نویسنده : محمود لطیفى
پرستش عارفانه، هم سبب آفرینش است و هم آفرینندهءستایش، فضیلت و کرامت انسان به «عبادت» و ارزش عبادت به «حکمت» آن است و حکمت «شعائر الهى» بى پایان . از آن خرسندیم که پس از بیست و پنج سال حیات مجدد نماز جمعه وجماعت، فرصتى براى پرداختن به جایگاه آن روى داد واین قلم توفیق یافت تا با یادآورى چند نکته، به بخشى از اسراراین عبادتِ برتر به اشاره بپردازد:
«یکى از اسرار بزرگ عبادات و ریاضات شرعیه آن است که بدن و قواى طبیعیه وجنبهء ملک، تابع و منقاد روح گردد و ارادهء نفس در آنها کار کن شود و ملکوت نفس بر ملک غالب شود و به طورى روح داراى سلطنت و قدرت و نفوذ امر شودکه به مجرد اراده، بدن را به هر کار بخواهد وادار کند و از هر کار بخواهدبازدارد.»
[1]
1. گاهى به آنها از جنبهء ارتباط با حق تبارک و تعالى مى نگرند و آن اعمال را وسیله اى براى انتساب و تقرّب به او و یا دورى و قطع رابطهء با او مى شمرند و در این صورت ازکارهاى خودبا عناوینى چون عبادت و طاعت و یا معصیت و مخالفت یاد مى کنند.
2. و گاه کارهاى خود را از منظر مصلحت اندیشى هاى عقلانى و براى دستیابى به اغراض و آثار ویژهء مادى مطالعه نموده و آنها را متناسب با مصالح و مفاسد و حکمت و آثارى که برآنها مترتب است ارزیابى مى کنند. از نظر آنان تمامى پدیده ها و هر آنچه را که انسان به اختیار خود اقدام مى کند، گرچه بیش از یک وجود ـ حقیقى یا اعتبارى ـ ندارد و جز یک بارلباسِ وجود نپوشیده است، اما قابلیت آن را دارد تا هم از جنبهء «یلى الخلقى» مورد مطالعه قرار گیرد و پاسخگوى حکمت ها و مصالح عقل مصلحت اندیش باشد و هم از جنبهء «یلى الربّى» تنظیم کنندهء رابطهء مخلوق با خالق خود باشد.
بنابر آنچه به اختصار گذشت، اگر عملى از اعمال انسان تنها از منظر عبادت یا معصیت مطالعه شد و جنبهء عقلانى آن مورد ملاحظه قرار نگرفت و یا اگرتنها به مصالح و مفاسد عقلانى آن پرداخته شد و به جنبهء ربوبى آن توجه نشد، دلیل آن نمى شود که تصور شود مناسک عبادى جایگاهى فراتر از مصالح عقلانى دارند و هیچگاه نباید در اندیشهءدرک و دریافت حکمتها و مصالح آن تلاش کرد و یا اینکه تحرّکات و اقدامات روزمرهء عقلانى در گستره اى به دور از امر ونهى الهى و تنها براساس خردورزى بشرى ارزیابى مى شود ومعنى ندارد این گونه رفتارهاى عقلانى را درون مرز دین و عبادت محصور نمود؛ زیرا نگاه اول به تحجر اشعرى گرى مى انجامد ونگاه دوّم به شرک و خدا انکارى مى کشد.
على رغم اصرار قرآن و حدیث بر کشف حکمت و اسرارجمعه و جماعت، بسیارى تلاش نموده اند تا آن را تنها ازدریچهءمناسکى ویژه بنگرند و اقامهء آن را در قالب عبادتى فردى وشخصى و قالبى نمایش دهند و از همین دریچه، برگزارى نماز جماعت ـ به ویژه درفرهنگ متشیعان عامى ـ جایگاه واقعى خود را از دست داده و آداب آن بهفراموشى سپرده شده و نماز جمعه تا پیش از پیروزى انقلاب اسلامى به مرز حرمت نیزرسیده بود.
حضرت امام خمینى (قدس سره) که به حق باید او را احیاگر اسلام ناب محمدى (ص) در تاریخ غیبت کبرا تا به امروز نامید، با دعوت شخصیت هاى بزرگى چون حضرات آیات طالقانى،دستغیب، صدوقى، قاضى طباطبایى، مدنى و... به امامت جمعه، این عبادت مهم و بلکه مهم ترین عبادت اجتماعى را نیز حیات مجدّد بخشید و در طى سخنرانى ها و احکامى که براى ائمهء جمعه مى نوشت، به جایگاه والاى این فریضهء اجتماعى و حکمت تشریع آن واسرار معنوى نهفته در آن تأکید نمود.
الف. اسرار عبادات
رفتارهاى اختیارى انسان؛ اعم از دینى، عقلى، غریزى وحتى احساسى و عاطفى، بدون استثنا تابع حکمتى در انتخاب ومصلحتى در اقدام و عواقب و آثارى در مرحلهء تحقق و فعلیت است و فرایند این همه ر، رفتار عقلایى و حکیمانه مى گویند.دراین میان، مناسک عبادى و شعائر اسلامى که از محضرقدس حکیم على الاطلاق براى تعالى و رشد انسان تا وصول به مقام عالمیت همهء اسماء ارائه شده، منبع و معدن تمامى اسراروحکمت هایى است که ممکن است در یک عمل اختیارى گرچه جلوه هایى از مصالح و حکمت هاى نهفته در مناسک عبادى، توسط پیامبرانشریعت، امینان وحى الهى و مفسران حقایق نامتناهى طرح شده است، اما عارفان اسرارحق توانسته اند تنها به فروغهایى از اسرار عبادت هاى پر رمز و راز دین مقدس اسلام راه یابند. فقیه محقّق و عارف واصل، حضرت امام خمینى (قدس سره) به جلوه اى از این فروغ دست یافته و مى گوید:«یکى از اسرار بزرگ عبادات و ریاضات شرعیه آن است که بدن و قواى طبیعیه وجنبهء ملک، تابع و منقاد روح گردد و ارادهء نفس در آنها کار کن شود و ملکوت نفس بر ملک غالب شود و به طورى روح داراى سلطنت و قدرت و نفوذ امر شودکه به مجرد اراده، بدن را به هر کار بخواهد وادار کند و از هر کار بخواهدبازدارد.»
[1]
ب . گسترهء عبادات
مؤمنانِ اهل معرفت، اعمال و رفتار اختیارىِ خود را همچون دیگر پدیده هاى عالم،همواره از دو منظر مى نگرند و به تفسیر و تحلیل مى پردازند:1. گاهى به آنها از جنبهء ارتباط با حق تبارک و تعالى مى نگرند و آن اعمال را وسیله اى براى انتساب و تقرّب به او و یا دورى و قطع رابطهء با او مى شمرند و در این صورت ازکارهاى خودبا عناوینى چون عبادت و طاعت و یا معصیت و مخالفت یاد مى کنند.
2. و گاه کارهاى خود را از منظر مصلحت اندیشى هاى عقلانى و براى دستیابى به اغراض و آثار ویژهء مادى مطالعه نموده و آنها را متناسب با مصالح و مفاسد و حکمت و آثارى که برآنها مترتب است ارزیابى مى کنند. از نظر آنان تمامى پدیده ها و هر آنچه را که انسان به اختیار خود اقدام مى کند، گرچه بیش از یک وجود ـ حقیقى یا اعتبارى ـ ندارد و جز یک بارلباسِ وجود نپوشیده است، اما قابلیت آن را دارد تا هم از جنبهء «یلى الخلقى» مورد مطالعه قرار گیرد و پاسخگوى حکمت ها و مصالح عقل مصلحت اندیش باشد و هم از جنبهء «یلى الربّى» تنظیم کنندهء رابطهء مخلوق با خالق خود باشد.
بنابر آنچه به اختصار گذشت، اگر عملى از اعمال انسان تنها از منظر عبادت یا معصیت مطالعه شد و جنبهء عقلانى آن مورد ملاحظه قرار نگرفت و یا اگرتنها به مصالح و مفاسد عقلانى آن پرداخته شد و به جنبهء ربوبى آن توجه نشد، دلیل آن نمى شود که تصور شود مناسک عبادى جایگاهى فراتر از مصالح عقلانى دارند و هیچگاه نباید در اندیشهءدرک و دریافت حکمتها و مصالح آن تلاش کرد و یا اینکه تحرّکات و اقدامات روزمرهء عقلانى در گستره اى به دور از امر ونهى الهى و تنها براساس خردورزى بشرى ارزیابى مى شود ومعنى ندارد این گونه رفتارهاى عقلانى را درون مرز دین و عبادت محصور نمود؛ زیرا نگاه اول به تحجر اشعرى گرى مى انجامد ونگاه دوّم به شرک و خدا انکارى مى کشد.
ج . سیاست در مدرسهء عبادت
نماز یکى از بزرگترین عبادت ها در ادیان ابراهیمى ـ توحیدى است و اقامهء نماز نخستین نشانهء تحقّق حکومت صالحان ومظلومان و سرآغاز دفتر هدایت متقیان و در این میان نمازجمعه و جماعت آموزش سیاست اسلام در مدرسهء عبادت ومظهر توحید صفوف و وحدت جامعه و نمایش قدرت اسلام وصلابت اهل ایمان و امروزه یکى از «بزرگترین عنایات حق تعالى بر جمهورى اسلامى ایران است».اصناف و طبقات گوناگون مسلمانان با حضور در صفهاى متشکل و به هم پیوستهءنمازهاى جمعه و جماعت، وحدت و یکپارچگى خود را تجربه مى کنند و همگى متحد و متصل و دوشادوش یکدیگر و در یک صف پولادین و یک ارادهء واحد در جهت مقصدى واحد به سمت یک قبله قیام مى کنند.على رغم اصرار قرآن و حدیث بر کشف حکمت و اسرارجمعه و جماعت، بسیارى تلاش نموده اند تا آن را تنها ازدریچهءمناسکى ویژه بنگرند و اقامهء آن را در قالب عبادتى فردى وشخصى و قالبى نمایش دهند و از همین دریچه، برگزارى نماز جماعت ـ به ویژه درفرهنگ متشیعان عامى ـ جایگاه واقعى خود را از دست داده و آداب آن بهفراموشى سپرده شده و نماز جمعه تا پیش از پیروزى انقلاب اسلامى به مرز حرمت نیزرسیده بود.
حضرت امام خمینى (قدس سره) که به حق باید او را احیاگر اسلام ناب محمدى (ص) در تاریخ غیبت کبرا تا به امروز نامید، با دعوت شخصیت هاى بزرگى چون حضرات آیات طالقانى،دستغیب، صدوقى، قاضى طباطبایى، مدنى و... به امامت جمعه، این عبادت مهم و بلکه مهم ترین عبادت اجتماعى را نیز حیات مجدّد بخشید و در طى سخنرانى ها و احکامى که براى ائمهء جمعه مى نوشت، به جایگاه والاى این فریضهء اجتماعى و حکمت تشریع آن واسرار معنوى نهفته در آن تأکید نمود.
پی نوشت ها :
[1] امام خمینى(قدس سره)، چهل حدیث، ص125، مؤسسه نشر آثار امام.
منبع فصلنامه حکومت اسلامی شماره 32