منبع: راسخون
چرخ گردون گرد و روزی بر مراد ما نرفت
دائماً یکسان نباشد مرغ خوش خوان غم مخور
زندگی انسان یک چرخ را ماند، و زمان، لاستیکهای این چرخ. زندگی و زمان تواماً در حرکتند و وجود هر یک بستگی به دیگری دارد.
چرخ بدون لاستیک هر لحظه امکان سقوط دارد، و لاستیک را هم بدون چرخ حرکتی نیست. ولی مهم این است که یک چرخ کامل هم به خودی خود گردشی ندارد... و نیرویی احتیاج است تا اینکه چرخ را حرکتی باشد. و هیچ نیرویی قادر به حرکتِ چرخ زندگی انسان نیست جز نیرو و ارادهی خداوند لایزال.
اگر زمان، مُدام در دل خوشیها و شادیها پیش رود، زندگی یک نواخت و خسته کننده میشود و همچنین بالعکس. پس نیش و نوش باید توأم بوده تا زندگی متنوع و مطلوب باشد و انسان هرگز از دنیا دل سرد نگشته، و همچنین زیاد هم به آن دل نبندد.
اما گاهی چرخِ زندگی و گردش زمان چنان با سرعت حرکت میکند که ساعات در پنجههایش له شده و آدمی محو گردش چرخ گردون میشود. در این هنگام است که دیگر لحظات و دقایق مفقودالاثر میگردند و فقط سپری شدن عمر باقی میماند و بس. با اینکه هر کار با ارادهی خداوند انجام میگیرد، ولی خدا نیشِ تنها، یا نوشِ تنها در زندگی هیچ کس قرار نداده است و به طور متنوع چرخ زندگی انسانها را میگرداند. اما اینکه ما محو لذایذ و یا سختیها میگردیم بدلیل طبیعتی است که خود برای خود ایجاد کردهایم. در این هنگام است که همه چیز را فراموش میکنیم و هر چه بر سرمان آید را از سوی خداوند میبینیم. خوشیها را دلیل شانس و خوب آوری و سختیها را نتیجه غضب خدا میدانیم. و اگر احیاناً سه چهار گرفتاری یپشت سر هم برایمان ردیف شود، آن وقت است که می گوئیم: همهی بدبختیها و شداید را، خدا برای من آفریده. غافل از اینکه اندر پس این پرده معماهاست !!! و شاید این گرفتاریها آزمونی است از سوی خداوند متعال.
... و خوشا به حال آنکه از امتحانات زندگی سربلند بیرون آید. به امید روزی که چرخ زندگی و گردش زمان به مراد دل همه گردد.
و ستاره های شانس درخشان شوند...
/ج