علامه طباطبایی و فضائل اخلاقی موثر در جامعه ی دینی

اسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن نیز آهنگ اجتماعی دارد و از آنها در جهت اصلاح و تقویت روابط اجتماعی و اجرای اهداف مقدس جامعه بهره می گیرد. در این دین مبین،‌ میان عبادات فردی و اجتماعی پیوندی اصیل و محکم برقرار گردیده
پنجشنبه، 30 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
علامه طباطبایی و فضائل اخلاقی موثر در جامعه ی دینی
علامه طباطبایی و فضائل اخلاقی موثر در جامعه ی دینی

 

نویسنده :سید مهدی سلطانی رنانی




 

چکیده:

اسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن نیز آهنگ اجتماعی دارد و از آنها در جهت اصلاح و تقویت روابط اجتماعی و اجرای اهداف مقدس جامعه بهره می گیرد. در این دین مبین،‌ میان عبادات فردی و اجتماعی پیوندی اصیل و محکم برقرار گردیده است و این امر نشان دهنده ی آن است که هدف والای اسلام، تنها ساختن فرد دیندار نیست، بلکه ساختن جامعه ی مطلوب دینی نیز هست؛ جامعه ای که روابط اجتماعی آن بر اساس اهداف و احکام دین سامان گیرد و در سایه سار فضایل اخلاقی مطلوب، هم میان مسوولیت های اجتماعی و ایمان اسلامی ارتباطی قوی و غیر قابل انفکاک پدید آورد و هم روابط انسان با خدا و اعضای جامعه را به روشی آرمانی تنظیم گرداند که رستگاری و کمال فردی و اجتماعی انسان را تضمین نماید. مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله از جمله حکما و اندیشمندانی است که در تفسیر المیزان و اندیشه های فلسفی خویش توجه خاصی را به تبیین ویژگی های مهم و اساسی اخلاقی اسلامی،‌ به مثابه فضایل اخلاقی موثر در ایجاد و گسترش دینداری مطلوب در جامعه ی انسانی معطوف داشته و معتقد است که اخلاق را رویکرد فضیلتی از یک طرف هم مرز با اعتقاد و از طرف دیگر، هم مرز با عمل و فعل می باشد. ایشان جامعه ی بدون فضایل اخلاقی مطلوب را اجتماعی سست و بی بنیاد در عرصه ی دینداری بر شمرده است. سعی نگارنده در این مقاله آن است که به تبیین مهم ترین فضایل اخلاقی موثر در ایجاد و گسترش دینداری مطلوب جامعه ی انسانی دراندیشه ی علامه طباطبایی رحمه الله مبادرت ورزد.
کلید واژه ها: انسان ،‌ جامعه ی انسانی، اخلاق، فضایل اخلاقی، دینداری مطلوب، علامه طباطبایی رحمه الله

مقدمه

جامعه ها و تمدن های بشری دارای مسائل و موضوعات بی شمار، ابعاد متنوع، جنبه ها و جلوه های گوناگونی هستند و این ویژگی از تنوع و چند گانگی ابعاد بسیار پیچیده ی وجود انسان و دنیای پر اسرار و تماشایی و زندگی تفکر انگیز او سرچشمه می گیرد، که از موضوعات بلند و سرنوشت ساز فراطبیعی و حقایق معنوی آغاز شده و تا واقعیت های محسوس و ملموسی همچون اخلاق، اقتصاد، سیاست، مدیریت، تربیت، فرهنگ، عدالت، برابری، امنیت و... گسترش پیدا می کند.
در تبلور دینی مضامین مذکور، یکی از جوامع و تمدن هایی که دارای زیباترین دنیای دل انگیز معنوی است،‌ جامعه ی اصیل اسلامی می باشد؛ جامعه ای که از نظر قرآن، مطلوب بوده و از سیر دینداری آرمانی با زیباترین جلوه های عشق به سرچشمه ی کمال و جمال برخوردار است؛ اجتماعی که از فضایل اخلاقی پایداری جهت ثبات دینداری مطلوب بهره مند است، زیرا جامعه ی حق جو، حق طلب، حق محور،‌ قانون گرا و فرمان بردار مقررات، ‌قوانین عادلانه و بشر دوستانه می باشد. جامعه ی مشورت، مشارکت و حاکمیت بر سرنوشت است. جامعه ی مهر و گذشت،‌ عدل و انصاف، تربیت، سازندگی و تزکیه است. جامعه ای است که در رابطه اش با آفریدگار و تدبیر گر امور هستی بر اساس آگاهی ، ‌ایمان و عشق، با خویشتن بر اساس خودسازی و آراستگی به ارزش ها و جمال وکمال معنوی، با طبیعت بر اساس آبادانی و بهره وری به عنوان وسیله رشد و نردبان کمال و با همنوع بر اساس عدالت و احسان، مهر و بشر دوستی، ‌مردم خواهی و رعایت حقوق انسان ها عمل می کند و در قلمرو ارزش های بنیادی و پایدار اخلاقی، مسیر دینداری مطلوب اعضای خود را شکوفا نموده و تقویت می نماید.
بدین منظور علامه طباطبایی رحمه الله، به عنوان دانشمندی جامع نگر و مدافع دینداری جامعه ی اسلامی در پرتو فضایل اخلاقی آرمانی معتقد است:
جامعه ای که در آن ارزش های اخلاقی، به عنوان اصل لاینفک ایمانی و اعتقادی و دینداری مطلوب مورد توجه قرار نگیرد،‌ عواطف انسانی اعضای آن رو به انحطاط رفته و در نتیجه منجر به بی دینی و عدم اعتقادشان به مبدا هستی و توحید خداوند و گسترش روز افزون فساد و تباهی می گردد (طباطبایی، 1366، 56)
ایشان همچنین رمز پیروزی و موفقیت و آئین پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را در حاکمیت اسلام به مثابه سیره و آئینی جهانی با رویکرد عالی دینداری و مطلوب اعتقادی، مرهون برخورداری حضرت از فضایل و مکارم اخلاقی دانسته و مطابق آیات قرآنی توجه به این موضوع را از نظر اجتماعی و نیز سیر جامعه شناختی انسانی ضروری بر می شمرند؛ زیرا:
1)در پرتو اندیشه های معنوی او، قوانین و مقررات اسلامی، نه توسط فرد یا افراد، بلکه بر اساس فرمان الهی مشروعیت یافته و در جهت رستگاری مخلوق الهی وضع گردیده اند؛
2) کیان ملت ها در گرو ارزش های اخلاقی است که خود را با آن آراسته اند و دانسته اند تا مکارم اخلاقی بر آنها حاکم است، ‌پایدارند و دینداری ایشان مطلوب و مصون از هرج و مرج و آشوب ها و اضمحلال درونی است(همان، 1336، ‌47-52)
3) فضایل اخلاقی به عنوان نیروی مراقب، توان وانرژی آن را دارد که انسان ها و جوامع انسانی را با هر وضعیتی که دارند و در هر کجا که هستند به حرکت و سیر و سلوک در آورد و در تمام گام های توسعه ی مطلوب دینداری همراه ایشان باشد و یاری رساند تا این که سالکین حقیقی، به مقصد و مقصود اصلی خویش؛ یعنی وصال الهی و سعادت ابدی نائل آیند(همان، 1417ق ، ج4، 111)؛
4)باعث برانگیخته شدن غیرت درونی نسل های جامعه جهت حرکت در طریق دینداری مطلوب و رفع موانع آن و نیز مبارزه با ظلم و ستم در این مسیر می گردد و خط مشی زندگی انسانی با ثبات دینداری آرمانی جهت رستگاری و حسن عاقبت وی تعیین و تثبیت می شود (همان، 113-112؛ سبحانی، 1380، 20-25)
$اصول موضوعه ی فضایل اخلاقی در دینداری جامعه ی انسانی
جامعه ی دینی یا دین مدار انسانی، به عنوان کامل ترین شکل از جوامع بشری و ممتاز در تحکیم و تثبیت روابط اجتماعی انسان ها،‌ زمانی می تواند در مسیر رشد مطلوب دینی قرار گیرد که به اصول موضوعه ی اخلاقی با رویکرد فضیلت گرایی و عمل به ارزش ها پای بند بوده و از رهگذر آموزه های تشریعی قرآن و یادآوری های فطری و تکوینی وحی در این مسیر مهم گام های متعالی بردارد. در اصل مشروعیت دینی نظام اجتماعی با حاکمیت اصول موضوعه ی فضیلت گرایی اخلاقی و عمل بدان ها قطعیت می یابد،‌ که مهم ترین آنها عبارتند از:
1)فضایل اخلاقی به مثابه موجودیت رشد و بالندگی دینی انسان ها تشریع یافته و هدف عالی وغایی جامعه ی مطلوب انسانی را حاکمیت دینی جانشینان الهی در روز زمین از لحاظ اجتماعی بر می شمردند؛
2)بنیاد بدل ناپذیر ایجاد مقتضیات رشد دینی در جامعه ی انسانی، اجرای عدالت و تکامل افراد به سوی تعالی است(حکیمی، 1382، 34 و 168؛ طباطبایی، 1360، فصل سوم)؛
3) باور به توحید ریشه ی اصلی دین مداری مطلوب جامعه ی انسانی با کسب فضایل اخلاقی و نیت قرب به خدا برترین ارزش ها برای فعل اخلاقی است (طباطبایی، 1362،‌ ج23، ذیل آیه 69 سوره حجر)؛
4) اخلاق بر مبنای توحید، بصیرت ساز و دین پرور است و عشق به خداگرایی طلیعه ی فضایل اخلاقی در دینداری مطلوب انسان هاست؛ زیرا کسی که عاشق کمال الملک هستی است،‌ عاشق تابلوهای او نیز هست وعشق حقیقی و الوهی از اصلاح ذات البین و حاکمیت حقیقی آن در جامعه ی اسلامی نشات گرفته، که به نوعی از عشق به بندگان خدا، به عنوان غزل های خداوندی و موثر در دینداری مطلوب انسانی سرچشمه می گیرد(طباطبایی، 1381، ج17، ‌8-14 ذیل آیه 1 سوره انفال).
بنابر این، با موارد مذکور و تبیین آنها، اصول موضوعه ی اخلاقی جامعه ی انسانی مشخص می گردد و همسویی افراد در اهداف معین، ‌اشتراک در سرنوشت و هدایت آنها به راه سعادت، احساس مسوولیت و حقوق متقابل و رعایت قوانین و مقررات اخلاقی به عنوان اصول موضوعه و مهم ترین مبانی فضایل اخلاقی در اجتماع انسانی جهت پیشبرد حاکمیت دینی و رشد مطلوب دینداری در محیط آن محسوب می گردد که همه انسان ها رادر شناخت بهتر و صحیح تر جامعه اسلامی وهمنوعان حاضر در آن یاری می رساند (همان، ج2، 272 - 276؛‌ جوادی آملی، 1373، ج10، 106-108).

جامعه ی مطلوب و دیندار اخلاقی مصداق امت وسط

از آنجا که اخلاق سراسر زندگی انسانی را فرا گرفته و حیات بشری درانحصار ماده و مادیت نبوده، بلکه هم دارای جنبه ی مادی و معنوی است و هم ترکیبی از جسم و روح می باشد، خداوند مسلمین را به مثابه جامعه ای مطلوب و دیندار در عرصه ی اخلاقی و معرفتی، امتی وسط قرار داد، یعنی برای انسان ها دینی معین نمود که متدینین به آن را به سوی راه وسط و میانه هدایت می کند و اصول اخلاقی نیز بر این اساس پی ریزی شده است. از این رو انسان های طالب کمال، سعادت و نیک بختی در دنیا و آخرت، ‌لازم است به معیارها،‌ ارزش ها و تعالیم اخلاقی مورد نظر اسلام عمل نمایند. همچنین، چون اسلام تنها دینی است که به صراحت پایه ی دعوت خود را بر اجتماع گذاشته و در هیچ یک از شوون خود امر اجتماع را به اهمال واگذار نکرده است؛ لذا باید این ارزش ها را در جامعه ی انسانی خود حاکم نماید تا یک اجتماع مطلوب اخلاقی شکل گرفته و ایجاد شود. علامه طباطبایی رحمه الله معتقد است:
امت مطلوب و دیندار اسلام را امت وسط می گویند،‌ زیرا این امت است که بر همه ی مردم گواه و شاهد است،‌ بدان گونه که عدل و قسط را بر پا می دارد، معیارها و میزان ها را مشخص می کند و امتی است واسطه ی میان پیامبر صلی الله علیه و آله ودیگر مردم، از یک سو به پیامبر صلی الله علیه وآله وازسویی به مردم مرتبط می گردد. امتی است که در وسط جاده و شاهراه می رود که اعضای آن باید از آن تبعیت نمایند و دستورات و تعالیم اخلاقی این دین دور از حد افراط و تفریط و جامع بین مادیت و معنویت است(طباطبایی، 1417ق، ج2، 198-194).
ایشان همچنین معتقد است که جامعه ی مطلوب و دیندار اخلاقی اسلام یکی از مصادیق مهم امت وسط می باشد، ‌زیرا در این جامعه، افعال خیر وعمل نیکو، حسن خلق و اتخاذ شیوه ی الهی در زندگی مطرح گردیده که بیان گر منش و رفتار فاضله ی انسانی در اجتماع نمونه ی اسلامی و مقدمه ای آرمانی جهت نیل به فوز و فلاح حقیقی است و به حسب معنا مرتبط به آیاتی است که دعای حضرت ابراهیم علیه السلام را حکایت می نماید،(1) دعاهایی که سرشار از بنیادی ترین مضامین و ویژگی های اخلاقی یک جامعه ی مطلوب انسانی است(همان، 129-130 و 153-149).
با توجه به آنچه در تحلیل، «امت وسط» برای دین اسلام بیان گردید، مشخص می شود که قرآن کریم این مصداق را یک امتیاز فوق العاده مهم برای این دین و جامعه ی مطلوب دیندار و اخلاقی آن می داند و پیوسته به بشریت دستور می دهد که مطابق این عنوان و مفهوم آن، باید از شایستگی های کامل اخلاقی و انسانی برخوردار باشند، تا بتوانند حق وباطل را از یکدیگر تمیز داده ، اسوه و نمونه برای همنوعان و امت های دیگر باشند؛ چون بهترین امت به شمار می آیند: کنتم خیر امه اخرجت للناس(آل عمران، 110) و در صراط مستقیم و میان شاهراه حق قرار دارند. مصلحت بشریت جهت افزایش دینداری مطلوب بر اساس فضایل اخلاقی آرمانی نیز آن است که هم به دید مادی وهم معنوی به حیات بنگرد، زیرا اگر تنها نگرش مادی را در نظر بگیرند و پیوسته در پی برآورده ساختن خواسته های جسمانی خویش باشند، ‌همواره در درون خود یکی تیرگی احساس می کنند وعطش سوزانی به نام خدا فراموشی و تیرگی های اخلاقی آنان را رنج می دهد: و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا(طه، 124)؛‌ هر که در زندگی خدا را یاد آور نباشد، هر آینه زندگی بر او دشوار خواهد بود و احساس تنگنایی در درون خویش می نماید(طباطبای، 1381، ج2، 203-201 و 218-216 )

فضایل اخلاقی موثر در دینداری مطلوب جامعه ی انسانی

اخلاق و جامعه ی دیندار مطلوب اخلاقی و آرمانی انسانی،‌ بزرگ ترین سرمایه ی معنوی و عاملی بنیادی جهت نیل به سعادت و کمال واقعی برای همه ی جهانیان است. موقعیت انسان ها نیز بیشتر مرهون اخلاق ستوده ی آنهاست؛ زیرا آنان در پرتو اخلاق شایسته وگسترش فضایل اخلاقی می توانند از حسن روابط اجتماعی برخوردار گردیده و جامعه ای دیندار همراه با رفاه و آسایش واقعی ایجاد نمایند.در سایه سار جامعه ی اخلاقی آرمانی، آئین درست زندگی و راه و رسم دینداری و حیات سعادت آفرین فراروی بشریت قرار می گیرد و خوشبختی دائمی را برای آدمی و پاکیزگی و شایستگی حقیقی را برای کل اعضای جامعه ی اسلامی به ارمغان می آورد. در واقع شیوه های صحیح دینداری و ارتباط انسان ها با یکدیگر، که پایه و اساس شکل گیری و سامان دهی به جامعه ی مدنی است،‌ با وجود و تبلور جامعه ی اخلاقی مطلوب شکل می گیرد و همین شیوه است که دین حق را ازدیگر روش ها و مسلک های اجتماعی و قانونی ممتاز می سازد (طباطبایی،1417 ق، ج18، ‌308 - 309)
به دلیل اهمیت این مساله و تفهیم نکات مذکور،‌ مهم ترین ویژگی ها وفضایل اخلاقی موثر در دینداری مطلوب جامعه ی انسانی و اسلامی از منظر علامه طباطبایی رحمه الله تبیین می گردد.

برخورداری از تقوای الهی در روابط اجتماعی

تقوا، اسم مصدر از ماده ی «وقایه»، به معنای حفظ و نگهداری خود از ضرر و خطر است(راغب اصفهانی،1412ق، ماده وقی). همچنین به معنای قرار دادن روح و جان و حقیقت و کرامت انسانی در یک پوشش حفاظتی در برابر آفت ها خطرها و تباهی هاست. (آمدی، 1366، ج5، 394).در قلمرو آیات و روایات نیز به مفهوم خویشتن داری در برابر گناه و زشتی و گذشتن از مرزهای مقررات و تجاوز به حقوق و کرامت دیگران است. بر این اساس با عناوین و تعابیر تفکر برانگیزی در قرآن کریم و سخنان معصومین علیهم السلام از آن یاد شده است:
بهترین زاد و توسعه(بقره، 197)،‌ زیبنده ترین پوشش و لباس (اعراف، 26). قرین و همراه عدالت و دادگری (مائده، 8)،‌ همراه و هم نشین نیکوکاری و شایسته کرداری (همان ، 2)، ادب آفرین(بقره، 228)، باعث پیدایش و رشد قدرت شناخت و ژرف نگری در انسان (انفال، 29)،‌ موجب آمرزش گناهان و پاداش فراوان (طلاق، 5)، نقطه ی مقابل زشت کاری و بیدادگری (شمس، 8)، سفارش خدا به پیامبران (نسا، 131)،‌ وسیله ی جلب مهر و رحمت خدا به سوی جامعه ها (اعراف، 63)، راز فرود و رویش برکات آسمان و زمین به سوی انسان ها(همان، 95)، شرط پذیرفته شدن عمل انسان ها (مائده، 27)، معیار شخصیت و برتری (حجرات، 13)، رمز نجات از گرفتاری ها و رنج ها (طلاق، 3)، شاهراه بهشت پرطراوات و زیبا، پدید آورنده ی فرجام خوش و سرانجام سعادتمندانه، مطمئن ترین پناهگاه و حراست کننده ترین سنگر،‌ کلید سازندگی و شایستگی و اساس دینداری مطلوب و تبلور ارزش های اخلاقی و انسانی، باعث آبادانی دین و ستون یقین، مشعل رهایی و وسیله آزادی از هر نوع اسارت و بردگی(محمدی ری شهری،‌ 1379، ‌واژه تقوا، ج14، 7002-‌6992؛ دشتی،‌ 1379،‌ ترجمه ی نهج البلاغه، خطبه ی 230).
از مفاهیم بلند و معارف تمدن ساز قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام به روشنی دریافت می گردد که اصل تقوا باعث پیشرفت و شکوفایی فرد،‌ عامل رشد وبالندگی خانواده، از ترقی و صعود اجتماع انسانی به سوی ارزش های عظیم اخلاقی و تثبیت دینداری مطلوب در محیط درونی آن می گردد و اعضای جامعه را از روی آوردن به رذائل اخلاقی و نخوت های درونی و بیرونی و شکستن مرزهای مقررات در حوزه های اجتماعی باز می دارد(مطهری، 1380، ج7، 185-189)
استاد فرزانه و مفسر گرانقدر، حضرت آیه الله علامه طباطبایی رحمه الله نیز تقوا را تنها معیار ارزشی جهت رعایت حق الهی، فضیلتی موثر در حفظ اصول اخلاقی و توسعه ی دینداری مطلوب جامعه ی انسانی می داند و می فرماید:
حق تقوی همانا فرد اعلای بندگی می باشد، آن نحو از بندگی که غفلتی به هیچ وجه درآن راه پیدا نکند و تمامش فرمانبرداری محض و شکرگزاری خالص باشد (طباطبایی، 1381، ج6، 279-277)
همچنین ایشان می فرمایند:
تقوای دینی و حق آن، حرکت درصراط مستقیم الهی است که اساس و هدف جامعه ی مطلوب اخلاقی و دینداری حقیقی انسان ها می باشد؛ زیرا تقوا با اختلاف، تفرقه و انحراف از صراط مستقیم الهی و دین گریزی و مستقر شدن در مسیر هواهای شیطانی نمی سازد(همان، ج8، 304- 303).
به طور کلی علامه طباطبایی رحمه الله به دلایل ذیل، تقوا را فضیلتی اخلاقی، پایدار و موثر در دینداری مطلوب جامعه انسانی بر می شمرد:
1)آنچه نزد خدا ارزش و احترام داشته و معیار کرامت و امتیاز حقیقی جوامع محسوب می گردد تقواست.
2)اگر ملاک سعادت و پایه ی دینداری مطلوب جامعه ی انسانی تقوا نباشد، ‌همه ی افراد و جوامع به خاطر امتیازات موهوم نژادی،‌ فخر فروشی و برتری طلبی، دیگران را حقیرتر از خود پنداشته، آنها را در بند بندگی خود می کشانند و یکی بر دیگری استعلا و بزرگی می فروشد و در نتیجه کارشان به جایی می رسد که فسادشان تری و خشکی عالم را پر کند و حرث و نسل را نابود نموده و رذایل اخلاقی را گسترش دهد(همان، ‌ج18، 489-488).
3) تقوا روح ایمان و دینداری است و جامعه ی اخلاقی مطلوب، که در پی دینداری آرمانی است، ‌اگر روح ایمان در آن به عنوان پایه ای ماندگار متبلور نباشد، اجتماعی خالی از کرامت و به دور از اصول، ارزش ها و فضایل اخلاقی خواهد بود؛ زیرا تنها جامعه ی متخلق به اخلاقی نیکو و صاحب دینداری مطلوب، که دارای اهل ایمان است،‌ سزاوار به کلمه ی تقوی بوده و استعداد آنها برای تلقی چنین عطیه ی الهی تمام است و تنها با اعمال صالح خود قادر به تکمیل استعداد خویش در این مسیر هستند(همان، 432-433).
4)انسان های پرهیزکار و برخوردار از نعمت تقوا، همواره با راستی و درستی زندگی می کنند وهرگز خود را به دروغ و سیئات اخلاق نمی آلایند. همیشه در مقابل بلاها، طاعات و اجتناب از گناهان صبور هستند. خداوند این امتیازها را عامل دست یابی بشر به سعادت دنیوی و اخروی می داند و این است که تقوا معیاری اساسی در دینداری جامعه ی اخلاقی مطلوب و آرمانی انسانی به شمار می آید(همان، ج3، 174-175).

وحدت اجتماعی جامعه انسانی

علامه طباطبایی رحمه الله از وحدت اجتماعی جامعه ی انسانی به عنوان نیرو و ابزار پایه ای در گسترش دینداری آرمانی و نیز اخلاق مطلوب آنها یاد نموده و می فرمایند:
دستور به یادآوری و متذکر شدن خداوند به نعمت اتحاد و یگانگی، مطابق دأب قرآن شریف است،‌ تا دعوت به وحدت اجتماعی بر اساس خیر و هدایت صحیح بنا گذارده شود،‌ نه آن که دستور به تقلید عامیانه و کورکورانه داده باشد، زیرا از روش تعلیم الهی بسی به دور است که مردم را از یک طرف به سعادت و علم دعوت کند و از جانب دیگر آنان را در منجلاب تقلید و تاریکی جهل نگه دارد. دلیل اصلی دعوت به اتحاد و اتفاق امت اسلامی، همانا مشاهداتی است که افراد جامعه از تلخی دشمنی ها و شیرینی دوستی ها و برادری ها نموده اند و همچنین برای تبلور دینداری مطلوب و در پی آن سعادت و نیک بختی خودشان و رسیدن ایشان به رستگاری است. اجتماعی که اساس اش بر پایه ی اختلاف وعقاید متشتت نهاده شود، ‌به ناچار امیال نفسانی و زورگویی های فردی در آن حکومت کرده و به پست ترین زندگی ها و به دور از دینداری مطلوب، آن را سوق می دهد. در چنین جامعه ای همیشه جنگ و جدال حکومت داشته و راه فنا و نیستی به روی افرادش باز است. اجتماعی که هدف واحد و روشنی نداشته باشد، در آتش جهالت، نادانی و بی دینی بسر می برد و از چاهی که در آن سقوط کرده، راه نجاتی نخواهد داشت(همان، ج6، ‌280-284)
آن مفسر فرزانه،‌ به دلایل ذیل وحدت اجتماعی جامعه ی انسانی را جزء لاینفک و پایه ی مستدام اجتماع اسلامی و انسانی و موثر در دینداری مطلوب آن قلمداد نموده و در این مسیر از آن به عنوان یکی از فضایل اخلاقی مهم یاد کرده است:
1)دین اسلام به عنوان دین خاتم تا ابد هدایت گر بشر و تنها دین پذیرفته شده است: ان الدین عند الله الاسلام (آل عمران، 19)،‌ و من یبتغ غیر الاسلام دیناً‌(آل عمران، 85)؛ زیرا خداوند بدین وسیله پیمودن راه میثاق و پیمان را تاکید کرده است و دین اسلام به دلیل برخورداری از آئین کامل الهی و به عنوان شریعتی پایدار از عهده ی چنین تاکید و سفارش در هدایت بشریت و راهنمایی آنها به سوی وحدت و همدلی بر می آید، تا آنجا که اختلافات جزئی وغیر منطقی نمی تواند یکپارچگی این امت را مخدوش سازد و دینداری مطلوب اعضای آن را کاهش دهد(همان، 234-229)
2)وحدت اجتماعی، موجب هماهنگی افراد جامعه در مقصد و هدف می گردد و بدین جهت «امت واحده» بر آنها اطلاق می شود؛ زیرا زندگی را به سادگی و بدون هیچ مشاجره ای سپری نموده و هیچ اختلافی در مذهب و عقیده بین آنها نخواهد بود(همان، ج3، 236-237).
3)وحدت اجتماعی عامل تشریع بعثت انبیا علیهم السلام و فرود آمدن کتاب های آسمانی گردید تا امتی واحد برای بشریت ایجاد نماید و آنان را از ورطه ی پراکندگی و تفرقه برهاند(همان، 254 ـ 242)، ذیل آیه 213 سوره بقره).

معاشرت و برخوردهای هدف دار

هدف داری یک انسان در تمام شوون زندگی او اثر می گذارد و معتقد بودن به یک سلسله مبادی و اصول، فرد را در نحوه ی برخورد با مردم و معاشرت با آنها، چنان در چارچوب آن اهداف ومبانی مقید می سازد که از تمام موضع گیری ها و سخنان و رفتار، می توان آن را فهمید.
اصولاً معاشرت و برخوردهای هدف دار، ‌از خصائص و فضایل اخلاقی مهم و موثر در دینداری مطلوب جامعه ی انسانی است؛ ‌زیرا پایه و اصلی اساسی در همه ی مسائل فکری، برنامه ریزی، تبلیغ، آموزش و تربیت، تشکیلات و ارتباطات، پیوندها، تولی ها و تبری ها، ‌دوست ها و دشمنی ها، نشست و برخاست ها و حتی نگاه و احترام گذاشتن های افراد آن جامعه به شمار می آید و در تمام حرکات و هدف های رفتاری ایشان تاثیر بسزایی می گذارد و آنها را به سوی هدف مخصوصی جهت می دهد، بدین گونه که اگر کردارها و رفتارهای افراد نیکو باشد، مسیر اهداف و دینداری نیز نیکو، خیر و گسترده است.
این روش و ویژگی مهم اخلاقی، بسیار مورد توجه امامان شیعه علیهم السلام در برخورد با اطرافیان زمان خود بوده است.ایشان در مسیر دینداری جامعه ی انسانی با اشخاص گوناگون مطابق شرایط مختلف اجتماعی، مقتضیات زمان، ظرفیت و آمادگی طرف سخن و ذهنیت آنها برخورد می نمودند،‌ تا رفتار و برخوردهای ایشان با مردم هدف دار و از سیر خیر و نیکویی باشد. بر این اساس است که قرآن کریم می فرماید: وقولو للناس حسنا(بقره، 83).
علامه طباطبایی رحمه الله در تفسیر شریف المیزان در ذیل آیه ی مذکور به اهمیت هدف داری در رواج دینداری و نیز در برخورد با دیگران اشاره می نماید و چنین می گوید:
این تعبیر کنایه است از حسن معاشرت با مردم، همراه با هدف داری نیکو و خیر، چه با مومنانشان و چه با کافرانشان؛‌ و این دستور الهی هیچ منافاتی با حکم قتال ندارد تا کسی توهم کند که این آیه با آیه ی وجوب قتال نسخ شده، برای این که مورد این دو حکم مختلف است و هیچ منافاتی ندارد که هم امر به حسن معاشرت کنند و هم حکم به قتال؛ زیرا بستگی به موقعیت، ‌هدف، مقتضیات زمان و شرایط مختلف اجتماعی افراد دارد و در آن نهفته است.(همان، ج1، 405)

اخوت و برادری

نزدیک ترین و محکم ترین ارتباط و پیوند میان افراد بشر که در یک زمان زندگی می کنند، ‌پیوند برادری است،‌ زیرا مظهر کامل همبستگی،‌ علاقه و الفت شدید میان دو انسان است که در یک افق زندگی می کنند و این رابطه ی ناگسستنی تکوینی همواره در محیط و جمعیت ها،‌ رمز مهر و محبت و ترویج صحیح دینداری مطلوب است و این پیوند فقط میان اعضای جامعه ی دیندار ایمانی و اخلاقی برقرار است، زیرااین ارتباط تشریفاتی نیست و اغراض سیاسی هم ندارد، ‌بلکه هدف از مطرح ساختن این عنوان،‌ اشاره به یک رشته تکالیف واهداف عالی اجتماعی و اخلاقی است که در پرتو اخوت اسلامی صورت می گیرد و مسوولیت آفرین است و هیچ مومنی را نمی سزد از آنهاتن زند و در عین حال، خود را مسلمان، مومن یا برادر مسلمان خواند. مسوولیت مسلمانان و مومنان در این پیوند عبارت است از :
1)اهتمام به امور یکدیگر، مانند برآورده ساختن نیازهای همدیگر، مواسات وغیره، که حقوقی هستند.
2)رفق، مدارا،‌ حلم، تحمل و نظایر این ها، که اخلاقی می باشند(ر.ک: کلینی، 1363، ج2، 132-134؛ عبدالحلیم محمود، ‌1413 ، 61-65 ؛ مجلسی، 1403،‌ ج74 ، 236). به دلیل آن که بسیاری از مسلمانان وقتی از وظایف حقوقی خود شانه خالی می کنند، ‌هیچ گاه عمل خود را توجیه نمی کنند و به تقصیر خود اعتراف می نمایند،‌ ولی برخی از آنان هنگامی که از وظایف اخلاقی خود شانه خالی می کنند، به توجیه آن پرداخته و عذری از دین برای ترک آن می آورند، ‌سخن گفتن از مسوولیت و وظایف اخلاقی در این رابطه مهم تر و ضروری تر است. از دیگر دلایل ضرورت این موضوع آن است که تا روح اخوت در میان مسلمانان احیا نشود،‌ وحدت و انسجام اجتماعی، که از پایه های تشکیل جامعه ی مطلوب اخلاقی و نیز ترویج دینداری آرمانی در اجتماع انسانی است،‌ ایجاد نمی شود(طباطبایی، ‌1381، ‌ج18، ‌470-471، ‌اسفندیاری، ‌1375، ‌111-112).در حقیقت، اخوت دینی، حافظ بعثت ابراهیمی ودینداری آرمانی جامعه ی انسانی است. بدین سان می توان گفت که ایمان به خدا و آخرت و پایداری جامعه ی مطلوب اخلاقی، در برادری آگاهانه و مومنانه، تجلی می یابد و با مسوولیت گریزی و عافیت طلبی های جاهلانه، سازگار نمی باشد. همچنین، برادری دینی حتی در روز قیامت پایدار است و اصلاً گسسته نمی شود، اخواناً علی سرر متقابلین(حجر، 47)، ‌اما برادری نسبی روزی گسسته خواهد شد، فلا انساب بینهم (مومنون، 101 ).
بنابر این، اخوت دینی، هنگامی که به عنوان فضیلت اخلاقی موثر در دینداری مطلوب جامعه ی انسانی و ایمانی محسوب می شود که تنها برای خدا و با هدف رضای او صورت پذیرد، چون اگر به خاطر دنیا و مواهب دنیوی برقرار باشد، این گونه برادران در قیامت به صورت دشمن در می آیند: الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین(زخرف، 67).

صبر و پایداری

از جمله خصوصیات لازم برای دوام دینداری مطلوب در جامعه ی انسانی، نهادینه شدن صبر و پایداری در قلوب فرد فرد اعضای جامعه در برخورد با مشکلات است، ‌زیرا جامعه ای که افراد آن در برابر سختی ها صبور نباشند، ‌اظهار تنگدستی، بدزبانی و بدخلقی خواهند کرد و در برنامه های دینی، اخلاقی و زندگانی خود با شکست مواجه می شوند. علامه طباطبایی رحمه الله در مورد جایگاه و اهمیت صبر و پایداری وفواید آن در دینداری مطلوب جامعه ی انسانی، به مثابه یک فضیلت مهم و موثر اخلاقی می نویسد:
1)صبر و پایداری در جامعه و در برابر سختی ها و مشکلات باعث رشد اجتماعی افراد شده واو را همدوش تکاملات مادی ومعنوی در زندگی به پیش می برد و خداوند به صابران به جهت توسعه دینداری در نهاد اجتماعی انسان ها اجری تام،‌ کامل و بی حساب عطا می نماید(همان، ج7، 154)
2)صبر قوی ترین یاور در شدائد و محکم ترین رکن اساسی در برابر تلون در عزم و سرعت تحول در اراده ی انسانی است، ‌که به انسان فرصت تفکر صحیح داده و بزرگ ترین حفاظ برای دینداری و به منزله ی خلوتی است که در هنگام افکار پریشان و صحنه های هول انگیز به آدمی مصونیت درونی عطا می نماید که گام های او در هدایت الهی و مسیر دینداری تثبیت گردیده و از گمراهی دور می شود(همان، ج17، 151).

حیا و پاکدامنی

از مهم ترین پشتوانه های اخلاقی در دینداری مطلوب جامعه ی انسانی، که دیگران رااز لاابالی گری ، ‌بی دینی و نیز بسیاری از تخلفات، جرایم و نیز تعدی به حریم همنوعان نهی می کند و در حقیقت ضامن اجرای قوانین و هنجارهای اخلاقی محسوب می شود، حیا و پاکدامنی است. توجه به این مقوله مهم در دینداری مطلوب انسان ها، ‌موجب ترویج وظیفه شناسی و ارزشمندی احترام به قانون در بینش آنها خواهد بود و آنان را از اسارت هوای نفس و طبع سرکش می رهاند؛ زیرا هر کسی به ناچار از خواسته های غیر مشروع خویش چشم می پوشد و از مقررات اجتماعی و اخلاقی جامعه پیروی می کند، تا خود را از سرزنش و ملامت دیگران مصون نگه دارد(همان، ج 16، 469-470).
در قرآن کریم،‌ توجه به مساله ی حیا و پاکدامنی و مراعات آن، ‌همچنین در مهار نمودن غریزه ی جنسی و شهوات نفسانی، مورد تاکید قرار گرفته است (مومنون؛ 5-7؛ نور، ‌33-60؛ قصص،‌ 25 و معارج، 31) و این امر زمینه ای مهم و مطلوب در افزایش دینداری جامعه ی انسانی به شمار می آید؛ زیرا بدون شک غریزه ی جنسی از غرائز سرکش انسان و سرچشمه ی بسیاری از گناهان و بی بند و باری و بی دینی هاست،‌ لذا کنترل و حفظ حدود آن از نشانه های مهم تقوا، ‌پاکدامنی و دینداری است و حیا را در وجود آدمی تثبیت نموده و او را در رعایت حریم دیگران و عدم تجاوز به آن یاری می نماید و این مقتضای ایمان و دینداری است که انسان ها از مرزهای الهی خارج نشوند و در مسیر دین و گرایش به ارزش های دینی، گام های خویش را استوار نگه دارند(طباطبایی ، 1362، ‌ج39،‌ 151-144، ‌ذیل آیات 29 و 31 سوره معارج)

توجه به معیار ارزش مند قناعت

یکی از مهم ترین فضایل اخلاقی موثر در دینداری مطلوب جامعه ی انسانی، که ضامن سعادت ابدی و اطمینان خاطر فردی و اجتماعی انسان هاست،‌ قناعت است. قناعت، حرص را مهار نموده و عزت دنیوی و اخروی انسان ها را تضمین می کند. همچنین، در سایه سار آن روابط اجتماعی استحکام فزون تری یافته و احساس آزادگی و بزرگواری در نهاد درونی اعضای جامعه رشد می کند، در نتیجه برخوردهای اخلاقی، دینی و اجتماعی آنها به درجه ی مطلوب و آرمانی می رسد. ارزش ها و شوون اخلاق اسلامی نیز در مورد اموال حفظ شده و بیشتر ترویج و گسترش می یابد؛ زیرا کسی بیشتر از نیاز به جمع مال نمی پردازد و به جای اشتغال صرف به لذات دنیوی، به فراهم نمودن توشه برای آخرت خود می پردازد (نراقی، 1376، 397).
علامه طباطبایی رحمه الله در توصیف قناعت و جایگاه و تاثیر آن در دینداری مطلوب جامعه ی انسانی چنین می گوید:قناعت،‌ ازاله مرض حرص وطول امل است و فوایدی خاص در تثبیت دینداری مطلوب جامعه ی انسانی بر آن مترتب است: اول آن که در دعا و خواسته های الهی، ‌آدمی را متنبه می سازد که چیزی را از خدا بخواهد که با حکمت الهیه اش منافات نداشته باشد. دوم آن که نیاز و درخواست اش را فقط از خزانه ی غیب الهی می خواهد و از این که زیر بار منت و خواری مردم برود، ‌خود را می رهاند و خداوند نیز مردم رااز این که چشم به فضل و زیادی های دیگران بدوزند ونهی فرموده است و زیاده طلبی در مال را مذموم دانسته و نکوهش کرده است(طباطبایی،‌ 1381، ‌ج4،‌ 534 ـ 538 و ج19،‌ 62-63).

ترویج و گسترش امر به معروف و نهی از منکر

از دیگر ویژگی ها و فضایل اخلاقی موثر در دینداری مطلوب جامعه ی انسانی، مساله ی امر به معروف و نهی از منکر و نیز تلاش در ترویج و گسترش آن است، ‌زیرا مایه ی رستگاری و شایستگی آن جامعه می باشد و خداوند اعضای آن را مورد لطف، رافت و رحمت خود قرار می دهد تا با هم انس گرفته و حقوق یکدیگر را مراعات کنند.
امر به معروف و نهی از منکر از نشانه های اصیل ایمان و دینداری است،‌ زیرا مومنان راستین با همه ی کثرت و پراکندگی افرادشان، در صف واحدی قرار گرفته اند،‌ به طوری که در صفات و رفتارشان روح وحدت و هماهنگی به چشم می خورد. همچنین به مسوولیت های حساس خود واقف بوده، مسوول اعمال نیک بد همدیگر هستند.آری به خاطر ولایت داشتن در امور یکدیگر به خود اجازه می دهند هر یک دیگری را به خوبی دعوت و از زشتی بازدارد،‌ که المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر(توبه، 71)؛ مران مومن و زنان مومنه بعضی شان اولیای بعض یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند.
امر به معروف و نهی از منکر نمایان گر عمق ایمان و دینداری مومنین در درون آنهاست و مسوولیت خطیر آن به این دلیل است که ایشان رفتار یکدیگر را دقیقاً تحت نظارت گیرند تا مبادا از مسیر سعادت و نیک بختی منحرف گشته و گرفتار حکومت قهرمداران، ‌جباران و مستبدان گردند،‌ زیرا جامعه ای که تحت تاثیر هوس های نابسامان و تمایلات آلوده، ‌گرفتار اعمال زشت می گردد و رفتار معقول و کردار نیک از دیدگاه آنان فاقد ارزش می شود، بر این اساس مسیر دینداری را گم کرده و حقایق جدی و اساسی زندگانی خود را فراموش می نمایند و بااعمال بی بند و بار خود، ‌عرصه را برای پذیرش هر نوع استعمار و استثمار آزاد می گذارند. لذا مقام خلیفه اللهی را از دست خواهند داد و به هیچ وجه خواسته های معقولشان برآورده نخواهد شد و دینداری مطلوب و آرمانی جامعه ی انسانی را به افول و زوال می کشاند(حجتی،1361، 164-163).
علامه طباطبایی رحمه الله ، جایگاه و ارزش ترویج وگسترش امر به معروف و نهی از منکر را در دینداری مطلوب جامعه ی انسانی چنین توضیح می دهد:
1)امر به معروف کاری است که خدا انجام می دهد:ان الله یامر بالعدل و الاحسان(نحل، 90)،‌ چنان که امر به منکر کار شیطان است:الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء(بقره، 268). این مضامین دو نکته را می رساند: اولاً امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای عمومی جهت گسترش دینداری در جامعه ی
انسانی است؛ زیرا تمام مردان و زنان با ایمان نسبت به یکدیگر حق ولایت دارند و به یکدیگر اجازه می دهند هر یک دیگری را به معروف سفارش کنند واز منکر بازدارند. ثانیاً‌ قرآن همواره امر به معروف را مقدم بر نهی از منکر آورده تا بفهماند که کارها را از راه مثبت پی گیری کنید و در جامعه، تنها انتقاد کننده نباشید تا دینداری در محیط آن تثبیت گردد و توجه به آن دغدغه ی همگانی باشد (طباطبایی، 1381، ج10، 455).
2)در بینش قرآنی، امر به معروف و نهی از منکر، مهم ترین وظیفه ی انبیا علیهم السلام است. آنجا که می فرماید: ما در میان هر امتی پیامبری را مبعوث کردیم که مهم ترین وظیفه ی او دو چیز بود؛ یکی امر به یکتاپرستی که اصل و بنیاد دینداری مطلوب در جامعه ی انسانی و بزرگ ترین معروف هاست؛‌ ان اعبدوا الله و دوم نهی از اطاعت طاغوت ها، ‌که مانع مهم در دینداری مطلوب جامعه ی انسانی و به عنوان بزرگ ترین منکرهاست؛ و اجتنبوا الطاغوت(نحل، 36؛ ر.ک: طباطبایی، همان، ج12، 353).
3)آمرین به معروف و ناهیان از منکر، نسبت به اجتماع و ترویج وحفظ دینداری در جامعه ی انسانی،‌ به مثابه دیدبانانی هستند که همنوعان خویش را به سوی خیر سوق می دهند و هشدار و نهی شان به خلاف کاران،‌ همراه با حفاظت و پاسداری خویش از قانون و آئین الهی است و در هیچ حالی (انفراد،‌ خلوت و ظاهر) از آن تجاوز نمی نمایند و این ناشی از ایمان و نهایت دینداری ایشان است،‌ زیرا آنان افرادی جان بر کف و شجاع هستند که فریادشان در روز با اشک و توبه و رکوع و سجودشان در شب همراه است. اینان افرادی رستگارند، که به فوز بزرگی که خداوند در ستایش آنان وعده کرده، می رسند(طباطبایی، همان، ج9، 539، ذیل آیات 111 و 112 سوره توبه).

نتیجه گیری

دراین مقاله، ‌جملات ذیل به عنوان نتیجه جلب نظر می نمایند:
1)اسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن نیز آهنگ اجتماعی دارد، که از آنها در جهت گسترش دینداری مطلوب انسانی با اصلاح و تقویت روابط اجتماعی بهره می گیرد.
2)میان فضایل اخلاقی و دینداری مطلوب در جامعه ی انسانی ارتباطی عمیق و تنگاتنگ برقرار است و حفظ این ارتباط در ترویج حقیقی انسان، و شکوفایی صحیح عواطف انسانی و نیز تکامل و سعادت بشریت موثر است.
3)توجه کامل به رشد و بالندگی معنوی انسان ها،‌ اجرای عدالت،‌ تصحیح نیت ها در جهت قرب الهی و افزایش بصیرت اسلامی انسان ها از مهم ترین اصول موضوعه فضایل اخلاقی در دینداری جامعه ی انسانی می باشد.
4)برخورداری از تقوای الهی، وحدت اجتماعی، معاشرت و برخوردهای هدف دار، اخوت و برادری، صبر و پایداری، حیا و پاکدامنی ، توجه به معیار ارزشمند قناعت و ترویج و گسترش امر به معروف و نهی از منکر از مهم ترین فضایل اخلاقی موثر در توسعه دینداری مطلوب جامعه ی انسانی است،‌ که علامه طباطبایی رحمه الله به تشریح آنها پرداخته و بی توجهی در عمل به آنها را موجب دوری از ایمان و اعتقاد اسلامی و در پی آن گسترش روز افزون فساد و تباهی در اجتماع انسانی دانسته است.

پی‌نوشت‌ها:

1.مانند ؛ ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمه (بقره، 129).

منبع مقاله: مصباح یزدی، محمد تقی: (1390)، سجاده های سلوک: شرح مناجات های حضرت سجاد علیه السلام؛ جلد 1، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله، چاپ اول



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط