از تاریکی تا روشنایی

گفت و گو از مهدویت و سراغ گرفتن از آرمان بلند اسلامی برای آینده در تجربه یک دهه گذشته با اوج و فرودهای قابل توجهی همراه بود.
سه‌شنبه، 17 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از تاریکی تا روشنایی

از تاریکی تا روشنایی
 

نویسنده: امیررضا خادمی



 

جستاری در اهمیت موضوع مهدویت در گفتمان شیعی و انقلاب اسلامی

گفت و گو از مهدویت و سراغ گرفتن از آرمان بلند اسلامی برای آینده در تجربه یک دهه گذشته با اوج و فرودهای قابل توجهی همراه بود. اولین موجی که به نظر می رسد به این گفت و گو دامن می زد، توهم پایان جهان در اتمام قرن بیستم و دغدغه های فرجام شناسانه مربوط به آن در سطح جهان بود که به طور طبیعی بر گفتمان داخلی ایران نیز اثر گذاشت و توجه ایرانیان را نسبت به موعودگرایی برانگیخت. بر این اساس طبیعی بود که بخش مهمی از فعالیت های مهدوی به پیگیری التهابات آخرالزمانی در غرب اختصاص یابد.
موج دوم همزمان با تحولات اجتماعی و سیاسی و علاقه مندی دولت به مهدویت به راه افتاد و با حجم وسیعی از فعالیت ها و برنامه های مختلف با درونمایه هایی همچون نفی تمدن غربی و تغییر مدیریت جهانی و فرا رسیدن عصر جدیدی در تاریخ بشر توأم شد. همچنین طیف وسیعی از مواضع سیاسی مخالف که ظاهراً از توجه این چنینی به مهدویت ناخرسند بودند، به تخطئه این گفتمان و نسبت دادن آن به مواردی همچون خرافه گرایی و فریبکاری پرداختند و گویی در این میان جایگاه مهدویت نیز همچون هر موضوع دیگر که به بازی سیاست کشانده شود. تا حدودی در افکار و اذهان عمومی متزلزل شد. در پس این دو موج جریان پنهانی ای نیز وجود داشته که به سوء استفاده از مهدویت و طرح ادعاهای موعودیت می پردازد و البته مورد پیگیری نهادهای امنیتی و قضائی قرار گرفته است. با وجود این گفت و گو درباره مهدویت به عنوان آموزه ای رفیع در بلندای فکر اسلامی و حقیقتی ژرف در عمق باورها و احساسات دینی همچنان ضرورت دارد و شناخت مواردی که چنین ضرورتی را سبب می شوند، اهمیت دارد.

تداوم رابطه زمین با آسمان

نخستین مساله ای که باعث می شود گفت و گو از مهدویت ضرورت پیدا کند، اعتقاد ما به تشیع و اهمیت مهدویت در آموزه های شیعی است. شیعه از آن جهت که با امامت آغاز می شود و با آن زندگی می یابد و در نهایت به مهدویت می رسد، همواره هویت خود را در پرتوی امامت و مهدویت جست و جو می کند. بنابراین طبیعی است که در طول تاریخ و در هر زمان بر این حقیقت پای فشارد و پیش رود، چرا که اصل و اساس و هویت آن به مهدویت مربوط می شود.
عالمان شیعه در طول تاریخ تأکید فوق العاده ای بر این حدیث مشهور از رسول خدا داشته اند که فرموده اند کسی که بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است.
ایشان با طرح این استدلال که مرگ جاهلانه نتیجه یک زندگی جاهلانه است، متذکر شده اند که ضرورت اعتقاد به امام زمان برخاسته از نقشی است که این باور در حفظ ساخت برتر زندگی انسان بر عهده دارد. درواقع باور یک فرد مسلمان به امام زمان خود – که دربردارنده پیام و اراده خداوند است – باعث می شود که زندگی او از خط فرو غلتیدن در جهل و نادانی دور بماند و پاکی و نور در زندگی و مرگ او به جریان افتد. این حقیقت دینی سبب می شود که ما به امام زمان (عج) اعتقاد پیدا کنیم و به این عقیده پایبند بمانیم. با این نگاه اگر کسی به امام زمان (عج) اعتقاد نداشته باشد یا در این اعتقاد سستی کند، از زندگی برتری که عقلانیت و نورانیت در آن موج می زند، محروم خواهد ماند.
به عبارت دیگر اساساً شیعه بودن ارتباطی ناگسستنی با توجه به مهدویت دارد و شیعیان به عنوان میراث داران رابطه انسان و آسمان، رمز حیات خود را در استمرار این رابطه می دانند و بدیهی است که بی گفت و گو از امام مهدی (عج) استمرار میان زمین و آسمان و جریان هدایت الهی برای انسان میسر نیست.
در نگاهی کلی تنها این شیعه است که با حفظ آنچه از وی و رسالت و معنویت به جای مانده، حامل امانتی سترگ برای انسان ها بوده و بشارت موعودی را که منجی انسان هاست به روشن ترین و کامل ترین بیان به همراه دارد. گذشته از این، عالم تشیع و شیعیان امروز زمانه ای را تجربه می کنند که بیش از پیش ضرورت پرداختن به مهدویت، آن هم با نگاهی جدی و راهبردی در آن مطرح است. حقیقتی که قرن ها شیعه بر حول او گرد آمده بود، در این روزگار آشکار شده و دیگران و البته مخالفان به خوبی دریافته اند که این زندگی و حیات در کجا سرچشمه دارد.

طلوع خورشید مسوولیت

از منظری دیگر گفت و گو از مهدویت در بین عموم مسلمانان و جهان اسلام ضروری است. بحث ها و گفت و گوهایی که درباره اتحاد دنیای اسلام و پیوند ملت های مسلمان با یکدیگر صورت می گیرد، به ناچار می باید درباره آرمان این اتحاد پاسخی فراهم کند و به این پرسش پاسخ دهد که به راستی مسلمانان بر سر چه چیزی می توانند و می خواهند متحد شوند و چه مدلی از زندگی در آینده می تواند مبنای حرکت مسلمانان قرار بگیرد؟ آیا به جز تحقق تمدن مهدوی که حقیقت بسط یافته حکومت نبوی است، هدف دیگری می تواند به عنوان افق نهایی و آرمان مشترک جهان اسلام مطرح شود؟ آرمانی که مورد اتفاق تمامی مسلمانان است و به تحقق آرمان های پیامبر خدا (ص) مربوط می شود.
از سوی دیگر به نظر نمی رسد مشکلات مسلمانان در دنیای کنونی که در رأس آن رویارویی تمام عیار با تمدن غرب قرار گرفته است و درهمه حوزه های زندگی (از فکر و فلسفه گرفته تا حکومت و تجارت و اخلاق) گسترده شده، بدون در نظر گرفتن مهدویت تمامی داشته باشد.
مهدویت عنصری است که نه تنها از جمله اشتراکات عقیدتی همه مسلمانان محسوب می شود که به دلیل رویکرد جدی و قوی آن به آینده بسیار راهگشاست و می تواند به عنوان شیوه صحیح و جدیدی از زندگی برای انسان ها مطرح شود.
بنابراین گفت و گو از آن به عنوان طرحی برای برون رفت از وضع کنونی نامطلوب ضروری است. در سویی دیگر روند رو به افزایش گرایش به اسلام به خصوص در سرزمین های نا آشنا و به دور از فضای اسلامی، اگر چه پدیده مبارک و مهمی است اما از آنجا که درک و تشخیص حقیقت اسلام برای انسان امروز دشوار شده و این چنین نیست که مانند سایر ادیان و مذاهب، تعالیم کلی و اساسی اسلام به خوبی شناخته و تبیین شده باشد، نگران کننده و مسوولیت زاست.
ضرورت گفت و گو از روح اسلام و آموزه های آن و ارائه طرحی به مشتاقان غیر مسلمان برای آینده نمی تواند به مفاهیم و آموزه های مهدویت بی ارتباط باشد.
اگر مسلمانان بخواهند در آینده حرفی داشته باشند، بی گفت و گو از آرمان مهدویت ارائه طرحی اصیل و کامل غیرممکن است؛ چرا که ارائه نمونه ای کامل که به طور مشخص آموزه ها و آرمان های اسلامی را تحقق بخشد، تنها با عنایت به مهدویت قابل دسترسی است.

راهی به رهایی از بحران

زندگی انسان امروزه به پازلی شبیه شده که همه قطعات آن به اشتباه در جایی غیر از جای خود قرار گرفته اند و از این رو صحبت از بحران ها و معظلات و راه نجات از آنها حرف و حدیث هر جمع و محفل علمی و عمومی ای است. روابط و مناسبات نامتناسب انسانی و نابرابری های موجود در کنار بحران های زیست محیطی و بیماری ها و کمبودهایی که روز به روز به تعدادشان افزوده می شود، همگی دست به دست هم داده اند تا جمع کثیری از آدم ها و سازمان ها و نهادها درصدد نجات و رهایی و بازسازی شرایط موجود برآیند و بشارت دهنده وضع مطلوب شوند.
با وجود این در روزگاری که ما زندگی می کنیم، درآمدن از چاله و افتادن در چاه مدل طبیعی زندگی انسانی به شمار می رود و نکته اینجاست که انسان امروز با آنکه دردها و بحران ها را با تمام وجود لمس می کند، متأسفانه از ریشه این نابسامانی ها و آنچه باعث به وجود آمدن این وضع شده، عموماً بی اطلاع است.
بنابراین می توان ادعا کرد غالب راه هایی که برای رهایی از این وضعیت پیشنهاد می شود، به ناکجاآباد ختم شود و حتی درمان هایی که برای ارواح خسته و دل های منزجر انسان امروز پیشنهاد می شود و سوغات هایی از هند و تبت و مریخ برای آنها به ارمغان می آورد نیز کارگشا نیست، نسخه هایی که تنها مزیت آنها افزودن باری بیشتر بر دوش مخاطبان و از بین بردن گزینه ای دیگر برای نجات است و گویی تقدیر این چنین رفته که این بحران ها و بن بست ها، زمینه ساز بازگشت به راهی باشد که زمانی انسان ها از پذیرش آن سرباز زدند.
در چنین شرایطی است که مهدویت به عنوان عصاره خالصی از معنویت و عدالت به عنوان راهی که خداوند برای نجات انسان فراهم آورده و در پیش پای انسان امروز قرار داده، بهترین و مطمئن ترین راه نجات محسوب می شود.
ضرورت این مسأله در رابطه با جوانان افزایش می یابد؛ کسانی که به مقتضای سن و روحیاتشان بیش از دیگران به دنبال راهی به آینده می گردند و تمنای هویت می کنند. بدون شک دستیابی به هویت اصیل و پویا، بی آنکه جوان خود را در پایان راهی از گذشته که به او رسیده احساس کند و در ابتدای راهی که به آینده ای مشخص در جریان است ببیند، میسر نمی شود.
مهدویت از آن جهت که تفسیری واقعی و معنوی از گذشته انسان به دست می دهد و نیز افقی روشن پیش روی او می گشاید، بیشترین مخاطبان خود را در میان جوانان خواهد یافت.

انقلابی از جنس آرمان

انقلاب اسلامی ایران محصول اراده تاریخی است که ارتباط وثیقی با مهدویت دارد و خاستگاه، مبانی و مقاصد آن برخاسته از متن اندیشه امامت و مهدویت و استمرار آن در قالب سازمان وکالت و نیابت است.
از این رو توجه به پشتوانه تاریخی این انقلاب و نقش و تأثیر آن در مناسبات و تحولات جهانی که با عصر تازه ای از حضور دین و معنویت گرایی توأم شد و همچنین ترسیم همه جانبه مشخصات آن در مقایسه با سایر انقلاب ها و حرکت ها، بی عنایت به اندیشه مهدویت ناقص و ابتر است.
این خاستگاه و این آرمان، هم در اندیشه و کلام رهبران انقلاب و هم در فکر و جان مردمی که آن را پدید آوردند، حضوری پر رنگ دارد.
از این منظر آنها که دل در گروی ادامه این انقلاب و حرکت آن به سمت ایده آلی که از ابتدا معطوف به زمینه سازی ظهور امام مهدی (عج) تعریف شده است دارند، ناگزیرند تا با پرداختن به مهدویت، هویت، موجودیت و روند انقلاب اسلامی را توضیح دهند و تحلیل کنند.
فقدان این عامل جدا از دور ماندن از آرمان ها و اختلال در جریان اصلاح، باعث می شود آنها که از بیرون با آن مواجه می شوند یا حتی افرادی که در درون آن متولد می شوند و رشد می یابند – آن چنان که تنها به نظاره بخشی از یک فیلم نشسته باشند – نتوانند به فهم درستی از آن دست یابند. بنابراین انقلاب اسلامی، هم در هویت یابی و هم در حرکت به سمت آرمان، محتاج پرداختن جدی به مهدویت است.
علاوه بر این، توانمندی آموزه مهدوی در جهت دهی و هدایت مباحثه ها و گفتمان های فکری و اجتماعی مطرح در جامعه امروز انکارناپذیر است. مباحث معطوف به تمدن اسلامی، نهضت نرم افزاری و تولید علم و نیز جنبش عدالت خواهی و گفتمان هایی از این دست، بی توجه به مهدویت ثمره ای نخواهند داشت و در راه خواهند ماند.
مهم ترین ویژگی مهدویت در این عرصه آن است که با در نظر گرفتن چهارچوب هر بحث، خطر ورود به بیراهه ها و سردر آوردن از مدل های غیر توحیدی و توهمی را خنثی می کند و همواره چونان چراغی در مسیر، هم راه نشان می دهد و هم از بیراهه بر حذر می دارد.
اینکه منظور ما از تمدن اسلامی چیست و درصدد راهیابی به چه نوع تمدنی هستیم و نمونه تاریخی آن دقیقاً کجا و چه زمانی محقق شده است، نهضت نرم افزاری برای چیست و به کدام هدف نظر دارد و از چه مسیری می بایست عبور کند و عدالت خواهی چگونه معنای دقیق و شفافی می یابد و چه شیوه ای را در پیش گیرد تا به دعوای کارگر و سرمایه دار محدود نشود، نکاتی اساسی هستند که گمان نمی رود بدون پرداختن به مهدویت قابل حل و پاسخگویی باشند.

راه نجات

گفت و گو از مهدویت و موعود ادیان به عنوان حقیقتی ورای نسخه های امروزی بزرگ ترین هدیه ای است که می توان به انسان امروز داد. در چنین شرایط خطرناکی که امکان خطا و اشتباه در آن فراوان است، گفت و گو از امام مهدی (عج) می تواند شمار وسیعی از افرادی را که در استضعاف و اضطرار به سر می برند به ساحل نجات رهنمون شود. این مستلزم آن است که از یک سو این گفت و گو و دعوت به شیوه صحیح و اصیل خود صورت پذیرد و از سوی دیگر انسان ها تمام تلاش خود را به کار گیرند تا صادقانه و عاقلانه راه را از بیراه تشخیص دهند.
منبع: نشریه همشهری آیه شماره 3




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما