کرامت انسان در حکمت متعالیه (3)

انسان هم دارای کرامت ذاتی و فطری است و هم دارای کرامت اکتسابی که بر هر کدام از آنها مسؤولیت ها و حقوقی بار می شود
شنبه، 4 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کرامت انسان در حکمت متعالیه (3)
کرامت انسان در حکمت متعالیه (3)

 

نویسنده: علی اله بداشتی *



 

2- مسؤولیت ها و حقوق متأثر از حکومت اکتسابی

همان گونه که بیان شد، انسان هم دارای کرامت ذاتی و فطری است و هم دارای کرامت اکتسابی که بر هر کدام از آنها مسؤولیت ها و حقوقی بار می شود و گفته شد که فضایلی همچون ایمان، علم، تقوا، جهاد و سایر فضایل اخلاقی برای انسان، کرامتی می آفریند که این کرامت، موجب پدید آمدن مسؤولیت ها و حقوقی نیز می شود که فراتر از حقوق و تکالیف مشترک بین انسانها است. در ادامه به آنها اشاره می شود.

2-1- ایمان

یکی از کرامت های اکتسابی، ایمان است. وجود این کرامت، خود، مسؤولیت ها و حقوقی را می آفریند که عبارتند از:

الف- مسؤولیت های مؤمن

با تأمل در قرآن کریم در می یابیم که دو نوع خطاب وجود دارد. برخی از آنها به عموم مردم است که با «یا ایها الناس» آغاز می شود و برخی دیگر خطاب به جمیع مؤمنان است که با «یا ایها الذین آمنوا» آغاز می شود. هر یک از خطابهای خاص مؤمنین، مسؤولیت هایی را بر دوش آنان قرار می دهد که فراتر از مسؤولیتی است که بر عهده ی عامه انسانها - به حکم انسان بودنشان - قرار داده است.
در اینجا به برخی از این مسؤولیت های خاص اشاره می شود: مؤمن به حکم ایمان موظف است نماز را اقامه کند (بقره (2): 153). در ماه مبارک رمضان، روزه بگیرد (بقره (2): 184). اهل انفاق باشد (بقره (2): 254) اهل تقوا باشد (آل عمران (3): 102). عمل صالح انجام دهد و اگر خطایی از او سر زد توبه نماید (تحریم (66): 8). وقتی در محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار می گیرد، صدایش را بلند نکند (حجرات (49): 2). افراد و گروههای دیگر را مسخره نکند (حجرات (49): 11). در امور شخصیِ دیگران تجسس و غیبت آنان را نکند (حجرات (49): 12). بنابراین، مسؤولیت هایی که مؤمن در برابر خداوند، خود و دیگران دارد، بسیار زیاد است که باید آنان را رعایت کند تا از کرامت انسانی و ایمانی اش پاسداری کرده باشد. امام سجاد (علیه السلام) این مسؤولیت ها را در رساله ی حقوق خویش - که به پنجاه اصل می رسد- برشمرده است. حضرت این مسؤولیت ها را به سه بخش کلی، تقسیم نموده است: اول حق خدا بر انسان؛ دوم حق انسان بر خویشتن که حقوق جسم و روح او محسوب می شود و سوم حق دیگران بر انسان. مهمترین حق خدا بر انسان، معرفت و عبادت خالصانه و مهمترین حق نفس و حقوق اعضای جسم؛ مانند چشم، گوش، زبان، دست و پا و شکم این است که باید آنها را در اطاعت خدا به کار گرفت و مهمترین حقوق دیگران بر انسان عبارتند از: حقوق سیاست گذاران جامعه، حقوق معلمان و مربیان، حقوق رعیت و کسانی که تحت سرپرستی انسان هستند. حقوق دانشجویان و دانش آموزانی که تحت تعلیم و تربیت انسان هستند. حقوق خویشاوندان، به ویژه مادر، پدر، فرزند، همسر، برادر، خواهر و... حقوق همسایگان، دوستان و بزرگتران، به ویژه پیران، زیردستان، نیازمندان و... ، حقوق هم کیشان و غیر هم کیشان، حتی کافرانی که در ذمّه حکومت اسلامی هستند (صدوق، 1403ق، ج 2: 564). رعایت مجموعه ی این حقوق، مسؤولیت بسیار سنگینی بر دوش
مؤمن می گذارد. بنابراین، انسان مؤمن، نه تنها در رابطه با خدا، خود و مردم مسؤولیت دارد، بلکه در مقابل حیوانات، محیط زیست و جهانی که در آن زندگی می کند نیز مسؤولیت دارد.

ب- حقوق مؤمن

همان گونه که مؤمن در مقابل دیگران مسؤولیت دارد، از حقوقی نیز برخوردار است که دیگر مؤمنان باید آن را ادا نمایند. این حقوق غیر از آن حقوقی است که در قسمت اول به عنوان حقوق انسانی هر فرد از جهت انسان بودنش، بر شمردیم. این حقوق در آیات و روایات معصومین (علیه السلام) به تفصیل ذکر شده است که به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می شود.

1- مودت و رحمت

قرآن کریم درباره مؤمنان می فرماید: «رُحَمَاء بینهم» (فتح (48): 29)؛ مؤمنان نسبت به هم مهربانند. یعنی همان گونه که خداوند رحمت خاصه اش را بر مؤمنان می فرستد، مؤمنان نیز باید رحمت خاص خودشان را شامل حال برادران ایمانی خود کنند. مأمون حارثی می گوید: از ابی عبدالله (علیه السلام) پرسیدم حق مؤمن بر مؤمن چیست؟ فرمود: «المودة له فی صدره...» (کلینی، 1365، ج2: 171)؛ دوستی او را در دل داشته باشد.

2- حفظ عزت

مؤمن نزد خدا، صاحب عزت است. بنابراین، جامعه باید حرمت او را پاس بدارد؛ چنانکه امام صادق (علیه السلام) می فرماید که جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و اظهار کرد: ای محمد! پروردگار تو می فرماید: «من اهان عبدی المؤمن فقد استقبلنی بالمحاربه» (کوفی اهوازی، 1386ش:60)؛ هر کس به بنده مؤمن من اهانت کند [و او را خوار نماید] در حقیقت به جنگ با من برخاسته است.
حفظ عزت، عنوان عامی است که رعایت آن وظایف متعددی را به دنبال دارد. به عنوان نمونه، در روایتی از امام باقر (علیه السلام) گزارش شده است که فرمودند: «المسلم أخ المسلم لا یظلمه و لا یخذله و لا یحرمه و یحق علی المسلمین الاجتهاد و التواصل علی
العطف [التعطف] و المواساة لاهل الحاجة...» (همان: 88-89)؛ مسلمان، برادر مسلمان است، نه به او ظلم می کند و نه خوارش می گرداند و نه محرومش می کند. وظیفه ی مسلمانان است که با مهربانی برای رفع نیاز برادران مسلمانشان تلاش کنند و با آنان مواسات داشته باشند.
نظیر این روایت در اصول کافی، باب حق مؤمن بر مؤمن نیز آمده است. (1)
در روایات متعدد دیگری، مؤمنان به ادای حقوق برادران دینی شان تشویق شده اند؛ چنانکه معلی بن خنیس می گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره ی حقوق مؤمن بر مؤمن سؤال کردم. ایشان فرمودند: «مؤمن بر مؤمن، هفت حق واجب دارد... اگر یکی از آنها را ضایع گرداند از ولایت خدا خارج شده و اطاعت خدا را ترک کرده است. اول: دوست بداری برای او آنچه را که برای خود دوست می داری؛ دوم: او را با تمام وجودت، مالت، زبان و دست و پایت یاری کنی؛ سوم: در خشنودی او گام برداری و بپرهیزی از اینکه او را خشمناک سازی؛ چهارم: چشم بینا، راهنمای آشنا و آینه ی او باشی؛ پنجم: تو سیر نباشی و او گرسنه. تو سیراب نباشی و او تشنه. تو پوشیده نباشی و او برهنه و... (همان: 80).
پس مؤمن به واسطه ی ایمانش، دارای کرامت است. لذا برای حفظ آن، مسؤولیت هایی بر او بار می شود. همچنین صاحب حقوقی است که برادران دینی و جامعه اسلامی باید آن حقوق را پاس بدارند. گفتنی است که برخی از این مسؤولیت ها و حقوقی که به واسطه ایمان بر مؤمنان بار می شود، فراتر از مسؤولیت های شرعی و قانونی است که در فقه و قوانین اجتماعی وضع می شود، بلکه مسؤولیت های ایمانی و اخلاقی است که الزامات قانونی نداشته و تضییع آنها حدود دنیایی ندارد.
2-2- علم
یکی از اسباب کرامت اکتسابی، علم و معرفت است. عالم در هر جامعه ای که قدر معرفت و ارزش علم را بدانند، مکرّم است. در آیات و روایات نیز، عالم جایگاه رفیعی دارد؛ چنانکه قرآن کریم با استفهامی انکاری می فرماید: «هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون» (زمر (39): 9)؛ آیا دانایان و نادانان مساویند؟ بدیهی است که این چنین نیست.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «کسی که برای خدا علم بیاموزد و به آن عمل کند و دیگران را نیز تعلیم دهد در ملکوت آسمان ها بزرگش خوانند»
(کلینی، 1365، ج1: 43).
این عظمت و کرامتی که برای عالم به واسطه ی علمش بر شمرده شد، مسؤولیت ها و حقوقی را برای او به وجود می آورد که از آن جمله اینکه عالِم، علمش را باید برای خدا بیاموزد و برای خدا بر اساس علمش عمل کند و برای خدا آن را به دیگران آموزش دهد (همان). عالِم باید علمش را با زیور حلم، وقار و تواضع بیامیزد (همان: 44).

حق عالم

در مقابل مسؤولیت هایی که عالم در قبال جامعه دارد، حقوقی نیز بر عهده جامعه، برای وی متصور است؛ چنانکه در اصول کافی، بابی درباره یحق عالم، گشوده شده است و سخنان بلندی از امیرمؤمنان درباره ی حق عالم، ذکر شده است. از جمله اینکه فرمودند: «زیاد از او سؤال نشود و با سخن گفتن بسیار او را ملول نکنی. وقتی بر او وارد شدی که جمعی در نزد او بودند بر جمع سلام کنی و اختصاصاً بر او درود فرستی. در هنگام نشستن در مقابل او بنشینی، نه پشت بر او. در نزد او با دست اشاره نکنی. در نزد او پرحرفی مکن که فلانی و فلانی برخلاف نظر او چنین گفته اند... [و بدان که] پاداش عالم از روزه دار شب زنده داری که در راه خدا جهد کند بیشتر است» (همان: 45-46).
آنچه که ذکر شد اشاره ای مختصر به حقوق عالم بود.
2-3- تقوا
تقوا یکی دیگر از اسباب و لوازم کرامت اکتسابی است. حتی بین کرامت و تقوا رابطه مستقیم وجود دارد؛ چنانکه قرآن کریم می فرماید: «إنَّ اکرمکم عندالله اتقاکم» (حجرات (49): 13)؛ بزرگوارترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست. بنابراین، متقیان به واسطه ی کرامتِ تقوا، مسؤولیت ها و حقوقی دارند که در راستای تکالیف و حقوق مؤمنان است.
2-4- جهاد و شهادت
جهاد در اسلام، مایه ی فضیلت و بزرگی است و مجاهدان نزد خدا، صاحب عزت و کرامتند؛ چنانکه قرآن می فرماید» «و فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً» (نساء
(4): 95) و مجاهد وقتی به مقام شهادت می رسد، مقام عنداللهی پیدا می کند؛ چنانکه خدای سبحان می فرماید: «شهدا، زندگانی هستند که نزد خدایشان روزی می خورند» (آل عمران (3): 169).
از این رو، مجاهدان نیز به واسطه ی این کرامت، مسؤولیت هایی در برابرخدا و مردم و حقوقی بر مردم دارند. بنابراین، هر یک از این موارد که برشمردیم از لوازم کرامت اکتسابی هستند هر کدام مسئولیتی را به دنبال دارند. از سوی دیگر حقوقی را برای انسان ثابت می کنند.

پی‌نوشت‌ها:

* استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه قم.
1. برای اطلاع بیشتر ر.ک: کلینی، اصول کافی، ج 2: 16-172.

منبع: نشریه حکومت اسلامی، شماره 53.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط