وقایع ماه جمادی الثانی
دوم جمادی الثانی
مرگ هارون الرشید
در دوم جمادی الثانی سال 193 هـ .ق هارون الرشید، در روستای سناباد توس در 44 سالگی به جهنم واصل شد. مدت خلافت او 23 سال طول کشید که در این مدت اختناق و استبداد و خودکامگی وی سراسر ممالک اسلامی را فراگرفته بود و تعداد بسیاری از علویان در مدت حکومت وی به شهادت رسیدند. (1) از بزرگ ترین جنایت های هارون، زندانی کردن هفتمین حجت خدا، حضرت امام کاظم (علیه السلام) بود که سال های متمادی آن حضرت را در زندان های تاریک بغداد حبس نمود و بالاخره آن حضرت را مسموم کرد و به شهادت رسانید.سوم جمادی الثانی
شهادت حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا (علیهاالسلام)
بنا بر روایات مشهور در سوم جمادی الثانی سال 11 هـ .ق یعنی 95 روز بعد از رحلت جان گداز پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، شهادت حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) واقع شد. (2) بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سه بار به خانه ی دختر گرامی آن حضرت، هجوم آوردند و در هر بار به طریقی نسبت به ساحت مقدس اهل بیت (علیهم السلام) جسارت نمودند. در یکی از دفعات در خانه ی حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را به آتش کشیدند و با این که می دانستند آن حضرت پشت در است، با لگد و فشار در را باز کردند و میخ در، سینه ی آن مخدره را آزرد که در این بین جگر گوشه اش حضرت محسن (علیه السلام) به شهادت رسید.آن گاه حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) را با سر و پای برهنه و دست بسته به طرف مسجد بردند تا از او بیعت بگیرند. حضرت فاطمه (علیهاالسلام) پیش آمدند تا از بردن آن حضرت جلوگیری نمایند که مهاجمان با تازیانه و غلاف شمشیر آن بانوی بزرگوار را از امیرمؤمنان (علیه السلام) جدا نمودند. (3)
پس از وقایع دردناکی که بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به وقوع، پیوست حضرت صدیقه ی طاهره (علیهاالسلام) با بدنی مجروح و دلی شکسته و محزون به کنار قبر شهدای احد می رفتند و برای مظلومیت و غبت جانشین به حق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و شوهر گرامی اش حضرت علی (علیه السلام) می گریستند، تا این که آهسته آهسته درد و جراحات آن حضرت بیش تر شد. از آن به بعد نزدیک مدینه زیر درختی می نشستند و گریه و ناله می کردند که منافقان آن درخت را هم بریدند. بعد از آن امیرمؤمنان (علیه السلام) در آن جا سایبان ساختند که مشهور به «بیت الاحزان» شد. (4) روز به روز بر شدت بیماری آن بانو افزوده می شد. سینه و پهلوی شکسته و مجروح، شهادت جگر گوشه اش محسن، و بالاتر از این ها غم مظلومیت امیرمؤمنان (علیه السلام)، کار را به جایی رسانید که آن حضرت در بستر بیماری افتادند و بالاخره نود و پنج روز بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی که هجده سال بیش تر نداشتند، به شهادت رسیدند.
- خاک سپاری شبانه
روز شهادت حضرت فاطمه (علیهاالسلام)، مدینه مثل روز رحلت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شده بود. چشم کوچک و بزرگ از زن و مرد یک پارچه گریه و اشک بود؛ لیکن بدن مطهر آن حضرت را بنا بر وصیتشان شبانه غسل دادند و شبانه به دور از چشم همگان تشییع نمودند و به خاک سپردند. در مراسم تشییع آن مخدره از اصحاب جز سلمان، ابوذر و مقداد و عمار کسی حضور نداشت. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در بقیع چهل صورت قبر ساختند و بر آن ها مقداری آب ریختند. فردای آن روز منافقان قصد نبش قبرها را نمودند تا قاتلان آن حضرت بر پیکر مطهر دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز بخوانند! ولی حضرت علی (علیه السلام) به آن ها اجازه ندادند. (5)
دهم جمادی الثانی
درگذشت مستنصر بالله عباسی
در روز دهم جمادی الثانی سال 640 هـ .ق مستنصر بالله سی و ششمین خلیفه ی عباسی، درگذشت. وی هنگامی که به خلافت رسید بر خلاف شیوه ی پدران خویش بنای عدل و داد نهاد و به اهل علم بسیار احترام می گذاشت و نیز در بنای مساجد، و تعمیر پل ها و راه ها نقش داشت. او در شهر بغداد در طرف شرقی رود دجله، مدرسه ی بی نظیری بنا کرد و چهار مدرس برای آن تعیین نمود تا به چهار مذهب درس گویند. هم چنین لشکر عظیمی در حدود صد هزار سواره برای جنگ با تاتار گرد آورد که توانست آن ها را نابود سازد. (6)سیزدهم جمادی الثانی
وفات حضرت ام البنین (علیهاالسلام)
در سیزدهم جمادی الثانی سال 64 هـ .ق حضرت ام البنین (علیهاالسلام) همسر گرامی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) و مادر بزرگوار حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) رحلت فرمودند. (7)امیرمؤمنان علی (علیه السلام) پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) به سفارش برادر خویش عقیل که به خاندان ها و انساب عرب به خوبی آشنا بود، با فاطمه ی کلابیه ازدواج کردند و از این بانوی بزرگوار چهار فرزند به نام های عباس، جعفر، عبدالله و عثمان به دنیا آمدند که جملگی در واقعه ی عاشورا به شهادت رسیدند.
حضرت ام البنین (علیهاالسلام) پس از اطلاع از حادثه ی عاشورا همه روز به قبرستان بقیع می رفت و در رثای فرزندانش آن چنان جان سوز مرثیه می خواند که مردم در اطراف او جمع می شدند و تحت تأثیر جملات او قرار می گرفتند. نقل شده است که مروان بن حکم با آن همه قساوت قلب، هنگامی که اشعار و مرثیه های او را می شنید، می ایستاد و گریه می کرد. گریه و زاری آن حضرت مداوم بود تا بدرود حیات گفت و به سرای آخرت پیوست. (8)
بیستم جمادی الثانی
ولادت با سعادت سرور زنان بهشت، حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام)در بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت، حضرت حورای انسیه، فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، مادر دوازده اختر تابناک امامت و ولایت در مکه ی مکرمه چشم به جهان گشود و هستی را به نور جمالش منور ساخت. (9)
چنین نقل شده است که در شب معراج خداوند سیبی به پیامبر گرامی اش هدیه داد که از بو و رنگ آن ملایکه تعجب کردند. خداوند امر فرمودند تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را میل کنند. هنگامی که آن حضرت سیب را شکافت، نوری از آن درخشید. جبرئیل گفت: «بخور یا رسول الله، که این نور فاطمه، دختری است که از صلب تو خارج می شود». (10)
جبرئیل در دهم شعبان سال چهارم بعثت به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابلاغ کرد که تا چهل روز - به عنوان مقدمه ی حمل حضرت زهرا (علیهاالسلام) - از خدیجه کبری (علیهاالسلام) کنارگیری کند. از این رو آن حضرت تا چهل روز روزها را روزه می گرفتند و هر شب هنگام افطار به خانه ی فاطمه بنت اسد (علیهاالسلام) می رفتند و با غذاهای بهشتی افطار می نمودند تا این که در شب چهلم دستور رسید که به خانه ی خدیجه (علیهاالسلام) برو که خداوند به ذات خود سوگند خورده که امشب از صلب تو ذریه ی پاک بیافریند، پس آن حضرت از جا برخاست و به خانه ی خدیجه (علیهاالسلام) رفت. (11)
- دوران حمل
حضرت فاطمه (علیهاالسلام) در دوران حمل از داخل شکم با مادر خویش صحبت می فرمودند و او را دل داری می دادند و به صبر و پایداری دعوت می فرمودند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به خدیجه فرمودند: «جبرئیل به من بشارت داد که این مولود دختر و وجودی پاک و با برکت است. خداوند متعال نسل مرا از او قرار می دهد و از نسل او امامانی در امت قرار خواهد داد که بعد از پایان یافتن وحی او، جانشینانش در روی زمین باشند». (12) در تاریخ چنین آمده است: هنگامی که آثار وضع حمل در خدیجه ظاهر شد، سراغ زنان قریش فرستاد، ولی کسی برای کمک او نیامد؛ چرا که آن ها به ازدواج خدیجه با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) راضی نبودند. خدیجه از این برخورد آن ها غم ناک شد که در همین حال چهار زن بلند بالا و سراسر نور بر او وارد شدند و گفتند: «ای خدیجه! غمگین مباش که ما فرستادگان پروردگارت هستیم؛ ما خواهران توایم. من ساره هستم، و این آسیه دختر مزاحم و هم نشین تو در بهشت و این مریم دختر عمران و این صفورا دختر شعیب است؛ خداوند ما را به نزد تو فرستاده تا تو را یاری نماییم».
- فاطمه به دنیا آمد!
حضرت خدیجه کبری (علیهاالسلام) فاطمه زهرا (علیهاالسلام) را پاک و پاکیزه بر زمین نهاد؛ در این هنگام نوری از وجودش درخشید که تمام خانه های مکه را روشن کرد و این نور در شرق و غرب درخشید. آن زنان که به یاری خدیجه (علیهاالسلام) آمده بودند، مولود را با آب کوثر شست و شو دادند و در پارچه ی سفیدی که بوی مشک و عنبر از آن ساطع بود پیچیدند. هنگامی که فاطمه لب به سخن گشود، چنین فرمود: «اشهد ان لا اله الا الله و ان ابی رسول الله سید الانبیاء و ان بعلی سید الاوصیاء و ان ولدی سید الأسباط». آن گاه به یکایک آن زنان بهشتی با اسمشان سلام کرد. آنان بر چهره ی او تبسم کردند و در آسمان نوری درخشان پدید آمد که ملایکه تا آن روز چنان نوری را ندیده بودند؛ لذا نام آن حضرت را «زهرا» گذاشتند. (13)
بیست و یکم جمادی الثانی
وفات حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام)
روز بیست و یکم جمادی الثانی سال 61 هـ .ق، یعنی چهار ماه پس از بازگشت کاروان حسینی از کربلا به مدینه، حضرت ام کلثوم دختر گرامی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) رحلت فرمودند.صاحب ریاحین الشریعه می نویسد: «امیرمؤمنان (علیه السلام) آن مخدره را به عون بن جعفر طیار تزویج نمود».
حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) در واقعه ی جان سوز کربلا حضور داشتند و در روز عاشورا در کنار خواهرشان، حضرت زینب کبری (علیهاالسلام)، و دیگر بانوان به محافظت از کودکان و بازماندگان کاروان حسینی پرداختند. خطبه ی ایشان در کوفه و مجلس ابن زیاد و اشعار آنحضرت در قادسیه و قنسرین و مرثیه های آن مخدره در روز اربعین و بازگشت به مدینه، همگی بر عظمت و شجاعت آن مخدره دلالت دارد.
آن بانوی بزرگوار سرانجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی سراسر غم و اندوه در مصایب کربلا به ویژه شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) رحلت فرمودند و در مدینه به خاک سپرده شدند. (14)
بیست و دوم جمادی الثانی
مرگ ابوبکر بن ابی قحافه
در روز بیست و دوم جمادی الثانی سال 13 هـ .ق ابوبکر بن ابی قحافه در 67 سالگی مرد (15). او نخستین کسی بود که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به انتخاب اعضای سقیفه ی ننگین بنی ساعده به خلافت رسید. این انتخاب به گونه ای بی حساب بود که عمر با آن که خود عصر اصلی جریان سقیفه بود می گفت: «بیعت با ابوبکر امری بدون تدبیر، مشورت و دقت و مشورت و دقت و همچون زمان جاهلیت بود که خداوند مسلمانان را از شر آن حفظ کرد! هر کس چنین کاری را تکرار کرد او را بکشید!» (16)مدت خلافت غصبی ابوبکر دو سال و چهار ماه به طور انجامید که در این مدت جنایت های بزرگی مرتکب شد که قلم از ذکر آن قاصر است که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد:
1. غصب خلافت؛
2. اذیت و آزار پاره ی تن پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام)؛
3. غصب فدک؛
4. ساختن حدیث جعلی «انا معاشر الانبیاء لا نورث ما ترکنا صدقه» و نسبت دادن آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛
5. تخلف از لشکر اسامه و ناراحت کردن نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)؛
6. آتش زدن احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛
7. دستور هجوم به خانه ی حضرت زهرا (علیهاالسلام) در جریان سقیفه؛
8. سکوت در برابر جنایت فجیع خالد بن ولید و... (17)
چنین نقل شده است که ابوبکر قبل از مردن، عثمان را طلب کرد تا درباره ی خلافت وصیت نامه ای بنویسد تا پس از او خلافت از آن عمر بن خطّاب باشد! ابوبکر کلمه ای گفت و بی هوش شد؛ بقیه را عثمان از پیش خودش نوشت که امر خلافت پس از ابوبکر با عمر بن خطاب است. هنگامی که ابوبکر به هوش آمد، عثمان را دعا کرد که آن چه او می خواسته نوشته است. (18)
باید پرسید: چرا آن هنگام که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روزهای آخر عمرشان کاغذ و قلم خواستند تا بار دیگر وصی بعد از خود را معرفی نمایند، برخی نسبت هذیان به آن حضرت دادند و با ایجاد سر و صدا مانع از این کار شدند؟!
چنین نقل شده است که ابوبکر هنگام مرگ، بر اشتباهات و جنایت هایش تأسف می خورد که از آن جمله بارها می گفت: «ای کاش خانه ی فاطمه را تفتیش نکرده بودم». (19)
بیست و هفتم جمادی الثانی
1- شهادت علی بن محمد باقر (علیهماالسلام)2- شهادت امام هادی (علیه السلام)
1- شهادت علی بن محمد باقر (علیهماالسلام)
روز بیست و هفتم جمادی الثانی سال 116 هـ .ق، ابوالحسن علی بن محمد الباقر (علیهماالسلام) در اردهال کاشان به شهادت رسید. (20) چنین نقل شده است که عده ای از دوستان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام از اهالی کاشان نامه ای خدمت امام باقر (علیه السلام) نوشتند که چون ما از شما دور هستیم یکی از آقازادگان خود را برای راهنمایی و تربیت و تعلیم احکام به دیار ما بفرستید. امام باقر (علیه السلام) فرزند بزرگوار خویش، جناب علی بن محمد (علیهماالسلام) را به جانب آن ها فرستادند.
هنگام ورود آن حضرت به کاشان استقبال بی نظیری از ایشان شد که نوشته اند در حدود شش هزار نفر از مردم برای استقبال از آن سلاله ی پاک خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جمع شده بودند. آن جناب در مسجد کاشان مشغول به هدایت مردم شدند و شیعیان از شهرهای اطراف نیز برای دیدارش به آن جا می آمدند و کرامات زیادی از ایشان مشاهده می نمودند. آن بزرگوار نامه هایی برای پدر بزرگوارشان به مدینه نوشتند و از حالات خود و شیعیان برای آن حضرت گزارش دادند.
بالاخره دو سال پس از شهادت امام باقر (علیه السلام)، جناب علی بن محمد به همراه عده ای از دوستان و موالیان و منسوبان آن حضرت مورد حمله مأموران حکومتی قرار گرفتند که همگی به شهادت رسیدند. (21)
هم اکنون بارگاه باشکوه جناب علی بن محمد در اردهال کاشان محل زیارت عاشقان و ارادتمندان خاندان رسالت و ولایت می باشد.
2- شهادت امام هادی (علیه السلام)
بنابر روایتی در بیست و هفتم جمادی الثانی سال 254 هـ .ق امام هادی (علیه السلام) در 42 سالگی به دستور معتز عباسی مسموم شدند و به شهادت رسیدند و در خانه خویش در سامرا به خاک سپرده شدند. (22)
بیست و نهم جمادی الثانی
1- هلاکت ولید بن یزید2- وفات حضرت سید محمد فرزند امام هادی (علیه السلام)
1- هلاکت ولید بن یزید
روز بیست و نهم جمادی الثانی سال 126 هـ .ق ولید بن یزید - یکی دیگر از خلفای بنی عباس - در جریان جنگی که بین لشکریان او و سپاهیان یزید بن ولید صورت گرفت به صورت ناگواری به هلاکت رسید. (23)
نیز نقل شده است که ولید مردی ملحد و معروف به فسق و فجور بود که حتی به ظواهر اسلام هم مقید نبود و پیوسته به شراب خوردن اشتغال داشت. در کتاب های تاریخ چنین آمده است که دستور می داد حوضی را مملو از شراب کنند تا هنگامی که وجد و سرور بر او غالب می شد، خودش را در آن حوض می افکند و تا حد امکان شراب می خورد. در کتاب های اهل تسنن چنین نقل شده است که یک شب مؤذن اذان صبح گفت؛ ولید برخاست و شراب خورد و با جاریه ای که هم مست بود نزدیکی کرد و قسم یاد نمود که باید آن جاریه با مردم نماز بخواند؛ پس لباس خودش را به وی پوشاند و آن جاریه مست را که جنب هم بود به مسجد فرستاد و او به عنوان امام جماعت با مردم نماز خواند!! شدت فسق و فجور او به حدی رسید که با محارم خود نیز نکاح می کرد و از این کار هیچ ابایی نداشت! (24)
آری! باید گفت که جنایت اهل سقیفه کار اسلام را به این جا رساند که چنین افراد فاسق و فاجری بر مسند خلافت مسلمانان تکیه زدند که سر تا پا فساد و ظلم بودند و خود آموزگار شیطان به شمار می رفتند.
2- وفات حضرت سید محمد فرزند امام هادی (علیه السلام)
در بیست و نهم جمادی الثانی سال 252 هـ .ق حضرت سید محمد فرزند برومند امام هادی (علیه السلام) در سامرا وفات نمود. (25) جلالت قدر و منزلت سید محمد به حدی بود که عده ای از شیعیان گمان می کردند که بعد از امام هادی (علیه السلام) آن بزرگوار امام خواهد بود؛ ولی با رحلت ایشان در زمان پدر بزرگوارشان بر همه معلوم شد که امام حسن عسکری (علیه السلام) امام پس از ایشان است. امام عسکری (علیه السلام) علاقه ی بسیاری به برادرش جناب سید محمد داشت که در وفات او بسیار متأثر شد.
بعد از آن که تشییع نمایانی از پیکر جناب سید محمد به عمل آمد، آن حضرت را در آبادی «بلد» در شش فرسخی سامرا به خاک سپردند که هم اکنون حرم ایشان در آن جا معروف و دارای گنبد و صحن و غرفه های متعدد است و نه تنها دوستان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به زیارت آن بزرگوار مشرف می شوند و کرامات زیادی از آن حضرت مشاهده می نمایند، بلکه نزد اهل تسنن نیز بسیار مورد احترام است و پیوسته برای حاجات خویش، نسبت به آن جناب نذر می کنند و هرگز قسم دروغ به ایشان نمی خورند. (26)
پینوشتها:
1. تمته المنتهی: ص 295.
2. بیت الاحزان: ص 261 - دلایل الامامه: ص 45 - مستدرک سفینه البحار: ج 2، ص 85.
3. بیت الاحزان: ص 110.
4. همان منبع.
5. دلائل الامامه: ص 136 - بحاالانوار: ج 43، ص 171.
6. تتمه المنتهی: ص 576.
7. ام البنین (علیهاالسلام) سیده النساء العرب، ص 84.
8. ریاحین الشریعه: ج 3، ص 294.
9. وقایع الایام: ص 290.
10. معانی الأخبار: ص 376 - بحارالانوار: ج 42، ص 18.
11. العدد القویه: ص 220 - بحارالانوار: ج 16، ص 78.
12. بحارالانوا: ج 16، ص 78.
13. العدد القویه: ص 222 - بحارالانوار: ج 16، ص 80.
14. ریاحین الشریعه: ج 3، ص 244 - 256.
15. تتمه المنتهی، ص 24.
16. سیره ی ابن هشام: ج 4، ص 308 - الغدیر: ج 5، ص 370.
17. ر.ک: «ابوبکر»، سید محمد حسن جواهری.
18. شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید، ج 1، ص 165.
19. تاریخ الامم و الملوک: ج 2، ص 619 - کنز العمال: ج 5، ص 63 - میزان الاعتدال: ج 2، ص 215 - لسان المیزان: ج 4، ص 219.
20. مراقد المعارف: ج 2، ص 79 - روضات الجنات: ج 4، ص 212.
21. مراقد المعارف: ج 2، ص 80.
22. وقایع الایام: ص 298.
23. وقایع الایام: ص 300.
24. تتمه المنتهی: ص 164.
25. مراقد المعارف: ج 2، ص 262.
26. منتهی الآمال: باب دوازدهم، فصل ششم، ص 1171.
/ج