پس از هزار سال ...

ابوالقاسم محمود بن عمر معروف به جارالله زمخشری یا علامه خوارزم بنا به مدارک و مستندات موجود-از جمله مقدمه و موخره کشاف-در تاریخ 27 رجب 467 هجری قمری،
پنجشنبه، 30 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پس از هزار سال ...
پس از هزار سال ...

نویسنده:سید مسعود رضوی



 

نکته هایی درباره زندگی و عقاید علامه زمخشری ، تفسیر کشاف، مترجم و ترجمه فارسی کشاف

طرحی کوتاه از یک زندگی

ابوالقاسم محمود بن عمر معروف به جارالله زمخشری یا علامه خوارزم بنا به مدارک و مستندات موجود-از جمله مقدمه و موخره کشاف-در تاریخ 27 رجب 467 هجری قمری، در زمخشر متولد شد و در دهم ذی الحجه سال 538 هجری در جرجانیه خوارزم چشم از جهان فرو بست.او ادیب ، لغت شناس، محدث و مفسر برجسته معتزلی بود که به پیروی از ابوذر اصفهانی به اعتزالیون پیوست و بنا بر برخی اقوال ، در اواخر عمر به تشیع گرایید.در خصوص سکنا گزیدن او در خوارزم یا به سفر رفتن و در پی تکمیل مهارت های علمی برآمدن، دو نظر متفاوت در میان مورخان ملاحظه می شود.گروهی معتقدند که زمخشری به ندرت از محل سکونت و زندگی اش خارج می شد و تنها چند سالی را جهت مطالعه و تالیف در مکه سپری کرد.اما دیگران بر این اعتقادند که وی پس از فرا گرفتن علوم مقدماتی در خوارزم، برای تکمیل آن به بخارا رفت و نزد استادان بزرگ شاگردی کرد و سپس به خراسان باز آمد و پس از مدتی به اصفهان و از آنجا به بغداد رفت و سرانجام به مکه رسید و دو سال در آنجا ماند.سپس به خوارزم بازگشت و برای دومین بار از طریق شام به مکه رفت.
زمخشری به رغم پیشینه ایرانی و تعلق به زبان فارسی، به قدرت، استحکام و فضل عربی باور داشت و در علم اللغه عربی بسیار متبحر بود.افزون بر آن، در کلام و تفسیر نیز یکی از برجسته ترین علمای قرون میانه دوران اسلامی به شمار می رود.
جارالله، در ذی الحجه سال 538 در جرجانیه رخ در نقاب خاک کشید و بعدها ابن بطوطه در همین محل، آرامگاهش را زیارت کرد.از جمله اساتید وی، ابوالحسن علی بن مظفر نیشابوری و محمود بن جریر اصبهانی حائز اهمیتند.اصبهانی به لحاظ معرفی معتزله و نقشی که در ورود مکتب اعتزال به میان خوارزمیان داشت، از شهرت برخوردار بود.زمخشری به یکی از پیروان استوار و پر شور وی بدل شد و ادب، کلام، توحید و نحو را از وی آموخت.همچنین علوم ادبی را نزد شیخ ابو علی الغریر، فقه را در محضر شیخ سدید الخیاطی و اصول را نزد رکن الدین محمد الاصولی فرا گرفت.
آثار و افکار زمخشری، بی گمان بر نسل پس از وی و فرهنگ متاخر بر وی اثری ژرف و شگرف نهاده، اما در خصوص شاگردان بلاواسطه اش اطلاع چندانی در دست نیست.
محمد بن ابی القاسم بایجوک، ابوالفضل البقالی الخوارزمی، ابو یوسف بلخی، مفسر شهیر ایرانی ابوالفتوح رازی و جندلی از امامان نحوی آن روزگار، از معروف ترین شاگردان علامه زمخشری بوده اند.آن طور که ابن خلکان نوشته، در میان شاگردان زمخشری بانویی به نام زینب بنت شاری هم بوده که بسیار فاضله و سختکوش بوده است.برو کلمان نوشته که ظاهراً گرامی ترین و معززترین شاگردش ضیاء الدین مکی بوده است.زمخشری زباندانی بسیار دانشمند و پر اطلاع بود و بر مسائل لغوی، نحوی و بلاغی همواره تاکید و تمرکز داشت.(1)

برآمدن معتزلیان

زمخشری، با آنکه در عقاید معتزلی خویش دیدگاهی متعادل را برگزیده بود اما بدان بسیار پایبند و استوار بود.برخی البته نشانه هایی از تعصب و پافشاری را نیز در زندگی و نوشته های وی بر شمرده اند، تا آنجا که اگر به دیدار آشنایی می رفت و می پرسیدند: که آمده است؟ می گفت خبر دهید که ابوالقاسم معتزلی بر در ایستاده است.(2) اما شاید این موضوع، بعدها به مساله ای حساس و عجیب بدل شده باشد.در آن عصر، تفکر اعتزالی و گرایشات و عقاید معتزلیان، نوعی اندیشه روشنفکرانه و بسیار پرجاذبه بوده است.آن قدر این عقیده گسترش داشت که ماهیتی سیاسی به خود گرفت و حتی موجب جدل ها و جدال های دامنه دار و غریبی شد که شرح و توصیف آنها سراسر قرون دوم تا پنجم هجری قمری را در بر گرفته و به نام خود رنگ زده است.تقابل معتزله و اشاعره به تدریج به منازعه ای دشوار و کین توزانه بدل شد و کار به تکفیر و حبس و خونریزی کشید.هیچ کدام برای دیگری فضیلتی قائل نبود و حتی با زبانی تلخ و گزنده درباره یکدیگر سخن می گفتند.این مساله به انسان با فرهنگ و معتدلی همچون صاحب کشاف هم اثر کرد.« زمخشری با توجه به تعصبی که نسبت به عقاید اعتزالی خود داشت، با زبانی تند و زهرآگین و گاهی غیر مؤدبانه به مخالفان اشعری مذهبش حمله می کند و آنان را مجبره ، حشویه، مشبهه و قدریه می خواند.جالب اینکه معمولا این اهل سنتند که منکران آن قدر (معتزله) را قدریه می نامند اما زمخشری بر خلاف عرف رایج در میان متکلمان، ایشان را به دلیل اعتقاد به قدر، قدریه نامیده است...او در تفسیر آیات « قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیهاً ( شمس -9و10) می گوید : اینکه بعضی پنداشته اند که ضمیر فاعلی در فعل های زکی و دسی به خدا باز می گردد ( و معنایش این می شود که هر کس که خدا نفسش را پاکیزه کرد، به رستگاری رسید و کسی که خدا نفسش را آلوده نمود، ناکام و محروم شد)، از واژگون سازی های قدریه است که آنچه را که خداوند از آن مبراست، به او نسبت می دهند؛ کسانی که روزگار خود را به زشتی می گذرانند و خدا را عامل آن می دانند.» (3)
گستردگی و تاثیر عمیق معتزلیان اثری ژرف بر جهان اسلام و تمدن اسلامی نهاده بود.پس از عصر صحابه و تابعین، گویا نیازی ژرف به فرهنگ آفرینی و طرح پرسش های متوالی در همه عرصه ها، عقل گرایان و دانشوران به گرایشات مکتب معتزله بیشتر متمایل شده و این امر، مختص یک گروه یا یک منطقه خاص نبود.حتی خلفای عباسی هم از تاثیر این مکتب بر کنار نماندند و البته می کوشیدند از این اختلافات برای تحکیم موقعیت و اقتدار سیاسی خویش بهره گیرند.

جغرافیای اعتزال

پهنه جغرافیایی گسترش معتزله، از بغداد تا ایران بزرگ، خاصه خراسان کبیر را در بر می گرفت و دقیقا به همین دلیل، اندیشمندان سترگی در حوزه های گوناگون فکری و اقلیمی ظهور کردند که از پیروان یا سرآمدان خاص معتزله بودند و از میان زعمای دوره سنتی معتزله؛ یعنی تقریباً ربع پایانی قرن سوم تا میانه قرن پنجم ( یا تا هنگام ظهور سلجوقیان) به لحاظ سبک فکری و گفتاری کاملا با دوره های پایانی و میانی تفاوت دارند.ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه خود، اصحاب این دو دوره را با نام المتقدمون یا قدما و المتأخرون معرفی می کند(4).و در جای دیگر با عنوان سلف: السلف من اصحابنا، المشایخ من السلف(5) با آنها مواجهیم .از سوی دیگر معتزله به سرعت به دو مکتب بصره و بغداد تقسیم شدند که هر کدام به بزرگانی حائز اهمیت شهرت یافتند.دیگرانی همچون قاضی عبدالجبار و زمخشری، از اساتین اعتزالیون به شمار می روند که علاوه بر آن، سهمی عظیم در شکل گیری یا گسترش فرهنگ و اندیشه اسلامی در تاریخ و جغرافیای عصر خویش و پس از آن -تا به امروز-داشته و تاثیر بسیاری بر دیگر نحله های فکری و به خصوص تشیع نهاده اند.در همان گستره اقلیمی پیش گفته، خوارزم-ناحیتی که در سفلای جیحون قرار داشته و از ایام بسیار قدیم، مهد قوم آریا بوده است(6)-از جمله شهرهایی بود که بر اساس اسناد و اطلاعات موثق، معتزله در آنجا و به ویژه حوالی قرن چهارم هجری، آشکارا از قدرت و نفوذ کلامی بسیار برخوردار بودند.خوارزم به روایت لسترنج در کتاب « جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی»، ابن بطوطه ، یاقوت حموی، ابن اثیر، حمدالله مستوفی و دیگران، بسیار زیبا و ثروتمند بوده است؛ شهری نیکو، دارای بارویی محکم و کوچه های وسیع، جمعیتی بسیار و بازاری با شکوه، با کاروانسراها، مساجد، مدارس و بیمارستان های بزرگ و مصفا.

زادگاه زمخشری

شهرت و نفوذ معتزله در خوارزم -و طبعا قریه زمخشر-یکی از روستاهای نواحی آن، امری طبیعی بوده است.زمخشر که ابن بطوطه آن را با عنوان روستایی در چهار مایلی شهر خوارزم معرفی می کند، بنا به گفته مقدسی در اواخر قرن چهارم هجری، دارای برج و بارو، زندان، مسجد جامع، دیوارهایی با دروازه های آهنی، خندق های حفاظتی و پل های ویژه عبور از خندق بوده.سمعانی، زمخشر را « روستایی بزرگ، به سان شهری کوچک» توصیف کرده و ابن بطوطه یادآور می شود که وقتی وی در نیمه نخستین قرن هشتم هجری قمری، آرامگاه دانشمند بزرگ ابوالقاسم محمود زمخشری را زیارت کرده، هنوز آن شهر برپا و برقرار بوده؛ اما پس از آن از صحیفه تاریخ محو شده است(7).

آثار زمخشری

از علامه جارالله زمخشری، آثار فراوان و پرشماری بر جای مانده یا در کتب معاصر و متقدمان وی و نیز فرهنگنامه ها و تذکره ها و فهارس نقل شده است.این آثار در حوزه های مختلف و متفاوتی همچون تفسیر، حدیث، نحو، لغت و ادب تألیف شده و نشانگر جامعیت علامه زمخشر است.در میان زندگینامه نویسان زمخشری و کتاب شناسان، فهرست آثار مهم و معروف زمخشری-کما بیش-ارائه شده است، اما برخی اختلافات نیز دیده می شود.در این فهرست ها، به رغم اختلافات در تعداد و حتی گاه در عناوین کتاب ها، حدود 50 کتاب و رساله ذکر شده که البته بعضی از آنها امروز مفقود است و در اختیار ما نیست.اما خوشبختانه امهات آثار و معروف ترین آنها را ما در اختیار داریم و مورد خوانش و استفاده قرار می دهیم.در اینجا عناوین آثار زمخشری را بر اساس منابع مختلفی که در پاورقی آورده ایم، گرد کرده و نوشته ایم.اما لازم است این نکته را ذکر کنم که دامنه موضوعی این آثار بسیار متنوع است و از جمله مهم ترین قلمروهای موضوعی در آثار زمخشری می توان به اینها اشاره کرد: علوم قرآنی و تفسیر، حدیث و علوم مربوط بدان، کلام، فقه و استنباط، علم نحو، صرف و اشتقاق، واژه نگاری و فرهنگ نویسی، علوم بلاغت و ادب و نقد و ...
1-تفسیر کشاف، با عنوان دقیق الکشاف عن حقایق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل ( که ما درباره آن سخن خواهیم گفت) 2-الفائق فی غریب الحدیث 3-اساس البلاغه 4-اطواق الذهب فی الموعظ و الحاطب 5-الجبال و الا مکنه و المیاه 6-ربیع الابرار فی الادب و المحاضرات 7-القسطاس فی علم العروض 8-نوابغ الکلم یا الکلم النوابغ 9-المستقصی فی امثال العرب 10-الاجناس (در لغت) 11-الاسماء (در لغت) 12-الاصل 13-الامالی ( در نحو) 14-اعجب العجب ( در شرح الامیه العرب) 15-تسلیه الضریر 16-جواهر اللغه 17-دیوان التمثیل 18-دیوان الخطب 19-دیوان رسائل 20-دیوان اشعار 21-الرائض فی الفرائض ( در موضوع فقه، در ارث) 22-ارساله الناصحه 23-رساله الاسرار 24-رساله المسامه 25-روح المسائل ( در فقه) 26-سوائر الامثال 27-شافی العی من کلام الاشافعی 28-شرح کتاب السیبویه 29-شرح مقامات 30-شقائق النعمان فی حقایق النعمان 31-صمیم العربیه 32-ضاله الناشد 33-عقل الکل 34-المحاجاه و متمم سهام اسباب الحاجات فی الاحاجی و الالغاز 35-المفرد و المولف فی النحو 36-المفرد و المرکب فی اللغه 37-المفصل فی النحو 38-المنهاج در اصول 39-متشابه اسماء الرواه 40-مختصر الموافقه بین اهل البیت و الصاحبه 41-معجم الحدود 42-النصائح الکبار یا مقامات فی المواعظ 43-مقدمه الادب ( در لغت) 44-الانموذج ( در نحو) 45-نزهه المتانس و نهزه المتقبس 46-نکت الاعراب فی غریب الاعراب 47-الدر الدائر المنتخب فی کنایات و استعارات و تشبیهات العرب 48-کتاب الکشف فی القرائات 49-رساله فی اعجاز سوره الکوثر 50-رساله فی کلمات الشهاده

زمخشری در مقام مفسر

معمولا هنگام بحث درباره زمخشری و تفسیر کشاف، وی را در طبقه ششم از مفسران جای می دهند و این طبقه، اوج علم تفسیر و صاحبان پخته ترین تفاسیر هستند.گروه اول «صحابیان» هستند که در سه مکتب مکه و مدینه و عراق، به آموزگاری ابن عباس و ابی بن کعب و عبدالله بن مسعود، پایه علم تفسیر را استوار کردند.سپس « تابعین» که شاگردان صحابه به شمار می رفتند و طبقه سوم را « تابعین تابعین» شکل دادند که مفسران این سه طبقه را قدما المفسرین نام داده اند و بنابراین می توان ایشان را پدران این دانش نزد مسلمانان به حساب آورد.اما نظرات این سه گروه عمد تا شفاهی بود و در پاسخ به مومنان و مسلمانان یا شبهات دیگران یا جلسات و محافل مریدان و شاگردان بیان می شد.از طریق آنان به برخی کتب سیره و کلام نیز راه می یافت؛ اما هنوز آثار مستقلی در تفسیر خلق نشده بود.
از طریق طبقه چهارم بود که نخستین تفاسیر در جهان اسلام تالیف و نوشته شد.مهم ترین و نامدارترین مفسران این طبقه، محمد بن جریر طبری ( در گذشته 310 هجری قمری) صاحب تفسیر و تاریخ معروف است و اغلب مفسران پس از او از تفسیری بهره گرفته اند.روش تفسیر این گروه نیز چنین بوده که بدون ارائه رای خود، به نقل احادیث صحابه و تابعین می پرداختند و تنها طبری با ترجیح برخی احادیث یا جمع روایات متفاوت، گاهی نظر خود را قید کرده است.
پس از اینها طبقه پنجم مفسران را می یابیم که احادیث وارده را بدون احتجاج و مقابله و حتی ذکر سند در تفاسیر خویش آوردند و گویا در همین زمان به دلیل رسوخ مطالب نادرست فراوان به تفاسیر، علوم دقیقه ای در سنجش حدیث و مباحث عقلی و تاریخی به صورت جدی مورد توجه قرار گرفت.پس از تدوین این علوم که پایه تفاسیر صحیح قلمداد می شد، طبقه ششم ظهور کردند و اینها اغلب متخصصانی جامع بودند که صاحب گرایشاتی همچون ادبی، عرفانی، روایی، کلامی و فلسفی و ...محسوب می شدند و از همان زاویه به تفسیر آیات کلام الله اهتمام می ورزیدند.
اهمیت این گروه در گسترش علمی تفسیر و تثبیت آن به مثابه دانشی خاص و قابل اعتماد بود و نیز از جمود و مطالب بی دلیل و کم ارزش آن را پیراسته ساختند.از جمله زجاج، واحدی و ابن حیان اندلسی تفاسیری با گرایش نحوی نگاشتند، امام فخر رازی تفسیر کلامی، ابن عربی تفسیر صوفیانه، ثلعبی تفسیر روایی، قرطبی تفسیری فقهی و سرانجام علامه جارالله زمخشری نیز تفسیری بلاغی و کلامی با گرایشات عقل گرایانه معتزلی تالیف کرد.(8)

درباره تفسیر کشاف

الکشاف عن حقایق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل، معروف ترین و مهم ترین اثر علامه جارالله زمخشری است.او این اثر را هنگام مجاورت کعبه و اقامت در مکه تالیف کرد.زمان تالیف کشاف کمتر از دو سال و نیم بود، حال آنکه زمخشری ابتدا تصور می کرد حدود 30 سال برای نوشتن این اثر وقت لازم است.عمده ترین خصوصیت کشاف، بیان جنبه های مختلف بلاغی و اعجاز کلامی قرآن کریم است و زمخشری چنان به این موضوع پرداخته که پیش از وی هیچ سابقه ای نداشته است.این امر با توجه به تسلط وی بر زبان و ادبیات عرب و علوم لغت و نحوه بلاغت، متحقق شده و مفسر دیگری با این جامعیت و این اشراف سراغ نداریم که بتواند نظم زبانی و اعجاز بلاغی قرآن را به کمال انعکاس دهد.
افزون بر این، کشاف یکی از مهم ترین منابع فهم عقاید معتزله، در بالاترین و ژرف ترین سطوح آن است اما نباید پنداشت که این اثر، تنها مورد توجه اهل سنت و معتزلیان است بلکه شیعه و دیگر مذاهب و گرایش های مسلمان و همچنین محققان غیر مسلمان نیز اهمیت و اعتبار آن را درک کرده و بر آن صحه نهاده اند.کمتر اثری در تاریخ اسلام، بر آثار پسین اثر نهاده و ما در پایان همین مقاله بخشی از این تاثیر را ذکر می کنیم.زمخشری در شعری درباره کشاف گفته است:

ان التفاسیر فی الدنیا بلاعدد
و لیس فیها لعمری مثل کشافی

ان کنت تبغی الهدی فالزم قرائته
فالجهل کالداء و الکشاف الکاشافی(9)

« رویکرد اصلی تفسیر کشاف، پی بردن و بیان گنجینه بلاغی موجود در قرآن کریم است که عرب را از معارضه با آن بازداشته است.از این رو تمام مفسرانی که پس از او، تفسیری نوشته اند از کشاف بهره ها برده اند و حتی برخی عبارت های او را به کار گرفته اند.تفسیر کشاف بسیار خوشخوان و فارغ از پیچیدگی های لفظی است.مفسر کوشیده است بعشی از مفردات یا عبارات را که با عقیده او سازگار نبوده به نحوی توجیه کند.برخی فرض های مجازی و دیریاب نیز در تفسیر کشاف ملاحظه می شود که مفسر به این وسیله می کوشد از اعتقادات اعتزالی خود دفاع کند.طرح مباحث فقهی ذیل آیات احکام به طور کلی مختصر است و مفسر چنان که در مباحث اعتقادی متعصب است، در مباحث فقهی تعصبی ندارد.اسرائیلیات نیز در تفسیر کشاف آمده اما تلاش مفسر در آن بوده است که به نحوی بر ضعف و عدم صحت آنها اشاره کند...» (10)

درباره مسعود انصاری

مسعود انصاری در سال 1345 شمسی در یکی از روستاهای تالش متولد شد.در همانجا تحصیل و مقدمات علوم دینی را طی کرد.سپس به حوزه دارالعلوم زاهدان رفت و به تحصیل علوم حوزوی اهل سنت پرداخت.مدتی بعد به دانشگاه حقوق دانشگاه شهید بهشتی راه یافت و در سال 1370 فارغ التحصیل شد.
انصاری صاحب نظر و یکی از پژوهشگران فعال شناخته شده علوم قرآنی است.وی علاوه بر ترجمه قرآن کریم که از سوی نشر فرزان منتشر شده، قرآن ترجمه محدث دهلوی را ویراسته و نیز ترجمه های محمد مهدی فولادوند و بهاء الدین خرمشاهی نیز با ویرایش وی منتشر شده است.دیگر آثار وی عبارتند از: 1-پیام پیامبر (ص)، مجموعه احادیث نبوی ( به همراه خرمشاهی)2-هدیه معراج ( احکام نماز در فقه شافعی) 3-اهمیت نماز جماعت 4-پدیده افراط در تفکیر 5-زن در اسلام 6-نقش زن در فعالیت های اجتماعی 7-ترجمه آثار جبران خلیل جبران 8-ترجمه خاتم النبیین محمد (ص) اثر سمیع عاطف الدین 9-آثاری از امام محمد غزالی 10-ترجمه سید قطب من المیلاد الی الاستشهاد 11-رجال حوا الرسول (ترجمه) 12-ترجمه ریاض الصالحین 13-بزرگانی در بستر مرگ 14-تحفه رمضان 15-زن در پرتو نور اسلام 16- دانشنامه حقوق خصوصی ( این کتاب به عنوان کتاب سال برگزیده شد) 17-بررسی تاریخی قصص قرآن ( کتاب سال) 18-دانشنامه حقوق جزا و جرم شناسی ( زیر چاپ) 19-ترجمه روح القدس ابن عربی 20-نگارش قریب به 500 مقاله که عمدتا در زمینه علوم و ترجمه های قرآنی است 21-احوال و اقوال جنید بغدادی (زیر چاپ) و هشت جلد کتاب درباره عرفای ایران در دست تالیف.
آخرین و یکی از مهم ترین فعالیت های قرآن پژوهانه انصاری، ترجمه کتاب مهم تفسیر زمخشری است که وی چندین سال متوالی بدان اشتغال داشته و از مهم ترین تفاسیر تاریخ اسلام محسوب می شود.بی تردید اگر در تاریخ اسلام چند تفسیر را به عنوان مهم ترین و برترین تفاسیر برگزینیم، یکی از آنها اثر زمخشری با عنوان « الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل» است.ترجمه این اثر، پس از هزار سال یک دستاورد مهم فرهنگی در مباحث دینی و زبان فارسی است و بی تردید بر نگرش تفسیری و مفاهمه اعتقادی ایرانیان در باب مباحث بنیادین قرآنی اثری مهم خواهد داشت.

درباره ترجمه کشاف

ترجمه کشاف زمخشری بی تردید تلاش مهمی در تاریخ فرهنگ دینی معاصر ایران محسوب می شود.هزار سال در این کار تاخیر شده و ای کاش تعصبات عصر زمخشری و برخی ملاحظات تنگ نظرانه نزد وی مجال می داد تا نسخه فارسی کرده این اثر نیز همچون ترجمه کهن تفسیر طبری و ترجمه های اصیل و مهمی نظیر ترجمه قرآن پاک به پارسی یا تفسیر کشف الاسرار میبدی، در اختیار ایرانیان قرار گیرد.اختتام این تاخیر البته با همت و تلاش مسعود انصاری به فرجامی نیک رسید و ترجمه کامل تفسیر کشاف در چهار جلد و بیش از 3 هزار صفحه به صورتی پیراسته و آراسته و پاکیزه از سوی انتشارات ققنوس منتشر و روانه بازار شد.
انصاری بر اساس شش متن چاپی و سه تصحیح و بهره گیری از برخی شروح کشاف و نیز تفسیر بیضاوی به این کار پرداخته و با تسلطی که بر زبان عربی و علوم قرآنی دارد، موفق شده متنی موثق و روان و امروزین از تفسیر کشاف در اختیار خواننده بگذارد.مع هذا ما هنوز نمی توانیم قضاوتی منتقدانه و دقیق درباره کل اثر داشته باشیم.می باید زمانی متعادل و معقول بر این کار بگذرد و صاحب نظران فرصت خوانش ترجمه را داشته باشند، آنگاه بر سبیل انصاف و برهان، نظرات و نقدهای آن را بیان کنند.آنچه از خوانش برخی آیات و سور کوتاه و مقابله آن با متن اصلی یا تطبیق با تفاسیر دیگر می توان گفت، این است که مترجم قرین توفیق بوده و به خوبی از عهده این کار سترگ برآمده است.نثر انصاری روان و ساده است.معهذا باید توجه داشت که در مقیاس پژوهشگران، طلاب و دانشجویانی که مبانی علوم قرآنی را در یافته و با آن آشنایند.به هر حال تفسیری در مقیاس کشاف، اثری دیریاب است و خوانش آن کاری دشوار.
اما انصاری کوشیده تا جایی که به محتوا صدمه نخورد، متن را صریح و مرسل ترجمه کند.اما گاهی بوی ترجمه تحت اللفظی از مطلب می اید و نثر کتاب درخشش خود را از دست می دهد.اینها البته در قیاس با چند هزار صفحه، اندک و در حکم هیچ است.برای نمونه دو جستار کوتاه از ترجمه کشاف را نقل می کنم:
« قرآن را کتابی پرداخت که فروزندگی اش رخشان و برهانش بران است.وحی است اما با دلیل و حجت سخن می گوید، قرآنی به زبان عربی که هیچ کژی و ناراستی در او نیست و کلید همه سودمندی های دینی و دنیایی است و به راستی همه کتاب های آسمانی که پیش از آن بوده است، گواهی می دهد و معجزه و نمودگاری خدایی است اما همواره برجاست و مانند دیگر معجزات، هرگز گرد زمان بر آن نمی نشیند و از میان همه آنها تنها قرآن است که به حکم خدا، در هر زمانی می باید ورد قدسی همه زبان ها باشد.(11)
« حضرت علی بن ابیطالب(ع) [ در آیه 172 سوره نساء] « عبدالله» را « عبیداًلله» به صیغه مصفر قرائت کرده اند.
چنین روایت کرده اند که هیات نجران به رسول خدا (ص) گفتند: چرا به محبوب ما عیب می گیری؟ آن حضرت پرسید: محبوب شما کیست؟ گفتند: عیسی.پرسید: من چه می گویم؟ گفتند: می گویی که او بنده و فرستاده خداست.فرمود: اینکه کسی بنده خدا باشد، مایه ننگ نیست.گفتند: آری.
آنگاه بود که این آیه نازل شد.یعنی: عیسی از این امر ابایی ندارد و شما هم می باید چنین وصفی را در حق او بپذیرید و اگر ابا داشتن از بندگی خدا دلیلی داشت، او سزاوارتر بود که از آن استنکاف کند.»(12)

تاثیر زمخشری بر مفسران بعد از خود

زمخشری به دلیل دقت و شیوه خاص تفسیر قرآن، همواره یکی از منابع مهم در نظر دانشوران علوم قرآنی و مفسران مابعد خود بوده است؛ خاصه مفسران شیعه به دلیل نزدیکی عقاید معتزله و شیعه، از وی تاثیر بسیار گرفته اند.
برجسته ترین مفسری که از وی اثر پذیرفته است، امین الدین ابن علی فضل بن حسن بن فضل طبرسی، صاحب «مجمع البیان» است.وی متولد سال 470 و متوفی 548 ه.ق است.آثار مهم وی « مجمع البیان فی علوم القرآن » و « جوامع الجامع» است که پس از مطالعه کشاف زمخشری نوشته و بعدها کفعمی دو کتاب « الوافی الوجیز» و « الوسیط» را در تلخیص « جوامع الجامع» تحریر کرد.صاحب « مفسران شیعه» می نویسد:
« دیگر از آثار این مرد بزرگ، اعلام الهدی و آداب الدینیه و تاج الموالید است.انتساب کتاب احتجاج به ایشان اشتباه است.چه آنکه مولف احتجاج احمد بن علی بن ابیطالب طبرسی است (روضات ، صفحات 18-512-513-514).
مولف مجالس المومنین معتقد است پس از تالیف مجمع البیان، کتاب کشاف را دیده و بعدا کتابی مشتمل بر فواید تفسیر اول خود و لطائف کشاف به نام الجوامع تدوین کرده است.لیکن حاجی خلیفه، مولف کشف الظنون در جلد اول ص 311 گوید، کشاف را مختصر نموده و آن را جوامع الجامع نام نهاده است.آنچه درک کرده ام این است که قاضی نورالله شوشتری صاحب مجالس المومنین اشتباه کرده است.چه آنکه بعد از مطالعه کشاف، طبرسی « الکاف الشاف من کتاب الکشاف» را بدان گونه که خود در مقدمه گوید، تالیف فرموده است و همچنین مولف کشف الظنون هم به خطا رفته است، چه آنکه او طوسی را با طبرسی مخلوط کرده، مجمع البیان را به طوسی نسبت داده است.صاحب روضات از کتاب « مقابس» اسدالله کاظمی نقل نموده و گوید طبرسی را کتابی به نام الکاف من کتاب الکشاف می باشد و ظاهرا همین کتاب است که به الوسیط معروف است.
در مقدمه جوامع الجامع خود گوید: با آنکه سنم از 70 تجاوز کرده بود، بر حسب خواهش فرزندم ابونصر حسن، از مجموع دو کتاب مجمع البیان و الکاف الشاف که پس از مطالعه کشاف نوشته بودم، تفسیر موجز و مختصر جوامع الجامع را تدوین کردم و تالیف آن سال 524 در ماه صفر شروع و در اواخر ذی الحجه همان سال پایان یافته است.این کتاب در سال 1321 در ایران چاپ شده است.» (13)
« جوامع الجامع» بعدها با اعراب گذاری، تصحیح دقیق و مقدمه فاضلانه استاد دکتر ابوالقاسم گرجی توسط دانشگاه تهران تجدید طبع و منتشر شد و ترجمه پارسی آن در سال های اخیر در چند مجلد توسط انتشارات آستان قدس رضوی انتشار یافته است.کتاب دیگری که تحت اثر کشاف نوشته شده، از علامه حلی است.جمال الدین حسن بن یوسف بن المطهر حلی متوفی 726 ه.ق کتابی با عنوان نهج البیان در تفسیر قرآن نوشته که در آن خلاصه کشاف و تبیان را نقل کرده است.همزمان با وی نظام الدین حسن بن حسین قمی نیشابوری معروف به نظام اعرج نیز که از مردان مشهور عصر خود بوده است، بر همین نهج، کتابی در تفسیر قرآن تالیف کرده.
مولف روضات در صفحه 225 وی را از مشاهیر علمای عصر خود می شناسد و به او نسبت تشیع می دهد و تاریخ ختم تالیف تفسیر او را روز پنجشنبه 11 محرم سال 728 ه.ق تعیین کرده است.به روایت کشف الظنون-جلد اول ص 288-تاریخ ختم تالیف این تفسیر، غره ربیع الاول سال 711 بوده است.این کتاب که تفسیر نیشابوری نام دارد، اثری است جامع و ملخص تفسیر کبیر فخر رازی و کشاف زمخشری که ترجمه فارسی آیات و جهات و قراآت و شماره حروف و کلمات و عدد آیات را ذکر نموده و دارای 11 مقدمه، در مطالب مقدماتی موسوم به غرائب القرآن و رغائب الفرقان است.(14)
حدود دو قرن بعد ، بهاء الدین علی بن عبدالکریم بن عبدالحمید حسنی نیلی نجفی، استاد احمد بن فهد حلی متوفی به سال 841 که شاگرد فخر المحققین بوده است، دو کتاب در رد کشاف تالیف کرد.یکی به نام « بیان الجزاف در تبیان انحراف صاحب کشاف» و دیگری که تاریخ کتابت آن سال 950 ه.ق است، « الانصاف در رد کشاف».(15)
در همین قرن دهم، سید امیر ابی الفتح بن مخدوم بن امیر شمس الدین محمد بن امیر سید شریف حسنی جرجانی -متوفی به سال 986 ه.ق صاحب تفسیر شاهی، کتابی عربی دارد که حاشیه ای به زبان عربی بر کشاف زمخشری است.این اثر تنها تا اواسط تفسیر آیه 21 از سوره بقره تحریر شده و ناتمام است.(16)
قاضی نورالله شوشتری در مجالس المومنین در شرح احوالات فیلسوف نامدار قرن دهم، حکیم امیر غیاث الدین منصور بن امیر کبیر صدرالدین حسینی دشتکی شیرازی، متوفی 948 ه.ق می نویسد که وی حاشیه ای بر کشاف زمخشری دارد که او دیده است و اضافه می کند که از « موقوفات ابن خاتون بوده و در خزانه رضوی است.»(17)
در قرن یازدهم هجری، میرزا محمد مشهدی طوسی از علمای امامیه، صاحب تفسیر کنزالدقائق و بحیر الغرائب « نیز حاشیه ای بر کشاف زمخشری نوشته که در اول کنز الدقائق آورده است.» (18)
یکی دیگر از حاشیه نویسان بر کشاف در همین قرن، محشی، سید عبدالرحمن بن عبد الحلیم مرعشی است که سوره نساء را تا آیه 51 تفسیر کرده است.مولف مفسران شیعه نوشته است: « نسخه ای به خط مولف در 183 برگ هست که در 1040 از تدوین آن فراغت یافت و مجموعا با حاشیه ای که بر کشاف زمخشری نوشته یکجا ثبت است.» (19)
اینها نمونه هایی از تاثیر زمخشری بر علما و مفسران شیعه است.اغلب تفسیر و عقاید وی را مستند نوشته ها و تفاسیر خود قرار می داده اند و آن را پذیرفته و با تلخیص و تحشیه باز تولید می کرده اند یا مورد نقد و رد قرار می دادند.شاید بتوان گفت مشهورترین اثر در این زمینه «انوار التنزیل و اسرار التأویل»قاضی بیضاوی، متوفا بین سال های 1286 و 1316، است که در حالی که کوشیده جوهر کشاف را تلخیص و معرفی کند، برخی دیدگاه های در خور سرزنش آن را هم حذف کرده است.از سوی دیگر، برای خود معتزله، کشاف نماد اوج حصول عقلانی در تفاسیر قرآنی است.
افزون بر آنچه گفته شد، می توان این قول از مترجم کشاف را نیز درباره شروح کشاف اینجا ذکر کرد: « چندین کس از عالمان، کشاف را شرح کرده اند که مهم ترین آنها شرح محمد علیان مرزوقی است که حاشیه ای با عنوان مشاهده الانصاف علی شواهد الکشاف نوشته است و همچنین شرح محب الدین افندی که آن را تحت عنوان تنزیل الایات علی الشواهد عن ابیات نوشته است و بسیاری از دانشمندان و مفسران نیز کشاف را مختصر کرده اند که از مهم ترین آنها می توان از مختصر محمد بن علی انصاری، عبدالله بن عمر بیضاوی، محمد بن مسعود بن محمود بن ابی الفتح سیرافی، محمد بن احمد-معروف به مولانازاده حنفی -و ...نام برد و شمار بسیاری هم درباره کشاف کتاب های مفصلی نوشته اند...» (20)

پی نوشت ها :

1-برای مطالعه زندگی و احوال زمخشری بنگرید به این منابع: دایره المعارف تشیع ( جلد هشتم، ذیل مدخل زمخشری) مقدمه تفسیر کشاف از مسعود انصاری، زمخشری و تفسیر کشاف نوشته علیرضا باقر( خانه کتاب 1388)، التفسیر و المفسرون ذهبی (جلد اول) و دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی زیر نظر بهاء الدین خرمشاهی ( نشر دوستان و ناهید 1377).
2و3-زمخشری و تفسیر کشاف، صفحات 72، 80و81.
4و5-شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید، تصحیح ابوالفضل ابراهیمی، صص 17،8،7 و 18.نقل از مقاله « زیر پرچم سلطان عقل»، مندرج در اطلاعات حکمت و معرفت، شماره 43.
6-لغتنامه دهخدا ، ذیل واژه خوارزم.
7-درباره خوارزم و زمخشر و تاریخ و جغرافیای آن نگاه کنید به لغتنامه دهخدا، معجم البلدان ، غزالی نامه اثر استاد همایی، جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی اثر لسترنج، دایره المعارف جهان اسلام و دایره المعارف های انگلیسی Islamو Iranica.
8-زمخشری و تفسیر کشاف، همان، خلاصه ای از بخش دوم.
9و10-دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، نشر ناهید و دوستان، 1377.شرح مستوفا در این زمینه، به قلم مسعود انصاری در صفحات 7 تا 15 ترجمه تفسیر کشاف آمده است.همچنین ذهبی در التفسیر و المفسرون، یکی از درخشان ترین توصیف ها را درباره کشاف و ویژگی های آن عرضه کرده است.
11-ترجمه کشاف زمخشری، ص 17.
12-همان، ص 736.
13-مفسران شیعه، دکتر محمد شفیعی، انتشارات دانشگاه پهلوی 1349، صص 103 و 104.
14-همان، صص 112 و 113.
15-طبقات المفسرین ، جلال الدین عبدالرحمن سیوطی ، در الکتب العلمیه، بیروت، بی تا، ص 601.
16-همان، ص 722.
17-مجالس المومنین، قاضی نورالله شوشتری، کتابفروشی اسلامیه 1354، ص 471.
18-مفسران شیعه، همان، ص 142.
19-همان، ص 157.
20-مقدمه مسعود انصاری بر ترجمه کشاف، ص 15.

منبع:نشریه خردنامه همشهری(کتاب)، شماره 74

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
معنی اسم فوژان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فوژان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم راتا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم راتا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سرینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سرینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
حکمت | تنها حکومت ولایی در طول تاریخ / استاد عالی
music_note
حکمت | تنها حکومت ولایی در طول تاریخ / استاد عالی
معنی اسم دالیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دالیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم لیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم لیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم روژان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم روژان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم مایسا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم مایسا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دانیار و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دانیار و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سارینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سارینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کاملیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کاملیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم شایلین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم شایلین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
راسخون برگزار می‌کند: قرعه‌کشی بزرگ کمک هزینه پیاده‌روی اربعین
راسخون برگزار می‌کند: قرعه‌کشی بزرگ کمک هزینه پیاده‌روی اربعین
معنی اسم بلال و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم بلال و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال