نویسنده: امیر دشتی نژاد
ازدواج سنت پیامبر(ص)است. این جمله را بارها و بارها از زبان بزرگان دین، رسانه ها و پدر و مادرانمان شنیده ایم اما نگاه دقیقی به وضعیت امروز جامعه و بررسی آمار ازدواج ها نشان می دهد که سنت پیامبر(ص)این روزها آن قدر دیر انجام می شود که داد جامعه شناسان و آسیب شناسان را آورده و مقالات و گزارشات مختلفی از دلایل ازدواج دیرهنگام ارائه می دهند. بعضی از صاحب نظران، شرایط اقتصادی را دلیل بی رغبتی جوانان قلمداد می کنند و برخی هم تغییر ارزش ها و فرهنگ جامعه را در ایجاد این معضل سهیم می دانند. در این گزارش، سراغ دکتر سیدحسن حسینی، رئیس کمیته مصالح اجتماعی انجمن جامعه شناسان ایران رفته ایم تا در گفت و گو با او دلایل ازدواج دیرهنگام جوانان ایرانی را بررسی کنیم؛ موضوعی که چند سالی است همه تحقیقات و مطالعات او را تشکیل می دهد. رئیس گروه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران معتقد است دلایل ازدواج دیرهنگام را می توان به دلایل دخترانه، پسرانه و دلایل مشترک تقسیم کرد.
او در ادامه می گوید:« یکی از مواردی که جامعه ما به آن نیاز مبرم دارد، تحول فکری آدم هاست که ایجاد این تحول، از رسالت های رسانه ملی است. معتقدم این رسانه در انجام آن رسالت نه تنها کوتاهی بسیاری کرده بلکه برعکس با ارائه فیلم های اجتماعی با مفاهیم غیرواقعی در بسیاری از موارد تصورات ذهنی جوانان را دچار تزلزل می کند».
دکتر حسینی ادامه می دهد:« از آنجا که ازدواج به معامله ای دوطرفه شبیه است، می توان گفت موضوع تحصیل در دختران، شانس مردان را برای انتخاب کمتر می کند چون درصد زنان تحصیل کرده نسبت به مردان تحصیل کرده بالاتر است و هر مردی ترجیح می دهد با دختری ازدواج کند که با او در یک طبقه تحصیلی قرار داشته باشد.»
دکتر حسینی در توضیح این دلیل تأخیر ازدواج می گوید:« در سال های گذشته به دلیل وجود برخی هنجارها و ارزش های سنتی، فرصت ورود زنان در اجتماع و فعالیت های اجتماعی شان کم بود و بسیاری از دختران برای فرار از محدودیت های خانه پدری، بدون درنظر گرفتن بسیاری از ملاک ها تن به ازدواج می دادند اما این روند امروز تغییر کرده و در بسیاری از موقعیت های شغلی، زنان از مردان پیشی گرفته اند و تعداد زنان شاغل هر روز بیش از پیش می شود. نتیجه اینکه دیگر محدودیتی نیست که دختران برای فرار از آن تن به ازدواج دهند و شاید بسیاری از آنان، تجرد را به تأهل ترجیح دهند».
وی کار دختران را از منظر دیگری نیز بررسی می کند و ادامه می دهد: «نیازهای مالی دختران بعد از ورود به عرصه کار کاهش می یابد و این استقلال مالی نیز دلیلی برای سخت شدن انتخاب آنان می شود. از سوی دیگر این روزها شاهد رواج برخی از تفکرات تند فمینیستی هستیم که ازدواج را برای زنان، تن دادن به سلطه مردانه قلمداد می کند و تجرد را به عنوان راه مبارزه با این نابرابری رواج می دهد».
منبع: همشهری آیه، شماره 3 تیر 1391.
الف. دلایل پسرانه
1. قانونی که قابل بررسی است
از زمانی که قانون خدمت دو ساله سربازی برای پسران تصویب شده سال ها می گذرد؛ مسئله ای که به گفته دکتر حسینی قابل بررسی است. خدمت سربازی وقفه ای در دوران جوانی پسران ایجاد می کند که به قول خودشان آنها را دو سال از زندگی عادی عقب می اندازد و شاید بسیاری از پسران از زیر بار سربازی شانه خالی کنند اما کارت پایان خدمت یکی از شروط اصلی والدین دختر برای رضایت به ازدواج است و آمارهای بسیاری در دست است که نشان می دهد بسیار از پسران به دلیل نداشتن کارت پایان خدمت، اجازه ازدواج برایشان صادر نمی شود چرا که در شرایط امروز، نداشتن کارت پایان خدمت با بسیاری از محرومیت های اجتماعی و اقتصادی مثل استخدام نشدن در ادارات دولتی و بسیاری از مشاغل دیگر همراه است.2- کار خوبم آرزوست
برخی قوانین ما مرد را مسئول تأمین معاش زندگی می دانند. این قوانین که به یک عرف ماندگار تبدیل شده اند، بعد از قرار گرفتن کنار سایر مسائل، تأخیر در ازدواج جوانان را به دنبال دارند و یکی از دلایل کاملاً پسرانه برای سرباز زدن این سنت الهی هستند. زیرا مخارج زندگی مشترک تنها با داشتن یک شغل مناسب با درآمد مکفی و در مرحله بعد داشتن امنیت شغلی تأمین می شود. رئیس گروه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران در این خصوص می گوید:« مطالعات نشان می دهد اگر بخواهیم دلایل تأخیر در ازدواج را طبقه بندی کنیم، نداشتن شغل مناسب و استرسی که جوانان برای پیدا کردن آن دارند، می توانند در اولویت های اول برای منع ازدواج قرار گیرند.»3- نیازهایی که برآورده می شوند
جاری شدن خطبه عقد توسط عاقد برای مردان باری از تعهد را به دنبال دارد و مسئولیت تأمین زندگی یک خانم را بر گردنشان می اندازد. همین موضوع به ویژه در سال های اخیر به عنوان یکی از دلایل تأخیر در ازدواج از سوی جامعه شناسان مطرح می شود. دکتر حسینی در توضیح این دلیل می گوید:« ازدواج به زیرساخت هایی نیازمند است که بعضی فکری و روانی و بعضی نیز از الزامات تشکیل یک زندگی است که در بسیاری از پسران جوان این زیر ساخت های فکری و روانی وجود ندارد». وی در توضیح این زیرساخت ها ادامه می دهد:« زیرساخت های فکری و روانی یعنی آمادگی کامل برای تشکیل یک زندگی و برعهده گرفتن تعهد و مسئولیت از سوی پسران که متأسفانه این روزها در جامعه ما به صورت دوستی های نامشروع با دختران مختلف رواج دارد. برخی پسران با پرکردن خلاهای روحی و نیازهای دیگر که فقط با ازدواج تأمین شود، شرایط را طوری پیش می برند که نیازشان برآورده شود. به همین دلیل برای زیر بار نرفتن تعهد و مسئولیت، خود و خانواده شان را مجاب می کنند که ازدواج نکنند.»4- سرپناه: اصلی ترین دلیل
این روزها مسکن به یکی از دغدغه های اصلی جوانان تبدیل شده. بررسی جامعه شناسان نشان می دهد که این موضوع در تأخیر ازدواج جوانان نقش مهمی دارد. دکتر حسینی در این خصوص می گوید:« مفاهیم زندگی شهرنشینی تغییر کرده. چند خانواده در یک خانه کوچک در گذشته زندگی می کردند اما حالا چنین چیزی وجود ندارد. مسکن نخستین شرط خانم ها برای شروع یک زندگی مشترک است. اگر این تغییر و خواسته را کنار شرایط وخیم مسکن قرار دهیم، مسکن را در یک تحلیل منطقی می توانیم در ردیف اصلی ترین دلیل تأخیر در ازدواج پسران بدانیم. این روزها پیدا کردن یک خانه کوچک در وسط شهر سرمایه ای بیش از 30 میلیون تومان می طلبد و تهیه این پول برای بسیاری از جوانان مقدور نیست.ب- دلایل مشترک
1- از اروپاییان یاد بگیریم
رفاه زدگی نخستین دلیل مشترک دختران و پسران در تأخیر ازدواج به حساب می آید. هزینه های هنگفت ازدواج برای پسران و تهیه جهیزیه آنچنانی برای دختران مطابق با آخرین محصولات بازار، سنگ بزرگی است که جلوی پای بسیاری از جوانان انداخته می شود و این مانع بزرگ را فرهنگ حاکم بر جامعه و در مرحله بعد، پدر و مادران ایجاد می کنند. دکتر حسینی این موضوع یعنی رفاه زدگی را خاص جامعه ما می داند و می گوید:« من سال ها در کشور فرانسه درس خواندم و زندگی کردم و دوستان بسیاری داشتم. به همین دلیل شاهد ازدواج های متعددی بودم اما در هیچکدام از این ازدواج ها با وجود بضاعت مالی که خانواده دختر و پسر داشتند، این رفاه زدگی را ندیدم چون زندگی ها در اروپا با ساده ترین شکل ممکن آغاز می شود اما در ایران سنت های غلط قدیمی مان را که بار زیادی بر دوش خانواده ها می گذاشت با دنیای مصرفی امروز تطبیق دادیم. همه این موارد دست به دست هم داده و تشکیل زندگی زناشویی در ایران را با فاجعه همراه کرده. چون ترس از این هزینه ها و در بیشتر موارد، نداشتن پول و سرمایه شرایط را طوری پیش برده که جوانان ترجیح می دهند ازدواج نکنند.»2- تلویزیون مقصر است
مطبوعات و رسانه ها به ویژه رسانه های تصویری، کلید فهم مردم در هر جامعه ای به حساب می آیند و این کلید فهم، امروز به صورت غیرمستقیم به یکی از دلایل تأخیر در ازدواج تبدیل شده است. دکتر حسینی بیشتر توضیح می دهد: «در جامعه ما قریب به اتفاق مردم از خواندن ابا دارند و بیشتر گرایش شان به رسانه تصویری یعنی صداو سیماست و نمی توان منکر تأثیر این رسانه ملی شد. اما رسانه ملی در عین تأثیرگذاری اش، با رواج الگوهای غیرقابل دستیابی و نامناسب به طور مستقیم در تصمیم جوانان برای ازدواج تأثیر دارد».او در ادامه می گوید:« یکی از مواردی که جامعه ما به آن نیاز مبرم دارد، تحول فکری آدم هاست که ایجاد این تحول، از رسالت های رسانه ملی است. معتقدم این رسانه در انجام آن رسالت نه تنها کوتاهی بسیاری کرده بلکه برعکس با ارائه فیلم های اجتماعی با مفاهیم غیرواقعی در بسیاری از موارد تصورات ذهنی جوانان را دچار تزلزل می کند».
3- شکست والدین در زندگی مشترک
تجربه های تلخ گذشته در تصمیم گیری های امروز هر فرد تأثیر مستقیمی دارد. شکست والدین در زندگی مشترک و مشاهده دعواهای خانوادگی در بسیاری از خانواده ها فرزندان آنان را مجبور به انتخاب زندگی مجردی کرده. شاید این موضوع به عنوان عاملی در ازدواج دیرهنگام از دید افراد پنهان مانده باشد اما دکتر حسینی معتقد است نمی توان از کنار آن به راحتی گذشت و آن را باید به عنوان یکی از دلایل مهم ولی پنهان موشکافانه بررسی کرد. او می گوید:« مشاهده روابط سرد خانوادگی و مشاجره های طولانی مدت و در نتیجه از بین رفتن محبت در رابطه پدر و مادر تأثیر بسیاری در شکل گیری تصور فرزندانشان از زندگی مشترک دارد و به همین دلیل والدین باید حساسیت بسیاری در نشان دادن شکل روابط خود با یکدیگر در خانواده داشته باشند».ج. دلایل دخترانه
1- می خواهم درس بخوانم
تحصیلات را می توان یکی از دلایل اصلی تأخیر در ازدواج دختران دانست. رئیس کمیته مصالح اجتماعی انجمن کارشناسان ایران، تحصیلات را به عنوان عامل تأخیر در ازدواج از دو منظر قابل بررسی می داند. دکتر حسینی می گوید:« در درجه اول و در نگاه خوشبینانه می توان گفت بسیاری از دختران ترجیح می دهند در دوران چهارساله یا بیشتر تحصیل شان ازدواج نکنند؛ اما این تنها یک بعد قضیه است. از منظر دیگر، تحصیلات باعث می شود که دختران نسبت به مطالبات قانونی خود آگاهی پیدا کنند و تن به ازدواج با هرکسی ندهند. از سوی دیگر با ورود آنان به دانشگاه ها و کسب مقام و مرتبه علمی، سقف آرزوهایشان برای انتخاب همسر بلندتر می شود و وسواس بیشتری به خرج می دهند. همه این دلایل که نتیجه ورود زنان به دانشگاه هاست، باعث شده اند سن ازدواج در دختران هر روز بالاتر برود.»دکتر حسینی ادامه می دهد:« از آنجا که ازدواج به معامله ای دوطرفه شبیه است، می توان گفت موضوع تحصیل در دختران، شانس مردان را برای انتخاب کمتر می کند چون درصد زنان تحصیل کرده نسبت به مردان تحصیل کرده بالاتر است و هر مردی ترجیح می دهد با دختری ازدواج کند که با او در یک طبقه تحصیلی قرار داشته باشد.»
2- تفکرات تند فمینیستی
بعد از تحصیلات، ورود دختران به عرصه های شغلی و اجتماعی به عنوان یکی از دلایل تأخیر آنان در ازدواج قابل تأمل است.دکتر حسینی در توضیح این دلیل تأخیر ازدواج می گوید:« در سال های گذشته به دلیل وجود برخی هنجارها و ارزش های سنتی، فرصت ورود زنان در اجتماع و فعالیت های اجتماعی شان کم بود و بسیاری از دختران برای فرار از محدودیت های خانه پدری، بدون درنظر گرفتن بسیاری از ملاک ها تن به ازدواج می دادند اما این روند امروز تغییر کرده و در بسیاری از موقعیت های شغلی، زنان از مردان پیشی گرفته اند و تعداد زنان شاغل هر روز بیش از پیش می شود. نتیجه اینکه دیگر محدودیتی نیست که دختران برای فرار از آن تن به ازدواج دهند و شاید بسیاری از آنان، تجرد را به تأهل ترجیح دهند».
وی کار دختران را از منظر دیگری نیز بررسی می کند و ادامه می دهد: «نیازهای مالی دختران بعد از ورود به عرصه کار کاهش می یابد و این استقلال مالی نیز دلیلی برای سخت شدن انتخاب آنان می شود. از سوی دیگر این روزها شاهد رواج برخی از تفکرات تند فمینیستی هستیم که ازدواج را برای زنان، تن دادن به سلطه مردانه قلمداد می کند و تجرد را به عنوان راه مبارزه با این نابرابری رواج می دهد».
3- بی اعتمادی به همسر
ناهنجاری های اخلاقی در جامعه یکی دیگر از دلایل دختران در تأخیر انداختن ازدواج است. به گفته جامعه شناسان، این بزه های اخلاقی به نهاد خانواده و مناسبات انسانی آسیب می زند و کیفیت ارتباطات را دچار شک می کند. رئیس گروه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران همچنین می گوید: «افزایش اعتیاد، فریبکاری، کلاهبرداری و تجربیات تلخ دیگران که هر روز نیمی از اخبار و گزارشات صفحه حوادث روزنامه ها را به خود اختصاص می دهد، در کنار توسعه شهرنشینی و افزایش جمعیت، موجب بی اعتمادی و دیراعتمادی افراد به یکدیگر می شود. این بی اعتمادی آنقدر گسترش پیدا کرده که بسیاری از دختران به دلیل ترس از خیانت همسرانشان ترجیح می دهند ازدواج نکنند. البته این بی اعتمادی ها در شهرهای بزرگی مثل تهران به دلیل تراکم جمعیتی و فرهنگی بیشتر به چشم می خورد و در شهرستان ها شیوع کمتری دارد.» دکتر حسینی به بعد مثبت این ماجرا اشاره می کند و می افزاید:« این دیراعتمادی ها یک حسن دارد و آن اینکه ازدواج را با ضرورت تحقیق و انتخاب های آگاهانه همراه می کند و باعث جلوگیری از آسیب های احتمالی آینده می شود».منبع: همشهری آیه، شماره 3 تیر 1391.