نویسنده و اندیشمند اسلامی/ مصر
مشکلات و مسایل محیط زیست، خود را بر جامعه بین المللی معاصر تحمیل کرده اند؛ زیرا این مسایل و مشکلات، زندگی در روی کره خاکی را تهدید می کنند و نجات محیط زیست از تجاوزاتی که بر آن صورت می گیرد، معادل نجات همه گستره های زندگی از ویرانی و تباهی است.
از آنجا که مشکلات محیط زیست، تبدیل به مسئله روز جامعه بین المللی شده است، فریادهای هشدار نسبت به زیانهای جدی و سترگی که زندگی بشری، جانوری و گیاهی را با تجاوزات مکرر بر محیط زیست و عناصر آن تهدید می کند، روز به روز رساتر و بلندتر می شود و به همین منظور، کنفرانس ها و میزگردهایی برگزار شده و مقالات و پژوهش ها و کتابهایی برای بررسی و حل و فصل مشکلات محیط زیست به رشته تحریر در آمده و برنامه ریزی هایی برای پاسداری از آن صورت پذیرفته است ولی با این حال کوشش های بعمل آمده هنوز به حمایت جدی و پایان بخشیدن به تجاوز به آن، نرسیده و حتی شدّت و حدّت این تجاوزها، افزونتر نیز شده است؛ زیرا تمدن مادی معاصر، فطرت آدمی را به تباهی کشانده و او را بر آن داشته تا با سوء استفاده از پیشرفت های علمی خود، به حریم محیط زیست تجاوز کند و با آلودگی و آسیب و هدر دادن و بهره برداری های بی محابا از آن و ایجاد اختلال در تعادل محیط زیستی و بدور از ارزش های انسانی و منافع و مصلحت همگانی، آنرا به فساد کشاند.
انسان و هستی
اگر انسان، مسئله شماره یک محیط زیست را تشکیل می دهد، دیدگاه اسلامی برآنست که او - یعنی انسان - سرور جهاد هستی است و خداوند او را به جانشینی - خلیفگی - خویش نشانده و فرمان آبادانی زمینش داده است، خداوند متعال می فرماید: «هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها» (سوره هود - 61) (... او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد.) یعنی که فرمان به آبادانی زمین داد.انسان در دیدگاه غیر اسلامی، دارای تعریف های گوناگونی است که ممکن است در برخی جنبه ها مفهوم آنرا در برگیرد ولی هرگز بیان درستی از حقیقت وی را باز نمی گوید؛ از نظر برخی، "حیوان ناطق" است و گروهی دیگر او را "زاده گناه دیگران" می خوانند که با گناه دیگری می میرد و با کفاره دیگری، از گناهی تبرئه می گردد.
ماتریالیسم تاریخی نیز انسان را به مثابه کالایی اقتصادی در بازار تلقی می کند که ارزش آن بسته به سردی یا گرمی بازار، کاهش یا افزایش پیدا می کند.
فاشیسم نیز انسان را به عنوان یکی از عناصر نژاد برتر یا نژاد فروتر توصیف می کند و بر آنست که همگان، بنده و برده نژاد برتر هستند. (2)
ولی انسان از دیدگاه اسلامی، تفاوت بسیار زیادی با همه تعریف های پیش گفته دارد، او موجودی است که الگو و نمونه ای را نمایندگی می کند که اسلام در پی ایجاد آن بر روی زمین به منظور تحقق رسالت انسان بر آن یعنی رسالتی است که خداوند آنرا خواسته و انسان را به خاطر آن آفریده است. (3)
تمام توصیف های وارد شده در قرآن کریم و احادیث شریف نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم)، انسان را با دو تعریف جامع زیر، معرفی کرده است:
الف: انسان آفریده ای مکلف است.
ب: انسان آفریده ای بر صورت آفریدگار است. (4)
انسان در دیدگاه اسلامی، دارای ویژگی های متعددی است که پیشاپیش آنها، این ویژگی است که او آمیزه ای از روح و جسم است و این امر در آفرینش هیچ آفریده ای جز انسان، تحقق نپذیرفته است و بدین ترتیب او موجود یگانه ای میان آفریده ها و در واقع سرور همه آفریده ها و برخوردار از نقش منحصر بفردی بر روی زمین است.
جهان هستی در دیدگاه اسلامی دارای مفهومی تقریباً متفاوت با مفهوم آن از نظر فلاسفه و زبانشناسان است و به معنا و مفهوم همه موجودات بجز خدا یا مجموعه در برگیرنده ی تمامی فضای بیکران و بی نهایت و ماده و انرژی محدود - و البته نامحدود و بی نهایت از دید کنونی ما - یا وجود مطلق و کلی است.
این مفهوم در پیوند با مفهوم لغوی این واژه یعنی "کون" نیز هست؛ زیرا "کون" در لغت به معنای ایجاد، شدن، اتفاق افتادن و گردیدن است. گفته می شود: کوّنه یعنی آنرا ایجاد کرد و "کوّن الله الاشیاء" یعنی خداوند چیزها را ایجاد کرد، همچنانکه از این واژه برای بیان مکان و جا نیز استفاده می شود. بنابراین کون (هستی) به این مفهوم شامل همه کائنات زنده و غیر زنده و نیز همه جاهایی که در آن وجود دارند، می گردد. "کون" (هستی) از نظر فلاسفه نام شدن یکباره همچون ایجاد بلافاصله نور در پی تاریکی است. اگر این شدن، بتدریج باشد، حرکت است و حصول صورت در ماده به هنگامی که در آن حاصل نشده بود همچون تحوّل گل رس به تنگ و استحاله جوهر ماده به چیزی برتر که در برابر فساد یعنی استحاله جوهر ماده به چیزی فروتر آنست. (5)
رابطه انسان و هستی
در رابطه میان انسان با هستی، دیدگاه انسانی به محیط زیست از نقطه نظر اسلامی، تجلی پیدا می کند: هستی و انسان هر دو از آفریده های خداوند تبارک و تعالی است و هر کدام پروردگار خود را می ستایند. خداوند به انسان عقل و اندیشه و آزادی انتخاب (حق انتخاب) عطا کرده و تمامی هستی دارای قوانین و سنت های خویش است، انسان جانشین خدا بر روی زمین می باشد و هم به خاطر او بوده که خداوند جهان، زمین و آسمانها را آفرید و همه آفریده های هستی را در اختیار و تحت فرمانش قرار داد.بنابراین، هستی برای انسان، هدیه ای الهی است. برتری و ویژگی این هدیه تنها در آن نیست که به انسان خدمت می کند و زندگی او را تا مدت زمان مشخص شده، پاس می دارد بلکه در کنار همه آنها، از عقیده او و رابطه اش با آفریدگار نیز پاسداری می کند؛ زیرا همواره او را به یاد پروردگارش می اندازد «الذی خلق فسّوی و الذی قدر فهدی» (سوره اعلی - آیات 2 و 3) (که آفرید و به اندام ساخت و آنکه اندازه کرد و راه نمود.)
انسان مسلمان نیز کاملاً درک می کند که موجودات دیگر تنها حیوانات یا جماداتی نیستند که فاقد حس یا زندگی اند، بلکه آنها نیز همچون او همواره تسبیح خدا می گویند هر چند انسان این تسبیح و ستایش آنها را در نمی یابد؛ آن موجودات نیز همچون انسان، دارای عواطف و احساساتی هستند هر چند اقتضای حکمت الهی بر آن قرار گرفته که عواطف و احساسات و چگونگی بیان این عواطف از سوی آنها را درک نکنیم و چه راست گفته خدای بزرگ که فرمود: «و ان من شیء الا یسبح بحمده ولکن لا تفقهون تسبیحهم» (سوره اسراء - 44) (... و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی یابید.)
و حال که چنین است رابطه انسان با هستی می تواند تا حد پیوند موجود زنده با موجودات زنده و عاقل با عاقل و موجودی سرشار از آگاهی با موجودی سرشار از آگاهی باشد. (6)
"النسایی" روایت کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه به خطبه می ایستاد به ساقه ی نخلی که ستون مسجد بود، تکیه می داد و هنگامی که برای آن حضرت (ص) منبر ساختند و بر آن قرار می گرفت، آن ستون، پریشان حال شد و چون شتر ماده، نالیدن گرفت بطوری که اهالی مسجد صدایش را شنیدند تا سرانجام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) [از فراز منبر] فرود آمد و به آغوشش کشید.
و در "صحیح مسلم" به نقل از "أنس بن مالک" (رضی الله عنه) آمده که می گوید: یکبار همراه با پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بودیم که گرفتار باران شدیم آن حضرت (ص) پیراهنش را در آورد تا از باران خیش شود عرض کردیم: ای رسول خدا چرا چنین کردید؟ فرمود: زیرا [قطرات] باران، تازه از نزد پروردگار آمده است.
وقتی رابطه میان انسان و هستی، رابطه موجود زنده با موجود زنده است و رابطه موجودات زنده با یکدیگر بر پایه محبت و مهربانی و نه دشمنی و نفرت استوار است، در اصل بدین سبب است که هستی، خود نعمتی خدادادی است و این نعمت براساس مشیت عالیه و در کنف قدرت برتری، عرضه شده و بر هر نعمت، شکری مقتضی است؛ این شکر نیز تنها سخن شکرآمیز نیست که به زبان آید بلکه رفتاری گویای تسبیح و ستایش از دهنده ی این نعمت و بهره برداری از آن در چارچوبی درست و مشروع و تحقق هدف انسانی از هر فعل و کنش مادی است؛ خداوند متعال می گوید: «و الذی خلق الازواج کلها و جعل لکم من الفلک و الانعام ما ترکبون * لتستووا علی ظهوره ثم تذکروا نعمه ربکم اذا استویتم علیه و تقولوا سبحان الذی سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنین * و انا الی ربنا لمنقلبون» (سوره زخرف: 14 - 12) (و آنکه همه ی گونه ها را آفرید و برای شما از کشتی و چهارپایان چیزی پدید آورد که سوار می شوید × تا بر پشت آن قرار گیرید سپس نعمت پروردگارتان را هنگامی که بر آن قرار گرفتید یاد کنید و بگویید: پاکا آن خداوند که این را برای ما رام کرد و ما را توان آن نبود × و ما به سوی پروردگارمان برمی گردیم.)
"النسایی" و "ابن حبّان" روایتی را نقل کرده اند که براساس آن پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هر کس گنجشکی را بیهوده بکشد، [آن گنجشک] روز قیامت نزد خداوند می رود و می گوید: پروردگارا! فلانی مرا بیهوده و نه برای بهره برداری، کشت.»
و "ابوداود" به نقل از "ابوهریره" آورده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: زنهار که از پشت چهارپایانتان، منبر مسازید که خداوند آنها را برای جابجایی شما به شهر و دیاری که جز با مشقت و دشواری زیاد نمی توانید به آن برسید، در اختیارتان نهاده است.
و در "سنن ابوداود" و "ترمذی" به نقل از "ابن عباس" آمده که رسول خدا (ص) تحریک چهارپایان علیه یکدیگر را نهی فرمود (تحریک آنها برای شاخ به شاخ شدن با یکدیگر انجام می گرفت.)
انسان در بهره برداری از نعمتهای خدادادی، نباید از چارچوب مشروعیت بیرون شود؛ زیرا این بیرون شدن به مثابه کفران نعمت یا اهانت به نقش و مأموریت آن در زندگی است همچنانکه باید مهربانی و صمیمیت و مدارا حاکم بر روابط انسانی با نعمت های پیرامونش باشد.
قرآن کریم سخنان بسیار جالبی درباره "هستی" برایمان بازگفته تو گویی درباره ی خانه ی بزرگی که در آن اقامت داریم، سخنمان می گوید؛ در این خانه هر چیز خوب و پسندیده ای وجود دارد؛ از پیدایش جهان هستی و زیبایی های آن و گنج های خیر و برکت و نعمت هایی که خداوند در آن به ودیعه نهاده، سخنمان گفته است. انسان فطرتاً مراقب است که خانه اش تمیز و پاکیزه و زیبا باشد تا بتواند آسایش و سعادت رؤیایی خود را در آن جست و جو کند و به همین دلیل توجه و دقتش در مواظبت از خانه ی بزرگ خود در مراقبت و محافظت، بخشی از اعتقادات اوست و هرگونه بی توجهی و آسیبی به آن، به معنای نقص در ایمان و ضعف باورها و گمراهی در رفتار اوست. با این سخنان جالب درباره ی جهان هستی، تعالیم و آداب اسلامی، محکمترین پیوندها را با جهان هستی و جلوه گاههای آن دارد؛ به عنوان مثال، بجای آوردن نماز - به عنوان ستون دین - بدون وضو، صحیح نیست و وضو، عبادتی است که در آن آب پاک بکار گرفته می شود که منبع و سرچشمه آن نیز جهان هستی است. فرد مسلمان، هنگامی که با مشت آبی که در دست دارد به شستن صورت و دستان و پاهای خود می پردازد در واقع با بخش پاکی از هستی برای اقامه ی نماز خود ترکیب شده است. تو گویی این انسان - انسان مسلمان - از راه وضو، با "جهان هستی" پیوند می خورد و گویا زبان حال این آب پاک خطاب به انسان است که می گوید: پاک و پاکیزه ام و تو نیز پاکیزه باش؛ او خدای خود را ستایش می کند و تو نیز ای انسان، خدای خود را ستایش و سپاس گوی. (7) اگر انسان به هر علت، آب را از دست بدهد یا استفاده از آن برای وی میسر نباشد، به خاک پاک روی می آورد و چهره و دستان خود را بدان مسح می کند [تیمم می کند]. قرار دادن دست بر سنگ یا بر پوست خوشبو، تنها صورتی از صورتهای ارتباط با این هستی بزرگ است؛ ارتباط عبادتی است که انسان را به یاد زمینی می اندازد که از آن زاده شد و به آن - پس از مرگ - سپرده می شود و از آن بیرون می آید. زمین برای انسان مادر مهربانی است که حق آنست که به آن نیکی کنیم و احسانش ورزیم.
در خصوص [ماه] روزه نیز آغاز و پایانش با هلال ماه رمضان معین می شود و انجام روزه شرعی نیز مرتبط با حرکت خورشید برای سحری خوردن، امساک کردن و افطار نمودن و برخاستن شبانه برای عبادت است و اراده ی بشری در آن دخالتی ندارد؛ مسلمانان همگی در شرق تا غرب کره ی خاکی، عبادت روزه را بجای می آورند و در این راستا از هلال [و تقویمی] استفاده می کنند که از شمار سالها و حساب و کتاب خورشیدی که در حرکت دائمی است، آگاه می شوند.
خورشید و ماه و شب و روز نیز جلوه هایی از جهان هستی اند که خداوند آنها را در اختیار انسان قرار داد تا پروردگارش را به شایستگی پرستش کند و روزه از آن مواردی است که انسان را به یاد این جلوه هایی می اندازد که در اختیار وی قرار داده شدند و طاعت خدایش به آنها بستگی دارد؛ او آنها را دوست می دارد و نسبت به آنها، مودّت قلبی پیدا می کند زیرا او را بر تقوای الهی و پرستش خدا، یاری می دهند.
حج نیز سفر پرشکوهی است که باید در ماههای معینی انجام شود و از نظر مکانی در پیوند با [حرکت] ماه و خورشید است و دیداری فراگیر میان میهمانان خدا از هر جا در این بقعه ی مبارک و سرزمین مقدس است که از این جنبه مکانی نیز در پیوند با زمین و در درهّ ای خشک و لم یزرع واقع شده است.
خداوند این بقعه مقدس و مبارک را برای کسانی که وارد آن شده یا در آن زندگی می کنند، جایگاه امن و آسایش و صلح قرار داده و امنیت آن شامل انسان ها، حیوانات و گیاهان می گردد: «فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج» (سوره بقره - 197) (در حج، آمیزش و نافرمانی و کشمکش روا نیست.)
«و اذ جعلنا البیت مثابه للناس و امناً» (سوره بقره - 125) (و یاد کن آنگاه که خانه کعبه را برای مردم، جای بازگشت و امن کردیم.)، «و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا بلداً آمنا و ارزق اهله من الثمرات من آمن منهم بالله و الیوم الآخر قال و من کفر فامتعه قلیلاً ثم اضطره الی عذاب النار و بئس المصیر» (سوره ی بقره - 126) (و یاد کن آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن و از اهل آن هر کس را به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوه ها روزی رسان؛ خداوند فرمود: آن را که کفر ورزد اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به چشیدن عذاب دوزخ ناگزیر خواهم کرد و این پویه و پایانه، بد است.)
"بخاری" در صحیح خود روایت کرده که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روز فتح مکه فرمود: پس از فتح، دیگر هجرتی نیست بلکه جهاد و نیت است و اگر فراخوانده شدید، گرد آیید و این سرزمین را خداوند در روزی که آسمانها و زمین را آفرید، حرمت بخشید و با حرمت الهی تا روز قیامت، حرمت داد و جنگیدن در آن برای هیچ کس پیش از من روا نبود و همچنان جز در ساعتی از روز، روا نیست و این مکان به حرمت الهی، حرمت دارد و شاخه درختان و بوته هایش نباید قطع شود و شکارهایش نباید مورد نشانه گیری قرار گیرند و گمشده هایش جز از سوی کسانی که آنرا شناخته [و می دانند از آن کیست] نباید برداشته شود. (8) روایت شده که "العباس" گفت: ای رسول خدا! جز "گورگیاه" که به کار خانه ها و آهنگران می آید. حضرت (علیه الصلاه و السلام) فرمود: مگر "گورگیاه". "گورگیاه" [و در اصل روایت "اذخر" که به فارسی آنرا "کاه مکه" و "گوزگینه" نیز می گویند - م.] گیاه خوشبو و معطری است که نام دیگرش "حلفاء مکه" است. "عباس" از پیامبر اکرم خواست که این گیاه را از آنچه که بریدن شاخه هایش حرام گردیده، استثنا کند زیرا برای سوخت به آن نیاز داشتند و بویژه برای صنعتگرانی چون مسگران و آهنگران، کاربرد داشت همچنانکه شاخه های آن برای پر کردن روزنه های موجود میان قطعات چوبی سقف خانه ها و جلوگیری از ریزش خاک از سقف، بکار می رفت. در روایت از "بخاری"، [از قول عباس آمده که] مگر "گورگیاه" که برای مسگران و قبرهای ما بکار می رود، زیرا آنها فاصله و روزنه های موجود میان لحد و سنگ های قبر کنار مرده را با آن پر می کردند تا بدن مرده با خاک تماس پیدا نکند.
فرد مسلمان در این مرحله به گرد سنگ طواف می کند، میان دو سنگ سعی می کند، سنگ را می بوسد و سنگ ها را پرتاب می کند (رمی جمرات] و در روز حج اکبر در عرفات می ایستد و این کارها همه از شعائر و مناسک حج و عبادت و طاعت خداوندی است.
اولین بقعه از زمین که حفاظت شده الهی گردید، سرزمین حرام در مکه بود که مرزها و محدوده اش از همه ی اطرافی که "ام القری" را در بر می گرفتند، مشخص بود. (9)
مسلمانی که در مدت کوتاه یا بلندی در این سرزمین حفاظت شده بسر می برد، روحش از مفاهیم والای حمایتی همه سرزمین ها سرشار می گردد و بیم آن دارد که به هر انسان، حیوان یا گیاه یا درختی آسیب نزند، بنابراین سفر حج، همچون دوره ی آموزشی برای حمایت از محیط زیست در هر کجاست و حرمت قطع درختان و قتل حیوانات و آزار دیگران در سرزمین های مقدس، چیزی جز تمرین و آموزش مراقبت از محیط زیست همراه با احساسات ترس از خدا و پای بندی به این وظیفه در همه نقاط این کره ی خاکی نیست.
اگر دیگر عبادت را برای پی بردن به رابطه ی انسان و جهان هستی مورد توجه و دقت قرار دهیم به وجود این پیوند عمیق میان انسان و هستی، پی می بریم؛ این پیوند، ارتباط صمیمانه ای است که باعث می شود نگاه انسان به هستی، نگاه دوستانه و محبت آمیز نسبت به تمامی موجودات آن و با مردمانی باشد که در آن زندگی می کنند و با منابع و میوه ها و نعمت هایی است که در آن، بار می آیند.
رابطه ی میان انسان و خورشید و ماه و شب و روز و آب و خاک و زمین تنها از راه عبادات، دوستانه و صمیمی نیست؛ میان همه ی جلوه های دیگر هستی و بویژه حیوانات و گیاهان نیز همین ارتباط برقرار است؛ حیوانات و گیاهان منابع اصلی تغذیه انسان بشمار می روند لذا برخورد با آنها تعامل منفعت آمیز و سرشار از سودی است که شایسته ی سپاس در راستای پاسداری از هدیه های آسمان به زمین و نه اسراف و تبذیر و سوء رفتار با آنهاست؛ خداوند متعال می گوید: «افرایتم ما تحرثون * اانتم تزرعونه ام نحن الزارعون * لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفکهون * انا لمغرمون * بل نحن محرومون * افرایتم الماء الذی تشربون * اانتم انزلتموه من الزمن ام نحن المنزلون * لو نشاء جعلناه اجاجا فلولا تشکرون * افرایتم النار التی تورون * اانتم انشاتم شجرتها ام نحن المنشوون * نحن جعلناها تذکره و متاعا للمقوین * فسبح باسم ربک العظیم» (سوره واقعه: آیات 74 - 63) (آیا آنچه را می کارید، دیده اید؟ * آیا شما آنرا می رویانید یا رویاننده ماییم؟ * اگر می خواستیم آن را گیاهی خشک و خرد می گردانیم که به پشیمانی می افتادید * و بگویید بی گمان ما زیان دیده و غرامت زده ایم * بلکه سخت بی بهره ایم * آیا آبی را که می نوشید، دیده اید؟ * آیا شما آن را از ابر فرو فرستاده اید یا فرو فرستنده ماییم؟ * اگر می خواستیم آن را تلخاب می کردیم پس چرا سپاس نمی گذارید؟ * آیه آتشی را که می افزوزید، دیده اید؟ * آیا درخت آن را شما آفریده اید یا آفریننده ماییم؟ * ما آن را مایه ی اندرزی و سرمایه ای برای بیابانگردان کرده ایم * پس نام پروردگار سترگ خویش را به پاکی بستای!)
و تا زمانی که رابطه انسان با جهان هستی، مبتنی بر عشق و مهر و دوستی است، زندگی بشریت در این جهان، سرشار از امنیت و خوشبینی است و آنچه که بلایای طبیعی خوانده می شود، به عنوان توطئه های جهان هستی یا نوعی درگیری و نزاع و دشمنی میان جهان هستی با انسان - آنچنانکه برخی ماده گرایان و طبیعیون گمان می کنند (10) - تلقی نمی گردد. و برعکس، آنها را همچون آیه ای [نشانه ای] از آیات قدرت خداوندی می بینید که فرد مسلمان با دعا به درگاه خداوندی برای درخواست سلامت و عافیت، به استقبال آن می رود. روایت شده که "عبدالله بن الزبیر" هرگاه صدای رعد و برق را می شنید سخنان خود را قطع می کرد و می گفت: پاک و منزه است خدایی که رعد و برق در ستایش او و فرشتگان از بیم او، تسبیح می گویند.» (11)
"ترمذی" به نقل از "عبدالله بن عمر" (رضی الله عنهما) روایت کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه صدای رعد و برق را می شنید می فرمود: پروردگارا! ما را به خشم خود مکش و به عذاب خود هلاک مگردان و پیش از آن ما را عافیت ده.
روایت شده که ابوهریره از قول رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده که فرمود: باد از روح خداوند متعال است و با خود رحمت و عذاب می آورد اگر آنرا دیدید دشنامش ندهید و از خداوند، خیر و برکت آن را مسئلت نمایید و از شرّ و عذابش، به خدا پناه جویید. (12) مسلمان در برابر این پدیده های طبیعی اعم از تندبادهای شدید، طوفانها و سیلاب ها و زلزله های ویرانگر و... موضع منفی نمی گیرد و سعی می کند از آثار مخرب آنها بکاهد یا بر زیانهای حاصل از آنها، چیره شود ولی با این حال، چنین حوادثی را شرّ مطلق نمی بیند و آنرا جنگی علیه خود تلقی نمی کند و به همین دلیل و با حسن ایمان ظریفی "الله اکبر" و "لا اله الا الله" گویان با آنها برخورد می کند و در برابر برخورداری از خیر و برکت و نعمت الهی، خدای را ستایش و حمد می کند و در برابر حوادث بد، به خداوند پناه می برد.
آلودگی
آنچه تردیدی در آن نیست آلودگی مسئله نخست محیط زیست است؛ لذا پژوهشگران این عرصه، توجه فراوانی به این مسئله کرده و تقریباً تمامی پژوهش ها و مطالعات مربوط به محیط زیست، به این موضوع پرداخته اند بطوریکه چنین برداشت شده که گویا آلودگی، تنها مشکل محیط زیست بشمار می رود.مفهوم آلودگی بطور کلی خارج از فاسد کردن عناصر زنده و غیر زنده ی محیط زیست و دریافت آلوده کننده هایی است که به زیبایی محیط زیست می رساند و تعادل آنرا مختل می کند.
این مفهوم مادی آلودگی، شالوده ی نگاه قوانین وضعی به آنست که تنها به جنبه های عینی و محسوس آلودگی توجه دارند و بعد معنوی آنرا نادیده می گیرند هر چند سر و صدا و باصطلاح آلودگی های صوتی را در شمار جنبه های معنوی آن قلمداد می کند و بدان اشاره می کنند ولی نه به آن اندازه که در کنار جنبه های پر اهمیت تر و مؤثرتر در سلامت محیط زیست، مورد بررسی قرار گیرد.
آلودگی مادی به آلودگی های معنوی باز می گردد؛ انسان در رفتار خود مفاهیمی را که به آنها باور دارد و عقاید و اصولی را که بر وی حاکمیت دارد، انعکاس می دهد. کسانی که به محیط زیست تجاوز می کنند و آنرا به تباهی می کشانند با الهام از ارزش ها و مفاهیمی که بر دل و جانشان مسلط است عمل می کنند و از آنجا که این مفاهیم و ارزش ها، آلوده به فرد گرایی و خودخواهی و خودپرستی و گرایش شدید به منفعت طلبی و بدون توجه به هر چیز دیگری است، در رفتار مادیشان جلوه گر شده است، بنابراین آلودگی معنوی، منبع و سرچشمه آلودگی مادی است؛ بشریت نمی تواند جز با پیروزی در عرصه مبارزه با نفس، بر این آلودگی چیره شود زیرا: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم...» (سوره ی رعد - 11) (... بی گمان خداوند آنچه را گروهی دارند دگرگون نمی کند (و از آنان نمی ستاند) مگر آنها آنچه را در خویش دارند، تغییر دهند.)
دیدگاه اسلامی نسبت به آلودگی، دیدگاه گسترده و همه جانبه ای است که از جنبه ی معنوی آن نقبی به جنبه های مختلف مادی می زند؛ انسان اگر باورهای خود را درست کرد و از درون پاک شد و برخوردار از نفسی بود که همواره مراقب و پاسدار حرکات او باشد، رفتارش درست می شود و هرگز در زندگی رفتار و کرداری جز بردارنده ی خیر و منفعت برای جامعه و خویش، از وی سر نمی زند. علمای محیط زیست در شرق و غرب اتفاق نظر دارند که انسان خود محیط زیستش را آلوده و فاسد کرده است و با خودپرستی و خودخواهی به همه ی این اقداماتی که باعث و بانی مشکلات و مسایل و بیماری های محیط زیست گشته، دست زده است. ولی آنها هرگز برای این انسانی که کارهای پسندیده و خوبی انجام نمی دهد درمانی برای حفظ تندرستی روانی و اجتماعی وی و ممانعت از در افتادن او به تباهی و خسران و فاسد کردن زمین، ارایه نداده اند.
دیدگاه اسلامی در خصوص مسایل آلودگی [محیط زیست]، توجه ویژه ای به انسان دارد و راه درست زندگی شایسته مقام و منزلت وی در جهان هستی و آنچه او را به پیروی از بهترین راهها برای برخورد با سایر موجوداتی که برای او آفریده و در اختیارش نهاده شده اند برایش ترسیم می کند تا با آنها بدرفتاری ننماید و حقوقشان را پایمال نسازد و جای آنها را تغییر ندهد و خیر و برکت آنها را تبدیل به شرّ و عذاب برای خویش نکند.
اگر آلودگی از دیدگاه امروزی در درجه ی نخست جنبه ی مادی است و تنها به منابعی که خداوند برای زندگی و معیشت مردم آفریده است منحصر می شود؛ در دیدگاه اسلامی اگرچه به جنبه ی مادی نیز توجه دارد و در راستای مقاومت در برابر آن و از میان بردن آن می پردازد، با همه ی انواع آلودگی ها مبارزه می کند و در پی آنست که جز واژه ی حق، در زندگی چیزی نباشد و جز پرچم راستی و صداقت، پرچمی افراشته نشود و امت اسلام چون نگینی بر تارک ملل جهان بدرخشد و هیچگونه آلودگی در عقاید، زبان و زندگی اجتماعی و اقتصادی وی وجود نداشته باشد زیرا امت پیشتازی است و باید الگو و نمونه ی دیگر امت ها در همه ی عرصه های زندگی باشد.
دیده می شود که امت اسلامی در دوره ی کنونی، برکنار از آلودگی های عقیدتی نیست؛ نشان این آلودگی نیز تفرقه و پراکندگی و درگیری های آن و عدم وحدت کلمه ی علمای آن در بسیاری از مسایل سرنوشتی است.
آلودگی زبانی نیز تقریباً زبان قرآن کریم را در بر گرفته و جایگاه آنرا هم در گفتار و هم در نوشتار، متزلزل ساخته است. پلاکاردهای برافراشته بر سر خیابانهای شهرهای اسلامی اگرچه با حروف عربی نوشته شده اند، به زبانی غیر عربی، خوانده می شوند نام هایی که برخی پدر و مادرها بر فرزندانشان می گذارند نام هایی است که جامعه ی اسلامی جز در پرتو اشغال و استعمار، با آنها آشنایی ندارد و به قول ابن خلدون بیشتر، از شیفتگی از نیروهای سلطه گر و تقلید از ایشان، ناشی شده است. این تقلید به همه ی بخش های امت سرایت کرده و حتی روستاهایی را در برگرفته که همچنان از برخی ویژگی های اسلامی برخوردارند.
و در مورد آلودگی اجتماعی، می توان آنرا در برخی لاابالی گری ها نسبت به آداب اسلامی تلقی کرد. زنان در بسیاری از کشورهای جهان اسلام به لحاظ لباس و شیوه ی زندگی، همچون زنان غربی عمل می کنند و روابط مردم با یکدیگر فاقد مهر و محبت و دوستی حتی میان خویشاوندان است و خانواده، همچون گذشته شاهد ثبات و استقرار در زندگی زناشویی نیست؛ طلاق افزایش پیدا کرده و فرزندان بیش از پیش در معرض تباهی و گمراهی قرار دارند.
در زندگی اقتصادی ما نیز آلودگی های خطرناکی وجود دارد که در شیوع و رواج ربا و بهره های [بانکی] و نیز انزوای جوامع اسلامی نسبت به یکدیگر و عدم همسویی و همکاری و همیاری آنها در عرصه های اقتصادی است که باعث شده بسیاری از ما، گرفتار دیون خارجی که باعث از رمق افتادن اقتصاد ما و وقفه در پیشرفت و توسعه ی ما گشته، شده است.
دیدگاه اسلامی در مورد آلودگی همه ی این نوع آلودگی هایی را که به زیبایی محیط اسلامی و آراسته های آن لطمه وارد می کند، نفی می نماید و به همین دلیل هرگز در این موارد، کوتاه نمی آید و دعوت به مقابله با آنها و رهایی از همه ی این نوع آلودگی ها می کند تا این امت واقعاً بهترین امتی باشد که مردم، بخود دیده اند
حال آنکه دیدگاههای بشری نسبت به آلودگی، به هیچکدام از این آلودگی ها، کاری ندارند و سخن گفتن درباره ی آنها را خروج از مفهوم علمی آلودگی تلقی می کنند زیرا دیدگاههای محدودی است که تنها آنچه که محیط زیست مکانی [جغرافیایی] را دگرگون و آنرا فاقد توانایی زندگی بخشی می سازد، مورد توجه قرار می دهد حال آنکه دیدگاه اسلامی، چنین محدودیتی برای خود قایل نیست و تصویر کاملی از زندگی بدور از هر گونه شائبه و آلودگی معنوی و مادی را ارایه می دهد.
ابزارهای مقابله با آلودگی
انسان زیر فشار احساس خطر آلودگی محیط زیست، اقدام به صدور قوانین و مقررات و برگزاری سمینارها و کنفرانس هایی برای برنامه ریزی در حمایت از محیط زیست کرده است؛ پیشنهادهای کنفرانس ها و گرد هم آیی های منطقه ای و بین المللی که با هدف پایان بخشیدن به انواع آلودگی های محیط زیست برگزار شده بیشتر بر تشکیل هیئت های ویژه ای در هر کشور برای عهده داری مسئولیت [مبارزه با] آلودگی و آگاهانیدن شهروندان نسبت به زبانهای آن و کوشش در پیشگیری از آلودگی و نیز تشدید کنترل بر نقل و انتقال پس مانده های خطرناک مجاز برای عبور از مرزها و گسترش آگاههای علمی در خصوص آلودگی محیط زیست از طریق تمامی رسانه های گروهی و صدور قوانین مناسب برای حمایت از شهروندان از آلودگی بویژه آلودگی تشعشعی [تشعشعات اتمی] و منع ریختن زباله های صنعتی در رودخانه ها و توجه به عدم آلوده گشتن آبهای ساحلی به بازمانده های نفتی و کنترل استفاده از حشره کش ها و عدم تولید کودهای شیمیایی با اثرات بلندمدت بر روی خاک و نریختن زباله در محیط کوهستان و دشت به منظور عدم آلودگی محیط زیست بهنگام طوفانهای شدید و افزایش درختکاری و منع تجاوز به مناطق جنگلی و سرسبز برای کاستن از اثرات آلودگی و کنترل تأسیس کارخانجات در مناطق مسکونی و رعایت کنترل آلودگی های صوتی در طراحی کارگاهها و کارخانجات و دیگر عوامل سر و صدایی و وضع قوانین شدید برای مجازات آلوده کنندگان محیط زیست به هر شکل، انگشت گذارده است. (13)اگر این پیشنهادها متعلق به آلودگی محیط زیست بوده و مسایل دیگر محیط زیست را در بر نمی گیرند، مطالعات و پژوهش ها و گردهم آیی های محیط زیستی هرگز به مسئله از میان رفتن منابع و ایجاد اختلال در تعادل محیط زیستی - همچنانکه به مسئله آلودگی آن پرداختند - نپرداخته اند که احتمالاً به این دلیل است که آلودگی خطرناکترین مشکلات محیط زیستی بشمار می رود و درمان آن می تواند درمان دیگر مشکلات مربوط به آنرا در پی داشته باشد.
چنین پیشنهادها و توصیه های ویژه ی حل و فصل مشکلات محیط زیستی، تأکید دارند که انسان مشکل نخست محیط زیست است زیرا جملگی انسان را مورد خطاب قرار می دهند و او را تشویق می کنند که بدانها عمل کند تا محیط زیست سالمی داشته و بتواند زندگی خوب و شایسته ای را در آن دنبال کند ولی از آنجا که در دیدگاههای بشری، هیچ ارتباط روانی و معنوی میان محیط زیست و انسان در نظر گرفته نمی شود جز آنکه محیط زیست اسباب زندگی و بقای وی را فراهم می آورد، همه ی قوانین و پیشنهادها از سوی انسان، مورد عنایت جدّی قرار نمی گیرند و پاس داشته نمی شوند و به علاوه کوشش های بین المللی در حمایت از محیط زیست نیز همواره گرفتار ملاحظات سیاسی است. مثلاً در کنفرانس جهانی کیوتو برای حمایت از محیط زیست، این نطق حکمروا بود که ثروتمندان نمی توانند از شیوه ی زندگی و ناز و نعمتی که در آن قرار دارند، دست شویند حتی اگر به بهای [تخریب] آب و هوای زمین و آینده ی خود زندگی باشد. آمریکا سردمدار این منطق بود حال آنکه این کشور، مسؤول یک چهارم آلودگی های ناشی از صدور گازهای آلوده کننده [گلخانه ای] به محیط زیست است؛ این گازها زندگی را با خطرات شدیدی مواجه می سازند. (14) و تنها وسیله ای که می تواند این خطرات را از ما دور سازد کاستن 50 تا 60 درصدی از صدور گازهای فعلی طی قرن جاری است ولی آمریکا هرگونه کاهشی در صدور و رهاسازی این گازهای خطرناک در محیط زیست را - تا زمانی که کشورهای در حال رشد گام مشابهی برنداشته اند - ردّ می کند. پاسخ این کشورها آنست که آنها نباید مسئولیت حل مشکلی را بر عهده داشته باشند که کشورهای ثروتمند باعث آن بوده اند و غرب می تواند از میزان مصرف فوق العاده زیاد انرژی خود بکاهد حال آنکه کشورهای در حال رشد برای ریشه کنی فقر گسترده ی مردم خود، نیازمند بهره گیری از انژری بیشتری هستند.
منافع کشورهای ثروتمند همواره مانعی بر سر وحدت بخشیدن به دیدگاههای جهانی نسبت به محیط زیست و وضع آب و هوا و نیز توسعه ی نهادهای بین المللی است که برای همین منظور تأسیس یافته اند. (15)
برخی پژوهشگران بر آنند که حل مشکلات فوق العاده پیچیده و بسیار خطرناک محیط زیست مستلزم همکاری افراد با یکدیگر از یک سو و همکاری افراد و دولت ها با همدیگر از سوی دیگر و در تمامی سطوح محلی، منطقه ای و جهانی است. شایسته است که این حرکت با آگاهی بخشی به مردم و فرهنگ سازی و شرح خطراتی که آنان را تهدید می کند و نیز تدوین قوانین ویژه ی حمایت از محیط زیست و چگونگی رعایت و احترام و اجرای این قوانین از سوی توده مردم و نیز اتخاذ تصمیمات سیاسی در راستای حمایت از محیط زیست و گزینش بهترین جایگزین های اقتصادی برای پاسداری از محیط زیست و حفظ آن آغاز گردد. (16)
دیدگاه بشری در حل مشکلات محیط زیستی می کوشد پیش از آنکه به خود انسان توجه داشته باشد به محیطی که انسان در آن زندگی می کند توجه کند و این به رغم صحبت هایی است که از حقوق وی و لزوم تضمین سطح زندگی شایسته ای برای او بمیان می آورد؛ با این وجود، تدوین قوانین و صدور مقررات و ارایه ی پیشنهادهای مربوطه هرگز به پایان بخشیدن به تجاوزات مکررّ به محیط زیست نیانجامیده است. (17)
زیرا احترام به قوانین و توصیه ها، بخشی از احترام به آدمیت انسان و برآوردن نیازهای اساسی اوست و مادام که این انسان از حقوق مشروع خویش برخوردار نیست و مادام که روابط بین المللی با برابری و عدالت، بیگانه است و مادام که ثروتمندان سعی دارند بدون رعایت حقوق دیگران، ثروت های خود را دو چندان سازند، انسان به هیچ قانونی احترام نمی گذارد و پای بند هیچ توصیه ای نیست و هیچ پیشنهادی را به مورد اجرا نمی گذارد. این نکته، برنامه سازمان ملل برای محیط زیست را به تدوین برنامه ی جدیدی برای حمایت از محیط زیست سوق داد؛ این برنامه ی رهایی از فقر و ساخت و سازهای غیر مجاز گسترده در شهرها بود زیرا بالا بردن سطح زندگی افراد و سمت و سو دادن به زندگی و توجیه آنان، نتایج مثبتی در حمایت از محیط زیست به دنبال خواهد آورد.
ولی ابزارهای دیدگاه اسلامی برای پرداختن به مشکلات محیط زیست، عبارت از آنست که این دیدگاه در وهله ی نخست همه ی کوشش های بشری در راستای تحقق خیر و نیکی برای انسان را ارج می نهد و در همه ی پیشنهادها و قوانین مربوطه، کوشش هایی نسبتاً مناسب برای حمایت از محیط زیست می بیند ولی با اینحال نمی پذیرد که این کوشش ها جدای از اصول دینی و مذهبی باشد زیرا پیوند دهی آن تلاش های بشری با اصول دینی، به آنها حرمت پای بندی لازم و انگیزه های درونی برای اجرای آنها می بخشد.
در دیدگاه اسلامی، محیط زیست هدیه ای الهی است که در اختیار انسان گذارده شده و مردم در فرصت های بهره گیری از آنچه خداوند در اختیارشان نهاده است، با یکدیگر برابرند و لذا همگی به یکسان در برابر حفظ و پاسداری از این هدیه ی الهی، مسئولند. محیط زیست امانتی است که در اختیار ایشان گذارده شده و آنها وظیفه دارند برای حمایت و پاسداری از آن هر کاری انجام دهند و هیچ کوشش نکند به بهای آسیب رساند به حقوق دیگران، نعمت های الهی را تنها ویژه ی خود گرداند و اینکه میانه روی و تعادل، اساس برخورد با منابع طبیعی و نعمت های خدادادی باشد. دیدگاه اسلامی نسبت به محیط زیست و به رغم داشتن چنان گرایشی در نگاه به محیط زیست، در پرداختن به مشکلات محیط زیستی، بر این قاعده تکیه دارد که دور ساختن مفاسد، مقدم بر جلب منافع است و در صورت تعارض، منافع عمومی مقدم بر منافع خصوصی است و هر رفتار بشری که حاصلش در تناقض با اهداف و آماج های شریعت است حرام می باشد حتی اگر در اصل، جایز شمرده شده باشد.
این دیدگاه در حل مشکلات محیط زیستی، تنها به اجرای قواعد اصولی ویژه ی رعایت منافع [همگانی] و منع انحراف از کاربرد حق و رفع بهانه ها بسنده نمی کند و ابزارهای پیشگیرانه و نیز درمانی دیگری را به آن می پیوندد.
این ابزارهای پیشگیرانه شامل دوری از ارتکاب گناه و پای بندی به طهارت معنوی و عینی می شود؛ همچنانکه ابزارهای درمانی نیز شامل بهره گیری از هر وسیله مشروع برای رهایی از بیماری های گوناگون و نیز قوانین و مقرراتی در راستای مسئولیت پذیری کسانی است که موجب زیان به دیگران می شوند؛ ولی امر مسلمانان نیز وظیفه دارد در حق افرادی که به فشاد می پردازند، حکم خداوندی را پیاده کند.
دیدگاه اسلامی از این نظر و با توجه به آنچه گفته شد، دیدگاهی واقعگرایانه و عملی و مبتنی بر جنبه های نظری و عملی و فکری و رفتاری است و بیش از تکیه بر انگیزه های خارجی، بر انگیزه های درونی (داخلی) تکیه دارد لذا مجازاتها در اسلام، همواره جنبه ی استثنا بر قاعده و اصلی دارند که عمدتاً پای بندی فردی و درونی به آموزه های اسلام و نه از ترس قدرتهای بشری و اطاعت خداوندی است که بر روی زمین و در آسمانها، هیچ امری بر او پنهان نیست.
مجازاتها در اسلام، کسانی را باز می دارند که فطرتشان فاسد گردیده و ایمانشان ضعیف شده و شیاطین بر آنها چیره گشته اند و بدین ترتیب بر خود و دیگران ستم روا داشته اند و بنابراین گریزی نبود که عقاب الهی بر آنان نازل شود تا مگر از گناهان و منکراتی که مرتکب می شوند، دست شویند و مجازاتشان، پاک کننده گناهان و کفاره ای برای آنها و عبرت و پندی برای دیگران باشد.
علاوه بر آنچه گفته شد، دیدگاه اسلامی در برخورد با مسئله محیط زیست بر پیوند میان احکام تکلیفی و جلوه های هستی، انگشت می گذارد تا این جلوه ها در اذهان رسوخ یابد و دانسته شود که این جلوه ها علاوه بر اینکه نعمتی در اختیار انسانند ابزاری برای تقرب و طاعت الهی اند و انسان را یاد آفریدگارش می اندازند و انسان وظیفه دارد که به آنها احترام بگذارد و در بهره برداری از آنها، از حدود شرعی فراتر نرود که در غیر اینصورت، عصیان ورزیده و عصیان راهی به فساد نفس و جلوه های هستی، بشمار می رود.
زمانی می توان گفت که امت اسلامی بهترین امت در میان مردم است که بر روی زمین، به عمل صالح و نیکو بپردازد. عمل صالح نیز آنست که نیرومندی امت در همه ی عرصه ها را بدنبال داشته باشد؛ حمایت از محیط زیست یا جلوه ها هستی، در رأس اعمالی است که امت را از تجاوز به آنها، حمایت می کند و از آن امتی می سازد که در هر جا، بتواند با طغیان مقابله کند و سخن خداوند را فراتر از هر چیز و سخن کافران را فروتر از هر چیز قرار دهد.
مقایسه میان دیدگاه بشری و دیدگاه اسلامی [نسبت به محیط زیست] این نتیجه را می دهد که دیدگاه اسلامی برخورد واقعگرایانه ای با نقش بشری می کند و آنرا با آداب و آموزه هایی، تهذیب می نماید و در راستای پاسداری از نعمت های الهی و عدم تجاوز به آنها راهنمایی می کند تا رفتاری متعهدانه و برگرفته از درون و صادقانه داشته باشد که اگر در این مورد کوتاهی کرد گرفتار عقابی می شود که او را از راه خطا باز می دارد و به راه صوابی می کشاند که از آن فاصله گرفته بود حال آنکه دیدگاه بشری، هیچ پیوند معنوی میان محیط زیست و انسان قایل نیست تا انسان را به احترام و عدم تجاوز به محیط زیست سوق دهد و او را بر آن دارد تا منافع جمعی را بر منافع فردی خویش، اولویت بخشد، به همین دلیل است که پیشنهادها و قوانین ویژه ی محیط زیست به رغم کارایی خود، در میان بسیاری از کشورها و افراد، گوش شنوایی نمی یابند و این بدان معناست که خطر مشکلات محیط زیستی و به رغم کوشش های بعمل آمده برای رهایی از آنها یا کنترل آسیب های آنها، روز به روز افزونتر و شدیدتر می شود و این خود هشداری است که اگر عنایت الهی رفیق راه بشریت نشود و مردم به قوانین خالق هستی و در پاسداری از محیط زیست و احکام شرع مربوطه روی نیاورند، مشکل محیط زیستی بسیار خطرناکی، بشریت را تهدید می کند.
دیدگاه اسلامی در برخورد با مشکلات زندگی، از تمامی تجربه های بشری در راستای درمان این مشکلات استقبال می کند ولی درمان آن منحصراً براساس آنست که [بپذیریم که] انسان جانشین خدا بر روی زمین و مکلف به آبادانی آنست و هر آنچه که مانع از تحقق این آبادانی به صورت شایسته ای که باید باشد، گردد به مثابه ی افساد بر روی زمین است و انسان وظیفه دارد با این فساد رویارویی کند و اگر چنین نکند، عاصی و مسؤول شمرده می شود و لذا می توان نتیجه گرفت که همه ی احکام اسلامی به تنهایی دوا و درمان همه ی بیماری های زندگی بشمار می روند و چه درست گفته خداوند متعال در این آیه: «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا» (سوره ی اسراء - 82) (و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو می فرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمی افزاید.)
خلاصه اینکه دیدگاه اسلامی، ضمن پذیرش اینکه محیط زیست منبع زندگی است و حمایت از آن برای بقای نوع انسان بر همگان فرض است برآنست که محیط زیست، نعمتی الهی و در اختیار انسان است و این معنا رابطه ی مودّت آمیز و سرشار از الفت و مهری را میان انسان و محیط زیست بدنبال دارد که او را بر آن می دارد تا نسبت به هر اقدامی که باعث خرابی و آسیب به محیط زیست می شود خودداری ورزد زیرا آنرا کفران نعمت می داند و معتقد است که کفران نعمت، نعمت از کف بیرون می کند.
پیوند روانی میان انسان و محیط زیست در دیدگاه اسلامی که بر آنست که هر دو از آفریده های خدا هستند و انسان سرور هستی است و برای او بوده که حضرت حق همه ی موجودات آسمانها و زمین را آفریده است، رابطه ی میان انسان و محیط زیست را رابطه ی دو موجودی ساخته که هر دو خداوند را می پرستند و حمد و سپاس می گویند هر چند انسان تسبیح و ستایش و حمد و ثنای دیگر موجودات را درک نمی کند.
این رابطه ی روانی و معنوی، باعث می شود برخوردهای انسان با موجودات پیرامونی خود، برخوردی مبتنی بر طاعت و عبادت الهی (در صورتی که طبق شریعت الهی بود) یا تصرف عصیان آمیز و کفران نعمت باشد (اگر از راه درست منحرف شده باشد)؛ دیدگاه بشری با چنین چیزی بیگانه است زیرا ارزش های تمدن معاصر، عبادت و پرستش الهی را در چارچوب مشخصی که تنها در پرستشگاهها انجام می شود، می شناسد و بر آنست که اگر انسان از این عبادتگاهها خارج شد دیگر آن احساسی که اطاعت الهی را در همه ی گفته ها و کردارهایش حاکم بداند، ندارد.
شالوده های دیدگاه انسانی نسبت به محیط زیست از این قرارند:
یکم: آنچه که همه ی موجودات جهان هستی و پیشاپیش آنها انسان را به یکدیگر پیوند می دهد ایمان به خدای یگانه و آفریدگار انسان و هستی است و جملگی ستایش و سپاس خدای می گویند و او تنها معبود است و جز او معبودی نیست.دوم: جهان هستی، هدیه ای الهی و در اختیار انسان است و او را خدمت می کند و وی را فرامی خواند تا همه ی توانایی های فکری خود را برای تأمل در آیات خداوندی در جهان هستی برای رسیدن به شناخت خالق یگانه، بکار گیرد.
سوم: سرشار از تعادل و الفت و هماهنگی میان انسان و جهان هستی است؛ این دو به لحاظ تضرّع به درگاه الهی و به لحاظ احساسات و عواطف و رابطه ای که میان آنها برقرار است و همچون رابطه ی موجودات زنده با یکدیگر و رابطه ی دو موجود عاقل، تفاوتی با یکدیگر ندارند.
چهارم: انسان خود را مقید به رعایت حدود شرعی در بکارگیری توانایی های خود در بهره گیری از جهان هستی و حمایت و پاسداری از آن می داند.
پنجم: احکام اسلامی تماماً بر این نکته تأکید دارند که رابطه ی انسان با جهان هستی، رابطه ی مستحکمی است و در آن جلوه های هستی بویژه در عرصه ی عبادات، محکمترین روابط را با این احکام دارند.
ششم: شکر نعمت اقتضا می کند که نعمت را آنچنان که خداوند فرمان داده در نظر گیریم و جهان هستی برای انسان، نعمت پر ارجی است و شکرانه ی این نعمت جز با بهره برداری نیکو از آن و رعایت حقوق دیگران در آن، عملی نیست.
هفتم: بدرفتاری با هستی و تجاوز به جلوه های آن در خشکی و دریا و فضا، جنایت زشتی است که کننده ی آنرا در دنیا و آخرت گرفتار هلاک و تباهی می سازد لذا حمایت از هستی به مفهوم اطاعت و عبادت [الهی] است و تجاوز به آن، در حکم گناه و معصیت اوست.
این شالوده ها - که حاکم بر روابط انسانند - سه پیامد دارند:
یک: حمایت از محیط زیست بمفهوم گسترده ی آن یک وظیفه ی دینی است و بی توجهی به این امر در حکم تجاوز به موجودی است که در خدمت انسان قرار داده شده است و این تجاوز مستوجب مجازات سخت و بازدارنده به منظور حفظ آن بگونه ای است که خداوند متعال آنرا شایسته ی زندگی در نظر گرفته است.دو: سنت شریف نبوی در احادیث بسیاری تأکید کرده که محیط زیست در همه ی اشکال آن، موجود زنده ای است که خدای را می پرستد و شایسته است که انسان در برخورد با آن، برخورد موجود زنده با موجود زنده ای داشته باشد نه آنکه آنرا حیوان، نبات یا جماد در نظر گیرد و بدین ترتیب این نوع برخورد، شامل ارزش های انسانی و اخلاق اسلامی که زیان دیدن و زیان رساندن در آن راهی نیست، می گردد.
سه: تمدن به مثابه ی درهم آمیزی کوشش های بشری با آنچه که خداوند در جهان هستی مسخر انسان ساخته است، در صورتی که در خلاقیت ها و جهت گیری های خود پای بند سنت های الهی باشد، تمدنی انسانی خواهد بود که بشریت را اعتلا می بخشد و زندگی و کرامت وی را پاس می دارد؛ تمدن اسلامی چنین بود و از این نظر در ارزش ها و رسالت خود منحصر بفرد بود و به تنهایی، طوق نجات بشریت از طوفان ماتریالیسم معاصری بشمار می رود که گرانبهاترین داشته ی انسان را از وی سلب کرد و او را به ویران سازی خود و محیط زندگیش، سوق داد.
پی نوشت ها :
1. نگاه کنید به کتاب: "البینه و مشکلاتها من منظور اسلامی" (محیط زیست و مشکلات آن از دیدگاه اسلامی) نوشته "دکتر احمد فؤاد پاشا"، مجله "الازهر"، شماره جمادی الثانی سال 1417 هـ. ق، صفحه 858. این تعریف محیط زیست، دارای چارچوب محدودی است زیرا از مکان فراتر نمی رود و تنها به منابعی که خداوند برای دستیابی به نیازهای زندگی انسان در اختیارش نهاده است، بسنده می کند ولی تعریف آن از دیدگاه اسلامی شامل تمامی جهان هستی اعم از گذشته، حال و آینده اش می شود و در عین حال جنبه های روانی یا معنوی زندگی انسان را هم در بر می گیرد و در نتیجه دارای عرصه گسترده ای برای تأمل و اندیشه و پندآموزی است و بدین ترتیب، محیطی است که با فطرت بشریت همخوانی دارد و به امید و آرزوهای معنوی او پاسخ می گوید و میان نیازهای مادی جسم او و انگیزه های روانی و وجدانی اش، تعادلی ایجاد می کند.
2. نگاه کنید به: "الانسان فی القرآن الکریم"، صفحه 13، و "حقایق الاسلام و اباطیل خصومه" نوشته "استاد عباس محمود العقاد"، صفحه 9، چاپ بیروت.
3. نگاه کنید به: "الاسلام و الانسان"، نوشته "دکتر ابراهیم عوضیین"، صفحه 25، چاپ "شورایعالی امور اسلامی" در قاهره.
4. نگاه کنید به: "حقایق الاسلام و اباطیل خصومه"، صفحه 109.
5. نگاه کنید به: "المعجم الوسیط" ذیل ماده "کون".
6. نگاه کنید به: "علاقه الانسان بالاشیاء" نوشته "دکتر محمد احمد العزی"، مجله قطری "الامه"، شماره ی رجب سال 1405 هـ. ق؛ صفحه ی 25.
7. نگاه کنید به: "نظره الرسول (ص) الی الکون" (نگاه پیامبر (ص) به جهان هستی) نوشته "دکتر عبدالعزیز کامل"، مجله کویتی "العربی"، شماره 220، صفحه 150.
8. حرمت قطع شاخه های درختان مقید به درختان تر و تازه و غیر مزاحم است. تحریم قطع شاخه درختان، به طریق اولی شامل حرمت از ریشه کندن درختان می گردد.
9. اگر "مکه مکرمه" اولین جایگاه حفاظت شده در تاریخ بشمار می رود، "مدینه" نیز حرم [امن الهی] است؛ در این مورد چندین حدیث آمده که شیخین آنها را آورده از جمله حدیثی است که "أنس بن مالک" (رضی الله عنه) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده که فرمود: "مدینه" از فلان جا تا بهمان جا، حریم امن است و نباید درختانش بریده و چیزی در آنجا احداث گردد؛ هر کس چیزی در آن احداث کرد خدا و ملائکه و هم مردم او را نفرین می کنند؛ "القسطلانی" در "ارساد الساری" می گوید: شکار در مدینه و قطع درختان آن حرام است همانگونه که در حرم مکه حرام است ولی [شکار در مدینه و قطع درختان آن] ضمان ندارد زیرا حرم مدینه برخلاف حرم مکه، محل مناسک حج نیست؛ نگاه کنید به: "ارشاد الساری" جلد 3، صفحه 329، چاپ قاهره.
10. نگاه کنید به "البیئه و مشکلاتها من منظور اسلامی"؛ (محیط زیست و مشکلات آن از دیدگاه اسلامی)، صفحه ی 1018.
11. در سوره ی رعد آیه ی 13 آمده است: «و یسبح الرعد بحمده و الملائکه من خیفته و یرسل الصواعق فیصیب بها من یشاء و هم یجادلون فی الله و هو شدید المحال» (و تندر به سپاس او، او را پاک می خواند و فرشتگان نیز از بیم وی او را پاک می خوانند و آذرخش ها را می فرستد که آنها را به هر که می رساند و آنان درباره ی خداوند چالش می ورزند و او سخت تدبیر است.)
12. "ابوبکر عبدالرزاق الصنعانی
" آنرا در "المصنف" (جلد 11، صفحه 89 چاپ بیروت) روایت کرده است.
13. نگاه کنید به: "استراتیجیه مقاومه تلوّث البیئه" (دکتر مصطفی رجب)، شماره آوریل مجله ی "الخیریه"، سال 1995 م. و مجله ی "المنهل"، شماره 526، صفحه ی 150.
14. از جمله این خطرات: گرما، خشکی ها، طوفان ها و سیلاب ها و تندبادها و آتش سوزی هایی است که هم اکنون بخش اعظم کره ی خاکی ما را در برگرفته است.
15. نگاه کنید به: البیئه کره ناریّه یتقاذفها الاغنیاء و الفقراء" مجله الخیریه، شماره رمضان سال 1418 هـ. ق.
16. نگاه کنید به: "هذه الصناعه و سمومها"، مجله ی "العربی"، (کویت)؛ شماره 243.
17. نگاه کنید به: "القوانین وحدها، هل توقف البلطجه البیئیه؟"، روزنامه ی مصری "الأهرام"، 20 ژوئیه 1998 م.