بازشناسی نقش عاشورای حسینی و انتظار مهدوی در ایجاد به هویت انقلاب اسلامی

در این مقاله پس از پرداخت اولیه به مفهوم هویت، یک گونه شناسی از هویت در حوزه ی نهادهای اجتماعی (مانند انقلاب) ارائه خواهد شد. در این گونه شناسی سه هویت تأسیسی تداومی و غایتی تعریف و تبیین خواهد شد و در نهایت
دوشنبه، 18 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بازشناسی نقش عاشورای حسینی و انتظار مهدوی در ایجاد به هویت انقلاب اسلامی

 

بازشناسی نقش عاشورای حسینی و انتظار مهدوی در ایجاد به هویت انقلاب اسلامی
 


نویسنده: دکتر محمد صادق کوشکی (1)



 

موضوع مقاله

در این مقاله پس از پرداخت اولیه به مفهوم هویت، یک گونه شناسی از هویت در حوزه ی نهادهای اجتماعی (مانند انقلاب) ارائه خواهد شد. در این گونه شناسی سه هویت تأسیسی تداومی و غایتی تعریف و تبیین خواهد شد و در نهایت سعی خواهد شد تا این سه گونه از هویت در عرصه ی هویت انقلاب اسلامی بازکاوی شود و ثابت شود مقوله ی عاشورای حسینی تأمین کننده ی بار محتوایی و ایجاد کننده ی به هویت تأسیسی و تداومی انقلاب اسلامی و مقوله ی انتظار مهدوی سازنده ی هویت غایتی انقلاب اسلامی بوده است.

روش مقاله

ضمن بهره گیری از روش کتابخانه ای و تحلیل تاریخی، ساخت مفاهیم جدید در حوزه ی هویت نیز مورد توجه قرار خواهد گرفت و پدیده ی تاریخی انقلاب اسلامی بر مبنای روش نقلی بر مفاهیم ابداعی حوزه ی هویت منطبق خواهد گردید.

نتایج تحقیق:

اثبات ایجاد هویت انقلاب اسلامی بر دو رکن مفهومی - تاریخی و عاشورا و انتظار
اثبات بهره مندی هویت تأسیسی و تداومی انقلاب اسلامی از پدیده ی عاشورای حسینی و ایجاد هویت غایتی
انقلاب اسلامی براساس انتظار مهدوی

کلید واژه ها:

هویت، انقلاب اسلامی، عاشورای حسینی، انتظار مهدوی، هویت تأسیسی، هویت تداومی، هویت غایتی،

مقدمه

طرح موضوع و هدف مقاله

پدیده ی انقلاب اسلامی ایران چه به عنوان یک رخداد بی نظیر سیاسی - اعتقادی و چه به عنوان یک تحول عمیق فکری در عرصه ی زندگی اجتماعی انسان منشأ مباحثات و تأثیرهای گوناگونی در فضای جامعه ی ایران و عرصه های بین المللی شده و تأثیرهای آن نه تنها بر دیروز و امروز که مشخصاً بر فردای جامعه ی بشری انکار ناپذیر است بی شک هر گونه مواجهه با این پدیده (اعم از جانبدارانه و غیر آن) بدون شناخت ماهیت آن نه تنها مثمر ثمر نخواهد بود که بر میزان ابهام نسبت به آن خواهد افزود و کار را بر اندیشه های مشتاق تعامل با انقلاب اسلامی دشوار تر از پیش خواهد نمود. از سوی دیگر صبغه ی ماهیت فرهنگی - اعتقادی این رویداد کم نظیر بشری باعث شده تا در مسیر شناخت ماهیت آن، مقوله ی هویت انقلاب اسلامی و شناسایی آن در زمره ی گام های نخست محسوب شود. نوشتار حاضر تلاش می کند تا ضمن ارائه ی مفهوم برگزیده ی خود از مقوله ی هویت به شناسایی پدیده های مؤثر بر ساخت، تداوم و غایت (شکل مطلوب) هویت انقلاب اسلامی بپردازد، چرا که بدون این شناخت هر گونه تلاش در زمینه ی آسیب شناسی و دفاع از انقلاب اسلامی یا ترویج آن راه به جایی نخواهد برد.

مفروضات تحقیق

مفروض اساسی این تحقیق تأثیرپذیری انقلاب اسلامی از مقولات عاشورای حسینی و انتظار مهدوی است و بنای نوشتار حاضر بر این پایه استوار می گردد که عاشورای حسینی و انتظار مهدوی (و مفاهیم مرتبط) به عنوان دو مقوله ی اعتقادی در فرهنگ شیعی تأثیرهایی مؤثر و عمیق بر هویت انقلاب اسلامی بر جای گذارده است.

فرضیه ی تحقیق

عاشورای حسینی در ایجاد و تداوم هویت انقلاب اسلامی تأثیر گذارده است؛ حال آنکه انتظار مهدوی ایجاد کننده ی غایت و آرمان انقلاب اسلامی به شمار می آید.

ایجاد تحقیق

نوشتار حاضر از یک مقدمه و سه فصل تشکیل می گردد، فصل نخست به بررسی مفهوم هویت و ادبیات رایج در خصوص آن می پردازد و طی آن مفهوم برگزیده از هویت ارائه خواهد شد. فصل دوم مباحثی در خصوص سنخ شناسی هویت (به ویژه هویت پدیده های فراگیر اجتماعی - اعتقادی) بر پدیده ی انقلاب اسلامی بر مبنای روش نقلی و براساس دیدگاه ها و نگرش های بنیان گذار انقلاب، شاکله فصل سوم را تشکیل خواهد داد و در نهایت جمع بندی و نتیجه گیری کاربردی صورت خودهد گرفت.

روش تحقیق

روش تحقیق در نوشتار حاضر ترکیبی از روش های توصیفی و نقلی است که مبنای استدلال تحقیق و اثبات فرضیه ی آن استناد به اقوال و آراء مؤید فرضیه از منابع ناهمگون و غیر همسو (مؤید و مخالف انقلاب اسلامی ) خواهد بود.

فصل اول

تعریف هویت

مفاهیمی چون هویت و فرهنگ از کلید واژه های اساسی در علم جامعه شناسی به شمار می روند. اگر چه نمی توان ترمینولوژی دقیقی برای این واژگان یافت اما آنچه یقینی است این است که تدوین و تنظیم علمی و تئوریک مفاهیم فوق از دستاوردهای کلاسیک شدن دانش در نهاد دانشگاه است.، le page,) robert B., Tabouret- keller, Andre (1985) p 128)
درباره ی تعریف هویت دیدگاه یکسانی میان دانشمندان علوم اجتماعی و روانشناسی وجود ندارد؛ اما آنچه در این رابطه واضح و مسلم به نظر می رسد این است که هویت رابطه ی مستقیم و انطباق نسبتاً جامعی با فرهنگ هر فرد و جامعه دارد. تمامی تعاریف موجود درباره ی هویت به رغم پراکندگی در نحوه پرداخت واژگان و تنظیم عبارت ها و اصطلاحات از یک پارادایم واحد پیروی می کنند و آن این است که:
هویت تعریفی است که می توان براساس ارزش ها و باورها آداب سنن هنجارها و... از یک فرد یا جامعه ارائه کرد. به تعبیر دیگر هویت برآیند چیستی فرهنگی هر فرد یا جامعه در واقع حاصل جمع عناصر فرهنگی فرد با جامعه است. هویت در فرهنگ معین این چنین تعریف شده است: آنچه موجب شناسایی فرد باشد. براساس این تعریف یک خود (self) وجود دارد و یک دیگری (others) فلذا هویت در تعارض و اختلاف با دیگران پا به عرصه مطالعات اجتماعی و فرهنی می گذارد.
نخستین مفهومی که همراه و در هویت شناسی به کمک ذهن می آید مفهوم جنجالی و پر رمز و راز فرهنگ است. در واقع شناخت تعریف و فهم کارکرد هویت مسبوق به شناخت ماهیت و کارکرد فرهنگ است. فرهنگ هم در ادبیات فارسی و هم در لاتین به معنای پروراندن و تعالی بخشیدن است. (رفیع پور، 1385، ص 295) در این باره می توان به دیدگاه های مختلفی از دانشمندان مشرق زمین و مغرب زمین اشاره کرد. بعنوان مثال مولانا شاعر پر آوازه ی ایرانی در یکی از مثنوی های خود می گوید:

ای برادر تو همه اندیشه ای
مابقی خود استخوان و ریشه ای

گر بود اندیشه ات گل گلشنی
ور بود خاری تو هیمه گلخنی

یا مثلاً خواجه عبدالله انصاری، عارف و شاعر ایرانی، می گوید:

گر در طلب جوهر جانی جانی
گر در طلب گوهر کانی آنی

من فاش کنم حقیقت مطلق را
هر چیز که در جستن آنی آنی

دانشمندان غربی نیز دیدگاه هایی متفاوت درباره ی تعریف هویت دارند این دانشمندان از آنجا که صرفاً در گفتمان ماتریالیستی تفکر می کنند و با غایات پوزیتیویستی می اندیشند؛ لذا در تعریف هویت نیز صرفاً جنبه های لمسی و حسی فرهنگ را لحاظ نموده و از ابعاد معناگرایانه و متافیزیکی فرهنگ غفلت نموده اند. (رفیع پور، 1385، ص295).

انواع هویت و خاستگاه آن

هویت از دو سطح فردی و جمعی تشکیل می شود که در متون جامعه شناسی هویت جمعی به زیر گروه هایی چون هویت گروهی و هویت ملی نیز تقسیم می گردد. در این میان آنچه مهم به نظر می رسد چگونگی پیوند میان هویت فردی با هویت جمعی است. نخستین اصلی که در مطالعه ی چیستی پیوند میان هویت فردی با هویت جمعی باید به آن توجه کنیم این است که هویت های فردی معمولاً به مرجع ضمیر خود مراجعه می کنند و با هر گروهی که احساس تجانس و تشابه بیشتری نمایند به سوی همان هویت جمعی سوق می یابند. (فرامرز رفیع پور، 1385، ص 133) در یک چنین فرایندی که هویت های جمعی برای افزایش دامنه ی قدرت خود با هویتهای جمعی دیگر همواره در حال رقابت و بعضاً در حال منازعه هستند الگو سازی نقش تکنیکی بسیار قدرتمندی را بازی می کند به این معنا که معماران، مفسران و عملیاتی کنندگان هویت های جمعی همواره تلاش می کنند برای جذب و افزایش اعضای جدید، الگوهایی از غایت های هویتی مطلوب خود را به نمایش بگذارند تا هواداران و یا انتخاب کنندگان، تصویری روشن از هویت غایی که در نهایت بدان دست خواهند یافت، داشته باشند، که این هویت غایی برایند نهایی هویت اولیه یا همان هویت مبنایی است که نقطه ی تفاوت یک هویت جمعی با دیگر هویت های جمعی است.
هویت ها به طور کلی یا خاستگاه دینی دارند و تعالیم و آموزه های الهی و وحیانی در ایجاد آن نقش محوری بازی می کند و یا مادی هستند و آرمان ها و ارزش ها و غایات دست ساز بشری تعیین کننده ی سمت و سوی هویت هاست.

فایده و کارکرد اجتماعی هویت

نخستن عرصه ای که هویت بسان یک موجود مجازی و نامرئی خود را در آن نشان می دهد حوزه فرهنگ است. به تعبیر دیگر، فرهنگ عرصه ای است که هویت در موضوعات مختلف سیاسی دینی اقتصادی قومی و... به عینیت در می آید و شکل و قالب لمسی و حسی (مورد شناخت با حواس شناختی) به خود می گیرد. (همان ص297). بنابراین اجتماع به عنوان ساحت تعامل انسان ها با یکدیگر و میدان بروز و ظهور جهت گیری های جمعی و تاریخی در اتمسفری زیست و رشد می کند که فرهنگ نام دارد. در واقع فرهنگ به مثابه رحمی است که جنین جامعه در درون آن حیات و بالندگی می یابد و طبیعتاً هر میزان که این رحم از قوت و قدرت بیشتر برخوردار باشد قوام و استواری جامعه در ابعاد گوناگون نیز بیشتر خواهد بود. از آنجا که هویت چه در سطح فرد و چه در سطح اجتماع به شکل فرهنگ، میوه دهی می کند و هر گونه انتظار برای داشتن میوه های شیرین و مطلوب فرهنگی مسبوق به داشتن هویتی پیشرو و تعالی بخش است. فلذا کارکرد اجتماعی هویت را می توان در نوع فرهنگی یافت که از آن زایش می یابد و سمت و سوی حرکت اجتماع در ابعاد گوناگون را تعیین می کند. هویت در اندیشه ی دینی متغیری وابسته به ارزشها و آرمان ها و قواعد مبنایی آفرینش است به این معنا که در فلسفه ی دینی اول، هویت منبعث از فرهنگ دینی اصالت دارد و دوم، انسان ها موظف و مکلف به انتخاب چنین هویتی برای برخورداری از تعالی و نجات از هبوط شیطانی هستند و چند در چنین انتخابی الزام وجود دارد اما اجبار وجود ندارد (لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی؛ سوره ی بقره آیه ی 256)
کارکردهایی که برای هویت می توان در نظر گرفت عبارتند از:
1. انسجام و همبستگی ملی.
2. ایجاد آگاهی ملی و جهت دهی به زندگی اجتماعی
3. تعیین سازوکارهای فرهنگ سیاسی (به معنای چهار چوب حفظ کننده ی مدنیت و انتظام ملی)
با توجه به کارکردهای فوق می توان دریافت که هویت به مثابه ی تکیه گاهی است که جوامع در گذر تاریخی خود به سوی آینده به آن تکیه می کنند، هویت ها به هر میزان که از مبانی و غایات منطقی و منظم برخوردار باشند و توان تولید سیاست در زمینه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را داشته باشند در رهگذر پر آشوب گسست های فرهنگی و تعارض های هویتی سر به سلامت می برد و توان حفظ و صیانت از اعضا و بهره مندان خود را خواهد داشت. به همین منظور نقش الگوهای تاریخی و ملی چه باستانی و چه معاصر در این جهت بسیار مهم بوده و در صورت ترجمه ی مستمر و بروز این آرمان ها و الگوها برای نسلها ی جدید می تواند قدرت بی پایانی در بسیج پتانسیل های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی برای تحقق و صیانت از موجودیت یک ملت و جامعه پدید آورد.

فصل دوم

گونه شناسی هویت

براساس آنچه از تعریف هویت در فصل پیش گفتیم و ارتباط ارگانیک آن با مقوله ی فرهنگ را بر شمردیم به راحتی می توان نقش هویت های فردی و جمعی در ایجاد تحولات مهم تاریخی (به ویژه در جوامع در حال گذار) را دریافت، در این گونه جوامع که بنا به دلایل متعدد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، رژیم پیشین کار آمدی و مشروعیت خود را از دست می دهد و ضرورتاً باید جای خود را به صورت بنیادین و رادیکال به نظامی نوین و اساساًًًًً متفاوت با فلسفه ی سیاسی - فرهنگی خود بدهد، نقش اقتصادی جمعی و تاریخی توده ها در تعیین سمت و سو و چهارچوب های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رژیم جدید نقش محوری و اساسی است.
آنچه در این زمینه توجه به آن ضروری می باشد و در فهم چیستی و ماهیت تحولات جدید کلید اصلی این شناخت به شمار می رود این است که هویت جمعی ایجاد کننده ی به سمت و سو و قالب و محتوای نظام جدید به یکباره پدید نمی آید، بلکه در واقع نوعی هویت سرکوب شده و کتمان مانده ای است که در گذر زمان و بنا به دلایل گوناگون تاریخی به حاشیه ی حیات اجتماعی رانده شده و عموماً در حوزه ی حیات فردی به حیات خود ادامه می دهد و در صورت بروز ظهور جمعی هم رنگ و بوی آئینی و موسمی دارد و کارکردی عمدتاً یادبودی خواهد داشت.
هر چند این نوشتار مجال و هدف آسیب شناسی علل ابتلای هویت اسلامی - شیعی مردم ایران به این رخوت و ناکارآمدی اجتماعی سیاسی و اقتصادی را ندارد، به اجمال باید گفت از آنجا که همین هویت سرکوب شده توانست در پرتو برداشت های انقلابی و کارکرد گرایانه بنیان گذار انقلاب اسلامی نقش آفرینی بنیادینی در ایجاد به سازمان سیاسی اقتصادی و اجتماعی و حتی نظامی ایران معاصر بازی کند؛ لذا دقیقاً به دلیل همین قدرت کارکرد گرایان، هویت یاد شده بدست عوامل گوناگون دچار جعل مبانی و غایات شده و از انتفاع ساقط شده بود.
بر همین اساس رهبر انقلاب اسلامی ضمن ارائه ی برداشت و تلقی های انقلابی شجاعانه و ناب از هویت اسلامی و شیعی، کارکرد اجتماعی و سیاسی این هویت را به آن بازگردانده و با تکیه بر همین هویت توانست انقلاب اسلامی را در مرحله ی پیدایش و تکوین بنیانگذاری نمود. بسیج هوشمندانه آگاهانه و انقلابی توده های مردمی را سازماندهی نماید و پس از پیروزی انقلاب نیز در بزرگترین بحران امنیتی - نظامی پیش روی جمهوری اسلامی یعنی جنگ تحمیلی، نظام نوپای مبتنی بر هویت اسلام و عاشورا را از این گرداب هائل نجات دهد و در نهایت نیز غایت تاریخی و اتوپیایی انقلاب اسلامی را در قالب انقلاب جهانی امام مهدی (عج) برای مردم ایران الگوسازی و هدف گذاری نماید. این سه فاز از هویت که در تحولات تاریخ ایران معاصر به وضوح تأثیر داشته و منشأ آثار عمیق و مانایی در تحولات داخلی منطقه ای و بین المللی شده است، به شرح زیر مورد تشریح و دسته بندی است:

الف: هویت تأسیسی:

هویت تأسیسی هویتی است که فرد یا جامعه در ابتدای سازماندهی به پتانسیل ها و توانمندی های خود به استناد ذهنی و عملیاتی به آن بروز و ظهور کردار فردی و جمعی خود را بر پایه ی آن پایه ریزی نموده است و دلایل انگیزشی و ایدئولوژیکی خود را از متن این هویت استخراج می کند و مورد بهره برداری قرار می دهد. در انقلاب اسلامی ایران، اسلام راستین و عاشورای حسینی به مثابه اوج تقابل جبهه ی حق با جبهه ی باطل (و مادی گرای متظاهر به حق گرایی) به عنوان هویت تأسیس کننده ی انقلاب اسلامی به کارگیری شده است و با توجه به ریشه های تاریخی و رسوخ عاطفی و ایدئولوژیکی و عمیق این هویت در فرهنگ تاریخی ایرانیان، توانست یکبار دیگر جنبشی فکری سیاسی هم سنگ تقابل جبهه ی حق با باطل در صدر اسلام را پدید آورد.

ب. هویت تداومی:

هویت تداومی هویتی است که پس از شروع یک فرآیند برای استمرار فرایند یاد شده و به منظور جلوگیری از انحراف آن از مبانی و مبادی اولیه باید همپای وضعیت های نوین، حفظ و تداوم یابد.
در انقلاب اسلامی ایران به دلیل تعارض فکری و ایدئولوژیکی انقلاب اسلامی با نظام سلطه ی بین المللی تداوم و هویت عاشورایی و اسلام اصیل و انقلابی تنها عاملی است که تا کنون امداد رسان مواجهات بنیادین انقلاب اسلامی با مستکبران بین المللی و منطقه ای در عرصه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بوده است. تداوم این هویت و از آن مهم تر لزوم تداوم این هویت در آثار شنیداری و مکتب امام خمینی به عنوان ترسیم کننده ی مبانی و غایت انقلاب اسلامی از فراوانی بسیاری برخوردار است که در ادامه این فصل به آن استناد خواهد شد.

ج. هویت غایتی

اگر تحولات تاریخی را در یک نمودار خطی فرض نماییم می توانیم برای فرایندها و گذارهای تاریخی نقطه ای را در نظر بگیریم که در اندیشه ی سیاسی و به عنوان نقطه ی ایدئال یا آرمانی یا مدینه ی فاضله از آن یا د می شود و در واقع هدف هنجاری آن تحولات و رویدادها به شمار می رود. این غایات تاریخی (یا همان مدینه ی فاضله) دقیقاً محل تحقیق جمیع اهداف، آرمان ها تصورات تاریخی یک مکتب و ایدئولوژی است. از نقطه نظر آسیب شناسی هویت هر میزان که یک هویت در مرحله ی تداوم و در نقطه ی غایت انطباق جامع و راستینی با هویت تأسیسی داشته باشد به همان میزان از سلامت محتوا و قالب نیز برخوردار خواهد بود و تضمین کننده ی سلامت هنجارها، شیوه ها طرح ریزی ها و سیاستگذاری های خرد و کلان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی خواهد بود. به این معنا که اگر هدف غایی یک فرایند تاریخی و یک جنبش فرهنگی سیاسی برای پدید آورندگان آن جنبش و نیز هواداران آن، روشن، عینی و شناخته شده باشد و از استفهام های معرفتی و هنجاری عاری باشد، به همان میزان می توان به پیروزی آن تحول در مواجهه با بن بست ها و معضلات ایجاد شده به دست رقیبان و مخالفان امید وار بود.
در انقلاب اسلامی ایران اتصال این انقلاب به انقلاب جهانی و حضرت مهدی و لزوم توجه حکومت و مردم به اصل انتظار ایجابی به معنای فراهم سازی مقدمات لازم تحقق یک وعده ی تاریخی از توصیه های مؤکدی است که امام خمینی به عنوان هدف و هویت غایی انقلاب اسلامی به آن تصریح و تأکید داشته است و در ادامه ی این فصل به مصادیقی از آن به عنوان مثال اشاره خواهد شد.
یکی از روش های متداول علمی برای ارزیابی و بررسی ماهیت و علل پدید آورنده ی تحولات مهم اجتماعی و سیاسی به دیدگاه ها و طرز تلقی مخالفان آن تحولات است که این اصل عمدتاً با هدف پرهیز از جانبداری در پژوهش و رعایت اصل بی طرفی در شناخت حقایق تاریخی به کارگیری می شود.
انقلاب اسلامی به عنوان یک تحول بنیادین اجتماعی و سیاسی در سطوح داخلی منطقه ای و بین المللی که مبانی و غایاتی ضد مشهورات و مقبولات رایج در دنیای معاصر دارد و به دلیل همین تضاد فلسفی با بنیان های فکری مدرنیته ی غربی - که کشور ما را نیز قبل از انقلاب در آستانه ی سیطره ی کامل قرار داده بود - مورد توجه و بررسی بسیاری از نویسندگان و سیاستمداران روزنامه نگاران و مراکز علمی و پژوهشی و... قرار گرفته است. اگر چه بسیاری از این بررسی ها و تحلیل های مخالفان انقلاب اسلامی می تواند مصداق مثل معروف «دزدی با چراغ» باشد، از سوی دیگر نیز می تواند بازگشت و رجوع انقلاب اسلامی به مرجعی کاملاً متباین و متضاد با فرهنگ و غایات ماتریالیزم معاصر را اثبات نماید و اهداف متعالی و آرمانی انقلاب اسلامی و آلوده نبودن این پدیده به اغراض سیاسی رایج و متعارف در انقلاب های جهان و مبارزات سیاسی را به نمایش می گذارد.
در میان تحلیل های مخالفان انقلاب اسلامی، دیدگاه های مخالفان داخلی و به ویژه بازماندگان رژیم سلطنت پهلوی از این پدیده ی شگرف از ویژگی ممتازی برخوردار است. این مخالفان از آنجا که خود با نگاه مستقیم و بی واسطه، چگونگی پیدایی و پیروزی انقلاب اسلامی را لمس و تجربه می کردند و برداشت نسبتاً صحیحی (در مقایسه با تحلیل گران خارجی) از ماهیت و جوهره ی ایجاد کننده با انقلاب اسلامی ارائه کرده اند و اگر چه با توجه به فرصت و مجال این نوشتار نمی توان تمامی این آراء و دیدگاه ها را گردآوری، دسته بندی و بررسی محتوایی نموده، به عنوان مثال بخشی از این دیدگاه ها را برای شناخت طرز تلقی مخالفان انقلاب اسلامی از ماهیت و هویت ایجاد کننده ی انقلاب اسلامی در سه سطح تأسیس، تداوم و غایت بر می شماریم:

الف: هویت تأسیسی:

کمتر نویسنده یا سیاستمداری را می توان در حوزه ی تحلیل علل و زمینه های به وجود آوردنده ی به هویت تأسیس کننده ی انقلاب اسلامی یافت که دین را به عنوان مرکز گردش پرگار انقلاب اسلامی ذکر نکرده باشند. حتی کسانی که در نظام سیاسی پیش از انقلاب در دستگاه پهلوی مسئولیت سیاسی و اجرایی داشتند و اوج اقتدار سیاسی و نظامی رژیم پهلوی و حمایت های همه جانبه ی اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی قدرت های خارجی به ویژه آمریکا از رژیم شاه را از نزدیک می دیدند از نقش مذهب و دین به عنوان شگفت انگیزترین متغیر در بسیج مردم و هدایت تمامی مطالبات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی یاد نموده اند. به عنوان مثال فریدون هویدا در کتاب سقوط شاه درباره ی عامل هویت بخش انقلاب و پدید آورنده ی آن می نویسد: مردم سر بزیر ایران قدرت رام نشدنی خود را از ایمان و اعتقاد مذهبی عمیق کسب کرده اند؛ قدرتی که آن را به تلاطم انداخته است (هویدا، 1365، 218).
درباره ی هویت تأسیسی انقلاب اسلامی نکته ی بسیار مهمی که قابل از هر چیز باید به آن توجه معرفت شناسانه و کارکردی داشته باشیم این است که دین اگر چه عامل انگیزاننده و هویت بخش به مبارزات انقلابی مردم علیه دستگاه سلطنت پهلوی بود، همین دین تا چند سال پیش از آغاز نهضت اسلامی در ذهن و دل توده های مردم جاری و حاضر بود؛ لکن هرگز قادر به هویت بخشی به زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایرانیان نبود. با ظهور حضرت امام خمینی و ارائه برداشت های کارکردگرایانه به دست ایشان از دین و دعوت ایشان از مردم برای ایجاد جنبه ای گوناگون حیات فردی و اجتماعی براساسی مبانی و غایات دینی، اسلام به عامل هویت بخش در شروع مبارزات مردم علیه دستگاه سلطنت پهلوی تبدیل شد.
در این میان نقش نمادهای مبارزاتی شیعی که در صدر آن ها حادثه ی عاشورا قرار دارد در بسیج و متمرکز سازی انرژی انقلابی مردم به دست امام خمینی نقش کاملاً محوری و اصلی داشته است. عاشورا در واقع فراتر از منازعه ی سیاسی بر سر حکمرانی و کسب قدرت سیاسی عبارت است از آرمان گرایی معطوف به دستورهای دینی و از جان گذشتگی و دست شستن از مواهب دنیای مادی برای تحقیق اهداف و آمال متعالی دینی. لذا استفاده از نماد عاشورا و عامل شهادت به عنوان برّنده ترین سلاح در دست مجاهدان برای رویارویی با ابزارهای مادی قدرت های مستکبر و جبار یکی از اصلی ترین شیوه های مبارزاتی امام خمینی را تشکیل می دهد که نقش تعیین کننده ای در هویت بخشی به چیستی مبارزات انقلابی علیه رژیم پهلوی داشته است. در همین ارتباط آندره گلوگمان، فیلسوف معاصر فرانسوی، در مقاله ای در نشریه ی آبسرواتور در تاریخ 11 ژوئن 1979 نوشت: توجه به آمیزه ای که از مذهب و نیروی جوان در ایران به وجود آمده بود راز اصلی سقوط شاه را مکشوف می کند. در این میان اگر کسی به اهمیت نقش شهادت در مذهب شیعه نیز آگاهی داشته باشد به خوبی می داند که در این مذهب اگر کسی کشته شود قدرتش از قدرت کسی که او را کشته است افزون تر خواهد شد.
عاشوار در واقع نماد رویارویی دو جبهه یا عدم تناسب و برابری قوا و در عین حال و به رغم پیروزی جبهه قدرتمند، نشانه پیروزی عده ی کم ولی معتقد به آرمان های دینی و غیر ماتریالیستی است. مینو صمیمی درباره ی نقش عنصر شهادت در پی ریزی پایه های نخستین نهضت اسلامی ایران می نویسد: کسانی که در قم به دست مأموران رژیم کشته شدند از سوی مردم لقب شهید اسلام گرفتند و این به قیام همگانی علیه شاهنشاهی منجر شد. (صمیمی، 1368، 220)
وی حتی در بخش دیگری از دیدگاه های خود ضمن انتقاد از روش اصلاحات و سمت و سوی آن در زمان محمد رضا شاه اذعان می دارد که اگر بنا بود اصلاحات ریشه ای در کشور به اجرا در آید ناگزیر می بایست عامل مذهب مورد توجه قرار می گرفت و اعتقادهای مذهبی مردم محروم که اکثریت جامعه را تشکیل می دادند به عنوان یک نیروی پر اهمیت اجتماعی در محاسبات گنجانده می شد. (صمیمی، 1368، 149)
اساس مبارزات حق طلبانه به دلیل غایات غیر مادی خود و نیز اتکای ابزاری به از جان گذشتگی مبارزان و مسلح شدن به سلاح ایمان و عقیده، طرفدارانی خاص و مؤمن به مبانی و اهداف خود را نیاز دارد.
لذا رهبران انقلاب و سازمان دهندگان به مبارزات ضد رژیم پهلوی همواره تلاش می کردند مسیر مبارزات اسلامی را از هر گونه توجهات مادی و مرسوم های رایج در کشمکش های سیاسی متعارف در دنیا پاک و منزه نگه دارند و عرفان و جهاد اسلامی را توأماً و پا به پای هم پیش ببرند. از این رو در زمان های خاص مثل ماه های رمضان و محرم که عموم مردم به دنبال عبادات و آئین های سوگواری امام حسین (علیه السلام) به لحاظ روحی و عاطفی از دلبستگی های دنیا نسبتاً رهاتر از گذشته می شوند موج اعتراضات و مبارزات شتاب فزاینده ای بخود می گرفت. مثلاً موقعی که ماه رمضان57 فرا رسید جنبه های مذهبی انقلاب نمودارتر شد و تظاهرات های گسترده ای بیاد شهیدان انقلاب برگزار شده و در اغلب آن ها از مردم خواسته شد تا کسانی که معقتد به خدا، آگاه به فلسفه ی شهادت امام حسین (ع) و خواهان برقراری عدالت در جامعه هستند برای انهدام خاندان پهلوی متحد شوند. در پایان ماه رمضان 200هزار نفر در خیابان ها به راه افتادند و در حالیکه کفن به تن داشتند فریاد می زند و آماده اند جان خود را در راه دین قربانی کنند. (صمیمی،1368، 233).
به این ترتیب عاشورا به عنوان نماد مبارزه ی حق طلبانه علیه ستمگران به رغم نابرابری در ابزار مبارزاتی و نیز تفاوت ماهوی مبارزات حق طلبانه با دیگر انواع مبارزات سیاسی چه از حیث مبانی و چه از حیث غایات، عنصر اصلی ایجاد کننده ی به هویت تأسیسی انقلاب اسلامی به شمار می رود.

ب. هویت تداومی:

از آنجا که انقلاب اسلامی ایران برمبنای اهداف فردی، گروهی، حزبی و در یک کلام بر مبنای اهداف دنیایی و ماتریالیستی ایجاد نشده بود و آرمان های ناب و مقدس انسانی، الهی و دینی چهارچوب و محتوای انقلاب اسلامی را تشکیل می داد؛ لذا در مرحله تداوم انقلاب یعنی در دوران پس از پیروزی نیز همان هویت تداوم بخش حیات و استمرار این نهضت به شمار می رود. انقلاب اسلامی از آنجا در دوران مبازرات با نمادین کردن تعالیم دینی در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی توانسته بود سیل عظیم مردم را در مسیر سرنگونی رژیم پهلوی، به کارگیرد. در دوران پس از پیروزی نیز باید ضمن عملی کردن آرمان ها و آرزوهای تعالی بخش اسلام اول، پای بندی نظام جدید به اهداف اعلام شده در دوران مبارزات، را نشان دهد و دوم، ضمن صیانت از عوامل و متغیرهای هویت بخش در دوران پیدایی و تأسیس نهضت دوران تداوم انقلاب را نیز با استفاده از همان هویت به پیش ببرد. هویت عاشورایی انقلاب اسلامی هویتی زوال ناپذیر در مسیر مبارزه ی مستمر با ستمگران جهانی و قدرت های مستبد و بین المللی است؛ لذا عاشورا همچنان به عنوان عامل هویت بخش در دوران تداوم انقلاب اسلامی به شمار می رود.
استمرار هویت تأسیس انقلاب اسلامی در دوران تداوم آن باعث استمرار همراهی مردم با جمهوری اسلامی شده و در واقع مردم تحقق نسبی آرمان ها و آرزوهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود را در برنامه ها و سیاست های جمهوی اسلامی مشاهده می کنند. در همین ارتباط مینو صمیمی می نویسد از نظر من که ایرانی ها را می شناسم هیچ جای تعجب نیست که توده ی مردم ایران با ایمان خالصانه ای که در آن ها سراغ داریم اوضاع رژیم فعلی را به مراتب بیش از تشریفات و ظواهر مجلل رژیم قبلی با هویت خویش سازگار می دانند. (صمیمی، 1368، ص 14)
نکته ی بسیار مهمی که در اینجا ذکر آن از منظر جامعه شناسی دین کاملاً ضروری به نظر می رسد این است که مردم ایران با هوش و عقل و جمعی خود به سهولت میان هویت و معاش خود تفاوت قایل شده و از سوی دیگر به درستی، اولویت هویت بر نیازهامندی های مادی را تشخیص داده و حرکت های تاریخی و اقدم های جمعی خود را بر مبنای این دو اصل یعنی تفکیک هویت از معاش و اصالت قایل شدن بر هویت در مقابل نیازهای مادی ایجاد کرده اند. این را می توان به وضوح در طی دوران سی ساله ی حیات جمهوری اسلامی به وضوح مشاهده کرد که به رغم عدم همراهی عابد جهانی با رژیم تأسیس شده و منتخب مردم در ایران و بلکه از این فشارهای متعدد و گوناگون سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی و فرهنگی علیه ایران پس از انقلاب، مردم نه تنها از هویت خویش یعنی هویت دینی و انقلابی خود دست برنداشته اند بلکه ضمن درک تاریخی و کارکرد گرایانه دین تعریف شده به دست امام خمینی و مشاهده ی فایده مندی آن در سازماندهی به زندگی سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی و اقتصادی خود همچنان خواستار تداوم این هویت و صیانت از آن از سوی جمهوری اسلامی و مقام های آن هستند. مینو صمیمی در این ارتباط می نویسد: حالتی که در ایران پس از انقلاب حکمفرماست دقیقاً با روح قلب و اعتقادهای مردم ایران هماهنگی دارد. آن ها احساس می کنند که خداوند در میانشان حاضر است و آیت الله خمینی را مظهری از امام دوازدهم غایب خود می دانند. (صمیمی، 1368، 14)
تداوم هویت عاشورایی و استفاده از سلاح و منطق شهادت در مواجهه با قدرتهای جبار و متجاوز به جغرافیای سیاسی ایران محدود و منحصر نشده و جنبش های اسلامی متأثر از انقلاب اسلامی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. مینو صمیمی در بخش دیگری از کتاب خود ضمن برشماری چگونگی تأثیرگذاری عنصر شهادت خواهی و از جان گذشتگی در تدوام انقلاب اسلامی می نویسد پدیده ای جدید که توجه کارشناسان را به خود جلب کرده است شوق به شهادت است که آثار حیرت آن را می توان به میان در حملات انتحاری مردان و زنان شیعه در لبنان مشاهده کرد. (صمیمی، 1368، ص 13)

ج. هویت غایتی:

تمامی مکاتب و نهضت ها و جنبش های فکری، سیاسی و اجتماعی، همواره مدینه ی فاضله ای را برای مخاطبان و هواداران خود ترسیم و با امید به رسیدن به آن مدینه، پتانسیل های فردی و جمعی هوادلان و معتقدان به مکتب خود را در مسیر تحقق اهداف پله ای و رفع موانع پیش روی خود می نمایند. در انقلاب اسلامی ایران، هدف غایتی و هدف نهایی نهضت انقلاب اسلامی چیزی نیست و جز فراهم سازی مقدمات لازم برای ظهور منجی نهایی و موعود آل محمد (ع). چنین غایت مقدس و انسان گرایانه ای به قدری شیرین و جذاب و در عین حال واقع گرایانه است که از منظر جامعه شناسی هر انسان طالب کمال و عدالت و آزادی و رفاه و امنیت را به سوی خود جذب می نماید. در این باره فریدون هویدا می نویسد: در بهار سال 1350 هنگام قدم زدن در بازار یزد متوجه پوستری شدم که رویش نوشته بود: ظهور امام زمان نزدیک است؛ دیدن این پوستر باعث شد تا زنگ خطر را در گوشم احساس کنم. (هویدا، 1365، 106)
در واقع از منظر امام خمینی هدف و غایت اصلی انقلاب اسلامی چیزی نیست جز اتصال انقلاب اسلامی به انقلاب جهانی حضرت مهدی و قراردادن توانمندی های به دست آمده در پرتو حکومت اسلامی ایران در اختیار آخرین امام برای مبارزه با ستم گران و مستبدان و طواغیت برای تحقق عدالت و آزادی راستین در سراسر دنیا.

فصل سوم

تأثیر گذاری عاشورای حسینی و انتظار بر هویت انقلاب اسلامی از منظر امام خمینی

الف. عاشورای حسینی و هویت انقلاب اسلامی در دیدگاه امام خمینی

با توجه به مباحث ارائه شده در خصوص مفهوم هویت یک حرکت آگاهانه (مانند انقلاب اسلامی) مشخص گردید که هویت در یک پدیده ی اجتماعی با ارائه ی تعریف و شاخصه هایی یکسان موجبات پیوستگی اجزای آن پدیده به یکدیگر را فراهم می آورد و قالبی منسجم برای ایجاد و جهت یابی آن تحرک اجتماعی ایجاد می سازد. بر این مبنا می توان ضمن جستجو در آثار مکتوب و منقول حضرت امام مصادیق تأثیرهای عاشورا و انتظار بر هویت انقلاب اسلامی را استخراج و عرضه نمود. براساس فرضیه ی ارائه شده در این نوشتار حرکت عاشورای حسینی ایجاد کننده هویت تأسیسی و تداومی انقلاب اسلامی یک مسیر منطقی در توضیح هویت انقلاب اسلامی و تأثیر حادثه ی عاشورا بر آن ترسیم می کند که تبیین این مسیر می تواند به اثبات فرضیه ی این نوشتار منجر شود.

الف. 1. عاشورای حسینی و ایجاد هویت انقلاب اسلامی:

بخشی از بیانات و پیام های حضرت امام مؤید این نکته است که برپایی انقلاب اسلامی و ایجاد هویت آن منبعث از قیام سیدالشهدا بوده است. این نکته در بسیاری از آثار قلمی و نقلی حضرت امام منعکس گردیده است از جمله:
انقلاب اسلامی ایران پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است. (امام خمینی، 1372، ج 17، 482)
فداکاری ها و مجاهدات جوانان برومند کشور اسلامی که پایه گذار خروج از ظلمت به سوی نور و از حقارت به سوی سرافرازی و از اسارت بسوی استقلال بود از نورالهی عاشورا فروغ و از شمس جمال حسینی گرمی یافت... (امام خمینی، 1372، ج16، 290)
نهضت امام حسین آمده تا اینجا و این نهضت را درست کرده است. (نهضت ما) شعاعی است از آن نهضت. (امام خمینی، 1372، ج 10، 314)
نهضت ما مرهون امام حسین است. (امام خمینی، 1372، ج 8، ص 528)
ما هر چه داریم از محرم است... از شهادت سیدالشهدا است اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزاداری و اجتماعات و سوگواری محرم نبود ما پیروز نمی شدیم. همه تحت بیرق امام حسین (علیه السلام) قیام کردند، (امام خمینی، 1372، ج 17، 58)
اگر این دستجات سینه زنی و نوحه سرایی نبود 15 خرداد پیش نمی آمد، هیچ قدرتی نمی توانست پانزده خرداد را بر پا کند مگر قدرت خون سید الشهدا. (امام خمینی، 1372، ج 16، 346)
این سیر در برخی بیانات امام آنچنان به صراحت نزدیک می شود که جنبه ی شبیه سازی و این همانی در هویت پیدا می کند و به عنوان نمونه:
امروز روز قیام از کفر و نفاق است، روز فداکاری است؛ امروز روز عاشورای حسینی است؛ امروز ایران کربلاست؛ حسینیان آماده باشید. (امام خمینی، 1372، ج 21، 11)
این همه مردم خون دادند برای اینکه اسلام تحقق پیدا کند (این راه) دنباله کار سیدالشهداست؛ سیدالشهدا هم خونش را داد برای اینکه اسلام تحقق پیدا کند. (امام خمینی، 1372، ج 8، 42)

الف.2. عاشورای حسینی هویت ساز انقلاب اسلامی

بخشی از بیانات امام خمینی بر این معنی است که انقلاب اسلامی و هویت مفهومی آن الگو گرفته از حماسه عاشوراست و در حقیقت هویت انقلاب اسلامی با الهام از نهضت حسینی ترسیم شده است. برخی از این تعابیر عبارتند از:
هیهات که امت محمد (ص) و سیراب شدگان کوثر عاشورا به مرگ ذلّت بار تن در دهند (امام خمینی، ج 20، 318)
تکلیف ما را سیده الشهدا معلوم کرده است که از شهادت نترسید. (امام خمینی، ج 17، 55)
ملت ایران با الهام از حادثه ی عاشورا آن قیام کوبنده را به وجود آورد. (امام خمینی، ج 16، 290)
ملت ایران از پرتو هدایت (امام حسین) معرفت به وظیفه و از استقامت او در مقابل باطل، استواری فرا گرفت. (امام خمینی، ج 16، 249)
کیفیت مبارزه را حضرت سیدالشهدا به ملت ما آموخته و با کار خودش به ملت ما تعلیم داده است.(امام خمینی، ج17، 56)
تعبیت و پیروی از سید الشهدا و اصحاب ایشان در عشق به شهادت (امام خمینی، ج 15، 6)
ما افتخار می کنیم که مانند سیدالشهدا در روز عاشورا کشته شویم و بچه های ما اسیر و اموالمان را غارت کنند و ما همانند حسین از همین الان اعلام می کنیم و هر که با ماست به طرف ما بیاید و هرکس با ما نیست به سمت لشگر یزید برود. (امام خمینی، ج 1، 240)
ما که تابع حضرت سید الشهدا، هستیم باید ببینیم که انگیزه ی ایشان از قیام نهی از منکر بود و اینکه هر منکری باید از بین برود من جمله حکومت جور. (امام خمینی، ج 21، 1)
کربلا چه کرد و در عاشورا چه تأثیری داشت؟ همه ی زمین ها باید اینطور باشد؛ همه ی روز ملت ما باید این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشورا است و ما باید در مقابل ظلم بایستیم و همین جا کربلاست و باید نقش کربلا را پیاده کنیم. (امام خمینی، ج 10، 122)

الف.3. هویت تأسیسی انقلاب اسلامی و فرآیند آن

از جمله مباحث مرتبط با هویت انقلاب اسلامی در کلام و پیام امام خمینی بحث فرایند و سازوکار تأثیر نهضت حسینی در ایجاد هویت انقلاب اسلامی (هویت تأسیسی) است. عبارات و بیانات حضرت امام در سرفصل هایی مختلف به تبیین این فرایند پرداخته و با توجه به کارویژه های این هویت (از جمله انسجام بخشی و گردآوری اجتماعی، هسموسازی اجتماعی) در فرازهایی مختلف به این بحث اشاره داشته اند از جمله:
اگر قیام سیدالشهدا نبود امروز ما هم نمی توانستیم پیروز شویم، این مجالس عزا و سوگواری سید مظلومان یک وسیله ای فراهم کرد برای ملت که بدون این که زحمت برای ملت ما باشد مردم مجتمع اند. (امام خمینی، ج 17، 56)
(مجالس محرم) سازمانی است که بدون اینکه دست واحدی در کار باشد ملت را جمع کند خود بخود مردم را به هم پیوند داده است (امام خمینی، ج 16 344)
ملت ما انقلابی کرد که به برکت همین مجالس (محرم) بود که همه ی کشور و مردم را دور هم جمع کرد و همه به یک نقطه نظر کردند. (امام خمینی، ج 16، 347)
اگر عاشورا و گرمی شور انفجاری آن نبود معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع بشود. (امام خمینی، ج 16، 290)
(تجمع و سوگواری برای سیدالشهدا) برای ما نفع دارد، همین جهت روانی آن که قلوب را چگونه به هم متصل می کند. (امام خمینی، ج 11، 100)
در موارد فوق مشخصاً به گوشه ای از کارویژه های هویت تأسیسی برآمده از نهضت عاشورا مانند انسجام بخشی و ایجاد هماهنگی و هم آوایی اجتماعی که زمینه ی ایجاد یک حرکت هدفمند اجتماعی مانند انقلاب اسلامی را فراهم می آورد اشاره شده است. از دیگر مصادیق فرایند تأثیر نهضت عاشورا بر هویت تأسیسی انقلاب اسلامی مشابه سازی تاریخی پدیده ی هویت است که حضرت امام خمینی در عبارتی این چنین به تبیین آن پرداخته است:
مجالس عزای حسینی (از جمله) شعائر مذهبی و سیاسی ماست. ذکر مصائب مظلوم و ذکر جنایات ظالم در هر عصری مظلومان را مقابل ظالم قرار می دهد (امام خمینی، ج 10، 316)
با توجه به چنین کارویژه ای است که حماسه حسینی به عنوان ایجاد کننده به هویت تأسیسی انقلاب اسلامی معرفی می شود چرا که کار ویژه ها و فواید ناشی از هویت (خصوصاً نوع تأسیسی آن) همانند مواردی است که حضرت امام در بیانات خود از جمله عبارات فوق به آن اشاره داشته اند.

الف.4. قیام عاشورا، هویت تداومی انقلاب اسلامی و فرایند آن

هویت تداومی به عنوان بستر و محرک تداوم یک کنش یا حرکت جمعی بلند مدت از جمله اساسی ترین عوامل تضمین صحت مسیر و امتداد بقایای آن سامان اجتماعی محسوب می شود؛ چرا که ادامه ی حیات یک حرکت و سامان جمعی به دو عامل مهم بستگی دارد: توان آن سامان در حفظ سلامت و قدرت مقابله با پدیده های مخل حرکت، براین مبنا حضرت امام علاوه براینکه هویت تأسیسی انقلاب اسلامی را پایه ی تفکرها و الگوهای عاشورایی بنیاد نهادند هویت تدوامی انقلاب اسلامی را هم براساس مؤلفه های عاشورایی و حسینی بنا نمودند. این نگرش آنچنان در منظر امام مقطعیت یافته که ایشان با قاطعیت اعلام می دارند:عاشورا را زنده نگه دارید که با زنده نگه داشتن عاشورا کشور شما آسیبی نخواهد دید. (امام خمینی، ج 15، 333)
تأکید امام بر زنده نگه داشتن حماسه ی عاشورا و تفکرهای عاشورا از آن روست که ایشان حیات انقلاب را پیوسته به بقای هویت عاشورایی آن دانسته و در صورت بقا و صحت مسیر بزرگداشت قیام سیدالشهدا در فضای جامعه انقلاب اسلامی را از هر خطری مصون و محفوظ قلمداد می کنند.
باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند باید این سنت ها (مجالس عزاداری سید الشهدا) را حفظ کنید. این خون سید الشهدا است که خون همه ی ملت های اسلامی را به جوش می آورد و این دستجات عزیز عاشوراست که مردم را برای حفظ اسلام و مقاصد آن مهیا می کند. (امام خمینی، ج 15، 331)
ما (بعد از انقلاب) به این اجتماع عاشورا و مجالس روضه بیشتر از سابق نیازمندیم، زنده نگه داشتن عاشورا یک مسئله بسیار مهم عبادی و سیاسی است و در پیشبرد انقلاب اثری بسزا دارد. (امام خمینی، ج 13 ،327)
یکی از رمزهای بزرگی که بالاترین رمز است قضیه ی سیدالشهدا است؛ اگر ما بخواهیم مملکتمان یک مملکت مستقل و آزادی باشد باید این رمز را حفظ کنیم. (امام خمینی، ج 11، 97)
در این فراز حضرت امام با اشاره به دو شعار و هدف مهم از انقلاب اسلامی یعنی استقلال و آزادی، حفظ این دو دستاورد انقلاب را منوط به حفظ هویت عاشورایی می دانند. هویتی که از آن به «رمز» تعبیر نموده اند و این عبارت از دقیق ترین مصادیق محسوب نمودن عاشورا به عنوان محتوای هویت تداومی انقلاب اسلامی به شمار می آید. از این جمله اند تعابیری مانند:
اگر سید الشهدا نبود این نهضت هم پیش نمی برد. همین گریه ها (و عزاداری ها) این مکتب را تا الان نگه داشته و همین هاست که ما را زنده نگه داشته و این نهضت را پیش برده است. (امام خمینی، ج 8، 527)
باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند باید این سنت ها را حفظ کنید. (امام خمینی، ج 15 ،331)
این کشور ما که قیام کرد از همان اول به دنیا اعلام کرد که ما نه تحت حمایت آمریکا و نه تحت حمایت شوروی و نه تحت حمایت هیچ قدرتی نیستیم. ما تحت عنایات خدای تبارک و تعالی و پرچم توحید هستیم که همان پرچم امام حسین (ع) است.... و ما همانطوری که سید الشهدا در مقابل آن همه جمعیت و آن همه اسلحه های که آن ها داشتند قیام کرد تا شهید شد، ما هم برای شهادت حاضریم (امام خمینی، ج17؛ 59)
در این عبارت به یکی از فرایندهای تداوم انقلاب اسلامی که شهادت طلبی است اشاره شده است. فرایندی که از جمله شاخص ترین مصادیق هویت تداومی بر گرفته از نهضت عاشورا است.
محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. (امام خمینی، ج 15، 331)
این محرم را زنده نگه دارید. ما هرچه داریم از این محرم است و از این مجالس (سید الشهداست) (امام خمینی، ج 17، 58)
بجز قدرت سید الشهدا هیچ قدرتی نمی تواند این ملتی را که از همه جانب به او هجوم شده است و توطئه هایی را که از جانب همه ی قدرت های بزرگ برای او چیده اند خنثی کند؛ الا همین مجالس عزای (سیدالشهدا) (امام خمینی، ج 16، 346)
با توجه به این نگرش ها و بینش هاست که به تعبیر حمید عنایت «امام خمینی مفاهیمی مانند تقیّه امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و شهادت را به صورت متفاوتی با فقهای قبل تفسیر کرد و با توجه به ربط وثیقی که بین این چهار مقوله برقرار می نمود هنگامی که شهادت امام حسین (ع) و عبارت کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا را در نظر می گرفت تفسیری از قیام امام حسین به دست می داد که می توانست کنش انقلابی علیه رژیم پهلوی را برانگیزاند. در واقع امام خمینی بیش از متاله دیگر شیعه که دارای منزلت قابل قیاس با وی باشد خاطره ی کربلا را با احساس حادی از ضرورت سیاسی به کار گرفته است». (عنایت 1362، 271)
در مسیر انقلاب اسلامی بود که امام خمینی و شاگردان و همفکران ایشان طی سخنرانی ها و پیام های خود با استفاده از نمادهای عاشورایی نظیر شهادت، امام حسین، کربلا، امامت و عدالت و مفاهیم مقابل آن مانند ظلم، فساد، یزید... و بیان حوادث محرم61 هجری، بر افکار عمومی جامعه؛ تأثیر گذاشته و فرهنگ سیاسی جامعه ی ایران را دچار تحول اساسی نموده است و به هویت سازی پرداختند. (مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1385، 77)
هویتی که در دو بعد تأسیسی و تداومی از جمله منابع اقتدار شیعه محسوب می شود و در ایام محرم قوی ترین نیروی بسیج اجتماعی را در اختیار انقلاب اسلامی قرار می داد. بهره برداری هویتی از عاشورا در تاریخ تشیع نیز مسبوق به سابقه بوده است. چرا که سنت اعتراض علیه حکومت های جبار، سنت شهادت و جاودانگی قبور ائمه و امام زادگان، مرثیه خوانی و عزاداری برای شیهدان از جمله منابع سنتی قدرت شیعیان محسوب می شده است. (کاظمی، 1376، 128)
و بدون درک این سابقه نمی توان فهم دقیقی از هویت انقلاب اسلامی به دست آورد. چرا که مؤلفه های مذهب شیعه و همچنین فضایی که در جامعه ی ایرانی نسبت به حادثه ی عاشورا وجود داشت عامل تقویت هویت انقلاب اسلامی گردید و به این ترتیب ایدئولوژی، فضای فرهنگی سیاسی و زمینه های تاریخی ایران اوضاعی را فراهم آورد که در چهارچوب انقلاب اسلامی رهبران مذهبی توان بسیج مردم را یافت و به طراحی مسیر انقلاب بپردازد. بازسازی حادثه ی عاشورا و ورود آن با گفتمان های جدید به فضای فرهنگی سیاسی جامعه از جمله نمادهای هویت سازی براساس قیام حسینی به شمار می آید. از آنجا که سلطه ی قدرت های فرامنطقه ای و استبداد داخلی اوضاعی غیر عادلانه و مذهب ستیز را بر جامعه ایران حاکم ساخته بود، حرکت انقلاب اسلامی توانست با استفاده از هویت برآمده از فرهنگ عاشورا یزید و حاکمیت او را با وضعیت معاصر ایران مشابه سازی نمود و به این ترتیب مردمی که سال ها در عزای حسین (ع) گریسته بودند را برانگیخت و به قیام علیه سلطه ی خارجی و استبداد داخلی دعوت نماید. (مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی 1385، 87). به تعبیر شهید مطهری مردمی که سال ها آرزوی این را داشتند که در زمره ی یاران امام حسین باشند در فضای انقلاب خود را در صحنه ای مشاهده کردند که گویی حسین (ع) را به عینه مشاهده می کنند. مردم صحنه های کربلا را در برابر خود می دیدند و همین باعث شد که بپا خیزند و یک سره بانگ تکبیر بر هر چه ظلم و ستم گری است بزنند. (مطهری، 1372، 221)

ب. انتظار مهدوی و هویت انقلاب اسلامی از منظر امام خمینی:

هویت غایتی از جمله انقسامات مقوله ی کلی هویت است و در حالات متفاوت متضمن چرایی و فایده ی یک حرکت جمعی، حالت مطلوب آرمانی و نهایت و پایان یک تحرک اجتماعی در واقع هویت غایتی موجب می شود تا افراد یک جامعه حرکت برآمده از هویت تأسیسی و امتداد یافته به واسطه ی هویت تداومی را به یک سمت و سوی مشخص ادامه دهند و در برآیند هویت تأسیسی، تداومی و غایتی به یک حرکت نظام یافته اجتماعی تا حد دستیابی به افق مطلوب پیوسته و در چهارچوب هویت برگزیده ی خود به تلاش و تکاپوی اجتماعی بپردازند انقلاب اسلامی نیز به مثابه یک حرکت معنا دار جمعی هویت غایتی خود را در فضای مفهوم کلی انتظار مهدوی سامان بخشید و اخذ نموده و در حقیقت مقوله انتظار مهدوی منبع تغذیه و صورت بندی هویت غایتی انقلاب اسلامی قرار گرفته است حضرت امام در بخش هایی از بیانات به تبیین این بحث پرداخته و جوانب و ابعاد آن را مطرح نموده اند. این گفتار ها را می توان در قالب تقسیم بندی مفهومی زیر بررسی نمود:

ب: 1. انتساب انقلاب و نظام به هویت غایتی آن:

از جمله کار ویژه های هویت غایتی ممتاز نمودن حرکت جمعی از سایر حرکات اجتماعی به نسبت نهایت و افق مطلوب آن است. حضرت امام در بسیاری از فرمایش های خود نظام کشور جمهوری اسلامی ایران را به امام عصر (عج) منتسب نموده اند برخی از این موارد عبارتند از:
کشور بقیه الله الاعظم (امام خمینی، ج 16؛ 200)
کشور حضرت مهدی (امام خمینی، ج 15، 420)
کشور ولی الله الاعظم (امام خمینی، ج 15؛ 387)
کشور صاحب الزمان (امام خمینی، ج 19، 145)

ب.2. طرح تداوم انقلاب اسلامی تا ظهور ولی عصر و معرفی ظهور به عنوان خاتمه ی مسیر انقلاب اسلامی:

این ملت برای خدا قیام کرده است و به پیش می رود تا اینکه جمهوری اسلامی متصل بشود به زمان ظهور حضرت ولی عصر. (امام خمینی، ج 16؛230)
امیدوارم که این جمهوری اسلامی برسد به مقامی که خودش را برساند به زمان ظهور امام زمان (ع)، امام خمینی، ج 16، 174)
من امیدوارم که این نهضت متصل بشود به نهضت بزرگ امام زمان (ع) (امام خمینی، ج12، 488)
راه طولانی است؛ قوی باشید؛ قدرتمند باشید و اراده ی شما قوی باشد. ان شاء الله که این زمان متصل بشود به زمان ظهور مهدی (عج)، امام خمینی، ج 9؛ 32)
امیدوارم که این نهضت و این انقلاب منتهی بشود به ظهور امام عصر (ع)، (امام خمینی، ج 13، 119)
ان شاءالله که با عمل به قانون اساسی آرمانهای اسلامی برآورده شود و تا ظهور حضرت بقیه الله باقی و مورد عمل باشد. (امام خمینی، ج 11، 103)
ان شاءالله این کشور تا ظهور موعود به استقلال خودش ادامه بدهد. (امام خمینی، ج 14، 309)
امید است که این انقلاب جرقه و بارقه ای الهی باشد و با طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیه الله منتهی شود. (امام خممینی، ج 15، 62)
ان شاءالله این ملت بتواند این کشور را به طور شایسته تحویل امام عصر بدهد (امام خمینی، ج 16، 323)
تا بتوانیم این امانت را به سرمنزل مقصود برسانیم و به صاحب امانت حضرت مهدی (عج) رد کنیم. (امام خمینی، ج 18؛ 4752)

ب.3. انقلاب اسلامی مقدمه و زمینه ساز ظهور امام عصر (ع):

این مجموعه گفتارها ناظر به بعدی از هویت غایتی است که از چرایی و ثمره ی انقلاب اسلامی سخن می گوید و ظهور را به عنوان سرانجام انقلاب معرفی نموده است و ثمره ی انقلاب در زمینه سازی ظهور می بیند. این شکل از هویت غایتی در واقع پاسخی است به پرسش هویتی «برای چه»؟ در زیر نمونه هایی از بیانات حضرت امام که ناظر به این بعد از هویت غایتی است، ارائه می کنیم:
انقلاب اسلامی با تأکیدهای خداوند متعال در سطح جهان در حال گسترش است و ان شاء الله با بسط آن قدرت های شیطانی به انزوا کشیده خواهند شد و حکومت مستضعفان برپا و زمینه برای حکومت جهانی مهدی آخر الزمان مهیا خواهد شد (امام خمینی، ج 15، 349)
ان شاءالله این انقلاب مقدمه ای باشد برای شهور. (امام خیمنی، ج 15، 262)
امیدوارم که این انقلاب یک انقلاب جهانی بشود و مقدمه ای باشد برای ظهور حضرت بقیه الله. (امام خمینی، ج 16، 130)
ما با صدور انقلابمان به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه می دهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی و مصلح کل هموار می کنیم. (امام خمینی، ج 20، 345) ان شاء الله (جمهوری اسلامی) بتواند قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار دهد. (امام خمینی، ج 14؛ 309)
یکی از تعابیر جالبی که حضرت امام در توصیف ظهور حضرت به عنوان هویت غایتی انقلاب اسلامی به کار گرفته است تعبیر «آرزو» است:
از خداوند تعالی خواهانم کشور ما را به آرزوی خود که ظهور حضرت مهدی (عج) است برساند. (امام خمینی، ج17، 307)

جمع بندی و نتیجه گیری:

الف. جمع بندی نظری:

انقلاب اسلامی به عنوان یک حرکت هدفدار اجتماعی برای ایجاد تداوم و سامان یابی نهایی خود، نیازمند هویت بوده و مفهوم کلی هویت در سه بعد تأسیسی، تداومی غایتی در برپایی و بقای انقلاب اسلامی ظهور یافته است. دستاورد نظری تحقیق حاضر، یافتن منابع هویت سه گانه انقلاب اسلامی است فرضیه ی ثابت شده طی این تحقیق بیان می دارد که نهضت عاشورا را به عنوان منبع تغذیه و تأمین محتوای هویت تأسیسی و تداومی انقلاب اسلامی و انتظار مهدوی به عنوان شکل دهنده و منبع هویت غایتی انقلاب اسلامی برگزیده و مثمر ثمر واقع شده است.

ب) نتیجه گیری کاربردی:

ب. 1. از آنجا که هویت تأسیسی انقلاب اسلامی برپایه ی حماسه ی حسینی ایجاد شده است لذا شناسایی انقلاب اسلامی و چگونگی رخداد آن جز با فهم ماهیت نهضت حسینی امکان پذیر نمی باشد.
ب.2. با توجه به برپایی هویت تداومی انقلاب اسلامی بر مبنای نهضت حسینی مهم ترین مبنای فکری برای حفظ و نگهداری انقلاب اسلامی از خطرها و آفات زنده نگه داشتن تفکر جاری در نهضت حسینی و طرح و تبیین دقیق ارزش های محوری نهضت عاشورا (نهی از منکر، امر به معروف، جهاد در راه خدا و...) می باشد.
ب.3. سرنوشت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در چهارچوب هویت غایتی آن با انتظار مهدوی گره خورده است تا آنجا که دریافت صحت مسیر انقلاب اسلامی و برنامه ریزی برای ادامه و سامان یابی آن جز در پرتو فهم دقیق انتظار مهدوی و مفهوم ظهور ممکن نیست.
کتابنامه::
کتابهای فارسی
خمینی، امام روح الله (1369). صحیفه نور. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
رفیع پور، فرامرز (1385). آناتومی جامعه. تهران: شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم.
صمیمی، مینو (1368) پشت پرده تخت طاووس. ترجمه حسین ابوترابیان. تهران: اطلاعات، چاپ دوم.
عنایت، حمید (1362). تفکر نوین سیاسی اسلامی. تهران: سپهر.
کاظمی، علی اصغر (1376). بحران نوگرایی و فرهنگ سیاسی در ایران معاصر. تهران: قومس.
مطهری، مرتضی (1372). پیرامون انقلاب اسلامی. تهران: صدرا، چاپ نهم.
مطهری، مرتضی (1385). آینده انقلاب اسلامی ایران. تهران: صدرا چاپ بیست و پنج.
هویدا، فریدون (1365). سقوط شاه. ترجمه ح الف مهران. تهران: اطلاعات، چاپ سوم.
نشریات
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (زمستان 1385) «هویت انقلاب اسلامی و نهضت عاشورا». ویژه نامه ی تحلیلی دومین همایش فجر آفرینان عاشورایی. شماره ی 2.
کتاب های لاتین
Hogg, Michael A., Deborah J. Terryn and katherine M. White. "A A Tale of Two Theories: A Critical Comparison of ldentity Theory with Social identity Theory. "Social Psychology Quarterly 58:4, 1995.
Tajfel, H and John C. Tumer. "An Integrativ Theory of Integroup Conflict."
Social Psychology of Integroup Relations, The, 1986.
Northrup, Terrell A. "The Dynamic of identity in Personal and Social Confict."
Intractble Conficts and Their Transformation, October 1989.

پی نوشت ها :

1. استادیار دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی

منبع: غفوری چرخابی، حسین؛ [بی تا]، عاشورا، انقلاب، انتظار، جلد دوم (مجموعه مقالات دومین کنگره سراسری عاشورا پژوهی)، [بی جا]: [بی نا]




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط