تفاسیری از اساطیر یونانی

پس از 1969، تفسیر اساطیر دیگرگون و رویکردهای جدید به اساطیر پرسش‌هایی نو را پدید آورده است تفسیر اساطیر یونان از دید روان‌شناسی و مردم‌شناسی متکی بر نگرش فروید و فریزر و کار رابرت گریو نیز در این کار مورد
پنجشنبه، 5 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تفاسیری از اساطیر یونانی
تفاسیری از اساطیر یونانی

نویسنده: فراز




 
پس از 1969، تفسیر اساطیر دیگرگون و رویکردهای جدید به اساطیر پرسش‌هایی نو را پدید آورده است تفسیر اساطیر یونان از دید روان‌شناسی و مردم‌شناسی متکی بر نگرش فروید و فریزر و کار رابرت گریو نیز در این کار مورد توجه بوده است. رابرت گریو مؤلف اثری است که هنوز در بر دارنده بهترین گزارش اساطیر یونان و از آثاری است که توسط فرهیختگان دست اندرکار اساطیر مورد نقادی قرار گرفته و این بدان دلیل است که تفسیرهای گریو متکی بر شواهدی است که طی آن اساطیریونان گزارشی تاریخی از جامعه آغازین مادر تبار و تغییر این جامعه در گذر زمان به سوی جامعه‌ای در سالار و متکی بر پدر خدا است.
اساطیر یونان دربر دارنده رد پای جامعه‌ای کهن است که از ساختار متفاوت برخوردار و ازگونه‌ای آموزه بقا متأثر بود و از جانب فرهیختگان متکی بر فرهنگ مردم شکل گرفته است این نگرش که بقای ساختارهای اجتماعی کهن‌تر ممکن است در اساطیر و نمودهای داستانی تجلی یابد نگرشی ارزنده و نمودی از آنکه در پیش گفتار و در توجه به افسانه پریان بدان اشاره شد گویای آن است که پسر جوان تر به شکلی موفقیت آمیز و ظایف خود را انجام می‌دهد؛ و نمود بقای نظام نیاکان آغازین در جوان ترین فردی است که میراث خوار توانمندترین فرد خانواده در گذشته است و شاهدخت و نیمی از قلمرو و شهریاری را به تملک خود در می‌آورد و شاید بقا و توالی نظامی مادر تبار را ترسیم می‌کند.
این نمودها را نیز می‌توان به گونه‌ای تفسیر کرد که عناصر موجود در آن را شاهدی از ساختاراجتماعی کهن و بازتاب واقعی تنگناها درفرهنگی دید که اسطوره بدان مربوط می‌شود چنین است که در جامعه‌ای پدر تبار جانشینی در خط زنانه خلاف قاعده و ازدواج دختر با فردی از دودمانی دیگر خط پدری را نابود می‌سازد و بدین دلیل است که در آتن سده پنجم پیش از میلاد دختر بنا برسنت با خویشاوندی که در خط پدری اوست ازدواج می‌کند و ازدواج دختر به هنگام زنده بودن پدر مشروط به پذیرش داماد از جانب پدر و در جهتی است که پدر را ازتداوم نام خانوادگی خویش مطمئن می‌سازد در تحلیل روان‌شناختی ازدواج دختر با فرد ناخوشایند و در غیر خط پدری و به هنگام زنده بودن پدر نوعی رها کردن پدر از جانب دختر محبوب و نادیده گرفتن سخنی است که دختر در خردسالی بر زبان می‌راند: «وقتی بزرگ شدم با پدر ازدواج می‌کنم» در این سخن نمادی از آرزوی زنای با محارم نهفته و مجرد ماندن دختر همانا به معنی توجه به پدر و ازدواج او با جوانی ناهمخوان با خط پدری نوعی پدرکشی و یا پذیرش مرگ پدر است.
این دو ترس یعنی نابود شدن خط توارث با ازدواج دخترو رها کردن یا گرفتار دشمن کردن پدر نمودی است که در ساختار کلی اسطوره پدیدار می‌شود و در چنین شرایطی شهریار از مرگ به دست داماد یا کشته شدن به دست پدر بیمناک و در اسطوره چنین سرنوشتی اجتناب ناپذیر و هیچ تلاشی در جلوگیری از آن مؤثر نیست که ماجرای زئوس و دانائوس اسطوره‌ای است از این دست و با آن که پدر برای گریز از سرنوشت دختر را در قفسی از مفرغ زندانی می‌سازد. زئوس به هیأت قطره‌ای زرین دانائوس را بارور می‌سازد. یا خواستاری که کاری ناممکن را که شهریار سد راه خواستار دختر خویش کرده است انجام می‌دهد و در واقع با این کار شهریار را می‌کشد و نمودی از آن در داستان پلوپس و اونومائوس پدیدار می‌شود؛ یا فرزند بر سر راه نهاده شده و رانده شده‌ای که زنده می‌ماند و سرانجام پدر بزرگ را می‌کشد؛ بدان سان که اسطوره پرسئوس گویای چنین داستانی است اسطوره شنونده را توانا می‌سازد تا ترس‌های خود را‌شناسد و با روبه رو شدن با ترس خویش در موقعیتی اسطوره‌ای ترس را از طریق راه حلی روان‌شناختی بپذیرد.
برخی از مورد‌های مشکل را ممکن است نتوانیم به خاستگاه فرهنگی اسطوره محدود سازیم موقعیت زنان در فرهنگ امروز ما مورد گویای است و این گزارش‌ها برای دوستداران اساطیر یونان وسیله‌ای است تا شاهدی از توالی مادر تباری Mathrilinear را در جامعه کهن بیابند. توالی مادر تباری در واقع از جانب مردانی تأیید می‌شود که همیشه قدرت اجرائی با آنان است. [در این روال توارث از طریق زنان ادامه می‌یابد و مردان ممکن است خویشاوند مادر خطی یکدیگر شوند اما خویشاوندی مادر خطی از طریق مردان برقرار نمی‌شود.] مادر سالاری موضوع دیگری است: کاربرد مادرسالاری غالباً از جانب مردانی است که در زنان به عنوان کالائی مصرفی می‌نگرند در اساطیر یونان از مادرسالاری [یا جامعه‌ای که در آن خط حاکمیت خانواده و کشور با زنان باشد] نشانی نیست و چنین اصطلاحی فقط در مورد جامعه کاملاً زنانه آمازون کاربرد دارد. با این همه در تراژدی‌های یونان زنان مخوفی وجود دارد که نقش مردان را به خود می‌گیرند و از این شمار است کلی تمنستر؛ مده یا انتیگون که شوهر کش یا فرزندکش اند و با قوانین سرزمین خویش به ستیز بر می‌خیزند.
در اساطیر یونان دو نمود قربانی کردن انسان و آدمخواری در فرهنگ ما از حساسیت ویژه‌ای برخوردار است آدمخوار؛ اسطوره‌ای است که امپریالیسم برای موجه جلوه دادن استمثار آن را خاص فرهنگ غیر سفید پوستان می‌داند (اسطوره آدمخواری، نیویورک Aren .W 1979) در اساطیر یونان آدمخواری غالباً با بچه کشی پیوند دارد. نمودی از این دست را می‌توان در اسطوره تانتال دید: آن جا که تانتال پسر خود پلوپس را می‌کشد تا گوشت او را در ضیافت خدایان به خورد خدایان بدهد یا پسرانتی یست که در جهت انتقامجوئی از جانب برادر او آتره کشته و به خورد تی یست داده می‌شود. قربانی کردن انسان در اساطیر یونان غالباً با قربانی کردن دختران پیوند دارد و ایفیگنیا و نمودهای دیگری که در این کتاب بدان اشاره شده است از این گونه‌اند. برخی از شواهد موجود به هر حال گویای قربانی کردن انسان در اساطیر و مراسم آیینی یونان و یافته‌های باستان‌شناسان انگلیسی در پیوند با قربانی کردن انسان و آدمخواری در آرکانس Arkhans در نزدیکی کنوسوس و انجام چنین کاری از جانب مردمان صلح دوست کرت (Mioan) را غریب و شگفت انگیز می‌سازد برای فرهیختگان پذیرش این شواهد آسان نیست و این بدان دلیل است که قربانی کردن انسانی بی دلیل آسیب‌شناختی میسر نیست.
نمودهائی از این دست که در مناطقی حساس یافته شد می‌تواند گمراه کنند و آموزه بقا را در اساطیر یونان مطرح سازد بدان سان که در کاربرد مردم‌شناسی نیز می‌تواند گمراه کننده باشد. مفاهیمی از این دست در کاربرد از جانب فرهیختگان کلاسیک و شاید دیگران با تأخیر و متکی بر نمودهائی است در این کتاب اصطلاحات فرهنگ شرم Shame culture و فرهنگ گناه Guil culture [و اصطلاحاتی که روت بند یکت در کتاب گل داوودی و شمشیر در 1964 به کار می‌گیرد در این زمینه فرهنگ شرم همانا مجوزهای بیرونی رفتار و فرهنگ گناه همانا احساس مجرمیت نهاده از گناه] مربوط به تقابل دو نظام اخلاقی است که دو شکل سازمان خانواده را مطرح می‌سازد این اصطلاحات از کتاب یونانیان و بی خردی E.R.Dodds چاپ دانشگاه کالیفرنیا 1951 چاپ دوم و جلد شمیز آن در 1959 گرفته شده و Doods خود نیز از مردم‌شناسان آمریکائی دوره جنگ داخلی گرفته و روت بندیک نیز آنان را به کار گرفته است مردم‌شناسان جدید اکنون در کاربرد این اصطلاحات تردید دارند و با این همه کاربرد محتاطانه آن می‌تواند در روشنگری اپیزودهای مبهم مفید باشد.
فرهیختگان نو در این راه پیرو مردم‌شناس فرانسوی کلود لوی- اشتروس و در کاربرد و توجه به این مفاهیم در اساطیر یونان به ساختار گرائی [و مکتبی که ژرف ساخت‌ها و نه روساخت‌ها و تنوعات فرهنگی و شالوده‌های پدید آورنده این تنوعات] توجه دارند. بهترین و ساده‌ترین نمود این روش در کار ادموندلیچ و در مجموعه کتاب‌های فونتانا (1970) دیده می‌شود. برای لوی اشتروس ساختار اسطوره مطرح است چرا که ساختار اجتماعی در بر گیرنده روابط کلیدی بنیادینی است که به شکل مشابه از یک نظام طبقاتی برخاسته است اساطیر در جهت حل مشکل تضادهای فکری کاربرد می‌یابد و در جامعه‌ای شکل می‌گیرد که تمایل ذهن مردمان آن اندیشه به ترم‌های مخالف است (بدان سان که کار کامپیوترنیز متکی بر نظام دوتائی on، Switching یا آری یا نه است) اشتراوس در توجه به اسطوره اودیپ بدین اصل عنایت دارد که سه نسل [پدر بزرگ؛ پدر و پسر] از نامی برخوردارند که دربر دارنده شکلی از ناهنجاری است لابداکوس چلاق؛ یا شاید الکن؛ لایوس چپ دست و اودیپ پائی متورم دارد و گنده پا است و تناقضی که اشتروس دراسطوره ادیپ می‌یابد با فراز و فرود زنای با محارم و پدر کشی پیوند دارد. کرک G.S.Kirk در کتاب خود «اسطوره معنی و کارکرد آن در دوران باستان و فرهنگ‌های دیگر» (کمبریج 1970) و «سرشت اساطیر» (پلیکان 1974) به ساختار گرائی تلفیقی و تجربی توجه دارد.
رویکرد ساختارگرائی لوی اشتراوس در خاستگاه آن اکنون به ویژه در نقادی ادبی منسوخ و بعد ازساختار گرائی مکتبی شکل گرفته که فراساختاری گرائی Post Structualism نام دارد و درید Derrida از چنین دیدی کتاب را نه وسیله ارتباط بین مؤلف و خواننده که ابزار مستقلی می‌داند که خواننده در آن مفاهیمی را می‌یابد که خود جویای آن است.
لوی اشتراوس بیش از دیگران به نمودهای داستانی اساطیر عنایت دارد و با این همه به رویکرد تاریخی به نمودهای داستانی به عنوان شاهد اعتقادات راوی داستان و دوران پیش از او مخالف و بر این باور است که رویکرد راوی داستان بدین نمودها الزاماً به معنی رویکرد هشیارانه نیست. مشکلات تفسیر اساطیرگویای آن است در توجه به روشنگری استفاده از این اسناد مورد پذیرش و اگر مثلاً‌شناخت علت قربانی کردن انسان؛ آدمخواری یا ساختارهای مادر تبار با روش‌های پیشین مشکل می‌نماید رویکرد به روش‌های نو می‌تواند راه گشای روالی نو برای تفسیرهای آتی باشد.
اسطوره همانند شکل‌های دیگری ادبیات تخیلی همیشه در فرهنگ پردازنده آن پر معنی و مهم و با نظام ارزش‌های آن فرهنگ پیوند دارد و بدین دلیل است که حتی اساطیر سرزمین‌های دیگر و فرهنگ‌هایی که با فرهنگ غرب پیوندی ندارند. مثلاً اساطیر سرخپوستان برزیلی یا اساطیر ژاپن مورد توجه لوی اشتراوس قرار می‌گیرد و در همه فرهنگ‌ها معنی دار است. اساطیر یونان از نظر تاریخی بخشی از فرهنگ سرزمینی است که نخستین نمودهای نوشتاری آن در آثار هومر و تراژدی نویسان یونان باستان و از طریق ترجمه ادبیات لاتین و روم مورد توجه فرهنگ‌های دیگر قرار گرفت.
منبع: پین سنت، جان؛ (1387)‌ شناخت اساطیر یونان، ترجمه‌ی باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ دوم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط