اسرائیل کیست؟
اسرائیل (1) لقب حضرت یعقوب (2) فرزند اسحاق (3) است.
حضرت یعقوب دارای دوازده فرزند بود که یهود از نام چهارمین فرزند ایشان یعنی «یهوذا» گرفته شده است.
یهوذا و برادرانش به اتّفاق پدرشان یعقوب در کنعان (فلسطین) زندگی می کردند، البته پس از توطئه به قتل رساندن حضرت یوسف (4) که یهوذا نیز در آن دست داشت، برادران یوسف فلسطین را به قصد مصر ترک کردند.(5)
این مهاجرت زمانی صورت گرفت که مصر مملکتی پرجمعیّت و با ثروت به شمار می رفت به همین دلیل است که: حاکم چنین مملکتی گویی بر کلّ جهان حکومت می کند.
برادران یوسف زمانی وارد مصر شدند که حضرت یوسف پادشاه این سرزمین بود، از این رو زندگی بسیار باشکوهی برای خود فراهم آوردند.
به واسطه ی زندگی فرزندان یعقوب در مصر، قبیله های زیادی از بنی اسرائیل در این سرزمین تشکیل شد که در آسایش و امنیّت به زندگی مشغول بودند تا زمانی که فرعون ظاهر شد، فرعون به دلایلی بنی اسرائیل را آزار و اذیّت می کرد (6) و امنیّت را از آنان سلب نمود.(7)
در زمان حاکمیّت ظالمانه فرعون، بنی اسرائیل سخت ترین روزهای زندگی خود را زیر شکنجه های طاقت فرسا و فشارهای زیاد حکومت او سپری کردند. ولی روزگار رهایی بنی اسرائیل با مبعوث شدن حضرت موسی (ع) (8) به پیامبری فرا رسید، روحهای پژمرده ی آنان را جوان ساخت و به جانهای در بند شده ی آنها آزادی بخشید.
آری، این حضرت موسی (ع) بود که با خدمات فراوان خویش به بنی اسرائیل گویی جان تازه ای در کالبد آنها دمید ولی بنی اسرائیل چشم بر تمام این خدمات فرو بسته، مردمان ناسپاس و بی خرد گذشته را الگو و ناسازگاری با حضرت موسی (ع) را پیشه ی خود قرار دادند.
حضرت موسی (ع) همراه بنی اسرائیل، شبانه مصر را ترک کرده، به رود نیل رسیدند، موسی (ع) با عصای خود بر آب زد تا اینکه در میان رود نیل راهی نمایان شد.
حضرت موسی (ع) دستور داد همگی آن راه را در پیش گرفته و از رود نیل عبور کنند ولی آنها یک صدا گفتند: ما از دوازده قبیله هستیم و هر قبیله ای عادتها و رسوم خاص خود را دارد و ما نمی توانیم از یک راه عبور نماییم، باید این راه به دوازده قسمت تقسیم شود، یعنی برای هر یک از این قبیله ها مسیری جداگانه باشد، تا دستور تو را اجرا نماییم.
موسی (ع) به دریا گفت: دوازده مسیر برای بنی اسرائیل باز کند و به فرمان خداوند دوازده مسیر برای عبور هر یک از قبیله های بنی اسرائیل پدیدار شد. ولی هیچ یک از قبیله های دوازدگانه ی بنی اسرائیل به جلو نرفتند و گفتند:
درست است که ما دوازده قبیله ایم ولی با یکدیگر آشنا و خویشاوند هستیم، ممکن است بخواهیم در میان راه با یکدیگر صحبت کنیم، پس به دریا بگو روزنه هایی در میان دیوارهای آب مانند پنجره باز نماید تا هر قبیله ای بتواند دیگر قبیله ها را ببیند و با آنها گفتگو کند، حضرت موسی نیز به اذن خداوند چنین کرد.
ولی بنی اسرائیل باز هم بر جای خود ایستاده، حرکتی نکردند و این مرتبه گفتند:
ما با پاها برهنه چگونه بر روی زمین دریایی که رطوبت دارد راه برویم، تا دستور ندهی که زمین دریا خشک شود، عبور نخواهیم کرد .
به دستور حضرت موسی و اذن خداوند زمین دریا خشک شد ولی بنی اسرائیل باز هم بر جای خود ایستادند و در این هنگام بود که بی ادبی، وقاحت و قدرشناسی را به بالاترین درجه ی خود رسانیده، با یکدیگر گفتند:
موسی ما را از شهر آواره نمود و به اینجا آورد، اکنون هم می خواهد همه ی ما را در دریا نابود کند و ثروت و اندوخته های ما را به تصرّف خویش درآورد.
برای اینکه به بنی اسرائیل ثابت شود که حضرت موسی (ع) برای نجات آنها از چنگال فرعون و حکومت ظالمانه اش مبعوث شده و هیچ چشمداشتی به اموال آنها ندارد، این پیامبر الهی با یک دنیا تعجب در حالی که لبخند تلخی بر لبانش نقش بسته بود پا به رود نیل نهاد و پیشاپیش آنان به راه افتاد.
این نخستین برخورد و تجربه ی تلخی بود که بنی اسرائیل برای حضرت موسی (ع) به یادگار گذاشتند.
در ادامه، تاریخ چنین نقل می کند: هنگامی که بنی اسرائیل از رود نیل خارج شده و به صحرای سینا رسیدند، به حضرت موسی (ع) گفتند:
ما را از خانه های خود بیرون آورده ای و در این صحرای شن زار سکونت دادی؟ این چه رفتاری است با ما؟ مگر ما سنگ هستیم، مگر ما احتیاج به آب و غذا نداریم؟
به همین دلیل، خداوند متعال امر فرمود از آسمان برای آنان طعامی فرستاده شد، ابری نیز بر آنها سایه افکند و به سنگی امر فرمود تا به آنها آب دهد!
پس از آن بنی اسرائیل مدّتی اینگونه زندگی کردند، تا اینکه روزی به حضرت موسی (ع) گفتند:
ما طعامهای آسمانی نمی خواهیم، به خدایت بگو ما همان پیاز و عدس را بهتر از این طعامها دوست داریم!
حضرت موسی (ع) به بنی اسرائیل فرمود:
به نزدیک ترین روستایی که رسیدید آنچه می خواهید زراعت کنید زیرا خداوند دیگر برای شما طعامی نخواهد فرستاد.
نافرمانی آنان به اندازه ای رسید که سزاوار عذاب الهی شدند، عذاب خداوند بر آنها این بود که مدّت 40 سال در صحراها و بیابانها سرگردان بودند، آنهایی که با حضرت موسی (ع) از مصر بیرون آمدند، با آرزوی رسیدن به شهر از دنیا رفتند تا اینکه فرزندان و نوادگانشان با حضرت یوشع بن نون وارد (9) شهر کنعان شدند.(10)
تشکیل نخستین دولت یهودی هنگامی بود که «طالوت» یا «شائول» در بین نسلهای 1095-1055 قبل از میلاد، پادشاه بنی اسرائیل شد، که پایتخت خود را حبرون (خلیل) قرار داد ولی پس از آن حضرت داوود (11) به پادشاهی رسید و پایتخت را در سال 1049 قبل از میلاد به یبوس (بیت المقدس) تغییر داد.
پس از حضرت داوود فرزند ایشان حضرت سلیمان به مقام نبوت و همچنین پادشاهی بنی اسرائیل رسید که از بزرگ ترین پادشاهان آنان شناخته شد(12)، در زمان ایشان همه از آرامش و سعادت برخوردار بودند، گفته می شود بنای (هیکل سلیمان) به دست ایشان ساخته شد که مدت هفت سال مهندسین مصر، الجزیره و فینیقیا در آن ساختمان کار می کردند.(13)
پس از فوت حضرت سلیمان (14) دولت بنی اسرائیل به دو قسمت تقسیم شد، یکی در شمال که پایتختش سامره «نابلس» بود، دیگری در جنوب به پایتختی اورشلیم «بیت المقدس».(15)
این دو دولت مدّت 200 سال با یکدیگر در نبرد بودند تا آنکه «سرجون» امپراطور آشوریها 722 سال قبل از میلاد بر آنها پیروز شد و فرمان اخراج همه ی یهودیان را از آن منطقه صادر نمود.(16)
پس از سقوط نینوا توسط کلدانیها (614 سال قبل از میلاد) یهود برای از بین بردن رابطه ی کلدانیها و مصریها که بر کنعان حکومت داشتند وارد عمل شد و در نتیجه جنگ دامنه داری را بین آنها پایه گذاری کرد، سرانجام «نبوخذ نصر» پادشاه بابل (562 سال قبل از میلاد) پیروز شد و در صدد انتقام جویی از یهود برآمد، وی اورشلیم را خراب کرد، هیکلها را نابود نمود و همه را دست بسته به سوی بابل حرکت داد.(17)
یهود مدّت زیادی را در اسارت به سر بردند تا آنکه «کورش» پادشاه ایران آنها را که به (اسرای بابل) مشهور بودند نجات داد و دوباره هیکل را (18) بنا نمود.(19)
در دوره ی پادشاهی «هیلین» یهود حمله های بسیاری را متحمّل شدند، آخرین حمله به یهود با خرابی اورشلیم به دست رهبر معروف رومانی «قیطس» مواجه شد که همه ی یهودیان ساکن در آن نیز به عنوان اسیر به «رُم» فرستاده شدند.(20)
در سال 125 میلادی «ادریانوس» امپراطور مشهور رومانی به آنها حمله کرد و اورشلیم را خراب نمود، تعداد پانصد هزار یهودی را به قتل رسانید و پنجاه هزار نفر یهودی را به اسارت گرفت.(21)
در دوره ی «تراجان» (سال 106 میلادی) تعداد زیادی از یهود مخفیانه وارد اورشلیم شده، بنای خرابکاری را گذاردند ولی زمانی که ادریانوس پادشاه روم شد (22) اورشلیم را به تصرّف درآورد و انجام مراسم مذهبی را بر یهود منع کرد.
یهود به رهبری «بارکوخیا» در سال 135 میلادی شورش کردند ولی به پیروزی دست نیافتند. در این شورش بیش از 580 هزار یهودی جان خود را از دست دادند، کسانی هم که توانستند زنده بمانند از شهر فرار کردند در نتیجه ادریانوس دوباره اورشلیم را خراب نمود و به جای آن«ایلیا» را بنا کرد.(23)
پس از این تاریخ، یهود شورشها و جنایتهای زیادی کردند، در نتیجه چندین مرتبه قتل عام شدند که در همه ی این موارد خود مسبّب بودند . (24)
پی نوشت ها :
1- اسرائیل یعنی بنده خدا.
2- حضرت یعقوب 3483 سال پس از هبوط آدم متولّد شدند، پدر ایشان حضرت اسحاق و مادر ایشان رفقه نام دارد، ایشان 147 سال عمر کردند. حضرت یعقوب در فلسطین مبعوث شدند و 50 سال مردم آن سرزمین را به شریعت حضرت ابراهیم دعوت نمودند، ایشان 17 سال نیز در مصر زندگی کردند، مدفن این پیامبر عظیم الشأن در جامع الخلیل واقع در کشور فلسطین می باشد.
3- حضرت اسحاق 3423 سال پس از هبوط آدم و 5 سال پس از برادرشان اسماعیل متولّد شدند، پدر ایشان حضرت ابراهیم و مادر ایشان ساره نام دارد، حضرت اسحاق 180 سال عمر کردند.
جبرئیل به حضرت اسحاق بشارت داد که هزار پیامبر از نسل ایشان به وجود خواهد آمد.
4 - حضرت یوسف 3556 سال پس از هبوط آدم در بین النهرین متولّد شدند، پدر ایشان حضرت یعقوب و مادر ایشان راحیل نام دارد. حضرت یوسف 120 سال عمر کردند. ایشان در مصر مبعوث شدند و دارای مقام وزارت نیز بودند. محل دفن ایشان در جامع الخلیل واقع در کشور فلسطین می باشد.
5- 1740 سال قبل از میلاد مسیح.
6- دشمنی های دیرینه ای که میان فرعون و قبیله های بنی اسرائیل وجود داشته، یکی از این دلایل است.
7- آیه 49 سوره بقره می فرماید: «فرعون مردهای بنی اسرائیل را به قتل می رساند و زنانشان را به اسارت می برد».
8- حضرت موسی 3748 سال پس از هبوط آدم در شهر منفیس و زمان حکومت رامسس دوم متولّد شدند، پدر ایشان عمران و مادر ایشان یوکابد نام دارد. حضرت موسی همراه برادرشان هارون 1213 سال قبل از میلاد مسیج برای بنی اسرائیل مبعوث شدند. حضرت موسی 120 سال عمر کردند و به روایتی در 6 فرسخی بیت المقدس مدفون می باشند.
9- 1500 سال قبل از میلاد مسیح.
10- «موقف علماء الاسلام من الیهود» چاپ کربلا، صفحه 10.
11- حضرت داوود در بیت اللحم متولّد شد در ابتدای جوانی به شبانی پرداخت، سپس به دلیل شجاعت و صدای دلنشینی که داشت نزد شائول تقرّب پیدا کرد و دختر او را به همسری برگزید. حضرت داوود (مزامیر) را تصنیف نمود و بیت المقدس را پایتخت خویش قرار داد، فرزندش سلیمان را جانشین خود نمود و طرح و نقشه ی مسجد الاقصی را به او داد تا آن را بنا کند.
12- حضرت سلیمان زبان همه ی حیوانات را می دانستند، باد نیز در فرمان ایشان بود به همین دلیل در زمان آن حضرت شوکت و ثروت بنی اسرائیل به منتهی درجه ی خود رسید.
13- مجله ی «العربی» چاپ کویت: شماره 109، سال 1967 میلادی.
14- حدود 932 سال قبل از میلاد مسیح.
15- فلسطین و الضمیر الانسانی: تألیف علوبه، صفحه 54.
16- مجله «العربی»: شماره 109، صفحه 54.
17- 586 سال قبل از میلاد مسیح.
18- 516 سال قبل از میلاد مسیح.
19- تاریخ الاسرائیلیین، تألیف شاهین مقاریوس، چاپ المقتطف، 1904.
20- در سال 70 میلادی.
21- مجله «العربی» شماره 109، صفحه 55.
22- از سال 117 تا 138 میلادی.
23- تاریخ القدس: تألیف عارف المعارف، چاپ دارالمعارف 1951 میلادی.
24- برای توضیح بیشتر به کتاب «خطر الیهودیه العالمیه علی الاسلام و المسیحیه» تألیف عبدالله التل و «پروتکل های دانشوران صهیون» تألیف عجاج نویهض مراجعه شود.