غول سیاسی و اجتماعی امریکا

روزی فرانکلین به زنش گفت: «دِبی، از خدا می خواستم روزها دو برابر از این طولانی تر می شدند تا بلکه من می توانستم کاری انجام دهم.» او چه کاری را می خواست انجام دهد؟ بنیامین فرانکلین خدمات برجسته ای به ملت خود و
جمعه، 8 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غول سیاسی و اجتماعی امریکا
 غول سیاسی و اجتماعی امریکا

نویسنده: فیلیپ کان
مترجمین: سیّد مهدی امین و عبّاس علی رضایی



 

 


بنجمین فرانکلین

روزی فرانکلین به زنش گفت: «دِبی، از خدا می خواستم روزها دو برابر از این طولانی تر می شدند تا بلکه من می توانستم کاری انجام دهم.»
او چه کاری را می خواست انجام دهد؟ بنیامین فرانکلین خدمات برجسته ای به ملت خود و جهانیان در رشته های مختلف علوم و اختراعات، تعلیم و تریبت، ادبیات، انتشارات، خدمات اجتماعی و سیاست بین المللی انجام داد. فکر کنید که هر گاه روزها دو برابر طولانی تر از این می شدند او موفق به انجام چه کارهایی می گشت.
بن فرانکلین در 17 ژانویه سال 1706 در شهر بُستن از کلنی ماساچوست به دنیا آمد. موقع تولد، چهارده خواهر و برادر بزرگ تر از خود داشت که جمعاً تشکیل خانواده هفده نفری را می دادند. پدر او به شمع سازی، که شغل مهم ولی کم درآمدی در آن زمان بود، اشتغال داشت.
بن خواندن را پیش خود فرا گرفت و در هشت سالگی به مدرسه رفت. تحصیلات بن دو سال بعد به علت عدم استطاعت مالی پدرش ناتمام ماند. و وی ناچار در مغازه پدرش به شمع سازی پرداخت. لیکن بن قرار و آرام نداشت هرگاه به بندر بستن می نگریست در دل می گفت که باید راهی در دریاها بجوید. پدر او که از اندیشه های فرزند مضطرب شده بود از برادر بزرگ تر، جیمز، خواست که به بن فن چاپ را یاد بدهد. جیمز هفته نامه نیوانگلند کورانت را منتشر می ساخت. بن در مغازه او حروفچینی و کارکردن با دستگاه چاپ را فرا گرفت.
فرانکلین، مشتاق و آزمند تحصیل، هر کتابی که به دستش می رسید مطالعه می کرد و حتی گاهی بی غذا و گرسنه می ماند تا با پول آن کتابی بخرد. این پسر با استعداد و نابغه حساب، جبر، هندسه، اصول دریانوردی، گرامر و منطق را پیش خود فرا گرفت و در ادبیات نیز ترقی زیادی کرد. وقتی که پس از مرگش شرح حال او به قلم خودش منتشر گشت بلافاصله جزو کتب کلاسیک ادبیات امریکا قرار گرفت.
فرانکلین در نظر داشت مقالاتش در روزنامه برادرش به چاپ رسد ولی برادر بزرگ تر کارهای او را جدی نمی گرفت. بنابراین فرانکلین ناچار شد مقالاتش را تحت عنوان مستعار به روزنامه بفرستد. وقتی که جیمز از ماهیت نویسنده این مقالات آگاه شد بنای ناسازگاری را گذاشت و زندگی را بر بن حرام کرد. بن ناچار تصمیم گرفت شهر خود را ترک گوید و در هجده سالگی به قصد فیلادلفیا راهی غربت شد.
در فیلادلفیا استعداد او در امر چاپ شکوفا گشت و مردم با احترام تمام از او حمایت کردند. او تصمیم گرفت برای نشر روزنامه خود چاپخانه ای ترتیب دهد ولی چون در فیلادلفیا کارخانه ساخت ماشین های چاپ وجود نداشت بر آن شد که با کمک مالی و پشتیبانی فرماندار پنسیلوانیا، سر ویلیام کیث، به انگلستان سفر کند و دستگاه های چاپ خود را از آن جا انتخاب و وارد نماید.
مدتی را در انگلستان در انتظار وصول کمک مالی موعود فرماندار به سر برد اما از پول خبری نشد. فرانکلین تصمیم گرفت در آن جا به کاری مشغول شود تا از این راه برای خرید دستگاه چاپ پول جمع آوری کند. در این مدت که او در انگلستان به سر می برد، نامزدش، دبورا، که از بازگشت معشوقش به وطن ناامید شده بود، با مرد دیگری ازدواج کرد ولی چند سال دیگر او شوهر اول خود را از دست داد و بالاخره فرانکلین با او ازدواج کرد و از وی صاحب سه فرزند شد.
در بازگشت به فیلادلفیا او به انتشار پنسیلوانیا گازت پرداخت و در ضمن همه ساله سالنامه ای به نام پوریچاردز آلماناک چاپ می کرد. در این سالنامه اطلاعاتی درباره طلوع خورشید و گردش ماه و پیش بینی سالانه هوا و روزهای تعطیل کلیسا منتشر می کرد. در ضمن، شامل بعضی امثال و حکم و سخنان قصار در موضوعات متفرقه از قبیل درستکاری، صنایع، صرفه جویی و وطن دوستی بود که چند جمله از آن ها ذکر می شود:
«خدا کسانی را کمک می کند که به خود کمک می کنند.
زود خوابیدن و زود بیدار شدن آدم را سالم و عاقل و ثروتمند می کند.
کاری را که امروز می توان انجام داد هرگز به فردا مفکن.»
در چهل و دو سالگی، بنجمین فرانکلین به قدری مال دنیا جمع کرده بود که می توانست از کار روزانه تقاعد حاصل کند و بقیه عمر خود را صرف کشفیات علمی و خدمات اجتماعی نماید. او حتی در همان موقع که در کار چاپ و انتشارات مشغول بود از این فعالیت ها برکنار نمانده بود.
در بیست و یک سالگی، او گروهی از جوانان مکانیسین و بازرگان فیلادلفیا را به تشکیل انجمن بحث و مطالعه خواند. همین گروه بعدها توسعه پیدا کرد و به نام «انجمن امریکایی فلسفه» شهرت یافت. در این انجمن تمامی نوابغ و صاحبان استعداد ایالت جمع بودند. آن ها کمیته ای به نام «کمیته محرمانه مکاتبات» تشکیل دادند که اساس بیانیه استقلال و انقلاب امریکا را پی ریزی کردند. هنوز هم ساختمان انجمن امریکایی فلسفه در فیلادلفیا باقی است.
بنجمین فرانکلین در سال 1753 به سِمَت مدیر کل اداره پست کلنی ها منصوب گشت. او از استعداد و ابتکار شخصی خود در این رشته مایه گذاشت و سرویس بین ایالات مختلف را توسعه بخشید و خدمات پستی را از صورت رایگان به درآورد. در سال 1847 وقتی که برای بار نخست در ایالات متحد تمبر پست چاپ می شد، به پاس خدمات بنیامین فرانکلین به سیستم پستی امریکا، تصویر او در روی تمبرها چاپ شد.
در بیست و پنج سالگی، فرانکلین نخستین کتابخانه سیار را در امریکا ایجاد کرد و آن را یادبودی از دوره اولیه زندگی خود قرار داد که گرسنگی می کشید تا بتواند برای مطالعه خود کتابی بخرد. او اداره آتش نشانی فیلادلفیا را بنا نهاد و ترتیبی داد تا به موقع به کمک آسیب دیدگان برسند. ضمناً اولین شرکت بیمه در مقابل خطرات حریق را در امریکا به وجود آورد. او آکادمی پنسیلوانیا را تشکیل داد و همین آکادمی بود که بعداً به صورت دانشگاه پنسیلوانیا درآمد. فیلادلفیا بسیاری از شهرت و امتیازات خود را به عنوان پر اهمیت ترین شهر کلنی های آن روز مدیون نفوذ و فعالیت های این مرد بزرگ بود. او در دانش و علوم نیز استعداد و نبوغ خود را به ظهور رسانید و نامی بزرگ کسب کرد.
فرانکلین فعالیت خود را در رشته علوم از سی و هشت سالگی آغاز کرد. او قبلاً دوره ای موفقیت آمیز در تجارت و خدمات عمومی طی کرده بود. مهم ترین کار علمی او در الکترواستاتیک، یعنی مطالعه الکتریسته ساکن، بوده است.
شاید داستان آزمایش نخستین او را شنیده اید که بادبادکی را در هوای طوفانی و برقی به پرواز درآورد و وجود الکتریسیته را در ابرها در موقع برق زدن ثابت کرد. این داستان در تاریخ امریکا، برخلاف بسیاری از داستان ها، واقعیت دارد و او در مجله علمی آن زمان به توضیح آن اقدام کرد و سایر دانشمندان نیز در همه نقاط دنیا به تکرار آن مبادرت ورزیدند.
نظریه فرانکلین درباره الکتریسیته ساکن اساساً بسیار ساده است. و تا امروز نیز باقی مانده است. او می گفت که تمام اجسام از یک «ماده معمولی» و یک «ماده الکتریسیته» یا «جریان الکتریسیته» تشکیل یافته است. او معتقد بود که هر جسم می تواند قسمتی از جریان الکتریسیته خود را افزایش یا کاهش دهد. هرگاه جسم جریان را کسب کند یا آن را از دست بدهد می تواند شارژ باشد. اگر جریان الکتریسیته را کسب کند بار آن مثبت است و اگر جریان الکتریسیته را از دست بدهد گوییم بار آن منفی است.
امروزه می گوییم که همه اجسام از پروتون و الکتریسیته تشکیل یافته اند و در یک جسم شارژ نشده تعداد الکترون ها با پروتون ها برابر است لیکن این عقیده با نظریه فرانکلین در اصل یکی است.
فرانکلین برای اثبات نظریه خود آزمایش های متعددی انجام داد هرگاه یک قطعه شیشه را با پارچه ابریشمی مالش دهیم شیشه دارای بار مثبت و ابریشم دارای بار منفی می شود. بسیاری از دانشمندان معتقد بودند که اصطکاک باعث پیدایش بار الکتریکی می شود، لیکن نظریه فرانکلین درست بود و درآن نیز اصرار می کرد که در این عمل الکتریسیته تولید نمی شود بلکه جریان آن از ابریشم به شیشه منتقل می شود.
فرانکلین برای اثبات این نظریه خود نمایشی ترتیب داد، دو نفر روی دو چهار پایه که بر روی شیشه نهاده شده بودند قرار گرفتند. یکی از آن ها را بار مثبت یعنی جریان الکتریسته اضافی و دیگری را بار منفی یعنی جریان الکتریسته کمتر داد. وقتی که این دو نفر با هم تماس پیدا کردند، هر دو بار الکتریکی خود را از دست دادند و دچار برق گرفتگی شدند، یعنی بار اضافی یکی بار کمتر دیگری را جبران کرد. هرگاه شخصی که بار الکتریکی نداشت با یکی از آن دو، اعم از مثبت و منفی، تماس می گرفت او نیز دچار شوک و برق گرفتگی می شد زیرا بار منفی او بیش از شخصی می شد که تماماً بار الکتریکی منفی داشت و بار مثبت او کمتر از کسی می شد که دارای بار الکتریکی مثبت بود.
مطالعه فرانکلین در قسمت الکتریسیته منجر به اختراع برقگیر به وسیله او شد. او کشف کرد که هرگاه یک نقطه تیز نزدیک جسمی که بار الکتریکی دارد قرار گرفته باشد بار آن جسم را خالی می کند و چون ابرها دارای بار الکتریکی هستند هرگاه میله آهنی نوک تیزی در بالای ساختمانی بلند قرار گرفته باشد و سیمی از آن به زمین نقل شده باشد می تواند بار الکتریکی ابرها را به جای این که یک مرتبه به سرعت خالی کند به تدریج خالی کند. فرانکلین با آزمایش های متعدد دریافت که ابرها هم دارای بار مثبت و هم بار منفی هستند و بدین جهت خالی شدن آن ها ممکن است از طرف زمین به بالا و یا برعکس از ابر به طرف زمین باشد. این نظریه با آخرین تحقیقات علمی امروزه کاملاً مطابق است.
فرانکلین «بطری لید» را، که معمولاً برای تأمین بار الکتریکی به کار می رفت، مورد مطالعه قرار داد. بطری لید عبارت از یک بطری شیشه ای است که از طرف خارج با فلز پوشانیده شده و داخل آن پر از آب است. فرانکلین با تجزیه و تحلیل عمل بطری لید دنیای علمی آن روز را غرق در شگفتی ساخت؛ بدین ترتیب که آب بطری باردار را بیرون ریخت و دوباره آن را از آب پر ساخت و نشان داد که باز بطری دارای بار است. او ثابت کرد که بار الکتریکی در شیشه است نه در آب، که تا آن زمان به طور غلط فرض کرده بودند. در نتیجه این آزمایش، او کاپاسیتور صفحه ای متوازی را که امروزه در رادیو و تلویزیون به کار می رود اختراع کرد.
کتاب تحقیقی فرانکلین به نام آزمایش ها و مشاهدات انجام گرفته درباره الکتریسیته در فیلادلفیا امریکا شامل اصول الکتریسیته ای بود که او کشف کرده بود و این کتاب در سراسر دنیا انتشار یافت و به زبان های آلمانی و فرانسوی و ایتالیایی ترجمه شد.
دانشمندان بزرگ جهان این اثر او را با اصول نیوتن برابر می دانند یکی از روزنامه های آن زمان چنین نوشت: «آزمایش ها و مشاهدات دکتر فرانکلین اصول الکتریسیته به شمار می رود و اساساً سیستمی را که به همان نسبت ساده و عمیق است بنیاد می نهد.»
تمام جوایز ممکن در آن عصر را به فرانکلین اعطا کردند. انجمن سلطنتی لندن و آکادمی سلطنتی علوم فرانسه او را به عضویت خود پذیرفتند. نظریه او عبارت بود از «الکتریسیته تک جریانی» که امروزه ما می گوییم جریان الکتریکی عبارت از جریان الکترون هاست، یعنی همان نظریه تک جریانی.
برخلاف فعالیت های او در قسمت های علمی، فرانکلین همواره اوقات خود را در خدمات عمومی صرف می کرد. در آن روزها، انقلاب امریکا در جریان بود و کنگره قاره ای سه تن از شخصیت های بزرگ امریکایی، یعنی تامس جفرسُن، جان آدامز، و بنجمین فرانکلین، را مأمور تهیه منشور استقلال امریکا کرده بود.
فرانکلین، غول سیاسی و اجتماعی تاریخ امریکا، از نظر کشف و تکمیل نظریه الکتریسیته یکی از فحول دانش نیز به شمار می رود.
منبع: کان، فیلیپ؛ (1389) دانشمندان بزرگ، ترجمه سید مهدی امین و عباسعلی رضایی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.