسی تدریس و انبوه شاگردان و نیز فقط به رساله و مناسک و گرفتن و تقسیم وجوهات و ... نیست.نیابت، پذیرفتن همه تکالیف اسلامی اعم از علمی، سیاسی، اجتماعی، تربیتی و رهبری است. نیابت از مقوله اقدام و عمل است، نه موعظه و حرف. نیابت، میدان داری و حماسه گستری در برابر دشمن است، نه انزوا گزینی و پس پرده نشینی. نیابت، شناخت زمان و مکان، سیاست های جهانی و اشراف بر حرکت تاریخ و جامعه هاست.
نیابت، در حقیقت، زعامت و رهبری عامه است، رهبری سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی تشیع. پاسداری از شیعه در دریای متلاطم روزگار خود و نگهبان همه ی مرزهای اسلام در برابر هجوم امواج فکرها و فرهنگ های گمراه کننده.)
پینوشتها:
1. سبأ، آیه 18.
2. توبه، آیه 122.
3. ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج4، ص 60، به نقل از: نهضت انتظار و انقلاب اسلامی.
4. وسائل الشیعه، ج18، ص 101.
5. بحارالانوار، ج2، ص 5.
6. همان، ج6، ص 5.
7. محمد ری شهری، میزان الحکمه، ج6، ص 466.
8. همان، ص 456.
/ج