راویان و محدثان حلبی
با مطالعه اسناد روایات، نام «الحلبی» را در بسیاری از سلسله سندها می بینیم که به صورت مستقیم یا با واسطه، از چند امام معصوم نقل روایت کرده اند. آیه الله خویی رحمه الله در رجال خود گفته که این عنوان در هزار و پانصد و هفتاد مورد از روایات واقع شده است. (1)در عرف اهل حدیث، «حلبی» به گروهی از خاندان ابی شعبه حلبی اطلاق می شود که محمد و عبیدالله، فرزندان علی بن ابی شعبه از آن جمله اند.
بعضی گفته اند که نام «حلبی» بر محمد بن علی بن ابی شعبه و برادرانش عبیدالله و عمران و عبدالأعلی، و نیز بر پدرشان و احمد بن عمر و پدرش عمر و احمد بن عمران اطلاق می شود، امّا در دو نفر اول مشهورتر است. (2)
اما در اصطلاح رجالیان، «حلبی»، به عنوان یکی از راویان متقدم، عبارت است از عبید الله بن علی بن ابی شعبه حلبی. (3)
و در اصطلاح فقها «حلبی» به تقی الدین بن نجم ابوالصلاح حلبی گفته می شود. و «حلبیان» به صیغه تثنیه، به ابو الصلاح و سید بن زهره اطلاق می شود. و «حلبیون» ظاهراً به دو نفر فوق، به علاوه ی ابن برّاج گفته می شود، که به آنها «شامیّون» هم اطلاق می شود. (4)
در این نوشتار، برای شناخت بهتر راویان، آنها به دو بخش تقسیم شده اند:
الف. راویان حلبی دوره حضور،
ب. راویان و محدثان پس از عصر ائمه (علیهم السّلام)
الف. راویان حلبی دوره حضور
مهم ترین راویان حلبی شیعه دوره حضور ائمه معصوم (علیهم السّلام)، همگی از خاندان ابی شعبه بوده اند، که با خود ابو شعبه ده نفر هستند. (5) اهمیّت بعضی از راویان این خاندان به دو دلیل است: اول، آن که چهار تن از آنها صاحب کتاب روایی بودند و محدّثان برجسته بعد از این دوره، چون شیخ کلینی و شیخ صدوق از این کتاب ها بهره زیادی برده اند. دلیل دوم، این است که تعدادروایات دو تن از این راویان، یعنی عبیدالله بن علی و محمد بن علی حلبی بسیار زیاد است. این دو نکته برای اعتبار راویانی که مورد توثیق نیز هستند، بسیار حایز اهمّیت است.اینک هر یک از این راویان را معرفی کرده و تعداد روایاتی را که از آنها در کتب اربعه موجود است، بر می شماریم. (6) ترتیب ذکر راویان نیز بر اساس کثرت روایات راویان است.
1.عبیدالله بن علی بن ابی شعبه حلبی
او یکی از مهم ترین و برجسته ترین راویان خاندان ابی شعبه است. پدرش علی و جدش ابی شعبه و برادرانش همه از راویان حدیث اهل بیت (علیهم السّلام) بودند. خاندان ابی شعبه اهل کوفه بودند، اما به دلیل آن که به حلب رفت آمد داشتند و تجارت می کردند، به حلبی شهرت یافتند. نجاشی گفته است:آل شعبه خاندان معروفی در کوفه هستند و جدّ آنها ابو شعبه از امام حسن و امام حسین(علیهما السلام)روایت کرده است و همه آنها ثقه و قابل اطمینان هستند و سخن آنها قابل استناد است. عبیدالله بزرگ ترین و مشهورترین آنهاست. (7)
شیخ مفید نیز او را از فقهای اعلام شمرده که می توان احکام و فتوای حلال و حرام را از این خاندان گرفت و این که هیچ خدشه ای بر علم و وثاقت آنان راه ندارد. (8)
نجاشی در ادامه می گوید که عبید الله حلبی کتابی داشته و به امام صادق (علیه السلام) عرضه کرده، که امام صادق آن را تأیید نمود و فرمود: «آیا مثل چنین کتابی نزد آنها (مقصود اهل سنت است) می یابید؟» البته او متذکّر می شود در نسخه های این کتاب- که در اختیار اوست- اول نسخه ها با هم تفاوت کمی دارند. او می افزاید:
جمعی از اصحاب ما این کتاب را روایت کرده اند و طرق روایت آن بسیار است و ما بنا بر عادت خود، یک طریق آن را بیان می کنیم. (9)
آیهالله خویی به نقل از رجال البرقی آورده است:
اولین کتابی است که شیعیان نگاشته اند. (10)
شیخ کلینی از روایات این کتاب در تدوین الکافی بهره زیادی برده است؛ چرا که با بررسی اسناد روایات الکافی، طریق «علی بن ابراهیم، از پدرش از ابن ابی عمیر، از حماد از عبیدالله حلبی» با تعابیر مختلف بیش از چهارصد بار در آن به چشم می خورد. (11)
همچنین شیخ صدوق در مقدمه کتاب من لایحضره الفقیه از کتاب حلبی به عنوان یکی از منابع مورد اعتماد شیعی در تألیف خود نام می برد. (12) و قاضی نعمان نیز در کتاب الایضاح روایات بسیاری را از جامع حلبی نقل می کند. (13)
این کتاب تا قرن پنجم نیز مورد توجّه بوده، چرا که سید مرتضی در مشکلات فقهی مراجعه به آن را ترجیح داده است. (14)
تعداد روایات نقل شده از عبید الله بن علی الحلبی در کتب اربعه 1544 روایت است که 1496 روایت، یعنی حدود 98 درصد آن، به طور مستقیم، از امام صادق (علیه السلام) مستقیماً نقل شده است و پانزده مورد از معصوم یا از امام باقر (علیه السلام) است.
گفتنی است که گاهی در اسناد روایات به نام عبدالله الحلبی برمی خوریم که تعداد این گونه روایات هم قابل توجه است؛ مثلاً در کتب اربعه شش روایت (15) و در دیگر کتاب های حدیثی قدما چون معانی الاخبار (16)، بصائر الدرجات (17)، المحاسن (18)، التوحید صدوق (19)، تفسیر العیاشی (20) و النوادر احمد بن عیسی (21)، در مجموع، ده حدیث با این عنوان آمده است. وی بنا بر نظر آیهالله خویی همان «عبیدالله بن علی حلبی» است. (22)
2. محمد بن علی بن ابی شعبه الحلبی
او برادر دیگر عبیدالله و عمران است. نجاشی گفته است:او سرشناس ترین اصحاب ما و فقیه آنهاست، و ثقه ای است که همراه برادرانش قابل خدشه نیستند. کتابی در تفسیر دارد. همچنین کتابی باب بندی شده در حلال و حرام دارد. (23)
شیخ طوسی نام او را هم در اصحاب امام باقر (علیه السلام) و هم در اصحاب امام صادق (علیه السلام) آورده است. (24)
او در چهل و یک مورد از روایات، با نام «محمد بن علی الحلبی» (25) و در هشتاد مورد از روایات با نام «محمد الحلبی» ذکر شده است. (26)
نجاشی در ذیل نام عبدالله بن مسکان می نویسد که اکثر روایات ابن مسکان در حلال و حرام از محمد بن علی حلبی است. (27)
در کتب اربعه، 490 روایت از او نقل شده است که 466 روایت آن از امام صادق (علیه السلام) و چهارده روایت آن از معصوم یا از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است.
3. یحیی بن عمران بن علی بن أبی شعبه حلبی
او فرزند عمران و نوه علی از خاندان شریف ابی شعبه و از اصحاب امام صادق و امام کاظم (علیه السلام) است. نجاشی درباره ی وی گفته، ثقه بوده و حدیثش صحیح است. کتابی نگاشته که بسیاری از اصحاب ما آن را روایت کرده اند. (28)شیخ طوسی نام او را هم در اصحاب امام صادق (علیه السلام) و هم در اصحاب امام کاظم (علیه السلام) آورده است. (29) و در کتاب الفهرست سه طریق خود به کتاب یحیی بن عمران را ذکر کرده است. (30)
تعداد روایات نقل شده از یحیی بن عمران بن علی در کتب اربعه به 180 روایت می رسد که تنها 28 روایت آن، به صورت مستقیم، از امام صادق (علیه السلام) است و اغلب آنها از دیگر مشایخ وی نقل شده که تعداد آنها به چهل نفر می رسد.
4. عمران بن علی بن ابی شعبه حلبی
از اصحاب امام صادق (علیه السلام) است. (31) در رجال البرقی نیز او را از اصحاب امام صادق (علیه السلام) شمرده است؛ (32) همچنان که در برادرش عبیدالله ذکر شد، او و دیگر خاندانش اهل کوفه بودند و در حلب تجارت می کردند و شیخ مفید همه آنها را از فقهای اعلام و صاحب فتوا دانست. (33)علامه حلّی و ابن داود، کنیه او را ابوالفضل ذکر کرده اند. (34) در کتب اربعه 35 روایت از او نقل شده که 31 روایت از امام صادق (علیه السلام) و بقیه از ابو بصیر اسدی و برادرش محمد بن علی بن ابی شعبه نقل شده است.
5. احمد بن عمر بن ابی شعبه حلبی
او از راویان امام کاظم (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) بوده و پسر عموی عبیدالله و عبدالاعلی و عمران و محمد حلبی است. پدرشان از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است و همه آنها ثقه هستند. احمد بن عمر کتابی دارد که جماعتی آن را روایت کرده اند. (35) در رجال الطوسی روایتی نقل شده که دلیل بر وثاقت وی و اعتماد امام رضا (علیه السلام) بر وی و دیگر رجال خاندان ابی شعبه است. (36) در کتب اربعه 28 روایت از او نقل شده است که چهار روایت مستقیماً از امام رضا (علیه السلام) است و بقیه آنها از مشایخ دیگر اوست. (37)6. محمد بن عبیدالله بن علی حلبی
نام وی به صراحت در آثار رجالی نیامده است، امّا او را ثقه دانسته اند؛ چراکه از قول نجاشی در معرفی پدرش عبیدالله بن علی- که گفته: «آل ابی شعبه... جمیعهم ثقات» (38)- مورد وثوق بودن همه خاندان ابی شعبه، از جمله محمد بن عبیدالله به دست می آید. تعداد روایاتی که از وی در کتب اربعه نقل شده سیزده روایت است که از عبدالله بن سنان و عبدالله بن بکیر بن اعین نقل کرده است.7. عمر بن ابی شعبه حلبی
او فرزند ابی شعبه، از اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، ولی وصفش در کتب رجالی نیامده است. شیخ طوسی او را در شمار اصحاب امام صادق (علیه السلام) شمرده (39)، همچنان که نام او در مشیخه الفقیه (40) ذکر شده است. سید بحرالعلوم معتقد است که بیان امام رضا (علیه السلام) در روایت منقول از رجال النجاشی در گفتگو با احمد بن عمر بن ابی شعبه- که فرمود بود: «الا ابشرک، فقد سرّنی الله بک وبآبائک»- دلیل روشنی بر حُسن حال احمد بن عمر و پدرش و جدش، بلکه حتی عمویش علی بن ابی شعبه است. تعداد روایاتی که از وی در کتب اربعه نقل شده، نُه روایت است که از امام صادق (علیه السلام) و ابان بن تغلب و عبد الغفاربن قاسم انصاری نقل کرده است.8. علی بن ابی شعبه حلبی
نام او تنها در خلاصه الاقوال علامه حلّی ذکر شده که او را توثیق کرده است و در دیگر منابع رجالی یادی از وی نشده است. می توان از عبارت روایت نقل شده از احمد بن عمر حلبی (41)، تأیید ضمنی امام رضا (علیه السلام) نسبت به وی را به دست آورد. تعداد روایات او در کتب اربعه تنها سه مورد است که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است.9. عبد الاعلی بن علی بن ابی شعبه
نجاشی مستقلاً نامی از وی نبرده است، اما ضمن معرفی و توثیق برادرش محمد بن علی (42)، و پسرعمویش احمد بن عمر (43)، ازاو نام برده و توثیق کرده است، و به هنگام معرفی برادر دیگرش، عبید الله او را به طور ضمنی توثیق کرده است. (44) دیگر رجالیان نیز از نجاشی پیروی کرده اند. از وی در کتب روایی هیچ روایتی یافت نشد.خاندان ابی شعبه
ردیف |
نام روایان |
تعداد روایات در کتب اربعه |
1 |
عبیدالله بن علی حلبی |
1544 روایت |
2 |
محمد بن علی بن أبی شعبه |
490 روایت |
3 |
یحیی بن عمران بن علی حلبی |
180 روایت |
4 |
عمران بن علی حلبی |
35 روایت |
5 |
احمد بن عمر بن أبی شعبه |
28 روایت |
6 |
محمد بن عبیدالله بن علی حلبی |
13 روایت |
7 |
عمر بن ابی شعبه حلبی |
9 روایت |
8 |
علی بن ابی شعبه حلبی |
3 روایت |
9 |
عبد الاعلی بن علی بن ابی شعبه |
...... |
- |
جمع کل |
2302 روایت |
10. عبدالله بن خلف حلبی
در هیچ یک از کتاب های تراجم و رجال نامی از وی نیامده، امّا در کتاب دلائل الامامه ابن جریر طبری شیعی، روایتی از وی، از ابو حمزه ثمالی، از امام باقر (علیه السلام)، از پدرش از امام حسین (علیه السلام) به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مبنی بر نصّ امامت و فضیلت ائمه (علیهم السّلام) آمده است. (45)11. میسر حلبی
در کتاب های تراجم و رجال یادی از وی نشده است. در کتاب طب الائمه روایتی از وی، از امام صادق (علیه السلام) در مورد ماهی نقل شده است و در بحار الأنوار از همان جا نقل شده است. (46)12. عبد الکریم حلبی
در کتاب های تراجم و رجال یادی از وی نشده است. در کتاب المحاسن، بزنطی از وی، از ابی امام صادق (علیه السلام) روایتی در مورد استلام حجر نقل کرده و علامه مجلسی هم همان را آورده است. (47)13. موسی حلبی
در هیچ یک از کتاب های رجال و تراجم معرفی نشده است. روایتی در بصائر الدرجات از وی، از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است. (48)پی نوشت ها :
1) معجم رجال الحدیث، ج 24، ص94.
2) الکنی و الالقاب، ج 2، ص 187 و 188.
3) همان، ص 188، به نقل از روضات الجنات.
4) همان، ص 188 و 189.
5) گفتنی است گرچه ابو شعبه جد این خاندان کوفی را برخی به غلبه نام فرزندان وی «حلبی» گفته اند، اما نگارنده نتوانست رابطه ای میان شخص او و حلب بیابد، جز آن که فرزندان و نوادگان ایشان به دلیل تجارت به حلب به «حلبی» شهرت یافتند. از این رو، معرفی ایشان صرف نظر شد.
6) اطلاعات و ارقام ذکر شده از برنامه نرم افزاری درایه النور- که با استفاده از دیدگاه های آیه الله شبیری زنجانی تهیه شده- به دست آمده است.
7) رجال النجاشی، ص 230؛ معجم رجال الحدیث، ج 12 ص 85.
8) معجم رجال الحدیث، ج 12، ص 85، به نقل از الرساله العددیه.
9) رجال النجاشی، ص 231.
10) معجم رجال الحدیث، ج 12، ص 85.
11) ر.ک : «کتاب حلبی منبعی مکتوب در تألیف الکافی»، ص 55،.
12) من لا یحضره الفقیه، ج1، ص3.
13) ر.ک : مستدرکات علم رجال الحدیث، ص369.
14) رسائل المرتضی، ج 1، ص 279.
15) تهذیب الاحکام، ج 1، ص 391 و ج 3، ص 40 و ص 174 و ج 4، ص 161 و ج 10، 228؛ الاستبصار، ج 2، ص 18.
16) معانی الاخبار، ص 149، و 294 و 301.
17) بصائر الدرجات، ص 440.
18) المحاسن، ج 2، ص 496.
19) التوحید، ص 389.
20) تفسیر العیاشی، ج1، ص387 و ج2، ص103.
21) النوادر، ص33.
22) معجم رجال الحدیث، ج11، ص410.
23) رجال النجاشی، ص325 ش885.
24) رجال الطوسی، ص145 ش1593 و ص290 ش4225.
25) معجم رجال الحدیث، ج18، ص47.
26) همان، ج19، ص78.
27) رجال النجاشی، ص325.
28) همان، ص444، ش1199.
29) رجال الطوسی، ص323، ش4823 و ص346، ش5166.
30) الفهرست، ص260، ش790.
31) رجال الطوسی، ص256.
32) رجال البرقی، ص36.
33) معجم رجال الحدیث، ج12 ص85 به نقل از الرساله العددیه.
34) خلاصه الاقوال، باب 16 ص 219؛ رجال ابن داود، ص 147، ش 1146.
35) رجال النجاشی، ص98، ش245.
36) اختیار معرفه الرجال، ج2، ص859.
37) شیخ طوسی از شخصی به نام احمد بن عمران الحلبی نام برده و او را از اصحاب امام باقر (علیه السلام) شمرده است (رجال الطوسی، ص253)، در حالی که میرزای افندی معتقد است احتمالاً اشتباه شده باشد؛ چرا که عمران بن علی الحلبی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) شمرده شده است، پس بعید است پسرش احمد بن عمران از اصحاب امام باقر (علیه السلام) باشد. اما در مقابل، سید بحرالعلوم می نویسد: احمد بن عمران به عنوان این که یکی از رجال حلبی باشد، شهرت ندارد، و ظاهراً او همان احمد ابن عمر باشد و زیادی «ان» از سهو قلم است و او از اصحاب ابی جعفر ثانی، امام هادی (علیه السلام) است (الفوائد الرجالیه، ج1، ص220).
38) رجال النجاشی، ص230.
39) رجال الطوسی، ص253.
40) من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 530.
41) فقد سرّنی الله بک و بآبائک...» (رجال الکشی، ص 498؛ اختیار معرفه الرجال، ج 2، ص 859، ش 116).
42) رجال النجاشی، ص325.
43) همان، ص98.
44) همان، ص230.
45) دلائل الامامه، ص 236؛ مستدرکات علم الرجال، ج 5، ص9.
46) طب الائمه، ص 84؛ بحار الأنوار، ج59، ص147 و ج62، ص215.
47) المحاسن، ج 2، ص 330؛ بحار الأنوار، ج96، ص43؛ مستدرکات علم الرجال، ج 4، ص 456.
48) بصائر الدرجات، ص 409. بحار الأنوار، ج 2، ص 177.