مقایسه مراقبه در مکتب اشو و اسلام (1)

مراقبه از جمله اصولی است که در آموزه های اشو فراوان مورد توجه قرار گرفته است و تمجیدها و توصیف های اشو از آن حدی است که می توان به جرئت گفت اشو با مراقبه در پی حل تمام مشکلات و معایب است و با آن به تمام اهداف
سه‌شنبه، 15 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مقایسه مراقبه در مکتب اشو و اسلام (1)
 مقایسه مراقبه در مکتب اشو و اسلام (1)

 

منبع: کتاب سلوک و سقوط
نویسنده: سید روح الله موسوی زاده




 

اهمیت و ارزش مراقبه

مراقبه از جمله اصولی است که در آموزه های اشو فراوان مورد توجه قرار گرفته است و تمجیدها و توصیف های اشو از آن حدی است که می توان به جرئت گفت اشو با مراقبه در پی حل تمام مشکلات و معایب است و با آن به تمام اهداف و نتایج می رسد.
مراقبه در دیدگاه اشو بسیار اهمیت دارد و آن را با توصیف های مختلف و تعاریف متمایز تبیین می کند.
نخستین اصل زندگی از نظر اشو مراقبه است و چیزهای دیگر در درجات بعدی اهمیت قرار دارند. (1) فقط یک چیز بسیار ساده جوهره ی تمامی تجربه مذهبی است و آن مراقبه است. (2)
مراقبه حتی از تمام متون مقدس هم بالاتر است:
تنها مراقبه می تواند یاری دهنده (تجربه مذهبی) باشد. آنچه من می توانم با آنچه تمام متون مقدس می گویند، نمی تواند کمک کند. (3)
مراقبه در دنیای مدرن پدیده ای است لازم و واجب. مراقبه حتی از نان شب واجب تر است. تنها راه حل تمام مشکلات، مراقبه است. مشکل ممکن است افسردگی، غم و اندوه، عصبانیت و یا هر چیز دیگری باشد. مشکلات ممکن است بسیار باشند؛ ولی جواب یکی است و آن مراقبه است. (4)
البته این تعابیر در مقوله عشق نیز تکرار گردیده و مشخص نشده است که تنها عشق است که راه حل مشکلات است نه مراقبه؟
آرامش حقیقی در مراقبه است و به وسیله مراقبه آرامش حقیقی و اصیل حاصل می آید. (5)

یک. ناآگاهی از مراقبه؛ بزرگ ترین مشکل بشریت

بزرگ ترین مشکل بشر این است که چیزی از مراقبه نمی داند؛ نه افزایش جمعیت، نه بمب اتمی، نه گرسنگی و نه هیچ چیز دیگر، مشکل اساسی نیست. علم به آسانی قادر به حل این مشکلات است. تنها مشکل ریشه ای که علم را یارای حل آن نیست، این است که مردم از راز و رمز مراقبه بی خبرند. (6)

دو. مراقبه: حقیقت تمام شعایر دینی

به نظر من مراقبه حقیقت تمام شعایر دینی است. باقی چیزها -مانند فروخوردن خشم، پرهیز از کنزاندوزی، تجرد و غیره- صرفا تبعات مراقبه اند با ورود به مرحله سامادهی، نقطه اوج مراقبه، همه این چیزها خودبه خود حاصل می شوند. آنها به طور طبیعی به وجود می آیند. (7)
مراقبه پادزهر تمامی زهرهای زندگی است،‌ مراقبه خوراک گوهر واقعی انسان است، بدون مراقبه، زمین محکوم به فناست. زندگی بدون مراقبه موجب می شود که انسان صرفاً گیاهی بی شعور شود. مراقبه دارویی درونی است. (8)
سرانجام اینکه یگانه دستور اشو مراقبه است:
من به شما نمی گویم چه بکنید. تمامی رویکرد من این است: مراقبه کنید و سپس هر چیز به خودی خود تغییر خواهد کرد. (9)

تعریف مراقبه

اشو پس از این همه تمجیدها و توصیف ها، مراقبه را به چند گونه مختلف- که ارتباطی منطقی با هم ندارند- و به صورت کاملاً مبهم و نامعین تعریف می کند:
مراقبه یعنی برای چند لحظه دست از کار و تلاش زندگی کشیده شود و انسان متوقف شود. (10)
در واقع مراقبه تلاش نیست؛ بلکه یک رویداد است:
مراقبه نتیجه و پیامد تلاش های شماست، مراقبه یک رویداد است. وقتی که تلاش شما رها شود، مراقبه آنجاست، رحمت و برکتش آنجاست، سربلندی و شکوهش آنجاست. (11)
مراقبه به معنای کشف اساس درون (12) و در واقع سفری به درون وجود خود است:
تمام آنچه لازم است، سفری است به درون خودتان در سکوت. من نام این سفر را مراقبه می گذارم؛ سفری به درون وجودتان در سکوت. (13)
در واقع اشو مراقبه را کوشش برای پریدن به ناخودآگاه تعریف می کند. (14)
اشو در تعریفی دیگر، مراقبه را به خالی شدن ذهن از محتویاتش معنا می کند و معتقد است:
مفهوم ساده مراقبه، تهی شدن ذهن از تمامی معنویاتش است. افکار، تصورات، خاطرات، امیال، آرزوها و تمامی طرح ها. فرد باید خود را از همه این موارد تخلیه کند. (15)
از طرف دیگر مراقبه در برخی موارد به معنای آزادی از تمام محدودیت هایی معرفی می شود که دیگران بر انسان تحمیل می کنند و یا به معنای ممانعت از تباهی و همراهی با لحظه ای ناب معنا می شود. (16)
از تمام تعاریف این نتیجه به دست می آید که مراقبه چند شاخص اصلی دارد:
1. مراقبه بی عمل است؛ یعنی فقط یک رویداد است.
2. در مرحله بعدی سفری به درون.
3. در آخر،‌ تخلیه ی ذهن از هر چیزی است که در اوست.
به عبارت دیگر مراقبه سفری پرماجرا به دنیای ناشناخته ها است؛ عجیب ترین سفری که می توان تصور کرد.
مراقبه فقط بودن است؛ بدون اینکه کاری انجام دهیم، بی عمل محض، بدون گذر هرگونه فکری از ذهن و عدم وجود هیجانات. شما فقط هستید و این احساسی بسیار ناخوشایند به انسان می دهد. (17)

کارکردهای مراقبه

مراقبه از نظر اشو کارکردهای فوق العاده ای دارد و همچون اکسیری است که هر مشکل و معضلی را به طلای تمام عیار تبدیل می کند. این اکسیر در مورد عشق هم هست و میان عشق و مراقبه ارتباطی ناگسستنی وجود دارد.
برخی از کارکردهایی که اشو لابه لای بیانات خود به آنها اشاره دارد. این گونه اند:
1. مراقبه سالک را به مقصود می رساند و در واقع راه وصول است. (18)
2. ذهن با مراقبه از افکار بیهوده رهایی می یابد. (19)
3. حساس بودن و بی تفاوت نبودن به طبیعت و اطراف با مراقبه به دست می آید. (20)
4. سکوت از ارمغان های مراقبه است. (21)
5. مراقبه آرامش می آورد، زیرا آرامش در حال مراقبه، انسان را در بر می گیرد و به او روحیه و تازگی می بخشد؛ (22) حتی ورزش های رزمی نیز که از تکنیک های مراقبه می باشد باعث آرامش است. (23)
6. شادی، جوانی و پاک سازی در پی مراقبه حاصل می شود. (24)
7. اگرچه میان مراقبه و جنگ های جهانی و جنگ افزارهای هسته ای ارتباطی نیست؛ اما اشو این ادعای بسیار عجیب را دارد که بزرگ ترین اسلحه ای که برای غلبه بر دنیا و تغییر جنگ افزارهای هسته ای و نابودی جنگ های جهانی وجود دارد،‌ مراقبه است. (25)
8. مراقبه دو اعجاز دیگر هم دارد که ثمرات این اعجاز تاکنون دیده نشده است؛ ‌انسان دیوانه را پس از دو ماه عاقل می کند (26) و تنها راه مقابله با مواد مخدر می باشد:
فاجعه عظیمی که بناست در سراسر دنیا از طریق مواد مخدر اتفاق بیافتد، تنها با یک چیز قابل جلوگیری است و آن مراقبه است. هیچ راه دیگری وجود ندارد. اگر مراقبه به طور فزاینده ای رواج یابد و بیش از پیش در زندگی مردم وارد شود، جایی برای مواد مخدر باقی نمی ماند. (27)
اشو به طور خلاصه کارکردهای مراقبه را چنین توضیح می دهد:
تمام هنر مراقبه ایجاد آرامش، سکوت و سروری جاودانه در وجود است که معجزه وار درون را سرشار می سازد. مراقبه خود موانع را حذف می کند. صخره ها را به کناری می راند و به جریانش ادامه می دهد آنگاه زمانی فرا می رسد که انسان هیچ گونه وابستگی به بیرون ندارد و آزادی و استقلال عظیم نصیب انسان شده و او را از همه کس بی نیاز ساخته است. (28)
این ادعاهای رمزآلود و مبهم تاکنون برای هیچ کس محرز نگردیده است و غیر از اشو هیچ کس این همه فواید مادی و معنوی را برای مراقبه بیان ننموده است؛ چرا که این کارکردها از حد شعار و سخنوری هرگز به مرحله عمل و نتیجه نرسیده اند.

اقسام مراقبه

اشو انواع مراقبه را نام می برد و تشریح می کند. برخی مدت دار یا مراقبه زمان دارند؛ ‌به این معنا که باید حتماً در محدوده زمانی خاصی باشد. برخی دیگر با حالات خاص بدنی همراه اند و اشو به تفصیل از آنان یاد می کند. اشو برای بهتر انجام گرفتن مراقبه پیشنهادهایی ارائه می دهد و معتقد است که یک صد و دوازده شیوه مختلف مراقبه وجود دارد که درباره تمام آنها صحبت کرده است و پایه همه آنها یکسان است و در سه چیز مشترک اند: آرامش، مشاهده صرف، عدم هرگونه قضاوت؛ که تفاوت هایی در جزئیات دارند. (29)

یک. مراقبه های زمان دار

- روزی یک ساعت مراقبه برای مخاطبان اشو:
هنگامی که تصمیم به مدیتیشن کردن می گیرید، گوشی تلفن را قطع کنید و سعی کنید در زمان و مکانی این کار را انجام دهید که کمترین مزاحمت برایتان ایجاد شود. هنگامی که وارد اتاق مدیتیشن می شوید،‌ کفش های خود را از پا در آورید، زیرا بر روی زمینی مقدس قدم می گذارید. در واقع نه تنها لازم است کفش های خود را از پا در آورید و بیرون اتاق قرار دهید، بلکه هر آنچه باعث مشغولیت ذهنی شما می شود را نیز بیرون از اتاق بگذارید و رها،‌ آزاد و سبک وارد اتاق مراقبه شوید. از بیست و چهارساعت شبانه روز، بیست و سه ساعت را وقف کارها، افکار و آرزوهای خود کنید و تنها یک ساعت را برای پرداختن به خود اختصاص دهید. (30)
- روزی یک ساعت مراقبه تا 14 سالگی برای افراد خردسال. (31)
- روزی یک ساعت به مدت 3 الی 4 ماه برای مراقبه نیل به اعتماد. (32)
آغاز مراقبه اشو با تنفس است. ابتدا 10 دقیقه تنفس بدون نظم و سپس این تنفس با تغییراتی خاص، به مدت هفت روز استمرار می یابد. (33)
- مراقبه سکوت مطلق به مدت 7 روز پیاپی. (34)
مراقبه هایی که اشو تکنیک های آن را به طور مفصل تبیین می کند، عبارت اند از:
مراقبه نشستن به زمین، مراقبه دیدن، مراقبه دویدن، مراقبه دهان و دندان، ‌مراقبه اکسیژن گیری، مراقبه رقص و شادی، مراقبه نور طلایی، مراقبه صدای دوم، مراقبه کندالینی، مراقبه تبدیل شدن به نی تو خالی، مراقبه صبر، مراقبه نوشیدن چای، مراقبه خنده. (35)
اشو برای انجام مراقبه بهتر چند پیشنهاد نیز مطرح می کند:
1. تشکیل دانشگاه برای مراقبه امری لازم است و مراقبه باید در دانشگاه ها آموزش داده شود و به فارغ التحصیلان، مدرک مراقبه اعطا گردد. (36)
2. هر انسانی باید مکانی ثابت و همیشگی در منزل جهت انجام مراقبه داشته باشد:
مکانی را پیدا کنید که در آن طبیعت هنوز بکر و دست نخورده باقی مانده است. در صورتی که امکان دسترسی به چنین جایی ندارید درها را ببندید و در اتاق خود باقی بمانید. اگر این امکان برایتان وجود دارد، ‌اتاقی را مختص مدیتیشن در نظر بگیرید. حتی اگر نمی توانید اتاقی را کاملاً برای این کار اختصاص دهید گوشه کوچکی کافی است. تنها لازم است که حتی الامکان محل ثابتی را برای این کار در نظر بگیرید. هر عملی که انسان انجام می دهد، نوعی خاص از امواج را تولید می کند. هنگامی که شما به طور دائم در یک مکان به مدیتیشن بپردازید، آن مکان خاص امواج مدیتیشن را به خود جذب می کند. هر روز که شما در این محل ثابت به مدیتیشن می پردازید، امواج خاص مدیتیشن شما جذب این محل می شود و سپس روز بعد هنگامی که دوباره به مدیتیشن می نشینید، این امواج جذب شده در محل، بر شما منعکس می گردند و بدین ترتیب در عمیق شدن مراقبه تان به شما یاری می رسانند. (37)
3. موسیقی نوع نازلی از مراقبه است و بدون موسیقی مراقبه چیزی کم دارد، لذا موسیقی برای تمام افراد یک اصل لازم است.
موسیقی و مراقبه دو روی یک سکه اند. بدون موسیقی، مراقبه چیزی کم دارد. بدون موسیقی، مراقبه کمی کسالت آور است، زنده نیست. بدون مراقبه، موسیقی صوت است، موزون است، اما صوت است. (38) مراقبه هایی که در مدت زمان طولانی انجام می پذیرد، خسته کننده اند و باید از آنان کناره گیری شود. (39)

دو. مراقبه و سکس

اشو در مراقبه نیز همچون عشق؛ بر مباحث سکس و انزال تأکید بسیار دارد و جهش جنسی را نزدیک ترین حال به مراقبه می داند و حتی معتقد است شناخت اولیه مراقبه به جهش جنسی بر می گردد:
هیچ موقعیتی بهتر از انزال برای شیرجه رفتن در حالت مراقبه وجود ندارد. دو عاشق با احساس یک روح در دو بدن، همه چیز در این لحظه متوقف شده و زمان از حرکت ایستاده است. (40)
وی در مراقبه نیز همچون عشق، چنان بر سکس و انزال تأکید دارد که سکس -به ویژه لحظه انزال- را امری الهی و مذهبی می داند و انسان سرشار از شهوات جنسی را موجودی الهی و مکان آمیزش را معبد می انگارد.
جالب تر اینکه تمام این کارکردهای معنوی از قبیل آرامش، آزادی، استقلال، رساندن سالک به مقصود و راه وصول، جز با جهش جنسی معنا پیدا نمی کند.
اشو در جملاتی هتاکانه سکس را بزرگ ترین مراقبه می داند و آن را بخشی از آموزه های تانترا بر می شمرد که از نگاه وی عالی ترین تعالیم دنیا است! ‌(41)
اشو روشی به نام سکس مدیتیشن ابداع کرد که زنان و مردان در محل اجتماع پیروان اشو -هنگام تمرین سکس مدیتیشن- در کنار هم به سکس مشغول می شوند و ساعت های متمادی را در کنار هم و با عوض نمودن گزینه ها به سر می برند. (42) قبیحانه تر اینکه حتی نوع خاصی از مراقبه را تشریح می کند که عبارت است از مراقبه روی صحنه های مقاربت جنسی و تأکید می کند که این غیر از مراقبه ای است که حین آمیزش مورد تأکید او می باشد. وی می گوید:
سازندگان این معابد انسان هایی بسیار خردمند بودند. آن معابد مرکزی برای مراقبه بود. آنان نخست به سالکان می گفتند روی سکس مراقبه کنند، روی صحنه های مقاربت جنسی که در روی دیواره های خارجی آنجا قرار داشت، مراقبه کنند، و زمانی که سکس را کاملاً درک کردند و مطمئن شدند ذهنشان از آن آزاد است، می توانستند به داخل بروند. تنها آن وقت بود که می توانستند با الوهیت درونی دیدار کنند؛ ولی ما به نام مذهب تمام امکانات درک سکس را نابود کرده ایم، یک دشمنی با سکس آفریده ایم. (43)
در مراقبه نیز همچون عشق، ‌سکس و انزال مهم ترین چیز است و تمام فواید عشق و مراقبه بر پایه همین اکسیری است که اشو آن را به هر در می زند تا تمام معایب آن را به حسن و زیبایی تبدیل کند؛ به ویژه آنکه از نگاه اشو «آمیزش بزرگ ترین هنر مراقبه به دنیاست». (44)

سه. رابطه عشق و مراقبه

میان عشق و مراقبه ارتباط و رازهای عظیمی برقرار است. در واقع عشق و مراقبه دو بخش یک کل و دارای تأثیر و تأثر بر یکدیگرند. از مراقبه، عشق حاصل می آید و در مرحله ی آخر عشق قرار دارد.
اصل تعالیم اشو نیز آمیختگی عشق و مراقبه است:
عشقت را در مراقبه و مراقبه ات را در عشقت جاری ساز. این همان چیزی است که من تعلیم می دهم. این همان چیزی است که زندگی پویا می خوانمش. (45)
عشق و مراقبه دو اصل اساسی مجزا هستند؛ اما انسان باید هنگام عشق ورزی مراقبه کند تا به ثمرات هر دو برسد؛ (46) البته اشو معتقد است عشق نیز با مراقبه به دست می آید. عشق میوه مراقبه و مراقبه مقدمه آن است. (47) ‌و چون عشق در درون انسان با مراقبه ایجاد می شود، اشو پیشنهاد می کند که ابتدا مراقبه ایجاد شود، سپس عشق. وی می گوید:
پیشنهاد من این است: اگر تو واقعاً آماده ای که خواسته قلب خویش را برآورده سازی، پس هر چه راجع به عشق می دانی، فراموش کن؛ ابتدا به مراقبه پرداز؛ زیرا عشق واقعی از مراقبه سر بر می آورد. عشق، رایحه خوش مراقبه است. مراقبه مشابه یک گل است. (48)

نقد و بررسی (با تأکید بر آراء اسلامی)

در رابطه با عشق و مراقبه مشخص نیست که اشو عشق را مقدم می داند یا مراقبه را! این تضاد جایی نمود می یابد که وی معتقد است باید هنگام عشق ورزی مراقبه کرد و نیز می گوید عشق باید فراموش شود و ابتدا مراقبه صورت گیرد. اشو همان تمجیدها و اهمیتی را که برای عشق ذکر می کند،‌ برای مراقبه نیز بیان می دارد و کارکردهای عشق را برای مراقبه نیز برمی شمرد و از منظر وی در نهایت مراقبه نیز چون عشق سر از سکس و مسائل جنسی در می آورد.
گویا اشو بنای تناقض گویی و تکرار مکررات و پراکنده گویی را اساس مطالب خود گذاشته است و شاید همین رویکرد آیین او را در نظر مخاطبان و دوستدارانش شگفت انگیز می نمایاند. ما با بررسی مراقبه در فرهنگ اسلامی و اندیشه اهل معرفت، نقدی اساسی بر نظر اشو داریم.

پی‌نوشت‌ها:

1- اشو، بلوغ، ص 10؛ همو، عشق، رقص زندگی، ص 20.
2- همو، بلوغ، ص 146.
3- همو، شهامت، ص 155.
4- همو، عشق، رقص زندگی، ص 175.
5- همو، مراقبه، شور سرمستی، ص 60.
6- همو، بشنو از این خموش، ص 109.
7- همو، یک فنجان چای، ص 19.
8- همو، آفتاب در سایه، ص 241- 122.
9- همان.
10- همو، بلوغ، ص188.
11- همو، و آن گاه نبودم، ص 94.
12- همو، شهامت، ص 126.
13- همو، عشق، رقص زندگی، ص 176.
14- همو، مراقبه هنر وجد و سرور، ص 25.
15- همان، ص 29.
16- همان، ص 48و94.
17- همو، اولین و آخرین رهایی، ترجمه فرشید قهرمانی، ص 5.
18- همو، راز بزرگ، ص247.
19- همان، ص 43.
20- همو، بلوغ، ص 19.
21- همان، ص 10.
22- همو، عشق، رقص زندگی، ص 128.
23- همو، مزه ای از ملکوت، ص 34.
24- همو، آفتاب در سایه، ص 46.
25- همو، الماس های اشو، ‌ص 378.
26- همو، تعلیمات تانترا، ‌ص 346.
27- همو، خلاقیت، ص 148.
28- همو، مراقبه، شور و سرمستی، ص 50.
29- همو، اولین و آخرین رهایی، ص37.
30- همان.
31- همو، بشنو از این خموش، ص 92.
32- همو، شهامت، ص 196.
33- همو، مراقبه هنر وجد و سرور، ص 65؛ همو، ضربان قلب حقیقت مطلق، ص 37.
34- همو، ضربان قلب حقیقت مطلق، ص 38.
35- همو، بلوغ، ص 50 و 59؛ همو، آه، این...، ص 192؛ همو، راز، ص 233؛ همو، اولین و آخرین رهایی، ص 78، 143 و 152؛ همو، خلاقیت، ص 45؛ همو، ضربان قلب حقیقت مطلق، ص 34.
36- همو، آینده طلایی، ص 67.
37- همو، اولین و آخرین رهایی، ص 39.
38- همو، آفتاب در سایه، ص 176؛ همو، اینک برکه ای کهن، ص 319.
39- همو، تعلیمات تانترا، ص 349.
40- همو، بلوغ، ص 111.
41- همو، الماس های اشو، ‌ص 240.
42- شریفی، درآمدی به عرفان حقیقی و عرفان های کاذب، ص 387.
43- همو، ‌از سکس تا فراآگاهی، ص 10 تا67.
44- همو، الماس های اشو، ‌ص 240.
45- همان، ص 13.
46- همو، تفسیر آواهای شاهانه ساراها ص 41.
47- همو، راز بزرگ، ص 260.
48- همو، عشق، رقص زندگی، ص 87.

منبع:موسوی زاده، سید روح الله؛ (1391)، سلوک و سقوط؛ نقد و بررسی اندیشه های معنوی اُشو، قم: دفتر نشر معارف، چاپ یکم بهار 1391.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط