نویسنده: رحیم کارگر
نگاهی که امروزه بر نظام تعلیم و تربیت حاکم است، نگاهی کلیشه ای، سازمانی، بسته، گذرا و تنوّع طلبانه است و صرفاً به روش هایی متعدّد و خشک تربیتی- که عموماً ناشی از گفتار روان شناسان و فیلسوفان و دانشمندان غربی است- بسنده می شود!! در این رویکرد تأثیرگذاری و نقش آفرینی واقعی تربیت در اصلاح رفتارها و پندارها، اهمیّت چندانی ندارد و تنها درجهت همسوسازی آنها با زندگی اجتماعی بکار می رود.
اما در نظام تربیت مهدوی، اصل بر اصلاح بنیادین امور و تغییر و تحوّل واقعی و درونی انسانها است؛ بر این اساس نگاهی خاص به اثرگذاری تعلیم و تربیت می شود. این رویکرد کاربردی، فقط برای رفع تکلیف و آموزش های رسمی و انتقال معارف نیست؛ بلکه درصدد تعمیق ارزش های انسانی و درونی کردن مکارم اخلاقی، در نهاد جان آدمی است. براین اساس، تعلیم و تربیت مهدوی، دانشگاه انسان سازی و فرهنگنامه رشد و کمال است و با هدف تأثیرگذاری و ژرفابخشی، قلوب و اذهان را شکوفا می سازد و درنتیجه تا رسیدن به مقصود نهایی و مشاهده تأثیرگذاری و نقش آفرینی واقعی، از فعالیت باز نمی ایستد و تا اصلاح و تکمیل رفتارها پیش می رود و به مطلوب می رسد. جامعه مهدوی (جامعه منتظر) نیز با تأسی به این الگوی مطلوب دینی، باید نظام تربیتی پویا و کاربردی داشته باشد و اساس را بر دگرگونی و تغییر احوال و عادت ها بگذارد. در واقع تعلیم و تربیت، برگرفته از آموزه های دینی و در راستای اعتلای روحی و فکری انسان است و به همین جهت، به دنبال اثرگذاری عمیق و هویت بخشی به انسان ها است؛ یعنی، دارای سمت و سو و مقصد مشخصی بوده و برای رسیدن به آن، برنامه های کاربردی و ایده های فراگیری دارد. درواقع اصلاح نفس انسانی و دگرگونی در سیرت و بصیرت انسان، دارای اولویت اساسی است و به همین جهت در عصر ظهور حضرت مهدی(عج) بدون هیچ واسطه ای با کلّ مردم جهان گفت وگو می کند و آنها را مخاطب قرار می دهد و تک تک آنها را به آرمان های راستین اسلام فرا می خواند.
امام خمینی(ره) در این باره می فرماید:
«انبیاء اصلش آمده اند برای تزکیه نفوس انسانی، تعلیم و تربیت کتاب و حکمت و مهارکردن این طبیعت که انسان قبل از مهارکردن طبیعت به دست انبیاء به طور اصلاح همه چیز را می خواهد. در انسان کما اینکه یکی از موجودات عالم است- که یک حیوانی است- منتها حیوان قابل تربیت. هیچ یک از چیزهایی که در انسان [هست]، قوایی که در انسان است، محدود نیست. انسان شهوتش محدود نیست به اینکه نظام داشته باشد- مثل سایر حیوانات- بلکه از سایر حیوانات هم بدتر است. غضب انسان محدود نیست به اینکه در یک موردی اعمال غضب بکند، در یک موردی نکند، غیرمحدود است»(1).
حضرت آیت الله خامنه ای نیز در رابطه با این اصل اساسی می فرماید:
«نقطه اصلی و محوری برای اصلاح عالم، اصلاح نفس انسانی است. همه چیز از اینجا شروع می شود. قرآن به آن نسلی که می خواست با دست قدرتمند خود، تاریخ را ورق بزند، فرمود: «قوا انفسکم» و «علیکم انفسکم». خودتان را مراقبت کنید؛ به خودتان بپردازید و نفس خودتان را اصلاح و تزکیه کنید (قد افلح من زکّیها).
اگر جامعه اسلامی صدر اوّل اسلام، از تزکیه انسانها شروع نشده بود و در آن به اندازه لازم، آدم های مصفّا و خالص و بی عشق وجود نداشتند، اسلام پا نمی گرفت، گسترش پیدا نمی کرد، بر مذاهب مشرکانه عالم پیروز نمی شد و تاریخ در خط اسلام به حرکت نمی افتاد. اگر انسان های مزکّا و مصفّا نباشند، جهاد نیست...
[پس] در درون وجود ما، بزرگترین دشمن ما تمکین گرفته و آن، نفس امّاره و شهوات و خودخواهی و خودپرستی های ماست. هر لحظه ای که بتوانیم این مار گزنده و این دشمن کشنده را سر جای خود بنشانیم- ولو به طور موقّت- در آن لحظه ما موفّق و سعادتمند و قادر بر عمل و مقاومت و... هستیم... باید به خودمان بپردازیم، باید نفس های خودمان را اصلاح کنیم، باید قدرت معنوی انسانی را- که خدا در ما به حدّ اعلاء و به ودیعه گذاشته است- از گل و لای شهوات و هوا و هوس ها و خودخواهی ها و خودپرستی ها نجات بدهیم و آن را قوی کنیم(2).
حال سؤال این است که: چه چیزهایی باید تغییر کند و اصلاح گردد و چگونه؟
جامعه مهدوی برای رسیدن به پاسخ این سؤال، علاوه بر میراث گرانبهای دینی- از آغاز بعثت حضرت ختمی مرتبت تا دوران ولایت خاندان عصمت- با مراجعه به آموزه های فرهنگ مهدوی، می تواند به پاسخی روشن و کاربردی دست یابد.
در جامعه مهدوی نیز- با تأسّی به شیوه های تربیتی معصومین بخصوص امام مهدی(عج)- باید درجهت تغییر عادت ها و رویه های ناسالم و غیرانسانی کوشید و افراد را با منش های جدید و رفتارهای ستوده اخلاقی و دینی آشنا نمود. در این صورت است که می توان امید داشت جامعه رو به رشد و تعالی اخلاقی و معنوی بوده و از پلیدی ها و ناهنجاری ها گریزان باشد. پس اگر در جامعه ای عادت به حق کشی و تجاوز به حقوق دیگران (مثلاً در کوچه و خیابان و...) رواج داشته باشد، باید بدانیم که آن جامعه از مسیر دینی- مهدوی خارج شده و رفتارهایی ناپسند اختیار کرده است!! پس همانگونه که امام مهدی(عج) ریشه حق کشی و تجاوزگری را در جهان خشک می کند، پیروان و اقتداکنندگان به او نیز در هر عصر و برهه ای، باید چنین باشند و این دیدگاه و منش را به تک تک افراد منتقل نمایند و آنان را براساس این الگو، تربیت کنند.
در جامعه مهدوی، مهمترین هدف جامعه، رسیدن به کمال نهایی و عبودیّت خداوند است که در این باره بیشتر بحث خواهد شد.
اما در نظام تربیت مهدوی، اصل بر اصلاح بنیادین امور و تغییر و تحوّل واقعی و درونی انسانها است؛ بر این اساس نگاهی خاص به اثرگذاری تعلیم و تربیت می شود. این رویکرد کاربردی، فقط برای رفع تکلیف و آموزش های رسمی و انتقال معارف نیست؛ بلکه درصدد تعمیق ارزش های انسانی و درونی کردن مکارم اخلاقی، در نهاد جان آدمی است. براین اساس، تعلیم و تربیت مهدوی، دانشگاه انسان سازی و فرهنگنامه رشد و کمال است و با هدف تأثیرگذاری و ژرفابخشی، قلوب و اذهان را شکوفا می سازد و درنتیجه تا رسیدن به مقصود نهایی و مشاهده تأثیرگذاری و نقش آفرینی واقعی، از فعالیت باز نمی ایستد و تا اصلاح و تکمیل رفتارها پیش می رود و به مطلوب می رسد. جامعه مهدوی (جامعه منتظر) نیز با تأسی به این الگوی مطلوب دینی، باید نظام تربیتی پویا و کاربردی داشته باشد و اساس را بر دگرگونی و تغییر احوال و عادت ها بگذارد. در واقع تعلیم و تربیت، برگرفته از آموزه های دینی و در راستای اعتلای روحی و فکری انسان است و به همین جهت، به دنبال اثرگذاری عمیق و هویت بخشی به انسان ها است؛ یعنی، دارای سمت و سو و مقصد مشخصی بوده و برای رسیدن به آن، برنامه های کاربردی و ایده های فراگیری دارد. درواقع اصلاح نفس انسانی و دگرگونی در سیرت و بصیرت انسان، دارای اولویت اساسی است و به همین جهت در عصر ظهور حضرت مهدی(عج) بدون هیچ واسطه ای با کلّ مردم جهان گفت وگو می کند و آنها را مخاطب قرار می دهد و تک تک آنها را به آرمان های راستین اسلام فرا می خواند.
امام خمینی(ره) در این باره می فرماید:
«انبیاء اصلش آمده اند برای تزکیه نفوس انسانی، تعلیم و تربیت کتاب و حکمت و مهارکردن این طبیعت که انسان قبل از مهارکردن طبیعت به دست انبیاء به طور اصلاح همه چیز را می خواهد. در انسان کما اینکه یکی از موجودات عالم است- که یک حیوانی است- منتها حیوان قابل تربیت. هیچ یک از چیزهایی که در انسان [هست]، قوایی که در انسان است، محدود نیست. انسان شهوتش محدود نیست به اینکه نظام داشته باشد- مثل سایر حیوانات- بلکه از سایر حیوانات هم بدتر است. غضب انسان محدود نیست به اینکه در یک موردی اعمال غضب بکند، در یک موردی نکند، غیرمحدود است»(1).
حضرت آیت الله خامنه ای نیز در رابطه با این اصل اساسی می فرماید:
«نقطه اصلی و محوری برای اصلاح عالم، اصلاح نفس انسانی است. همه چیز از اینجا شروع می شود. قرآن به آن نسلی که می خواست با دست قدرتمند خود، تاریخ را ورق بزند، فرمود: «قوا انفسکم» و «علیکم انفسکم». خودتان را مراقبت کنید؛ به خودتان بپردازید و نفس خودتان را اصلاح و تزکیه کنید (قد افلح من زکّیها).
اگر جامعه اسلامی صدر اوّل اسلام، از تزکیه انسانها شروع نشده بود و در آن به اندازه لازم، آدم های مصفّا و خالص و بی عشق وجود نداشتند، اسلام پا نمی گرفت، گسترش پیدا نمی کرد، بر مذاهب مشرکانه عالم پیروز نمی شد و تاریخ در خط اسلام به حرکت نمی افتاد. اگر انسان های مزکّا و مصفّا نباشند، جهاد نیست...
[پس] در درون وجود ما، بزرگترین دشمن ما تمکین گرفته و آن، نفس امّاره و شهوات و خودخواهی و خودپرستی های ماست. هر لحظه ای که بتوانیم این مار گزنده و این دشمن کشنده را سر جای خود بنشانیم- ولو به طور موقّت- در آن لحظه ما موفّق و سعادتمند و قادر بر عمل و مقاومت و... هستیم... باید به خودمان بپردازیم، باید نفس های خودمان را اصلاح کنیم، باید قدرت معنوی انسانی را- که خدا در ما به حدّ اعلاء و به ودیعه گذاشته است- از گل و لای شهوات و هوا و هوس ها و خودخواهی ها و خودپرستی ها نجات بدهیم و آن را قوی کنیم(2).
حال سؤال این است که: چه چیزهایی باید تغییر کند و اصلاح گردد و چگونه؟
جامعه مهدوی برای رسیدن به پاسخ این سؤال، علاوه بر میراث گرانبهای دینی- از آغاز بعثت حضرت ختمی مرتبت تا دوران ولایت خاندان عصمت- با مراجعه به آموزه های فرهنگ مهدوی، می تواند به پاسخی روشن و کاربردی دست یابد.
الگوهای اصلاح و تغییر
در الگوی تربیتی عصر ظهور، مؤلّفه های اصلاح و تغییرات بایسته عبارت است از:1. باورها و بینش ها
تا زمانی که انسانها بینش و نگرش خود را به جهان هستی تغییر نداده و باورهای خود را بر پایه های استوار دینی قرار ندهند و از صراط مستقیم الهی دور باشند، تربیت آنان فایده ای نداشته و عاری از حقیقت و ماندگاری خواهد بود، اما تعلیم و تربیت مهدوی، در وهله نخست، شالوده های فکری و معرفتی انسانها را مستحکم و قوی می سازد و باورها و بینش او را به صورت اصولی و درست بنا می نهد؛ آنگاه به انتقال آموزه های اخلاقی و تربیتی همّت می گمارد. در جامعه مهدوی نیز باید زیربنای معرفتی و فکری مردم، اصلاح و تقویت گردد و ناراستی های اعتقادی و ضعف های ایمانی برطرف شود.2. عادت ها و منش ها
انسانها از آغاز حیات خود، یک سری عادت ها و رویه هایی را کسب می کنند که چه بسا پاره ای از آنها نادرست و مذموم است و تا زمانی که از این عادات و منش ها دست بر ندارند و عادات خوب و پسندیده را کسب نکنند، تربیتشان ره به جایی نخواهد برد!!در جامعه مهدوی نیز- با تأسّی به شیوه های تربیتی معصومین بخصوص امام مهدی(عج)- باید درجهت تغییر عادت ها و رویه های ناسالم و غیرانسانی کوشید و افراد را با منش های جدید و رفتارهای ستوده اخلاقی و دینی آشنا نمود. در این صورت است که می توان امید داشت جامعه رو به رشد و تعالی اخلاقی و معنوی بوده و از پلیدی ها و ناهنجاری ها گریزان باشد. پس اگر در جامعه ای عادت به حق کشی و تجاوز به حقوق دیگران (مثلاً در کوچه و خیابان و...) رواج داشته باشد، باید بدانیم که آن جامعه از مسیر دینی- مهدوی خارج شده و رفتارهایی ناپسند اختیار کرده است!! پس همانگونه که امام مهدی(عج) ریشه حق کشی و تجاوزگری را در جهان خشک می کند، پیروان و اقتداکنندگان به او نیز در هر عصر و برهه ای، باید چنین باشند و این دیدگاه و منش را به تک تک افراد منتقل نمایند و آنان را براساس این الگو، تربیت کنند.
3. خُلقیّات و خصلت ها
یکی از بایسته های تربیتی جامعه منتظر، کسب خصلت های نیکو، دوری از اخلاق های ناسالم و ناراست و ترویج و گسترش اخلاق الهی است. متأسفانه در اکثر جوامع، اخلاق الهی جایگاه و ارزش خود را ازدست داده و اخلاق، متکّی بر یک سری گزاره های عرفی و عقلی شده است!! بر این اساس بعضی از رفتارهای غیراخلاقی تبدیل به عرف جامعه شده و قبح و زشتی خود را ازدست داده است!! اما اصلاح فرهنگی و تربیتی انسانها زمانی اتفاق می افتد که اوّلاً با اخلاق صحیح الهی آشنا باشند و ثانیاً درصدد تخلّق به آن برآیند. پس دگرگونی واقعی زمانی اتفاق می افتد که انسانها براساس فضایل و مکارم اخلاق الهی، تربیت شوند و اخلاقیات پسندیده و مطلوب دین را در جامعه حاکم سازند. در تعلیم و تربیت مهدوی نیز ترویج و بسط اخلاق الهی در اولویت قرار دارد و افراد در پرتو آن، به رشد و بالندگی واقعی دست خواهند یافت.4. ایده ها و ارزش ها
تا زمانی که جامعه بشری دارای ارزش ها و هنجارهای متعالی و واقعی نباشد و برای خود ایده های انحرافی و پوشالی برگزیند، از مسیر انسانیّت و صراط مستقیم دور افتاده و بهره ای از تربیت واقعی نخواهد برد. اما درصورتی که این آرمان ها و ایده ها در مسیر درست قرار گیرد و یک هدف متعالی و واقعی، برای جامعه ترسیم گردد و همه آحاد آن، در راستای این هدف اصیل و کامل حرکت کنند، امکان اصلاح و رشد آن جامعه بالا خواهد بود. پس برای اینکه بتوان تربیت سازنده و مؤثّری داشت، باید ارزش ها را نهادینه کرد و آرمان های متعالی و شکوهمندی برای افراد در نظر گرفت و آنان را در این راستا، به کوشش و حرکت واداشت.در جامعه مهدوی، مهمترین هدف جامعه، رسیدن به کمال نهایی و عبودیّت خداوند است که در این باره بیشتر بحث خواهد شد.
5. نیازها و خواسته ها
انسانها دارای خواسته ها، نیازها و میل های مختلف و گوناگونی هستند؛ اما به جهت اینکه گاهی سمت و سوی آنها تغییر یافته و در مسیر نادرستی قرار می گیرد، موجب کژتابی فکری و رفتاری افراد می گردند. پس باید اوّلاً نیازهای واقعی و اصیل آنان شناسایی و تأمین گردد و ثانیاً میل ها و کشش های غیرطبیعی و ناراست، در مسیر درست خود قرار گیرد. از آنجایی که این نیازها و خواسته ها تأثیر بسزایی در روحیّات و خلقیّات افراد دارد، برای اصلاح و تربیت آنها، باید به این میل ها و کشش ها توجّه نمود و هم پای تربیت، گستره و شمول آنها را نیز محدود و عقلانی نمود و مانع تجاوز و افراط و تفریط در آنها شد. درواقع برای تربیت انسان، ابتدا باید نیازها و میل های او اصلاح و سامان گردد و بعد از آنکه در مسیر درست قرار گرفت، به تربیت او پرداخت.6. آداب و رسوم
بعضی از رفتارها و پندارهای نادرست و غیرمعمول انسانها، ناشی از آداب و رسوم رایج و تلقیّات و برداشت های انحرافی و کژتابانه از اوضاع و احوال است. این آداب و رسوم و برداشت ها، در طی مدّت های مدیدی شکل گرفته و وارد زندگی انسانها شده است؛ به همین جهت حاوی بار فرهنگی و هویّتی است. از این رو پاره ای از آداب و برداشت های انحرافی و ناراست، تأثیر بسزایی در شکل گیری خلقیّات و رفتارهای ناهنجار و غیرارزشی دارد. پس برای تربیت انسانها، باید دگرگونی اساسی در این گونه آداب و رسوم صورت گیرد و با تغییر در آنها، باعث تغییر در نگرش ها و منش های افراد گردید. در جامعه مهدوی، تنها آداب و رسومی پذیرفتنی است که مخالف با شؤون اخلاقی و دینی نباشد و جامعه در مسیر درست عدل و معنویّت قرار دهد.پینوشتها:
1- صحیفه نور، ج7، ص170.
2- حدیث ولایت، ج5، ص84.
/ج