آتش در خزانه

در روایات آمده است صله ارحام عمر افراد را طولانی می کند. برخی از مردم در مواجه با این روایات گارد می گیرند. متأسفانه برخی مردم این زمانه، باور چندانی به این سخنان نورانی ندارند. اگر وعده های خداوند همان لحظه رخ بدهد،
شنبه، 12 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آتش در خزانه
 آتش در خزانه






 

گفتاری درباره قبح رباخواری در بین مسلمانان

بسم الله. روزگار عجیبی شده است. مردم به هر چیزی اعتقاد دارند، الا قوانین خداوند متعال.
در روایات آمده است صله ارحام عمر افراد را طولانی می کند. برخی از مردم در مواجه با این روایات گارد می گیرند. متأسفانه برخی مردم این زمانه، باور چندانی به این سخنان نورانی ندارند. اگر وعده های خداوند همان لحظه رخ بدهد، شاید ایمان بیاورند. مثلاً معجزاتی که پیامبران مجبور بودند برای هدایت مردم در یک آن انجام دهند، ناظر بر همین معناست. در مقابل، وقتی آتش، کاغذی را در برابر چشم شان می سوزاند و نابود می کند، به سوزاننده بودن آتش ایمان می آورند. زیرا آتش این دنیا در یک لحظه می سوزاند!
می گویند روزی شیخ جعفر شوشتری، بر منبر می رود تا برای مردم حدیث بگوید و برایشان خطابه داشته باشد. در همان ابتدا، ناگهان فریاد می زند آتش... آتش! مردم، مسجد آتش گرفته! مردم سراسیمه بر می خیزند که از مسجد خارج شوند و جان خود را نجات دهند! شیخ جعفر پس از عکس العمل مردم در برابر سخنش، آن ها را به آرامش دعوت می کند و می گوید حرف من را که بنده خدا هستم قبول دارید و با شنیدن آتش، از ترس جان فرار می کنید، اما خداوند بزرگ 14 قرن است که در قرآن می گوید؛ مردم آتش! قول خدا را قبول ندارید؟! همه منبر شیخ همین چند عبارت بود! مردم می نشینند و چند ساعت از تأثیر کلام شیخ جعفر شوشتری می گریند!
من حقیر نیز به تأثیر کلام آن عالم بزرگ اعتقاد دارم؛ اما نکته مهم دیگری در این میان نقش اساسی بازی می کند و آن باطن پاک و ساده مردم آن روزگار است اما در زمانه ما داستان خیلی تغییر کرده است اگر شما بخواهید هر حرف حقی بزنید، بی هیچ ملاحظه ای حرف تان را قطع می کنند و می گویند: این حرف ها قدیمی شده! حالا عصر تکنولوژی و رفتن به فضاست! خدا می داند این تخم لق را چه کسی در دهان مردم این زمانه انداخته است ؟! من می دانم، شما هم می دانید که این حرف ها، تنها بهانه ای است برای فرار از حقیقت. این حقیقت گریزی به عوامل مختلفی ربط دارد و مهم ترینش، لقمه های شبهه ناک است!
بیاد داریم که ابا عبدالله الحسین (ع) در روز عاشورا، لباس پیامبر را پوشیدند و عمامه جدش را بر سر نهاده و در حالی که به شمشیر پدر بزرگوارش شان تکیه داده بودند، مردم مقابل خود را پند داده و نسب شان را به پیامبر اکرم (ع) بازگو کردند. اما کلام شان نتیجه نداد!
سپس حضرت فرمودند: این که کلامم در شما اثر نمی کند، بخاطر آن است که شکم هایتان را از لقمه های ناپاک و حرام انباشته اید!
صحبت از لقمه های حرام و شبهه ناک است. همه می دانیم که لقمه حرام، دل را کدر می کند و ایمان را از دل بیرون می راند، تا جایی که کلام پسر پیامبر هم در آن دل ها اثر نکند.
برایم خیلی عجیب است ! کسی چندان گوشش به این حرف ها بدهکار نیست. نمی دانیم چرا با این همه سفارشی که در قرآن کریم درباره ی قبح ربا و حرام خواری آمده و تأکیدات حیرت انگیز در روایات اهل بیت در مورد ربا مطرح شده است، باز هم مردم با کمترین ابایی گرد ربا می گردند.
در آیات 278 و 279 سوره ی بقره اشاره مهمی درباره رباخواران آمده است. این آیات هنگامی نازل می شود که رباخواری به طور گسترده مردم مکه و مدینه را فرا گرفته بود، و قرآن دستور می دهد وام های ربوی در هر مرحله ای هست متوقف گردد. سپس با لحنی فوق العاده تهدید آمیز می افزاید: « اگر فرمان الهی را - دائر بر ترک رباخواری - اطاعت نکنید به خدا و پیامبرش اعلام جنگ می کنید.»
چنین تعبیر تندی در هیچ یک از آیات قرآن درباره ی هیچ گناهی از گناهان وارد نشده است. این مهم نشان از آن دارد که رباخواری از دیدگاه اسلام تا حد خطرناک و فساد انگیز است!
حتماً این حدیث معروف را شنیده اید که پیامبر نازنین اسلام در وصیتش به حضرت علی (ع) می فرمایند: « ای علی، ربا هفتاد جزء است که آسان ترین آنها مانند این است که مردی با مادرش در بیت الله الحرام زنا کند. »!
این سخنان، چنان تکان دهنده هستند که هر کس ذره ای از ایمان در دلش جای دارد، از ربا و رباخواری فرار خواهد کرد و حتماً با شنیدن ربا تنش خواهد لرزید! حیرتی که در این نوشتار به کرات بر قلم جاری می شود از آن است که چرا مردم، تا این میزان جسور شده اند و در مواجهه با این احادیث، تنها اعلام می کنند که این حرف ها قدیمی اند! و مرتب می گویند اکنون زمانه تکنولوژی است و عصر رفتن به فضاست.
کسانی که این حرف ها را بر زبان جاری می کنند، خودشان که نمی دانند چه می گویند. اگر می دانستند چنین بی محابا با کلام خدا و اهل بیت مخالفت نمی کردند. آری، این دلایل کودکانه، چیزی نیست جز زیر سئوال بردن باورهای دینی و قوانین خداوند حکیم. رندی می گفت همه دنبال یافتن اشیای قدیمی و زیر خاکی هستند و روی اشیایی که عتیقه اند، میلیون ها تومان پول می دهند؛ اما عجیب است برای اعتقادات و باورهای پاک قدیمی ها که ریشه در دین دارد و صد البته گنج واقعی در این سو نهفته است، توجه جدی ای ندارند؟!
در گذشته های نه چندان دور، کسبه بازار اجازه نمی دادند فرزندان شان بدون آن که احکام تجارت را آموخته باشند، وارد کسب و تجارت شوند. آقا زاده ها حتماً باید «مکاسب» می خواندند و بعد پدران شان اجازه می دادند وارد کسب و تجارت شوند. حلال و حرام برای مردم اهمیت داشت. تا پای جان می ایستادند. مبادا لقمه شبهه ناکی بر سر سفره اهل و عیال خود ببرند. در میان بازاریان کسی جرأت نداشت سمت رباخواری برود و اگر کسی آلوده می شد، در تمام شهر به حرام خواری مشهور می شد و انگشت نمای خلق!
امروز کسی که به حلال خواری همت جدی داشته باشد، انگشت نمای خلق خواهد شد. چه بسیار که او را عقب مانده بخوانندش و ساده لوح لقبش بدهند!
این رفتارها ریشه در بی اعتقادی است. کسی که خدا را رزاق می داند و بر سر در دکانش «هوالرزاق» نصب می کند که نباید نگران روزی اش باشد. ضرورتی ندارد کلاه به کلاه کند و هزار جور بازی سر جماعت مسلمان در آورد که چه بشود؟ نگران روزی خود هستند؟
ای کاش مردم قول خدا را قبول داشتند. خداوند قادر متعال می فرماید: شما را از آب گندیده خلق کردم و در خلقت تان در نماندم، از لقمه نانی که می خورید در می مانم؟!
مردم حق دارند برای رفاه، خود تلاش کنند، اما چه ضرورت دارد که این رفاه به سمت رفاه زدگی سوق پیدا کند. می گویند دنیا چیزی نیست جز آرزوهای ما. اگر کنترلی بر این آرزوها نداشته باشیم، هر روز به شکلی ما را یقه خواهد کرد. دنیا پر است از زرق و برق. تا کجا می توانیم جلو برویم. توان مالی عامه مردم حدی دارد. اما کالاهای لوکس کمپانی ها، حدی ندارد. مبادا تهیه این نیازهای کاذب، مثل موریانه ای سمج، دین و باورهایمان را ببلعد و در ورطه ای سُر بخوریم که رضایت خدا و پیامبرش در آن نباشد اگر چنین شود، خسران بزرگی برای خود طلب کرده ایم.
پایانی برای قبح رباخواری وجود ندارد اول آن که رباخوار بداند که خدا او را نابود خواهد کرد و نص صریح قرآن است که ربا خوار در زمره کفار قرار دارد. هیچ کس از ظلم و ستم خوشش نمی آید و همواره شعار مبارزه با ظلم سر می دهیم، درحالی که با ربا مصداق بارز ظلم و ستم است.
عملکرد ربا خوار، هیچ سودی برای طرف مقابلش ندارد. ربا هیچ سودی برای جامعه ندارد و از این طریق کالایی تولید نخواهد شد. تنها و تنها سود تضمین شده ای را برای رباخوار رقم می زند. قرآن کریم، هر دینار ربا را آتش می داند. آیا از آتش توقعی جز سوزاندن می رود؟! آتش ربا، ده تا صد برابر، اموال خود مسلمانان را می سوزاند. اگر به این آتش ایمان ندارید، سری به زندان ها بزنید. و سراغ بازاریان ورشکسته را بگیرید. امکان ندارد کسی را پیدا کنید که ورشکسته شده باشد، اما شانه اش به ربا نخورده باشد. این وعده خداوند است و با هیچ کس تعارف ندارد. یادمان باشد وعده خدا، دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد.
نمی دانم با کسانی که گرفتار رباخواران، از هر نوع اش شده اند، مواجه شده اید یا نه؟! وقتی از قبح ربا برایشان می گویید در جواب می گویند: این که ایرادی ندارد. الان، همه پول بهره ای میگیرند. بعد مسخره ات می کنند. می گویند انگار توی این زمانه زندگی نمی کنی. من زخم زبان و هرهر خندیدن جماعت گرفتار ربا و وام های بهره ای را بارها چشیده ام. همه رنج من از آن است که چگونه در مواجهه با احادیث و آیات قرآن، تا این حد خود سرانه عمل می کنند!
چرا باید با مواجهه اولین مشکل در زندگی، بی مقدمه سراغ پول ربا و وام های بهره ای می رویم. مگر خدا ما را به صبر دعوت نکرده است. اصلاً می ارزد. مشکل مان با زیر پا نهادن دستورات قرآن و سخن اهل بیت حل شود؟! مثلاً چه ضرورتی دارد با بهره های گزاف صاحب ماشین شوم.
چند سالی است که سئوال بزرگی ذهنم را مشغول کرده است. هر ساله تبلیغ می شود که مردم در بانک ها حساب قرض الحسنه باز کنند؛ اما شما کدام بانکی را سراغ دارید که به مردم وام قرض الحسنه بدهند؟! اگر قرار است حساب های قرض الحسنه باز شود، چرا از وام های قرض الحسنه خبری نیست؟!
در دهه شصت، مساجد و صندوق های قرض الحسنه تا حدودی گره از کار مردم باز می کردند. آن صندوق ها اکنون به مؤسسات اعتباری، تغییر ماهیت داده اند. اکنون شما جایی را سراغ دارید که به درخواست خداوند بزرگ، به سنت قرض الحسنه وام بدون بهره پرداخت کنند؟! زیرا خداوند از بندگانش خواسته است که به من وام حسنه بدهید تا ده برابرش را به شما باز گردانم! به احتمال قوی هیچ بانکی پیدا نشود که بتواند به مشتریانش تا این میزان سود باز گرداند.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: « در آخر الزمان امت من گرفتار ربا می گردند و یا گردی از ربا بر آن بنشیند». این سخن حضرت شرایط سخت آخرالزمان را ترسیم می کند. پرسش این است آیا برای کسانی که از مال حرام دوری می جویند، راهی وجود دارد؟!
برای رسیدن به این پاسخ، باید به احادیث اهل بیت رجوع کرد. حضرت امام علی (ع) می فرمایند: « شما مراقب آخرت خود باشید، دنیا خودش ذلیلانه در پی تان می آید. »
در حدیث دیگری از امام باقر (ع) آمده است که می فرمایند: « کسی که رابطه خود را با خدای خود اصلاح کند، ملائکه زمین و آسمان مأموری روزی او خواهند شد. »
براستی این سخنان نورانی و امیدبخش، کافی نیست تا مسلمانان قوت قلب گرفته و از حیث امرار معاش دغدغه نداشته باشند و به سمت کسب مال حرام و ربا نروند؟!
وعده های خدا حتماً بوقوع می پیوندند و تنها کسانی گوش شان بدهکار این فرامین نیست که شکم هایشان از لقمه های شبهه تان انباشته باشد.
امام صادق (ع) می فرمایند: «هنگامی که خداوند اراده هلاکت قومی را داشته باشد، ربا در میان آن ها ظاهر می گردد. »
باور ما بر این است؛ چنانچه افراد برای اصلاح باطن خود همت داشته و با ایمان قلبی به قوانین خدا باور دارند، دیری نخواهد بود که قول خداوند برایشان محقق شود. تنها صبر و پافشاری بر اعتقاد شرط کار است. کسی که حاضر نیست تحت هیچ شرایطی قُرق خدا را بشکند وگرد ربا و وام های بهره دار نمی رود، عمل او در نزد خدا محفوظ خواهد بود.
شک نداشته باشید؛ مزد این افراد آن خواهد بود که مال فراوان و حلال کسب خواهند کرد و توانی به دست خواهند آورد تا نیازهای خویش را با پول حلال تهیه کنند.
قول مولای متقیان را هرگز فراموش نکنیم. ما اگر از مسیر دین خارج نشویم، دنیا خودش ذلیلانه، در پی ما خواهد آمد.
فرد مؤمن نباید در اعتقادات مذهبی اش ذره ای شک داشته باشد من در عمرم بارها وعده های حضرت حق را در این امور بکرات بچشم دیده ام و تجربه شان کرده ام.
سخن نهایی درباره ی بانکداری اسلامی را، علما و مجتهدین باید بزنند. بی شک تداوم فعالیت بانک ها در کشور با نظارت اسلامی صورت می گیرد؛ اما نکته عجیبی همواره خودنمایی می کند و آن وام هایی است که با بهره های بالایی از مشتریان دریافت می شود.
همیشه دستورات و قوانین اسلام و شرع مقدس آن گونه بوده است که مسلمانان به سختی و مشقت نیافتند. قبول کنیم که بهره های سنگین و گاها دیرکردهایی که بانک ها از مردم می گیرند، سختی و مشقت که هیچ، افراد را تا مرز ورشکستی پیش می برند. گویا مشابه این نوع بانکداری که بهره هایی بالا برای وام ها طلب می کند زیاد پیدا نمی شود.
دوستی دارم؛ بنده خدا پنج سال قسط ماشینش را داد. چند ماهی نتوانست قسط ها را بدهد. آمدند ماشین را بردند! محاسبه کردند و پانصد هزار تومان به ایشان برگرداندند و گفتند بقیه قسط هایی که داده ای بماند برای بهره اش! طفلک می گفت: هفت و نیم میلیون دادم و پنج سال ماشین اجاره ای سوار شدم. تاکسی تلفنی می گرفتم اینقدر نمی شد!
بنده خدای دیگری سراغ دارم که وام بانکی گرفت. چند ماهی نتوانست وامش را بدهد، تشریف آوردند ملک را فروختند، دیرکرد هم گرفتند! ایشان هم طی چند سالی که قسط داده بود، نتوانسته بود پول بهره را کامل بدهد بگذریم...
منبع: نشریه دیدار، شماره 139.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.