رابطه جامعه شناسی با تاریخ

همان طور که استاد شهید مطهری در کتاب جامعه و تاریخ فرموده اند: در حقیقت می توانیم سه علم مربوط به تاریخ داشته باشیم که با یکدیگر رابطه نزدیک دارند:
پنجشنبه، 29 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رابطه جامعه شناسی با تاریخ
 رابطه جامعه شناسی با تاریخ

نویسنده: محمود محمدی عراقی و دیگران




 

همان طور که استاد شهید مطهری در کتاب جامعه و تاریخ فرموده اند: در حقیقت می توانیم سه علم مربوط به تاریخ داشته باشیم که با یکدیگر رابطه نزدیک دارند:
1.تاریخ نقلی، که وقایع، حوادث و اوضاع و احوال انسانها را در گذشته به صورت امور فردی و جزئی نقل می کند و گذشته را از نو می سازد.
2.تاریخ تحلیلی که با استفاده از تاریخ نقلی به تبیین و تحلیل تاریخ می پردازد، تا به قوانین و سنن حاکم بر زندگی انسانهای گذشته دست یابد. در واقع، این علم به بررسی جوامع و حوادث گذشته می پردازد تا قوانین حاکم بر آن جامعه خاص را شناخته و رویدادهای اجتماعی آن را تبیین کند. طبیعی است چنین علمی در صدد شناخت قوانین حاکم بر کل جوامع یا جوامع آینده نیست.
3.فلسفه تاریخ(1) که سیر جامعه یا جوامع انسانی را در نظر دارد و در صدد است که مکانیسم و قوانین تحول جوامع بشری را، از آغاز تا پایان کشف کرده، مسیر و بستر حرکت جوامع را ترسیم و تبیین کند.
از دیدگاه ما، علم تاریخ به دو معنای اخیر در حیطه جامعه شناسی قرار می گیرد. هر چند، از این جهت در بین جامعه شناسان اختلاف نظر وجود دارد و برخی از جامعه شناسان بررسیهای گذشته، بویژه گذشته های دور را نه در قلمرو جامعه شناسی، بلکه متعلق به حوزه تاریخ می دانند.(2) بنابراین، آنچه که هم اکنون در صدد بیان رابطه آن با جامعه شناسی هستیم، علم تاریخ به معنی نخست آن (تاریخ نقلی) است.
زمانی تاریخ را به صورتی بسیار ساده، یعنی ثبت حوادث نظامی و گاهی سیاسی می دانستند که به طور سنتی بر اعمال حکومتها، حکام و درگیریهای آنها توجه داشت. نزدیک به صد سال پیش، محدوده علم تاریخ گسترش یافت، تا آنجا که این علم تقریباً تمام رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... را زیر پوشش گرفت. در این مرحله، تاریخ به عنوان علمی که حوادث اجتماعی یک جامعه را به صورت منفرد و مطابق توالی زمانی بررسی می کند، مطرح شد و بتدریج رشته های مختلف آن، از جمله تاریخ علم، تاریخ افکار اجتماعی، تاریخ عقاید اقتصادی و... به وجود آمد و توسعه یافت.(3)
از آنجا که تاریخ، این رویدادها را به صورت منفرد ترسیم می کند و انسان کنجکاو در پی یافتن قوانین حاکم بر این حوادث است، نقش جامعه شناسی و ارتباط نزدیک آن با تاریخ آشکار می شود. تیماشف می گوید:« تاریخ، گذشته انسان را به عنوان توالی رویدادها، وضعیتها و فرایندهای عینی و منفرد مطالعه می کند... ولی ذهن انسان هیچگاه در مرحله بازسازی رویدادهای منفرد و تکرار ناپذیر توقف نمی کند؛ بلکه در پشت صحنه زمانی، مکانی، تاریخی و منفرد رویدادها در صدد کشف الگوهای تکرار و وقوع مجدد آنها است.»(4) وی پس از ذکر این مطلب که الگوهای تکرار قابل مشاهده، در جریان وابستگی متقابل آدمیان، موضوع آن دسته از علوم اجتماعی است که جامعه شناسی نیز به آن تعلق دارد، می نویسد:(5)
«در زندگی واقعی انسان ها، رویدادهای بسیاری است که در درون این رویدادها برخی از عناصر، تکرار می شود که اگر درست درک شوند به رویدادها وحدت و معنی می بخشند. مورخ، متغیرها را نشان می دهد و جامعه شناس بر عامل پایدار و تکرار پذیر تأکید دارد.
رابطه جامعه شناسی و تاریخ به تحلیل و تبیین جامعه شناسان پدیده های تاریخی محدود نمی شود؛ بلکه تاریخ از نظر کوششی که در استفاده از شیوه های علمی و عینی در تبیین موضوعات تاریخی به عمل می آورد یا توجهی که برای تعیین صحت و سقم منابع و مأخذ دارد به سایر شعب علوم اجتماعی از جمله جامعه شناسی نزدیک می شود. به طور کلی تاریخ و جامعه شناسی در ایجاد زمینه مناسب کارهای تحقیقی و تهیه مواد لازم یکدیگر را مدد می رسانند.(6)
از یک سو تاریخ جامعه شناسی را در تهیه مواد لازم یاری می دهد؛ بدین معنی که جامعه شناسی در کاربرد روش مقایسه ای در اکثر موارد نیازمند موادی است که فقط مورخ می تواند آنها را فراهم کند(7) و از سوی دیگر، امروزه با پیشرفت علوم اجتماعی، مورخ پدیده های اجتماعی را با دید وسیعتر و دقت بیشتری ثبت می کند.
گورویچ معتقد است که:« تاریخ برای توجیه دگرگونیهایی که ناظر آنهاست و برای مفاهیمی چون محیط فرهنگی، جامعه، ساختهای اجتماعی و... اهمیتی بیش از پیش قائل است و به مدد انسانشناسی و جامعه شناسی می کوشد مشخصات فرهنگهای از میان رفته ما قبل تاریخ را تعیین کند.»(8)
ابن خلدون در شناخت صحیح تاریخ، صرف بررسی ناقل و اسناد و اعتماد به آنها را کافی نمی داند و برای درک درست رویدادهای تاریخی اموری را که برخی با روش و برخی با بینش جامعه شناختی ارتباط دارند، برای محک زدن تاریخ یادآور می شود. وی به ذکر اشتباهات متعدد حتی برخی از مورخان معتبر می پردازد؛ سپس با در نظر گرفتن اصول یاد شده و نقد آنها می گوید:« پس به آنچه از این نوع اخبار به تو القا می شود اعتماد و اطمینان مکن و آنها را بر قوانین صحیح عرضه کن تا خالص سازی و پالودن آنها برایت به بهترین وجه صورت گیرد.»(9)
تاریخ و جامعه شناسی از نظر تأثیرپذیری از عامل واحد به یکدیگر نزدیکند. توضیح آنکه، جامعه شناسی و تاریخ در گذشته با فلسفه تاریخ آمیخته بوده اند و دست کم از آن متأثر شده اند. بعلاوه، ما فلسفه تاریخ را بخشی از جامعه شناسی دانستیم و گفتیم فلسفه تاریخ نقش و تأثیر قابل توجهی در تحقیقات تاریخی دارد. مثلاً فلسفه تاریخ با مطرح کردن دوره های تاریخی، مستقیماً به مباحث و تحقیقات تاریخی می پردازد یا به آن جهت می دهد. از سوی دیگر، تاریخ نیز می تواند مقدمات اثبات یا رد و دست کم تأیید یا تضعیف این موضوع را فراهم کند.(10)
پیوند جامعه شناسی و تاریخ به حدی است که می توان برخی از متون تاریخی مانند مطالعه تاریخ اثر توین بی را متنی جامعه شناختی به حساب آورد و نیز می توان برخی از متون جامعه شناختی نظیر اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری اثر وبر و پویش اجتماعی و فرهنگی، نوشته سوروکین را از منابع تاریخی شمرد. به این دلیل تیماشف می نویسد:«تعیین تفاوتهای تاریخ و جامعه شناسی از جنبه اصولی و نظری مشکل نیست؛ ولی در عمل مرزهای مشخصی ندارند.»(11)

پی نوشت ها :

1-نباید بین فلسفه تاریخ با فلسفه علم تاریخ خلط کرد؛ چه آنکه فلسفه تاریخ از قوانین کلی حاکم بر تاریخ سخن می گوید و فلسفه علم تاریخ به بررسی مبادی تصوری و تصدیقی یعنی علم تاریخ می پردازد.
2-ر.ک: فلسفه و علوم انسانی؛ص 28.
3-Cf What Is Sociology; pp.21-22
پیش از این، بجز آنچه در سفرنامه ها و کتابهای معدودی نظیر تحقیق ماللهند و همچنین در متون مذهبی آمده- که در واقع با تاریخ نگاری مصطلح تفاوت دارد- اکثریت قریب به اتفاق تواریخ، در تاریخ حکومتها و پادشاهان خلاصه می شد.
4-Sociological Theory:Its Nature and Growth;p.1
5-Ibid;p.2
6-پیتر برگر نیز آشنایی کافی با تاریخ و فلسفه را موجب پربارتر شدن تحقیقات جامعه شناسی و مقدمه ای لازم جهت حصول بصیرت به قلمرو انسانی جامعه شناختی می داند.
7-ر.ک:باتومور، تی.بی.؛ جامعه شناسی؛ ص 73.
-The Sociological Imagination;p.162
8-طرح مسائل جامعه شناسی امروز؛ ص 114.
9-ابن خلدون، مقدمه؛ ص 9-14.
10-میلز پس از بیان ضرورت استفاده دانشمندان علوم اجتماعی از اسناد تاریخی در تحقیقات اجتماعی و حتی در بیان درست آنها و اینکه انسان موجودی تاریخی است و بهتر است که جامعه شناسی را جامعه شناسی تاریخی بنامیم می نویسد: پل سوئیزی در عبارت بسیار جالب خود می گوید «جامعه شناسی کوششی است برای نگارش زمان حال به عنوان تاریخ» (The Sociological Imagination;p.162)
11-Sociological Theory: Its Nature and Growth;pp.6-7

منبع : محمدی عراقی، محمود و دیگران؛ (1373)، درآمدی به جامعه شناسی اسلامی(2)، مبانی جامعه شناسی، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها( سمت)، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی، چاپ سوم: 1388.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط