نویسنده: محمد ایرانی
بررسی ابعاد جنگ 33 روزه
صبح روز 12 جولای 2006 تعدادی از رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان طی عملیاتی برون مرزی در جنوب لبنان تحت عنوان «الوعد الصادق» به دو دستگاه خودروی «هامر» رژیم صهیونیستی یورش برده و پس از انهدام آنها دو سرباز این رژیم را به اسارت گرفته و به پایگاه های خود بازگشتند. طبقه روایت رژیم صهیونیستی، حزب الله اندکی قبل از این عملیات تعدادی از شهرک های یهودی نشین شمال این رژیم را با موشک هدف قرار داده بود که معلوم می شود این موشک پراکنی تنها پوششی تاکتیکی برای عملیات اسارت بوده است. بلافاصله پس از گذشت ساعاتی از این عملیات، نظامیان رژیم صهیونیستی با یورشی همه جانبه مراکز مختلف نظامی غیر نظامی، راه های مواصلاتی، پل ها و زیر بناهای اقتصادی لبنان را از زمین و هوا زیر آتش گرفتند. بررسی تأثیرات و پیامدهای جنگ 33 روزه در افکار عمومی صهیونیستی، بر مقاومت اسلامی لبنان، قضیه فلسطین و نتایج آن برای کل منطقه خاورمیانه عربی موضوع نوشتار پیش رواست.آغاز جنگ نامتقارن
«الوعد الصادق» یا همان قول صادقانه عنوان عملیاتی بود که از مدت ها قبل سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله به مردم لبنان نوید داده بود که «تنها راه اجبار این رژیم برای آزادی اسرا و زندانیان لبنانی و غیر لبنانی، تبادل گروگان ها یا همان اسرای دو طرف با یکدیگر است لذا مقاومت در این فرصت اقدام به گروگان گیری سربازان صهیونیستی خواهد کرد.»
نکته حائز اهمیت، زمان انجام عملیات مذکور بود که براساس مدارکی که متعاقب آن دبیر کل حزب الله ارائه داد حاکی از آماده شدن ارتش رژیم صهیونیستی برای حمله فراگیر به لبنان در روزهای آینده بود که در واقع عملیات گروگان گیری عملیاتی پیش دستانه و غافلگیر کننده محسوب می شد.
فرماندهان نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی در بیان اهداف جنگی خود عملیات گسترده ارتش را بازگرداندن دو اسیر صهیونیستی، نابودی بنیه نظامی و خلع سلاح مقاومت، دور کردن حزب الله از جنوب تا پشت نهر لیطانی و نهایتاً ترور یا دستگیری رهبران حزب الله از جمله دبیر کل آن اعلام کردند. از همان ابتدای امر فرمانده کل مقاومت اعلام داشت چنانچه تمام ارتش های جهان با رژیم صهیونیستی همدست شوند امکان دستیابی به این دو اسیر ممکن نخواهد بود و صرفاً با عملیات تبادل آزاد خواهند شد.با طولانی شدن جنگ و قبل از پایان آن بر همگان روشن گردید که امکان وصول صهیونیست ها به اهداف از قبل اعلام شده آنها غیر ممکن است. اینکه همگان بدون اغراق نتیجه جنگ را شکست نیروهای رژیم صهیونیست در مقابل رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان می دانند مهم ترین دلیل آن عدم دستیابی نظامیان این رژیم به اهداف اعلام شده آن است. البته مزید بر آن، اعترافات مکرر مقامات صهیونیستی به این شکست است که اظهارات آنان بارها از رسانه های مرتبط داخل رژیم صهیونیست و خارج آن پخش شد. فرماندهان نظامی صهیونیستی در آن ایام افزودند که حزب الله برای این عملیات و یورش نظامی رژیم صهیونیستی کاملاً آماده بوده و از قبل برنامه ریزی تاکتیکی دقیقی را اتخاذ کرده است. برخی تحلیلگران مشهور صهیونیستی علاوه بر اهداف اعلام شده این رژیم، تحقق اهدافی چون درهم شکستن «فرماندهی غربی ایران» قبل از اینکه به قدرت هسته ای تبدیل شود، اعاده اعتبار بازدارندگی رژیم صهیونیستی پس از عقب نشینی از لبنان در سال 2000 و از غزه در سال 2005 و مقابله با این تفکر که رژیم صهیونیستی ضعیف و مجبور به عقب نشینی شده است، مجبور کردن دولت لبنان به مسئولیت پذیری در مقابل سلاح حزب الله یا به عبارت دیگر پایان دادن به دولتی در داخل دولت لبنان را نیز برشمرده اند. به اعتراف همین تحلیلگران مشهور، فرماندهان نظامی رژیم صهیونیستی پس از پایان 10 روزه اول جنگ دریافتند که امکان دستیابی به اهداف اعلام شده ممکن نیست و امکان تحقق هرگونه دستاوردی ناامید کننده است و لذا در جریان نبرد به تدریج از اهداف اولیه کاسته و ادبیات احتمالی و معتدلانه تری را به کار گرفتند. از سومین روز جنگ بود که معادله به تدریج رو به تغییر رفت. پس از انهدام ناو جنگی «ساعر 5» و مقاومت بسیار شجاعانه رزمندگان حزب الله در بنت جبیل تا پایان هفته اول که منجر به بالا رفتن آمار کشته های نظامیان صهیونیست شد اولین آثار شکست صهیونیست ها با ارائه راهکارهای سیاسی و مذاکراتی از سوی برخی رهبران جهان نمایان شد. رژیم صهیونیستی که نتوانسته بود در عملیات برق آسا (همانند دیگر نبردهای گذشته اش با اعراب) به اهداف اولیه خود دست یابد. ولادیمیر پوتین را وادار ساخت از برنامه هایی سخن گوید که در آن تردید در پیروزی نظامی صهیونیست ها وجود داشت. رومانو پرودی، نخست وزیر وقت ایتالیا برای توقف جنگ پیشنهاد داد اهداف تل آویو به تحویل دو سرباز این رژیم و عقب نشینی حزب الله از مناطق مرزی خلاصه شود. دلیل این عقبگرد، واقعیت های موجود در میدان عملیات بود که به ضرر رژیم صهیونیستی رقم می خورد. نظریه امنیت استراتژیک رژیم صهیونیستی عملاً دچار خدشه شده بود و حزب الله توانسته بود سلاحی را که تنها ابزاری برای تهدید به کار می رفت به سلاحی تبدیل کند که تأثیری استراتژیک در جنگی گسترده داشت. در واقع موشک های کاتیوشا معادله را تغییر داده بود و امکان دسترسی به آن یا نابودی مراکز پرتاب متعدد آن وجود نداشت به ویژه اینکه میدان عملیات های آنها گسترده تر و ماهیت هدف های مورد نظر نیز حساس تر می شد.
تأثیر جنگ 33 روزه بر اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی
نتایج جنگ تأثیری بسیار مهمی بر روی راهبرد دفاعی رژیم صهیونیستی بر جای گذاشت. برخلاف تمامی جنگ های قبلی که در خارج از مرزهای این رژیم صورت می گرفت (و بر گرفته از استراتژی نظامی بن گورین است) این بار رژیم صهیونیستی در داخل به اصطلاح مرزهای خود درگیر جنگ شد. موشک های مقاومت را بر روی شهرک های یهودی نشین و مناطق شهری خود حتی فراتر از حیفا پذیرفت و بدون دستیابی به اهداف خود اعتراف به شکست کرد. بنابراین اسطوره شکست ناپذیری پنجمین ارتش دنیا فرو ریخت. اولین آثار این جنگ بر محیط داخلی فلسطین اشغالی، خروج و انتقال بیش از یک میلیون یهودی ساکن شمال به مناطق جنوبی پس از فشردگی پرتاب موشک های مقاومت بود. برخی نیز از رژیم صهیونیستی خارج شدند که این جا به جایی آثار روانی و آشفتگی زیادی بین ساکنان رژیم صهیونیستی و فشارهای آنان علیه دولت بر جای گذاشت. علاوه بر آن صنعت جذب توریسم را مستقیماً تحت تأثیر منفی قرار داد. چه اینکه مناطق شمالی فلسطین اشغالی در سواحل دریاچه طبریه و منطقه اصابع الجلیل در محور دیدار جهانگردان خارجی قرار داشت. ضررهای مالی که جنگ بر دستگاه اقتصادی رژیم صهیونیستی وارد کرد براساس اطلاعات صهیونیست ها در زمینه های صنعت، کشاورزی و گردشگری حدود هفت میلیارد دلار بوده است. در مجموع آثار جنگ بر افکار عمومی رژیم صهیونیستی موجب شد در نظر سنجی ارائه شده نسبت به نتایج جنگ، حمایت 78 درصدی از ایهود اولمرت، نخست وزیر قبل از جنگ به 40 درصد کاهش یابد و همین وضعیت بر وزیر دفاع از 61 به 28 درصد و رئیس ستاد ارتش به 44 درصد منطبق شود. مردم مسؤولیت شکست نظامی رژیم صهیونیستی را 10 درصد متوجه رئیس ستاد ارتش، 41 درصد وزیر دفاع و 49 درصد متوجه اولمرت نخست وزیر دانستند. همین امر سبب شد که محبوبیت ائتلاف دو حزب کادیما و کار کاهش یافته جامعه صهیونیستی رو به تندروی نهاده حاصل آن افزایش محبوبیت تندروهای لیکودی شود که این امر در انتخابات بعدی سبب پیروزی نتانیاهو شد.پیامدهای جنگ بر مقاومت لبنان
خسارت های مادی بسیاری با بمباران های هوایی سنگین ارتش صهیونیستی بر بنیه اقتصادی و زیر بناهای اساسی لبنان وارد شد. اما هدفی که تل آویو برای افزایش نارضایتی های لبنانی ها در مقابله با حزب الله و بسیج افکار عمومی مخالف مقاومت و احیانا ایجاد اختلافات فرقه ای و مذهبی دنبال می کرد راه به جایی نبرد و علی رغم تحمل خسارت و تخریب، تجلیل از مقاومت و عملیات آن افزایش یافت. در صبح روز آتش بس (14 آگوست 2006) و پس از گذشت 33 روز از آغاز جنگ (که طولانی ترین جنگ رژیم صهیونیستی و اعراب به حساب می آید) صدها هزار نفر از مهاجران به منازل و روستاهای خود بازگشتند و تأکید کردند که در کنار مقاومت همه مشکلات را برطرف خواهند کرد. این امر نشان از آگاهی و هوشیاری مردم داشت. سخنرانی تاریخی دبیر کل حزب الله در بعد از ظهر آن روز در جنوب که به مناسبت پیروزی مقاومت بر رژیم صهیونیستی ایراد شد روحیه مضاعفی به حامیان مقاومت داد. دولت لبنان (به ریاست فؤاد سنیوره) گرچه همسویی و همکاری جدی با مقاومت به عمل نیاورد در عین حال مجبور شد در سایه وحدت ملی که پشت سر مقاومت لبنان ایجاد شده بود، سکوت کند. پیروزی مقاومت همچنین حس اطمینان را نزد نیروهای هم پیمان حزب الله دو چندان کرد به طوری که برخی از این گروه ها خواستار استعفای دولتی شدند که متهم بود ضمن همکاری با آمریکا، تجاوز رژیم صهیونیستی را تشویق کرده است اما رهبری حزب الله از همان ابتدا با ایراد سخنرانی اطمینان بخش خواستار تشکیل دولت وحدت ملی شد و پیروزی را هدیه ای برای ملت و دولت و ارتش لبنان اعلام داشت. پیروزی مقاومت همچنین موجب شد قدرت حزب الله در معادلات داخل لبنان به شدت افزایش یابد. مواضع حمایتی مستقیم رئیس جمهور و فرماندهی ارتش لبنان از مقاومت به این ارتقای جایگاه کمک کرد و دولت بعدی به ریاست سعد حریری را که دولت وحدت ملی بود در تدوین بیانیه وزارتی خود بر آن داشت که مقاومت حزب الله را در حمایت از مرزهای کشور به رسمیت شناسد. این اقدام مهر باطلی بر تلاش های غرب بود که سعی داشت اقدامات مقاومت را با تروریسم مرتبط سازد.پیامدهای مقاومت بر قضیه فلسطین
خروج شکست خورده رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان، بی تردید باعث تقویت روحیه مقاومت فلسطینیان شد.پیروزی مقاومت زمینه را برای طراحی گزینه های راهبردی منطقه ای فراهم کرد. مسأله مقاومت وارد مرحله تازه ای شد.
عامل ترس از رویارویی از بین رفت و طرح مقاومت در سطح منطقه دوباره مطرح شد. فرهنگ مقاومت در مقابله با طرح توسعه طلبی صهیونیست ها تقویت شد. البته در گذشته نیز صحنه فلسطین تحت تأثیر مقاومت در جنوب لبنان و نتایج حاصله از آن قرار گرفته بود. نزدیکی زمانی میان فرار از نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان در می 2000 با شعله ور شدن آتش انتفاضه دوم فلسطین و جنبه نظامی یافتن آن بر کسی پوشیده نیست. حدود چهار ماه پس از پیروزی مقاومت در لبنان و ترک بدون قید و شرط نظامیان صهیونیستی پس از 22 سال اشغال از جنوب لبنان، انتفاضه فلسطین نیز آغاز شد. جنگ 33 روزه 2006 پس از گذشت 17 روز از ماجرای ربودن یک سرباز رژیم صهیونیستی توسط جنبش حماس در نوار غزه رخ داد که طی آن رژیم صهیونیستی فشارهای سنگین نظامی و سیاسی را بر حماس وارد می کرد لذا برخی بر این اعتقادند که عملیات الوعد الصادق برای کاهش فشار رژیم صهیونیستی به جنبش فلسطینی حماس بوده است.
از سوی دیگر پس از پیروزی مقاومت در جنوب لبنان، توازن قوای سیاسی گروه ها در فلسطین به سود جریان اسلامی مقاومت تغییر کرد. جنبش حماس در انتخابات پارلمانی ژانویه 2007 با اختلاف فاحشی از فتح پیشی گرفت و عملاً ریاست پارلمان و متعاقب آن ریاست دولت را در دست گرفت. ناگفته نماند براساس نظر سنجی روزنامه اماراتی الخلیج همزمان با جنگ 33 روزه، 96 درصد فلسطینی ها از حزب الله و رهبران آن به طور کامل حمایت کرده اند. این همبستگی در جنگ 22 روزه 2009 رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه و حماس نمود عینی یافت. رژیم صهیونیستی و متحدانش پس از 18 ماه تحریم و محاصره نوار غزه، عملیات نظامی سنگینی را با هدف نابودی مقاومت در آغاز سال نو مسیحی به مرحله اجرا گذاشتند اما پس از گذشت 22 روز بدون پیش شرط و با اعلام آتش بس یک جانبه از نوار غزه خارج شده در حالی که نتوانستند اهداف خود را عملی کنند. مقاومت رزمندگان حماس دستاور آنها از نتایج جنگ 33 روزه است که بار دیگر اسطوره نظامی رژیم صهیونیستی را با شکست مواجه ساخت.
پیامدهای مقاومت بر کل منطقه
دستاورد مهم دیگر پیروزی مقاومت، تأثیر روانی آن روی ملت های مسلمان منطقه است. جهان اسلام و عرب پس از سال ها تحقیر و ناامیدی و احساس یأس ناشی از شکست های متعدد از رژیم صهیونیستی، بیدار شد و به خود آمد. به دور از موضع گیری های رسمی و میانه رو سران عرب که بعضاً اقدام مقاومت را در ابتدای جنگ اقدامی ماجرا جویانه و خطرناک و در تعارض با منافع اعراب نامیدند افکار عمومی با حمایت های مستمر خود از حزب الله و رهبری آن ثابت کردند عملکرد مقاومت در مقابله با تجاوزات وحشیانه رژیم صهیونیستی مورد تأیید آنان است. این احساس که دلاوری های رزمندگان مقاومت موجب بازگشت مجد و عظمت مسلمانان و اعراب است دستاورد بزرگی است. مسائل قومی و طایفه ای به حاشیه رفت. مردم عرب از کم کاری های رهبران خود به شدت انتقاد کردند و سید حسن نصرالله در جایگاه بزرگ ترین رهبر تاریخی عرب قرار گرفت. این موضع گیری ها رهبران سازشکار عرب را در تنگنا قرار داد. ناکارآمدی محور تازه ایجاد شده اعتدال متشکل از سه دولت مصر، عربستان و اردن به سرعت نمایان شد هر چند رهبران این سه کشور در مواضع بعدی خود چه به صورت مستقل و چه در چارچوب اتحادیه عرب یا شورای همکاری سعی کردند جبران مافات کنند تا از غافله حامیان پیروزی مقاومت که جریان تجاوزکار صهیونیست را به چالش کشیده بود و در مجموع سود امت عرب بود، عقب نمانند.نتایج جنگ
پایداری دلاورانه رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان به مدت 33 روز در برابر ماشین جنگی رژیم صهیونیستی و همزمان چشاندن طعم تلخ شکست به نظامیان این رژیم بی تردید نقطه عطفی در تاریخ مبارزات اعراب و این رژیم و برگ زرینی در کارنامه مقاومت محسوب می شود. جنگ 33 روزه نمایش احیای بازدارندگی و درهم شکستن دشمنی است که خود را شکست ناپذیر می انگاشت. اینکه گفته می شود مقاومت اسلامی در این نبرد گسترده پیروز شد نه به معنای تصرف یا پیشروی در خاک دشمن است بلکه مأموریت مقاومت (که با ساختار ارتش یک کشور متفاوت است) جلوگیری از تجاوز و پیشروی دشمن، وارد کردن تلفات به نیروهای متجاوز و نهایتاً اجبار آنان به عقب نشینی است که در جنوب لبنان همه آنها تحقق یافت. از سوی دیگر، ارتش صهیونیستی نتوانست هیچ یک از اهداف اعلام شده خود را عملی کند. بزرگ ترین پیروزی برای طرف مقابل یعنی حزب الله است گو اینکه رهبران رژیم اشغالگر نیز بر همین امر اعتراف کردند. نتایج این جنگ همچنین موجب شد ارزش های نوینی جایگزین مفاهیم کهنه ناشی از حقارت های شکست شد. از سوی دیگر این حماسه تاریخی عملا نمایشگر تلاشی زیر بنایی برای مصاف با سیاست های راهبردی آمریکا در زمینه پی ریزی خاورمیانه جدید بود که توسط رزمندگان مقاومت ناکام ماند بنابراین بدون اغراق باید اذعان داشت جنگ 33 روزه 2006 فقط ناکامی رژیم صهیونیستی در آزادسازی دو اسیرش نبود. نه تنها حزب الله نابود نشد بلکه تعالی یافت و الگوی فکری و عملی تمام عیار برای ره پویان مقاومت در فلسطین و در سراسر گیتی شد. این معنای پیروزی کامل مقاومت و شکست اسطوره تجاوز است.منبع: همشهری دیپلماتیک ش 48