اصلاح شاخص ها
اکنون که دیدگاه خویش را اصلاح کرده ایم و رفتار خویش را با اصول و مبانی دینی تنظیم نموده ایم باید به اصلاح شاخص ها بپردازیم تا فرآیند رفتار مصرفی هر فرد مطلوب باشد.1.آب
آب نعمتی است که خدای متعال در اختیار بشرقرار داده و سرنوشت زندگی همه موجودات به آن گره خورده است. آب برترین نوشیدنی هاست؛() چنان که امام رضا(ع) طعم آن، طعم زندگی دانسته است.(2)تصوّراینکه ذخایرآب پایان نمی یابد، تصور خامی است،بلکه آب نیزچون دیگرنعمت ها رو به کاهش است.شیوه های غلط مصرف آب،و فرهنگ نادرست دراستفاده آن، روز به روز از عمر و مقدار این مایع حیات کاسته و سفره های زیرزمینی را تخلیه کرده است.
اصلاح آب راهه ها،ایجاد سد برای استفاده از سیلاب ها و باران ها و ... و بازیافت فاضلاب ها برای مصارف کشاورزی، تا اندازه ای می تواند از بحرانی شدن وضعیت موجود جلوگیری کند.درآموزه های دینی برای مصرف آب حتی برای وضو و غسل، مقدار معینی ذکر شده است؛ چنان که برای وضو یک مد(750گرم) و برای غسل یک صاع
(3 کیلو گرم) تعیین شده است که نشان می دهد درهر نوع مصرفی حتی طهارت و پاکیزگی باید نصابی را رعایت کرد و ازآن تجاوزنکرد.
قال رسول الله(ص): سیأتی اقوامٌ بعدی یستقلون ذلک فاولئک علی خلاف سنتی و الثابت علی سنتی معی فی حظیره القدس.(3)
چه بسا پس ازاین اشخاصی خواهند آمد که این مقدار را کم می دانند.آن ها برخلاف این آیین و روش من هستند. تنها کسانی که بر روش من پایدارند با من دربهشت همنشین اند.
2.تغذیه
امام رضا(ع) فرمود:اگر انسان ها از پرخوری و زیاده روی در مصرف مواد غذایی بپرهیزند،بدن هایشان قوام و استقامت می یابد.(4)و به قول سعدی شیرازی :
چو کم خوردن طبیعت کشت کسی را
چو سختی پیشش آید سهل گیرد
و گرتن پروراست اندرفراخی
چو تنگی بیند از سختی بمیرد
کاموری ها و افزون خواری ها تا آنجا رسیده است که عدّه ای برای مصون ماندن ازبیماری ها و چاقی های بیش ازاندازه به جراحی روی آورده اند و سوء تغذیه و ناتوانی درتامین نیازهای اولیه نیزعده ای را به فلاکت و امراض گوناگون مبتلا ساخته است.گویا جامعه بشری این سفارش سعدی را فراموش کرده است که :
نه چندان بخور کز دهانت برآید
نه چندان که ازضعف جانت برآید
راز تندرستی و طول عمر در پرخوری نیست،بلکه دراندازه نگاه داری درتغذیه است.
ازامام صادق(ع) در مورد مصرف میانه سوال شد؛فرمود:مصرف متعادل مصرف خوراکی های گوناگون است؛یعنی انسان گاه گوشت مصرف کند،گاه شیر، گاه روغن، زمانی نان و گاه سرکه.(5)
آگاهی به خواص میوه ها و مواد غذایی و اطلاع داشتن ازشیوه های صحیح مصرف، موجب مصونیت ازبیماری های بی شماری می شود،همان گونه که استفاده نکردن از میوه ها و غذاهای مانده و کنسرو شده چنین است.
درآموزه های دینی،مصرف مواد غذایی و میوه های تازه هرفصل مایه شادابی و تندرستی شمرده شده است.(6) تغذیه سالم و توجه کردن به دستورات غذایی راز سلامتی است؛ مثل این سفارش امیرالمومنین:
قال امیرالمومنین(ع) للحسن(ع):الا اعلمک اربع خصال تستغنی بها عن الطلب قال بلی، قال:لا تجلس علی الطعام الا و انت جائع و لا تقم عن الطعام الا و انت تشتهیه وجودالمضغ و إذا نمت فاعرض نفسک علی الخلاء فاذا استعملت استغیت عن الطب.(7)
امیرالمومنین(ع) به فرزند خود امام مجتبی فرمود:
آیا به تو چهارخصلت یاد ندهم که با به کار بستن آن ها ازطب بی نیازشوی؟
عرض کرد:چرا،فرمود: تا وقتی گرسنه نشده ای،بر سرسفره غذا ننشین،و از سر سفره غذا برنخیزمگر اینکه هنوز اشتهای خوردن داری.و غذا را کاملاً جویده باش. هرگاه تصمیم به خوابیدن گرفتی،شکم خویش را تخلیه کن.اگراین کارها را انجام دهی ازطب بی نیازخواهی بود.
3.لباس
پوشاندن تن برای محفوظ ماندن ازسرما و گرما،ضروری است و آراستن خویش به لباس های زیبا و مناسب ،مایه آبرو و حفظ شخصیت است.درزمان های گذشته، لباس ایرانی ها چند خصوصیت بارز داشته است؛اول اینکه بلند بوده است؛یعنی تمام قامت فرد را در برمی گرفته است. دوم اینکه گشاد بوده است؛ یعنی راحت و پوشاننده قسمت های برجسته بدن بود،سوم اینکه تن پوش بوده است؛ یعنی نازک و بدن نما نبوده است.چهارم اینک زیبا بوده است و به هنر ایرانیان آراسته بوده است. در فرهنگ دینی نیز همین خصوصیات مورد تأکید بوده است،علاوه بر اینکه به رنگ و زیبایی آن نیز توجه شده است.
بزنطی می گوید پدرم درباره لباس زیبا از امام رضا(ع) سؤال کرد،حضرت فرمود: بپوش و زیبا بپوش.(8)
حتی از وظایف مرد این است که برای همسر خود در طول سال چهار دست لباس تهیه کند،دو دست برای زمستان و دو دست برای تابستان.(9)
درباره امام سجاد(ع) نوشته اند:برای زمستان لباسی ازپوست خزکه 500درهم قیمت داشت و ردای خزی که 50دینارمی ارزید می پوشید و چون زمستان سپری می شد آن ها را می فروخت و بهایش را انفاق می کرد.(10)
آن چه مایه نگرانی است پوشیدن لباس های زیبا، مناسب و حتی داشتن چندین دست لباس به قصد دوام بیشترآن-درصورتی که تهیه لباس برای همگان ممکن است-نیست، بلکه پوشیدن لباس هایی است که به تقلید از فرهنگ بیگانگان به جای چند خصوصیت لباس ایرانی دارای چند خصوصیت دیگر است؛مثل ،تنگ بودن به گونه ای که موجب تحریک شهوت می شود،کوتاه بودن که بخشی ازبدن را نمی پوشاند و بدن نما بودن که فساد انگیزاست.علاوه برمدگرایی که موجب شده است تا لباس ها مایه تفاخر و تکبرافراد شود و با یک بار پوشیدن از گردونه خارج شود.به نظر می رسد راه درمان این است که اولاً:پوشیدن لباس با توجه به نیازها و به دورازغرب زدگی باشد؛یعنی داشتن لباس مجلسی برای حفظ آبرو و شخصیت فرد،و لباس راحتی در منزل،و لباسی مناسب برای کار،که این تدبیر به عمرلباس می افزاید و در هزینه های افراد صرفه جویی می شود.
ثانیاً:سیره امام سجاد(ع) نیزمی تواند راهی برای اسراف نشدن لباس هایی باشد که دیگران می توانند ازآن ها بهره ببرند.
اسحاق بن عمارمی گوید:
قلت لابی عبدالله (ع):یکون للمومن عشره اقمصه؟ قال نعم،قلت:عشرون؟ قال نعم، قلت:ثلاثون،قال نعم لیس هذا من السرف، انما السرف ان تجعل ثوب صونک ثوب بذلتک.(11)
به امام صادق(ع) گفتم:شخص مؤمن می تواند ده پیراهن داشته باشد؟
فرمود:آری.
گفتم:بیست پیراهن چطور؟
فرمود:آری.
پرسیدم:سی پیراهن؟
فرمود:آری این که اسراف نیست، اسراف آن است که لباس بیرونی (مجلسی) را که آبروی تو را حفظ می کند،در محل کار یا درخانه به عنوان لباس راحتی بپوشی.
4.مسکن
روزی رسول خدا(ص) از مسیری عبور می کرد و برسرساختمانی قبّه ای بلند دید، پرسید:این خانه از کیست؟ اصحاب گفتند: این ساختمان یکی ازانصاراست. پیامبر(ص) درنگ کرد تا صاحب خانه آمد و در میان مردم سلام کرد.پیامبر(ص) ازوی روی گرداند و این کار را چند باردرحق او تکرارکرد،تا آن مرد سرانجام از خشم رسول خدا (ص)نسبت به خود آگاه شد و نزد اصحاب گله کرد و گفت من متوجه نظر تند رسول خدا(ص) به خود شده ام،ولی نمی دانم چه شده است و من چه کرده ام؟ گفتند پیامبر(ص) روزی قبه خانه تو را دید و پرسید ازآن کیست؟ و ما گفتیم مال توست، پس آن مرد رفت و قبه را ویران کرد.رسول خدا(ص) روزی بیرون آمد و آن قبه را ندید،پرسید: قبه ای که این جا بود چه شد ؟
گفتند:صاحب آن وقتی از ناراحتی شما آگاه شد،آن را ویران ساخت.
پیامبرفرمود:هربنایی که ساخته می شود برای صاحب خود در روز قیامت وبالی خواهد بود،مگر ساختمانی باشد به اندازه نیاز.(12)
مسکن از نیازهای ضروری است که در آموزه های دینی برای آن حدودی تعریف شده است. داشتن خانه کوچک که نیاز افراد را تأمین نکند ازعوامل شقاوت درزندگی شمرده شده است،(13) چنان که وسعت منزل که موجب آرامش شود مایه سعادت دانسته شده است.
همین معیارخوبی است که اندازه مسکن را تعیین می کند؛یعنی نه آن قدر بزرگ که بیش از نیازباشد و نه آن اندازه کوچک که طاقت فرسا باشد.
درآموزه های دینی عواملی چون:استحکام و مقاومت خانه در برابر بلاهای طبیعی و بناشدن درمحیط آبرومند و مناسب از شرایط خانه شمرده شده و براختصاص دادن جایی ازآن برای مناجات نیزتاکید شده است.
دراین زمینه آن چه مایه نگرانی است ترویج فرهنگ غیراسلامی و غیرایرانی است که معماری باز و پرازتجمل را در پی آورده است.براین اساس، تزئینات بیش از حد و نداشتن حجاب اسلامی و گران قیمت بودن، قدرت خرید را از دیگران سلب نموده است. به خلاف
بناهایی که با معماری اسلامی ایرانی که احیای آن،درمان این غرب زدگی است.
معماری اسلامی ایرانی از ویژگی هایی مثل اندرونی و بیرونی،یعنی جدا بودن سرای خانواده از سرای مهمان،متناسب بودن از جهت نورو هدردادن انرژی برخوردار و ساده و ارزان قیمت است.
قال رسول الله(ص): من بنی بنیاناً و سمعه، حمله یوم القیامه من الارض السابعه و هو نار تشتعل،ثم تطوق فی عنقه و یلقی فی النار،فلا یحبسه شیء منها دون قعرها،الا ان یتوب.قیل یا رسول الله(ص) کیف یبنی ریاء و سمعه؟ قال: یبنی فضلاً علی ما یکفیه : استطاله منه علی جیرانه و مباهاه لاخوانه.(14)
هرکس ساختمانی را بسازد،تا مردم ببینند و بشنوند،آن ساختمان به گونه آتشی شعله ور او را از زمین هفتم بر می کشد،آن گاه چون طوقی به گردنش آویخته می شود و درآتش می افتد و تنها قعرآتش زندان او خواهد بود، مگرآنکه توبه کند. گفته شد:ای رسول خدا(ص) چگونه انسان ساختمانی می سازد تا مردم ببینند و بشنوند؟ فرمود:ساختمانی می سازد که ازنیازاو فراتراست تا به همسایگانش فخر فروشد و به برادران دینی اش مباهات کند.
5.وسیله نقلیه
زندگی پرازنیازاست که متناسب با سطح درآمد باید آن ها را تامین کرد؛ازجمله این نیازها،نیازبه وسیله ای برای حمل و نقل است.امیرالمومنین (ع) فرمود: مردمان را چاره ای ازتأمین نیازهایشان نیست؛(15) یعنی نیازها تا آنجا که به افزون طلبی کشیده نشود باید تامین شود.به تعبیرامام صادق(ع): تهیه مرکب مناسب، زینت زندگی است و وسیله تامین نیازهاست(16) و به فرموده امام باقر(ع) از نشانه های تیره روزی و بینوایی ،داشتن مرکب بد است.(17)
ابن طیفورمی گوید:امام رضا(ع) از من پرسید: برچه سوار می شوی،گفتم:برالاغ، فرمود:چند خریده ای؟ گفتم:سیزده دینار! فرمود: این اسراف و زیاده روی است
که الاغی به سیزده دینار بخری، در حالی که با این پول می توانستی قاطر بخری!
آن چه معیارخریداری اتومبیل است، مدگرایی و هوی و هوس نیست که هرکس هرچه دلش خواست بخرد،ثروتمندی و توانایی نیزنیست که هرکس چون داراست روا باشد هرگونه مرکبی تهیه کند، بلکه معیار،تأمین نیازو بهره بردن از کیفیت مطلوب است نه خریدن برترین ها.
بنابراین،باید به آن چه رفع نیازمی کند و از کیفیت مناسبی نیز برخورداراست قانع بود و از راکد کردن سرمایه پرهیزکرد،البته اگربا هزینه ای که می توان مرکبی راهور و بهترخرید،خریدن مرکبی نامناسب و بی کیفیت اسراف است و همین طوراگر با مرکبی ارزان ترمی توان نیازخویش را مرتفع ساخت خریدن مرکبی به قیمت گزاف نیز اسراف است.
متاسفانه مرکب نیز مثل مسکن و لباس و خیلی چیزهای دیگر به ابزاری برای تفاخر تبدیل شده است که ناپسنداست.
قال الصادق(ع): المال مال الله: جعله ودائع عند خلقه و امرهم ... و یرکبوا قصداً، اتری الله ائتمن رجلا علی مال خول له، ان یشتری فرسا بعشره آلاف درهم و یجزیه فرس بعشرین درهما... و قال «ولا تسرفوا، انه لا یحب المسرفین»(18)
...خداوند روا داشته است که مردم،به صورتی میانه روانه از مرکب استفاده کنند، آیا خیال می کنی کسی که خداوند او را درمالی که به او داده امین قرارداده است، مجازدانسته است که اسبی به ده هزار درهم بخرد،با اینکه اسب بیست درهمی برای رفع نیازهای او کافی است،حال آنکه در قرآن کریم می فرماید:اسراف نکنید که خدا، اسراف کاران را دوست ندارد.
6.دارو و درمان
بدنی که دراختیار داریم، امانت است؛ پس در مراقبت و نگهداری آن کوتاهی نبایدکرد و تندرستی یک نعمت بزرگ و سرمایه ای عظیم است(19) و گواراترین لذت هاست.(20) سلامتی تاجی است بر سر انسان های سالم،که آن را فقط بیماران می بینند. ازهمین رو رعایت مسائل سلامتی اهمیت دارد.درمان بیماری و شناخت آن یک وظیفه است و کتمان درد ازطبیب خیانتی در حق بدن شمرده می شود(21) و مصرف خودسرانه دارو آسیب های جدی به دنبال دارد.بعضی بیماری ها با تشخیص پزشک به وسیله ورزش یا تغذیه به مرور زمان بهبود می یابد، لیکن فرهنگ دارو محوری باعث شده است تا نسخه های پزشکی همراه با انبوهی از داروهای رنگارنگ باشد!
درآموزه های دینی دستورات ارزشمندی درباره مداوای بیماری های مختلف ارائه شده و فرهنگ صحیح استفاده از دارو نیز تاکید گردیده است، پزشک نیزنسبت به درمان بیماران مسئول دانسته شده است، به گونه ای که اگراز درمان سرباز زند چون کسی است که به کسی جراحت وارد کرده است.
امام صادق (ع) فرمود:مسیح چنین گفته است:آن کس که ازدرمان مجروح سرباز زند با کسی که جراحت وارد ساخته است هم دست است،به این جهت که مجروح کننده خواسته که بیمارتباه گردد و کسی که او را درمان نکرده خواسته است، وی بهبود نیابد.هرکه بهبودی وی را نخواهد قطعاً بیماری او را خواسته است.(22)
تعهد نسبت به مسئولیت ها و رعایت حقوق بیمار توسط طبیبان از یک سو و رعایت دستورات دین در تندرستی وسلامت و درمان بیماری از سوی دیگر به کاهش مصرف دارو می انجامد.
با این همه باید دانست که پیشگیری، آسان ترو کم هزینه تر از درمان است.
قال الکاظم(ع):الحمیه راس الدواء.(23)
پرهیز،سرآمد معالجات و راه های درمان است.
7.انرژی
منابع حامل های انرژی رو به کاهش است و سرانجام روزی تمام خواهد شد و تولید و توزیع آن نیزدشوار و نیازمند هزینه های کلان است.دردنیای مدرن امروز و عصر تکنولوژی،وابستگی بیشترامورزندگی به منابعی مثل نفت،بنزین، برق، گاز و ... امری روشن و بدیهی است که فقدان یا کمبود هرکدام می تواند نظام جامعه و حتی حیات را به خطربیفکند.برق،انرژی مادراست و نقشی بی بدیل در اداره زندگی بشردارد؛کشاورزی، صنعت، مصارف روزانه، مصارف پزشکی، آموزشی و ... همگی به این شاهرگ حیات گره خورده اند،درحالی که به سبب دست و دلبازی درمصرف آن و گاهی شیوه های ناصحیح به وضعیت نابسامان و خطرآفرینی رسیده است.
اگردرساخت و سازها ملاحظاتی چون تامین نورو نگهداری انرژی بشود،اگر استفاده از عایق ها معمول باشد، اگر در توزیع انرژی از راه های جدید و کم آفت استفاده شود و اگر فرهنگ صحیح مصرف رواج یابد تا ارزانی
انرژی و حمایت های دولتی موجب اتلاف آن نشود و دراوج ساعت مصرف لوازم
پرمصرف استفاده نگردد،گامی برای بهبود وضعیت فعلی برداشته ایم و الا دیریا زود گرفتارخواهیم شد.
قال الکاظم(ع):خمس تذهب ضیاعاً:سراج نقده فی الشمس و الضوء لا ینتفع به.(24)
پنج چیزضایع می شود؛ از جمله: چراغی که آن را در روشنایی برافروزی و نوری که از آن استفاده نشود.
8.برگزاری مراسم
رسول خدا(ص) فرمود: هر کس از روی ریا و خودنمایی اطعام کند خداوند مثل همان طعام از غذاهای چرکین جهنم به وی بخوراند و آن طعام را به صورت آتش در درون او قرار دهد، تا اینکه میان مردم داوری کند.(25)برگزاری مراسم گوناگون نیز از آسیب ها و آفت ها درامان نمانده و به میدانی برای تفاخر و رقابت تبدیل شده است. هزینه های کلان و تشریفات فراوان موجب شده است که بسیاری از عهده مخارج چنین مراسمی برنیایند و برای اینکه به خیال خویش از قافله عقب نمانند خود را بدهکار سازند.
درفرهنگ اسلامی میهمان حبیب خداست و تا دو شب با وی به صورت ویژه باید رفتار شود و ازشب سوم به بعد عضوی از اعضای خانواده شمرده می شود که باید از 2
همان طعام میزبان استفاده کند.(26) اطعام دادن برای عروسی، عقیقه ، ختنه کردن پسر و زیارت خانه خدا، خریدن خانه و ... نیز سفارش شده است و حتی توصیه شده برای صاحبان مصیبت تا سه روز همسایگان طعام ببرند.(27)
رعایت دستورات دین دراین گونه مراسم موجب می شود تا این اطعام دادن ها نه مایه ریاکاری و فخرفروشی باشد و نه جولانگاه اسراف کاری و ریخت و پاش که مواد غذایی غیرقابل استفاه شود.
قال رسول الله(ص):کفی بالمرء اثما ان یستقل ما یقرب الی اخوانه و کفی بالقوم اثما ان یستقلوا ما یقرب الیهم اخوهم.(28)
درگناه کاری انسان همین بس که آنچه را برای پذیرایی پیش برادران خود می برد،کم شمارد و درگناه کاری میهمانان نیز همین بس که آنچه را برادرشان برای پذیرایی از آن ها می آورد کم شمارد.
9 .بهداشت و نظافت
دستورات بهداشتی اسلام و تاکید بر رعایت نظافت و تمیزی یکی ازشگفتی هاست. در روزگاری که فرهنگ مردم سرزمین حجاز در بدترین شرایط بوده است توصیه به نظافت،مسواک زدن، حمام کردن، استفاده از بوی خوش، و آراستگی ظاهر و پیراستگی محیط زندگی، جمع آوری زباله ها و طهارت و غسل و صدها آموزه دیگر، که اهمیت هریک امروز به خوبی آشکار شده است، نشان از مترقی بودن آیین اسلام است.رعایت بهداشت ازانتشار بیماری های گوناگون و آفت های مختلف جلوگیری کرده، موجب صرفه جویی در سرمایه های مالی و نیروی انسانی شود.
هرچه سطح بهداشت در جامعه بالا باشد به همان میزان هزینه های ناشی از رعایت نکردن بهداشت کاهش می یابد.
قال رسول الله(ص):اغسلوا ثیابکم و خذوا من شعورکم و استاکوا و تزینوا و تنظفوا.(29)
لباس های خود را بشویید،موهای خود را کوتاه کنید،مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید.
10.انفاق ها
فقر در منظر دین پدیده ای ناپسند است و گاهی بدتر از مرگ و آستانه ورود به کفر معرفی شده است، ولی جامعه همیشه به این بیماری دچار بوده است. پدیده متکدیان و بیماران ناتوان از اداره زندگی خویش، و فقیرانی که درآمد آنان کفایت زندگی شان را نمی کند همیشه بوده و هست.البته قشری از مردم که درآمد مناسبی ندارند و سطح زندگی آنان به علت های گوناگون پایین تر از سطح درآمد سایر مردم است و با سیلی صورت خود را سرخ نگاه می دارند و به حقیقت مستضعف اند،مورد احترام شایان و سفارش اولیای دین قرار گرفته اند که خدمت به آنان و رفع نیاز ایشان عبادت بزرگی است. در کنار این قشر خاموش و آبرومند،متکدیانی نیز هستند که به خاطربیماری(نقص عضو،اعتیاد، از هم گسیختگی خانواده و ...) یا به سبب حرفه و شغل قرار دادن تکدی گری در کوچه و خیابان دست نیاز به هر سو دراز می کنند و از همگان کمک طلب می کنند. این گونه متکدیان علاوه برآن که
قال رسول الله (ص): لا تحل الصدقه لغنی و لا لذی مره سوی و لا لمحترف و لا لقوی.قلنا :ما معنی هذا؟ قال:لا یحل له ان یاخذها و هو یقدرعلی ان یکف نفسه عنها.(30)
صدقه دادن به ثروتمند روا نیست و همچنین به نیرومند تندرست و به صاحب حرفه، و به انسان قادر برکار؛پرسیدیم: مقصود از این سخن چیست؟ فرمود: برکسی که می تواند ازگرفتن صدقه خودداری کند، گرفتن آن حلال نیست.
11.امنیت
... به من خبر رسیده که مردی از لشکر شام به خانه زنی مسلمان و زنی غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده، و خلخال و دست بند و گردن بند و گوشواره های آن ها را به غارت برده، در حالی که هیچ وسیله ای برای دفاع جز گریه و التماس کردن نداشته اند... اگر کسی برای این حادثه تلخ از روی تاسف بمیرد ملامت نخواهد داشت و ازنظر من سزاوار است.(31)امنیت یعنی حالتی که افراد از لحاظ جسمی و روحی درآن ،فارغ از ترس و آسیب رسیدن به جان یا مال یا آبروی خود یا از دست دادن آن ها ،زندگی کنند.
دراندیشه اسلامی،امنیت فردی و اجتماعی را باید درسایه تقوا، عدالت و رعایت حقوق انسانها تحقق بخشید،دفاع از مظلوم و برخورد با مجرمان و مفسدان و رفع فقر و تامین رفاه و حفظ آزادی مشروع آنان به تحقق امنیت کمک می کند.
پیامبر(ص) در حدیثی حرمت مسلمان را چنین بیان فرموده است: همه چیز مسلمان، از مال و آبرو و خونش برمسلمان حرام است،برای مرد همین شر بس که برادر مسلمان خویش را تحقیرکند.(32)
حفظ امنیت سایر افراد و عدم آزار رسانی به آن ها، از نشانه های مومنین به شمار آمده است وصفاتی چون تعرض،خشونت آبروی دیگران را بردن،ایجاد ناامنی، رعب و هراس درتقابل کامل با ایمان به حساب آمده است.
امنیت درتفکراسلامی مختص به جان، مال، عمل و حقوق و آزادی های مربوط به شخص مسلمان نیست،بلکه شامل شخصیت،شرف و حیثیت وی نیز می شود، به طوری که رسول خدا فرموده کسی که به مومنی اهانت کند به تحقیق با من به جنگ پرداخته است.(33)
کافی است این آموزه های دینی فرهنگ جاری شود و همه خود را به رعایت آن پایبند کنند،آن گاه بسیاری از هزینه های کلانی که صرف تحقق امنیت و برخورد با سارقان و قاتلان و متجاوزان و فاسدان می شود کاهش می یابد.
قال رسول الله(ص):المومنون فی تبارهم و تراحمهم و تعاطفهم کمثل الجسد اذا اشتکی تداعی له سائره بالسهرو الحمی.(34)
مؤمنان در دوستی،عطوفت و مهرورزی نسبت به هم چونان یک پیکرند که هرگاه عضوی از آن به درد آید دیگر اعضا را بی خوابی و تب فرا گیرد.
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی(35)
12.فرصت ها
گویا همیشه برلب جوی نشسته و گذران عمر را دیده ایم و همین اشارت ما را کافی است که به کاری دست زنیم و فرصت های خویش و اوقات عمر عزیز را قدر بدانیم؛ زیرا که انسان عاقل،لحظه ای از اوقات خود را درامور بی فایده صرف نمی کند.(36)وگرنه ما نیز به زودی به خیل افسوس خواران و ای کاش گویان می پیوندیم. بار ها اتفاق افتاده است که از زمان عبادتمان کاسته ایم تا به کارهایمان برسیم و بارها از کارهایمان چشم پوشیده ایم تا به استراحت بپردازیم و چه بسا از استراحت نیز دست شسته ایم تا به کارهای عقب مانده مان برسیم،ولی هرباردرمانده ترازقبل زیر انبوهی ازکارهای به زمین مانده و وعده ها و پیمان های به جای نیاورده و شرمندگی های به جای مانده،به سر برده ایم.
فراموش نکنیم هرچیزممکن است قابل پس اندازکردن و ذخیره ساختن باشد،ولی فرصت ها را نمی توان
پس اندازکرد و بایدهر روز آن را دریافت که نه دیروزها بازمی گردند و نه امروزها باز می ایستند.
انضباط درفرصت ها، درمان این درد بزرگ است؛یعنی با تقسیم وقت و تقسیمکار دراین اوقات و رعایت اولویت ها، پرهیزازافراط و تفریط ها،انجام تعهدات فردی و اجتماعی، و قانونمندی می توان فرصت هارا دریافت و از اتلاف بیهوده آن ها پرهیزکرد.
قال الکاظم(ع):اجتهدوا فی ان یکون فی زمانم اربع ساعات:ساعه لمناجاه الله، ساعه لامرار المعاش و ساعه لمعاشره الاخوان و ... و ساعه تحلون فیها للذاتکم فی غیر محرم.(37)
تلاش کنید که ساعات روزانه خویش را چهار قسمت کنید: ساعتی برای راز و نیاز و عبادت خدا، ساعتی برای فعالیت و تلاش و تامین نیازهای زندگی ،ساعتی برای دیدارها و ملاقات ها،و ساعتی برای استراحت و تفریح های سالم و حلال.
13.محیط زیست
حفظ طبیعت و نگهداری آن یک مسئولیت دینی است و رهنمودهایی که درباره بهره مندی درست و مراقبت از طبیعت آمده است فراوان است؛از جمله:امام صادق(ع) درباره طبیعت فرمود: درباره گیاهان و نباتات فکرکن! تا دریابی که انواع نیازها را می توان به وسیله آن ها تامین کرد؛میوه آن ها غذاست، برگ و ساقه آن ها علوفه است و تنه و شاخه های ضخیم آن ها سوخت و برای مصارف نجاری و کاغذ سازی مفید است!(38)
داروهای جدید نیز تولید می شود(39) و حضرت علی(ع) فرمود: خداوند گیاهان را آفرید تا بقای زیست موجودات زنده سامان یابد.(40)
درباره حفظ و مراقبت از طبیعت نیز در آموزه های دینی نکات قابل توجهی وجود دارد؛ازجمله:
پیامبر فرمود:جز به هنگام ضرورت و نیاز، درختان را قطع نکنید.(41) فرمود:هرکس پرنده ای را به ناحق (از روی تفریح نه نیاز ) بکشد،خداوند او را بازخواست خواهد کرد.
پرسیدند: حق آن چیست؟
فرمود: این است که از سر نیاز آن را ذبح کند و مصرف نماید نه آن که سرش را جدا کند و بعد رهایش سازد(تفریح کند).(42)
بیشترنابسامانی های طبیعی مانند:پیشروی آب دریاها،سیل ها،کاهش سفره های آب زیرزمینی،خشکسالی ها،آسیب پذیری لایه ازون و ...نتیجه تخریب محیط زیست است. پیشرفت تکنولوژی و توسعه صنعت اگرچه موجب آسان شدن کارها و سرعت و دقت فوق العاده آن شده است،لیکن نوشی همراه نیش بوده است که با همه منافع و فواید آن،آسیب های جدی نیز به همراه داشته است.طبیعت به صورت خودکار، همیشه از فضولات و ضایعات خود به عنوان منبعی برای ترمیم و حفاظت و تقویت خود بهره می برد؛مثلاً فضولات جانوران و برگ درختان، لایه خاک را حاصل خیزمی کند،ولی کودهای ساخته شده دست بشر،اگرچه به تقویت خاک و رشد محصولات کمک می کند،ولی سموم ناشی از آن و
بقایایی که برجای می گذارد هرگز قابلیت پالایش و جذب درطبیعت را ندارد و آفتی برای طبیعت و خطری برای حیات شمرده می شود.
اگردغدغه حفظ محیط زیست در هر فرد زنده شود،و مراقبت از طبیعت فرهنگ عمومی شود،و فرصت ها و تشویق های بیشتری برای درخت کاری و بهداشت طبیعت ایجاد شود،آن گاه زمین این گهواره دست و دل باز و بی منت آرامش خواهد یافت و حیات دراین کره بزرگ لذت بخش تر خواهد شد.
قال رسول الله:تحفظوا من الارض فانها امکم.(43)
اززمین (طبیعت) مراقبت و محافظت نمایید؛ زیرا که زمین مادر(اصل و منشأ) شماست.
14.زباله ها
آسیب هایی که از مصرف نادرست منابع، نصیب جامعه می شود اندک نیست.انبوه زباله هایی که ازمصرف بی رویه تولید می شود به میزانی رسیده است که یکی از مشکلات دولت ها،جمع آوری و نابود سازی زباله هاست،علاوه براینکه آلودگی محیط زیست و تولید اقسام میکروب ها و بیماری ها را نیزبه دنبال دارد و موجب هدر رفتن منابع و امکانات فراوانی می شود که قابلیت بازتولید را دارند و این شیوه در درازمدت به کاهش منابع زیرزمینی و اتلاف نیروی انسانی و سرمایه های مالی می انجامد.ازنظرکارشناسان، زباله ها نه اشیاء بی ارزش که مواد مفید و قابل بازیافتی هستند که به طلای کثیف شهرت یافته اند. درمان این برنامه به آن است که اولاً: با صرفه جویی از زباله سازی پرهیزکرد. ثانیاً بسیاری از وسایل و امکاناتی که به هر دلیل مورد استفاده خانواده ها نیست به مراکزی سپرده شود تا به خانواده های نیازمند اهدا شود.با این کار هم نیازی تامین شده است و هم ازاسراف و تولید زباله پرهیزگردیده است.
ثالثاً:فرهنگ تفکیک زباله ها در خانواده ها مرسوم شود و زباله های خشک و قابل باز تولید مثل کاغذ، ضایعات فلزی، شیشه و ... تفکیک شود و توسط دستگاه های مربوط بازیافت شود. دراین صورت هم به بهداشت محیط زیست کمک کرده ایم و هم منابع و امکانات اولیه کشوررا تقویت کرده ایم و هم به فرهنگ استفاده صحیح و صرفه جویی روی آورده ایم.
قال الصادق(ع): فلو فطنوا طالبوا الکیمیاء لما فی العذره لاشتروها بانفس الاثمان و غالوا بها.(44)
اگرجویندگان طلا درمی یافتند که در کودهای حیوانی چه موادی وجود دارد و چه استفاده هایی ازآن ممکن است،آن را به بالاترین قیمت ها می خریدند و رقابت و مزایده برسرآن،قیمت آن ها را افزون می ساخت.منابع:
1-ابن الی الحدید، ابو حامد، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی.
2-اخترشهر،علی،اسلام و توسعه، تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
3-تمیمی آمدی، شرح غررالحکم و دررالکلم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
4-حرعاملی،محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت.
6-حسینی، سید هادی، پدیده شناسی فقر و توسعه،به اشراف محمد حکیمی،بوستان کتاب،قم.
7-حکیمی، محمد رضا و دیگران،الحیاه، ترجمه احمد آرام،تهران، دفترنشرفرهنگ اسلامی.
8-حکیمی،محمد، عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام،قم ،بوستان کتاب.
9-حکیمی، محمد معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی،مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی.
10-خلیلیان اشکذری،محمد جمال، فرهنگ اسلامی و توسعه اقتصادی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
11-صدوق، محمدبن علی،الامالی، تهران، کتابخانه اسلامیه.
12-صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال.
13-صدوق، محمدبن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه المدرسین.
14-طبرسی، رضی الدین فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، موسسه الاعلمی للمطبوعات.
15-عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی،تهران، العلمیه الاسلامیه.
16-فرید تنکابنی، مرتضی، نهج الفصاحه، تهران،نشر فرهنگ اسلامی.
17-قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، قم، اسوه.
18-کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، بیروت ،دارالتعارف.
19-کلینی،محمد بن یعقوب،الفروع من الکافی.
20-متقی هندی،علاء الدین،کنزالعمال، دمشق،موسسه الرساله.
21-مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء.
22-محمد ری شهری،محمد ،میزان الحکمه،قم،موسسه دارالحدیث.
23-نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل،قم،موسسه آل البیت.
24-یوسفی،احمد علی، نظام اقتصادی علوی،تهران،انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
پی نوشت ها :
1. .الحیاه، ج 5،ص122.
2. .همان، ج3، ص228.
3. .من لایحضره الفقیه، ج1، ص35.
4. .الحیاه، ج4، ص259.
5. .الحیاه، ج6، ص128.
6. .مستدرک الوسائل، ج16، ص 468.
7. .الخصال، ج1، ص229.
8. .الکافی، ج6، ص451.
9. .الحیاه، ج6، ص128.
10. .میزان الحکمه، ج8، ص477.
11. .الکافی، ج6، ص441.
12. .الحیاه، ج4، ص284.
13. .همان، ج6، ص141.
14. .من لایحضره الفقیه، ج4، ص11و12.
15. .نهج البلاغه، ص933.
16. .وسائل الشیعه، ج 8، ص339.
17. .همان، ص350.
18. .الحیاه، ج4، ص280.
19. .میزان الحکمه، ج5، ص252.
20. .بحارالانوار،ج78، ص173.
21. .میزان الحکمه، ج9، ص126.
22. .معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی، ص413.
23. .میزان الحکمه، ج3، ص364.
24. .الامالی، ص285.
25. .ثواب الاعمال و عقاب العمال، ص276.
26. .وسائل الشیعه، ج 4، ص313.
27. .الفروغ من الکافی، ج3، ص217.
28. .وسائل الشیعه، ج24، ص276.
29. .نهج الفصاحه، ص72.
30. .وسائل الشیعه، ج6، ص160؛الحیاه، ج5،ص492.
31. .نهج البلاغه ،خطبه 27.
32. .نهج الفصاحه،ص138.
33. .بحارالانوار،ج69،ص175.
34. .همان، ج74، ص274.
35. .سعدی شیرازی.
36. .میزان الحکمه، ج6، ص417.
37. .تحف العقول،ص433؛بحارالانوار، ج75،ص321.
38. .بحارالانوار، ج3، ص129.
39. .الحیاه، ج 5، ص357.
40. .نهج البلاغه، ص259.
41. .الفروغ من الکافی، ج5، ص27.
42. .بحارالانوار، ج 61، ص306.
43. .بحارالانوار، ج7ص، 97.
44. .الحیاه، ج1، ص81.