نویسنده: اخوان المسلمین مصر
نگاهی به احزاب اسلامی فعال درجنبش بیداری
جنبش اخوان المسلمین از مهم ترین جنبش های اسلامی تاریخ معاصر در دنیای اسلام بوده که طی بیش از هفت دهه گذشته، تأثیرات شایانی برتحولات منطقه خاورمیانه جهان اسلام داشته است. پیروزی حرکت بیداری اسلامی مردم مصر و برکناری خاندان مبارک از قدرت و نقشی که اخوان المسلمین دراین رویداد تاریخی ایفا کرد؛ همچنین توجه به اسلام به عنوان عاملی انکار ناپذیر درتحولات حال و آینده ملل منطقه، موجب شد که شناخت دقیق گذشته و حال اخوان المسلمین و رصد آن بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. سنگ بنای جنبش اخوان المسلمین را شیخ حسن بن احمد بن عبدالرحمن البنا معروف به (حسن البنا) درسال 1307ه.ش/1928م، درشهر اسماعیلیه مصر وبا شعار: «الله غایتنا، الاسلام دیننا، القرآن دستورنا، محمد زعیمنا، الجهاد سبیلنا و الموت فی سبیل الله اسمی امانینا» نهاد. این نهضت به تأثیر از اندیشه های سید جمال الدین و درواکنش به انحطاط داخلی مسلمانان و سلطه بیگانگان برکشورهای اسلامی و به ویژه برکشور مصر پدید آمد. اخوان المسلمین برای رسیدن به اهدافش درزمینه های مختلف فرهنگی، نظامی و سیاسی به مبارزه پرداخت و در این راستا چندین بارنیز توسط حکام عرب فعالیت آن ممنوع اعلام شد و شمار زیادی از اعضای آن دستگیر یا اعدام شدند این برخوردهای سلبی با اخوان المسلمین به حدی بود که طی سال ها به «جماعت ممنوعه» لقب گرفت.این جنبش درابتدا، مبارزه مسلحانه را به عنوان راه دستیابی به اهداف اعلامی برگزید، اما پس از ترور حسن البنا در 12 فوریه 1949م، به تدریج تحولی درجنبش اخوان المسلمین صورت گرفت که پیروزی کنونی اخوان بی شک مدیون این تغییر درخط مشی آنهاست. این تحول عبارت بود از جایگزین کردن راه های مسالمت آمیز و به عبارتی قبول راه های دموکراتیک مبارزه به جای تأکید برمبارزه مسلحانه. این اقدام ابتدا از محبوبیت و کارآیی اخوان کاسته و عرصه را برای گروه های جدید اسلامی که همچنان برمبارزه نظامی تأکید می کردند، بازگذاشت، با این وجود، تأثیر عمیقی که جنبش اخوان در روند مبارزات مردم مصر و آینده این کشور برجای گذاشت، غیرقابل انکار است.
شناخت اخوان المسلمین بدون شناخت رهبران و بزرگان آن غیرممکن است، زیرا به طور عمده، عملکرد اخوان ناشی از فکر، اندیشه و عمل این افراد بود. از بین رهبران و بزرگان این نهضت می توان، حسن البنا، حسن الهضیبی، عمر تلمسانی و سید قطب را نام برد، که بیش از دیگران برروند و عملکرد اخوان المسلمین تأثیر گذاشته اند.
از اصول و اهداف اعلامی اخوان المسلمین نیز، آزادسازی دنیای اسلام از سلطه بیگانگان، مبارزه با جهل، بیماری و فقر، ترویج صلح جهانی، توجه به اسلام درقانون گذاری و حکومت ایجاد وحدت کشورهای مسلمان قابل ذکر است. جنبش اخوان با وجود سال ها سرکوب، مسیری را برای خود تعریف کرده استکه رهبران آن معتقدند با طی صحیح مراحل مختلف مسیر تعریف شده، درانتها، بی شک به پیروزی خواهند رسید، اگر چه این گذر از مرحله ای به مرحله دیگر ممکن است چندین سال یا چند دهه به طول بینجامد. با پیروزی بیداری اسلامی مصر، اخوان المسلمین درابتدا اعلام کردند در قدرت مشارکت نخواهند کرد. آنها دلیل خود را تصویری عنوان کردند که از آنها ترسیم شده بود. رهبران اخوان، اظهار داشتند که حکام پیشین و حامیان غربی آنها این تفکر را براذهان عموم حاکم کردند که اگر رهبران عرب کناره گیری کنند، کسی غیر از اخوان المسلمین نیست که قدرت را به دست بگیرد و اخوان المسلمین نیز الگویی به جز بنیادگرایی برای اجرا ندارند. رژیم های عربی از این طریق به دنبال تداوم سلطه خود بودند. اخوان المسلمین درمقابل عدم تمایل به مشارکت درقدرت، راه را برای خود بازگذاشت که اگر مردم به آنها احساس نیاز کنند، عرصه را خالی نخواهند گذاشت. آنها به کمک همین تاکتیک نیز، موضع خود را تغییر داده و با قدرت، نامزدهای خود را برای مشارکت در انتخابات آتی مجلس معرفی کردند. آنها برای مشارکت درقدرت، اطمینان لازم را پس از پیروزی شاخه اخوان درتونس که همان حرکت النهضه به رهبری شیخ راشد الغنوشی است، کسب کردند.
اخوان المسلمین درعرصه داخلی مصر، از مخالفان اصلی ادامه مداخله نظامیان و در راس آنها شورای نظامی و شخص طنطاوی درسیاست به شمار می آیند. آنها تا کنون چندین مرتبه این خواسته خود را با حضور درمیدان التحریر به گوش دولت موقت و نخست وزیر مصر رسانده اند.
از دیگر مسائل مهمی که اخوان المسلمین خواهان رسیدگی به آن هستند، موضوع زندانیان سیاسی و غیرسیاسی است که از زمان مبارک و بدون محاکمه یا از طریق محاکمه توسط دادگاه های نظامی به حبس محکوم شدند، درکنار این موضوع، محاکمه مبارک و سران رژیم او قرار دارند که آنها معتقدند باید به دادگاه های فرمایشی پایان داده و به جنایت مبارک و سران رژیمش رسیدگی کرد. این اعتقاد آنها نگرانی هایی را برای نظامیان و سیاستمداران سابق که دردوره قبل و بعد از انقلاب حضور دارند، ایجاد کرد، اما در مقابل محبوبیت آنها را در بین مردم افزایش داد.
رسیدن احتمالی اخوان به قدرت درمصر، غرب و رژیم صهیونیستی را نیز نگران کرده است، زیرا اخوان المسلمین به کرات، توافقنامه کمپ دیوید و روابط با رژیم صهیونیستی را ننگین توصیف کرده و به صورت رسمی اعلام کرده اند که مایل هستند تصمیم گیری درمورد کمپ دیوید را به نمایندگان مردم بسپارند، علاوه براین، نه تنها با رژیم صهیونیستی روابط نخواهند داشت بلکه از روابط با هر دولتی که حامی این رژیم باشد نیز اجتناب خواهند کرد که این موضع سران کاخ سفید، متحدان حوزه خلیج فارس و سران رژیم صهیونیستی را به تأمل واداشته است.
روش مبارزه
این مسیر مبارزه شامل سه مرحله:1. مرحله تبلیغ، ارتباط، تفهیم و تفاهم. 2. مرحله جذب، انتخاب و سازماندهی حامیان و 3. مرحله عمل است. طراحان سازمان و تشکیلاتی جنبش در هر دوره مبارزه این مسیر را به دقت اجرا می کنند، آنها مراحل اول و دوم را همیشه و بدون وقفه انجام می دهند. تا وقتی که فرصت مناسب به وجود بیاید، برای اجرای مرحله سوم آمادگی داشته باشند. آنها با اتکا به این مسیر بود که با آمادگی قدم به میدان التحریر شهر قاهره گذاشته و پس از رویداد تاریخی جمله شترسواران به تجمع مردم، اقدام به دفاع و سازماندهی انقلاب کردند. آنها به سرعت توانستند بابه راه انداختن درمانگاه میدانی در میدان التحریر قدرت سازمانی خود را در مسیر پیروزی انقلاب به کار گیرند.جمعیت الوفاق اسلامی بحرین
درتعریف رسالت جمعیت الوفاق آمده است که الوفاق تلاش می کند تا بحرینی بسازد که درآن به حاکمیت ملت ارج نهاده شود. کشوری که درآن، دولت مشروعیت خود را از ملت گرفته و در آن سیاستگذاری برپایه مشارکت مردمی صورت گیرد. الوفاق تلاش می کند تا اصول آزادی و برابری، در پرتو جهان بینی اسلامی تضمین شود. الوفاق اسلامی در اساسنامه خود متعهد شده است که به مسائل کشوری و شهروندی پایبند بوده و تمام سعی خود را در راه توسعه انسانی و مادی و از طریق مشارکت فعال شهروندان و از راه های مسالمت آمیزبه کار گیرد.
جمعیت الوفاق اسلامی اهداف خود را درموارد زیر خلاصه کرده است:
* نمایندگی سیاسی تمام اقشار ملت و فراهم کردن امکان مشارکت آنان در سیاستگذاری و مدیریت عمومی کشور* عمل در راستای هویت اسلامی و عربی بحرین و محافظت از این هویت و فرهنگ دربرابر تهدیدات
* محافظت از دستاوردهای تاریخی و تمدنی کشور
* حمایت از اصلاحات
* تلاش برای رشد سطح آگاهی ملی درزمینه حقوق بشر و ضرورت حاکمیت قانون و دموکراسی
* عمل در زمینه ترویج فضایل اسلامی و عدالت و مساوات
* عمل در زمینه بیداری در دو سطح فردی و اجتماعی در خصوص مسائل مهم و مشکلات
* تلاش در راستای حفظ امنیت، ثبات و تأمین حیات کریمه برای همه ملت
* تضمین توزیع و عادلانه ثروت
* حمایت از اتحادیه ها و سندیکاها
* ترویج نقش زنان و تضمین برخورداری آنها از همه حقوق اسلامی
* توجه به جوانان و اتخاذ سیاست ها و استراتژی های یاری دهنده
* به کارگیری تمام توان برای آزادی کامل فلسطین اشغالی
* حمایت از همبستگی اسلامی و عربی و حمایت از تمام ملل مبارز جمعیت الوفاق اسلامی، از بدو تأسیس نقش مخالف دولت را برعهده گرفته و هرگونه مشارکت درقدرت را تحریم، اما از سال 2005 م، رویکرد خود را تعدیل کرده و خود را به عنوان نیرویی باز تعریف کرد که بتواند با مشارکت درقدرت، اهدافش را به پیش ببرد، این رویکرد جدید موجب اختلاف میان رهبران الوفاق و جدایی چند تن از آنان شد.
جمعیت الوفاق درراستای این رویکرد جدید توانست، در انتخابات پارلمانی سال 2006م، پیروز شده و 17 کرسی از 40 کرسی پارلمان ره به خود اختصاص دهد. این پیروزی، الوفاق را به عنوان بزرگ ترین جمعیت و گروه سیاسی بحرین تبدیل کرد. سال 2010م، سالی بسیار سخت برای جمعیت الوفاق بود، دراین سال به خاطردوره انتخاباتی پارلمانی شدیدا تحت فشار قرار گرفت. رژیم آل خلیفه، از ماه هاقبل از انتخابات، تدابیر امنیتی خود را علیه فعالان سیاسی و اعضای الوفاق تشدید کرد، این تدابیر با سیل گسترده بازداشت ها و محکومیت ها نیز همراه بود، تا اینکه انتخابات برگزار شسد و این بار نیز الوفاق توانست، علاوه بر 17 کرسی سابق، یک کرسی دیگر را برای شیعیان بحرین به ارمغان بیاورد.
دولت بحرین، دراثر استعفای اکثریت نمایندگان پارلمان و درکمال تعجب ناظران، با برپایی انتخابات میان دوره، کرسی های خالی جمعیت الوفاق را پرکرد. جمعیت الوفاق این انتخابات را تحریم و از مردم دعوت کرد از این تصمیم نمایندگان خود حمایت کنند، اما به رغم این تحریم، دولت بحرین بدون عنوان کردن آمار مشارکت مردم، نمایندگان طرفدار خود را راهی پارلمان کرد و دراین راستا، برای تحریف افکار عمومی از غیر قانونی بودن انتخابات، نام دو نامزد زن را نیز در فهرست برندگان انتخابات گنجاند.
به این ترتیب می توان تغییر دوباره رویکرد الوفاق را درسال 2011م، احساس کرد. این تغییر رویکرد، جدایی از قدرت و غیرمشروع دانستن رژیم حاکم و حضور درمیان مردم و رهبری میدانی آنها است. رهبران الوفاق از این تاریخ به بعد با حضور دربین مردم و افشاگری درمورد جنایات رژیم حاکم، سعی کردند ضمن ایفای نقش، فریاد مردم بحرین را به گوش جهانیان برسانند، شیخ علی سلیمان، دبیر جمعیت الوفاق درآخرین سخنرانی خود، ضمن محکوم کردن جنایات رژیم آل خلیفه علیه زنان و کودکان، اعلام کرد که جمعیت الوفاق تا آخرین نفس به مبارزات خود در کنار مردم ادامه خواهد داد. او افزود: راهی که مردم بحرین طی کردند، مسیر بازگشت ناپذیری است.
الوفاق درابتدا، سعی کرد مطالبات را با فشار بردولت از طریق پارلمانی که بیشتر اعضای آن از الوفاق هستند، پیش ببرد، اما حضور مردم درخیابان ها موجب حضور اعضای الوفاق در کنار مردم شد.
حرکت النهضه تونس
حزب النهضه بااسامی چون «الجماعه الاسلامیه» و «الاتجاه الاسلامی» معروف است. حرکت الجماعه الاسلامیه تونس، درسال 1972 م تشکیل شد، اما تاتاریخ 6 ژوئن 1981، به صورت مخفی فعالیت کرد. حرکت النهضه تنها پس از پیروزی حرکت بیداری اسلامی مردم تونس و سقوط بن علی و توسط دولت موقت این کشور که رهبری آن را راشد الغنوشی، موسس حزب النهضه برعهده داشت، به رسمیت شناخته شد. ریشه های حزب النهضه، به اواخر دهه 60 از قرن بیستم باز می گردد، راشد الغنوشی، عبدالفتاح مورو و المنصف بن سالم درآوریل 1972م، سنگ بنای آن را گذاشته و نام «الجماعه الاسلامیه» را برآن نهادند. پس از تأسیس حزب، افرادی دیگر همچون صالح کرکر، حبیب المکنی و علی العریض نیزبه جمع اعضای موسس آن اضافه شدند.فعالیت اولیه الجماعه الاسلامیه، در برپایی جلساتی درمساجد، خلاصه می شد، اعضای موسس همچنین با حضور درمحافل قرائت قرآن سعی می کردند، اعضای دیگری از فعالان مذهبی را شناسایی و جذب کنند. این جماعت درسال 1981 م فعالیت خود را علنی کرد. این فعالیت در ابتدا برخلاف انتظار از سوی حزب سوسیال حاکم مورد مخالفت قرار نگرفت، زیرا تک حزب حاکم سعی داشت. از این جماعت اسلامی در مقابل احزاب چپ مخالف دولت برای ایجاد توان استفاده کند. الجماعه الاسلامیه درسال 1974م، توانست مجوز مجله ای به نام «المعرفه» را اخذ کرده و این نشریه را به عنوانی تریبونی برای ترویج افکار و تبلیغ عقاید خود تبدیل کند. درسال 1979م، اولین کنفرانس شورای موسسین الجماعه الاسلامیه به صورت کاملا مخفی برگزار شد و هیات موسسان، اساسنامه حزب را در اولین کنفرانس خود مورد تصویب قرار داد. حرکت الجماعه الاسلامیه؛ کنفرانس دوم خود را نیر به صورت مخفی طی دو روز و درتاریخ 9 و 10 آوریل 1981 برگزار کرد. کنگره دوم حزب با دوره ای مصادف شد که حزب حاکم تونس، به رهبری حبیب بورقیبه آزادی تشکیل احزاب دیگری در کنار حزب حاکم را اعلام کرد.
در کنفرانس دوم حزب، ضرورت علنی کردن کامل فعالیت و وجود حزب و تغییرآن به «الاتجاه الاسلامی» مورد تصویب قرار گرفت. بعد از این و طی کنفراسی خبری، الغنوشی و عبدالفتاح مورو که اولی استاد فلسفه و دیگری حقوقدان بود. در 6 ژوئن 1981، مصوبات شورای موسسان و تشکیل حزب الاتجاه الاسلامی را به اطلاع عموم رسانده و به طور همزمان درخواست ثبت رسمی حزب و مجوز فعالیت را تسلیم مقامات تونس کردند.
رژیم تونس نه تنها پاسخی به این درخواست حزب نداد بلکه، در 18 ژوئیه 1981، دستگاه امنیتی رهبران و فعالان النهضه را دستگیر و درماه سپتامبر همان سال، به اتهام تأسیس و عضویت درحزب غیرقانونی، نشر اکاذیب و توزیع شب نامه و اعلامیه های غیر مجاز مورد محاکمه قرارداد. طی محاکمه مذکور، الغنوشی و مورو هرکدام به 10 سال حبس محکوم شدند که مورو پس از دو سال آزاد شد ولی الغنوشی تا اوت 1984م، درزندان باقی ماند و سپس با وساطت وزیر عدالت وقت، محمد مزالی آزاد شد.نیمه دوم دهه هشتاد شاهد برخوردهای زیادی میان رژیم حاکم و اعضای حرکت الاتجاه بود، مهم ترین رویداد این سال ها، دستگیری دوباره الغنوشی درسال 1987 م و صدور حکم حبس ابد با اعمال شاقه برای این استاد فلسفه بود. در 7 نوامبرهمان سال، دولت بورقیبه سقوط کرد، دراثراین رویداد، رژیم جدید به رهبری بن علی، طی ماه های اول، اقدام به آزادسازی اعضای زندانی حرکت الاتجاه کرد. در سالگرد سرنگونی بورقیبه، حرکت الاتجاه، سند میثاق ملی را که چارچوبی برای فعالیت احزاب در رژیم بن علی بود به امضا رساند.
اعضای حرکت الاتجاه الاسلامی در آوریل 1988م، در انتخابات مجلس قانون گذاری لیستی مستقل ارائه داده و توانستند، 13 درصد آرا را به خود اختصاص دهند. در فوریه 1989م، حرکت الاتجاه الاسلامی به حرکت «النهضه» تغییر نام داد، این تغییر نام دوباره را سند میثاق ملی فعالیت احزاب برشورای موسسان این حزب تحمیل کرد، زیرا طبق این سند که به امضای شورای حزب نیز رسیده بود، تشکیل احزاب برمبنای مذهبی ممنوع اعلام شده بود، اگر چه با وجود این تغییر نام نیز نتوانست به اعضای النهضه در دریافت مجوز کمک کند و درخواست ثبت و صدور مجوز این حزب بار دیگر با مخالفت همراه شد، گویی تقدیر به گونه ای رقم می خورد که این حزب مجوز فعالیتش را پس از سه دهه فعالیت و پیروزی انقلاب و سقوط بن علی دریافت می کرد.
با رد درخواست صدور مجوز برای النهضه، راشد الغنوشی درتاریخ 28 مه 1989 به مقصد الجزایر، تونس را ترک کرده و ریاست دفتر سیاسی حزب را به الصادق شورو موکول کرد. درسال 1991م و همزمان با بحران خلیج فارس، دستگاه امنیتی تونس، خبر از خنثی کردن طرحی داد که هدف آن ترور زین العابدین بن علی بود. این خبر، دستگیری گسترده اعضای النهضه و دیگر فعالان سیاسی را به همراه داشت. تعداد این افراد 8000نفر تخمین زده شد که از این میان 256 نفر از فعالان اصلی النهضه دردادگاه های نظامی محاکمه و به حبس ابد محکوم شدند. این رویداد موجب شد مرکز فعالیت النهضه از تونس به خارج از آن منتقل شود، حرکت النهضه از این به بعد و تا سال 2011م، درفهرست احزاب غیرقانونی باقی ماند.
با سقوط بن علی، راشد الغنوشی و دیگر اعضای النهضه به تونس بازگشته و از بدو ورود، کنترل و رهبری تونس را دردست گرفته و توانستند در انتخابات مجلس موسسان که در 23 اکتبر برگزار شد، با کسب 91 کرسی پیروز انتخابات معرفی شوند.
بعضی از ناظران، حرکت النهضه را شاخه اخوان المسلمین در تونس می دانند و معتقدند این حزب درعمل و ایدئولوژی از اخوان المسلمین تبعیت می کند. راشد الغنوشی، اگر چه اتحاد و روابط با اخوان را رد نکرد، اما هرگونه وابستگی به آنها را نفی کرد.
اسلام گرایان لیبی
«الحر که الاسلامیه اللیبیه للتغییر» با عنوان «الجماعه الاسلامیه المبارزه» شناخته می شود. این حرکت پیرو اسلام گرای سلفی جهادی است که درسال 1982م، توسط علی العشبی به همراه 8 نفر دیگر از جوانانی که درجنگ افغانستان و شوروی سابق شرکت کرده بودند، تشکیل شد، اما به محض اعلام تشکیل جماعت اسلامی مبارز، اعضای آن مورد خشم دستگاه امنیتی سرهنگ قذافی قرار گرفتند. درسال 1989م، عوض الزواوی اقدام به سازماندهی مجدد جماعت کرد ولی او نیز دستگیر شده و تا مدتی قبل از سقوط قذافی در زندان باقی ماند. درراستای اهداف جماعت، محمد المهشهش، ملقب به سیاف لیبی در سال 1989م، حرکت شهدای اسلامی را تأسیس کرد. دیگر اعضای خارج از زندان جماعت اسلامی مبارز لیبی در 18 اکتبر 1995م، بیانیه تأسیس جماعت را صادر کرده و ضمن تعریف اهداف و سیاست عمومی خود، اقدام به سازماندهی تشکیلات خود کردند. در بیانیه تأسیس جماعت آمده است که جماعت اسلامی مبارز، حرکتی است که خود را در زمینه جهاد با دشمنان خدا و در راس آنها احکام طاغوت نهایی شان را رضایت خداوند متعال و عمل در زمینه برپایی دین او تعریف کردند. تنظیم کنندگان بیانیه، ابزار دستیابی به اهداف را جهاد و دعوت به این فریضه دانسته و نحوه فعالیت خود را محرمانه و مخفی عنوان کردند.اعضای موسس جمعیت اسلامی مبارز، برای ترویج افکار و تبلیغ عقاید خود، مجله «الفجر» را راه اندازی کردند که شماره اول آن درسال 1994م، منتشر و از مرکز تبلیغات اسلامی در لندن توزیع شد، دراین دوره؛ میزبان جریان های اسلام گرایی بود که در جنگ علیه شوروی شرکت کرده بودند. از بین رهبران این جمعیت می توان عبدالحکیم الخویلدی معروف به ابوعبدالله الصادق، سامی مصطفی الساعدی، صلاح فتحی سلیمان، خالد الشریف، مفتاح الدوادی و نعمان بن عثمان را می توان نام برد که هریک نام و القاب دیگری نیز داشتند. اعضای جماعت اسلامی مبارز چون درکنار اعضای شبکه القاعده درافغانستان جنگیدند، بعد از آن نیز روابط خود را با این شبکه حفظ کردند، اما اختلاف دراهداف، موجب شد این رابطه کمکی به جماعت اسلامی مبارز لیبی نرساند، زیرا جماعت اسلامی لیبی، اولویت اهداف خود را مبارزه با رژیم قذاقی تعریف کرده بود که این موضوع در اولویت اهداف بن لادن قرار نداشت. جماعت اسلامی مبارز لیبی، چند عملیات ناکام را درتاریخ خود به ثبت رسانده است؛ این جماعت در سال 1996 درشهر سرت و منطقه وادی الشاطی و در سال 1998 در شهر البیضا، طرح هایی را برای ترور قذاقی دردست اجرا داشت، اما همه این طرح ها با شکست مواجه شد. بعد از آخرین طرح نیز، دستگاه امنیتی لیبی، فعالیت جماعت را به طور دقیق رصد کرده که دراثر این موضوع برخوردهایی نیز بین دستگاه امنیتی لیبی و اعضای جماعت درحاشیه شهر بنغازی روی داد. در همین راستا و تا سال 1999م، بیشتر اعضای جماعت دستگیر و راهی زندان های قذاقی شدند.
سال گذشته و تنها دو روز پس از سرایت موج بیداری اسلامی ملل منطقه به لیبی، یعنی در 15فوریه، جماعت اسلامی مبارز لیبی دوباره فعالیت خود را از سر گرفت. اعضای جماعت که از زندان آزاد شده اند، سریعا اقدام به سازماندهی و عضوگیری کرده و در اولین گام، نام جماعت رابه «حرکه الاسلامیه الیبیه للتغییر» تغییردادند. آنها این بار در کنار انقلابیون و شانه به شانه آنها در مبارزات حضور داشته و تا سقوط سرت و به هلاکت رسیدن قذاقی به مبارزه خود ادامه دادند. اسلام گرایان لیبی در بین شورای انقلابی لیبی نیز، شخصی همچون مصطفی بلحاج را دارند که فرماندههی نظامی انقلابیون را برعهده دارد. آزادی کامل لیبی و ابقای بلحاج درسمت فرماندهی نظام نشان از آن دارد که اسلام گرایان در دولت آینده لیبی نقش اصلی را برعهده خواهند داشت، اخبار منتشر شده حاکی از آن است که بلحاج قصد دارد سمت وزیر دفاع را در دولت جدید لیبی تصاحب کند که تسلط اسلام گرایان برقدرت نظامی لیبی موجب خواهد شد هیچ دولتی بدون تضمین خواسته های آنان داوم چندانی نداشته باشد. علاوه بر این نباید فراموش کرد که مردم لیبی هنوز مسلح بوده و وعده جمع آوری سلاح از بین مردم هنوز تحقق نیافته است. این درحالی است که شورای انتقالی لیبی در داخل خود نیز دچار اختلاف در اهداف و سلایق است.
اخوان المسلمین لیبی
درکنار «الحر که الاسلامیه اللیبیه التغیر»، شاخه اخوان المسلمین لیبی قرار دارد که این حزب، آهسته و پیوسته حرکت خود را طبق اصول سازمانی خود ادامه می دهد. شاید جماعت اسلامی لیبی برای تغییر توانست از فضای به وجود آمده به نفع خود استفاده کند و با دردست گرفتن فرماندهی نظامی انقلابیون آینده خود را تضمین به دست بیاورد اما از سوی دیگر اخوان المسلمین قرار دارند که توانسته اند به قدر کافی درفرهنگ اسلامی مردم لیبی ریشه دوانده و با اتخاذی رویکردی معتدل نسبت به ترکیب ایدئولوژی اسلامی و اصول دموکراتیک اقدام کنند که این تاکتیک همانند تجربه تونس و مصر بی شک طرفدارانی دارد که درصورت برگزاری انتخابات دموکراتیک احتمال قدرت گرفتن اخوان المسلمین را افزایش می دهد.منبع: ماهنامه همشهری شماره 88