پاسداران دانش

اسلام از ابتدای طلوع خود به حمایت و طرفداری از علم و دانش برخاست. تحصیل دانش را برای هر فردی لازم شمرد و برای همگانی شدن فرهنگ و آموزش و پرورش احتکار علم را ممنوع ساخت. دانشمندان و استادان را به آموزش
دوشنبه، 18 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پاسداران دانش
پاسداران دانش

نویسنده: دکتر علی محمّد الماسی



 
اسلام از ابتدای طلوع خود به حمایت و طرفداری از علم و دانش برخاست. تحصیل دانش را برای هر فردی لازم شمرد و برای همگانی شدن فرهنگ و آموزش و پرورش احتکار علم را ممنوع ساخت. دانشمندان و استادان را به آموزش شاگردان و توسعه و گسترش فرهنگ و دانش تشویق و ترغیب کرد. پیشوای عالیقدر اسلام، علاوه بر این که از لحاظ اخلاقی و تکالیف فردی برای ترویج علم و فرهنگ همه گونه ترغیب و تشویق های لازم را می کرد، عملاً نیز از هر موقعیتی برای بالا بردن سطح معلومات مسلمانان و توسعه ی سواد و دانش استفاده می فرمود. این نمونه ی تاریخی و خوب، نشان دهنده ی این حقیقت است که تا چه اندازه پیشوای اسلام برای آشنا ساختن مردم بی سواد با دانش اهتمام داشته اند. پس از جنگ بدر و پیروزی مسلمانان گروهی از مشرکین که در این جنگ به اسارت مسلمانان درآمده بودند در میان آن ها افرادی دیده می شدند که به منظور خرید و آزاد ساختن خویش، مالی در اختیار نداشتند اما از نعمت سواد برخوردار بودند، رسول اکرم (ص) دستور فرمود هر کدام از مشرکین در برابر آزادی خود باید به ده نفر از مسلمانان، سواد خواندن و نوشتن را بیاموزند، طبق دستور پیامبر عمل شد. به این وسیله گروهی از یاران رسول خدا (ص) خواندن و نوشتن آموختند.
علی (ع) ضمن یک رشته سخنان پرارج خود، توسعه ی علم و دانش و گسترش و بسط فرهنگ را از وظایف حکومت اسلامی می شمارد. آن جا که می فرماید: «ای مردم من بر شما حقی دارم و شما نیز بر من حقی، اما حق شما بر من این است که همواره شما را اندرز و نصیحت کنم و خیرخواهتان باشم و سرمایه های مالی و حقوقی تان را زیادتر کنم و برای آن که در جهل و نادانی نمایند و در مقام عمل خوش رفتار و مؤدب باشید نسبت به آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت شما قیام کنم.»
مأمون خلیفه ی عباسی در سال 215 هجری بیت الحکمه را که یک انجمن علمی بود و یک رصدخانه و کتاب خانه ی عمومی داشت در بغداد به وجود آورد. و برای این کار 200،000 دینار، که به پول آن روز بیش از 7 میلیون تومان است، خرج کرد و گروهی از مترجمان ورزیده را که به زبان های بیگانه و علوم مختلف آشنایی داشتند مانند: حُنین، بخیتشوع، ابن بطریق، ابن مقفع، حجاج بن مطر، و برجیس راسی را در آن جا گماشت، و از بیت المال برای آن ها مقرری معین کرد.
زمانی که در سرتاسر اروپا یک مرکز فرهنگی یافت نمی شد، مسلمان ها در سرزمین های خود دارای مراکز علمی و فرهنگی فراوان بودند و در تمام شعبه های علوم، متخصص و افرادی ورزیده داشتند، با آغاز جنگ های صلیبی امواج درخشان فکری و تمدن اسلامی به خارج از مرزهای اسلامی سرازیر شد، و اروپا از سرچشمه ی علوم مسلمین سیراب شد.
دکتر گوستا لوبون می نویسد:
«در آن روزگاری که کتاب و کتاب خانه برای مردم اروپا ارزش معنوی نداشت و در جمیع صومعه ها، نزد تمام کشیش های اروپا، بیش از پانصد جلد کتاب که همه ی آن ها هم کتاب مذهبی بود، یافت نمی شد، کشورهای اسلامی به حد کافی کتاب و کتاب خانه داشتند(1)، تا جایی که در کتاب خانه بیت الحکمه بغداد همان طور که قبلاً ذکر شد، چهار میلیون، در کتاب خانه ی سلطنتی قاهره یک میلیون، و در کتاب خانه ی طرابلس شام سه میلیون کتاب موجود بوده است. تنها در اسپانیا سالیانه در حدود هفتاد تا هشتاد هزار جلد کتاب تهیه شده است.»
خدمت مسلمین تنها این نبود که علم را از راه تحقیق و اکتشاف ترقی بدهند روح مخصوص به قالب آن بدمند، بلکه آن ها از طریق تحریر و نگارش کتب و تأسیس مدارس عالیه، آن را در دنیا اشاعه دادند و از جمله به دنیای علوم و فنون و معارف اروپا، از این راه، احسانی کردند که واقعاً نمی توان برای آن حدی متصور بود، چنان که مسلمانان در آثار علمی و ادبی تا چندین قرن استاد اروپاییان بودند، و فقط به وسیله ی آنان بود که علوم و فنون قدیمه ی یونان و روم در اروپا شایع شد.

پزشکی

دکتر میرهوف، درباره ی پیشرفت مسلمین در پزشکی می نویسد در جنگ های صلیبی مسلمین به پزشکان اروپایی می خندیدند زیرا معلومات آن ها را بسیار پست و ابتدایی می دانستند. مسیحیان کتاب های ابن سینا و جابربن حیان و حین بن هیثم و رازی را به لاتین ترجمه کردند که اکنون ترجمه های آن ها در دست است اگرچه مترجمین شان معلوم نیست. در قرن شانزدهم کتاب های ابن رشد و ابن سینا در ایتالیا ترجمه شد و این کتاب ها در دانشگاه های ایتالیا و فرانسه تدریس می شد.
بعد از مرگ رازی طولی نکشید که بوعلی سینا(2) مانند خورشید در جهان دانش درخشید، گرچه بیشتر او را فیلسوف و فیزیکدان می شناختند ولی نفوذ او در اروپا حیرت انگیز است. البته غیر از رازی و ابن سینا پزشکان عالی قدری مانند ابوالقیبن اندلسی، ابن زهر اندلسی، عباس ایرانی، علی بن رضوان مصری، ابن بطلان بغدادی، و ابومنصور موفق هراتی، ابن وفید اسپانیایی، ماسویه بغدادی، علی بن عیسی بغدادی، عمار موصلی، ابن رشد اندلسی، در نواحی مختلف وجود داشتند و رساله ها و کتاب های ارزنده و نفیسی از خود به یادگار گذاشته اند که همه ی آن ها بارها به زبان لاتین و غیره ترجمه شده و مورد استفاده دانشمندان اروپا قرار گرفته است.
ویل دورانت می نویسد: «معروف ترین و متقدم ترین طبیب اسلامی محمد بن زکریای رازی است. او متجاوز از دویست جلد کتاب و رساله تألیف و تصنیف کرد که اغلب آن ها طبی و بی نهایت سودمند و جالب توجه است، مهم ترین و ارزنده ترین کتاب های او دو کتاب زیر است:
1- آبله و سرخک، این کتاب ابتدا به لاتین و سپس به زبان های دیگر اروپایی ترجمه شد و در طول چهار قرن (سال 1498 - 1866) چهل مرتبه به زبان های گوناگون چاپ شد.
2- الحاوی الکبیر، این کتاب محصول یک عمر مطالعه و آزمایش های طبی اوست که مشتمل بر تمام مسائل علم طب و در حدود بیست جلد است که فعلاً ده جلد آن بیشتر در دست نیست و پنج جلد از مجموع کتاب الحاوی مربوط به بیماری های چشم است.
ترقی فن جراحی نیز از دانشمندان اسلامی شروع شده و مدارس طبی اروپا تا ازمنه ی اخیر بر روی تصانیف آن ها دایر بوده است و حتی داروی بی هوشی که از اکتشافات خیلی جدید شمرده می شود بر جراحان اسلامی پوشیده نبود، و با بذرالبنج، مریض را بی هوش می کردند. رازی روش های تازه ای از قبیل استعمال آب سرد در تب دایم، استعمال بادکش در سکته، مرهم جیوه و استفاده از روده ی حیوان در بخیه زدن زخم و... کشف کرد.»(3)

داروسازی

گوستاولوبون می نویسد: «مسلمین در طرز معالجات اکتشافات چندی کردند. از آن جمله در تب تیفوئید آب سرد استعمال می نمودند که بعد از چند قرن که متروک بوده است، اروپا دوباره آن را معمول می دارد. مسلمانان در فرمول ترکیبی و شیمیایی گویی موجد و مخترع اند و بیشتر ترکیبات آن ها تا این زمان میان ما معمول است. مسلمین در استعمال داروها، طرق خاصی را اکتشاف کردند که بعد از سالیان دراز امروز تمام آن ها به نام اکتشافات جدید میان ما معمول است. آن ها مانند امروز، درمانگاه های مجانی داشتند که روزهای مخصوص مردم به آن ها مراجعه کردند و برای نقاطی که بنای بیمارستان، در آن جا میسر نبود اطبا را در اوقات مخصوص با دوا و سایر لوازم به آن نقاط می فرستادند.»
جرجی زیدان می نویسد: «دانشمندان اروپا که در رستاخیز علمی اخیر خود در فن داروسازی مطالعه و تحقیق کردند دریافتند که مسلمانان پایه گذار این علم بوده اند، و آن ها بودند که برای نخستین بار طریقه ی داروسازی را ترتیب دادند و داروهای تازه ای پیدا کردند. آن ها نخستین مردمی هستند که به طرز امروز داروخانه باز کردند و به قول ماک کاپ تنها در بغداد شصت داروفروشی به خرج خلیفه دایر بود و دلیل این مطلب آن که هنوز اسامی پاره ای از داروهای گیاهی که اروپاییان دارند همان اسامی عربی، هندی، و فارسی است که عرب ها وضع کرده اند.»(4)

بیمارستان

جرجی زیدان می نویسد: «هنوز قرن سوم به پایان نرسیده بود که در مکه و مدینه و سایر شهرستان ها، بیمارستان ها ساخته شد و مقتدر عباسی و وزیرانش در ساختن آن ها با یکدیگر مسابقه گذاشتند و تنها در بغداد در مدت کمی چهار بیمارستان مهم تأسیس شد. تا آن که در سال 368 هجری در قسمت غربی بغداد عضدالدوله دیلمی بیمارستان عضدی را که دارای بیست و چهار پزشک متخصص بود، و هر کدام در رشته ی مخصوص تخصصی داشتند، تأسیس کرد. به واسطه ی مزایایی که این بیمارستان دارا بود تا مدتی سرآمد بیمارستان های اسلامی به شمار می رفت.»(5)

شیمی

جابربن حیان، شاگرد امام صادق (ع) یکی از شخصیت های بزرگ علمی است که در فن شیمی مهارت فوق العاده داشته است. جابر در تمام دنیا به پدر کیمیای عرب معروف است. هنوز در حدود صد جلد کتاب شیمی از جابر در دست است و نفوذ کتب او در تاریخ کیمیا و شیمی اروپا آشکار است.
مرحوم علامه ی سید هبه الدین شهرستانی می نویسد: «من پنجاه جلد از کتب جابر را به خط قدیم دیده ام که در همه ی آن ها هر موضوع علمی را که بیان می کند به امام صادق (ع) نسبت می دهد.»
این که در کتب شیمی می نویسند لاووازیه موجد این علم است درست نیست، زیرا همیشه باید به این نکته توجه داشت که هیچ علمی اعم از شیمی یا غیر آن دفعتاً به وجود نمی آید. چنانچه لابراتورهای هزار سال پیش مسلمین و اکتشافات مهم تر آن ها در این علم نبود هیچ وقت لاوازیه نمی توانست قدمی به جلو بگذارد. شکی نیست که مسلمین با تجربیات و عملیات خویش، علم جدید شیمی را پایه گذاری کردند و آن ها بودند که بسیاری از ترکیبات شیمی را کشف کردند و بر اساس آن اکتشافات شیمی جدید استوار شد.
دانشمندان اقرار کردند که مسلمین اسید نیتریک، اسید سولفوریک، اسید نیترو، ئیدروکلریک، پتاس، جوهر نشادر، نمک نشادر، کلورید سولفوریک، نیترات پتاس، الکل قلیا، زرنیخ، بوریک و غیره را کشف کرده اند.(6)

صنایع

در زمان هارون خلیفه ی عباسی، ساعت نخستین اثر بزرگ صنعتی بود که توسط مسلمانان اختراع شد. هارون ساعت اختراعی را برای شارلمانی پادشاه فرانسه هدیه فرستاد.
وقتی که مسلمانان اندلس توسط مسیحیان قتل عام و یا اخراج شدند و این کشور به تصرف مسیحیان درآمد صنایع آن جا سقوط کرد.
دکتر گوستاو لوبون دانشمند فرانسوی، مسلمانان را مخترع کاغذ پنبه ای معرفی می کند و چنین می نویسد: «در قرون وسطی تا مدت ها تحریرات اروپا روی پوست بود و آن به قدری هزینه برمی داشت که مانع از انتشار و اشاعه ی کتاب می شد و در عین حال به قدری کمیاب شده بود که گروه رهبانان روم و یونان تألیفات قدیمی را جمع آوری، و کلمات آن را پاک می کردند و به جای آن مطالب مذهبی می نگاشتند و اگر مسلمانان کاغذ را اختراع نکرده بودند همین رهبان ها تمام کتاب های قدیم را که زیر نظر آنان قرار گرفته بود بر باد می دادند و این اختراع مسلمین در حقیقت، خدمت پرارزشی به عالم دانش بود.»
آن گاه درباره ی کسانی که اختراع کاغذ ابریشمی را به چینی ها نسبت می دهند، بعد از اعتراف به این موضوع، اضافه می کنند کاغذ ابریشمی، به دلیل نبودن ابریشم در اروپا، مورد استفاده ی آنان نبود و مسلمانان با اختراع کاغذ پنبه ای اروپا را مرهون خود ساختند. از کاغذ کتاب های قدیمی مسلمین به دست می آید؛ آن ها این فن را نهایت درجه ی ترقی دادند و بهتر از آن تاکنون کاغذی ساخته نشده است. این حقیقت نیز ثابت است که کاغذ ساختن از پنبه بسی دشوار است و نیازمند دستکاری بسیار، و این امر اختصاص به مسلمانان داشته است.

جغرافیا

مسلمانان در کشتیرانی همیشه دلیر بوده اند و از مسافرت به نقاط دوردست هیچ گونه تزلزل و اضطرابی به خود راه نمی داده اند آن ها در اوایل حکومت اسلام، روابط بازرگانی خود را با کشورهای دور دست، مانند چین و بعضی از قسمت های شوروی و مناطق دور افتاده ی آفریقا برقرار کردند که در آن زمان اروپایی ها به هیچ وجه به این موضوع پی نبرده بودند - تا این که سلیمان سفرنامه ی خود را انتشار داد و این سفرنامه نخستین کتابی بود که در اروپا راجع به چین منتشر شد و در اوایل این قرن هم به زبان فرانسه ترجمه شد.
ابن حوقل یکی از دانشمندان بزرگ جغرافیایی اسلام است و در کتاب خود می گوید: «من طول و عرض زمین را در این کتاب نوشتم و کلیه ی کشورها و مرزهای اسلامی را شرح دادم و در مورد هر کشور نقشه ای هم ضمیمه ی آن کردم که نقاط گوناگون آن کشور را نشان می دهد.»(7)

هنر

وقتی مساجد و آموزشگاه ها و یا مهمانسراهای اسلامی را ملاحظه می کنیم، می فهمیم که در اسلام دین با تمدن به طوری با هم آمیخته شده است که نمی توان هیچ یک را از دیگری جدا کرد. به ذوق فنی هر ملتی از این جا می توان پی برد که اقتباساتی که می کند آن ها را با توجه به مقتضیات، روحیات، و نیازمندی های خود، همراه با تغییرات اساسی، رنگ آمیزی می کند، و به صورت یک صنعت جداگانه درمی آورد.
منبت کاری چوب با عاج و صدف از صنایعی است که مسلمانان آن را فوق العاده ترقی داده اند. مساجد قدیمی، درهای زیبا، منبرهای خاتم کاری، سقف های منبت شده، پنجره و دریچه های لوزی شکل، و امثال آن یادگارهایی است که از مسلمانان باقی مانده است و حتی امروز هم بدون صرف هزینه های بسیار نظیر آن را نمی توان ساخت. آن ها در فن کنده کاری عاج، اطلاعات کافی داشتند چنان که میز کلیسای سنت ایزیدور دو نئون و صندوق عاجی که در قرن یازدهم برای پادشاه اشبلیه ساخته اند شاهد زنده ای بر ادعای ماست. و همچنین جعبه ی عاج متعلق به کلیسای بایو که با نقره منبت کاری و روی آن زرکوبی شده و ساخته شده است و ظاهراً در گیرو دار جنگ های اروپایی ها آن را از مصر آوردند.(8)
چمبر دانشمند انگلیسی می گوید: «اگر مسلمانان به فرماندهی طارق بن زیاد در سال 711 میلادی به کنار جبل الطارق فرود نمی آمدند و از آن جا رهسپار سرزمین های اروپا نمی شدند معلوم و آشکار می شد که ما مردم اروپا چه زیان ها می دیدیم و تا چه اندازه از پیشرفت های کنونی دور می افتادیم.»

پی ریزی حکومت جهانی

دعوت پیامبر اسلام جهانی و همیشگی است و از این رو به پی ریزی حکومت و مدنیتی پرداخت که اصالت جاوید آن، جامعه ی مسلمانان را سزاوار ایجاد قدرتمندترین و شایسته ترین حکومت های جهانی می کند.
پیامبر اسلام (ص)، خود را رهبر تمام مردم جهان معرفی کرد و بدین طریق برای ایجاد وحدت بشر، حقیقتی بس عالی را به انسان عرضه داشت: «ما ترا جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.» (سوره ی انبیاء، آیه ی 107).
«من فرستاده ی خدای بر همه ی مردمانم.» (سوره ی اعراف، آیه ی 158).
بنابراین پیامبر نه تنها بنیان گذار آیینی است که طی چهارده قرن هر روز بر گسترش آن افزوده می شود بلکه، دولتی نیز تأسیس کرد که هم اکنون شاخه های آن بر روی جهان گسترده است و با وضع قوانینی آسمانی برنامه ای تنظیم فرمود که اداره ی هر کشوری - هرچه بزرگ باشد - با اجرای آن قوانین، به نیکویی میسر است و از خدمات بی مانندش به جهان انسانی آن بود که قدرت عظیم نیروهای بشری را با جنبه ی روحانی درآمیخت و منزلتش به مانند مذهبش بر اساس آزادی مبتنی بود و خوف از خدا و مسئولیت در پیشگاه خدا به این حکومت استحکام می بخشید.
دولتی را که پیامبر اسلام بنیان گذاری کرد بر مبانی و اصول روحی - اخلاق پی ریزی شد و در آن سازمان مقدس، اخلاق طبقاتی را ارزشی نبود، مردم و حاکم پیرو یک قانون بودند و پیامبر برای خویش حقی بیش از دیگران قایل نبود.(9)

خدمات فرهنگی مسلمانان در ترجمه ی آثار قدیمی

آنچه مسلمانان از آثار علمی کهن با جمع آوری، آن ها را از نابودی نجات دادند، کنسرو نکردند و در محل های بسته برای حفاظت از دست نور و هوا هم نگه داری نکردند، بلکه آن ها را از جایگاه های غیرطبیعی اعم از مدرن گرایی مانند امروز یا عتیقه و فراموش شده مانند آن زمان، به جایگاه زندگی روزانه منتقل کردند و در دسترس هر کس قرار دادند. مختصر آن که آن ها را ترجمه کردند. آن هم نه به زبان مسخ شده و خشک و غیرقابل فهم برای عموم که فقط محرم اسرار آن را بفهمند، مانند زبان لاتین در قرن هشتم میلادی در اروپا، بلکه به زبان زنده و قابل فهم برای دنیای آن روز اسلام، یعنی به زبان قرآن، و این زبان قرآن یعنی عربی که آموختنش یکی دیگر از ریشه های رشد تمدن اسلامی در سراسر جهان آن روز است، هر مسلمانی می بایست بتواند قرآن را به عربی بخواند و برای دیگری بیان کند. بنابراین هر مسلمانی عربی را می آموخت و عربی می فهمید. هر فرد از امت اسلامی شخصاً اجازه ی ورود به این مدینه ی علمی را دارا بود. نه فقط یک عده ی معدود و منزوی شده ی محرم اسرار، که در حاشیه ی ملت جای دارند. بدین ترتیب دانشمندان اسلامی به وسیله ی ترجمه های شان نیز بسیاری از آثار عتیقه ی یونان را از فقدان کامل نجات دادند. آثاری که اروپا هرگز بدون مسلمانان به آن ها دسترسی نمی یافت. کتاب های علم تشریح جالینوس، آثاری درباره ی مکانیک و ریاضیات از هرن، فیلو، و منلائوس آثاری درباره ی عدسی و نور از بطلمیوس و اثری درباره ی توازن از اقلیدس و درباره ی ساعت با فشار آب و حج شناور از ارشمیدس.(10)

تقلید از مسلمانان

از بقایای اسلامی در مراسم کلیسا هنوز چیزهایی مشاهده می کنیم مانند دعا کردن به وسیله ی تسبیح، که در اصل از هندوستان و از طریق اسلام در کلیسای رمی (کاتولیک) راه یافته است. وسایلی که در هنگام عبادت در کلیسا به کار برده می شوند مانند بخور دادن و چیزهایی که دود می کنند مثل کندور و صمغ معطر عربی و....، لباس های ابریشمی و گلدوزی شده، و دلق های مجللی که هنگام عبادت عابدان مقام کلیسایی به دوش خود می کشند، تا به امروز، در بالا بردن حالت جشن و تقدیس خداوند، در کلیسای کاتولیک اثر می گذارند.
این که تقلید از تمدن اسلامی تا چه اندازه در اروپا رایج بود می توان از لباس های اروپایی به طور کل، و از لباس های طوایف مختلف اروپایی و مدهای قرون وسطی به طور اخص مشاهده کرد. زن های اروپایی، پودر زدن را که قبلاً با آن ناآشنا نبودند از مسلمانان آموختند. مشرق زمین، این ماده ی ساخته شده ی خوش بو و طریقه تهیه اش را در اختیار اروپا گذاشت و مردهای اروپایی به تقلید از رهبر مسلمین، صورت های شان را به وسیله ی ریش گذاشتن زینت می کردند. حمام و شست و شوی بدن، به خصوص از چیزهایی است که به وسیله ی مسلمانان مجدداً به اروپا آموخته شد.(11)
سواد اروپا! امتی به مدرسه می رود. آیا اهمیت آن احتیاج به بیان دارد. ظاهراً آری. وقتی شخص به اروپای مرکزی در قرن های 9، 10، 11، و 12 میلادی با حداقل 95 درصد بی سوادش فکر می کند، در همان زمان که کارل کبیر (شارلمانی) در پیری به خودش زحمت می دهد این هنر مشکل و کمیاب، یعنی نوشتن را بیاموزد در همان زمان و حتی صد سال بعد نیز اشراف اروپا افتخار می کردند که نوشتن نمی دانند و در دیرها فقط چند نفر رهبان بلد بودند قلم به دست بگیرند.
در همین زمان در هزاران هزار مدرسه ی اسلامی در شهرها و دهات دختر و پسرها از شش تا یازده سالگی روی فرش های کوچک شان زانو می زدند و با مرکب متمایل به قهوه ای حروف و اعدادشان را روی لوح های تخته ای آغشته به موم نقش می کردند و آیه های قرآنی را هجی می کردند و آن چنان می آموختند تا این که از حفظ می توانستند دسته جمعی بخوانند و قدم به قدم به سوی دستور زبان و صرف و نحو قرآن به جلو بروند. این جاست که دوباره بین شرق و غرب دره ی عمیقی نمودار می شود. کتاب مقدس عیسی، فقط با کشورها سرو کار دارد. این کتاب با آدم هایی معمولی حرف نمی زند و در مقابل آنان سکوت محض است. تنها روحانی، زبان آن کتاب را می فهمد.
کشورهای اسلامی جز این بودند. حکومت اسلامی علاقه مند بد که امور رعایا در مسیر طبیعی و صحیح قرار گیرد. از این رو تعلیمات را به دست گرفت. بچه های طبقات مختلف به مدارس ابتدایی رفتند و آن هم در مقابل مبلغ کمی که برای همه امکان پذیر باشد و از زمانی که معلمین را حکومت بر سر کار می گمارد برای بچه های افراد بی بضاعت، مدرسه بدون شهریه بود.
رسمی شدن مدرک. وقتی محصلی درسش را تمام می کرد توسط پروفسوری اجازه نامه صادر می شد، هر اجازه نامه برای بازگو کردن درس شنیده یا خوانده شده ی محصل بود و در عین حال سندی دال بر قدرت علمی او در مورد مطالبی که در آن، بود. پس هر کس جواز دریافت می کرد، اجازه و حق تعلیم رسمی درسی را دریافت کرده بود. بنابراین حق مؤلف که سنت اعراب بود و در مدارس عالی اسلامی به شکل جواز دروس عمومیت یافت، با برقراری تشکیلات مدارس عالی در اروپا همین رسم به دانشگاه های اروپا راه یافت. این جواز درس مدارس عالی اسلامی در دانشگاه های اروپا به نام لیسانس نامیده شد که امروز هم هنوز در لغت زنده مانده است. و احتمالاً سند دیگری که در دانشگاه های اروپا داده می شود و آن را با کالورهآ می نامند و از همان اجازه ی تدریس است که در مدارس عالی اسلامی مرسوم بوده و آن را بحق الروایه می گفتند. مسلمانان با دانشگاه های شان که از قرن نهم میلادی شکوفایی داشت، و از زمان گریرت که با جریان ملاقات ها و روابط از آن طرف پیرینه ابتدا کم ولی رو به ازدیاد می رفت، اروپا را به فکر دانشگاه ها انداخته و زمینه را فراهم کردند. مراکز علمی اسلامی برای شغل های این دنیا علم به طور کلی نمونه ای را در برابر چشم اروپا قرار می داد. مسلمانان با توجه دادن رتبه و درجات انجمن علمی (آکادمی) به افراد و تقسیم بندی دانشکده ها و با روش تدریس خود به اروپا سرمشق دادند. آنان نه تنها سازماندهی دانشگاه بلکه مواد درسی آن را هم به مغرب زمین دادند.(12)

نظری به مشکلات جهان سوم

بدود تردید مشکل جهان اسلام این نیست که مبلغینی در میان زبان های دیگر ندارد و باز مشکل این نیست که افراد جدیدی مسلمان نمی شوند، بلکه مشکل بزرگ این است که مسلمانان از اسلام چشم می پوشند. از امتیازات و تمدن شرق و ارزش های آن رو بر می گردانند و به غرب روی می آورند و به همین جهت ما فقط از نظر نام، ولادت و نقشه جغرافیایی، مسلمانیم ولی عملاً از اسلام تا آن جا فاصله گرفته ایم که در قانون گذاری و روش زندگی خویش اثری از آن نمی یابیم. نیازی برای شاهد آوردن از افراد مختلف و نمایندگان و مسافرین ممالک اسلامی که به شرق و غرب می روند و باید از نظر مقامات دینی که دارند نمونه هایی باشند نداریم. خدا همیشه زمام امور را در دست دارد. خدای مهربان با فرستادن آیین اسلام، رسالت را برای جهانیان ختم کرد. بنابراین ما نباید منتظر باشیم که پیامبر دیگری پس از رسول اکرم (ص) بیاید که جهان را با رسالت جدیدی از تاریکی ها به سوی نور بکشانند. و نه قرآن جدیدی که انسان حیران را به سوی راه سعادت و رشد بکشاند. زیرا خدای مهربان قرآن را در میان ما به ودیعه گذاشته است که هر کس از آن متابعت کند گمراه نمی شود و آیینی فرو فرستاده است که هر کسی به آن عمل کند خطا نمی یابد. وظیفه ی مهم این است که جهان را از دین جاهلیتی که او را از هر طرف احاطه کرده است نجات بخشیم. ما در مرحله ی اول باید به آیین خود اعتماد کنیم. تا اساس زندگی خویش را در جمیع مراحل پی ریزی کنیم. در صورتی می توانیم از دیگری بخواهیم که به آیین ما ایمان آورد که ابتدا خود ایمان کامل به آیین مان داشته باشم. ایمان ما هم باید نمونه ی عالی و شایسته داشته باشد تا بتوانیم به جهان عرضه بداریم. اسلام ما فقط با اوصافی که در صدر اسلام داشت قدرت داشت جهان را اصلاح کند. ایمانی که تمام زوایای قلب مسلمانان را اشغال کرده باشد و کشته شدن در راه اسلام و دادن مال و جان برای مسلمانان لذت بخش باشد. مسلمان باید از قوانین و برنامه های سعادت بخش اسلام که شایسته ی آن است که جهان را به جنبش درآورد و آن را سعادتمند سازد، احساس غرور کند.
مسلمان باید با اعمال شایسته، و نیروهای پاک خویش، جهان را به سوی اسلام دعوت کند. مسلمان باید فقط قضاوت اسلام را بپذیرد و در تمام زندگی وی اسلام نفوذ داشته باشد.
ما وقتی اراده کردیم که موفقیت خویش را در رهبری جامعه ی انسانی، بار دیگر باز یابیم باید آن چنان اعتقادی داشته باشیم که اثرش در گفتار و کردار ما آشکار شود. این مطلبی که شاعر اسلام، دکتر محمد اقبال به آن عقیده دارد. وی معتقد است که مسلمان خلق نشده است که در مسیر امواج قرار گیرد و همدوش بشر، به هر کجا که می رود در حرکت باشد. مسلمان خلق شده است که جهان، اجتماع، و تمدن را رهبری کند، راه بشر را بنمایاند و اراده ی بشر را در دست گیرد. زیرا مسلمان دارای رسالت و اطلاعات قابل اعتماد و یقین است. مسلمان مسئول جهان، حرکت، و هدف آن است. بدین ترتیب مقام مسلمان مقام تقلید و پیروی از دیگران نیست. مقام مسلمان مقام رهبری، زمامداری ارشاد، راهنمایی، و فرماندهی است. هرگاه روزگار با وی ناسازگاری کرد و اجتماع نافرمان شد و از راه راست منحرف گردید، نباید تسلیم روزگار شود و تکالیف خود را بگذارند، بلکه مسلمان باید علیه ناسازگاری ها بپاخیزد و به مبارزه بپردازد و دایماً در نبرد باشد تا خدا سرنوشتش را تغییر دهد.
به طور حتم وقتی این برنامه ها به ثمر رسید و خدا اراده کرد که مسلمانان را از خواب غفلت بیدار سازد و از سقوط نجات بخشد؛ از نسل جدید مردانی مسلمان، که حقیقتاً مسلمان اند، به وجود می آورد که قهرمان، و برای دین و ملت خویش امین باشند. آن وقت تمام توجه آنان باز گرداندن مجدد اسلام و جهان اسلام است.

پی نوشت ها :

1. موسوی لاری، سید مجتبی، سیمای تمدن غرب، صص. 147، 173 و 174.
2. شیخ الرئیس ابوعلی سینا، از قریه خورمثین نزدیک بخارا (370 - 428 ه.)، فیلسوف، پزشک، عالم ریاضی، منطق و هیئت (علوم طبیعی و ماوراءالطبیعه.).
3. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ج. 7، ص. 759.
4. زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلامی، ج. 3، ص. 279.
5. موسوی لاری، سید مجتبی، سیمای تمدن غرب، ص. 183.
6. موسوی لاری، سید مجتبی، سیمای تمدن غرب، صص. 186، 189، 288.
7. لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب.
8. موسوی لاری، سید مجتبی، سیمای تمدن غرب، صص. 199، 196، و 197.
9. حجازی، فخرالدین، نقش پیامبران در تاریخ تمدن انسان، ص. 125.
10. هنگه، زیگرید، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه ی مرتضی رهبانی، ج. 2، صص. 268 و 275.
11. فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه ی مرتضی رهبانی، ص. 295.
12. هونکه، زیگرید، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه ی مرتضی رهبانی، ج. 2، صص. 296 - 297.

منبع : تاریخ آموزش و پرورش اسلام و ایران

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط