از نظر عقلی و علمی ضروری است هرکس در چارچوب زمینه ای که برای او ساخته شده فعالیت کند و به دنبال موقعیت و رتبه ای برود که همگام با طبیعت و استعداد او باشد و بر این اساس آرزوی مرد بودن و داشتن مسؤولیت مردانه برای زنان (یا برعکس) نوعی اشتباه و از نظر روانی نوعی بیماری است.
جامعه ای متعادل است که در آن اشخاص، چهره و استعداد واقعی خود را به کار گیرند؛ نه چهره متصنع و آرایش کرده و زمانی جامعه حق خواه و حق جوست که اعضای آن شخصیت حقیقی خود را عیان دارند، نه شخصیت ماسک زده و رتوش کرده خویش را.
زنان را به حکم طبیعت و شرع وظایفی عمده و اساسی است که نسبت به دیگر وظایف در درجه اول اهمیت است. مهم ترین این وظایف که براساس ضرورت تربیت فرزند به دست مادر و به صورت ضمیمه و امری جنسی پیدا می شود عبارت است از:(1)
1- مدیریت خانه
برای تربیت فرزند، زن باید درمحیط امن و آسایش باشد، محیطی که خود سرپرستی آن را عهده دار بوده و کلیه مسایل رفاهی را در حد امکان در اختیار داشته باشد و چنین محیطی حتما اداره و کارگاه نیست. او نیازمند به داشتن رای و اختیاراتی در جهت بهپروری فرزند است و قطعا این رای و اختیارات ربطی به سیاست و اجتماع ندارد.زن در محیط خانه است که می تواند به رفع این نیازها اقدام کند و به پرورش فرزندان با آرامش خاطر بپردازد و در آن صورت مدیریت خانه و سرپرستی انتظام امور در اختیار او خواهد بود. خانه خوب تابع نیرویی است که آن را اداره می کند. چنین نیرو در زن طبیعی تر موجود است. او در خانه فردی مقتدر و مطلق العنان و صاحب رای و نفوذی عظیم است؛ خانه اش محل حکومت است و اتباع این حکومت، شوهر و فرزندان و اهل خانه اند. او می کوشد امور خانه را در سایه صلاح و عفاف خویش، اعمال عقل سلیم تنظیم کند و افراد آن را سالم و خوشبخت بسازد. این مفهوم مورد تایید اسلام است که به اعطای شخصیت به زنان و استقلال آنها توجه فوق العاده داشته است. پیامبر(ص) فرمودند:«والمرآة سیدة بیتها و مسولة عن رعیتها» زن، خانم و رئیسه خانه خویش است و در این ریاست او مسوولیت دارد، مسوولیت زیردستان خویش.(2)
«وظایف داخل خانه زنان، نه اهمیتش کمتر از وظایف بیرونی است و نه این که زحمتش کمتر است. شاید زحمتش بیشتر هم باشد. او هم برای این که این محیط را اداره کند، به تلاش و کوشش احتیاج دارد. چون مدیر داخل خانه، زنان هستند. آن کسی که اداره می کند، کدبانو، یعنی آن کسی که محیط خانواده تحت اشراف اوست. تحت نظارت و تدبیر و مدیریت اوست. خیلی کار پرزحمتی است. خیلی کار ظریفی است. فقط هم ظرافت زنانه از عهده انجام این کار بر می آید. هیچ مردی امکان ندارد بتواند این ظرافتها را رعایت کند.»(3)
2- مسؤولیت اقتصاد خانه
بانوی خانه با سرو سامان دادن امور اقتصادی خانه، زحمت شوهر را در کسب معیشت ارج می نهد. او می کوشد از روی صداقت، دلسوزی، احساس مسؤولیت و محاسبات اندیشیده خود، دخل و خرج خانواده را تحت کنترل درآورد، اقتصاد آن را سامان دهد و وضع زندگی را بهتر و زمینه را برای اداره مناسب تر خانه فراهم کند.بانوی اندیشمند اگرچه وضع مادی خانه را خوب می بیند، اما به خود اجازه نمی دهد که زیاده روی کند و یا درباره فرزندان اسراف روا دارد، زیرا او می داند درآمد و ثروت برای گذراندن متعادل زندگی است نه برای فخرفروشی، با ذخیره های محتاطانه موید شوهر برای کمک به نیازمندان و ساختن اجتماع متوازن است. صرفه جوییهای اوست که به شوهر اجازه می دهد در کفالت و ضمانت اجتماعی شرکت کند و در تاسیس بنیادهای خیریه همگامی نماید.
از جنبه های مهم در مدیریت خانه، دوری از تجمل و هوسهای جاهلانه است و از عهده برآمدن این مقصد از محاسن بانوی خانه است. او می داند که سرمایه گذاری در تربیت فرزند، خرید کتاب برای توسعه فرهنگ خانواده بمراتب بهتر از خرید لباس زیبا و یا ظروف، فرش و مبل است.(4)
3-مسؤولیت الگو بودن
بانوی خانه میزان و الگوی رفتار برای اتباع خانواده -مخصوصا فرزندان- است. از طریق اوست که شخصیت کودکان رنگ می گیرد و پایه های اخلاقی و رفتاری کودک گذارده می شود. در خانه ای که مادر لاابالی، بداخلاق ، فحاش، شدید و خشن و غیرقابل تحمل باشد؛ امکان داشتن فرزندان متعادل بسیار اندک است. او نمونه رفتار و شخصیت است، طرز برخورد، نحوه زندگی، فرم لباس و آرایش، نحوه مصرف، شکل اداره خانه، صبر وحوصله، اضطراب و هیجان، همه و همه رفتار و حالات او میزان و الگوی فرزندان است.(5)4-مسؤولیت عاطفی
مادر، قلب خانه و مظهر مهر و عاطفه، عشق و احساس، محبت و صفاست. در پی ریزی سعادت کودکان سهم فوق العاده دارد. او می تواند اعضای خانواده را سعادتمند و بهشتی کند و یا زمینه تباهی و فساد را در آنان به وجود آورد.مادر سرچشمه فضیلت است، درس عملی تقوا و خدا ترسی او، راهنما و نافذ در قلب اعضای خانه است و برعکس او می تواند منشأ رذیلتها باشد و اتباع خانواده را به بدبختی و فلاکت بکشاند، فرزندان را فاسد و شوهر را از زندگی متنفر سازد. او می تواند به اعضای خانواده شخصیت متعادل دهد و یا شخصیت عاصی و متزلزل. زن در عین نگرانی و ناراحتی باید روحیه خود را قوی داشته باشد. خانه ای که در آن مادر عصبانی است جهنم و طبعا آشیانه بدبختی کودک است.(6)
«زن را به عنوان موجودی که می تواند مایه ای برای صلاح جامعه با پرورش انسانهای والا بشود نگاه کنید تا معلوم شود که حق زن چیست و آزادی او چگونه است. زن را به چشم آن عنصر اصلی تشکیل خانواده در نظر بگیرید؛ که خانواده اگرچه از مرد و زن تشکیل می شود و هر دو در تشکیل خانواده و موجودیت آن مؤثرند، اما آسایش فضای خانواده، آرامش و سکونتی که در فضای خانه است، به برکت زن و طبیعت زنانه است.»(7)
5- ثواب و ارزش خدمت زن در منزل
1-5-ارزش مادی: نوع کار زن از کار مرد شریف تر است، زیرا یک مرد اگر مهندس یا معمار باشد، وسایلی که با آن سر و کار دارد سنگ، آهن، سیمان و..است. اگر کشاورز باشد، وسایل کاری او بذر، خاک و آب است و اگر تاجر باشد، وسایل کاری او کالاهای مختلفی است که با آن تجارت می کند و به همین ترتیب سایر مشاغل... در حالی که آنچه زن با آن تجارت می کند بچه هایی است که آنها را سرپرستی و تربیت می کند و بدون شک و تردید، بچه از سنگ و سیمان و بذر و خاک و...ارجمند تر و گرانبها تر است.
همچنین دستاوردهای کار زن از نتایج کار مرد گرانبها تر است...هیچ کسی ارزش کارهای مرد را انکار نمی کند؛ به عنوان مثال مهندس، ساختمانها و پلها و شهرها را می سازد. کشاورز در فراهم کردن غذا همکاری می کند و ...همه اینها دستاوردهای ارزشمندی است؛ با این حال نتایج کار زن از همه گرانبها تر و پرسود تر است. زیرا مهندس، کشاورز، تاجر، پزشک و معلم از طریق پرستاری و پرورش زن به این موفقیتها دست می یابند.(8)«مسأله مادری، مسأله همسری، مسأله خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسی و حیاتی است. در همه طرحهایی که ما داریم، بایستی «خانواده» مبنا باشد. یعنی شما اگر بزرگترین متخصص پزشکی یا هر رشته دیگری بشوید، چنانچه زن خانه نباشید، این برای شما یک نقص است. کدبانوی خانه، شما باید باشید؛ اصلا محور این است. اگر بخواهیم تشبیه ناقصی بکنیم، باید به ملکه زنبور عسل تشبیه کنیم.
کانون خانواده، جایی است که عواطف و احساسات باید در آن جا رشد و بالندگی پیدا کند؛ بچه ها محبت و نوازش ببینند؛ شوهر که مرد است و طبیعت مرد، طبیعت خامتری نسبت به زن است و در میدان خاصی، شکننده تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسر است -حتی نه نوازش مادر- باید نوازش ببیند. برای یک مرد بزرگ، این همسر کاری را می کند که مادر برای یک بچه کوچک آن کار را می کند؛ و زنان دقیق و ظریف، به این نکته آشنا هستند. اگر این احساسات و این عواطف محتاج وجود یک محور اصلی در خانه -که آن، خانم و کدبانوی خانه است- نباشد، خانواده یک شکل بدون معنا خواهد بود.»(9)
«درواقع، خانواده را هم زن به وجود می آورد و اداره می کند؛ این را بدانید. آن عنصر اصلی تشکیل خانواده، زن است، نه مرد. بدون مرد، ممکن است خانواده ای باشد. یعنی اگر فرض کنیم در خانواده ای، مرد خانواده حضور نداشته باشد، یا از دنیا رفته باشد، زن خانواده اگر عاقل و با تدبیر و خانه دار باشد، خانواده را حفظ می کند؛ اما اگر زن از خانواده ای گرفته شد، مرد نمی تواند خانواده را حفظ کند. بنابراین، خانواده را زن حفظ می کند.
علت این که اسلام این قدر، به نقش زن در داخل خانواده اهمیت می دهد، همین است که زن اگر به خانواده پایبند شد، علاقه نشان داد. به تربیت فرزند اهمیت داد، به بچه های خود رسید، آنها را شیر داد، آنهارا در آغوش خود بزرگ کرد، برای آنها آذوقه های فرهنگی -قصص، احکام، حکایتهای قرآنی، ماجراهای آموزنده- فراهم کرد و در هر فرصتی به فرزندان خود مثل غذای جسمانی چشانید، نسلها در آن جامعه، بالنده و رشید خواهند شد. این، هنر زن است و منافاتی هم با درس خواندن و درس گفتن و کار کردن و ورود در سیاست و امثال اینها ندارد.»(10)
2-5- ارزش معنوی: اجر اخروی زن بسیار عظیم است. پاداش و بهشتی است که قلمرو آن به گستردگی آسمان و زمین است و چیزهایی در آن وجود دارد که نه چشمی آنها را دیده و نه گوشی خبر چند و چون آنها را شنیده، و حتی به خیال و ذهن کسی هم خطور نکرده است. این است که اگر زن در محدوده قوانین و قواعد شرعی، فرمانبردار شوهرش باشد و به خوبی از او مواظبت کند و زمینه آسایش او را فراهم نماید، او را خرسند و راضی می کند و از این رهگذر وارد بهشت می شود.(11)
اگر خداوند سبحان، به کار زن در منزل این قدر ثواب می دهد، برای این است که اصلاح و فساد کشور، بستگی به اصلاح و فساد خانواده دارد. اگر کانون گرم خانواده، محیط آرام و با محبت و دور از اضطراب و دلهره باشد، زمینه برای رشد و تربیت کودکان که آینده سازان کشور هستند، آماده می شود و مسایلی از قبیل طلاق و اضطراب و امراض عصبی و ..بسیار کمتر خواهد شد، که همه این مسایل باعث زیاد شدن کار دستگاههای قضایی و انتظامی، افراد بی سرپرست و پرشدن پرورشگاهها و مشکلات دیگر است.(12)
به این ترتیب ارزش خانه داری، آشکار می گردد.
پی نوشت ها :
1-دکتر علی قائمی، نقش مادر تربیت، ص 17.
2-همان، ص 18.
3-رهبر معظم انقلاب اسلامی، خطبه عقد، به تاریخ 1381/6/6، کتاب عشق، ص 82.
4-دکتر قائمی، نقش مادر درتربیت ، ص 19.
5-همان
6- همان
7-رهبر معظم انقلاب اسلامی، دیدار با گروهی از زنان، به تاریخ«1371/9/25»
8-محمد رشید العبید، سخنی با دختران جوان، مترجم:زاهد ویسی، ص 26.
9-رهبرمعظم انقلاب اسلامی، دیدار اعضای شورای فرهنگی اجتماعی زنان.به تاریخ «1370/10/4»
10-رهبر معظم انقلاب اسلامی، اجتماع زنان خوزستان، به تاریخ«1375/12/20
11-محمد رشید العبید، سخنی با دختران جوان، مترجم؛ زاهد ویسی، ص 30.
12-اسدلله محمدی نیا، بهشت جوانان، ص 83.