هر چند بر اساس رأی شورای امنیت سازمان ملل متحد ـکه در طول جنگ عراق و ایران همدلی چندانی با ایران نداشتـ عراق به عنوان متجاوز شناخته شده است،[1] اما برخی شبهاتی را مطرح مینمایند که با تلویح یا به صراحت سهم ایران را در برافروخته شدن شعلههای جنگ کمتر از عراق نمیداند. در این میان، چگونگی مواجههی عراق با انقلاب اسلامی و نظام جدید برآمده از آن، مورد توجه عدهای واقع میشود و چند پیام تبریک (از جمله پیامهای تبریک رئیسجمهور عراق به مناسبت تشکیل دولت موقت و رفراندوم جمهوری اسلامی) و تعدادی مصاحبهی مقامات عراقی مبنای قضاوت قرار میگیرد.
بر این اساس نظراتی ابراز میشود که معتقد است عراق پس از پیروزی انقلاب اسلامی در روابط با ایران از در مسالمت درآمده است و در صدد عادیسازی رابطه بوده، اما شرایط انقلاب ایران و البته شعارهای تند انقلابی باعث تیرگی روابط و در نهایت بروز جنگ گردیده است. در این مقال، با بررسی روابط و رفتار عراق با ایران در ماههای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی سعی خواهد شد صحت و سقم این ادعا مورد کنکاش قرار گیرد.
برای ورود به مبحث مذکور ضروری است مقداری به عقب بازگشت و مواضع دولت عراق هنگام اوجگیری جریان انقلاب را بررسی کرد. واقعیت این است که همزمان با اوجگیری مبارزات مردم ایران با رژیم پهلوی، که از اوایل دههی 1340 آغاز شده و در سالهای 1356 و 1357 به نقطهی عطف خود رسیده بود، تصمیمگیران سیاسیـنظامی عراق با شرایطی روبهرو شدند که میبایست بین رژیم مستقر و مخالفین آن یکی را برمیگزیدند. در این برهه، دولت عراق طرف رژیم پهلوی را گرفت.
برآیند این انتخاب نیز اخراج امام خمینی (رحمت الله علیه) از عراق بود. اما این پایان ماجرا نبود؛ رهبران عراق پس از اخراج امام خمینی (رحمت الله علیه) از فرح دیبا، همسر شاه ایران، به گرمی استقبال کردند و نشان دادند که در طرفداری از رژیم پهلوی ثابتقدم هستند. این رویه حتی پس از فرار شاه از ایران نیز تداوم یافت؛ به گونهای که هفتهنامهی عربزبان المستقبل، چاپ لندن، گزارش داد: «یک مقام بلند پایهی عراقی گفته است [بهتر است] شاه به ایران بازگردد.
همین مقام مسئول عراق گفت که میتوان قانون اساسی ایران را به نحوی اصلاح کرد که شاه حکومت نکرده و فقط سلطنت کند.» او گفت: «عراق با تغییر رادیکال رژیم ایران موافق نیست.» وی افزود: «ما کلیهی مسائل موجود در مرز مشترک دو کشور، مسئلهی کردها و مسئلهی آب را با شاه حل کرده بودیم و به همین دلیل است که به آیتالله خمینی، که به عراق تبعید شده بود، توصیه کردیم عراق را ترک کند تا بتوانیم با ایران روابط حسن همجواری داشته باشیم.»[2]
روند سریع جریان انقلاب و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی، در 22 بهمنماه 1357، محاسبات سیاستمداران عراقی را بر هم زد. در چنین وضعیتی سفارت عراق در ایران با اقدامی شتابزده در روز 22 بهمن 1357، یعنی روز پیروزی انقلاب اسلامی، در نامهای به روزنامهی کیهان، اظهارات پیشگفته را تکذیب کرد.[3]
دومین اقدام دیپلماتیک دولت عراق در مواجهه با انقلاب اسلامی، که ظاهری دوستانه داشت، باز هم از سوی سفارت این کشور انجام گرفت. سفارت عراق در تهران، با ارسال نامهای به نخستوزیر دولت موقت ایران، بر حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی ایران تأکید کرد. در این نامه آمده بود: «سیاست عراق برقراری علایق برادری در روابط با تمام ملتها و کشورهای همجوار بر مبنای احترام و حقوق و حاکمیت و عدم مداخله در امور داخلی و احترام به آرمانهای مشروع ملتها بر طبق اصولی که تا زمانی که دولتهای همجوار رعایت نمایند استوار است.»[4]
سومین اقدم دولت عراق پس از پیروزی انقلاب اسلامی که ظاهراً در راستای اعلام سیاست حسن همجواری، تأیید تلویحی انقلاب ایران و اظهار خرسندی «از پیروزی ملت ایران» به ویژه مواضع ضدصهیونیستی رهبران انقلاب قرار داشت، طی نامهای از سوی دولت عراق خطاب به مهندس بازرگان اعلام شد.[5]
آنچه گفته شد یک روی سکهی روابط عراق با ایران بود. همزمان با اقدامات اشارهشده از سوی دولت عراق، که از تلاشهای دیپلماتیک و ظاهراً براساس سیاست حسن همجواری حکایت داشت، سیاست تحریک و تجاوز نیز دنبال میشد. در همین راستا، هشتم اسفندماه 1357 هلیکوپترها و هواپیماهای عراقی حریم هوایی ایران را نقض و منطقهی مرزی سیرین را بمباران کردند.[6]در نتیجهی این حمله 2 کرد ایرانی کشته و 7 نفر دیگر «به نقاط نامعلومی برده شدند.»[7]
تجاوز هوایی اشارهشده تنها اقدام نظامی عراق در مرزهای غربی ایران نبود، بلکه تحرکات نظامی محسوسی در مرزهای مشترک از سوی عراق انجام میگرفت که از نظر تحلیلگران نظامی دارای پیامهای معناداری بود. در همین رابطه، رکن 2 ژاندارمری ایران، در تاریخ 12 اسفند 1357، طی تلفنگرامی به وزارت کشور اعلام کرد: «... اخیراً ارتش عراق در قریهی "سیاهگویز" آن کشور، مقابل حوزهی استحفاظی مرزبانی بانه نیرو پیاده نموده است و احتمالاً قصد تجاوز به خاک ایران را دارد.»[8]
با این وجود، سیاست رسمی دولت عراق همچنان ظاهری دوستانه داشت و در حالی که چند مورد تجاوز هوایی عراق به ایران[9] و نیز قاچاق اسلحه از مرزهای این کشور به داخل خاک ایران[10]گزارش شده بود. سعدون حمادی، وزیر امور خارجهی عراق، خروج ایران از پیمان سنتو را به وزیر خارجهی ایران تبریک گفت و «سیاست مستقل دولت موقت انقلاب اسلامی ایران» را تحسین نمود.[11]
این مقام عراقی چندی بعد در مصاحبهای با هفتهنامهی الفبا، چاپ بغداد، گفت: «عراق به ثبات ایران و پیشرفت این کشور در جهت سیاست عدم تعهد و برقراری روابط حسنه میان ایران و سایر کشورهای عرب علاقهمند است، به شرطی که ایران در امور داخلی عراق مداخله نکند و از سیاست برتریطلبی در خلیج [فارس] اجتناب کند.»[12]
برگزاری رفراندم تعیین نظام سیاسی ایران و رأی قاطع مردم به جمهوری اسلامی در 12 فروردینماه 1358، که نشانهای از تثبیت نظام جدید بود، فرصت دیگری بود تا یکی دیگر از اقدامات دیپلماتیک دولت عراق ـکه در محافل رسمی تحت عنوان رفتاری دوستانه تفسیر میشدـ بروز کند. در همین رابطه حسن البکر، رئیسجمهور عراق، طی تلگرافی خطاب به امام خمینی (رحمت الله علیه)، ضمن تبریک به مناسبت اعلام جمهوری اسلامی، اظهار امیدواری کرد که «رژیم جمهوری جدید فرصتهای بیشتری برای ملت دوست ما ایران به وجود آورد... و محکمترین روابط دوستی و همسایگی را با کشورهای عربی، به طور کلی و با کشور عراق، به طور اخص، برقرار نماید.»[13]
با ملحوظ داشتن پیام حسن البکر و مواردی نظیر آن[14]و همچنین مطالعهی دقیق سایر عوامل پیدا و پنهان اثرگذار در روابط ایران و عراق، تداوم روندی متناقض از سوی حکومت عراق در قبال ایران مشهود است. در این رابطه ضروری است اشاره شود همزمان با فعالیتهای رسمی دولت عراق در عرصهی دیپلماسی، عناصر مخالف جمهوری اسلامی در خاک عراق علیه حکومت نوپای ایران در حال فعالیت بودند. جالب توجه است که محافل رسمی دولت عراق همچنان بر حسن همجواری تأکید مینمودند و حتی وجود چنین فعالیتهایی را تکذیب میکردند.
به عنوان نمونه، کاردار سفارت عراق در تهران در ملاقات با معاون ادارهی اول سیاسی وزارت امور خارجه ایران، در پاسخ به درخواست ایران مبنی بر جلوگیری از فعالیت ضدایرانی سپهبد پالیزبان در عراق، اساساً حضور نامبرده در عراق را انکار نمود. زمانی که مقام ایرانی توضیح داد دولت جمهوری اسلامی اطمینان دارد پالیزبان در عراق مستقر بوده و با همکاری شخصی به نام ایوبی مشغول تشکیل دستههای چریکی است، کاردار پاسخ داد: «ممکن است نامبرده در مناطقی باشد که در آن عملیات شورشی از جانب کردهای عراقی ادامه دارد.»[15]
با این وجود سید محمود دعایی، سفیر ایران در عراق، برای رفع تنشهای به وجود آمده در روابط دو کشور، در مصاحبهای دولت عراق را رژیم انقلابی، همکیش و پایبند به اصول انقلابی خواند و در پاسخ به این سؤال که به عقیدهی شما رابطهی رژیم و مردم عراق با انقلاب و مردم ایران چگونه است؟ گفت: «رابطهی دوستانه و صمیمانه، نمونهی آن هم تهنیت و تبریک گرم مقامات بلندپایه و رسمی عراق به رهبر کبیر خلق ما و به دولت موقت جمهوری اسلامی [است]»[16]
مدت چندانی از مصاحبهی سفیر ایران در عراق سپری نشده بود که چهار هواپیمای عراقی حریم هوایی ایران را نقض کردند و روستاهای مرزی گورهشیر، کائینزر، سالاری و منطقهی سردشت را مورد حمله قرار دادند. بر اثر این حمله، 6 ایرانی کشته، 4 تن مجروح شدند و بیش از 2 میلیون تومان خسارت به بار آمد.[17]
در پی این اقدام، سفارت عراق در تهران در پاسخ به اعتراض ایران از وقوع این واقعه اظهار بیاطلاعی نمود و وعده داد، ضمن تماس با دولت متبوع خود، در این مورد تحقیقاتی به عمل آورد.[18]پس از این اظهارات سفیر عراق و در حالی که به گفتهی سخنگوی دولت موقت ایران: «هنوز دولت عراق توجیه صحیحی نسبت به بمباران دهکدههای ایرانی» ارائه نکرده بود،[19]
هواپیماهای عراقی بار دیگر حریم هوایی ایران را نقض کردند؛ ساعت 2 بامداد روز 19 خردادماه، دو فروند هواپیمای عراقی از نوع سوخو از طریق مرز هوایی اورامانات وارد فضای ایران شدند و تا 90 کیلومتری خاک ایران (منطقهی جوانرود) را مورد تجاوز قرار دادند.[20] تجاوزات مرزی عراق با تجاوز به حریم ایران در منطقهی دزلی در روز 21 خردادماه باز هم تکرار شد.[21]
به دنبال تجاوزهای مکرر هوایی عراق به حریم ایران، سفیر عراق در تهران با مهندس بازرگان، رئیس دولت موقت و ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه، دیدار و رسماً از بمباران دهکدههای مرزی ایران توسط جنگندههای عراقی عذرخواهی کرد. در این دیدار عبدالملک الیاسین، سفیر عراق، اقدام هواپیماهای عراقی را نادرست خواند و آمادگی دولت عراق را برای جبران هر نوع خسارتی اعلام کرد.[22]
هر چند وعدههای قبلی مقامات عراقی راجع به جبران خسارت عملی نشده بود،[23]اما همین وعدهی صرف نیز از سوی دولت ایران تعبیر به حسن نیت گردید و عذرخواهی مقام عراقی پذیرفته شد. با این وجود، چند روز بعد بار دیگر هواپیماهای عراق حریم هوایی ایران را نقض کردند و بر فراز پاسگاههای مرزی انجیره، هلاله و نیخزر به پرواز درآمدند و پس از شناسایی به سوی پاسگاه مرزی نیخزر آتش گشودند.[24]
تجاوزهای مرزی و تحرکات زمینی و هوایی متعددی که از سوی ارتش عراق در مرزهای مشترک صورت میگرفت تنها گوشهای از شواهدی است که نشانگر عدم صداقت دولت عراق در روابط خویش با ایران است. دخالتهای وسیع عراق در امور داخلی ایران و به طور مشخص در خوزستان و کردستان از دیگر مواردی است که نشان میدهد دولت بعث عراق نه تنها در اظهارات رسمی خود صادق نبوده، بلکه در سر سودای دیگری داشته است. در ادامه، به برخی دخالتهای عراق در خوزستان، که منجر به بحران بزرگی در این استان نفتخیز کشور شد، اشاره خواهد شد.
در مورد دخالتهای عوامل عراقی در خوزستان ضروری است اشاره شود، قبل از اوجگیری بحران در خوزستان، گزارشهایی از خرمشهر ارسال میشد که رد پای دولت عراق را در تحریک، تشویق و تسلیح گروه «خلق عرب» نشان میداد.[25]گفتنی است واقعهای که در این مقال از آن به بحران خوزستان تعبیر میشود در واقع صفبندی عدهای از عناصر قومی در برابر نهادهای انقلابی است که عمدتاً در خرمشهر در اطراف آیتالله شبیر خاقانی گرد آمدند و اصطلاحاً خلق عرب نامیده میشدند.
این گروه چند روز پس از پیروزی انقلاب، با اتکا به نفوذ شیخ شبیر، در مقابل نهادهای انقلابی قد علم کردند و خواستار جدایی خوزستان از ایران شدند. توسل این جریان قومی به شیوههای خشونتآمیز حوادث تلخ فراوانی به بار آورد و بیش از یک ماه خوزستان را به صحنهی درگیری و نزاع تبدیل کرد.
با اوج گرفتن بحران و تشدید درگیریها، که عمدتاً بین جریان قومی خلق عرب و گروههای مذهبیـانقلابی خوزستان چهره مینمود، دخالتهای عراق در امور خوزستان بیشتر نمود مییافت. این رویه از روز 9 خرداد 1358، که درگیریهای شدیدی در خرمشهر انجام گرفت، به اثبات رسید. در این روز، تعداد زیادی سرباز عراقی در مقابل مرز خرمشهر، روبهروی پاسگاه مرزی، پیاده شدند.[26]
4 هلیکوپتر عراقی بر فراز پایگاههای مرزی گروهان ژاندارمری خسروآباد به پرواز درآمدند.[27]همچنین بعدازظهر روز 10 خرداد، دو پاسگاه ژاندارمری هرته و خین از سوی عراق گلولهباران شدند.[28]
همگام با تحرکات نظامی ارتش عراق در مرزهای جنوب غربی ایران، رسانههای ارتباط جمعی این کشور نیز با انتشار اخبار تحریکآمیز تلاش خود را برای اغوای اعراب خوزستان به کار گرفتند. به عنوان نمونه تلویزیون بصره، در تاریخ 10 خرداد 1358، در بخش خبری ساعت 5/11 شب، اعلامیهای از شیخ شبیر پخش کرد که در آن انتقادات تندی به عملکرد دولت موقت صورت گرفته بود.[29]
همچنین روزنامهی الثوره، در تاریخ 24 خرداد 1358، با درج مقالهای راجع به حوادث خوزستان، عراق را به عنوان «مدعی اصلی مسئلهی خوزستان» مطرح کرد و حملات تندی علیه رهبران ایران انجام داد. در بخشی از این مقاله، آمده بود:
«... هنگامی که انقلاب ایران صورت گرفت، طبیعی بود که تمام ملل ایران، که در خلال دوران شاه مورد ستم قرار گرفته بودند، قیام کنند و خواستار آزادی شوند... آنچه اعراب در عربستان خواستار شدند، از حقوق فرهنگی و اداری تجاوز نکرده است و بسیار کمتر از آن بود که سایر اقلیتها خواستار شدند. روشهای آنها در بازگو کردن خواستههای خود مسالمتآمیز بود، در حالی که دیگران اسلحه به دست گرفتند و عصیان کردند، ولی شگفتآور اینکه مقامات ایرانی خواستههای ساده و مشروع اعراب و همچنین روشهای مسالمتآمیز آنها را با خشونت و حمام خون و تعصب نژادی و برافروختگی پاسخ دادند و صدها تن را کشته و مجروح ساختند... طبیعی است که عراق از نظر فکری و سیاسی با ملت عرب عربستان همدری کند، آنها برادران و صاحبان مسئلهی عادلانهای هستند و در معرض خشونت و ظلم قرار دارند... اضافه بر رابطهی قومی که ما را به ملت عرب عربستان پیوند میدهد، دیدگاههای ویژهای دربارهی مسئلهی اقلیتها در چارچوب ملت واحد داریم و بالفعل آن را به مرحلهی اجرا گذاردهایم.»[30]
چند روز بعد از انتشار مقالهی الثوره، تلویزیون دولتی بغداد، تفسیری از اوضاع ایران پخش کرد که در قسمتی از آن گفته شد: «رزمندگان جوان عرب ایران یک انبار مهمات را در پایگاه دریایی محمره (خرمشهر) منفجر کرده و به سلامت به پایگاههای خود بازگشتند.»[31]
به هر حال، زمانی که اوضاع خوزستان متشنج بود مستندات بسیاری از دخالتها، تحریکات و تحرکات عوامل عراقی در این وقایع به دست میآمد که در میان آنها، علاوه بر کشف پول و سلاح عراقی در اهواز،[32]میتوان به دخالتها و تحریکاتی که مشخصاً از سوی برادر صدام حسین صورت میگرفت اشاره کرد.
در همین رابطه، استاندار خوزستان به وزارت کشور خبر داد: «برادر صدام حسین در مجلس ختمی به مناسبت اعدام خرابکار معروف، حامد زویدات، که هفتهی گذشته به حکم دادگاه انقلاب خرمشهر و آبادان انجام شد و در بصره برگزار بود، شرکت جست و ضمن دلجویی از فرزندان و بستگان خرابکار معدوم، وعدههای همهگونه همکاریهای انتقامجویانه و مساعدت لازم در این را داده است.»[33]
هرچند اوضاع متشنج خوزستان فشارهای فروانی بر دولت ایران وارد ساخت و هزینهها و خسارتهای جانی و مادی قابل توجهی را موجب شد، اما به زودی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی ابتکار عمل در خوزستان را به دست گرفت. شیخ شبیر نیز از خرمشهر خارج شد و در قم اقامت گزید.[34]بنابراین آخرین تلاشهای عراق، که در اقداماتی نظیر حملات موشکی (آر. پی. جی 7) به پاسگاه مؤمنی[35]نمود مییافت، نتوانست به خواستهی اصلی حاکمان این کشور، یعنی جدایی خوزستان از ایران، جامهی عمل بپوشاند.
محل دیگر جولان عراق در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی کردستان ایران بود. گفتنی است سرآغاز بحران کردستان محاصرهی پادگان مهاباد، در 24 بهمن 1357، توسط نیروهای مسلح حزب دمکرات بود. بدیهی است بروز بحران در قسمتی از سرزمینهای تحت حاکمیت هر کشوری گرفتاریهای فراوانی را برای دولت آن کشور در پی خواهد داشت.
در چنین شرایطی از دولتهای همسو، به ویژه همسایگانی که اعلام سیاست مصالحهجویی و حسن همجواری را نمودهاند، انتظار میرود حسن نیت خود را نشان دهند؛ اما حکومت عراق نه تنها در مورد بحران کردستان با دولت ایران همراهی نکرد، بلکه از این واقعه به عنوان فرصتی مغتنم برای برآوردن مطامع خود بهره جست و اقدام به تحریک، تحرک و دخالت در ماجرای کردستان نمود. از همین رو، دولت عراق عناصری را که بر ضد نظام جدید ایران فعالیت میکردند در مرز این کشور با کردستان ایران مستقر و از آنها حمایت کرد.
از جملهی افراد و عناصری که از سوی دولت عراق مورد حمایت قرار گرفتند و در مرز کردستان استقرار یافتند سپهبد پالیزبان، سرهنگ ایوبی، سرتیپ نصرتی و تعدادی از ساواکیهای فراری بودند که در مناطقی از کردستان عراق مستقر و تحت حمایت دولت عراق شروع به فعالیت علیه ایران نمودند.[36]
علاوه بر این، حکومت عراق تحریکات و تحرکات عمدهای نیز در مورد کردستان ایران به اجرا درآورد. عمدهترین تحرکات در این رابطه، اقداماتی بود که در قالب تجاوزات هوایی و نیز انجام پروازهایی برای تهدید و شناسایی صورت میگرفت. در همین راستا، در 19 خرداد 1358، دو فروند هواپیمای عراقی، از طریق مرز هوایی اورامانات وارد فضای ایران شدند و تا 90 کیلومتری خاک ایران، یعنی منطقهی جوانرود، پیش رفتند.[37]
همچنین در تاریخ 9 تیر 1358، چند هواپیمای عراقی به فضای ایران تجاوز نمودند و بر فراز شهر مریوان به پرواز درآمدند.[38] مورد کردستان به ماههای اول پس از پیروزی انقلاب محدود نگردید، بلکه در تمام 20 ماه پس پیروزی انقلاب اسلامی تا حملهی گستردهی عراق به ایران و حتی در طول جنگ نیز تداوم یافت که بحث و بررسی آن در حوصلهی این مقال نمیگنجد.
بر اساس آنچه گذشت، سیاستهای اعلامی دولت عراق در قبال ایران با سیاستهای اعمالی این کشور تناقضی آشکار داشت. از این رو، نمیتوان با استناد به چند پیام تبریک و تعدادی اظهارنظر دیپلماتیک رأی به مسالمتجویی عراق صادر کرد. به نظر میرسد اتخاذ چنین سیاستی از سوی عراق، که از آن به سیاست چماق و هویج تعبیر میشود، با هدف محک سیاسیـنظامی ایران و البته تمهید برای آغاز جنگ صورت گرفته است. (*)
پینوشتها:
[1]خاویر پرز دکوئیار، به سوی صلح، ترجمهی حمیدرضا زاهدی، انتشارات اطلاعات، تهران، 1379، ص 280.
[2]روزنامهی کیهان، 14 بهمن 1357.
[3]روزنامهی کیهان، 22 بهمن 1357، ص 8.
[4]روزنامهی آیندگان، 26 بهمن 1357، ص 3.
[5]روزنامهی اطلاعات، 28 بهمن 1357، ص 2.
[6]همان، 8 اسفند 1357، ص 3.
[7]روزنامهی کیهان، 8 اسفند 1357، ص 2.
[8]سند شمارهی 112555 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، تلفنگرام رکن دوم ژاندارمری ملی ایران به وزارت کشور، 13 اسفند 1357، نقل از نخعی و یکتا، ص 277.
[9]سند شمارهی 000001 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش رکن 3 ژاندارمری کل کشور به وزارت امور خارجه ایران، 11 فروردین 1358، نقل از نخعی و یکتا، ص 333.
[10]روزنامهی کیهان، 23 اسفند 1375، ص 2.
[11]همان، 24 اسفند 1357، ص 8.
[12]همان، 26 اسفند 1357، ص 8.
[13]منوچهر پارسادوست، نقش عراق در شروع جنگ؛ همراه با بررسی تاریخ عراق و اندیشههای حزب بعث، شرکت سهامی انتشار، تهران، 1369، ص 263 و روزنامهی اطلاعات، 22 فروردین 1358، ص 8.
[14]روزنامهی اطلاعات، 30 فروردین 1358، ص 8.
[15]روزنامهی آیندگان، 31 فروردین 1358، نقل از نخعی و یکتا، ص 721.
[16]روزنامهی کیهان، 3 خرداد 1358، ص 6.
[17]روزنامهی اطلاعات، 16 خرداد 1358، ص 2.
[18]روزنامهی کیهان، 16 خرداد 1358، ص 2.
[19]همان، 19 خرداد 1358، ص 3.
[20]روزنامهی اطلاعات، 20 خرداد 1358، ص 3.
[21]سند شمارهی 000013، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تلفنگرام گروهان ژاندارمری مریوان به وزارت کشور. نقل از یکتا، ص 478.
[22]روزنامهی کیهان، 23 خرداد 1358، ص 1.
[23]روزنامهی اطلاعات، 20 خرداد 1358 ص 3.
[24]روزنامهی کیهان، 26 خرداد 1358، ص 2.
[25]روزنامهی کیهان، 23 اسفند 1357، ص 2، سند شمارهی 90289 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش مأمور اعزامی دفتر هماهنگی سپاه مرکز به خوزستان. نقل از حسین یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، زمینهسازی؛ پیدایش نظام جدید، جلد 2، بحران در خوزستان صص 42 تا 44، سند شمارهی 5ـ112533 مرکز اسناد و تحقیقات جنگ، نقل از پیشین، ص 415 و روزنامهی کیهان، 18 اردیبهشت 1358، ص 1 و 5.
[26]روزنامهی کیهان، 12 خرداد 1358، ص 3.
[27]همان.
[28]پیشین، ص 8.
[29]روزنامهی کیهان، 12 خرداد 1358، ص 8.
[30]خبرگزاری پارس، نشریهی شماره 83، 25 خرداد 1358، صص 1 و 4.
[31]روزنامهی اطلاعات، 28 خرداد 1358، ص 2.
[32]روزنامهی اطلاعات، ص 2.
[33]سند شمارهی 5ـ112533 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تلفنگرام استاندار خوزستان به وزیر کشور. نقل از یکتا، ص 419.
[34]روزنامهی اطلاعات، 28 تیر 1358، ص 2.
[35]روزنامهی اطلاعات، 28 تیر 1358، ص 3
[36]روزنامهی اطلاعات، 19 فروردین 1358، ص 3.
[37]روزنامهی اطلاعات، 20 خرداد 1358، ص 3.
[38]سند شمارهی 921311 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش ژاندارمری ایلام به وزرات کشور، 10 تیر 1358، نقل از یکتا، ص 726.
/ج