آیین ازدواج اسلامی
ازدواج، آیینی است که در اسلام، بسیار به آن سفارش شده است و ویژگی های منحصر به فردی در مقایسه با دیگر مکتب ها دارد. برخی برتری های ازدواج از نگاه اسلام، چنین است:1. آسانی و سادگی
ازدواج اسلامی، با توافق و رضایت دو طرف و نیز پدر دختر، محقق می شود و در نمونه های تاریخی آن، مواردی وجود دارد که با کمترین شرایط، ازدواج صورت گرفته است. هدف دین از سفارش به ازدواج، این است که افراد با دسترسی آسان به همسر، به نیازهای واقعی خود پاسخ درست بدهند و ضمن در امان بودن از سرکوب نیازها و پی آمدهای آن، مانعی برای طغیان های جنسی و اخلاقی شوند. البته در مقابل، تعهداتی هم وجود دارد که همسران در شکل های گوناگون ازدواج به آن پای بند می شوند و در فقه اسلامی، از آنها به عنوان احکام نکاح بحث می شود.از نگاه اسلام، بهترین ازدواج، آسان ترین و کم هزینه ترین آنهاست. نمونه تاریخی آن چنین است: «حضرت محمد صلی الله علیه و آله که اولین مجری دستورهای اسلام بود، در پیوند دخترش با حضرت علی علیه السلام ، از داماد آینده اش پرسید: آیا برای این ازدواج، اندوخته ای داری؟ علی علیه السلام پاسخ داد: شما از وضعیت من به خوبی آگاهید. همه دارایی من، شمشیر، زره و شتر آبکشم است. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شمشیرت را برای جهاد در راه خدا نیاز داری؛ شتر هم برای انجام دادن کارهای روزمره و امرار معاش می خواهی، ولی این زره (پیراهن جنگی) را بفروش و پولش را برایم بیاور. علی علیه السلام زره را به پانصد درهم فروخت و پول را به عنوان مهریه همسرش نزد پیامبر آورد تا برای ازدواجشان هزینه کند. بدین ترتیب، مهریه برترین بانوی دنیا تعیین شد و پیام مهرآفرین آن، برای همه دختران مسلمان باقی ماند. این مبلغ به عنوان سنت قرار گرفت و هر یک از اهل بیت علیهم السلام میزان مهریه همسران خود را به همین مقدار مشخص کردند».1
حضرت رسول صلی الله علیه و آله در پیامی برای همه پیروان می فرماید:
إذا جاءَکُم مَن تَرضَونَ خُلُقَهُ و دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ؛ «إلاّ تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتنَةٌ فی الأَرضِ و فَسادٌ کَبیرٌ».2
هرگاه کسی که اخلاق و دینش را می پسندید، به خواستگاری نزد شما آمد، به او زن بدهید که «اگر چنین نکنید در روی زمین فتنه و فساد بزرگی پدید آید».
انتخاب عقلی
اسلام برای انتخاب همسر و تشکیل خانواده، ملاک های دقیق و حساب شده ای ارائه داده است. گزینش بر اساس معیارهای دینی، می تواند تضمین کننده یک زندگی خوب و موفق باشد. در نسخه پیشنهادی دین، به دین داری، سلامت روانی و ویژگی های اخلاقی، اصالت خانوادگی، وضعیت ظاهری و دیگر موارد، تصریح شده است. در کلامی از پیامبر اعظم، سلامت روانی و شخصیتی، حتی بر دین داری هم مقدّم شده است. حضرت می فرماید: «إذَا جَاءَکُم مَن تَرضَونَ خُلقَهُ وَ دِینَهُ، فَزَوِّجُوهُ؛3 اگر کسی به خواستگاری آمد که ویژگی های شخصیتی و دین داری او را پسندید، او را بپذیرید».ازدواج بهنگام
در سفارش های دینی، بر ازدواج بهنگام تأکید شده است. سبک زندگی و تربیتی دینی، به گونه ای است که فرزندان پس از بلوغ جنسی، آمادگی پذیرش مسئولیت های بزرگی مانند ازدواج را می یابند. تأکید اسلام بر این است که ازدواج، در دوره جوانی صورت بگیرد تا جوان مسلمان، از آسیب های جنسی و اخلاقی حفظ شود. در سخنی از حضرت رسول می خوانیم:أیُّما شابٍّ تَزَوَّجَ فی حَداثَةِ سِنِّهِ عَجَّ شَیطانُهُ: یا وَیلَهُ! عَصَمَ مِنّی دِینَهُ.4
هیچ جوانی نیست که در دوره جوانی اش ازدواج کند، مگر آنکه شیطان بر او فریاد برآورد که: ای وای، ای وای! دو سوم دینش را از [گزند] من حفظ کرد. بنابراین، بنده باید برای حفظ یک سوم دیگر، تقوای الهی در پیش گیرد.
حضرت در هشداری به والدین می فرماید: «مَن بَلَغَ وَلدُهُ النِّکاحَ و عِندَهُ ما یُنکِحُهُ فلَم یُنکِحْهُ ثُمّ أحدَثَ حَدَثا فالإثمُ علَیهِ؛ هر که فرزندش به سن ازدواج برسد و توانایی مالی داشته باشد که او را همسر دهد و ندهد و از آن فرزند، خطایی سر زند، گناهش به گردن اوست».5
پایه ریزی معنوی
ازدواج، در اسلام به خاطر خواسته های نفسانی نیست، بلکه هدفش، ارتقای معنوی است و هم ملاک های انتخابش، خدایی. در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین آمده است: «مَن نَکَحَ للّهِ وأنکَحَ للّهِ، استَحَقَّ وَلایَةَ اللّه؛ هر که به خاطر خدا ازدواج کند و برای خدا کسی را همسر دهد، سزاوار درآمدن در سرپرستی خداست.»6 همچنین در جمله ای دیگر فرمود: «حَقٌّ عَلَی اللهِ عَونُ مَن نَکَحَ اِلتِماسَ العَفافِ عَمّا حَرَّمَ اللّه؛ هر که به منظور پاک نگه داشتن خود از آنچه خداوند حرام کرده است، ازدواج کند، بر خداست که او را یاری رساند.»7 چنین نگاهی، خود سبب تقویت زندگی زناشویی می شود؛ زیرا همسران همیشه از اینکه مددکاران معنوی یکدیگرند، احساس خرسندی و آرامش دارند.توجه به فرزندآوری
ادامه یافتن نسل انسانی و پرورش افراد برای آینده جامعه ها، از هدف های مهم ازدواج است که دین اسلام بر آن بسیار تأکید دارد.8 پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز در تشویق افراد به ازدواج کردن، بر تولید نسل تأکید می کند و آن را موجب افتخار خود می داند.9 در بعد فردی، بیشتر انسان ها علاقه دارند که نسل آنها استمرار یابد و فرزندانی از خود داشته باشند و زنان در این بعد، قوی تر هستند.انگیزه مادری در زنان را برخی مؤلفان با استناد به آیاتی10 پذیرفته اند. یکی از این آیات به مادر موسی علیه السلام اشاره می کند11 که دلش از هر چیز جز یاد خدا فارغ بود و بر اثر دوری فرزند، به حدی دچار غم و اضطراب شده بود که تنها با عنایت خداوند، توانست خود را حفظ کند.(12)
روابط عاطفی میان والدین و فرزندان، ارضاکننده، نشاط بخش و آرامش دهنده دو طرف و افزون بر آن، منشأ برقراری روابط عاطفی مناسب فرزندان با همسران آینده و دیگر افراد جامعه است.(13) همچنین گفته می شود منشأ بسیاری از روابط عاطفی همچون دوستی، کمک به دیگران و همدلی، همین روابطی است که در خانواده برقرار می گردد.
دین اسلام به این نیاز روانی (فرزندخواهی) توجه داشته و در متون اسلامی، دعاهای بسیاری برای صاحب فرزند شدن آمده است. در بسیاری موارد، افرادی که صاحب فرزند نمی شدند، با اولیای دین مشورت می کردند و آنان راهنمایی ها و دعاهایی ارائه می دادند.14 در قرآن نیز دعا برای فرزندخواهی، امر پسندیده ای خوانده شده است.15 در رهنمودهای اولیای دین آمده که فرزند داشتن، مایه خوش بختی است و از سعادت های انسان این است که فرزندی شبیه خود در اخلاق و رفتار و شکل ظاهری داشته باشد.16 کسی که در پی فرزندداری نباشد، خود را از حمایت اجتماعی قوی محروم کرده است؛ زیرا فرزند معمولا ًبهترین یاور انسان است.17 در واقع، این نیازهای عاطفی، همه در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده برآورده می شود. با توجه به همین نکات، اسلام بر فرزند آوری در ازدواج تأکید دارد تا افراد را از آثار خوشایند روان شناختی فرزندآوری بهره مند سازد. این امر همچنین می تواند عامل رهنمودها و تشویق های قرآن 18 و اولیای دین در مورد داشتن فرزند و تأثیر فرزند صالح بر زندگی اخروی باشد.19
عوامل بازدارنده ازدواج
گمانه های نادرست سبب محروم ماندن جوانان از موهبت ازدواج می شود. بخشی از دلایل دیرکرد در ازدواج، به نگرش جوانان و اولویت گذاری آنان برمی گردد. کارشناسان در این زمینه، از اظهار نظر کسانی که این مهم را به تأخیر انداخته اند، به یافته هایی رسیده اند. برخی از این موانع حدسی را مرور می کنیم:1. گمان زود بودن ازدواج: برخی با داشتن زمینه های لازم مانند گذراندن دوره های تحصیلی، موقعیت خانوادگی مناسب، رسیدن به سن آماده برای ازدواج و دیگر شرایط لازم، هنوز می پندارند که باید تنها باشند تا به کارهای مهم تری مانند تحصیلات بالاتر، اشتغال پردرآمد، خرید مسکن و ماشین و دیگر مسائل بپردازند؛ غافل از آنکه با این کار، خویشتن را از یاد برده و غبار سنگین روزهای تجرد را بر سر و روی خویش نشانده اند.
این افراد سن خاصی را برای خود در نظر می گیرند که بیشتر برخاسته از فضای روانی بی اساس جامعه است. برای نمونه می گویند پسرها تا پیش از سی سالگی نباید به ازدواج فکر کنند یا دخترها حتماً پس از سپری کردن دوره کارشناسی باید به ازدواج بیندیشند که نزدیک 25 سال است، در حالی که اسلام، معیارهای اصیل تری برای زمان ازدواج مطرح می کند.
2. اعتقاد به داشتن زندگی آزاد: عده ای گمان می کنند که ازدواج، پایان آزادی ها و راحتی هاست، در حالی که ازدواج، یک محدود شدن عاقلانه است. با این محدود شدن منطقی، ضمن آنکه موهبت های افزون تری به جای آن نصیب فرد می شود، مسیر برای یک شروع تازه و متفاوت با گذشته، هموار می شود. برای نمونه، جوانی که دارایی و زمان خود را بی هدف برای دوستان هزینه می کرد اکنون این سرمایه را در اختیار زندگی خود و آینده اش هزینه می کند و هر روز که می گذرد، برای تدارک آینده ای بهتر گام برمی دارد.
3. شکست در عشق: برخی شکست های عاطفی، مانند توقفی شدید بر سر راه انتخاب های بعدی هستند. دختر یا پسری که در دوره ای ناکامی عاطفی داشته و نتوانسته اند به فرد دلخواه خود برسند، اکنون برای تصمیم گیری عقلانی، با مانع عاطفی خودکاری روبه رو می شوند که فرد را وا می دارد پاسخ منفی به ازدواج بدهد. در موارد خیلی خاص و شدید، گفت وگو با مشاوره برای اصلاح و پاک سازی ذهن از رویدادهای ناخوشایند گذشته، می تواند سودمند باشد.
4. بیماری های روحی و جسمی: بیماری های روحی و ناتوانی های جنسی نیز از موانعی است که ازدواج را به تأخیر می اندازد. افرادی که با مشکل افسردگی روبه رو هستند، هیچ لذتی از روزگار خود نمی برند و طبیعی است که نگاهی منفی به همه مسائلی دارند که در افراد سالم، نشان تکامل است. افراد وسواسی نیز به دلیل فشارهای ذهنی زیاد و انرژی فراوانی که برای مشکلات خود هزینه می کنند، تاب رویارویی با ازدواج را در خود نمی بینند.
بدبینی به جنس مخالف و بی اعتمادی ناشی از تعمیم گرایی بیش از حد، سبب فاصله گرفتن از ازدواج و تشکیل خانواده می شود. کسانی که از گرایش های جنسی بی بهره اند یا خود را ناتوان می پندارند و کسانی که رابطه زناشویی را یک بلا و گناه می شمارند نه یک لذت حلال، که خود مایه تکامل معنوی است، با ازدواج، مشکل جدی دارند. افرادی نیز که در ساختار بدنی و تناسلی خود دچار مشکلات پزشکی هستند، به جای حل مشکل و درمان آن، به فراموش کردن ازدواج می اندیشند.
کسانی که برای ازدواج آمادگی ندارند
از نظر مشاوره ازدواج، کسانی که با مشکلات جدی روحی مانند افسردگی شدید، وسواس فکری یا عملی، بدبینی و مشکلات شخصیتی مانند خودشیفتگی روبه رو هستند، حق ازدواج ندارند و باید حتماً پیش از ازدواج، با کمک گرفتن از کارشناسان و روان شناسان به درمان مشکلات خود بپردازند تا در زندگی مشترک، وضعیت نابسامانی نیابند.
همچنین کسانی که هنوز با هویت خود کنار نیامده اند و آن را نشناخته اند یا هویت سالمی ندارند، بدین معنا که نمی دانند چه کسی هستند، چه می کنند، هدفشان از زندگی چیست، چه انتظاراتی از خود و دیگران دارند، با نابسامانی های خود چگونه کنار بیایند و مانند این موارد، حق ازدواج ندارند. نشانه بارز این افراد، بی ثباتی است که در قلمروهای گوناگون رخ می نماید. برای نمونه، این افراد، دوستان صمیمی درازمدت ندارند، تنوع خواهی شغلی شان فراوان است، تعهدات دینی پایین و سستی دارند و در تصمیم گیری و ایستادگی بر آن، با گرفتاری های جدی روبه رو هستند.
افرادی که ازدواج را یک هدف و غایت می شمارند و وصال را پایان همه خوشی ها می دانند، باز دچار خطای فکری اند که پیش از ازدواج، نیازمند رویارویی با آن هستند. کسانی که استقلال فکری و مالی اولیه ندارند و وابستگی به خانواده یا دوستان در آنها موج می زند، نمی توانند از عهده ازدواج و مسئولیت های آن برآیند. کسانی که اطلاعات کم و نادرست درباره ازدواج و جنس مخالف خود دارند، ممکن است مشکلات جدی برای زندگی آینده خود به وجود آورند. این افراد، نیازمند مطالعه، مشاوره و تفکری دوباره درباره ازدواج هستند تا از آسیب های جدی پسین جلوگیری کنند.
پی نوشت ها :
1. سید محمدکاظم قزوینی، فاطمه زهرا3 از ولادت تا شهادت، ترجمه: حسین فریدونی، ص155.
2. الکافی، ج٥، ص٣٤٧، ح٣.
3. عوالیاللآلی، ج2، ص274.
4. کنزالعمّال، ح٤٤٤٤١.
5. همان، ح٤٥٣٣٧.
6. المحجّة البیضاء، ج٣، ص٥٤.
7. کنزالعمّال، ح٤٤٤٤٣.
8. وسائل الشیعه، ج14، ص33.
9. همان، ص3.
10. نک: احقاف: 15؛ لقمان: 14.
11. نک: قصص: 10ـ13.
12. محمدرضا سالاری فر، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، صص 58 ـ 61.
13. زیمون، مفاهیم و تئوری های کلیدی در خانواده درمانی، ص202.
14. وسائل الشیعه، ج15، ص100.
15. نک: آل عمران: 38 ـ 48؛ مریم: 3 ـ 10؛ فرقان: 74.
16. «سعد امرء لم یمت حتی یری خلفا من نفسه.» وسائل الشیعه، ج15، ص96؛ «من سعادة الرجل ان یکون له الولد یعرف فیه شبهه و خلقه و خلقه و شمائله.» همان، ص95.
17. «من سعادة الرجل ان یکون له ولد یستعین بهم.» همان، ص96.
18. نک: کهف: 44.
19. وسائل الشیعه، ج15، ص95.