مقدمه
اندیشیدن و نحوه فکر کردن نقش بسیار مهمی در زندگی انسان دارد. انسان ها همواره با نوع تفکر خود و نگرشی که به جهان دارند از یکدیگر متمایز می شوند. انسانی که مثبت می اندیشد، هیچ اتفاقی را در عالم شر و بد نمی داند، بلکه لحظه به لحظه آن را حساب شده و تحت کنترل خالق بزرگ عالم می داند. او از لطف و رحمت خداوند، احساس لذت و شادی می کند. خداوند شادی به دست آمده از شناخت و آگاهی انسان نسبت به لطف و رحمت الهی را تأیید می نماید. عوامل متعددی وجود دارد که زمینه ساز مثبت اندیشی بوده و در بروز آن مؤثرند. هم چنین عواملی وجود دارند که مانع مثبت اندیشی انسان ها می شوند. این عوامل می توانند از درون وجود انسان بروز کرده و یا عوامل خارجی باشند. از سوی دیگر انسان می تواند با راهکارهایی نگرش مثبت را در خود تقویت نموده و به سوی موفقیت گام بردارد. آیات قرآن کریم و سخنان اهل بیت(ع) این نوع نگرش را تأیید می نماید. در پژوهش حاضر ضمن تبیین مثبت اندیشی و زمینه های بروز و هم چنین موانع و شیوه های تقویت آن، نقش مثبت اندیشی در موفقیت انسان بیشتر با الهام از آموزه های قرآن کریم و اهل بیت(ع) بررسی می شود.انسان در طول زندگی خود همواره به دنبال پیشرفت و کسب موفقیت است. موفقیت در زندگی متأثر از نوع نگرش انسان به خود و جهان پیرامون است. قرآن کریم که کتاب جامع برنامه زندگی انسان است، در آیات خود انسان ها را به توجه به فضل و هدایت الهی دعوت و تشویق می کند. یکی از اهداف پیامبران نیز تغییر نگرش امت ها نسبت به خود و جهان هستی است. در احادیث، شواهد فراوانی پیرامون این موضوع به چشم می خورد. در سال های اخیر محققان به بررسی و آموزش شیوه های صحیح نگرش به زندگی و مثبت اندیشی و اثرات نیکی آن در روح و روان آدمی و کسب موفقیت در زندگی پرداخته اند.
این مقاله ضمن تبیین مثبت اندیشی و عوامل و موانع آن به بررسی نقش مثبت اندیشی در موفقیت انسان از دیدگاه قرآن کریم و سخنان اهل بیت(ع) می پردازد.
قرآن می فرماید: « الذی احسن کلّ شیء خلقه»(سجده، 7)؛ « او (خداوند) همان کسی است که هرچه را آفریده، نیکو آفریده است».
براساس این آیه، جهان سراسر خیر محض است. شرور و آفات موجود در جهان قابل تفسیر و توضیح است. درواقع احساس ما نسبت به زندگی و جهان اطراف، ناشی از حوادثی نیست که برای ما رخ می دهد، بلکه نتیجه تفسیر ما از حوادث است. فرد خوش بین بهترین تفسیر را برای موارد یاد شده برمی گزیند. این خود ما هستیم که تصمیم می گیریم زندگی را چگونه ببینیم و در برابر اتفاقات روزانه زندگی چه عکس العملی داشته باشیم.
در توضیح واژه احسن می نویسند: « حسن، الحسن؛ امر بهجت آفرین و شادی بخش. احسان دوگونه است:1. بخشش و انعام بر دیگران. 2. احسان در کار و عمل، به این معنا که کسی علم نیکویی را بیاموزد یا عمل نیکی انجام دهد. [بنابراین]« الذی احسن کلّ شیء خلقهُ» یعنی کسی که آفرینش همه چیز را نیکو کرد و نیکو آفرید. مفهوم احسان از انعام و بخشیدن وسیع تر و عمومی تر است. حسن در عرف عموم مردم بیشتر به چیزی که به چشم زیبا باشد، گفته می شود؛ و در قرآن بیشتر به چیزی که از نظر بصیرت و اندیشه زیباست، اطلاق شده است».(راغب، 493/1-489)
برخی دیگر احسن را این گونه معنا کرده اند:« حسن: حسنا، الاحسن: الافضل»( مصطفی، 174).
در تفسیر آیه 7 سوره سجده می خوانیم:« حسن عبارت است از هر چیزی که بهجت آورد و انسان به سوی آن رغبت کند و به سه حالت است: 1. عقل آن را نیکو بداند، 2. نفس آن را نیکو بداند، 3. از نظر حسی زیبا باشد. حقیقت حسن عبارت است از سازگاری اجزای هر چیز نسبت به هم. دقت در خلقت اشیاء که هریک دارای اجزایی موافق و مناسب با یکدیگر است و اینکه مجموع آن اجزا مجهز به وسایل رسیدن آن موجود به کمال و سعادت خویش است و اینکه مجهز بودنش به نحوی است که بهتر و کامل تر از آن تصور نمی شود، این معنا را به دست می دهد که هریک از موجودات فی نفسه و برای خودش دارای حسنی است که تمام تر و کامل تر از آن برای آن موجود تصور نمی شود و اینکه می بینیم موجودی زشت و ناپسند است، به دو علت است: 1. یا برای این است که آن موجود دارای عنوان عدمی است که بدی و ناپسندی اش مستند به آن عدم است مانند ظلم ظالم که ظلم بدان جهت که فعلی از افعال است، زشت نیست، بلکه بدان جهت که حقی را معدوم و باطل می کند، زشت است.2. یا برای این است که آن را با موجودی دیگر یا با طبیعت خودمان مقایسه می کنیم؛ و از راه مقایسه است که زشتی و بدی عارضش می شود. مثل خار که در مقایسه با گل زشت است، پس به هر حال هیچ موجودی بدان جهت که موجود و مخلوق است، متصف به بدی نمی شود».(طباطبائی، 373/2)
برخی مفسران در توضیح این آیه چنین آورده اند: « ای پیامبر به مردم بگو اگر خواستید به چیزی دل خوش شوید و شادمان گردید، به فضل و رحمت خدا دل خوش شوید که آن را بر شما نازل فرموده و محمد را به سوی شما فرستاده است؛ زیرا شما به وسیله آن دو می توانید نعمت دائمی و جاویدانی را برای خود تحصیل کنید که بهتر از این دنیای ناپایدار است.»(طبرسی، 178/5).
در روایات اهل بیت(ع)نیز به شادی و شاد کردن اهمیت بسیار داده شده است. چنان که پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:« انّ احب الاعمال الی الله عزوجل ادخال السرور علی المؤمنین» ( کلینی، 288/3)؛ « دوست داشتنی ترین کارها نزد خدای عزوجل شاد کردن مؤمنان است». شبیه همین روایت از امام باقر و امام صادق(ع) هم نقل شده است. درواقع شادمانی را باید در خود ایجاد کرد و این امر جز از راه مثبت اندیشی حاصل نمی شود. « فرد مثبت اندیش لذت بردن را به خودش می آموزد. او انتظار دارد لذت ببرد و بنابراین، آن را می یابد. هرچه را بجویید همان را خواهید یافت. این یکی از قوانین اساسی زندگی است، پس به دنبال شادی باشید تا آن را بیابید.»(پیل، 92)
هنگامی انسان می تواند دیگران را شاد کند که خودش از روحیه ای شاد برخوردار باشد. برای اینکه از خود چهره ای شاد بسازیم و نگرش مثبت را در خود تقویت کنیم، لازم است که به استعدادها و توانایی های خود توجه داشته باشیم. فضل و رحمت خدا همه نعمت های مادی و معنوی است که خداوند به ما عطا نموده است. به خاطر آوردن این فضایل و مرحمت ها شادی آفرین است و به این ترتیب برای یک انسان خوش بین شادی یک قاعده است و ناراحت بودن یک استثنا. چون فضل و رحمت الهی دائمی است نه موقت. هرچند قرآن کریم، به شهادت آیه 57 سوره یونس، بارزترین مصداق فضل و رحمت الهی می باشد، در عین حال در آیات فراوانی از قرآن به این فضایل و الطاف اشاره شده، مثلاً در آیات سوره شوری آمده است:
« هو الغفور الرحیم»؛ « او آمرزنده مهربان است».
« یبسط الرزق لمن یشاءُ»؛ « روزی هرکه را بخواهد گشایش می دهد.»
« یهدی إلیه من ینیبُ»؛ « هرکه به خدا روی آورد، او را به سوی خود هدایت می کند.»
« الله لطیفٌ بعباده یرزقُ من یشاءُ»؛« خدا نسبت به بندگانش لطف دارد. هرکه را بخواهد روزی می دهد.»
« و الذین آمنوا و عملوا الصالحات فی روضات الجنات لهم ما یشائون عند ربهم ذلک هو الفضل الکبیر* ذلک الذی یُبشرالله عباده الذین آمنوا و عملوا الصالحات»؛ «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، در باغ های بهشتند، برای آن ها هرچه بخواهند نزد پروردگارشان موجود است. این همان فضل بزرگ است. این همان پاداشی است که خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، بدان مژده می دهد.»
« یستجیب الذین آمنوا و عملوا الصالحات و یزیدهم من فضله»؛ « دعای کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، اجابت می کند و از فضل خویش به آن ها زیاده می دهد.»
سپس در آیه 30 این نکته را متذکر می شود:« و ما أصابکم من مصیبةٍ فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر»؛« آنچه از رنج ها و مصایب به شما می رسد، همه از دستاوردهای خودتان است، در صورتی که خدا بسیاری از اعمال نادرست شما را مورد عفو قرار می دهد.»
پس شخص مثبت اندیش درمی یابد که فعل خدا خیر است و مصائب و رنج ها حاصل اعمال خود اوست. او با تدبر و تعقل در جهان هستی همه آفرینش جهان را مبتنی بر لطف و فضل خداوند می بیند و پی می برد که خالق مهربان به هیچ یک از بندگان خود ظلم نمی کند.
داستان حضرت یوسف در قرآن نمایانگر نمونه بسیار زیبای نگرش مثبت در بندگان مؤمن خداست. حضرت یوسف در اثر جفای برادرانش سال ها از خانواده دور شد، رنج زندان کشید، غم غربت تحمل کرد، اما وقتی بعد از بیست و پنج سال پدر را ملاقات کرد، ذره ای از غم و اندوه و جفایی که بر وی رفته بود، سخن نگفت. بلکه چنین بیان نمود:« ... قد احسن بی إذ اخرجنی من السجن و جاء بکم من البدو من بعد ان نزغ الشیطان بینی و بین اخوتی إنّ ربی لطیفٌ لما یشاءُ إنهُ هو العلیمُ الحکیم»(یوسف، 100)« خداوند به من احسان فراوان فرمود که مرا از تاریکی زندان نجات داد و ما را به دیدار هم نائل کرد. پس از آنکه شیطان بین من و برادرانم فساد کرد.( و مدتی جدایی انداخت) خدای من لطف و کرمش به آنچه بخواهد، تعلق می گیرد و او دانا و حکیم است». این اوج فرهنگ مثبت اندیشی است که حضرت یوسف(ع) فقط به موهبت های الهی اشاره می کند، از چاه و سختی زندان سخنی به میان نمی آورد و عامل جفای برادران را شیطان می داند.
هم چنین در سیره اهل بیت نمونه زیبای نگرش مثبت را بعد از حادثه کربلا در کلام زیبای حضرت زینب(س) مشاهده می کنیم که بعد از تحمل مصائب فراوان با دیدن سر مبارک برادر چنین فرمود: « ما رأیتُ الا جمیلاً»؛ « جز زیبایی چیزی ندیدم»( خوارزمی، 42). این مطلب بیانگر این واقعیت است که رفتار انسان ها تحت تأثیر نگرش آن ها به مسائل و دنیای اطراف است. با نگرش مثبت می توان حتی در لحظات سخت، زیبایی دید. چنین نگرشی در سایه ایمان به خدا و توکل به او محقق می شود.
این مقاله ضمن تبیین مثبت اندیشی و عوامل و موانع آن به بررسی نقش مثبت اندیشی در موفقیت انسان از دیدگاه قرآن کریم و سخنان اهل بیت(ع) می پردازد.
تبیین مثبت اندیشی
مثبت اندیشی شکلی از فکر کردن است که برحسب عادت در پی به دست آوردن بهترین نتیجه از بدترین شرایط می باشد. شخص مثبت اندیش هیچ گاه مسایل منفی را به رسمیت نمی شناسد، بلکه به مقابله با آن می پردازد. مثبت نگری، فرایندی تعمدی و انتخابی است. زمانی که به دنبال خوب می گردید، احتمال یافتن آن بسیار زیاد است.(پیل، 17). شخص مثبت اندیش هیچ اتفاقی را در عالم شر و بد نمی داند. بلکه از نظر او، همه رخدادهای دنیا حساب شده و هشیارانه و تحت کنترل کارگردان بزرگ عالم است. مسلماً در اطراف خود کسانی را می بینیم که بسیار خوش شانس و خوش اقبالند و برعکس افرادی که با وجود داشتن شرایط مساوی با دسته اول یا حتی بهتر از آنان، بدشانسی می آورند و همیشه از زندگی خود شاکی هستند. این ها در واقع کسانی اند که بیرون از وجود خود به دنبال خوشبختی می گردند و از اینکه خوشبختی هر انسانی در درون خود اوست نه در بیرون، غافلند.قرآن می فرماید: « الذی احسن کلّ شیء خلقه»(سجده، 7)؛ « او (خداوند) همان کسی است که هرچه را آفریده، نیکو آفریده است».
براساس این آیه، جهان سراسر خیر محض است. شرور و آفات موجود در جهان قابل تفسیر و توضیح است. درواقع احساس ما نسبت به زندگی و جهان اطراف، ناشی از حوادثی نیست که برای ما رخ می دهد، بلکه نتیجه تفسیر ما از حوادث است. فرد خوش بین بهترین تفسیر را برای موارد یاد شده برمی گزیند. این خود ما هستیم که تصمیم می گیریم زندگی را چگونه ببینیم و در برابر اتفاقات روزانه زندگی چه عکس العملی داشته باشیم.
در توضیح واژه احسن می نویسند: « حسن، الحسن؛ امر بهجت آفرین و شادی بخش. احسان دوگونه است:1. بخشش و انعام بر دیگران. 2. احسان در کار و عمل، به این معنا که کسی علم نیکویی را بیاموزد یا عمل نیکی انجام دهد. [بنابراین]« الذی احسن کلّ شیء خلقهُ» یعنی کسی که آفرینش همه چیز را نیکو کرد و نیکو آفرید. مفهوم احسان از انعام و بخشیدن وسیع تر و عمومی تر است. حسن در عرف عموم مردم بیشتر به چیزی که به چشم زیبا باشد، گفته می شود؛ و در قرآن بیشتر به چیزی که از نظر بصیرت و اندیشه زیباست، اطلاق شده است».(راغب، 493/1-489)
برخی دیگر احسن را این گونه معنا کرده اند:« حسن: حسنا، الاحسن: الافضل»( مصطفی، 174).
در تفسیر آیه 7 سوره سجده می خوانیم:« حسن عبارت است از هر چیزی که بهجت آورد و انسان به سوی آن رغبت کند و به سه حالت است: 1. عقل آن را نیکو بداند، 2. نفس آن را نیکو بداند، 3. از نظر حسی زیبا باشد. حقیقت حسن عبارت است از سازگاری اجزای هر چیز نسبت به هم. دقت در خلقت اشیاء که هریک دارای اجزایی موافق و مناسب با یکدیگر است و اینکه مجموع آن اجزا مجهز به وسایل رسیدن آن موجود به کمال و سعادت خویش است و اینکه مجهز بودنش به نحوی است که بهتر و کامل تر از آن تصور نمی شود، این معنا را به دست می دهد که هریک از موجودات فی نفسه و برای خودش دارای حسنی است که تمام تر و کامل تر از آن برای آن موجود تصور نمی شود و اینکه می بینیم موجودی زشت و ناپسند است، به دو علت است: 1. یا برای این است که آن موجود دارای عنوان عدمی است که بدی و ناپسندی اش مستند به آن عدم است مانند ظلم ظالم که ظلم بدان جهت که فعلی از افعال است، زشت نیست، بلکه بدان جهت که حقی را معدوم و باطل می کند، زشت است.2. یا برای این است که آن را با موجودی دیگر یا با طبیعت خودمان مقایسه می کنیم؛ و از راه مقایسه است که زشتی و بدی عارضش می شود. مثل خار که در مقایسه با گل زشت است، پس به هر حال هیچ موجودی بدان جهت که موجود و مخلوق است، متصف به بدی نمی شود».(طباطبائی، 373/2)
وقتی انسان خردمند درمی یابد جهان خلقت بر نظام احسن و لطف و محبت خداوند خلق شده، در وجود خود از این همه لطف و رحمت خداوند احساس شادمانی می کند. قرآن کریم این شادمانی را تأیید می کند و می فرماید:« قلْ بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا هوَخیرٌ مما یجمعونَ» (یونس، 58)؛ « بگو پس باید به فضل خدا و بخشایش او شاد باشند که آن بهتر است از آنچه جمع می کنند».
«فرح» را این گونه معنا نموده اند: « باز شدن دل و خاطر از شادی به وسیله لذتی آنی و زودگذر و بیشتر در لذات بدنی است و در فرحناک شدن در این آیه رخصت داده می شود که خطاب به عموم مردم است، می گوید: شما را از پروردگارتان پندی و موعظه ای آمد که شفا بخش بیماری های دل هاست و هدایت و رحمتی برای مؤمنان؛ بگو که به کرم و رحمت و لطف خدا و با ایمان به او شادمان باشید که از آنچه جمع می کنید، نیکوتر است».(راغب، 13/3)برخی مفسران در توضیح این آیه چنین آورده اند: « ای پیامبر به مردم بگو اگر خواستید به چیزی دل خوش شوید و شادمان گردید، به فضل و رحمت خدا دل خوش شوید که آن را بر شما نازل فرموده و محمد را به سوی شما فرستاده است؛ زیرا شما به وسیله آن دو می توانید نعمت دائمی و جاویدانی را برای خود تحصیل کنید که بهتر از این دنیای ناپایدار است.»(طبرسی، 178/5).
در روایات اهل بیت(ع)نیز به شادی و شاد کردن اهمیت بسیار داده شده است. چنان که پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:« انّ احب الاعمال الی الله عزوجل ادخال السرور علی المؤمنین» ( کلینی، 288/3)؛ « دوست داشتنی ترین کارها نزد خدای عزوجل شاد کردن مؤمنان است». شبیه همین روایت از امام باقر و امام صادق(ع) هم نقل شده است. درواقع شادمانی را باید در خود ایجاد کرد و این امر جز از راه مثبت اندیشی حاصل نمی شود. « فرد مثبت اندیش لذت بردن را به خودش می آموزد. او انتظار دارد لذت ببرد و بنابراین، آن را می یابد. هرچه را بجویید همان را خواهید یافت. این یکی از قوانین اساسی زندگی است، پس به دنبال شادی باشید تا آن را بیابید.»(پیل، 92)
هنگامی انسان می تواند دیگران را شاد کند که خودش از روحیه ای شاد برخوردار باشد. برای اینکه از خود چهره ای شاد بسازیم و نگرش مثبت را در خود تقویت کنیم، لازم است که به استعدادها و توانایی های خود توجه داشته باشیم. فضل و رحمت خدا همه نعمت های مادی و معنوی است که خداوند به ما عطا نموده است. به خاطر آوردن این فضایل و مرحمت ها شادی آفرین است و به این ترتیب برای یک انسان خوش بین شادی یک قاعده است و ناراحت بودن یک استثنا. چون فضل و رحمت الهی دائمی است نه موقت. هرچند قرآن کریم، به شهادت آیه 57 سوره یونس، بارزترین مصداق فضل و رحمت الهی می باشد، در عین حال در آیات فراوانی از قرآن به این فضایل و الطاف اشاره شده، مثلاً در آیات سوره شوری آمده است:
« هو الغفور الرحیم»؛ « او آمرزنده مهربان است».
« یبسط الرزق لمن یشاءُ»؛ « روزی هرکه را بخواهد گشایش می دهد.»
« یهدی إلیه من ینیبُ»؛ « هرکه به خدا روی آورد، او را به سوی خود هدایت می کند.»
« الله لطیفٌ بعباده یرزقُ من یشاءُ»؛« خدا نسبت به بندگانش لطف دارد. هرکه را بخواهد روزی می دهد.»
« و الذین آمنوا و عملوا الصالحات فی روضات الجنات لهم ما یشائون عند ربهم ذلک هو الفضل الکبیر* ذلک الذی یُبشرالله عباده الذین آمنوا و عملوا الصالحات»؛ «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، در باغ های بهشتند، برای آن ها هرچه بخواهند نزد پروردگارشان موجود است. این همان فضل بزرگ است. این همان پاداشی است که خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، بدان مژده می دهد.»
« یستجیب الذین آمنوا و عملوا الصالحات و یزیدهم من فضله»؛ « دعای کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، اجابت می کند و از فضل خویش به آن ها زیاده می دهد.»
سپس در آیه 30 این نکته را متذکر می شود:« و ما أصابکم من مصیبةٍ فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر»؛« آنچه از رنج ها و مصایب به شما می رسد، همه از دستاوردهای خودتان است، در صورتی که خدا بسیاری از اعمال نادرست شما را مورد عفو قرار می دهد.»
پس شخص مثبت اندیش درمی یابد که فعل خدا خیر است و مصائب و رنج ها حاصل اعمال خود اوست. او با تدبر و تعقل در جهان هستی همه آفرینش جهان را مبتنی بر لطف و فضل خداوند می بیند و پی می برد که خالق مهربان به هیچ یک از بندگان خود ظلم نمی کند.
نمونه زیبای مثبت اندیشی در قرآن و عترت
همان طور که قبلاً هم گفته شد، همه عوامل ذکر شده در مثبت اندیشی در سایه ایمان به خدا محقق می شود، ایمان به خداست که حضرت یوسف را چنان استوار می کند که پیامبر اکرم(ص) می فرماید: « من از بزرگی روح و کرامت نفس و طبع بلند یوسف در شگفتم».( مصطفوی، 351).داستان حضرت یوسف در قرآن نمایانگر نمونه بسیار زیبای نگرش مثبت در بندگان مؤمن خداست. حضرت یوسف در اثر جفای برادرانش سال ها از خانواده دور شد، رنج زندان کشید، غم غربت تحمل کرد، اما وقتی بعد از بیست و پنج سال پدر را ملاقات کرد، ذره ای از غم و اندوه و جفایی که بر وی رفته بود، سخن نگفت. بلکه چنین بیان نمود:« ... قد احسن بی إذ اخرجنی من السجن و جاء بکم من البدو من بعد ان نزغ الشیطان بینی و بین اخوتی إنّ ربی لطیفٌ لما یشاءُ إنهُ هو العلیمُ الحکیم»(یوسف، 100)« خداوند به من احسان فراوان فرمود که مرا از تاریکی زندان نجات داد و ما را به دیدار هم نائل کرد. پس از آنکه شیطان بین من و برادرانم فساد کرد.( و مدتی جدایی انداخت) خدای من لطف و کرمش به آنچه بخواهد، تعلق می گیرد و او دانا و حکیم است». این اوج فرهنگ مثبت اندیشی است که حضرت یوسف(ع) فقط به موهبت های الهی اشاره می کند، از چاه و سختی زندان سخنی به میان نمی آورد و عامل جفای برادران را شیطان می داند.
هم چنین در سیره اهل بیت نمونه زیبای نگرش مثبت را بعد از حادثه کربلا در کلام زیبای حضرت زینب(س) مشاهده می کنیم که بعد از تحمل مصائب فراوان با دیدن سر مبارک برادر چنین فرمود: « ما رأیتُ الا جمیلاً»؛ « جز زیبایی چیزی ندیدم»( خوارزمی، 42). این مطلب بیانگر این واقعیت است که رفتار انسان ها تحت تأثیر نگرش آن ها به مسائل و دنیای اطراف است. با نگرش مثبت می توان حتی در لحظات سخت، زیبایی دید. چنین نگرشی در سایه ایمان به خدا و توکل به او محقق می شود.
نویسندگان:
دکتر محمدحسین توانایی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج؛
الهه سلیم زاده، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج