نویسنده: دوپویی ترور نویت
ترجمه: پیروز ایزدی
ترجمه: پیروز ایزدی
سعد بن ابی وقاص، عملیات در شمال عراق را در سال 641 از سر گرفت و موصل را تصرّف کرد. آنگاه در سال 642 وارد خاک ایران شد و در نهاوند، به طور قاطع یزدگرد امپراتور ایران را شکست داد. یزدگرد به سمت شرق فرار کرد و 60 هزار کشته در میدان نبرد باقی گذاشت. اعراب، پس از نهاوند، به تدریج کنترل خود را بر کل ایران گسترش دادند. در سال 649، سعد بن العاص، حاکم کوفه، عملیاتی را در طول محور همدان، ری، جرجان و خراسان شروع کرد؛ و این در حالی بود که عبدالله بن امیر، حاکم بصره، در طول محور فارس، کرمان، طبس، نیشابور و مرو به پیشروی می پرداخت. گرچه اعراب با مقاومت های پراکنده و گاه شدید روبه رو می شدند اما، پیشروی آنان با گرویدن بسیاری از اشراف ایران به اسلام تسهیل شد. امپراتوری ایران که زمان بسیار قدرتمند بود، سرانجام در سال 652 به تصرّف درآمد.
فتح شمال آفریقا به عقباح بن نفی، نواده زاده عمرو بن العاص واگذار شد. تا سال 670، عقباح به تونس رسیده بود و در آنجا غیروان را پایه گذاری کرد.
زیاد بن ابیحی در افغانستان به عملیات پرداخت و در سال 664 کابل را اشغال کرد و پس از آن به سمت شمال حرکت کرد و وارد ماورای چین شد و در سال 676 سمرقند را تصرّف نمود.
شروع جنگ داخلی دوم اعراب، به مرحله دوم فتوحات پایان داد. حسین بن علی (ع) در سال 680، علیه بنی امیه قیام کرد. جنگ به سرعت پایان گرفت و حسین (ع) در نبرد کربلا کشته شد و پیروانش به طرز بی رحمانه ای سرکوب شدند.
عقباح بن نفی، پیشروی خود را در غرب (در سال 683) از سرگرفت. طنجه سقوط کرد و کل ساحل مراکش تا آقادیر (1) کنونی (در ساحل اقیانوس اطلس) تحت کنترل اعراب درآمد. با این حال، فتوحات عقباح کوتاه مدت بود. عقباح، هنگام بازگشت به پایگاه خود در غیروان، ارتش خود را به تعدادی از ستون ها تقسیم کرد که اشتباهی مهلک بود. در بیشرا (2)، بربرها کمین کردند و ستون عقباح را نابود ساختند.
بین مرگ عقباح و از سرگیری عملیات در شمال آفریقا بیست و دو سال فاصله افتاد. تسخیر کارتاژ و خارج ساختن آن از دست بیزانسی ها تنها موفقیت قابل ذکر اعراب بود، با این حال، در سال 704، موسی بن نصیر به عنوان حاکم شمال آفریقا منصوب شد. موسی از طریق ترکیبی از اقدامات نظامی و دیپلماسی، بربرها را متقاعد کرد تا با اعراب صلح کنند و اسلام بیاورند. با فتح موریتانی در سال 705، کلیه نواحی ساحل اقیانوس اطلس که شمال آفریقا واقع بود به قلمرو خلیفه اضافه شد.
بین سال های 710 تا 715، نیروهای عرب تحت فرماندهی محمد بن قاسم، افغانستان را مجدداً تصرف کردند و حکومت اعراب را تا پنجاب و سند گسترش دادند و بدین ترتیب دره ی رودخانه هند را به امپراتوری بنی امیه افزودند.
موسی بن نصیر پس از اطلاع از ماجراجویی های طارق، با نیروی 10 هزار نفری به اسپانیا رفت. تا پایان سال 713، کلیه ی نواحی شبه جزیره ایبری بجز استان های شمالی آستوریاس و ناوار به تصرّف درآمده بود.
وجود نفاق و تفرقه در میان اعراب نیز به پایان فتوحات اعراب کمک کرد. نفرت و کینه شدید بین بنی امیه و علویان در شکاف دائمی شیعه و سنی انعکاس می یافت، ثبات و وحدت ملت عرب را تضعیف کرد. سرنگونی بنی امیه در سال 750 به وسیله عباسیان - خانواده ای ایرانی با تبار عربی - وحدت اعراب را بیش از پیش تضعیف کرد. سپس پرچم اسلام از اعراب به سلجوقیان و ترکهای عثمانی سپرده شد.
پایان فتوحات مرحله اول
مرحله اول فتوحات اعراب با شروع نخستین جنگ داخلی اعراب پایان یافت. زد و خورد بین علویان - پیروان علی، داماد حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام- و پیروان بنی امیه درگرفت. این جنگ شکاف مذهبی و قبیله ای عمیقی را در میان ملت عرب آشکار ساخت.مرحله دوم فتوحات (680-661م.)
پیروزی بنی امیه در سال 661 ثبات را - دست کم به طور موقت - به امپراتوری اعراب بازگرداند. وحدت اعراب احیا شد، گسترش فتوحاتشان ادامه یافت و نیروهایشان در شمال آفریقا و آسیای مرکزی فعال شدند.فتح شمال آفریقا به عقباح بن نفی، نواده زاده عمرو بن العاص واگذار شد. تا سال 670، عقباح به تونس رسیده بود و در آنجا غیروان را پایه گذاری کرد.
زیاد بن ابیحی در افغانستان به عملیات پرداخت و در سال 664 کابل را اشغال کرد و پس از آن به سمت شمال حرکت کرد و وارد ماورای چین شد و در سال 676 سمرقند را تصرّف نمود.
شروع جنگ داخلی دوم اعراب، به مرحله دوم فتوحات پایان داد. حسین بن علی (ع) در سال 680، علیه بنی امیه قیام کرد. جنگ به سرعت پایان گرفت و حسین (ع) در نبرد کربلا کشته شد و پیروانش به طرز بی رحمانه ای سرکوب شدند.
فتوحات مرحله سوم (732-680)
شکست شورشیان پیرو علی (ع) راه را برای از سرگیری عملیات در شمال افریقا و آسیای مرکزی هموار کرد.عقباح بن نفی، پیشروی خود را در غرب (در سال 683) از سرگرفت. طنجه سقوط کرد و کل ساحل مراکش تا آقادیر (1) کنونی (در ساحل اقیانوس اطلس) تحت کنترل اعراب درآمد. با این حال، فتوحات عقباح کوتاه مدت بود. عقباح، هنگام بازگشت به پایگاه خود در غیروان، ارتش خود را به تعدادی از ستون ها تقسیم کرد که اشتباهی مهلک بود. در بیشرا (2)، بربرها کمین کردند و ستون عقباح را نابود ساختند.
بین مرگ عقباح و از سرگیری عملیات در شمال آفریقا بیست و دو سال فاصله افتاد. تسخیر کارتاژ و خارج ساختن آن از دست بیزانسی ها تنها موفقیت قابل ذکر اعراب بود، با این حال، در سال 704، موسی بن نصیر به عنوان حاکم شمال آفریقا منصوب شد. موسی از طریق ترکیبی از اقدامات نظامی و دیپلماسی، بربرها را متقاعد کرد تا با اعراب صلح کنند و اسلام بیاورند. با فتح موریتانی در سال 705، کلیه نواحی ساحل اقیانوس اطلس که شمال آفریقا واقع بود به قلمرو خلیفه اضافه شد.
آسیای مرکزی
در حالی که موسی بن نصیر، مرزهای غربی اسلام را به اقیانوس اطلس می رساند، قطاب بن مسلم، عملیات خود را برای تصرف مجدد ماورای چین آغاز کرد: ترک ها در جریان جنگ داخلی دوم اعراب، در این منطقه دوباره استقلال خود را به دست آورده بودند. این کار وظیفه ای بسیار دشوار از کار درآمد. اعراب با مقاومت شدیدی از جانب تیراندازان سوار ترک روبه رو شدند، تیراندازانی که مهارتشان در سوارکاری و تیراندازی بسیار بیشتر از مهارت همتایان عربشان بود. بخارا در سال 709، به تصرف درآمد و فقط در سال 712 بود که سمرقند تسخیر شد؛ تا سال 714، قطاب مرزهای شرقی اسلام را تا فرغانه رسانده بود، گرچه این ادعا مطرح است که وی به کاشغر در ترکستان چین نیز رسیده بود.بین سال های 710 تا 715، نیروهای عرب تحت فرماندهی محمد بن قاسم، افغانستان را مجدداً تصرف کردند و حکومت اعراب را تا پنجاب و سند گسترش دادند و بدین ترتیب دره ی رودخانه هند را به امپراتوری بنی امیه افزودند.
شبه جزیره ایبری
در سال 711، طارق بن زیاد حاکم طنجه که از افراد تحت امر موسی بن نصیر بود، به همراه 7 هزار نفر از تنگه جبل الطارق عبور کرد. با استفاده از تفرقه بین ویزیگوت ها به سرعت آلگسیراس (3)، کادیز (4)، مالاگا و کوردوبا را تسخیر کرد؛ در نوزدهم ژوئیه 711 طارق، ارتش رودریک (5)، پادشاه ویزیگوت را در نبرد وادی بقاع (رودخانه سالادو) (6) نابود ساخت. با مرگ شاه رودریک، مقاومت سازمان یافته به کلی پایان یافت: گرانادا و تولیدو، پایتخت ویزیگوت ها تسلیم شدند.موسی بن نصیر پس از اطلاع از ماجراجویی های طارق، با نیروی 10 هزار نفری به اسپانیا رفت. تا پایان سال 713، کلیه ی نواحی شبه جزیره ایبری بجز استان های شمالی آستوریاس و ناوار به تصرّف درآمده بود.
جنوب فرانسه
سلسله حکام عرب، از پایگاه خود در اسپانیا، عملیاتی را علیه جنوب فرانسه صورت می دادند. در سال 717، الحربن عبدالرحمن الثقفی نخستین حمله خود را صورت داد. السمح بن مالک الخولانی در سال 720، سپتیمانیا (7) را اشغال کرد و یک پایگاه مقدم در ناربون (8) به وجود آورد. در سال 721، السمح تولوز را محاصره کرد. در طی این محاصره بود که السمح کشته شد و اعراب به ناربون عقب نشینی کردند. در سال 732، عبدالرحمن بن عبدالله القفیقی به شمال غربی در طول رودخانه گارن (9) با حدود 50 هزار نیرو به پیشروی پرداخت و بردو را اشغال کرد. اعراب با پیشروی به سمت شمال از بردو به مرکز فرانسه نفوذ کردند و به رودخانه لوار (10) در نزدیکی تور رسیدند. شارل مارتل (11)، حاکم غیررسمی مرزهای فرانک امپراتوری مروونیژ، برای رویارویی با اعراب هدایت ارتشی 50 هزار نفری را به عهده گرفت. اعراب برای حفاظت از غنائم جنگی خود، دست به عقب نشینی زده بودند. در نقطه ای بین تور و پواتیه، نزدیکی محلّ تلاقی رودخانه های کلن (12) و وین، فرانک ها با اعراب درگیر شدند و شکست سختی به آنها وارد کردند. نبرد تور (13) (اکتبر 732) در دورترین نقطه ی اروپا بود که اعراب به آنجا رخنه کرده بودند. گرچه نبرد تور، روند توسعه طلبی اعراب را کُند کرد اما، به فعالیت های نظامی اعراب در فرانسه پایان نداد. در سال 734، مهاجمان عرب آویگنون (14) را به تصرّف خود درآوردند. آنها در سال 743، به لیون حمله کردند. اعراب تا زمان از دست دادن پایگاهشان در ناربون (در سال 759)، همچنان به صورت یک تهدید نظامی برای فرانک ها باقی ماندند.پایان فتوحات
فتوحات اعراب پس از سال 732، به دلایلی شتاب خود را از دست داد. امپراتوری بیزانس که پس از مقاومت در برابر چهار حمله اعراب به قسطنطنیه (کنستانتینوپل) و تلاش های مکرر آنها برای اشغال آسیای صغیر، جانی تازه گرفته بود، دست به تهاجم زد و ساحل سوریه را اشغال کرد و مستملکات اعراب در فلسطین مورد تهدید قرار داد. در شرق، گسترش اعراب به ترکستان چین، به وسیله ترک های اوینور متوقّف گردید. امپراتوری چین نیز در پشت سرایفورها قرار داشت. در غرب، قدرت فزاینده فرانک ها در زمان پسر و نوه شارل مارتل (شارلمانی نوه شارل مارتل بود) سدی در برابر گسترش بیشتر اعراب در اروپای غربی بود.وجود نفاق و تفرقه در میان اعراب نیز به پایان فتوحات اعراب کمک کرد. نفرت و کینه شدید بین بنی امیه و علویان در شکاف دائمی شیعه و سنی انعکاس می یافت، ثبات و وحدت ملت عرب را تضعیف کرد. سرنگونی بنی امیه در سال 750 به وسیله عباسیان - خانواده ای ایرانی با تبار عربی - وحدت اعراب را بیش از پیش تضعیف کرد. سپس پرچم اسلام از اعراب به سلجوقیان و ترکهای عثمانی سپرده شد.
پی نوشت ها :
1. Agadir
2. Bishra
3- Algeciras
4- cadiz
5- Roderick
6- salado River
7- septimania
8- Narbonne
9- Garrone River
10- Loir River
11- Charles Martel
12- clain
13- Battle of Tours
14- Avignon