ناکامی ناظران ایرانی تمدن غرب در ارائه‌ی تبیین عقلانی

ناظران ایرانی تمدن غرب، قادر به ارائه‌ی تبیین عقلانی به منظور توجیه ورود این پدیده‌ها و دستاوردهای تمدن غرب به جامعه‌ی ایران نبودند. به عبارتی، میل به ورود محصولات تمدن جدید غرب به ایران، به جای اینکه...
شنبه، 8 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ناکامی ناظران ایرانی تمدن غرب در ارائه‌ی تبیین عقلانی
ناکامی ناظران ایرانی تمدن غرب در ارائه‌ی تبیین عقلانی

پژوهشگر: بهزاد جامه‌بزرگ


 
ناظران ایرانی تمدن غرب، قادر به ارائه‌ی تبیین عقلانی به منظور توجیه ورود این پدیده‌ها و دستاوردهای تمدن غرب به جامعه‌ی ایران نبودند. به عبارتی، میل به ورود محصولات تمدن جدید غرب به ایران، به جای اینکه برای ایشان توجیه منطقی و عقلانی داشته باشد، بیشتر از برداشت‌ها و دریافت‌های حسی ایشان از این محصولات ناشی می‌شد
ناکامی ناظران ایرانی تمدن غرب در ارائه‌ی تبیین عقلانی
با پایان یافتن دوره‌ی اول جنگ‌های ایران و روس در 1228ه.ق. و توافق نمایندگان طرفین در مفاد قرارداد صلح گلستان و توشیح و تأیید معاهده در تهران توسط «فتحعلی شاه»، «ابوالحسن خان ایلچی» از جانب شاه ایران مأموریت یافت تا در 1229ه.ق. با سفر به پترزبورگ، ضمن اینکه معاهده را به امضای «الکساندر اول» امپراطور روسیه می‌رساند، با انجام دلجویی و مذاکره‌هایی با امپراطور روسیه، وی را مجاب به چشم پوشی از تصرف مناطق متصرفی معاهده‌ی گلستان کند تا این مناطق همچنان تحت تکفل شاه ایران باقی بماند.
«دلیل السفراء» اگر چه تحت عنوان سفرنامه‌ی میرزا ابوالحسن خان ایلچی به روسیه شهرت یافته، اما به قلم وی نگاشته نشده است و متن آن ناشی از مشاهده‌ها و برداشت‌های منشی ابوالحسن خان، «محمد هادی علوی شیرازی» می‌باشد. از این رو از این حیث در نحوه‌ی بینش و دریافت‌های نگارنده از مظاهر تمدنی غرب متفاوت از حیرت نامه است.
علوی شیرازی که برای نخستین بار به خاک اروپا وارد می‌شود، جامعه‌ی روسیه و پدیده‌های موجود در آن را از دریچه‌ی آداب و ارزش‌های حاکم بر جامعه‌ی ایران می‌نگرد؛ از این رو در بدو ورود به خاک روسیه، تداول برخی از هنجارها که در تزاحم با آداب و ارزش‌های جامعه‌ی ایران می‌باشد، اعجاب وی را در پی دارد: «در قانون روس تسلط زن بسیار است و هر عمل و رفتاری که کرده باشد و هر جا برود و با هر کس که صحبت بدارد مرد را نمی‌رسد که از او بازخواست و مؤاخذه کرده باشد. زیرا که اختیار زن با خود اوست. هر کس را خواسته، خواسته است.»[1]
مشاهده‌ی خانه‌ای در مسکو که امپراطور آن را «جهت وضع حمل اطفال حرامزاده» قرار داده و عمله و دایه و خدمتکار و اسباب و لوازم مورد نیاز را از هر جهت مهیا کرده بود، برای علوی غیر قابل باور است. از این رو وی آمار افراد متولد شده در این خانه را با حیرت تمام نقل می‌کند: «آنجا مشخص شد که بالفعل هفت هزار و چهارصد نفر آدم بزرگ و کوچک و دختر و پسر از نطفه‌ی حرام در آن خانه موجود بودند و از آن جمله چهارصد نفر آن[ها] را در همان سال 1230 آورده، وضع حمل کرده بودند. غریب‌تر اینکه در همین شب پیش که ما به تماشا آمده بودیم، دوازده زن آمده، دوازده طفل زاییده و رفته بودند.»[2]
بازدید از کارخانه‌های روسیه و مشاهده‌ی تکنیک‌های به کار رفته در تولید صنایع مختلف، افزون بر حیرتی که برای علوی در پی دارد منجر به ارائه‌ی دریافت‌هایی می‌شود که حاکی از فهم- ولو اندک- علوی از تحولات شکل گرفته در نظام تولیدی روسیه و جاری شدن مناسبات جدید در درون آن می‌باشد که به لحاظ رتبه‌بندی، ادراک وی را از ابوالحسن خان ایلچی در مرتبه‌ی بالاتری قرار می‌دهد.
علوی در شهر «تول» در حالی که با ابوالحسن خان ایلچی به مشاهده‌ی کارخانه‌ی اسلحه‌سازی می‌پردازد؛ به جایگزینی نیروی انسانی در فرآیند تولید با «چرخ‌ها و اسباب‌ها» پی می‌برد و به نقش ابزار تکنیکی در بهبود کمیت و کیفیت تولید اشاره می‌کند: «در این کارخانه‌ها چرخ‌ها و اسباب‌ها هست که خود به خود گردش می‌کند و پای هر دستگاهی استادی نشسته، چیزی می‌سازد و اصل این‌ها از یک کوره‌ی آتش و خمره‌ی آهن آب است که از بخار آن هزار بلکه دو هزار چرخ و دستگاه گردش می‌کند و احتیاج به آدم ندارد ... اما اگر این کوزه‌ی آتش و خمره‌ی آب گرم و جوب‌های آب جاری نبود، روزی پنجاه هزار عمله هم این کارخانه‌ها را کفاف نمی‌داد و این عمل را در میان ایشان، شخص انگریزی بر پا داشته و حال ملازم پادشاه اروس شده و این کارخانه‌ها تمام به دست آن است، والا اروس خود صاحب این‌گونه افکار و اعمال نیستند.
آنچه از این مقوله امور است در میان ایشان بر پا شده، از جماعت انگریز است که به ولایت آن‌ها آمده هر یک هر حرفه که داشته‌اند به آن‌ها آموخته‌اند و بالفعل هم در کارند.»[3]
علوی هر چند به تفصیل نمی‌تواند فرآیند نوسازی در روسیه را تبیین کند ولی به هر حال متوجه است که روس‌ها در فرآیند نوسازی جامعه‌ی خود و خاصه به کارگیری تکنیک‌های نوین در عرصه‌ی صنعت در جایگاه و مقام مبدع نیستند و مظاهر و پدیده‌های تمدن موجود در این کشور تابع و تقلیدی است از آنچه در اروپا و به خصوص «جماعت انگریز» رخ داده است: «این طایفه خود ماده نداشتند که توانند اختراع نظامی یا صنعتی کرده باشند و هر بنایی که گذاشته‌اند، از یوروپ کسب کرده‌اند و آموخته‌اند، بالفعل استادان و معلمان و تربیت کنندگان، از زن و مرد اهالی فرانسه و انگریز و سایر یوروپ در تربیت خانه‌ها و کارخانجات، هر کار و هر حرفه و هر امری در امورات این‌ها بسیار هستند که هر یک در جایی مشغول کاری می‌باشند و این‌ها را چیزی می‌آموزند و از سرکار پادشاه، مواجب می‌گیرند و در پتربورغ توفق دارند.»[4]
فاصله‌ی موجود میان تمدن روسیه با تمدن جدید شکل گرفته در اروپا تنها می‌توانست با اخذ ماده‌ی تمدن از ایشان پرگردد. این فرآیند که از زمان «پتر کبیر» آغاز گردید و پس از او نیز با اقدام‌های «کاترین» مبنی بر آوردن استادان فرنگی به روسیه ادامه یافت، تا با جاری ساختن «نظام فرنگ» در روسیه عقب ماندگی روس‌ها را نسبت به دولت‌های اروپایی تا حد زیادی کاهش دهد: «از هر صاحب منصب صنعتی سراغ می‌کرد، او را به اینجا می‌آورد. قرار مواجب می‌داد که صنعت خود را به این‌ها بیاموزد. از آن وقت تا حال، روز به روز زیاد شده و تمام نظام فرنگ را در میان خود جاری کرده‌اند.»[5]
هرچند علوی با بیان این فقرات جاری کردن نظام فرنگی در روسیه و اخذ ماده‌ی تمدن از اروپا را از عوامل پر کردن شکاف تمدنی موجود میان روسیه و دولت‌های اروپایی ذکر می‌کند ولی این فقرات در مرحله‌ی داده‌های اطلاعاتی خام در ذهن وی متوقف می‌ماند، از این رو ذهن وی از تولید قاعده‌ای نظری که بتوان بر اساس آن الگویی نوسازی برای جامعه‌ی ایران استخراج کرد، باز می‌ماند.
در حالی که هیئت ایرانی حاضر در روسیه می‌توانست از راه ارتباط با طراحان کارخانه‌های روس در اخذ «ماده‌ی تمدن» انگلیس‌ها، از روس‌ها الگوبرداری کند و با خریداری طرح و نقشه‌ی کارخانه‌های مدرن نسبت به دایر کردن آن‌ها در ایران مبادرت کند، با جهالت «صاحبی ایلچی» و سعایت جمعی از «اهل انگریز و اروس» این پروژه ناکام می‌ماند و ایلچی ایران در تشخیص منافع کشورش ناکام می‌ماند.
«شخص انگریزی که استاد کارخانه‌جات توپ سازی می‌بود، خدمت صاحب ایلچی آمده، نمونه‌ای از آهن به ترکیب چرخ و دستگاه تراشیدن توپ و مداخل کردن و گوشه‌ها به جهت توپ قرار دادن ساخته بود و آورده بود، که صاحبی ایلچی ابتیاع نموده، ارسال ایران نمایند که از آن دو چرخ و دستگاه ساخته باشند. با وجود اینکه به قدر دو، سه من آهن آلات و اسباب آن بیشتر نبود، دویست تومان قیمت می‌نمود.
از آن غریب‌تر اینکه چند یوم قبل از آن، در پارچه‌ی کاغذی نقشه‌ی کارخانه‌جات توپ سازی را کشیده ... مبلغ بیست تومان قیمت آن را مطالبه کرد و بازیافت نمود جمعی از اهل انگریز و اروس از این نقل مطلع گردیده و در مقام طعن و لعن او برآمدند و مذکور می‌نمودند که این صفحه کاغذ پنج هزار دینار گنجایش نداشت که این شخص از راه بی شرمی و بی مروتی برآمده، بیست تومان گرفت. اصل مطلب این است که از خلق یوروپ، خلقی کاذب‌تر و بی‌مروت‌تر و بی‌حقوق‌تر در هیچ جای عالم به هم نمی‌رسد.»[6]
صرف نگاشتن اتفاق‌های روزانه در روسیه نمی‌توانست تصویر جامعی را از جامعه‌ی روسیه منعکس کند، از این رو علوی برای یافتن دغدغه‌های ذهنی هر ایرانی که در آن زمان و پس از جنگ‌های ایران و روس خواهان فهم رموز تفوق روسیه و قدرت‌یابی ایشان بود، با نگاشتن مقالات دهگانه‌ای به بررسی شالوده‌های جامعه‌ی روسیه به شیوه‌ی مملکت‌داری و سلطنت ایشان می‌پردازد. مقالات علوی به لحاظ پرداختن به موضوعات متفاوت و بعضاً بی‌ارتباط با یک‌دیگر از نظم خاصی پیروی نمی‌کند ولی به هر حال نشانه‌ی فراروی وی از مشاهده و ادراک صرف حسی و طی مقدمات قابل توجه به جهت درک مسائل اساسی است.
علوی در این مقالات ضمن اشاره به مسائل اساسی نظیر خروج روسیه از حکومت ملوک الطوایفی و یک‌پارچگی سیاسی ایشان و آموختن نظام فرنگی و قدرت یافتن روس‌ها به برخی از پدیده‌های نوظهور فرنگ که در روسیه متداول شده بود، می‌پردازد و دریافت خود را از آن‌ها ارائه می‌دهد. به طور مثال وی در مواجهه با روزنامه، بدون آن که به تأثیر آن در مناسبات اجتماعی و سیاسی روسیه اشاره کند، درک خود از روزنامه را به این صورت ارائه می‌دهد: «دیگر چون آیین اهالی فرنگ این است که هر امری که در هرجا واقع می‌شود کاذت کرده به همه جا می‌فرستند و کاذت ورق کاغذ نازکی است که هر امری در هر جا وقوع یافته، به قسم چاپ در آن کاغذ می‌نویسند و به اطراف می‌فرستند که خلق مطلع شوند. این کاغذ قیمت جزئی دارد ... اروس هم از فرنگ کسب کرده، هر امری که واقع می‌شود، کاذت می‌کنند ... و آخر الامر همان کاغذ را در بغل خود گذاشته، در وقت قضای حاجت در بیت الخلأ برده، تطهیر می‌نمایند.»[7]
علوی چاپ کتب و تواریخ به قیمت نازل را که از امور تازه متداول شده در جامعه‌ی روسیه است، با صاحب کمالی و آگاهی زنان و دختران روس و علم و آگاهی آن‌ها نسبت به امور دنیا دارای ارتباط مستقیمی می‌داند: «در بیشتر جهت صاحب کمالی و داشتن همه چیزها و تاریخ دانی و آگاهی دختران و زنان از این جهت است که مجموع کتاب‌ها و تواریخ را چاپ می‌کنند، یعنی قالب می‌زنند و به قیمت نازل همه کس می‌خرند و می‌خواسته و می‌آموزند نه به طریق ایران است که یک جلد کتاب با کلام الله مجید به پنج تومان ده تومان کمتر بیشتر باید خرید.
در هر خانه‌ی فقیر این طایفه یک صد، دویست، سیصد، پانصد، هزار جلد کتاب و تواریخ چاپ کرده و دارند و مرور می‌کنند. این است که اطفال و دختران آن‌ها، آگاهی از همه عالم و دنیا دارند و می‌دانند هر ولایت کجاست و آیین هر جا چه قسم است.»[8]
مشاهده و آشنایی با پدیده‌ها و نهادهایی نوظهور در جامعه‌ی روسیه که در نتیجه‌ی مسافرت به روسیه برای علوی شیرازی میسور شد، افزون بر اینکه بر اطلاعات وی در خصوص جامعه‌ی روسیه افزود، بینش لازم را به وی به منظور درک چارچوب کل شرایط جدید شکل گرفته در غرب نداد. علوی در میان دوران جدید و قدیم سرگردان است. از یک سو با شیفتگی از تحولات و پیشرفت سریع روسیه سخن می‌گوید و از سوی دیگر قادر به تبیین نسبت جامعه‌ی کهن و تمدن قدیم ایران با وضعیت جدید روسیه و دیگر دولت‌های اروپایی صاحب تمدن مدرن نیست.
به عبارت دیگر نحوه‌ی مواجهه‌ی وی با صنعت و سایر نهادهای مدرن روسیه بیانگر این حقیقت بسیار مهم است که وی قادر به دریافت ضرورت‌ها و الزامات دوران جدید نیست، زیرا علی‌رغم مشاهده‌ی گسترش روز افزون سلطه‌ی دولت‌های استعمارگر و صاحبان تمدن جدید بر جامعه‌ی ایران و تغییرات ناشی از آن، در مورد ورود دستاوردهای تمدن جدید به ایران با آرزو و ای کاش برخورد می‌کرد.[9] زمانی که علوی در شدت سرمای روسیه وارد اتاقی می‌شود که با بخاری تعبیه شده در آن فضا به خوبی گرم می‌شد، می‌گوید: «کاش این طریق پیچ و بخاری در ایران مصطلح می‌شد.»[10]
همچنین پس از مشاهده‌ی یک کارخانه‌ی بزرگ ریسمان ریسی در پترزبورگ نوشت: «در ملاحظه‌ی این دستگاه و چابکی آن در دقیقه این قدر پنبه را ریسمان تاب می‌دهد و آماده می‌نماید، حیرتی بر همگی دست داده، الحق جای حیرت هم داشت. صاحبی ایلچی فرمودند که کاش چنین اساس و دستگاهی در مملکت ایران خاصه اصفهان برپا می شد که به این سهولت در روزی این قدر پنبه را ریسمان به این صفا و نزاکت کرده باشد.»[11]
ابوالحسن خان ایلچی و منشی‌اش اگر چه به بینشی نرسیده بودند که مظاهر و دستاوردهای تمدن غرب را در یک نظام کلی فهم کنند ولی به هر حال توانستند بخش‌هایی از دستاوردهای تمدن غرب را که در روسیه جریان یافته بود، نظیر صنایع نظامی جدید، قدرت اسلحه‌ی جدید و فنون جدید تولید را که با اتکا به قدرت ماشین بخار انبوه محصول را تولید می‌کرد، مشاهده کنند و بالطبع و با توجه به جاذبه‌هایی که این دستاوردها برای ایشان داشت، خواهان و خواستار ورود این صنایع و فنون به جامعه‌ی ایران شدند.
اما مسئله این جاست که این ناظران ایرانی قادر به ارائه‌ی تبیین عقلانی به منظور توجیه ورود این پدیده‌ها و دستاوردهای تمدن غرب به جامعه‌ی ایران نبودند. به عبارت دیگر میل به ورود محصولات تمدن جدید غرب به ایران به جای اینکه برای ایشان توجیه منطقی و دلیل عقلانی داشته باشد، بیشتر از برداشت‌ها و دریافت‌های حسی ایشان از این محصولات و دستاوردها ناشی می‌شد.(*)

پی نوشت ها :

[1]. میرزا محمدهادی علوی شیرازی، دلیل السفراء(شرح سفر میرزا ابوالحسن خان ایلچی به روسیه)، محمد گلبن(تهران: دنیای کتاب، 1363، ص 29)
[2]. همان. ص 108
[3]. همان. صص 80-79
[4]. همان. ص 181
[5]. همان
[6]. همان. ص 220
[7]. همان. ص 156
[8]. همان. صص 158-157
[9]. منصور بخت، «نخستین دریافت‌های ایرانیان...»، صص 150-149
[10]. دلیل السفرا، ص 72
[11]. همان، ص 224

منبع : برهان

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط