نویسنده: پروفسور حمید مولانا(1)
(طرحی در پی آمد و ساختار جهان شمولی اسلام)
حمله و تهاجم آمریکا و انگلیس به عراق و تصرف و اشغال این کشور اسلامی بدون موافقت شورای امنیت سازمان ملل متحد و مخالفت و اعتراضات شدیدی که از طرف دول مختلف و اکثریت قریب به اتفاق افکار عمومی دنیا در این مورد به عمل آمد، نشان داد که پدیده ی به اصطلاح جهانی سازی و جهانی شدن نظام بین المللی امروزی، اسطوره ای بیش نیست. آنچه مشاهده می شود و تجربیات دهه ی اخیر ثابت کرده است، جریان ناآرام جهانی کردن قدرت و ثروت و ارزش ها است که دگرگونی دنیای امروزی را با نوع سلطه گرایی در قرن گذشته متمایز می سازد. جنگ یک جانبه ی آمریکا و انگلیس در عراق همچنین نشانه و شاخص جریان دیگری است که مدتها است در دنیای اسلام و در تاریخ معاصر ملاحظه می شود و این جریان دوشاخه متفاوت را دربردارد: یکی بیداری و بسیج مسلمانان و امت اسلامی در جستجوی یک الگوی وحدت گرا و رهایی بخش و دیگری پراکندگی و شکاف و تفرقه در بین دولت های ممالک اسلامی.
در بسیاری از کشورهای اسلامی فاصله میان امت اسلامی (مردم و جامعه) و دولت های حاکم بر ممالک و سرزمین های اسلامی در حال افزایش است. به طور خلاصه روابط و ارتباطات جهانی و جهان شمولی حاصله از آن در چارچوب نظام
تکنولوژی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی جهان امروز، به معنای روابط و ارتباطات همگانی و جهانی نیست.
دومین موضوع مهمی را که ما باید با دقت مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم، پدیده ی نوآوری اسلام در یک ربع قرن اخیر به ویژه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا امروز بوده است. این پدیده نیز دو بعد اصلی دارد: یکی مقاومت و مبارزه ی امت اسلامی علیه تجدد و نوگرایی سلطه جویانه ی غرب و دیگری کوشش و جهد برای یک نظام اسلامی فراسوی نظام "ملت - دولت" کنونی است. به عبارت دیگر، اسلام و انقلاب اسلامی تنها اردوگاه مهم و مؤثر علیه سلطه گرایی و تجددگرایی غرب گردیده و اسلام گرایان و امت اسلامی تنها جامعه و گروهی هستند که به طور جدی خواستار یک نظام فرامرزی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی می باشند.
موضوع سوم در این مقوله، ماهیت خود جهان شمولی اسلام می باشد. بیش از هر الگو و پارادایم موجود در تاریخ، پارادایم و الگوی اسلام با جهان شمولی آمیخته و بر مبنای جهان شمولی پایه ریزی شده است. چهارده قرن قبل، ادوار طولانی پیش از اینکه اصطلاح امروزی جهانی سازی و جهانی شدن و جهانی کردن متداول و مد روز شود، اسلام برای اولین بار در تاریخ نه تنها چارچوب و نظریات و بنیاد جامع جهان شمولی را به جامعه ی بشری عرضه نمود، بلکه در مدت بسیار کوتاهی توانست این جهان شمولی را بر مبنای عقیده و ایمان در بستر و عرصه ی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و علمی و فرهنگی پیاده کند. دستورات اسلام جهان شمول است: "وَ مَا أَرسَلنک إلّا رَحَمة لِلعالمین" یعنی" ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم." (آیه 107 سوره انبیاء)
انقلاب اسلامی ایران دو پدیده ی مهم قرن بیستم، یکی بنیاد و ساختار نظام "ملت - دولت" و دیگری مدرنیته یا تجدد و نوگرایی غربی را زیر سؤال برد و یک دید جهانی سازی و جهانی شدن اسلامی را که فراسوی مرزهای سیاسی، نژادی، ملی و قومی باشد. تقویت کرد و در دستور روز قرار داد. یکی از منابع بزرگ اقتدار در روابط بین الملل تعیین دستور روز است. هر گروهی، هر فردی و هر ملتی که بتواند دستور روز را تعیین کند، او در دنیا اولویت پیدا می کند. امروز علی رغم مشکلات و سدهای بزرگی که جهت جلوگیری از توسعه انقلاب اسلامی ایران در جهان ایجاد کرده اند،
اسلام در دستور قرن بیست و یکم قرار گرفته، ولی در عین حال الگوی غالب مدرنیته در جلد و نقاب "جهانی سازی" و "جهانی شدن" احیاء گردیده و ممالکی مانند ایران تنها سنگر مقاومت علیه نظام جهانی شده اند. مسلمانان در سراسر دنیا به مقاومت و مبارزه خود، همان گونه که در فلسطین اشغالی و در سایر نقاط در این چند دهه مشاهده کرده ایم، ادامه می دهند ولی متأسفانه آنها فاقد یک سیستم حکومتی و دولتی اسلامی هستند. این خود یک سؤال بزرگ را مطرح می کند: آیا دنیای امت اسلامی در مقابل جریان جهان شمولی اقتصادی، فرهنگی و تکنولوژی امروزی که ادامه ی سلطه گرایی گذشته است، سکوت اختیار کرده است و بی تفاوت خواهد ماند و در نتیجه بیش از پیش در نظام جهانی استکباری امروز ادغام خواهد شد و یا اینکه بااتحاد و وحدت و شناخت واقعیت به جای واکنش و انعکاس های آنی و پروژه های پراکنده و متفرقه و تزئینی که این روزها اغلب از طرف برخی از دولت ها و گروه های ممالک اسلامی دیده می شود، مأموریت تاریخی خود را انجام داده و با درایت کامل مدلولات فکری و عملی خود را در چارچوب جهان شمولی اسلام به دنیا ارائه خواهد کرد.
طرح تشکیل اتحادیه امت اسلامی، موضوع چهارم گفتار و بحث ما، قدمی است در مسیر و در پی آمد و ساختار جهان شمولی اسلام و در تشکیل یک نظام جهانی جدید فراسوی نظام کنونی ملت - دولت و سفسطه های جهانی سازی آن.
اتحادیه امت اسلامی به عنوان یک واحد جهانی رهایی بخش و وحدت گرا، متشکل از جامعه و حکومت اسلامی است. مفهوم امت، ثقل و مرکزیت این اتحادیه را تشکیل می دهد و در حقیقت چارچوب جامعه شناسی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تکنولوژی و نظامی جهان شمولی و نظام اسلامی می باشد. مفهوم امت در اینجا متصل به مفهوم جامعه یا مترادف آن در معرفت شناسی و انسان شناسی و جامعه شناسی غرب نیست، مفهوم امت، ابعاد مردم، اجتماع، جامعه، دولت و اقتصاد را در بردارد، بنابراین اتحادیه امت اسلامی، واحد حکومتی، دولتی، مردم سالاری و بالاتر از همه مکتب و خداشناسی و ایدئولوژی مسلمانان می باشد. اتحادیه امت اسلامی نه شبیه "اتحادیه اروپا" و نه چیزی مانند" ایالات متحده آمریکا" است و بنابراین با چنین عنوان هایی مانند "اتحادیه کشورهای اسلامی"، "جماهیر کشورهای اسلامی" و با
سازمان هایی مانند "سازمان کنفرانس ممالک اسلامی" کاملاً تفاوت دارد.
فلسفه و اندیشه سیاسی غرب، همیشه "جامعه" و "دولت" را از یکدیگر جدا نگاه داشته است.
قرن ها است که فلسفه های سیاسی و اجتماعی غرب به دو موضوع جدا ولی مربوط به یکدیگر تکیه کرده اند: جامعه و دولت. جامعه ای زایل شد و جامعه ی دیگر پدید آمد. دولت هایی رفتند و دولت های دیگری قدم به عرصه وجود گذاشتند. همان طور که بارها ذکر کرده ام، اگر جامعه یا تحقیق در مورد جامعه، جوهر فلسفه اجتماعی غرب بوده، درگیری جوامع و رویارویی اجتماعی و ضد اجتماعی نیز روی دیگر همان سکه بوده است.
مفهوم جامعه ی مدنی یک پدیده غربی است و تلاش دیگری است برای جستجوی جامعه ای که در آن حقوق دولت و افراد به روشنی از یکدیگر متمایز شود. چنین شکافی بین مردم و دولت، بین جامعه و حکومت در جهان شمولی اسلام و مفهوم امت وجود ندارد. از دوران قرون وسطی در غرب، به ویژه از دوران "سن بندیک" و نوشته های "سرتوماس مورتا"، کارهای متفکرین سیاسی و اجتماعی در قرون هیجدهم و نوزدهم نظیر"پرودون"، "مارکس"، "دوتوکویل" و دیگران موضوع جامعه، مؤید ارتباط بین انسان و دنیای فیزیکی، رابطه گروه ها و پدیده های طبیعی بوده است. این موضوع به ابعاد تکنولوژی، سیاسی، دیوان سالاری (بوروکراسی) و حتی زیست شناسی و محیط شناسی (اکولوژی) جامعه می پرداخت و بر نظام چند حزبی متمرکز بود، ولی همیشه در مهمن همبستگی وجوه متفاوت فعالیت های انسانی به عنوان یک واحد، ناموفق بود.
امور نظامی، سیاسی، اقتصادی، دیوان سالاری و فکری، همگی از یکدیگر مجزا گردیدند. تأکید بر یکی، تعیین کننده ی منازعه ی اجتماعی و جامعه ای به ارث رسیده در دیگری بود. جوامع با تأکید بر پدیده های واحد نظیر دین یا سیاست شناخته شده و یا نامگذاری می شدند. مثلاً موضوع جامعه ی دینی در غرب تا چه اندازه ای عکس العمل به عدم کفایت جامعه ی سیاسی بود که ما در کارها و آثار متفکران و نظریه پردازانی نظیر اگوستین، آکوئیناس، لوتر، کالوین و کرکگور شاهد آن هستیم.
اتحادیه امت اسلامی بالطبیعه باید از پایین یعنی از ردیف مردم و اجتماع و رهبران اسلامی شروع گردد و بُعد و بسیج جهانی به خود بگیرد و سپس "دولت های اسلامی" را شامل شود، زیرا قریب به اتفاق دول کنونی ممالک اسلامی بر پایه الگوی "ملت - دولت" غرب بنا شده است و با خاصیت سکولار (غیردینی) یا نیمه سکولار و غیرمردمی و انحصاری خود هر گونه پیوستگی و اتحادیه وحدت را از روزنه منافع ملی و طایفه ای و قومی و از دیدگاه فلسفه سیاسی مسلط امروز غرب و نظام سیستم حاکم بر جهان آن می نگرند. بحران مشروعیت سیاسی در ممالک و دنیای اسلام در عصر حاضر در تغییر و تحولات وارده به "الگوی ملت - دولت" یا "دولت ملی" نیست بلکه در اصلِ وجود و تعارض با چنین نظام سیاسی است، به طور خلاصه، از نظر ما نظام "ملت - دولت" با فرهنگ سیاسی و جهان شمولی اسلامی متناقض بوده و این مبنا و علت اصلی بحران مشروعیت سیاسی و حکومتی در سرزمین های اسلامی است.
در جهان امروز دیگر نمی توان تلقی کلاسیک از روابط بین الملل، یعنی روابط متقابل بین دولت ها و زبدگان سیاستگذار را به عنوان تنها بُعد مطالعات سیاسی و اقتصادی در نظر گرفت. چیزی که در این دوره به ظاهر کنش های بین المللی و جهانی به همان اندازه مهم است، ناتوانی کشورهای به اصطلاح در حال توسعه از جمله ممالک اسلامی در اثرگذاری بر روند پیشرفت های کنونی جهان در حد قابل اعتنا می باشد. مفهوم متداول امروز جهان شمولی بودن با مفهوم همگانی یکی نیست. آشنایی با دو نگرش متضاد در عرصه بین الملل که ظهور جدید ملی گرایی و قوم گرایی را در برابر جنبش همه شمول قرار داده است، ضروری است. از طرفی حرکت به سمت منطقه گرایی که در وهله اول در یک چارچوب اقتصادی، که منعکس کننده تکنولوژی ها و فرآیندهای تولیدی در حال ظهور باشد، بروز کرده است. کمرنگ شدن حاکمیت ملی، افول نظام قدرتی "ملت - دولت" موجودیت های نوین دولت های حاشیه ای یا ناحیه ای، ابعاد مهم این پدیده می باشد.
اتحادیه امت اسلامی پیشنهاد شده در اینجا امت اسلامی واحدی است وحدت گرا از مجموع ممالک متحده اسلامی. اتحادیه امت اسلامی، امت متحده اسلام است که نظام "ملت -دولت" را پشت سر گذاشته و از آن عبور کرده است. مفهوم امت در
طرح پیشنهادی اتحاد امت اسلامی به صورت جامع و گسترده به کار رفته است و شامل تمام جوانب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حکومتی می شود. مقصود ما از امت، بررسی آن در مقطع جامعه - حکومت است و نه توغل در امور فردی و گروهی و یا سطوح اختصاصی و باریک جامعه شناسی و علوم سیاسی و اقتصاد آن. با وضع کنونی دول ممالک اسلامی و وابستگی موجود در نظام کنونی جهانی، نباید انتظار داشت که فکر و پیشنهاد تشکیل اتحادیه امت اسلامی به معنای یک نظام مستقل و واحد مورد استقبال همه یا حتی اکثر دول کنونی حاکم بر سرزمین های اسلامی قرار گیرد، زیرا ابداع و تأسیس چنین اتحادیه ای، منافع شخصی و گروهی نخبگان حاکم را به خطر انداخته و پایه های موجود قدرت را به چالش طلبیده و تهدید خواهد نمود. ولی رشد و نمو چنین نهضتی از طریق آگاهی، بسیج و تشکل بیش از یک میلیارد و نیم مسلمان دنیا که فراسوی مرزها را در برگرفته و یک حرکت جهانی گردد، امکان پذیر و در حقیقت ضروری است. در وضع کنونی جنبش و نهضت های اسلامی اغلب در سطوح ملی و مملکتی بوده و فاقد یک رهبری و رهنمود بین المللی و جهانی می باشد. در شرایط کنونی تنها جنبش های مردمی در سطح امتی است که باعث جابجایی قدرت و تغییر و اصلاح در سطح بالا و حکمرانان و دولت ها خواهد بود و نه برعکس، زیرا تجربه جوامع اسلامی در چند قرن اخیر به خوبی نشان می دهد که هسته های قدرت و احساسات آن در حوزه جوامع اسلامی نهفته است و رهبران مدبر و موفق و با ایمان به جهان شمولی اسلامی از میان مردم برخاسته اند. نهضت های پیروزمندانه اسلامی قرن اخیر به ویژه انقلاب اسلامی ایران بهترین نمونه این جریان بوده و انتقال قدرت در سطح جهانی می تواند از تجربیات چند دهه اخیر بهره مند شود.
اتحادیه امت اسلامی برعکس "اتحادیه اروپا" و سایر اتحادیه ها مشابه ملی و منطقه ای و جهانی نمی تواند از آغاز با اتحادیه های گمرکی، مالی و اقتصادی و حتی سیاسی دولتی صورت عمل به خود بگیرد، زیرا پایه جهان شمولی اسلام و استواربودن آن در سطح بین المللی با ارزش ها و اخلاق اسلامی باید هماهنگ و هموار باشد. الگوی جهان شمولی اسلامی امت با الگوی سرمایه داری امپریالیسم و نئولیبرالیسم و سکولار امروزی منافات داشته و در دو قطب مخالف قرار دارند، بحران و کشمکش،
موقعی به وجود می آید که یک الگو می خواهد خود را بر الگوی دیگری تحمیل کند. سلطه گرایی در چارچوب الگوی امت اسلامی ممنوع است. بحران امروز جهانی و در حقیقت بحران امروزی در غرب این است که جهان شمولی مورد حمایت غرب می خواهد ارزش ها و اخلاق خود را بر جوامع اسلامی و دیگران تحمیل کند. علاوه بر این، چنین جهان شمولی پایه های مادی و اقتصادی و تکنولوژی داشته و فاقد یک تئوری و نظرپردازی سیاسی و اجتماعی است و همان طور که تجربیات و آمارچند دهه اخیر نشان می دهد این گونه جهانی سازی و جهانی شدن از بالا به پایین تحمیل شده و تراوش پیدا می کند.
ضرورت بازنگری و تغییرات حاصله در سیستم بین المللی و جهان امروزی را باید با ذکر تلویحی در توصیف شرایط و با توجه به پدیدار شدن شاخص های جدید و اهمیت روزافزون عوامل فرهنگی و معنوی و دینی و افول اقتدار حکومتی و سرانجام تغییر در مقوله ها و شیوه های نظری به کار رفته، بررسی و مطالعه نمود:
منظور از جهان شمولی چیست؟ عملکرد آن چگونه است؟ چه کسی یا چه چیزی آن را هدایت می کند؟ اخلاقیات جدید موجود در این نوع ساختارها چیست؟ منافع چه کسانی از این طریق تأمین می گردد؟ اگر گروه های انسانی از مرحله جهانی شدن به دور هستند، پس علائم جهانی شدن و جهان شمولی اسلامی چه باید باشد؟ اگر جهان به سوی یک قطبی شدن قدرت پیش می رود، آن قطب قدرت چه می تواند و چه باید باشد؟ محورهای حرکت و اقدام در تشکیل و تأسیس اتحادیه امت اسلامی که ملیت ها و فرهنگ ها و تنوعات محلی و منطقه ای را در برداشته باشد، چیست؟
مدلولات چند قرن اخیر غرب بر این اصل تکیه نموده که "صلح" و "دموکراسی" در سطح ملی و بین المللی "با توسعه اقتصادی"، با " اتحادیه ها" و "بازارهای آزاد" سرمایه داری به وجود می آید و ارزش های سکولاریسم نجات دهنده بشریت است. تجربیات جنگ های جهانی اول و دوم، جنگ سرد، فروپاشی شوروی، ظهور قوم گرایی در اروپا و ملی گرایی در آمریکا، اختلافات سیاسی و فرهنگی در اتحادیه اروپا و جنگ های منطقه ای از کره و ویتنام گرفته تا جنگ خلیج فارس و حمله اخیر به عراق این نظریه را بیش از هر موقع بی اعتبار کرده است. امروز تحلیل گران غربی که از
جریان جهان شمولی امروزی حمایت می کنند، معمولاً طرحی از چگونگی بودن تغییرات در دوران مدرن و به اصطلاح "پسامدرن" عرضه می دارند. به رغم آنها یکی از نتایج اولیه مدرن بودن همانا جهان شمولی است. این چیزی است بیشتر از انتشار نهادهای غربی در پهنه گیتی که منجر به تخریب دیگر فرهنگ ها می شود. جهان شمول سازی فرآیندی است ناهموار که هم پیوند می زند و هم متلاشی می سازد. اشکال جدیدی از وابستگی متقابل می آفریند که در آن خبری از "دیگران" نیست. استدلال این نظریه پردازان ماهیتاً تناقض آمیز است. اگر جهان شمولی سازی، اساس مدرن بودن است و اگر جهان شمول کردن فرهنگ غربی دنیای مستقلی به وجود می آورد که در آن کسان دیگری وجود ندارند، پس چگونه است که فرهنگ های غیر غربی در ایجاد شرایط مدرن سهمی ایفا می کنند؟ به علاوه اگر به زعم این تحلیل گران غرب، مدرن بودن"ذاتاً آینده نگر است" و "پیش بینی آینده به عنوان جزئی از حال عمل می کند و نتیجتاً منعکس کننده نحوه پیشرفت آینده است"، پس آینده به نحو مؤثری به مالکیت مطلق در آمده است. مدرن بودن نه تنها تسلط قطعی غرب بر زمان حاضر را تضمین می کند، بلکه به همین ترتیب بر آینده نیز چنگ می اندازد.
امروز انحصار و مونوپولی نخبگان غرب بر دانش و علم و سیاست و اقتصاد، شکسته شده است. آنچه دنیا و جهان امروز را با قرون نوزدهم و حتی اوایل قرن بیستم فرق می دهد، وجود قدرت های علمی و فکری و بیداری توده های مردم فراسوی قاره های اروپا و آمریکا است. اگر نوگرایی و جهان شمولی با ایجاد "فضاهای آزاد" در جوامع صورت می گیرد و اگر به حکایت غرب، رشد دموکراسی و جامعه مدنی با رشد این فضای باز رابطه مستقیم دارد، بنابراین باید تصدیق نمود که وجود فضای باز و متنوعی که نیم قرن اخیر بنابر سنت اسلامی و با کمک تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی بین مسلمانان جهان و در داخل و خارج ممالک اسلامی ایجاد شده است، شرایط کافی برای یک نهضتی که طرح تشکیل اتحادیه امت اسلامی را توسعه داده و جهان شمولی و مردم سالاری اسلامی را به وجود می آورد، آماده می باشد. پیشنهاد ایجاد اتحادیه امت اسلامی گرچه بر آگاهی و بسیج افکار عمومی مردم مسلمان جهان تکیه می کند، ولی به هیچ وجه درباره ی نقشی که دولتمردان و حکومت های با اصالت اسلامی
امروزی می توانند در سطح ملی و بین المللی و سازمان های جهانی ایفا کنند، غافل نیست.
وحدت اسلامی، مردم سالاری اسلامی، امت اسلامی، جهان شمولی اسلامی، آزادی و عدالت اجتماعی، حقوق و دیدگاه های اسلامی باید جایگزین گفتمان سیاست خارجی دولت هایی گردد که ادعای هویت اسلامی را دارند و ارزش های فرهنگی و اجتماعی و دینی خود را گرامی می شمارند. نهضت اتحادیه امت اسلامی ممکن است در آغاز فقط از چند کشور اسلامی صورت عمل به خود گیرد ولی این چنین جنبش اگر با دقت و بصیرت رهبری گردد، به تدریج وسعت پیدا کرده و با تغییر ساختارهای سیاسی و اقتصادی که در ردیف ملی و محلی به وجود خواهد آمد، عضویت و شرکت سایر ممالک و دول اسلامی را در برخواهد داشت.
دگرگونی ها و تحولاتی که امروز در نتیجه افزایش جمعیت، توسعه تعلیم و تربیت، پیشرفت تکنولوژی ها و تغییرات ارتباطات و اطلاعات در سطح انسانی و سازمانی صورت می گیرد، غیر قابل انکار می باشد. اگر مسلمانان و امت و دول اسلامی، برنامه و نقشه معین برای مقابله با این تحولات نداشته باشند، دیگران از آن به نفع خود استفاده کرده و همانند انقلاب صنعتی که چند قرن قبل صورت گرفت، اسیر کنترل و مقررات و اخلاق این جریان خواهند بود.
امروز غرب بر خلاف گذشته تنها با تصرف اراضی و منابع و کار و ثروت، سر و کار ندارد بلکه هدف اصلی آن تصرف و اشغال مغزها می باشد و بسیج و کنترل مسلمانان به عنوان مصرف کنندگان و دریافت کنندگان محصول و پیام های جهان شمولی جزء دستور گردانندگان این جریان می باشد.
تناقضات در جریان جهانی سازی و جهانی شدن امروز فراوان است. بحران حاکمیت ملی در غرب نموداری از این تناقضات است. در حالی که اتحادیه اروپا از همفکری جهانی اروپایی ها و از وحدت اقتصادی و سیاسی اعضای خود صحبت می کند، آمریکا از حق حاکمیت ملی خود و دکترین حق شفعه (حق حمله و ضربت اولیه) سخن می راند. در تاریخ سیاسی و بین المللی غرب از حقوق و قوانین جهانی خبری نبود تا اینکه ژان بودین (1530-1596میلادی) با رساله خود در مورد اصل
حاکمیت و سپس هوگو گروتیوس (1583-1645میلادی) هلندی سال ها بعد در نوشته های خود درباره روابط بین الملل، شالوده حقوق بین المللی اروپا را ریخته و با خاتمه جنگ های سی ساله در 1648میلادی و عهدنامه صلح وستفالی، اصل حاکمیت ملی و چارچوب نظام ملت - دولت از طرف کشورهای اروپایی شناخته شد. حقوق و قوانین بین المللی امروزی در اصل بر عقاید این متفکران اروپایی بنا شده و از این جهت با ایده و تجربیات فرهنگ و تاریخ و مذاهب غرب آغشته می باشد.
در اینجا باید یادآوری کنیم که اولین و جامع ترین حقوق بین المللی برای نخستین بار در تاریخ بشریت از طرف اسلام و دقیقاً یکهزار سال قبل از حقوق و قوانین بین المللی اروپایی ها به جهانیان ارائه شد. در حقوق و قوانین بین المللی اسلام، اصل حاکمیت الهی مستقر است نه حاکمیت ملی، اصل منافع امتی در نظر است نه فقط منافع ملی، اصل امنیت بشری مورد توجه است نه امنیت داخلی و ملی به تنهایی و اصل عدالت اجتماعی مبنای سیاست گذاری است نه اصل اقتصاد سیاسی و سودجویی. امروز اصول حاکمیت ملی و منافع ملی دیکته شده و تعریف شده از طرف قدرت های بزرگ غربی است که بر سیستم های جهانی و ملی از جمله نظام های موجود در ممالک اسلامی حکومت می کند و این در حالی است که خود مفهوم حاکمیت ملی، بر اثر اقدامات بازیگران سیاست بین المللی زیر پا گذاشته شده است.
بسیاری از صاحب نظران درباره فرآیند جهانی سازی و جهانی شدن اظهارنظر کرده اند و برخی این فرآیند را محصول فرعی و گریزناپذیر تکامل و پیشرفت بشر خوانده اند. گویی این پدیده، فرآیندی ارگانیک است که تحت حاکمیت قوانین طبیعی عمل می کند. اما دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که می گوید: جهانی سازی و جهانی شدن امروزی لزوماً پیشرفت طبیعی برآمده از سیر تعاملات و ارتباطات معمول بشر و فرهنگ های متنوع بشری در سراسر کره خاکی نیست، بلکه این پدیده فرایندی است که از اراده بشر منتج شده است، اراده و انتخاب مجموعه ای از کشورهای قدرتمند، شرکت های فراملیتی و سازمان های بین المللی که از ظهور چنین پدیده جهانی سازی و جهانی شدن نفع می برند. بنابراین جهانی شدن عصر حاضر، پدیده پیچیده ای است که دو جریان و نیروی متعارض را در دل خود دارد : یکی توسعه
اقتصادی عظیم و ابداعات فنی و دیگری نابرابری افزون تر، بحران اجتماعی - فرهنگی و بیگانگی فردی.
گفتمان جهانی سازی امروزی همانند گفتمان "توسعه ملی" دهه های پیشین یک تاریخ بسیار کوتاه دارد و از برخی جهات، آفریده مصنوعی تبلیغات نظام حاکم بر جهان امروز می باشد. قرن ها وقتی که اجتماعات، ملل و تمدن ها از طایفه گرایی، قوم گرایی، ملی گرایی و منطقه گرایی صحبت می کردند، اسلام تنها مکتبی بود که از جهان شمولی و از جهانی سازی و جهانی شدن (اسلام) سخن به میان می آورد.
جهان شمولی اسلامی از دو جهت بی نظیر است: نخست اینکه جهانی شمولی اسلامی از جنبه نظری، مکتبی و تئوریک، زاییده یک جهان بینی دقیق و منظم و جامع الهی است که عدالت بر آن حکمفرما است. دیگر آنکه اسلام تنها مکتبی است که به این دیدگاه جهان شمولی در تاریخ جنبه عملی داد. ظهور و گسترش اسلام در تاریخ بشریت تأثیر فوق العاده ای در جهانی شدن فرهنگ و اقتصاد و علوم و دانش داشت.
روابط تجاری و اقتصادی و مالی بین المللی در سطح محدود بین الملل از زمان تاریخ باستان و در قرون وسطی وجود داشته است، ولی اولین سیستم جهانی اقتصاد و بازرگانی و مالی در تاریخ، توسط مسلمانان و در حدود قرون دوازدهم و سیزدهم میلادی صورت گرفت. جاده ی ابریشم که از چین تا کرانه های دریای مدیترانه ادامه پیدا کرد، در حقیقت یک نماد ملموس از این سیستم اقتصادی جهانی بود. سیصد سال بعد در قرن شانزدهم بود که برای اولین بار سیستم کاپیتالیسم و سرمایه داری به عنوان یک نظام جهانی جایگزین سیستم اسلامی گردید.
جهان شمولی اسلامی بر پایه اخلاق اسلامی نهاده شده در حالی که جهانی سازی امروزی غرب در انتظار پیدایش اخلاق ویژه جریان است. در اسلام جهان شمولی به معنی عالمی بودن است در حالیکه در لیبرالیسم جهان شمولی به معنی جهانی کردن است و بالطبیعه با عالمیت در تعارض می باشد.
در دنیای باستان، قوانین آشوری ها، بابلی ها، یونانی ها، روسی ها همگی از عقاید و مکتب های بت پرستی سرچشمه می گرفت و آرزو و آمال جهان شمولی آباء، شاهان و فراعنه آنها در خاک دفن گردید. قانون نامه حمورایی (2081 قبل از میلاد) که الهام
بخش تمدن سومری محسوب می شد و قانون و دیوان سالاری نظامی رومی ها که در قرون پایانی خود مسیحیت را شامل گردید، هیچ گاه موفق نشدند مدلولات نظری و علمی خود را فراسوی جهانگشایی اداری تبیین کنند و بدین ترتیب افکار و ایده و نظریات و جهان شمولی آنها نیز با شکست و افول امپراطوری ها از بین رفت.
جهان شمولی اسلامی ابعاد مختلفی را حائز بود. جهانی شدن زبان عربی به عنوان زبان قرآنی و اسلامی، بین المللی شدن فارسی و ترکی و گسترش آن در آسیا و اروپا و آفریقای شمالی و در مناطق اقیانوس هند و آسیای مرکزی و مدیترانه و وسعت گیری و اشاعه ی زبان جدید "سواحیلی" در قاره ی آفریقا و پیدایش زبان های محلی در کشورهایی مثل نیجریه امروزی هم مرهون جهان شمولی اسلام و روابط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دنیای اسلام در آمیزش و تماس با جوامع و اجتماعات مختلف جغرافیایی و نژادی است. سیستم شماره ای و عددی و هندسی جهانی امروز، اختراع و هدیه مسلمانان در مسیر جهان شمولی بود و پیشرفت و جهانی شدن علم و دانش از جبر و نجوم و پزشکی گرفته تا بازنگری بنیان شناخت شناسی، معرفت شناسی، جامعه شناسی، و جمعیت شناسی همه به مناسبت جهانی سازی اسلام صورت گرفت. حج یک نماد بزرگ از جهان شمولی اسلامی است که در هیچ یک از مکتب های دینی و سیاسی و اجتماعی وجود ندارد
از جنبه جهان شمولی جریان حج بزرگترین واقعه میان فرهنگی است که به طور مداوم از زمان ظهور اسلام تا امروز درسطح جهانی صورت می گیرد. حج تنها جریان ارتباطی میان فردی و میان فرهنگی امت است که بر واسطه های سازمانی، رسانه ای و ابزاری و تکنولوژی تکیه ندارد و اساس آن بر سه موضوع خلقت، وحدت و امت متکی می باشد. حج تنها بسیج جهانی و مردمی است که برای صلح و امنیت برپا می شود. در تمام همایش ها و کنگره های جهانی افراد با نام شغل، تابعیت، ملیت، نژاد، لباس، ثروت و قدرت شناخته می شوند، در حالی که در جهان شمولی اسلامی حج که تنها یکی از فرائض مختلف اسلام است، این شاخص های هویت به دور ریخته شده است. حج، کنگره ملل متحد است.
امروز قرآن پرتیراژترین و پرخواننده ترین کتاب موجود به زبان اصلی در تاریخ بشریت است. مسلمانان قرآن را به زبان اصلی آن (عربی) می خوانند و قرائت می کنند و نه ترجمه آن.
انجیل مسیحیت پرتیراژترین کتاب ترجمه شده است.
پرثروت ترین منابع طبیعی مانند نفت و گاز، مهم ترین مراکز سوق الجیشی و استراتژیکی مانند کانال سوئز، جبل الطارق، داردانل، تنگه هرمز و پر رشدترین جمعیت و مذاهب جهان متعلق به مسلمانان می باشد. مسلمانان بزرگترین گروه مهاجرین در اروپا (30 میلیون) و آمریکا (7 میلیون) را تشکیل می دهند و اسلام پس از مسیحیت بزرگترین پیروان را در قاره ها و مناطق جهان دارا است. مهم تر از همه اینکه جهانی سازی امروزی غرب، بدون شرکت یا ادغام دنیای اسلام غیر ممکن می باشد و دقیقاً تحت این شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که دنیای اسلام و امت اسلامی بیش از هر موقع دیگر در طول تاریخ مورد توجه و در بسیاری موارد مورد حمله و تجاوز و تصرف بازیگران نظام جهانی قرار گرفته است.
اتحادیه ی امت اسلامی پاسخی است به این چالش ها و سؤال ها. "اِنَّ هذه اُمَّتُکم اُمَّة واحدة وَ أنَا رَبُّکُم فَاتَّقُون". این امت واحد شما است و من خدای شما هستم، پس از من تقوا پیشه کنید". (سوره مؤمنون، آیه 52)
علاقه مندان به نظریات نگارنده درباره ی پدیده ی جهان شمولی و اسلام می توانند به کتب و مقالات ذیل مراجعه فرمایند.
1- حمید مولانا، سقوط و ظهور مدرن، انتشارات صبح، تهران، 1380.
2- حمید مولانا، ما را کجامی برند، انتشارات کیهان، تهران، 1380.
3- حمید مولانا، جامعه مدنی: نقد و تحلیل، انتشارات پژوهشکده فرهنگ اسلامی، تهران، 1382.
4- حمید مولانا، گذر از نوگرائی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371.
5- حمید مولانا، ارتباطات و فرهنگ درقرن بیست و یکم"، فصلنامه پژوهشی، دانشگاه امام صادق (ع) شماره چهارم، تابستان 1376.
6- حمید مولانا، تبادل نابرابر در فرهنگ کنون جهانی، نامه فرهنگ، معاونت امور بین الملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سال اول، شماره دوم، زمستان 1369.
7- حمید مولانا، "مباحث فرهنگی جهانی شدن"، اندیشه صادق، نشریه پژوهشی دانشگاه امام صادق (ع)، شماره 5، زمستان 1380.
8- حمید مولانا، جهان اسلام و رسانه های جهانی، (شماره ویژه گفتگو با پروفسور حمید مولانا)، کیهان فرهنگی، سال نوزدهم، شماره 189، تیر ماه 1381.
9- حمید مولانا، مقاله های چشم انداز در کیهان: "اقتصاد سیاسی" 3 مرداد 1381/ "بحران اقتصادی و جهانی شدن رسانه ها"، 17 مرداد 1381/ "فرآیند جهانی شدن فرهنگ"، 10 مرداد 1381/ "جهانی شدن، چالش ها و پاسخ ها"، 24 مرداد 1381/ "تهاجم اقتصادی و حاکمیت ملی"، 13 تیر 1381" و "به سوی جهان شمولی اسلامی"، 10 بهمن 1381.
حمله و تهاجم آمریکا و انگلیس به عراق و تصرف و اشغال این کشور اسلامی بدون موافقت شورای امنیت سازمان ملل متحد و مخالفت و اعتراضات شدیدی که از طرف دول مختلف و اکثریت قریب به اتفاق افکار عمومی دنیا در این مورد به عمل آمد، نشان داد که پدیده ی به اصطلاح جهانی سازی و جهانی شدن نظام بین المللی امروزی، اسطوره ای بیش نیست. آنچه مشاهده می شود و تجربیات دهه ی اخیر ثابت کرده است، جریان ناآرام جهانی کردن قدرت و ثروت و ارزش ها است که دگرگونی دنیای امروزی را با نوع سلطه گرایی در قرن گذشته متمایز می سازد. جنگ یک جانبه ی آمریکا و انگلیس در عراق همچنین نشانه و شاخص جریان دیگری است که مدتها است در دنیای اسلام و در تاریخ معاصر ملاحظه می شود و این جریان دوشاخه متفاوت را دربردارد: یکی بیداری و بسیج مسلمانان و امت اسلامی در جستجوی یک الگوی وحدت گرا و رهایی بخش و دیگری پراکندگی و شکاف و تفرقه در بین دولت های ممالک اسلامی.
در بسیاری از کشورهای اسلامی فاصله میان امت اسلامی (مردم و جامعه) و دولت های حاکم بر ممالک و سرزمین های اسلامی در حال افزایش است. به طور خلاصه روابط و ارتباطات جهانی و جهان شمولی حاصله از آن در چارچوب نظام
تکنولوژی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی جهان امروز، به معنای روابط و ارتباطات همگانی و جهانی نیست.
دومین موضوع مهمی را که ما باید با دقت مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم، پدیده ی نوآوری اسلام در یک ربع قرن اخیر به ویژه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا امروز بوده است. این پدیده نیز دو بعد اصلی دارد: یکی مقاومت و مبارزه ی امت اسلامی علیه تجدد و نوگرایی سلطه جویانه ی غرب و دیگری کوشش و جهد برای یک نظام اسلامی فراسوی نظام "ملت - دولت" کنونی است. به عبارت دیگر، اسلام و انقلاب اسلامی تنها اردوگاه مهم و مؤثر علیه سلطه گرایی و تجددگرایی غرب گردیده و اسلام گرایان و امت اسلامی تنها جامعه و گروهی هستند که به طور جدی خواستار یک نظام فرامرزی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی می باشند.
موضوع سوم در این مقوله، ماهیت خود جهان شمولی اسلام می باشد. بیش از هر الگو و پارادایم موجود در تاریخ، پارادایم و الگوی اسلام با جهان شمولی آمیخته و بر مبنای جهان شمولی پایه ریزی شده است. چهارده قرن قبل، ادوار طولانی پیش از اینکه اصطلاح امروزی جهانی سازی و جهانی شدن و جهانی کردن متداول و مد روز شود، اسلام برای اولین بار در تاریخ نه تنها چارچوب و نظریات و بنیاد جامع جهان شمولی را به جامعه ی بشری عرضه نمود، بلکه در مدت بسیار کوتاهی توانست این جهان شمولی را بر مبنای عقیده و ایمان در بستر و عرصه ی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و علمی و فرهنگی پیاده کند. دستورات اسلام جهان شمول است: "وَ مَا أَرسَلنک إلّا رَحَمة لِلعالمین" یعنی" ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم." (آیه 107 سوره انبیاء)
انقلاب اسلامی ایران دو پدیده ی مهم قرن بیستم، یکی بنیاد و ساختار نظام "ملت - دولت" و دیگری مدرنیته یا تجدد و نوگرایی غربی را زیر سؤال برد و یک دید جهانی سازی و جهانی شدن اسلامی را که فراسوی مرزهای سیاسی، نژادی، ملی و قومی باشد. تقویت کرد و در دستور روز قرار داد. یکی از منابع بزرگ اقتدار در روابط بین الملل تعیین دستور روز است. هر گروهی، هر فردی و هر ملتی که بتواند دستور روز را تعیین کند، او در دنیا اولویت پیدا می کند. امروز علی رغم مشکلات و سدهای بزرگی که جهت جلوگیری از توسعه انقلاب اسلامی ایران در جهان ایجاد کرده اند،
اسلام در دستور قرن بیست و یکم قرار گرفته، ولی در عین حال الگوی غالب مدرنیته در جلد و نقاب "جهانی سازی" و "جهانی شدن" احیاء گردیده و ممالکی مانند ایران تنها سنگر مقاومت علیه نظام جهانی شده اند. مسلمانان در سراسر دنیا به مقاومت و مبارزه خود، همان گونه که در فلسطین اشغالی و در سایر نقاط در این چند دهه مشاهده کرده ایم، ادامه می دهند ولی متأسفانه آنها فاقد یک سیستم حکومتی و دولتی اسلامی هستند. این خود یک سؤال بزرگ را مطرح می کند: آیا دنیای امت اسلامی در مقابل جریان جهان شمولی اقتصادی، فرهنگی و تکنولوژی امروزی که ادامه ی سلطه گرایی گذشته است، سکوت اختیار کرده است و بی تفاوت خواهد ماند و در نتیجه بیش از پیش در نظام جهانی استکباری امروز ادغام خواهد شد و یا اینکه بااتحاد و وحدت و شناخت واقعیت به جای واکنش و انعکاس های آنی و پروژه های پراکنده و متفرقه و تزئینی که این روزها اغلب از طرف برخی از دولت ها و گروه های ممالک اسلامی دیده می شود، مأموریت تاریخی خود را انجام داده و با درایت کامل مدلولات فکری و عملی خود را در چارچوب جهان شمولی اسلام به دنیا ارائه خواهد کرد.
طرح تشکیل اتحادیه امت اسلامی، موضوع چهارم گفتار و بحث ما، قدمی است در مسیر و در پی آمد و ساختار جهان شمولی اسلام و در تشکیل یک نظام جهانی جدید فراسوی نظام کنونی ملت - دولت و سفسطه های جهانی سازی آن.
اتحادیه امت اسلامی به عنوان یک واحد جهانی رهایی بخش و وحدت گرا، متشکل از جامعه و حکومت اسلامی است. مفهوم امت، ثقل و مرکزیت این اتحادیه را تشکیل می دهد و در حقیقت چارچوب جامعه شناسی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تکنولوژی و نظامی جهان شمولی و نظام اسلامی می باشد. مفهوم امت در اینجا متصل به مفهوم جامعه یا مترادف آن در معرفت شناسی و انسان شناسی و جامعه شناسی غرب نیست، مفهوم امت، ابعاد مردم، اجتماع، جامعه، دولت و اقتصاد را در بردارد، بنابراین اتحادیه امت اسلامی، واحد حکومتی، دولتی، مردم سالاری و بالاتر از همه مکتب و خداشناسی و ایدئولوژی مسلمانان می باشد. اتحادیه امت اسلامی نه شبیه "اتحادیه اروپا" و نه چیزی مانند" ایالات متحده آمریکا" است و بنابراین با چنین عنوان هایی مانند "اتحادیه کشورهای اسلامی"، "جماهیر کشورهای اسلامی" و با
سازمان هایی مانند "سازمان کنفرانس ممالک اسلامی" کاملاً تفاوت دارد.
فلسفه و اندیشه سیاسی غرب، همیشه "جامعه" و "دولت" را از یکدیگر جدا نگاه داشته است.
قرن ها است که فلسفه های سیاسی و اجتماعی غرب به دو موضوع جدا ولی مربوط به یکدیگر تکیه کرده اند: جامعه و دولت. جامعه ای زایل شد و جامعه ی دیگر پدید آمد. دولت هایی رفتند و دولت های دیگری قدم به عرصه وجود گذاشتند. همان طور که بارها ذکر کرده ام، اگر جامعه یا تحقیق در مورد جامعه، جوهر فلسفه اجتماعی غرب بوده، درگیری جوامع و رویارویی اجتماعی و ضد اجتماعی نیز روی دیگر همان سکه بوده است.
مفهوم جامعه ی مدنی یک پدیده غربی است و تلاش دیگری است برای جستجوی جامعه ای که در آن حقوق دولت و افراد به روشنی از یکدیگر متمایز شود. چنین شکافی بین مردم و دولت، بین جامعه و حکومت در جهان شمولی اسلام و مفهوم امت وجود ندارد. از دوران قرون وسطی در غرب، به ویژه از دوران "سن بندیک" و نوشته های "سرتوماس مورتا"، کارهای متفکرین سیاسی و اجتماعی در قرون هیجدهم و نوزدهم نظیر"پرودون"، "مارکس"، "دوتوکویل" و دیگران موضوع جامعه، مؤید ارتباط بین انسان و دنیای فیزیکی، رابطه گروه ها و پدیده های طبیعی بوده است. این موضوع به ابعاد تکنولوژی، سیاسی، دیوان سالاری (بوروکراسی) و حتی زیست شناسی و محیط شناسی (اکولوژی) جامعه می پرداخت و بر نظام چند حزبی متمرکز بود، ولی همیشه در مهمن همبستگی وجوه متفاوت فعالیت های انسانی به عنوان یک واحد، ناموفق بود.
امور نظامی، سیاسی، اقتصادی، دیوان سالاری و فکری، همگی از یکدیگر مجزا گردیدند. تأکید بر یکی، تعیین کننده ی منازعه ی اجتماعی و جامعه ای به ارث رسیده در دیگری بود. جوامع با تأکید بر پدیده های واحد نظیر دین یا سیاست شناخته شده و یا نامگذاری می شدند. مثلاً موضوع جامعه ی دینی در غرب تا چه اندازه ای عکس العمل به عدم کفایت جامعه ی سیاسی بود که ما در کارها و آثار متفکران و نظریه پردازانی نظیر اگوستین، آکوئیناس، لوتر، کالوین و کرکگور شاهد آن هستیم.
اتحادیه امت اسلامی بالطبیعه باید از پایین یعنی از ردیف مردم و اجتماع و رهبران اسلامی شروع گردد و بُعد و بسیج جهانی به خود بگیرد و سپس "دولت های اسلامی" را شامل شود، زیرا قریب به اتفاق دول کنونی ممالک اسلامی بر پایه الگوی "ملت - دولت" غرب بنا شده است و با خاصیت سکولار (غیردینی) یا نیمه سکولار و غیرمردمی و انحصاری خود هر گونه پیوستگی و اتحادیه وحدت را از روزنه منافع ملی و طایفه ای و قومی و از دیدگاه فلسفه سیاسی مسلط امروز غرب و نظام سیستم حاکم بر جهان آن می نگرند. بحران مشروعیت سیاسی در ممالک و دنیای اسلام در عصر حاضر در تغییر و تحولات وارده به "الگوی ملت - دولت" یا "دولت ملی" نیست بلکه در اصلِ وجود و تعارض با چنین نظام سیاسی است، به طور خلاصه، از نظر ما نظام "ملت - دولت" با فرهنگ سیاسی و جهان شمولی اسلامی متناقض بوده و این مبنا و علت اصلی بحران مشروعیت سیاسی و حکومتی در سرزمین های اسلامی است.
در جهان امروز دیگر نمی توان تلقی کلاسیک از روابط بین الملل، یعنی روابط متقابل بین دولت ها و زبدگان سیاستگذار را به عنوان تنها بُعد مطالعات سیاسی و اقتصادی در نظر گرفت. چیزی که در این دوره به ظاهر کنش های بین المللی و جهانی به همان اندازه مهم است، ناتوانی کشورهای به اصطلاح در حال توسعه از جمله ممالک اسلامی در اثرگذاری بر روند پیشرفت های کنونی جهان در حد قابل اعتنا می باشد. مفهوم متداول امروز جهان شمولی بودن با مفهوم همگانی یکی نیست. آشنایی با دو نگرش متضاد در عرصه بین الملل که ظهور جدید ملی گرایی و قوم گرایی را در برابر جنبش همه شمول قرار داده است، ضروری است. از طرفی حرکت به سمت منطقه گرایی که در وهله اول در یک چارچوب اقتصادی، که منعکس کننده تکنولوژی ها و فرآیندهای تولیدی در حال ظهور باشد، بروز کرده است. کمرنگ شدن حاکمیت ملی، افول نظام قدرتی "ملت - دولت" موجودیت های نوین دولت های حاشیه ای یا ناحیه ای، ابعاد مهم این پدیده می باشد.
اتحادیه امت اسلامی پیشنهاد شده در اینجا امت اسلامی واحدی است وحدت گرا از مجموع ممالک متحده اسلامی. اتحادیه امت اسلامی، امت متحده اسلام است که نظام "ملت -دولت" را پشت سر گذاشته و از آن عبور کرده است. مفهوم امت در
طرح پیشنهادی اتحاد امت اسلامی به صورت جامع و گسترده به کار رفته است و شامل تمام جوانب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حکومتی می شود. مقصود ما از امت، بررسی آن در مقطع جامعه - حکومت است و نه توغل در امور فردی و گروهی و یا سطوح اختصاصی و باریک جامعه شناسی و علوم سیاسی و اقتصاد آن. با وضع کنونی دول ممالک اسلامی و وابستگی موجود در نظام کنونی جهانی، نباید انتظار داشت که فکر و پیشنهاد تشکیل اتحادیه امت اسلامی به معنای یک نظام مستقل و واحد مورد استقبال همه یا حتی اکثر دول کنونی حاکم بر سرزمین های اسلامی قرار گیرد، زیرا ابداع و تأسیس چنین اتحادیه ای، منافع شخصی و گروهی نخبگان حاکم را به خطر انداخته و پایه های موجود قدرت را به چالش طلبیده و تهدید خواهد نمود. ولی رشد و نمو چنین نهضتی از طریق آگاهی، بسیج و تشکل بیش از یک میلیارد و نیم مسلمان دنیا که فراسوی مرزها را در برگرفته و یک حرکت جهانی گردد، امکان پذیر و در حقیقت ضروری است. در وضع کنونی جنبش و نهضت های اسلامی اغلب در سطوح ملی و مملکتی بوده و فاقد یک رهبری و رهنمود بین المللی و جهانی می باشد. در شرایط کنونی تنها جنبش های مردمی در سطح امتی است که باعث جابجایی قدرت و تغییر و اصلاح در سطح بالا و حکمرانان و دولت ها خواهد بود و نه برعکس، زیرا تجربه جوامع اسلامی در چند قرن اخیر به خوبی نشان می دهد که هسته های قدرت و احساسات آن در حوزه جوامع اسلامی نهفته است و رهبران مدبر و موفق و با ایمان به جهان شمولی اسلامی از میان مردم برخاسته اند. نهضت های پیروزمندانه اسلامی قرن اخیر به ویژه انقلاب اسلامی ایران بهترین نمونه این جریان بوده و انتقال قدرت در سطح جهانی می تواند از تجربیات چند دهه اخیر بهره مند شود.
اتحادیه امت اسلامی برعکس "اتحادیه اروپا" و سایر اتحادیه ها مشابه ملی و منطقه ای و جهانی نمی تواند از آغاز با اتحادیه های گمرکی، مالی و اقتصادی و حتی سیاسی دولتی صورت عمل به خود بگیرد، زیرا پایه جهان شمولی اسلام و استواربودن آن در سطح بین المللی با ارزش ها و اخلاق اسلامی باید هماهنگ و هموار باشد. الگوی جهان شمولی اسلامی امت با الگوی سرمایه داری امپریالیسم و نئولیبرالیسم و سکولار امروزی منافات داشته و در دو قطب مخالف قرار دارند، بحران و کشمکش،
موقعی به وجود می آید که یک الگو می خواهد خود را بر الگوی دیگری تحمیل کند. سلطه گرایی در چارچوب الگوی امت اسلامی ممنوع است. بحران امروز جهانی و در حقیقت بحران امروزی در غرب این است که جهان شمولی مورد حمایت غرب می خواهد ارزش ها و اخلاق خود را بر جوامع اسلامی و دیگران تحمیل کند. علاوه بر این، چنین جهان شمولی پایه های مادی و اقتصادی و تکنولوژی داشته و فاقد یک تئوری و نظرپردازی سیاسی و اجتماعی است و همان طور که تجربیات و آمارچند دهه اخیر نشان می دهد این گونه جهانی سازی و جهانی شدن از بالا به پایین تحمیل شده و تراوش پیدا می کند.
ضرورت بازنگری و تغییرات حاصله در سیستم بین المللی و جهان امروزی را باید با ذکر تلویحی در توصیف شرایط و با توجه به پدیدار شدن شاخص های جدید و اهمیت روزافزون عوامل فرهنگی و معنوی و دینی و افول اقتدار حکومتی و سرانجام تغییر در مقوله ها و شیوه های نظری به کار رفته، بررسی و مطالعه نمود:
منظور از جهان شمولی چیست؟ عملکرد آن چگونه است؟ چه کسی یا چه چیزی آن را هدایت می کند؟ اخلاقیات جدید موجود در این نوع ساختارها چیست؟ منافع چه کسانی از این طریق تأمین می گردد؟ اگر گروه های انسانی از مرحله جهانی شدن به دور هستند، پس علائم جهانی شدن و جهان شمولی اسلامی چه باید باشد؟ اگر جهان به سوی یک قطبی شدن قدرت پیش می رود، آن قطب قدرت چه می تواند و چه باید باشد؟ محورهای حرکت و اقدام در تشکیل و تأسیس اتحادیه امت اسلامی که ملیت ها و فرهنگ ها و تنوعات محلی و منطقه ای را در برداشته باشد، چیست؟
مدلولات چند قرن اخیر غرب بر این اصل تکیه نموده که "صلح" و "دموکراسی" در سطح ملی و بین المللی "با توسعه اقتصادی"، با " اتحادیه ها" و "بازارهای آزاد" سرمایه داری به وجود می آید و ارزش های سکولاریسم نجات دهنده بشریت است. تجربیات جنگ های جهانی اول و دوم، جنگ سرد، فروپاشی شوروی، ظهور قوم گرایی در اروپا و ملی گرایی در آمریکا، اختلافات سیاسی و فرهنگی در اتحادیه اروپا و جنگ های منطقه ای از کره و ویتنام گرفته تا جنگ خلیج فارس و حمله اخیر به عراق این نظریه را بیش از هر موقع بی اعتبار کرده است. امروز تحلیل گران غربی که از
جریان جهان شمولی امروزی حمایت می کنند، معمولاً طرحی از چگونگی بودن تغییرات در دوران مدرن و به اصطلاح "پسامدرن" عرضه می دارند. به رغم آنها یکی از نتایج اولیه مدرن بودن همانا جهان شمولی است. این چیزی است بیشتر از انتشار نهادهای غربی در پهنه گیتی که منجر به تخریب دیگر فرهنگ ها می شود. جهان شمول سازی فرآیندی است ناهموار که هم پیوند می زند و هم متلاشی می سازد. اشکال جدیدی از وابستگی متقابل می آفریند که در آن خبری از "دیگران" نیست. استدلال این نظریه پردازان ماهیتاً تناقض آمیز است. اگر جهان شمولی سازی، اساس مدرن بودن است و اگر جهان شمول کردن فرهنگ غربی دنیای مستقلی به وجود می آورد که در آن کسان دیگری وجود ندارند، پس چگونه است که فرهنگ های غیر غربی در ایجاد شرایط مدرن سهمی ایفا می کنند؟ به علاوه اگر به زعم این تحلیل گران غرب، مدرن بودن"ذاتاً آینده نگر است" و "پیش بینی آینده به عنوان جزئی از حال عمل می کند و نتیجتاً منعکس کننده نحوه پیشرفت آینده است"، پس آینده به نحو مؤثری به مالکیت مطلق در آمده است. مدرن بودن نه تنها تسلط قطعی غرب بر زمان حاضر را تضمین می کند، بلکه به همین ترتیب بر آینده نیز چنگ می اندازد.
امروز انحصار و مونوپولی نخبگان غرب بر دانش و علم و سیاست و اقتصاد، شکسته شده است. آنچه دنیا و جهان امروز را با قرون نوزدهم و حتی اوایل قرن بیستم فرق می دهد، وجود قدرت های علمی و فکری و بیداری توده های مردم فراسوی قاره های اروپا و آمریکا است. اگر نوگرایی و جهان شمولی با ایجاد "فضاهای آزاد" در جوامع صورت می گیرد و اگر به حکایت غرب، رشد دموکراسی و جامعه مدنی با رشد این فضای باز رابطه مستقیم دارد، بنابراین باید تصدیق نمود که وجود فضای باز و متنوعی که نیم قرن اخیر بنابر سنت اسلامی و با کمک تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی بین مسلمانان جهان و در داخل و خارج ممالک اسلامی ایجاد شده است، شرایط کافی برای یک نهضتی که طرح تشکیل اتحادیه امت اسلامی را توسعه داده و جهان شمولی و مردم سالاری اسلامی را به وجود می آورد، آماده می باشد. پیشنهاد ایجاد اتحادیه امت اسلامی گرچه بر آگاهی و بسیج افکار عمومی مردم مسلمان جهان تکیه می کند، ولی به هیچ وجه درباره ی نقشی که دولتمردان و حکومت های با اصالت اسلامی
امروزی می توانند در سطح ملی و بین المللی و سازمان های جهانی ایفا کنند، غافل نیست.
وحدت اسلامی، مردم سالاری اسلامی، امت اسلامی، جهان شمولی اسلامی، آزادی و عدالت اجتماعی، حقوق و دیدگاه های اسلامی باید جایگزین گفتمان سیاست خارجی دولت هایی گردد که ادعای هویت اسلامی را دارند و ارزش های فرهنگی و اجتماعی و دینی خود را گرامی می شمارند. نهضت اتحادیه امت اسلامی ممکن است در آغاز فقط از چند کشور اسلامی صورت عمل به خود گیرد ولی این چنین جنبش اگر با دقت و بصیرت رهبری گردد، به تدریج وسعت پیدا کرده و با تغییر ساختارهای سیاسی و اقتصادی که در ردیف ملی و محلی به وجود خواهد آمد، عضویت و شرکت سایر ممالک و دول اسلامی را در برخواهد داشت.
دگرگونی ها و تحولاتی که امروز در نتیجه افزایش جمعیت، توسعه تعلیم و تربیت، پیشرفت تکنولوژی ها و تغییرات ارتباطات و اطلاعات در سطح انسانی و سازمانی صورت می گیرد، غیر قابل انکار می باشد. اگر مسلمانان و امت و دول اسلامی، برنامه و نقشه معین برای مقابله با این تحولات نداشته باشند، دیگران از آن به نفع خود استفاده کرده و همانند انقلاب صنعتی که چند قرن قبل صورت گرفت، اسیر کنترل و مقررات و اخلاق این جریان خواهند بود.
امروز غرب بر خلاف گذشته تنها با تصرف اراضی و منابع و کار و ثروت، سر و کار ندارد بلکه هدف اصلی آن تصرف و اشغال مغزها می باشد و بسیج و کنترل مسلمانان به عنوان مصرف کنندگان و دریافت کنندگان محصول و پیام های جهان شمولی جزء دستور گردانندگان این جریان می باشد.
تناقضات در جریان جهانی سازی و جهانی شدن امروز فراوان است. بحران حاکمیت ملی در غرب نموداری از این تناقضات است. در حالی که اتحادیه اروپا از همفکری جهانی اروپایی ها و از وحدت اقتصادی و سیاسی اعضای خود صحبت می کند، آمریکا از حق حاکمیت ملی خود و دکترین حق شفعه (حق حمله و ضربت اولیه) سخن می راند. در تاریخ سیاسی و بین المللی غرب از حقوق و قوانین جهانی خبری نبود تا اینکه ژان بودین (1530-1596میلادی) با رساله خود در مورد اصل
حاکمیت و سپس هوگو گروتیوس (1583-1645میلادی) هلندی سال ها بعد در نوشته های خود درباره روابط بین الملل، شالوده حقوق بین المللی اروپا را ریخته و با خاتمه جنگ های سی ساله در 1648میلادی و عهدنامه صلح وستفالی، اصل حاکمیت ملی و چارچوب نظام ملت - دولت از طرف کشورهای اروپایی شناخته شد. حقوق و قوانین بین المللی امروزی در اصل بر عقاید این متفکران اروپایی بنا شده و از این جهت با ایده و تجربیات فرهنگ و تاریخ و مذاهب غرب آغشته می باشد.
در اینجا باید یادآوری کنیم که اولین و جامع ترین حقوق بین المللی برای نخستین بار در تاریخ بشریت از طرف اسلام و دقیقاً یکهزار سال قبل از حقوق و قوانین بین المللی اروپایی ها به جهانیان ارائه شد. در حقوق و قوانین بین المللی اسلام، اصل حاکمیت الهی مستقر است نه حاکمیت ملی، اصل منافع امتی در نظر است نه فقط منافع ملی، اصل امنیت بشری مورد توجه است نه امنیت داخلی و ملی به تنهایی و اصل عدالت اجتماعی مبنای سیاست گذاری است نه اصل اقتصاد سیاسی و سودجویی. امروز اصول حاکمیت ملی و منافع ملی دیکته شده و تعریف شده از طرف قدرت های بزرگ غربی است که بر سیستم های جهانی و ملی از جمله نظام های موجود در ممالک اسلامی حکومت می کند و این در حالی است که خود مفهوم حاکمیت ملی، بر اثر اقدامات بازیگران سیاست بین المللی زیر پا گذاشته شده است.
بسیاری از صاحب نظران درباره فرآیند جهانی سازی و جهانی شدن اظهارنظر کرده اند و برخی این فرآیند را محصول فرعی و گریزناپذیر تکامل و پیشرفت بشر خوانده اند. گویی این پدیده، فرآیندی ارگانیک است که تحت حاکمیت قوانین طبیعی عمل می کند. اما دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که می گوید: جهانی سازی و جهانی شدن امروزی لزوماً پیشرفت طبیعی برآمده از سیر تعاملات و ارتباطات معمول بشر و فرهنگ های متنوع بشری در سراسر کره خاکی نیست، بلکه این پدیده فرایندی است که از اراده بشر منتج شده است، اراده و انتخاب مجموعه ای از کشورهای قدرتمند، شرکت های فراملیتی و سازمان های بین المللی که از ظهور چنین پدیده جهانی سازی و جهانی شدن نفع می برند. بنابراین جهانی شدن عصر حاضر، پدیده پیچیده ای است که دو جریان و نیروی متعارض را در دل خود دارد : یکی توسعه
اقتصادی عظیم و ابداعات فنی و دیگری نابرابری افزون تر، بحران اجتماعی - فرهنگی و بیگانگی فردی.
گفتمان جهانی سازی امروزی همانند گفتمان "توسعه ملی" دهه های پیشین یک تاریخ بسیار کوتاه دارد و از برخی جهات، آفریده مصنوعی تبلیغات نظام حاکم بر جهان امروز می باشد. قرن ها وقتی که اجتماعات، ملل و تمدن ها از طایفه گرایی، قوم گرایی، ملی گرایی و منطقه گرایی صحبت می کردند، اسلام تنها مکتبی بود که از جهان شمولی و از جهانی سازی و جهانی شدن (اسلام) سخن به میان می آورد.
جهان شمولی اسلامی از دو جهت بی نظیر است: نخست اینکه جهانی شمولی اسلامی از جنبه نظری، مکتبی و تئوریک، زاییده یک جهان بینی دقیق و منظم و جامع الهی است که عدالت بر آن حکمفرما است. دیگر آنکه اسلام تنها مکتبی است که به این دیدگاه جهان شمولی در تاریخ جنبه عملی داد. ظهور و گسترش اسلام در تاریخ بشریت تأثیر فوق العاده ای در جهانی شدن فرهنگ و اقتصاد و علوم و دانش داشت.
روابط تجاری و اقتصادی و مالی بین المللی در سطح محدود بین الملل از زمان تاریخ باستان و در قرون وسطی وجود داشته است، ولی اولین سیستم جهانی اقتصاد و بازرگانی و مالی در تاریخ، توسط مسلمانان و در حدود قرون دوازدهم و سیزدهم میلادی صورت گرفت. جاده ی ابریشم که از چین تا کرانه های دریای مدیترانه ادامه پیدا کرد، در حقیقت یک نماد ملموس از این سیستم اقتصادی جهانی بود. سیصد سال بعد در قرن شانزدهم بود که برای اولین بار سیستم کاپیتالیسم و سرمایه داری به عنوان یک نظام جهانی جایگزین سیستم اسلامی گردید.
جهان شمولی اسلامی بر پایه اخلاق اسلامی نهاده شده در حالی که جهانی سازی امروزی غرب در انتظار پیدایش اخلاق ویژه جریان است. در اسلام جهان شمولی به معنی عالمی بودن است در حالیکه در لیبرالیسم جهان شمولی به معنی جهانی کردن است و بالطبیعه با عالمیت در تعارض می باشد.
در دنیای باستان، قوانین آشوری ها، بابلی ها، یونانی ها، روسی ها همگی از عقاید و مکتب های بت پرستی سرچشمه می گرفت و آرزو و آمال جهان شمولی آباء، شاهان و فراعنه آنها در خاک دفن گردید. قانون نامه حمورایی (2081 قبل از میلاد) که الهام
بخش تمدن سومری محسوب می شد و قانون و دیوان سالاری نظامی رومی ها که در قرون پایانی خود مسیحیت را شامل گردید، هیچ گاه موفق نشدند مدلولات نظری و علمی خود را فراسوی جهانگشایی اداری تبیین کنند و بدین ترتیب افکار و ایده و نظریات و جهان شمولی آنها نیز با شکست و افول امپراطوری ها از بین رفت.
جهان شمولی اسلامی ابعاد مختلفی را حائز بود. جهانی شدن زبان عربی به عنوان زبان قرآنی و اسلامی، بین المللی شدن فارسی و ترکی و گسترش آن در آسیا و اروپا و آفریقای شمالی و در مناطق اقیانوس هند و آسیای مرکزی و مدیترانه و وسعت گیری و اشاعه ی زبان جدید "سواحیلی" در قاره ی آفریقا و پیدایش زبان های محلی در کشورهایی مثل نیجریه امروزی هم مرهون جهان شمولی اسلام و روابط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دنیای اسلام در آمیزش و تماس با جوامع و اجتماعات مختلف جغرافیایی و نژادی است. سیستم شماره ای و عددی و هندسی جهانی امروز، اختراع و هدیه مسلمانان در مسیر جهان شمولی بود و پیشرفت و جهانی شدن علم و دانش از جبر و نجوم و پزشکی گرفته تا بازنگری بنیان شناخت شناسی، معرفت شناسی، جامعه شناسی، و جمعیت شناسی همه به مناسبت جهانی سازی اسلام صورت گرفت. حج یک نماد بزرگ از جهان شمولی اسلامی است که در هیچ یک از مکتب های دینی و سیاسی و اجتماعی وجود ندارد
از جنبه جهان شمولی جریان حج بزرگترین واقعه میان فرهنگی است که به طور مداوم از زمان ظهور اسلام تا امروز درسطح جهانی صورت می گیرد. حج تنها جریان ارتباطی میان فردی و میان فرهنگی امت است که بر واسطه های سازمانی، رسانه ای و ابزاری و تکنولوژی تکیه ندارد و اساس آن بر سه موضوع خلقت، وحدت و امت متکی می باشد. حج تنها بسیج جهانی و مردمی است که برای صلح و امنیت برپا می شود. در تمام همایش ها و کنگره های جهانی افراد با نام شغل، تابعیت، ملیت، نژاد، لباس، ثروت و قدرت شناخته می شوند، در حالی که در جهان شمولی اسلامی حج که تنها یکی از فرائض مختلف اسلام است، این شاخص های هویت به دور ریخته شده است. حج، کنگره ملل متحد است.
امروز قرآن پرتیراژترین و پرخواننده ترین کتاب موجود به زبان اصلی در تاریخ بشریت است. مسلمانان قرآن را به زبان اصلی آن (عربی) می خوانند و قرائت می کنند و نه ترجمه آن.
انجیل مسیحیت پرتیراژترین کتاب ترجمه شده است.
پرثروت ترین منابع طبیعی مانند نفت و گاز، مهم ترین مراکز سوق الجیشی و استراتژیکی مانند کانال سوئز، جبل الطارق، داردانل، تنگه هرمز و پر رشدترین جمعیت و مذاهب جهان متعلق به مسلمانان می باشد. مسلمانان بزرگترین گروه مهاجرین در اروپا (30 میلیون) و آمریکا (7 میلیون) را تشکیل می دهند و اسلام پس از مسیحیت بزرگترین پیروان را در قاره ها و مناطق جهان دارا است. مهم تر از همه اینکه جهانی سازی امروزی غرب، بدون شرکت یا ادغام دنیای اسلام غیر ممکن می باشد و دقیقاً تحت این شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که دنیای اسلام و امت اسلامی بیش از هر موقع دیگر در طول تاریخ مورد توجه و در بسیاری موارد مورد حمله و تجاوز و تصرف بازیگران نظام جهانی قرار گرفته است.
اتحادیه ی امت اسلامی پاسخی است به این چالش ها و سؤال ها. "اِنَّ هذه اُمَّتُکم اُمَّة واحدة وَ أنَا رَبُّکُم فَاتَّقُون". این امت واحد شما است و من خدای شما هستم، پس از من تقوا پیشه کنید". (سوره مؤمنون، آیه 52)
علاقه مندان به نظریات نگارنده درباره ی پدیده ی جهان شمولی و اسلام می توانند به کتب و مقالات ذیل مراجعه فرمایند.
1- حمید مولانا، سقوط و ظهور مدرن، انتشارات صبح، تهران، 1380.
2- حمید مولانا، ما را کجامی برند، انتشارات کیهان، تهران، 1380.
3- حمید مولانا، جامعه مدنی: نقد و تحلیل، انتشارات پژوهشکده فرهنگ اسلامی، تهران، 1382.
4- حمید مولانا، گذر از نوگرائی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371.
5- حمید مولانا، ارتباطات و فرهنگ درقرن بیست و یکم"، فصلنامه پژوهشی، دانشگاه امام صادق (ع) شماره چهارم، تابستان 1376.
6- حمید مولانا، تبادل نابرابر در فرهنگ کنون جهانی، نامه فرهنگ، معاونت امور بین الملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سال اول، شماره دوم، زمستان 1369.
7- حمید مولانا، "مباحث فرهنگی جهانی شدن"، اندیشه صادق، نشریه پژوهشی دانشگاه امام صادق (ع)، شماره 5، زمستان 1380.
8- حمید مولانا، جهان اسلام و رسانه های جهانی، (شماره ویژه گفتگو با پروفسور حمید مولانا)، کیهان فرهنگی، سال نوزدهم، شماره 189، تیر ماه 1381.
9- حمید مولانا، مقاله های چشم انداز در کیهان: "اقتصاد سیاسی" 3 مرداد 1381/ "بحران اقتصادی و جهانی شدن رسانه ها"، 17 مرداد 1381/ "فرآیند جهانی شدن فرهنگ"، 10 مرداد 1381/ "جهانی شدن، چالش ها و پاسخ ها"، 24 مرداد 1381/ "تهاجم اقتصادی و حاکمیت ملی"، 13 تیر 1381" و "به سوی جهان شمولی اسلامی"، 10 بهمن 1381.
پی نوشت ها :
1. استاد ارشد روابط بین الملل و رئیس قسمت مطالعات عالی ارتباطات جهانی در دانشگاه امریکن واشنگتن.
منبع: گردآوری: معاونت فرهنگی و پژوهشی، (1388)، جهانی شدن و جهان اسلام، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، معاونت فرهنگی، چاپ اول 1388.