1. زندگینامه
ابونصر محمدبن محمد بن طرخان بن اوزلغ (فارابی) متولد 259هـ.ق (870م) و متوفای 339هـ.ق (950م) است. وی یکی از بزرگترین نوابغ و فیلسوفان ایرانی مسلمان است. مترجمان او را فیلسوف المسلمین خوانده(1) و حکماء او را «معلم ثانی» لقب داده اند.(2) در متون معتبر فلسفی و اسلامی از قرن هفتم به بعد از ارسطو بعنوان «معلم اول» و از فارابی به عنوان «معلم ثانی» یاد شده است. در وجه تسمیه فارابی به معلم ثانی، اقوال گوناگون است. برخی مانند حاجی خلیفه در «کشف الظنون» از آنجا که فارابی را مترجم و شارح بزرگ آثار ارسطو به ویژه در فلسفه می داند، انتصاب این لقب به وی را توجیه نموده است. برخی نیز این لقب را به دلیل تسلط و چیرگی فارابی در علم منطق بعد از ارسطو می دانند. از آنجا که ارسطو واضع منطق صوری بود و بسیاری از اصطلاحات وضع شده توسط او در علم منطق مانند موضوع و محمول (Subject and Predicate) ذات (Essence)جوهر (Substance)، عَرَض (Accident)، مقوله (Category) کلی و جزئی(Universal and Partiular، همچنان در علم منطق جزء اصطلاحات اساسی و کلیدی آن علم محسوب می شود. ابن خلدون در مقدمه ی «کتاب العِبِر و دیوان المبتدأ و الخبر فی ایام العرب والعجم و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر» رأی فوق را صائب می داند.(3) برخی نیز اطلاق این عنوان به فارابی را مرهون نگارش کتاب «احصاءالعلوم» وی می دانند.(4) فارابی اولین فیلسوف مسلمان بود که کتاب جامعی در شناخت علوم و شناخت روشهای گوناگون علمی در علوم مختلف تدوین کرد چنانکه ارسطو نیز اولین فیلسوف یونانی بود که به تقسیم بندی علوم و روشن ساختن متدلوژی خود در علم منطق پرداخت. مسلماً تمام دلائل ذکر شده در اطلاق عنوان معلم ثانی به ارسطو منشاء اثر بوده است. درباره ی اصل و نسب وی میان صاحبان تراجم اختلاف نظر وجود دارد. ابن ندیم در کتاب «الفهرست» و ابن ابی اصیبعه در «طبقات الاطباء» و شهرزوری در «تاریخ الحکماء» او را اصالتاً ایرانی و پارسی تبار دانسته اند، اما برخی دیگر نظیر ابن خلّکان در کتاب «وفیات الأعیان» و خوانساری در «روضات الجنات» او را اصالتاً ترک دانسته اند. بسیاری از صاحبان تراجم و کتب رجالی، فارابی را شیعه مذهب دانسته اند. آقا بزرگ طهرانی در اثر نفیس و ارزشمند خود «الذریعه الی تصانیف الشیعه»(5) خوانساری در «روضات الجنات»(6) و حسن صدر در کتاب «تأسیس الشیعه»(7) شیعه بودن فارابی را صائب دانسته اند.تحصیلات، اساتید و شاگردان وی
در مورد تحصیلات فارابی اقوال گوناگون ذکر شده است اما آنچه مسلم است آن است که فارابی تحصیلات عمده خود در فلسفه و منطق و زبان عربی و احتمالاً دیگر علوم را در بغداد به انجام رسانده است.(8) استاد معروف وی در منطق متی ابن یونس معروف به ابوالبشر بوده است. (متوفی 328)، البته برخی مدعی شده اند که فارابی قبل از رفتن به بغداد در فاراب به قضاوت اشتغال داشته است و منصب قضاوت را نشانه وجود تحصیلات وی قبل از رفتن به بغداد می دانند.(9) فارابی پس از کسب علوم در بغداد عازم حرّان شد و در حلقه درس معلمی نصرانی بنام یوحنابن حیلان حاضر می شد و ظاهراً حساب و هندسه و موسیقی(10) و نجوم را نزد وی فراگرفت.(11) مدتی بعد مجدداً به بغداد بازگشت و به مطالعه آثار ارسطو خصوصاً رساله ارسطو در باب نفس پرداخت و کراراً آن را مطالعه کرد. به گفته ابن خلکان مکتوبی از فارابی یافتند که درباره رساله ی نفس نوشته بود «انی قرأت هذاالکتاب مائه مره».(12) من این کتاب را صدبار خواندم! از شاگردان فارابی می توان از ابوزکریا یحیی بن عدی المنطقی و ابراهیم بن عدی یاد کرد. ابوزکریا به دلیل ترجمه اثر ارسطو پرآوازه بود. گفته شده که وی تألیفات فارابی را با خط خویش می نوشت و ملخص می کرد.(13) فارابی دارای شخصیتی جامع و وارسته بود. والزر در توضیح چگونگی اقامت او در بغداد می نویسد: فارابی سالهای متمادی از عمر خویش را در بغداد به انزوا سپری کرد و به هیچ وجه وابستگی به درباریان و ارباب دیوان و منشی یان نداشته است.(14) مدت اقامت فارابی در بغداد را نیز حدود بیست سال دانسته اند. (15)همچنین درباره چگونگی امرار معاش فارابی گفته شده است که فارابی علی الاصول زندگی زاهدانه ای داشته است. روزها به باغبانی مشغول و از درآمد آن روزگار می گذرانید و شبها برای مطالعه از فروغ چراغهای محتسبان و داروغگان بهره می جست. لذا درباره ی فارابی گفته اند:
«عاش الفارابی فی دوله العقل ملوکاً و فی العالم المادی مفلوکا».(16)
فارابی از لحاظ مشرب فکری و فلسفی به ویژه فلسفه ی سیاسی بر گفتمان فلسفی در جهان اسلام و بسیاری از فیلسوفان و متفکران بعد از خود در طی قرون مختلف تأثیر وافر داشته است. مهمترین فلاسفه، متفکران و صاحبنظرانی که از وی تأثیر پذیرفته اند عبارتند از:
1- ابن سینا (428-370هـ.ق) 2- ابن رشد (595-520هـ.ق) 3- ابن میمون عبیدالله موسی بن میمون قرطبی فیلسوف متالّه یهودی (متولد 530هـ.ق 1135م) 4- ابن باجّه (متوفای 533هـ.ق) 5- سهروردی (587-549هـ.ق) 6- خواجه نصیرالدین طوسی (672-597هـ.ق) 7- میرداماد (متوفای 1041هـ.ق) 8- ملاصدرا (متوفای 1050هـ.ق) و 9- مولی هادی سبزواری (1288-1212هـ.ق)
وفات فارابی
در کیفیت وفات و تاریخ وفات وی نیز در کتب تاریخی اقوال گوناگونی بیان شده است. شهرزوری در کنزالحکمه آورده است: «فارابی با بعضی از یاران خویش از شام به عسقلان (شهری در همان منطقه ی شام) مسافرت می رفتند. در بین راه به جماعتی از حرامیان برخورد کردند و مجادله بین آنان درگرفت. ابونصرفارابی به حرامیان گفت: آنچه از مال دنیا با ما هست همه را به شما دهیم، ما را رها کنید تا سر خود گیریم، دزدان نپذیرفتند و سرانجام ابونصر و همه یارانش کشته شدند.(17) برخی گفته اند ابونصر فارابی در دمشق نزد سیف الدوله حمدانی (در اواخر عمر) رفت و در آنجا وفات یافت و سیف الدوله به همراه پانزده تن از خاصان خویش بر او نماز گزاردند.(18) تاریخ وفات وی نیز به احتمال بسیار زیاد در سال 339هجری قمری واقع شده است. قاضی صاعد در طبقات الامم، ابن ابی اصیبعه در طبقات الاطباء، ابن القفطی در تراجم الحکماء، ابن خلکان در وفیات الاعیان و ابن اثیر در الکامل فی التاریخ در مورد تاریخ وفات او به سال 339 اتفاق نظر دارند.2. مصنفات فارابی
آثار و مصنفات فارابی در علوم مختلف مانند منطق، فلسفه، طبیعیات، علم و اخلاق و سیاست متنوع است. برخی نیز چند کتاب در طب از فارابی یاد کرده اند و البته انتساب کتب مربوط به طب از سوی برخی دیگر مورد تردید قرار گرفته است. آثار فارابی متنوع است و فلسفه سیاسی وی نیز در برخی آثار وی بصورت غیر مستقل و در ضمن مباحث فلسفی و یا کلامی آورده شده است.مهمترین آثار و مصنفات فارابی که فلسفه سیاسی و دیدگاههای این فیلسوف برجسته پیرامون اجتماع و سیاست نیز در برخی از آنها مندرج است را می توان در موارد ذیل احصاء نمود:
1- کتاب فلسفه ی افلاطون و اجزاء ها و مراتب اجزائها.
2- فیما ینبغی أن یتقدم قبل تعلم الفلسفه.
3- شرح رساله ی زینون الکبیر الیونانی.
4- رساله ی تحقیق غرض ارسطاطالیس فی کتب مابعد الطبیعه.
5- المسائل الفلسفیه والاجوبه عنها.
6- فضیله العلوم والصناعات.
7- عیون المسائل.
8- کتاب احصاء العلوم والتعریف باغراضها.
9- کتاب فصوص الحکم.
10- رساله ی فی موسیقیا یاالموسیقی الکبیر.
11- رساله ی التنبیه علی سُبُل السعاده.
12- کتاب الالفاظ المستعمله فی المنطق.
13- مقاله فی معانی العقل.
14- کتاب مایصح ومالایصح من احکام النجوم.
15- کتاب آراء اهل المدینه الفاضله.
16- فصول المدنی.
17- السیاسه المدنیه.
18- تحصیل السعاده.
19- تلخیص نوامیس افلاطون.
20. احصاء العلوم.
فلسفه سیاسی فارابی و دیدگاههای اخلاقی وی عمدتاً در شش اثر فارابی یعنی احصاء العلوم، آراء اهل المدینه ی الفاضله، السیاسه المدنیه، فصول المدنی، تحصیل السعاده و تلخیص نوامیس افلاطون تبین شده است.
پی نوشت ها :
1. ابن خلّکان وفیات الاعیان، 192/2، چاپ تهران، 1284هـ.ق.
2. در متون لاتین قرون وسطی از فارابی تحت عنوان «AVENNASR»، «ALPHAABIUS» و «AL-FARABI» سخن به میان آمده است.
3. حلبی، علی اصغر، تاریخ فلسفه ایرانی، ص103، تهران، انتشارات زورار، 1361.
4. ابونصرفارابی، (چاپ افشار)، انتشارات دانشگاه تهران، 1354 هـ.ش. نظریه فوق عمدتاً از سوی دکتر حسین نصر پرورانده شده است.
5. طهرانی، محمدمحسن معروف به «آقابزرگ طهرانی»، «الذریعه الی تصانیف الشیعه» چاپ بیروت 29جلد، وی نام فارابی را به ترتیب الفبائی کتابهایش متذکر شده است.
6. خوانساری، میرسید محمد باقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1360، 7جلد.
7. صدر، حسین، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، شرکه النشروالطباعه العراقیه المحدوده، (بی تا)، ص ص 5-383.
8. The Encyclopaedia of Islam, V.II-1965t pp,778-81.
9. ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء، فی طبقات الاطباء، ج2، ص143.
10. فارابی در علم موسیقی بسیار توانا و صاحبنظر بود و از مصنفات وی «رساله ی فی موسیقیا» است.
11. ابن القفظی، اخبارالحکماء، تصحیح بهین دارائی، انتشارات دانشگاه تهران، 1347، ص277.
12. ابن خلکان، پیشین 192/2.
13. بیهقی، تتمه صوان الحکمه، لاهور، 1935، ص17.
14. Walzer, Encyclopaedia of Islam, Edited by B. Lewis, Printed in NETHERLANDS, 1695, V.II, PP.778-81.
15. شریف، م.م، تاریخ فلسفه در اسلام، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1362، ص ص 664-639.
16. فارابی در پرتو دولت عقل شاهانه زیست اما از نظر معیشت و زندگی مادی فرد تهیدستی بود. به نقل از حلبی، علی اصغر، منبع پیشین، ص103.
17. شهرزوری، کنزالحکمه، ترجمه ضیاءالدین دری، تهران، 39/2.
18. ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، چاپ بیروت، ص603.