مقایسه مراقبه در مکتب اشو و اسلام (2)

مراقبه حالتی است که برای قلب حاصل می شود و نتیجه اش شناخت است و این معرفت به حالاتی در جوارح و اعضا می انجامد.مراقبه در عرفان اسلامی حالتی است که طی آن درون قلب تحت تأثیر قرار می گیرد و
سه‌شنبه، 15 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مقایسه مراقبه در مکتب اشو و اسلام (2)
مقایسه مراقبه در مکتب اشو و اسلام (2)

 

منبع: کتاب سلوک و سقوط
نویسنده: سید روح الله موسوی زاده




 

 

تحلیل مراقبه صحیح

یک. چیستی مراقبه:

مراقبه حالتی است که برای قلب حاصل می شود و نتیجه اش شناخت است و این معرفت به حالاتی در جوارح و اعضا می انجامد. (1)
مراقبه در عرفان اسلامی حالتی است که طی آن درون قلب تحت تأثیر قرار می گیرد و این تأثر درونی در عملکرد و حرکات و سکنات مراقب تأثیر

 

می گذارد. هدف اصلی مراقبه مراعات حال کسی است که به خاطر آن مراقبه می کند.
یقال: انه راقب فلانا و راعی جانبه. (2)
با این نگاه، مراقب در حالت قلبی خویش جانب رقیب را مراعات می کند و تمام توجه و حواس خویش را به سمت او متوجه می سازد و چون

رقیب اصلی در عرفان اسلامی خداوند است، معرفتی که نتیجه این حالت قلبی است، به این معناست که خداوند مراقب اعمالِ‌ مراقب می باشد

و به تمام باطن او آگاهی و وقوف کامل دارد؛ لذا گستره این مراقبه در تعریف آن بسیار وسیع است؛ چون هم شامل قلب و درون او می گردد و هم

در حرکات و سکنات و هرآنچه اعضا و جوارح مرتکب می شوند و یا در اندیشه او نقش می بندد.
با توجه به همین نکته، دو گام برای مراقبه در نظر گرفته شده است که مراقبه کننده باید بر داشتن آن همت گمارد. گام نخست آنکه در تفکر و نیت

دقت کند که آیا حرکات و تلاشش برای رضای خداست یا برای هوای نفس، و گام دوم اینکه در اعمال و حرکات خویش همواره رضای خدا را در نظر

داشته باشد و در امور خویش خواست خدا را تا پایان هر کاری لحاظ کند.

دو. اهمیت مراقبه:

مراقبه از دیدگاه اسلامی چنان که دانشمندان علم اخلاق و عرفان نیز تصریح کرده اند، اهمیت بسیار فراوان دارد؛ ‌به گونه ای که درباره جهاد با

 

نفس، مراقبه امری لازم و ضروری است و جهاد و مبارزه با نفس اماره بدون آن کاملاً بیهوده می باشد. (3)
هر سالکی در مقام سیر خود باید دست به دامان مراقبه بزند تا در سیر پرتلاطم زندگی از مسیر حقیقی عرفان دور نگردد و کشتی سلوک او با

سلامت به مقصد معبود برسد. از نگاه عرفان اسلامی، مراقب باید همواره به دو نکته مهم توجه کند:
نخست: خداوند همواره محاسب و مراقب اعمال آدمی می باشد آن چنان که آیات قرآن به این حقیقت تصریح کرده اند:
وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلاَ تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَ کَفَى بِنَا حَاسِبِینَ‌ . (4)
و ترازوهای داد را در روز رستاخیز می نهیم، پس هیچ کس [در] چیزی ستم نمی بیند، و اگر [عمل] هموزن دانه خردلی باشد آن را می آوریم و

کافی است که ما حسابرس باشیم.
وَ وُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَا لِ هذَا الْکِتَابِ لاَ یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَ لاَ کَبِیرَةً إِلاَّ أَحْصَاهَا وَ وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً وَ

لاَ یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً . (5)
و کارنامه [عمل شما در میان] نهاده می شود، آنگاه بزهکاران را از آنچه در آن است بیمناک می بینی، و می گویند: «ای وای بر ما، این چه نامه

ای است که هیچ [کار] کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته، جز اینکه همه را به حساب آورده است.» و آنچه را انجام داده اند حاضر یابند، و پروردگار تو

به هیچ کس ستم روا نمی دارد.
یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا أَحْصَاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ. (6)
روزی که خداوند همه آنان را بر می انگیزد و به آنچه کرده اند آگاهشان می گرداند. خدا [کارهایشان را] برشمرده است و حال آنکه آنها آن را

فراموش کرده اند، و خدا بر هر چیزی گواه است.
یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ. (7)
روزی که هر کسی آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده، حاضر شده می یابد؛ و آرزو می کند: کاش میان او و آن [کارهای بد]

فاصله ای دور بود. و خداوند، شما را از [کفر] خود می ترساند، و [در عین حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است.
وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی أَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ. (8)
و بدانید که خداوند آنچه را در دل دارید می داند. پس، از [مخالفت] او بترسید، و بدانید که خداوند آمرزنده و بردبار است.
همان گونه که در آیات تصریح شده، خداوند مراقب حقیقی است و او حسابرس و کنترل کننده اعمال در قیامت می باشد، ‌لذا مراقبه کننده باید

اعمال خود را برای رضایت الهی تطبیق دهد.
دوم: مراقبه کننده همواره باید حسابرسی در روز معاد را در نظر بگیرد و مراقبه خویش را با توجه به این اصل مهم پی گیری و تکمیل نماید.
یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتاً لِیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ‌ *فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ‌ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ‌ . (9)
آن روز، مردم ‍[به حال] پراکنده برآیند تا [نتیجه] کارهایشان به آنان نشان داده شود، پس هر که به وزن ذره ای نیکی کند [نتیجه] آن را خواهد

دید، و هر که به وزن ذره ای بدی کند [نتیجه] آن را خواهد دید.
دو اصل توحید مداری و توجه به معاد برای مراقب همچون دو بال برای پرواز می باشد؛ اما در مراقبه اشو نه تنها هیچ کدام از این دو موضوع وجود

ندارد که در اصل با آنها ناسازگار نیز می باشد.
در روایات و حکایات حاکی از عرفان حقیقی اهمیت فراوانی به این شاخصه مراقبه داده شده است، برای نمونه در روایات مربوط به داستان حضرت

یوسف (علیه السلام) و زلیخا آمده است که حضرت به زلیخا که پرده ای به صورت بت مورد علاقه اش انداخته بود، می فرماید:
مالک أتستحینَ من مُراقَبه جماد و لااستحیی من مُراقَبه المَلک الجَبار؟ (10)
تو را چه شده است که از مراقبه سنگ و بت حیا می کنی، اما من از [مراقب حقیقی که] پادشاه جبار حیا نکنم؟
عبارت معروفی نیز از جنید در این مورد می خوانیم:
همانا انسان با مراقبه بهره ای را که ممکن است از سوی خدا از دست بدهد، به دست می آورد. (11)
اصل مراقبه در فرهنگ اسلامی این است که مراقب بداند خداوند تبارک و تعالی بر او مطلع است و هر کاری را که انجام می دهد، در محضر

خداست و اگر خلق ظاهر او را می بینند،‌ خدا ظاهر و باطن آن را می بیند و حاضر و ناظر اعمال اوست. خداوند می فرماید:
ألم یَعلَم بأن اللهَ یَرَی. (12)
آیا ندانست که خدا می بیند؟
به همین دلیل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ می فرماید:
خدا را چنان پرستش کن که گویا او را می بینی و اگر نمی توانی این حس را در خود ایجاد کند، به حقیقت بدان که او تو را می بیند. (13)
تأثیر این تعلیم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به روشنی در اصحاب او - که تمام تلاش خویش را بر مراقبه متمرکز کرده بودند - دیده

می شود. یکی از صحابه عرض کرد: گناه بسیار کرده ام، آیا خدا توبه مرا می پذیرد؟ فرمود: آری می پذیرد. عرض کرد: خداوند در موقعی که گناه

می کردم می دید؟ فرمود: آری می دید. آن صحابه از شرم خدای تبارک و تعالی یک آه کشید،‌ یک نعره زد و در دم جان سپرد.
در حکایات عرفانی آمده است که یکی از پیروان طریقت که مریدان فراوانی داشت، به یک مرید توجه بیشتر داشت و مراعات او را می کرد. مریدان

غیرتشان به جوش آمد و اعتراض کردند. پیر به هر کدام یک مرغ داد و گفت: بروید مرغ را در جایی که کسی نباشد و نبیند سر ببرید و نوش جان

کنید. مریدان هر یک رفتند و جایی خلوت را یافتند و مرغ را کشتند و تناول نمودند؛ اما آن مرید که مرود توجه بیشتر پیر بود، مرغ را زنده برگرداند.

شیخ پرسید: چرا مرغ را سر نبریدی؟ گفت: هرچه گشتم جای خلوت که کسی نباشد و کسی نبیند، نیافتم؛ ‌چون به هر کجا رفتم خدا حاضر

بود. شیخ درجه مرید را به این صورت به دیگران نشان داد که وی دائم در حال مراقبه و مشاهده است و به کسی دیگر التفاتی نمی کند. (14)
این ویژگی از مهم ترین تفاوت های عرفان اسلامی و اشو در مقوله مراقبه می باشد.

سه. درجات مراقبه کنندگان:

مراقبه کنندگان نزد عرفای اسلام درجاتی دارند و مراقبه نوع اول را در مرتبه بسیار بزرگ تر از نوع دوم می دانند:

یک. مراقبه صدیقان

دل آنان از عظمت و بزرگی حق تعالی مستغرق است و در آن جای التفات و فکر کردن به غیر حق نیست. اگر با آنان سخن گفته شود، صدا را

 

نمی شنوند و اگر کسی از جلوی آنان عبور کند، آن را نمی بینند. این درجه از مراقبه مخصوص آن مراقبینی است که سراسر قلبشان سرشار از

وجود خداوند است و جز او هیچ چیزی نمی بینند و این حالات در عرفان اسلامی بسیار ملموس بوده است. (15)
یکی از عرفا در راهی می گذشت که مسیر آن از بازار بود. از او پرسیدند: در راه چه کسی را دیدی؟ گفت: کسی را ندیدم!!
شیخ شبلی به نزد شیخ ابوالحسن نوری رفت و او را در حال مراقبه دید. چنان مستغرق بود که حتی یک تار مو از بدن وی تکان نمی خورد. گفت:

این مراقبه را به این نیکویی از چه کسی آموخته ای؟ گفت: از گربه که دیدم در سوراخ موش چنان به انتظار نشسته و حواسش جمع است که از

این طرز مراقبه ای که از من دیدی، بهتر بود!‌(16)

دو. مراقبه پارسایان

این افراد می دانند که خداوند بر احوال دل ایشان مطلع است و از او شرم دارند؛ اما چنان مدهوش و مستغرق در عظمت خداوند نیستند که از

 

خود و احوال عالم بی خبر شده باشند. در این وجه از مراقبه، آدمی باید احوال و خاطر و حرکات خود را مواظبت نماید و در قصد برای انجام هر

کاری، دو نظر داشته باشد:
نظر اول: قبل از انجام هر کاری خدای را به یاد آورد و ببیند آیا این کار که انجام می دهد، مورد تأیید خداست یا در موافقت هوای نفس است.
نظر دوم: مراقبت در وقت عمل است که این سه حالت دارد. یا طاعت است، یا گناه است و یا مباح.
مراقبه در طاعت آن است که با اخلاص و حضور دل باشد و آداب آن را نگاه دارد.
مراقبه در معصیت آن است که شرم دارد و توبه کند و به کفاره مشغول شود.
مراقبه در مباح آن است که با ادب باشد و احساس کند که در همه وقت در حضور خداست، مثلاً در هنگام نشستن با ادب بنشیند و به هنگام

خوابیدن رو به قبله و بر دست راست بخوابد و هنگام خوردن طعام از تفکر فارغ نباشد. (17)
اگر مراقب در حد مراقبه پارسایان هم نباشد، مراقبه او از نظر عرفان اسلامی هیچ ارزشی ندارد؛ اما در مراقبه اشو، همین حد نیز وجود ندارد. به

همین دلیل است که در عرفان اسلامی اگر برای مراقب شناخت در حد پارسایان وجود نداشته باشد که آنچه از ذهنش می گذرد و آن کاری که

انجام می دهد آیا در موافقت حق تعالی است یا در موافقت هوای نفس، باید همیشه تحت نظر عالمی اهل ورع باشد و این عالم باید یکی از

مشایخ و عرفا باشد تا انوار او بر وی سرایت کند و انسان باید از علمایی که بر دنیا حریص اند، حذر کند چرا که عالم دنیاطلب در اختیار شیطان

است و معلم دست آموز او.
با این وصف اشو بر دنیا و امور آن بسیار حریص و بر آن تأکید فراوان می کند، (18) چگونه می تواند نقش یک راهبر را برای مراقبه کننده مسلمان

داشته باشد؟

اقسام مراقبه و کارکردهای آن

در مقایسه تطبیقی میان نظر اشو و دیدگاه اسلامی راجع به برخی مراقبه ها، تفاوت این دو آشکار خواهد شد؛ تفاوتی که از لحاظ تعریف،

 

اهمیت، کارکردها و عمق و محتوا بسیار زیاد است.
در این نوشتار برخی مراقبه ها از دیدگاه اولیای دینی به جهت نشان دادن تفاوت ها ارائه می شود که در مجموع به چهار دسته تقسیم می

شوند. در این مقایسه می توان جامعیت و پویایی مراقبه براساس اصول دینی را مشاهده کرد:
1. مراقبه زمانی: ساعات؛ روزانه؛ ماهانه.
2. مراقبه اعضا و جوارح: زبان؛ شکم؛ شهوات جنسی.
3. مراقبه فضایل اخلاقی: توکل؛ صبر؛ توبه.
4. مراقبه رذایل اخلاقی: کبر؛ غضب؛ آرزو.

مراقبه های زمانی

1. مراقبه های ساعات

مراقبه اول:

در این مراقبه هر روز به دوازده ساعت تقسیم می شود و هر ساعت سه ویژگی دارد؛ به این صورت که هر ساعت متعلق به یکی از دوازده امام

 

می باشد و دعایی ویژه و مراقبه ای خاص با اذکار خاص دارد. بدین صورت:
ساعت اول: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب؛ منسوب به امیرالمؤمنین (علیه السلام).
ساعت دوم: از طلوع خورشید تا رفتن سرخی؛ منسوب به امام حسن مجتبی (علیه السلام).
ساعت سوم: از رفتن شعاع تا ارتفاع روز؛ منسوب به امام حسین (علیه السلام).
ساعت چهارم: از ارتفاع روز تا زوال خورشید؛ منسوب به امام سجاد(علیه السلام).
ساعت پنجم: از زوال خورشید تا مقدار چهار رکعت از آن؛ منسوب به امام محمد باقر(علیه السلام).
ساعت ششم: از چهار رکعت از زوال گذشته؛ ‌منسوب به امام جعفر صادق (علیه السلام).
ساعت هفتم: از نماز ظهر تا مقدار چهار رکعت قبل از عصر؛‌ منسوب به امام موسی بن جعفر (علیه السلام).
ساعت هشتم: از چهار رکعت بعدازظهر تا نماز عصر؛ منسوب به امام رضا (علیه السلام).
ساعت نهم: از نماز عصر تا دو ساعت بعد از آن؛ منسوب به امام محمد تقی (علیه السلام).
ساعت دهم: از دو ساعت بعد از نماز عصر تا پیش از زرد شدن آفتاب؛ منسوب به امام علی النقی (علیه السلام).
ساعت یازدهم: از پیش از زرد شدن آفتاب تا زرد شدن آن؛ منسوب به امام حسن عسگری (علیه السلام).
ساعت دوازدهم: از زرد شدن خورشید تا غروب آن؛ منسوب به امام زمان (علیه السلام).

مراقبه دوم:

در این مراقبه طول روز به سه ساعت شب و سه ساعت روز تقسیم می شود و مراقب در این سه ساعت ها باید توجه فراوان و تمرکز زیاد داشته

 

باشد؛ زیرا خداوند در این ساعت خود را به مجد و بزرگواری یاد می کند.
سه ساعت روز: هر سه ساعت روز از وقت چاشت تا اول ظهر.
سه ساعت شب: ثلث آخر شب تا صبح.
در این مراقبه، هر مراقبه کننده ای که بر روی خداوند مراقبه کند و تحمیدهای وارده را بخواند و دلش با خدا باشد، خداوند او را سعادتمند می

گرداند. (19)

2- مراقبه روزانه

مراقبه هایی که مراقبه کننده باید هر روز به آن توجه کند، دو بخش است:
بخش اول: مراقبه های هر روز که شامل توجه، توبه و استغفار روزانه است و انواع مختلفی در روایات و کتب عرفانی برای آن ذکر شده است. (20)
بخش دوم: مراقبه هایی که در ایام هفته و برای هر روز خاصی مشخص شده است.
مراقبه بر دعاهای وارده برای این ایام، چنان پر محتوا، آموزنده و با ارزش است که هر مراقبی را که با روح جان خود در آنها تمرکز شود، به سعادت

 

خواهد رساند. (21)
در میان ایام هفته، روز جمعه اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا فرصتی است که مراقب می تواند هم مغفرت و هم رحمت خدا را به سوی خویش جلب

کند و نیرویی تازه برای تلاش جدید در روزهای آینده به دست آورد.
اذکار و توجهات خاص در شب و روز جمعه نشان دهنده اهمیت آن است. به همین دلیل امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
خورشید بر روزی با فضیلت تر از روز جمعه طلوع نکرد. (22)
از سوی دیگر برای ایام هفته زیاراتی تقسیم شده است که در کتب ادعیه موجود است و آن زیارت مخصوص هر یک از ائمه (علیه السلام) است.
شخصی خدمت امام هادی(علیه السلام) شرفیاب شد و پرسید: آیا این روایت که «لا تعادوا الایام فتعادیکُم: با روزها دشمنی نکنید که با شما

دشمنی خواهند کرد.» از پیامبر (صلی الله علیه و‌آله و سلم) است؟ حضرت فرمود:
آری، مراد از ایام ما هستیم؛ تا آسمان ها و زمین برپا است. شنبه نام رسول الله (صلی الله علیه و‌آله و سلم) و یک شنبه نام امیرالمؤمنین (

علیه السلام) و دوشنبه نام حسن و حسین (علیه السلام) و سه شنبه نام علی بن الحسین (علیه السلام) و محمد بن علی (علیه السلام) و

جعفربن محمد (علیه السلام) و چهارشنبه نام موسی بن جعفر (علیه السلام) و علی بن موسی (علیه السلام) و محمد بن علی (علیه

السلام) و من (علی بن محمد(علیه السلام))‌ و پنج شنبه نام فرزندم حسن (علیه السلام) و جمعه نام فرزندِ فرزندم (حجه بن الحسن (علیه

السلام)) است. (23)
مراقبی که بخواهد بر اساس روایت «ان لله فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها» در انتظار فرصت های مناسب و وزش نسیم های رحمت باشد،

باید همواره مراقبه داشته باشد که یاد خدا مایه بیداری دل و آرامش روح و دوری شیطان و نجات از چنگال هوای نفس است، لذا همان گونه که

گذشت، در روایات معصومان (علیهم السلام) دعاهای متعدد و پر محتوایی برای توجه قلب ها به خدا برای هر روز وارد شده است.
مراقبی که در ایام هفته به رسول الله(علیه السلام) و دیگر معصومان (علیهم السلام) توجه دارد، روح ولایت و عشق به آن بزرگواران در او نگه

داشته می شود و او را به پیروی از آن پیشوایان معصوم (علیهم السلام) وا می دارد و از شر شیطان و مفسدان حفظ می کند.

3. مراقبه های ماهانه

مراقب حقیقی که همواره خود را در محضر خداوند می بیند، هر ماه را باید با توجه به خدا و یاد و ذکر او آغاز کند و سلامت جسمی و به ویژه

 

روحی خود را از حضرتش طلب کند. در همین زمینه اعمالی برای آغاز هر ماه در منابع اسلامی نقل شده است که پیوند مخلوق با خالق را

محکم می کند، یاد خدا را در خاطره ها زنده نگه می دارد و مراقب را در پناه قدرت بی پایان او قرار می دهد. این اعمال برای هر مراقبی شامل دو

بخش است:

بخش اول. مشترکات:

مراقب همواره باید در تمام ماه ها -بدون ویژگی خاص هر ماه- بر آنان مراقبه کند؛ همچون نماز اول هر ماه و دعاها و ذکرهایی که در این باب ذکر

 

شده است.

بخش دوم. مختصات:

در فرهنگ اسلامی آداب و اعمالی برای مناسبت های ماه ها قمری نقل شده است که از هر ماه محرم آغاز می گردد و تا پایان ماه ذی الحجه

 

ادامه می یابد.
عارفان حقیقی در مورد مراقبی که در حال مراقبه ماهانه است،‌شرایطی را مطرح می کنند که اخلاص و حفظ عمل از آفات در رأس آنهاست.
مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی که کتابی در باب مراقبه با نام «المراقبات» دارد، در خاتمه به این نکته توجه می کند که:
اگر بنده بتواند اعمال و مراقباتی را که به آن اشاره شد، به گونه بایسته انجام دهد و آن را از آفات حفظ نماید، که خوشا به حال او؛ ولی حتی

عارفان کامل نیز در اینجا ممکن است اشتباه نمایند،‌ بنابراین مراقب نباید فریب بخورد و اگر نتوانست آن را انجام دهد یا در رعایت شرایط آن ناتوان

بود، باید اولاً برای گناهان خود آمرزش بخواهد و در مرحله بعد بفهمد کدام گناه توفیق را از او سلب نموده است تا با توبه و جبران، آثار آن را از بین

ببرد و همیشه مراقب باشد تا آن گناه را مرتکب نشود تا در آینده نیز موفق باشد و نیز مراقب باید به خاطر گذشته خود اندوهگین باشد و اگر

اعمال گذشته او قابل قضا می باشد، قضای آن را به جا آورد و اگر اعمال قابل قضا نیست،‌ با عمل دیگری -غیرقضا- آن را جبران نماید و به هر حال

خود را زیان کار ببیند. (24)
همان گونه که ملاحظه می گردد این توجهات مختص عرفان اسلامی است و مراقبه در کلام اشو تا این حد مورد دقت و توجه نمی باشد. تا آنجا

که در مراقبه های اسلامی ذکر می شود که گاهی شیطان با این عنوان که انسان به شناخت عجز و اضطرار رسیده و امور خود را تسلیم خدا

نموده است، مراقب را فریب می دهد و در عین حال که او را از مجاهدت باز می دارد، وانمود می کند که مراقب به عالی ترین مقامات تسلیم

رسیده است. مراقب در این حالت نیز باید مراقبه ای جدی داشته باشد و با شناخت دقیق از حقیقت تسلیم و مقامات عالی و با استفاده از

علوم الهی و ملاک ها و دلایل قطعی، خود را بیازماید و خود را ناچیز و ناتوان ببیند و قدرت دیگری جز قدرت خداوند را نبیند. (25) حال آنکه در

مراقبه اشو یکسره رسیدن و طی طریق است بدون آنکه مراقب، دشمن های درونی و بیرونی را مورد مراقبه قرار دهد.
سرانجام این نکته در مراقبه های ماهانه بسیار مورد تأکید است که مراقب باید علاوه بر مراقبه بر روی شکل و ظاهر اَعمال، به حقیقت و واقعیت

مراقبه ها نیز توجه و دقت زیادی داشته باشد؛ مثلاً در نماز صرفاً به شکل ظاهری آن توجه نکند؛ بلکه در پی به دست آوردن روح آن باشد تا

حقیقت مراقبه برای او به طور کامل محقق شود. (26)

مراقبه اعضا و جوارح

1. مراقبه زبان

یکی از مهم ترین مباحث درباره مراقبه اعضا و جوارح در عرفان اسلامی، مراقبه بر زبان است.
روایات فراوانی بر توجه و مراقبه ی نسبت به این عضو تأکید دارد تا جایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ می فرماید: بیشترین چیزی که

 

مردم را داخل جهنم می کند، زبان و فرج است. در روایتی هم نقل شده که هر که از شر شکم و فرج و زبان محفوظ ماند، خودش را از همه شرور

محفوظ کرده است. (27)
از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده است:
هیچ روزی نیست؛ مگر آنکه هر عضوی از اعضا به زبان خطاب می کنند و می گویند: تو را به خدا قسم می دهیم ما را به عذاب نیندازی. (28)
در روایت دیگری آمده: اعضای بدن به زبان می گویند: در حق ما از خدا بترس؛ چون اگر تو راست باشی، ما همه راستیم و اگر تو کج شوی، ما

همه کج می شویم.
برخی عناوین که مراقب باید در مورد زبان مورد مراقبه قرار دهد، به این ترتیب است: جدال و کشمکش توسط زبان و آفات آن؛ فحش و ناسزا گویی

و معالجه مبتلای به آن؛ غنا و شعر و بررسی موارد حق و ناحق آن؛ استهزا و مسخره کردن؛ افشای سّر و درون دیگران؛ آفات دروغ گویی در کلام،

قسم؛ غیبت؛ خبرچینی و نحوه معالجه آن؛ فواید سکوت و اهمیت فوق العاده آن. (29)
ما در این مجال از آن جهت که سکوت می تواند کمک شایانی به تربیت زبانی و دوری بسیاری از آفات زبانی مدد رساند و با توجه به فراوانی

آفاتی که برای زبان برشمرده می شود (از قبیل: خطاها، دروغ، خبرچینی، غیبت، ریا، نفاق، فحش، ناسزا، دخالت های بی جا، آزار و اذیت

دیگران و...)، به بررسی آن می پردازیم. در اهمیت خاموشی و سکوت همین بس که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ فرمودند:
من صَمَتَ نَجَی. (30)
آنکه خاموش شد، نجات یافت.
خاموشی زینت عالم و پرده جاهل است. سکوت دری از درهای حکمت است و باعث خاطر جمع شدن و دوام وقار و هیبت و فراغت برای ذکر و

سلامتی دنیا و آخرت است. به همین دلیل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ فرمود:
هر که به خدا و رسول او ایمان دارد، باید هر سخنی که می گوید، خیر باشد یا خاموش نشیند. (31)
آنچه مراقب باید در رأس مراقبه های خود مورد دقت و توجه همیشگی قرار دهد، سکوت است. سکوت با اینکه سهل و آسان است، یکی از نافع

ترین امور در راه مراقبه شمرده می شود.
لقمان به پسر خود فرمود:
ای فرزندم! اگر فکر می کنی که سخن تو نقره است، بدان که سکوت تو طلا است!‌ (32)
در سیره برخی مراقب ها آورده اند که سنگ ریزه در دهان خود می نهادند تا بی اختیار سخن نگویند؛ (33) زیرا آنان خود را مرید اولیای صالحی

می دانستند که از آنان روایت است:
جز این نیست که زبان شعیان و دوستان ما لال است.

صمت عادت کن که از یک گفتنک
می شود زنّار، این تحت العنک

و بدان که نادان را به از خاموشی نیست و اگر این مصلحت بدانستی نادان نبودی!

چون نداری کمال و فضل، آن به
که زبان در دهان نگه داری

آدمی را زبان فضیحت کرد
جوز بی مغز را سبک باری (34)

این در حالی است که اشو چنین تعبیرها و تأکیدهایی راجع به زبان ندارد.

2. مراقبه بر شکم و فواید گرسنگی

سالک الی الله و مراقب حقیقی یکی از مراقبه های جدی خویش را بر شکم استوار می سازد؛ زیرا مراقبه شکم چنان مورد توجه دین قرار گرفته

 

است که کمتر مقوله ای به اهمیت آن می رسد.
شکم پرستی موجب امراض فراوانی می شود و صدمات فراوانی بر جسم و روح وارد می سازد؛ لذت مراقب بدون توجه به شکم و آنچه در او ریخته

می شود، نمی تواند راه سیر و سلوک را طی کند.
بی توجهی به شهوت شکم از بزرگ ترین مهلکات بشر است. همین شکم بود که باعث خروج آدم و حوا از بهشت به دنیا شد و به واسطه همین

شکم است که انسان به گناهانی چون شهوات جنسی و جمع آوری مال و مقام که محصول آن ریا و کبر و فخر فروشی است،‌ گرایش پیدا می

کند.
شکم مهم ترین چیزی است که امت پیامبر را به دوزخ ابدی رهنمون می سازد (35)‌ و چون سیر شود،‌ به طغیان رو می آورد. (36)
تأکیدهای خاص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ و ائمه اطهار (علیهم السلام) ‌در این باب اهمیت مسئله را نشان می دهد. از پیامبر

اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ روایت شده است:
با تشنگی و گرسنگی با نفس هایتان مبارزه کنید. همانا پاداش این کار مانند پاداش مبارزه در راه خداست و کاری دوست داشتنی تر از

گرسنگی نزد خدا نیست.
حضرت به اسامه فرمود:
اگر می توانی در حالی گرسنگی و تشنگی ملک الموت را ملاقات کن تا به بالاترین مقام ها و جاها برسی و با پیامبران هم منزل شوی و ملائکه

از دیدن روح تو شادمان شوند و خدا بر تو درود فرستد. (37)
طبق فرهنگ اسلام اگر مراقب از پرخوری دست بکشد و گرسنگی را لمس کند، آماده است که شاید دلش خدای متعال را ببیند. (38)
گرسنگی اگر چه در مقابل پرخوری است؛ اما به این معنا نمی باشد که انسان به اندازه ضرورت هم از غذاها استفاده نکند؛ بلکه خوردن در حد

نیاز بدن لازم و واجب است؛ بلکه به معنای کم خوری است و گرسنه در مقابل فردی قرار دارد که همواره شکم او پر از انواع غذاهاست و زیاد می

خورد.
این گرسنگی فواید زیادی دارد که با توجه به منابع اسلامی به برخی از آنان اشاره می کنیم:

1. صفای قلب:

دِماغ انسان به واسطه سیری از بخار زیاد می شود و مغز حتی شبیه مستی به خود می گیرد و نمی تواند خوب فکر کند، سرعت انتقال کم و

 

قلب کور می شود. برخلاف گرسنگی که باعث رقت و صفای قلب می شود و قلب را آماده تفکری می کند که باعث شناخت می شود و نوری

آشکار پیدا می کند. از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ روایت شده است:
کسی که شکم خود را گرسنه نگه دارد، اندیشه اش تربیت می شود. (39)

2 . تواضع:

هنگامی که نفس انسان با گرسنگی خوار گردید، در برابر پروردگار خاضع می شود و دست از سرکشی بر می دارد.

3. شکسته شدن شهوات:

گرسنگی موجب شکسته شدن شهوات و نیروهایی است که زمینه انجام گناهان کبیره و سبب هلاکت انسان می شوند؛ چون بیشتر گناهان از

 

شهوت سخن گفتن و شهوت جنسی به وجود می آیند و کم کردن این دو شهوت،‌ باعث مصون ماندن از خطر آن ها می شود.

4. آمادگی برای انجام عبادات و دیگر مراقبه ها:

آمادگی برای انجام تمام اعمال،‌ عبادات و مراقبه ها از چند جهت است و عدم اشتغال برای به دست آوردن غذا و عدم بیمار شدن به امراض

 

مختلف از ثمرات آن است؛‌ چرا که معده خانه بیماری و پرهیز از پرخوری اصل هر دارویی است.

5. یادآوری آزمایش های الهی:

مراقب با گرسنگی آزمایش هایی را که از سوی خدا برای او در نظر گرفته است، به فراموشی نمی سپارد و بلا و عذاب الهی را همواره در نظر

 

دارد؛ ‌چرا که انسان سیر و پرخور گرسنگی و گرسنگان را فراموش می کند و هیچ موقع بلاها و ابتلائات را به یاد نمی آورد. در مقابل مراقبی که

جانب کم خوری و گرسنگی را مراعات می کند، با تشنگی، به یاد تشنگی روز قیامت می افتد و با گرسنگی، گرسنگی دوزخیان را به یاد می

آورد.

6. دفع پرخوابی:

غذای بیشتر و شکم پر، پرخوابی به ارمغان می آورد و باعث می گردد عمر ضایع و تلاش ها نابود شود و در نتیجه مقاومت قلب به وجود آید و عمر

 

که در رأس مال مراقب است و مراقب به واسطه آن رستگار می شود،‌ نابود گردد.

7. تمکن بر ایثار:

مراقب با کم خوری و اهتمام به آن اهل ایثار و صدقه می شود و مازاد از احتیاجش را به یتیمان و مساکین می دهد و رضایت الهی را که در رأس

 

خواسته اش است، به دست می آورد. (40)
با تمام فوایدی که گرسنگی دارد، مراقب درک می کند که چرا خدا برای میهمانانش در ماه مبارک رمضان گرسنگی را انتخاب کرده است. نعمتی

بالاتر و بهتر از شناخت، نزدیکی و دیدار خداوند نیست و گرسنگی از نزدیک ترین راه های رسیدن به آن است. به تعبیر دیگر «هر کس به جایی

رسید، بی زحمت گرسنگی نبود».

اندرون از طعام خالی دار
تا در او نور معرفت بینی

تهی از حکمتی به علت آن
که پری از طعام تا بینی

همچنین مراقب باید تأمل کند که آیا مشارکت و مشابهت با ملائکه افضل است، یا مشارکت با بهائم!

چون انسان نداند به جز خورد و
کدامش فضیلت بود بر دواب

فرشته خوی شود آدمی ز کم
وگر خورد چو بهائم بیافتد چو جماد (41)

 

3. مراقبه شهوات جنسی

شهوات جنسی از دیگر دغدغه هایی است که مراقب همواره باید دقت ویژه ایی به آن داشته باشد. اصل لذات جنسی و شهوات در نگاه دین

 

مذموم و مردود نیست؛ بلکه دارای ثمراتی نیز هست. شهوات جنسی در نگاه اسلام حداقل دو فایده دارند:
نخست اینکه مراقب با درک لذت جنسی، آن را با لذات بهشتی مقایسه می کند و چون لذات آخرت دائمی است، ‌برای به دست آوردن سرای

آخرت سعی می نماید.
دوم آنکه نسل انسان با اعمال شهوات و لذات جنسی بقا می یابد این حد اعتدال شهوت است که باید مورد مراقبه قرار گیرد. (42)
این نگاه درست در مقابل نگاه اشو می باشد که اصولاً بر افراط در شهوات و زیاده روی در آن بسیار تأکید و آن را ترویج و به آن توصیه می کند. نگاه

اشو نگاهی‌ آخرتی نیست و لذا نه تنها حد اعتدال را قبول ندارد؛ بلکه معتقد است اصل، عشق است و اصلِ عشق، شهوت و لذات جنسی

است و یک مراقب بر این شهوات به طور وافر و بی نهایت همواره و مدام باید مراقبه داشته باشد. (43)
افراط در شهوات و لذات جنسی طبق فرهنگ اسلامی، مراقب را از سلوک باز می دارد و چه بسا دین را مضمحل و خوف از خدا را زایل می کند و

انسان را به ارتکاب فواحش وا می دارد.
عفت و اطاعت از عقل در شهوات جنسی دو راهکاری است که مراقب همواره باید در نظر داشته باشد و در شهوات به قدری زیاده روی نکند که

دیگر نقشی برای عقل نماند.
عقل در سرزمین جان، فرمانروایی است که شهوات و قوای دیگر را از افراط و تفریط باز می دارد؛ ‌اما اشو معتقد است که باید عقل را به واسطه

شهوت کنار نهاد و آن را کاملاً بیرون راند تا شهوات بی هیچ قید و بندی به هر سمت و سویی بتازد و فرمانروایی کند. (44)

پی‌نوشت‌ها:

1- فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج8، ص 156.
2- همان، ص 156.
3- امام خمینی، چهل حدیث، ص 9.
4- انبیاء (21): 47.
5- کهف (18): 49.
6- مجادله (58): 6.
7- آل عمران (3): 30.
8- بقره (2): 235.
9- الزلزال (99): ‌8-6.
10- ورام، مجموعه ورام، ج1، ص 206.
11- فیض کاشانی، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ص 142 و 150.
12- علق (96): 14.
13- محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ص 3410.
14- غزالی، کیمیای سعادت، ص 68.
15- همو، احیاء علوم الدین، ص 709-696.
16- همو، کیمیای سعادت، ص 69.
17- فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ص 157-156.
18- اشو، راز بزرگ، ص 51، 53 و 75؛ همو، بلوغ، ص77، 113 و 129؛ همو، عشق، رقص زندگی، ص 109 ،‌123، 156 و 167؛ همو،‌آه، این...، ص

155؛ همو، مراقبه، شور سرمستی، ص 35، 63 و 96؛ همو، گل های جاودانگی، ص 147؛ همو، اولین و آخرین رهایی، ص 24 و 67؛ همو، مراقبه

هنر وجد و سرور، ص 50؛ همو، خلاقیت، ص 53 و 75.
19- قمی، کلیات مفاتیح الجنان، تتمه فهرست ملحقات.
20- مجلسی، بحارالانوار، ج84، ص 6، 20 و 164؛ کلینی، اصول کافی، ج2، ص 438، 504 و 519.
21- مجلسی، بحارالانوار، ج87، ص 133، 152، 164، 176، 187، 200 و 211.
22- کلینی، همان، ج3، ص 413.
23- ابن طاووس، جمال الاسبوع، ص 25.
24- ملکی تبریزی، المراقبات، ص 531.
25- همان، ص 533.
26- همان، ص 531 و 538.
27- غزالی، احیاء‌ علوم الدین، ج3، ص 101.
28- کلینی، اصول کافی، ج2، ص 114.
29- ملکی تبریزی، المراقبات، ص 239؛ فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ج5، ص 190؛ قمی، معراج السعاده، ص 158؛ غزالی، احیاء ‌علوم الدین،

ج3، ص 109؛ کلینی، اصول کافی، ج2، ص 114.
30- غزالی، احیاء‌علوم الدین، ج3، ص 109-108.
31- همان، ج2، ص 110.
32- کلینی، اصول کافی، ج2، ص 114.
33- قمی، خلاصه معراج السعاده، ص 160.
34- همان، ص 160.
35- غزالی، احیاء‌ علوم الدین، ج3، ص 109.
36- فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ص 91.
37- ملکی تبریزی، المراقبات، ص 194.
38- همان.
39- همان، ص 196.
40- همان، ص 200 - 193؛ فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ص 162 - 144.
41- قمی، خلاصه معراج السعاده، ص 73 تا 75.
42- فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ص 177.
43- اشو، بلوغ، ص 111؛ همو، یک فنجان چای،‌ ص 121؛ همو، آفتاب در سایه، ص 86؛ همو، مراقبه، هنر وجه و سرور، ص 79؛ همو، الماس

های اشو، ص 24؛ همو، تانترا، ص 240؛ همو، بشنو از این خموش، ص 31 و... .
44- همو، آفتاب در سایه، ص 49 و 50؛ همو، یک فنجان چای،‌ ص 191؛ همو، مراقبه، هنر وجه و سرور، ص 83؛ همو، شهامت، ص 81.

 


منبع مقاله : موسوی زاده، سید روح الله؛ (1391)، سلوک و سقوط؛ نقد و بررسی اندیشه های معنوی اُشو، قم: دفتر نشر معارف، چاپ یکم بهار 1391.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط