احکام مارکسیسم کلاسیک

پایگاه اجتماعی یک طبقه، تعیین کننده ساختار کلّی آن و نیز روانشناسی مردمی است که در آن ساختار زندگی می‌کنند [روانشناسی اجتماعی] نهادهای سیاسی، دینی و حقوقی، و نیز افکار و ایدئولوژی هایی که از طریق آن‌ها، انسان‌ها
پنجشنبه، 5 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
احکام مارکسیسم کلاسیک
احکام مارکسیسم کلاسیک

نویسنده: چارلز رایت میلز
مترجم: محمد رفیعی مهرآبادی



 
مهم‌ترین نظریه‌ها و احکام مارکسیسم کلاسیک را می‌توان فهرست وار به صورت زیر برشمرد:
1- پایگاه اجتماعی یک طبقه، تعیین کننده ساختار کلّی آن و نیز روانشناسی مردمی است که در آن ساختار زندگی می‌کنند [روانشناسی اجتماعی] نهادهای سیاسی، دینی و حقوقی، و نیز افکار و ایدئولوژی هایی که از طریق آن‌ها، انسان‌ها دنیای پیرامون خویش و نیز منزلت خود در آن دنیا را درک و فهم می‌کنند، همگی این‌ها بازتاب‌هایی از زیربنای اقتصادی جامعه است.
2- پویایی تحول تاریخی عبارت است از تضاد میان نیروهای مولّد و روابط تولیدی.
3- پیکار طبقاتی میان مالکان [وسایل تولید] و کارگران، بازتابی اجتماعی، سیاسی و روانی از تضادهای عینی اقتصادی است. از این رو، تاریخ عبارت است از یک تسلسل عینی، یک دیالکتیک، رشته‌هایی از تضادها و راه حل‌های این تضادها. تاریخ همچنین پیکاری است میان طبقات.
4- مالکیت به عنوان یک منبع درآمد، معیار عینی جایگاه طبقاتی است: در نظام سرمایه داری، دو طبقه اصلی؛ مالکان [وسایل تولید] و کارگران وجود دارد.
5- پیکار طبقاتی، و نه هماهنگی و همسویی- اعّم از «طبیعی» یا به هر شکل دیگر- وضعیت عادی و گریزناپذیر جامعه سرمایه داری است.
6- در درون جامعه سرمایه داری، کارگران قادر نیستند که از طریق کسب حقوق و مزایای قانونی یا سیاسی، از سرنوشت محتوم استثمار شدن بگریزند؛ اتحادیه‌ها و احزاب کارگری که اعضایشان زیاد است، فقط به لحاظ زمینه های آموزش انقلاب سودمند بوده ولی تضمین کننده سوسیالیسم نمی‌باشند.
7- استثمار در درون سرمایه داری و به عنوان یک نظام اقتصادی، پدید آمده و فرصت‌های انقلاب را افزون می‌کند.
8- ساختار طبقاتی بیش از پیش قطب بندی شده و لذا فرصت انقلاب را افزون می‌کند.
9- فقر اقتصادیِ کارگران افزایش یافته و بیگانگی آنان با خودشان نیز بیش‌تر می‌شود.
10- دستمزد بگیران- «یک طبقه در خود» - تبدیل به پرولتاریا یعنی «یک طبقه برای خود» می‌شوند.
11- فرصت انقلاب فقط موقعی وجود دارد که شرایط عینی و آمادگی ذهنی و روحی وجود داشته باشد.
12- ضرورت کارکردی یک طبقه در نظام اقتصادی، به سلطه‌ی سیاسی آن در جامعه به عنوان یک کل، می‌انجامد.
13- در تمامی جوامع طبقاتی، دولت ابزار قهرآمیز طبقات مالک [وسایل تولید] است.
14- سرمایه داری دچار بحران‌های پی در پی می‌شود. این بحران‌ها به تدریج شدت می‌یابند و سرمایه داری به سمت بحران نهایی پیش رفته و انقلاب پرولتاریایی برپا می‌شود.
15- جامعه مابَعد سرمایه داری [حکومت‌های سوسیالیستی] یک مرحله موقت را پشت سر خواهد گذارد- یعنی دیکتاتوری پرولتاریا؛ سپس به سمت یک مرحله عالی‌ترین که در آن کمونیسم واقعی حکومت خواهد کرد، حرکت خواهد نمود.
16- با این که انسان‌ها، خودشان تاریخ خویش را می‌سازند، ولی با در نظر گرفتن اوضاع و احوال بنیان اقتصادی جامعه، شیوه سازندگی راه و مسیر آن تاریخ، از قبل تعیین شده است؛ مسیر تاریخ اساساً محدود به نقطه‌ی گریزناپذیری است.
17-ساختار اجتماعی بر اثر عوامل اقتصادی به وجود می‌آید؛ از این رو، مسیر تاریخ در اثر دگرگونی‌های صورت گرفته در این عوامل اقتصادی، تعیین و مشخص می‌شود.
منبع: میلز، چارلز رایت؛ (1379)، مارکس و مارکسیسم، ترجمه: محمد رفیعی مهر آبادی، تهران: خجسته، چاپ دوم

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط