چگونگی پیدایش سرزمین اسطوره ها

ژاپن سرزمین افسانه ها و روایات و شاید از این نظر غنی ترین سرزمین های جهان است. کتاب ها و نمایش های ژاپنی سرشار از افسانه های خدایان، خدابانوان، قهرمانان و کانون های خانوادگی نیز جایگاه بازگویی این گونه از افسانه
سه‌شنبه، 22 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونگی پیدایش سرزمین اسطوره ها
چگونگی پیدایش سرزمین اسطوره ها

نویسنده: ژولیت پیگوت
مترجم: باجلان فرّخی



 

ژاپن سرزمین افسانه ها و روایات و شاید از این نظر غنی ترین سرزمین های جهان است. کتاب ها و نمایش های ژاپنی سرشار از افسانه های خدایان، خدابانوان، قهرمانان و کانون های خانوادگی نیز جایگاه بازگویی این گونه از افسانه ها است. روایات و افسانه های ژاپنی همانند داستان های خوب و ماندگار همچنان از طریق سنتی و سینه به سینه و آثار مکتوب تکرار می شوند و بدین دلیل است که ژاپن را دیار اسطوره ها، روایات، افسانه ها و فولکلور (1) می دانند.
بسیاری و گوناگونی این داستان ها احتمالاً با تنوع شرایط جغرافیایی و اقلیمی ژاپن پیوند دارند. جزایر اصلی ژاپن عبارتند از جزیره اصلی: هوکائیدو (2) ( یه زو) واقع در شمال هونشو(3) ( جزیره اصلی و میانی ) با شهرهای بزرگ توکیو، کابه، یوکوهاما و هیروشیما و دو جزیره جدا از جزیره اصلی واقع در محدوده دریای درون بوم ژاپن و در جنوب غربی جزیره اصلی شیکوکو(4) و کیوشو(5). بر این مجموعه جزایر کوچک تری را باید افزود که وسعت برخی از آن ها در حد خرسنگی دریایی است و این جزایر و چهار جزیره اصلی نیم دایره ای به طول هزار مایل را تشکیل می دهند. امپراتوری مجمع الجزایر ژاپن از نظر شرایط اقلیمی در مدار شمال غربی اقیانوس آرام قرار دارد و آب و هوای آن از شرایط نیمه حاره ئی جنوب تا زمستان های سرد و گزنده شمال متغیر است. منطقه هونشو در ساحل شرقی متأثر از جریان آب گرم اقیانوس آرام و مناطق هم جوار جریان سرد ئوختوتسک(6) در دریای ژاپن به جانب غرب از این جریان متأثرند. ژاپن سرزمین کوه های دارای قلل مرتفع و آتشفشان، آبشارها، دریاچه ها، چشمه های آب گرم، زلزله، توفان و امواج ناشی از جزر و مد و سرزمینی با رودهای خروشان و زلال و جنگل های ژرف انبوه و سبز است؛ و درختان بومزاد سرو ژاپنی، گیلاس ژاپنی، شکوفه های هلو در بهار و درختان افرای زرین و سرخ در خزان زیبایی این دیار را کامل می کنند.
تنوع و بسیاری افسانه ها و داستان های ژاپنی از آئین شینتو(7) نیز متأثر است. در آئین شینتو بسیاری از نمودهای طبیعت مثلاًً یک آتشفشان، درخت هلو و جز آن یک انسان،‌روح یا کامی(8) است. در این آئین بسیاری از درختان و حیوانات پیک خدایانند و نباتات و حیوانات در اساطیر و فولکلور ژاپن از نقش اساسی برخوردارند.
ژاپن دیر زمانی از تاریخ خود را در اتکای به خود، انزوا و جدایی از سرزمین های دیگر سپری کرده است. رودهای ژاپن کم عمق، دارای جریان تند و آبشارهای بسیار و چنین شرایطی مردمان را به ماندگار شدن در بومزاد خویش و پرهیز از سفر تشویق کرده است. پرهیز از سفر و دلبستگی به زیبایی های طبیعی و سرزمین خود از دیرباز خالق ژاپنیان وطن دوست بوده است.
معابد و عبادتگاه های بودائی و شینتو در مناطق جنگلی و کوهستانی ژاپن از زیباترین جلوه های هنر دست ساز انسان و از این شمار معبد منطقه ی نی کو(9) در چند صد کیلومتری توکیو و آرامگاه شوگون(10) های توکوگاوا(11) زیباترین است. در زبان ژاپنی واژه ککو(12) به معنی زیبا است و کم تر جهانگرد و مسافری است که در ژاپن با مثل « تا نی کو را ندیده ای از ککو سخن مگو » آشنا نباشد.
انزوای ژاپن موجب شناخت بیش تر محیط طبیعی و آفرینش افسانه ها و روایات بومی بوده است که با منطقه ای خاص یا نمودهایی از آن پیوند دارد. مثلاً روایات و افسانه های مربوط به کوه فوجی بسیار و تاریخ بسیاری از آن ها به زلزله بزرگ 286 ق.م باز می گردد. زلزله 286 ق.م موجب شکافته شدن زمین و ویرانی بسیار و این ماجرا در 1923 میلادی نیز تکرار شد و سبب نابودی بناها و مردمان بسیاری در توکیو و یوکوهاما شد. دریاچه بیوا(13) ( سازی ژاپنی به هیأت عود یا ماندولین ) واقع در ایالت ئومی در جنوب غربی هونشو نیز خاستگاه افسانه های بسیاری است. در ئومی تپه کوچکی به نام میگامی (14) وجود دارد که شکل آن همانند کوه فوجی است. فوجی از دیرباز کوهی مقدس بوده است و می گویند در گذشته زائران ژاپنی منطقه ای میگامی تا فوجی را به جای هفت روز در صد روز طی می کردند.
نزد عامه و در روایات افسانه ای ژاپن فوجی یاما مادینه و کوه هاکو(15) نر است. می گویند به روزگار بودا از او پرسیدند فوجی بلندتر است یا هاکو؟. بودا لوله ای از قله فوجی به قله هاکو وصل کرد و با ریختن آب در‌ آن آب از قله فوجی سرازیر شد. فوجی خشمناک از حسد زنانه بر سر هاکو کوبید و با شکستن جمجمه او قله هاکو هشت پاره شد و از آن روزگار هاکو از فوجی کوتاه تر شد. این افسانه به کوه های دیگر نیز نسبت داده می شود و دانش جدید ارتفاع سنجی موجب تغییر در افسانه شده و افسانه پیشین در مورد ارتفاعات مناطق مختلف نیز گفته می شود.
خاستگاه و منشأ مردمان ژاپن مبهم اما غالباً آینو(16) های کنونی ساکن هوکائیدو را نیاکان مردمان کنونی ژاپن می دانند. در اسطوره ها و افسانه ها آینوها را غالباً بربرهایی می نامند که توسط مهاجمانی که از بوملاد آسیا و از طریق شبه جزیره به ژاپن هجوم آوردند به شمال رانده شدند. گفتگو از خاستگاه مردمان ژاپن و علت مهاجرت آینوها به شمال کار این کتاب نیست و پیش از هر چیز بهتر است به اسطوره های آفرینش ژاپن بپردازیم. گفتنی است که در اواخر قرن گذشته ژاپنی ها را یکی از قبایل گم شده بنی اسرائیل و هواخواهان جدی این نظر آنان را اعقاب و قبیله بن یامین (17) می دانستند.

اسطوره های آفرینش

در افسانه های کودکان از قنات ماهی عظیمی یاد می شود که در ژرفای دریا در خواب بود. وقتی قنات ماهی آغازین بیدار شد از حرکت او جزر و مدی عظیم و دریایی توفانی پدید آمد و جزایر ژاپن شکل گرفت. اما اسطوره آفرینش ژاپن از گزارش های کهن تری متأثر است که از خاستگاه آن در این بخش سخن می گوئیم.

ایزاناگی و ایزانامی

نئی استوار از اقیانوس روغنی آغازین سربرآورد و به خدایی بدل شد. هم در آن دم دو خدا یکی نر و دیگری ماده از این خدا هستی یافتند. از این سه گانه کمتر سخن گفته اند، اما هم از اینان و در سرزمین بهشتی آنان بود که نسل خدایان و خدابانوان هستی یافت. پس روزگاری دراز سرانجام دو خدا به نام ایزاناگی و ایزانامی هستی یافتند. ایزاناگی نر بود و به معنی مرد جذاب و ایزانامی ماده بود و به معنی زن جذاب. پس ایزاناگی و ایزانامی از مسیر پلی که غالباً رنگین کمانش می نامند از آسمان فرود آمدند. ایزاناگی نیزه خود را در اقیانوس آغازین فرو برد و با بیرون کشیدن آن از نوک نیزه اش قطراتی فرو چکید و با سخت شدن آن جزیره ئونو (18)- کورویا خود سخت شو هستی یافت. این اسطوره از کهن ترین نمادهای پرستش آلت نرینه (19) در اساطیر ژاپن است.
ایزاناگی و ایزانامی را برادر و خواهر می پندارند و هم بر این باورند که آنان در ئونو- کورو با یکدیگر ازدواج کردند. آنان هنر عشق ورزیدن را از نظاره عشق بازی دو دم جنبانک (20) فرا گرفتند و هنوز دیدار این پرنده برای ژاپنی ها یادآور نخستین نیاکان آن ها است؛ و بر این باورند که خدای مترسک ها را نیز یارای ترسانیدن این پرندگان مقدس نیست.
می گویند سرزمین ها و نمودهای طبیعی بسیاری از ایزاناگی و ایزانامی زاده شدند که از این شمار است جزایر ژاپن، آبشارها، کوه ها،‌درختان، گیاهان و باد. با زاده شدن باد آفرینش ژاپن کامل شد و هم او بود که با راندن مه تیره سیمای جزایر ژاپن را از پرده ای مه آلود بیرون آورد. نخستین فرزند ایزاناگی و ایزانامی – به سبب پیشگام شدن ایزانامی در ازدواج – به هیأت ستاره ای دریایی سقط شد و او را به دریا افکندند.
دیگر فرزندان این دو خدا زنده ماندند و آخرین فرزند آنان، بعد از تولد مجموعه ای از جزایر و فرزندی بود که زاده شدنش با مرگ مادر همراه بود. این فرزند همانا خدای آتش بود. پس از زاده شدن آتش ایزانامی بیمار و به تبی سوزان گرفتار شد و مرد. پس از ایزانامی به جهان زیرین ( یومی (21)، سرزمین تاریکی ) کوچ کرد و ایزاناگی با وجود اعتراض ایزانامی در پی او روان شد. پس ایزانامی به یاری ارواح مادینه زشت روی دیار بومی شوی را از جهان زیرین بیرون راند و ایزاناگی به دنیای زندگان بازگشت. به هنگام خروج ایزاناگی از مدخل یومی ایزانامی فریاد برآورد به جرم این نافرمانی هر روز هزار نفر از ساکنان زمین را نابود خواهد کرد و ایزاناگی در پاسخ گفت من نیز هر روز هزار و پانصد موجود تازه را هستی می بخشم.
داستان ازدواج ایزاناگی و ایزانامی گویای هستی یافتن پدیده های طبیعت و روایت جدایی آنان گویای ناپایداری زندگانی و پیدایی مرگ است.
ایزاناگی به وعده خویش وفادار ماند و پس از انجام مراسمی آئینی برای زدوده شدن آثار سفر به جهان زیرین، خدابانوی خورشید، خدای ماه و سوسانو(22) خدای توفان از او زاده شدند. نیز می گویند این سه خدا از چشمان ایزاناگی هستی یافتند.

اماتراسو، خدابانوی خورشید

بسیاری از اسطوره ها شرح نمودهای طبیعت است. در اساطیر ژاپن خورشید و ماه برادر و خواهر و ساکن سرزمین آسمانی و دیاری هستند که به گونه ای شگفت انگیز همانند ژاپن است. در این اسطوره ها خورشید و ماه یکی پس از دیگری بر آسمان نمایان می شوند و پدیدآورنده شب و روزند. خدابانوی خورشید آماتراسو(23) نام دارد و دودمان امپراتوری ژاپن خود را از تبار او می دانند. افسانه های مربوط به خوشید بسیار و مشهورترین آن ها افسانه ای است که از نهان شدن آماتراسو سخن می گوید. می گویند سوسانو خدای توفان برادر خورشید و ماه و به تناسب کار خود خدایی تندخو بود که رفتار او همیشه خواهر را آزار می داد. چنین بود تا سوسانو برای دلجویی خواهر و جبران تندخویی های پیشین به دیدار آماتراسو شتافت. در این دیدار سوسانو کار را خراب تر کرد و با رها کردن کره اسب های ابلق خویش در مزارع برنج آماتراسو این مزارع را نابود کرد. آماتراسو خشمگین از برادر چهره نهان کرد و به تلافی کارهای سوسانو در غاری پنهان شد و همه جهان در تاریکی فرو رفت. پس خدابانویی همراه گروهی از خدایان که تر و خدابانوان به چاره جویی پرداختند. خدایان [ با یاری آهنگران آسمان] آینه ای بزرگ، از پولاد ساختند و آینه را بر درختی رودرروی مدخل غار نهانگاه آماتراسو آویختند. بزمی بزرگ در برابر غار فراهم شد و خدایان به رقص و پایکوبی پرداختند. آماتراسو با شنیدن هیابانگ شادی و برای ارضای حس کنجکاوی سر از نهانگاه بیرون آورد و با نمایان شدن چهره او در آینه، جهان از تاریکی رهایی یافت. آینه دست ساز آهنگران آسمان نخستین آینه جهان بود و چنین است که خاندان امپراتوری ژاپن آینه را یکی از نشان (24) های سلطنتی می دانند.

سوسانو، خدای توفان

در تبیین نمودهای طبیعت سوسانو مزید بر خدایی توفان از نقش های دیگری نیز برخوردار است. واژه سوسانو به معنی خدای تندخو و بی پروا است. سوسانو پس از بازگشت آماتراسو به آسمان از آن دیار به سرزمین ایزمو(25) واقع در هونشو و ساحل دریای ژاپن تبعید شد. در افسانه ای سوسانو چندین تار ریش خود را در سواحل کره کاشت و از این موها جنگلی انبوه پدید آمد؛ و بدین سان سوسانو با آفرینش جنگل و درخت نیز پیوند می یابد. در این افسانه و روایات دیگر سوسانو دارای ریشی انبوه است و شاید این ویژگی را از مردمان ریش دار آینو به عاریت گرفته است.
می گویند ساسانو و فرزندانش منطقه ایزومو را گسترش دادند و ئومی- تسو- نو(26) نوه سوسانو برای گسترش میراث خویش سر زمین هایی را بر ایزومو افزود. روایت چنین است که ئومی- تسو خط ساحلی این منطقه را با افزودن قطعاتی از کشور کره و چند جزیره دور افتاده گسترش داد و این مناطق را با طناب به جانب ایزومو کشانید و طناب را بر کوهی استوار کرد. در این روایت شبه جزیره شمال ایزومو زمین هایی است که توسط نوه سوسانو بر این منطقه افزوده شده است. می گویند آخرین طنابی که برای کشیدن این سرزمین ها به کار رفت طنابی بود که به کوه تاسین (27) استوار شد و آخرین زمین های افزوده شده منطقه ای است که در دامنه این کوه و در ساحل یومی (28) قرار دارد.
از رفتار نیک و بد سوسانو افسانه ها می گویند و مشهورترین این افسانه ها کشتن اژدهای هشت سر است. می گویند در سرزمین ایزومو دودمانی بود که هفت دختر آنان را هفت سال و هر سال پس سالی دیگر اژدهایی هشت سر بلیعیده بود و در هشتمین سال با بلعیدن هشتمین و آخرین دختر آن دودمان نابود می شد. سوسانو خدای توفان فرا رسید و با آگاهی از ماجرا و دیدار ‌آخرین دختر آن دودمان، که خدابانویی کوچک بود، به او دل بست و به یاری دختر شتافت. سوسنو هشت قدح ساکی (29) یا عرق برنج ژاپنی، که به روایتی زهرآلود بود، بر سر راه اژدها نهاد و اژدها با نوشیدن ساکی مدهوش شد. پس خدای توفان هشت سر اژدها را از تن جدا و با آخرین دختر آن دودمان ازدواج کرد و از آنان فرزندانی زاده شد که قهرمان دیگر اسطوره های ژاپنی است.
می گویند سوسانو در دم اژدهای هشت سر شمشیری یافت و این شمشیری بود که آن را در طلب دوستی خواهر به آماتراسو تقدیم کرد و چنین است که شمشیر یکی از نشان های امپراتوری ژاپن است. آماتراسو نیز قسمتی از گوهرها و زیورهای خود رابه ساسانو پیشکش کرد. تگرگ و آذرخشی که گاه همراه توفان پدیدار می شوند همانا گوهرهای آماتراسو و گوهر و جواهرات نیز یکی دیگر از نشان های امپراتوری ژاپن است.
منطقه ایزومو در ژاپن یکی از خاستگاه های اساطیر کهن ژاپن و یکی از این اسطوره ها روایتی است که به توجیه نبودن روباه در جزیره شیکوگو پرداخته است. می گویند از روزگار بودائی قدیس کوبه دایشی (30) ( 835-774 میلادی) به بعد در جزیره شیکوگو روباهی یافت نشد و این بدان علت بود که کوبه دایشی روباه ها را به دریا راند و شیکوگو را از وجود روباه پاک کرد. در افسانه های مربوط به حیوانات شیکوگو از روباه و رفتارهای موذیانه او سخنی نیست و جای این حیوان را حیواناتی چون گورکن، گربه یا سگ اشغال کرده اند.

پی نوشت ها :

1. Folklore
2. Hokkaido
3. Honshu
4. Shikoku
5. Kyushu
6. Okhotsk
7.Shinto
8.Kami
9.Nikko
10.Shogun
11.Tokugawa
12.Kekko
13.Biwa
14.Migami
15.Kaku
16.Ainu
17.Benjamin
18.Ono-Koro
19.Phallicism
20.Wagtail
21. Yomi
22.Susano
23.Amaterasu
24.Regalia
25.Izumo
26.Omi-tsu-nu
27. Taisen
28. Yomi
29. Sake
30.Kobe Daishi

منبع مقاله: پیگوت، ژولیت؛ (1373) شناخت اساطیر ژاپن، ترجمه باجلان فرخّی، تهران: اساطیر، چاپ دوم

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.