دلیل ابتلائات امام معصوم

ابراهیم فرزند اسحق طالقانی می گوید: با گروهی از جمله علیّ بن عیسی در خدمت جناب حسین بن روح بودیم. مردی برخاست و خطاب به حسین بن روح، رضوان الله علیه، عرض کرد: سؤالی دارم.
شنبه، 21 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دلیل ابتلائات امام معصوم
دلیل ابتلائات امام معصوم

نویسنده: آیت الله محمد خادمی شیرازی




 

فرمان حضرت ولیّ عصر(روحی له الفداء) به وسیله جناب حسین بن روح

عن ابراهیم بن اسحق الطالقانی، قال کنت عند الشیخ ابی القاسم الحسین بن روح، رضی الله عنه، مع جماعة منهم علی بن عیسی القصری فقام الیه رجل فقال له ارید ان اسألک عن شیء. فقال له سل عما بدالک.
فقال الرجل اخبرنی عن الحسین بن علی علیهما السلام، أهو ولی الله؟
قال: نعم.
ابراهیم فرزند اسحق طالقانی می گوید: با گروهی از جمله علیّ بن عیسی در خدمت جناب حسین بن روح بودیم. مردی برخاست و خطاب به حسین بن روح، رضوان الله علیه، عرض کرد: سؤالی دارم.
ایشان فرمودند: بگو.
عرض کرد: آیا حضرت حسین بن علیّ(ع) ولیّ خداوند بود؟
حسین بن روح فرمودند: آری.
قال: اخبرنی عن قاتله لعنه الله، أ هو عدو لله؟
قال:‌ نعم.
قال الرجل: فهل یجوز ان یسلط الله عزوجل عدوه علی ولیه؟
فقال ابوالقاسم، قدس الله روحه،‌: افهم عنی ما اقول لک. اعلم ان الله تعالی لا یخاطب الناس بمشاهدة العیان و لا یشافههم بالکلام و لکنه جلت عظمته یبعث الیهم من اجناسهم و اصنافهم بشراً مثلهم و لو بعث الیهم رسلاً من غیر صنفهم و صورهم لنفروا عنهم و لم یقبلوا منهم فلما جاؤهم و کانوا من جنسهم یأکلون الطعام و یمشون فی الأسواق، قالوا لهم انتم بشر مثلنا لا نقبل منکم حتی تأتونا بشیء ننجز من ان نأتی بمثله، فنعلم انکم مخصوصون دوننا بمالا نقدر علیه، فجعل الله عزوجل لهم المعجزات التی یعجز الخلق عنها.
فمنهم من جاء بالطوفان بعد الأعذار و الانذار فغرق جمیع من طغی و تمرد.
و منهم من القی فی النار فکانت علیه برداً و سلاماً. و و منهم من أخرج من الحجر الصلب الناقة و اجری من ضرعها لبناً.
عرض کرد: آیا قاتل آن حضرت(یزید) - که لعنت خداوند بر او باد - دشمن خداوند بود؟
ایشان فرمودند: آری.
سپس عرض کرد: آیا جایز است که خداوند دشمن خود را بر ولیّ خود مسلّط فرماید؟
جناب حسین بن روح فرمودند: توجّه کن و در سخنان من دقّت نما تا برای تو مطلب را توضیح دهم.
بدان که خداوند بزرگ با مردم، به صورت مشاهده و ملاقات سخن نمی گوید و با چشم دیده نمی شود؛ ولی ذات اقدسش پیامبرانی از نوع بشر برانگیخته است که همانند آنها هستند و اگر افرادی غیر از نوع بشر بر می انگیخت، مردم از آنان فرار می کردند و گفته آنها را نمی پذیرفتند.
پس از اینکه خداوند افرادی را مبعوث کرد و مردم به آنان گفتند که شما هم مانند ما هستید؛ غذا می خورید و راه می روید (از جهات ظاهری مانند غذا خوردن، راه رفتن، ازدواج و غیره شبیه به آنان بودند) و ما دعوت شما را بدون اینکه معجزه ای بیاورید (کاری که ما از انجام آن عاجز و ناتوان باشیم)، نمی پذیریم و البتّه پس از دیدن معجزات،‌ برتری شما بر ما مسلّم خواهد شد.
خداوند نیز به انبیاء، معجزات و خوارق عادات عنایت فرمود [که شاید آن را بتوان به «ولایت تکوینی» تعبیر نمود].
یکی (حضرت نوح) پس از آنکه قومش را انذار و ارشاد فرمود، در مقابل طغیان و تمرّد آنان طوفانی فرا رسید که همه طاغیان و سرکشان را غرق نمود و فقط گروهی که با وی در کشتی بودند نجات یافتند.
در مورد دیگری (حضرت ابراهیم)، با اینکه نمرود برای سوزاندن آن سرور، بیابانی از آتش آماده کرد و آن حضرت را درون آتش انداختند، خداوند آتش را بر ابراهیم گلستان نمود.
در مورد یکی (حضرت صالح)، خداوند بزرگ برای آن حضرت و برای نشان دادن قدرت خویش، ناقه ای (شتری) از شکاف کوه بیرون آورد که از شیر آن استفاده می شد.
و منهم من فلق له البحر و فجر له من العیون و جعل له العصا الیابسة ثعباناً تلقف ما یأفکون.
و منهم من أبرء الاکمه و الأبرص و احیی الموتی باذن الله و انبأهم بما یأکلون و ما یدخرون فی بیوتهم.
و منهم من انشق له القمر و کلمته البهائم مثل البعیر و الذئب و غیر ذلک.
فلما اتوا بمثل ذلک و عجز الخلق عن اممهم من ان یأتوا بمثله کان من تقدیر الله جل جلاله و لطفه بعباده و حکمته ان جعل انبیائه مع هذه المعجزات فی حال غالبین و اخری مغلوبین و فی حال قاهرین و اخری مقهورین و لو جعلهم الله فی جمیع احوالهم غالبین و قاهرین و لم یبتلهم و لم یمتحنهم لا تخذهم الناس الهة من دون الله عزوجل، و لما عرف فضل صبرهم علی البلاء المحن و الاختبار، و لکنه جعل احوالهم فی ذلک کاحوال غیرهم لیکونوا فی حال المحنة و البلوی صابرین و فی حال العافیة و الظهور عل الاعداء شاکرین، و یکونوا فی جمیع احوالهم متواضعین غیر شامخین و لا متجبرین.
و لیعلم العباد ان لهم علیهم السلام الهاً هو خالقهم و مدبرهم فیعبدوه و یطیعوا رسله، و تکون حجة الله ثابته علی من تجاوز الحد فیهم و ادعی لهم الربوبیة، او عاند و خالف و عصی و جحد بما اتت به الانبیاء و الرسل، و لیهلک من هلک عن بینة و یحیی من حی عن بینة.
برای یکی (حضرت موسی)، خداوند رود نیل را شکافت و فرعون و فرعونیان را هلاک فرمود. همچنین دوازده چشمه از سنگی بیرون آورد و عصای خشک موسی را اژدهایی کرد که هرچه را می خواست می بلعید.
یکی (حضرت عیسی) امراض مختلف را شفا می داد و با اجازه خداوند، مردگان را زنده می کرد و از آنچه مردم می خوردند و در خانه هایشان ذخیره می نمودند، خبر می داد.
و برای دیگری (حضرت محمد(ص))، خداوند بزرگ، کره ماه را به دو نیم فرمود و حیواناتی مانند شتر و گرگ و غیراینها با حضرتش سخن گفتند.
پس آنگاه که انبیاء، معجزات خود را به مردم نشان دادند و مردم از آوردن مانند آنها عاجز و ناتوان بودند تقدیر و حکم الهی این شد که فرستادگان خویش را با داشتن این همه معجزات گاهی غالب و بر دشمنان پیروز و زمانی مغلوب گرداند،‌ و در حالتی قاهر و وقت دیگر مقهور باشند، و اگر در تمام این حالات و همیشه بر دشمن غالب و پیروز می شدند و به این گرفتاری ها مبتلا نمی شدند و در معرض امتحان الهی قرار نمی گرفتند، مردم آنان را به عنوان خدای خویش تلقی و انتخاب می کردند و فضیلت مقام صبر و بردباری آنها در مقابل بلاها و امتحانات دیده و شناخته نمی شد. ولی خداوند آنها را مانند دیگران قرار داد تا در وقت ابتلاء به مصایب و سختیها صابر و شکیبا و هنگام عافیت و بهره برداری از نعمتها شاکر باشند و در تمام حالات متواضعانه رفتار کنند و متکبّر نباشند.
برخورد انبیاء و اوصیاء با حوادث و ابتلاء آنان به مصایب برای این بوده است که مردم بدانند این ذوات مقدّسه دارای خدایی هستند که آفریننده و مدبّر آنها است. پس باید از خداوند اطاعت کرد و فرمان پیامبران و فرستادگانش را اجرا نمود و در مقابل آنان که دعوی خدایی می کنند و نیز در مقابل کسانی که عناد ورزیده، آنچه را که انبیاء آورده اند انکار نمودند، حجّتی باشند تا اینکه به وسیله حجّتها و دلایل اقامه شده، منکران هلاک و افراد مطیع زنده شوند [و سرانجام راه سعادت را بپیمایند.]
قال محمد بن ابراهیم بن اسحق (رضی الله عنه): قعدت الی الشیخ ابی القاسم الحسین بن روح (ره) فی الغد و انا اقول فی نفسی: أتراه ذکر لنا ما ذکر یوم امس من عند نفسه؟ فابتر أنی و قال: یا محمد بن ابراهیم، لئن أخر من السماء فتخطفنی الطیر او تهوی بی الریح فی مکان سحیق احب الی من ان اقول فی دین الله برأیی و من عند نفسی، بل ذلک عن الاصل و مسموع من الحجة صلوات الله علیه و سلامه.(1)
محمد بن ابراهیم فرزند اسحق می گوید: فردای آن روز به ملاقات جناب حسین بن روح رفتم و با خود می گفتم حسین بن روح دیروز یک سلسله مطالب از طرف خود برای ما اظهار نمود. ولی چون وارد شدم [بدون هیچ سخنی و بی آنکه چیزی بگویم] حسین بن روح فرمودند: ای محمد بن ابراهیم! اگر به بدترین عذابها مرا شکنجه دهند برای من بهتر است از اینکه در ارتباط با دین خداوند از نزد خود مطلبی بگویم. و تمام مطالبی که روز گذشته برای شما بیان کردم از زبان مقدّس حجت و ولی خدا بود که خود مرکز همه علوم و معارف الهی هستند.

پی نوشت ها :

1-طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 287 (ص 471، ط بیروت)

منبع: خادمی شیرازی، محمّد، (1387)، تحفه امام مهدی، تهران، نشر موعود عصر(عج)، چاپ سوم.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.