سازهای بادی چوبی

این سازها در اشکال بسیار مختلف از سوت، فلوت، سورنا و غیره تکامل یافته است. اختلاف بین این سازها و سازهای بادی برنجی دقیقاً قابل تشخیص نیست، چون فلوت و حتی ساکسیفون ها که باید از چوب باشند، از جنس فلز ساخته می شوند. دمیدن
يکشنبه، 9 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سازهای بادی چوبی
 سازهای بادی چوبی

نویسنده: حسن زندباف




 

مشخصات این سازها:

این سازها در اشکال بسیار مختلف از سوت، فلوت، سورنا و غیره تکامل یافته است. اختلاف بین این سازها و سازهای بادی برنجی دقیقاً قابل تشخیص نیست، چون فلوت و حتی ساکسیفون ها که باید از چوب باشند، از جنس فلز ساخته می شوند. دمیدن در بادی های چوبی بستگی به نوع اختلاف آنها دارد. نوسانات در بدنه فلوت، توسط لب های نوازنده تولید می شود و در سورنا و کلارینت، توسط یک زبانه نوسان می شود، اما در ابوا و فاگوت با دو زبانه نوسان می کند. در ارکستر، ابتدا ابوا و بعد فاگوت به کار گرفته شد. اما فلوت و کلارینت در قرن 18 برای نوازندگی ارکستر مورد استفاده قرار گرفتند. این طور متداول بود که از این سازها به صورت جفتی استفاده کنند و این جریان در گذشته ها برای سازهای ارکستر به طور سنتی پایه ریزی شد. چنانچه صدها سال پیش لور (Lur) هم به شکل مضاعف یا جفتی کشف شد و شاید خواستند به واقعیت رجوع کرده باشند. هورن در ابتدا برای شکار حیوانات به کار می رفت. در ارکستر کلاسیک دو فلوت، دو ابوا، دو کلارینت، دو فاگوت به عنوان گروه بادی چوبی قانونمند شدند. در بین سازهای بادی چوبی، فلوت با بدنه فلزی خودنمایی می کند، چون به دلیل حصول صدای ناخالص از چوب ترجیح دادند، بدنه آن را فلزی در نظر بگیرند. این بدنه در حقیقت باید از چوب باشد، به همین دلیل در بین خانواده بادی های چوبی معمولاً دو تا چهار هورن مورد استفاده است، به این علت که جوابگوی اصوات زیر در سازهای بادی های چوبی باشد. در قرن 19 از این بادی های چوبی، پیکولو فلوت (Piccole Flote) و هورن انگلیسی (English Horn)، کلارینت باس و کنترا فاگوت به تکامل رسید.
فلوت: (آلمانی Flote - انگلیسی flute - فرانسوی flute - ایتالیایی faluto.)
فلوت یکی از قدیمی ترین سازهای بادی بدون زبانه است و هوا از حرکت لب های نوازنده فرم گرفته و از مقابل لبه تیز به لوله هدایت می شود. هوا در آنجا تقسیم شده و در طول لوله فلوت به نوسان درمی آید. در حقیقت دو نوع فلوت از شکل اولیه به تکامل رسید؛ یکی به سمت پایین نگه داشته می شود و لبه دیگر که در دهان قرار می گیرد و به فلوت دهنی معروف است. معروف ترین این نوع فلوت، بلوک فلوت است. دیگری فلوت مایل است که در مصر قدیم نیز مشاهده شده و فاقد سوراخ دهنی است. قسمت بالای لوله دارای لبه تیز است که در آن می دمند.
فلوت مایل (فلوت حامل Flauta traverse حامل هوا، همچنین سوت سوئیسی، فلوت آلماند Flute allemande، فلوت ژرمن)، همراه با چهارده سوراخ صوتی، مورد علاقه مردم قرار گرفت و از سال 1750 در موسیقی هنری به سرعت جایگاهی به دست آورد. در 1752 به عنوان یک وسیله اصلی در ارکستر کوانتز (J. J. Quantz) ظاهر شد و آن را با عنوان فلوت تراوزیر (Flote travsier) خواندند.
اما فلوت مایل به طور عام در محدوده صدای سوپرانو مورد استفاده قرار می گرفت و فلوت آلتو به ندرت مورد استفاده بود. تعداد کلیدهای روی سوراخ دائماً زیادتر می شد و مطرح ترین تغییر دهنده فرم فلوت توسط بوهم در مونیخ حدود سال 1850 انجام شد. او تنها به سوراخ های نوازندگی فکر نکرد، بلکه جای سوراخ ها را، دقیق با محاسبه فیزیکی ساخت و عمل نادرست تولید صوت از سوراخ، با کلید مکانیکی مطمئن شد. به این ترتیب تولید اصوات فرعی (هارمونیک) و تحرک بر روی ساز بهبود یافت، چون با یک تغییر کوچک، نمی توانست کار مثبتی انجام دهد. ناچار یک فلوت از جنس نقره ساخت و فرم های ساختمانی جدیدتر فلوت هم به طور مشبک ساخته شد. در ادامه کارهای جدید، در سال 1885 فلوتی با تغییر اساسی در فرم ساخته شد.
فلوت یکی از پر تحرک ترین سازهای چوبی بادی است و به خصوص، برای اصوات پرش دار، بسیار مناسب است. در اصوات پایینی (بم) دارای صدای تو خالی و شبح مانند و ترسناکی است. این ساز توسط مکتب مانهایم در ارکستر، دارای جایگاه دائمی شد و همچنان به عنوان ساز تک نواز مورد استفاده قرار گرفت. عشق پادشاه فردریش دوم (Friedrich II) به این ساز مشهور است. موتسارت و شومان علاقه چندانی به این ساز نداشتند، با وجود اینکه موتسارت در فلوت سحرآمیز خود توجه خاصی به آن دارد. حتی واگنر از این ساز کمتر از سازهای بادی چوبی دیگر استفاده کرد. خلاقان صوتی امپرسیونیسم آثار خود را با تأثیر جادویی این ساز عرضه کردند که در این زمینه می توان از دبوسی نام برد که در این زمان کارهای تک نوازی خاص را برای این ساز خلق کرد. از این ساز، ساز دیگری با نام پیکولو ساخته شد که حامل اصوات بسیار زیر این ساز است (Piccolo Flote).

بلوک فلوت

آلمانی Blockflote - فرانسه Flute a bec - ایتالیا Flauto dolce فلوت نوک دار، Flageolett، Flut douce، Recorder همچنین در گذشته از شوگل، Flute، Allemand و Plock flote و غیره نام برده شده که یک ساز با سابقه 5000 ساله است. این فلوت به طور عمودی پایین لب نگه داشته می شود. این ساز تقریباً در تمام کشورها گسترش یافت و حدود قرن 10 یا 11 به اروپا آورده شد. تا حدود قرن 18، به عبارتی زمان هندل و باخ با عنوان بلوک فلوت شکل گرفت که بعدها فلوت مایل جایگزین آن گردید. این ساز که در قرن 15 و 16 به اوج خود رسید، در حالت های مختلفی ساخته شد، به این معنی که در حالت های مختلف و برای اصوات مختلف کاربرد داشت. حتی این ساز در 9 اندازه مختلف به کار رفته است. برای این ساز آهنگ سازان تعداد بسیار زیادی موسیقی ساخته اند که خود به عنوان ادبیات تک نوازی در موسیقی مطرح شده است. در قرن 19 این ساز به دست فراموشی سپرده شد و یا در موسیقی محلی به کار رفت. حدود 1910 مجدداً به این ساز توجه شد، به خصوص در انگلستان، جایی که آ. دلمچ (A. Dolmettch) توجه خاصی به احیای سازهای قدیمی برای اجرا و بالا بردن سطح موسیقی و به طور خاص برای بلوک فلوت در نظر داشت. بعد از جنگ جهانی اول پیتر هارلان (Peter Harlan) بلوک فلوتی ساخت که در حال حاضر این ساز را کارخانه ها تولید می کنند، زیرا این ساز در حال حاضر، مورد علاقه کودکان و نوجوانان است و به همین دلیل گسترش فراوانی یافت. این ساز نام خود را از کنده ای که در سوراخ جلوی دهنی قرار دارد و هوا را به نوعی خاص وارد بدنه ساز می کند، می گیرد. به عبارتی هوا از یک لبه تیز برش خورده به شکل نوسان جریان می یابد و هوا را در لوله ساز به طور پریودی به نوسان درمی آورد. این ساز امروزه در چهار اندازه ساخته می شود. سوپرانو در do، آلتو در Fa، تنور در sol و باس در Fa تولید می شود. این ساز دارای دو اکتا و وسعت صدا است. اما تمام نیم تن های کروماتیک را نمی شود با دقت عرضه کرد. برای نگه داشتن ساز، توسط چنگکی که در زیر ساز نصب شده می توان هر تن تنها را در شرایط وسیعی تولید کرد. این ساز به طور طبیعی در سه قسمت کار شده است و به خاطر نواختن سهل و آسان برای نوآموز موسیقی، مناسب به نظر می رسد. برای مستعدان فراگیری موسیقی، این ساز، یک وسیله زمینه ساز برای نواختن سازهای دیگر است.

ابوا

(آلمانی Oboe همچنین Hoboe، فرانسه Hautbois) چوب بلند،
به این معنی: ساز کشیده چوبی در مقابل باسون Basson یا فاگوت Fagott، که از سورنا به دیسکانت یا بمهارت Bomhart تبدیل شد. بمهارت Bommer، Pommer، فرانسه Bombarde، سوراخ مدور پر سر و صدا، یک سورنا در اندازه های مختلف که در حدود سال 1600 دارای هفت صدا بود، از این سورنا ابوا تکامل یافت. از سال 1200 به عنوان لوله غلطکی در اروپا مطرح شد و فرم اصلی آن حدود سال 1700 در فرانسه شکل گرفت. این ساز مثل فاگوت، دارای زبانه دوبل است. در ابتدا دارای دو کلید و بعدها چهارده کلید روی سوراخ های آن به کار رفت. با تغییرات فلوت در بوهم، همان تغییرات روی این ساز هم منتقل شد. این ساز آن چنان دارای تحرک نبود و حرکت دینامیک آن محدود است و در نواختن صداهای فورته (قوی f)، به خصوص در پوزیسیون های زیر، صدای «جیر» دارد. بهترین صدا برای ملودی حرکتی مانند خط کمان روی نت است. صدای آن را به عنوان صدایی مغشوش، ولی عفیف و روحانی تشخیص داده اند. به این ترتیب،‌ رل بسیار بزرگی در موسیقی کلیسا داشت، به خاطر اینکه با سورنا نسبت داشت و امروزه هم به عنوان تجسم این ساز و زندگی روستایی (pastoral)، مورد استفاده است. در ارکستر باروک، این ساز یک حالت تزیینی در رده سازهای بادی با صدای سوپرانو را داشت. هندل و آهنگ سازان دیگر برای این ساز قطعات خاص تک نوازی نوشته اند. نت نویسی آن با کلید ویولن (یا سُل) است و جزء سازهایی نیست که نت های انتقالی داشته باشد. صدای این ساز نزدیک ترین صدا به صدای انسان است. یک فرم قدیمی این ساز به نام ابوای عشاق بود (oboed' amore) که در یک فاصله سوم کوچک از ابوای امروزی به صدا درمی آمد و به همین دلیل ابوای A نام داشت. این ساز حدود 1720 کشف شد و مورد استفاده قرار گرفت. باخ از این ساز بسیار استفاده کرده است. نوع جدید آن در سینفونیا دمستیکا (Sinfonia domestica) از ریچارد اشتراوس به کار برده شده است. صدای این ساز ظریف و نرم و دارای یک لوله کشیده است که سر ساز به شکل گلابی ختم می شود.
نوع بم تر ابوا، انگلیش هورن و یا ابوای باریتون است که تحت عنوان «هکل فون» به کار برده می شود. هکل فون (Heckelphone) در اوورتور op.26 از مندلسون بار تولید مورد استفاده قرار گرفت، که او این قطعه را در گذشته جزیره تنها نامید.

هورن انگلیسی

(آلمانی Englisch Horn - فرانسه Cor ranglais - ایتالیا Conro inglese). این ساز از خانواده ابوا دارای زبانه دوبل است. نام این ساز قابل توضیح نیست، اما حدس می زنیم که یک ابوای بم (Obos da Caccia) در انگلستان به کار می رفته است. به این شکل که در موقع شکار، زمانی که نوازندگان ابوا روی اسب نشسته و اسب ها دو پای جلو خود را بالا می بردند و روی پاهای عقب می ایستادند، آنها نمی توانستند از ابوا استفاده کنند. به جای آن، این ساز به کار رفت. بدنه این ساز در ابتدا، کمی خمیدگی داشت. اما امروزه فقط قطعه دهنی برش خورده خمیده است. این ساز با عنوان ابوای آلتو حدود سال 1700 در موسیقی هنری وارد شد. لوله صوتی این ساز به شکل گلابی ساخته شده است و دارای صوت تاریکی است. ساختمان این ساز در حالت Fa قرار دارد، بنابراین باید یک پنجم بالاتر نت نویسی شود و با کلید ویولن یا سل نت نویسی می شود و به صدا درمی آید. اگر قرن 18 گه گاهی به کار برده می شد، در قرن 19 اهمیت زیادی در کار به دست آورد. برای مثال در کاربرلیوز و یا در کارهالوی (J. F. Halevy) به صورت جفتی مورد استفاده قرار گرفت. ریچارد واگنر به خاطر صدای غم انگیز این ساز در تریستان و ایزولده (Tristan & Isolde) از آن استفاده کرد و کاربرد این ساز در ارکستر دارای قطعیت شد و از این زمان به بعد این ساز به مفهوم دیگری به کار نرفت.

کلارینت:

(آلمانی Klarinette - یک فرم کوچک کلاریون است). Clarion ایتالیایی، همچنین ترمپت ملائک، که یک ترمپت با صدای زیر است وسعت صدای آن با استفاده از تن های هارمونیک زیر تا بالاترین Do است. به این جهت به عنوان ساز ملودی نواز مورد استفاده بود. برای مثال کارهای باخ با این ساز مشهور است. به جهت اینکه دمیدن در ساز کلاریون مشکل بود، کوشش کردند که جایگزینی برای آن در نظر بگیرند. از آن گذشته از کلاریون ترمپت کوچکی ساخته شد که فوق العاده مورد توجه باخ قرار گرفت. بنابراین کلارینت جایگزین کلاریون پیچیده شد. از آن گذشته این ساز، یک ساز بادی است که دارای زبانه است (قمیش) و از قدیمی ترین سازهای جهان به شمار می رود. پیش فرم این ساز شامو (Chaumeau)، یا شالمای (Sehalmei-Schalmey) به معنای سورنا است که ابوا با زبانه دوبل از آن به تکامل رسید. کلارینت با برش سیلندری، سازی با درجه پنجم است. به این معنی که اگر در آن دمیده شود اصوات هارمونیک در فاصله اکتا و به صدا درنمی آید، بلکه در فاصله درجه پنجم اکتاو، (یعنی تن های هارمونیک بعد از صدای اصلی، فاصله اکتاو به گوش می رسد، اما در کلارینت در فاصله پنجم به صدا درمی آید.)
تذکر: هر صدایی که از یک ساز تولید می شود، شانزده صدای دیگر به دنبال خود دارد که نت های فرعی یا هارمونیک نامیده می شود. یک مثال: اگر سنگی بر روی سطح آب رها شود، یک موج بزرگ در وسط تشکیل می شود و امواج کوچک تر به دنبال آن می آیند. در موسیقی امواج کوچک تر تحت تأثیر صدای اصلی است. مثالی دیگر: اگر یک صدا از یک ساز تولید شود و همین صدا از سازهای دیگر، ما این دو صدا را با شرایط مختلف تشخیص می دهیم که تأثیر همان صداهای هارمونیک است و نقش تعین صدا را دارد. البته این مبحث، مربوط به فیزیک در موسیقی است. در کلارینت، اصوات هارمونیک به صورت زوج مثل 2-4-6 حرکت می کنند و در این صورت تأثیر رنگ آمیزی خاصی در اصوات دارند. در سازهای جدید برای هجده سوراخ صوتی، بیست کلید روی آن کار گذاشته شده است.
تکامل قطعی این ساز توسط یوهان کریستف دنر (Johan Christoph Denner) حدود سال 1690 در نورنبرگ انجام شد. او کاشف یک سوراخ صوتی بود که امکانات دمیدن را بیشتر کرد و دو کلید برای آن به کار برد. در ارکستر مان هایمر، این ساز را به طور دائم به کار می بردند. زمانی که موتسارت با این ساز آشنا شد، از آن به عنوان ساز سلُو استفاده کرد و قطعاتی برای آن نوشت. وبر در مسافرتی که با نوازندگان کلارینت داشت، قطعاتی برای نواختن تک نوازی نوشت. کلارینت برای اصوات مختلفی ساخته شد و به این ترتیب در سازهای مختلفی باید دمید. اصوات بم، نیاز به سازهای بزرگ تری دارد که صدای نرمی را تولید می کند. اما کلارینت La تولید کننده نرم ترین صدا است. کلارینت Sib بیشتز ار خانواده خود مورد استفاده است. کلارینت Mib، Re-Do صدایی روشن و تیزی دارد. تحرک این ساز بیشتر از ساز ابوا است و در بعضی از پوزیسیون ها، صدای سورنا را تقلید می کند. صدای بم آن توسط باست هورن (Bassetthorn) یا کلارینت باس تولید می شود.

باست هورن:

(ایتالیا Corno di bassetto) یک کلارینت آلتو است که حدود 1770 ظاهر شد و در اواسط قرن 19 مجدداً به فراموشی سپرده شد.
از این زمان به بعد، گاهی از آن استفاده کردند؛ برای مثال در اثر خانم بدون سایه از ریچارد اشتراوس. این ساز هیچ ارتباطی با هورن و حتی انگلیش هورن ندارد. اصوات این ساز تاریک و نرم است. موتسارت گاهی از این ساز در رکوئیم خود استفاده کرد. این ساز دارای لوله بلند و کشیده و پیچ خورده است و نت نویسی آن یک پنجم بالاتر از تولید صداست. کلارینت باس در سال 1793 توسط هاینریش گرنزر (Heinrich Grenser) در شهر درسدن آلمان برای اولین بار ساخته شد. این ساز یک اکتاو بم تر از کلارینت طیبعی به صدا درمی آید و حتی در Sib و یا La هم ساخته شده است. صدای این ساز بسیار نرم است. واگنر از این ساز همراه با رچیتاتیف، به طور هم صدا در موسیقی درام خود استفاده کرد.

فاگوت

(آلمانی Fagott - ایتالیا Fagotto = به معنی به هم پیوستن یا درهم شدن چند چیز، Ba-son فرانسه، Basson انگلیسی). فاگوت باس ترین ساز بادی چوبی است و این نام، منطقی ترین نام به معنی وصل شده و به هم پیوسته برای فاگوت است. چون برای تولید اصوات بسیار بم، باید دو تا سه متر درازا داشته باشد، فقط توسط برش و وصل منحنی قابل دسترسی است. به این معنی که لوله به طرف پایین کشیده و خمیده شده و به طرف بالا برمی گردد. به این ترتیب دو لوله که به هم مرتبط شده در پهلوی هم قرار می گیرند. نام این ساز از یک سازی به نام فاگاتوم (Phagotum)گرفته شده است. این ساز هم مثل ابوا دارای دو زبانه بوده که یکی از زبانه ها کمی پهن تر است. پیش ساز فاگوت سازهایی با نام دولسین (Dulcain) (با مزه مثل دولچه، Dolce) و در ادامه پومر (Pommer) بومهارد (Bo-hard)، راکت (Racket) بودند. کلید روی این ساز در طول زمان از سه تا بیست رسید. همچنین فاگوت با سیستم کاری بوهم به طور منطقی، تغییراتی اساسی یافت. نت نویسی این ساز با کلید باس است و در پوزیسیون های بالا گاهی از کلید تنور استفاده می شود و در ارکستر باروک از این ساز به طور تزیینی استفاده می کردند. معمولاً این ساز، همراه با ابوا در مقابل سازهای زهی قرار می گیرد و به عنوان ساز تک نواز به طور دائم به کار نمی رود، چون اصوات آن حالت شاد و کمدی دارد. اما در پوزیسیون های بالایی، با حالت استاکاتو (Staccato) و برای نواختن صدای شاد و سر و حال مناسب است. در اصوات میانی صدای زیبا و آواز گونه داشته و اصوات آن پخته و رساست. این حالت، در ارکستر کلاسیک به عنوان تک نواز مورد استفاده بوده است. واگنر برای مصور کردن شخصیت های خود روی صحنه، از این ساز در حالت های مختلفی استفاده کرده است، یک اکتاو بم تر از ساز فاگوت، کنترافاگوت است (kontrafagot).

کنترا فاگوت:

این ساز یک اکتاو بم تر از فاگوت به صدا درمی آید. به این ترتیب از بم ترین سازهای چوبی ارکستر به شمار می رود. این ساز در شروع قرن 17 وارد ارکستر شد و هندل از آن استفاده کرد، اما بعدها به ندرت مورد استفاده قرار گرفت. به دلیل علاقه موزیسین ها به این ساز، هایدن در موسیقی آفرینش خود استفاده کرد و در بعضی از پارتیتورهای بتهوون و برامس از این ساز استفاده شده است، چنانکه در صحنه زندان اپرای فیدلیو از بتهوون این ساز تأثیر بسزایی گذارده است. با گسترش ارکستر در قرون 19 این ساز مورد استقبال بیشتری قرار گرفت. برای این بادی های چوبی، روی نت یک اکسنت به کار می برند که صدای تاریک و وهم انگیز تولید می کند. اگر این ساز خمیده نمی شد در ازای لوله آن به شش متر می رسید.

سازهای بادی برنجی

مشخصات سازهای بادی برنجی: نام این سازها، بستگی به جنس و ساختمان ساز دارد. اصوات این ساز توسط نوسانات زبان و یا زبانه ای که به ساز وصل می شود، ایجاد نمی شود، بلکه لب های نوازنده که سَرِ ساز قرار می گیرد، این اصوات را تولید می کند. اصوات این سازها بسیار پرقدرت، درخشان و حتی هول انگیز است. به همین دلیل در زمان حمله به دشمن در این ساز می دمیدند. در حقیقت این سازها در دوران باستان، برای مجسم ساختن قدرت آدم ها به کار می رفت.
برای مثال شوفار یا شوفاریم. شوفار (Shofar): هورن مخصوص گله احشام یهودیان بود که آن را در جنگ و کشتار به کار بردند. تعداد نوازندگان این ساز تا حدود هزار و دویست نفر می رسید که در آن می دمیدند. نوازندگان این ساز با اصوات ترسناکی که تولید می کردند، دشمنان خود را می ترساندند تا آنان پا به فرار بگذارند. این ساز همچنین در مقاصد مذهبی هم به کار برده می شد. برای مثال در جشن مذهبی سال نو و غیره. سازهای بادی برنجی شرایط خاصی دارند، چون با دمیدن در ساز، اصوات فرعی، یعنی نت های هارمونیک ایجاد می شود و اصوات را بسیار پیچیده می کند. آهنگ سازان باید با این شرایط صوتی کنار می آمدند و این جریان مدت ها دوام داشت. دو امکان وجود داشت: یکی اینکه تن پایه دیگری ایجاد کرد و دیگر اینکه لوله ساز کوتاه تر یا بلندتر می شد، به طوری که قسمتی از لوله به سمت داخل یا خارج در حرکت باشد. این عمل دقیقاً در مورد ساز پوزان انجام شد. در هورن و ترمپت هم از کلید استفاده کردند. بادی های برنجی به عنوان یک گروه مستقل ولی وابسته به ارکستر در قرن 19 همراه با توبای واگنر گسترش یافت.

ترمپت:

(آلمانی Trompete - ایتالیایی Trompet - انگلیسی Trompet (ترومبه Trompe) نامی بسیار قدیمی برای هورن است یا به عبارتی ترمپت همان هورن کوچک است. این ساز در اندازه کوچک تر از هورن و پوزان که از یک خانواده هستند طراحی شده و همراه هم، تشکیل یک گروه سازهای برنجی (مسی هم گفته می شود) را می دهد. تکامل این ساز همراه با سازهای دیگر برنجی اتفاق می افتد. ترمپت های میدان در مصر قدیم به کار برده می شد. در نزد رومی ها یک ترمپت با همان شکل مصری کاربرد داشت که آن را توبا (Tuba) می نامیدند و این ساز درست مثل هورن، بدنه تاب خورده ای داشت. اما در قرن 15 بدنه آن کشیده و بدون پیچ و تاب شد که در گذشته ترمپت ملائک و یا آن طور که وردی در اپرای خود به کار برد، ترمپت آیدا (Aida) نام گذاری شد. دهنی سر ساز ترمپت جمع است یا به عبارتی سوراخ سر ساز دهنی تنگ طراحی شده است، به طوری که بتوان اصوات زیر را اجرا کرد. در قرون وسطی این ساز همراه با تیمپانی به یک تشکل رسمی درآمد که موقعیت قانونی خود را محق کرد. حال اگر نوازنده ترمپت متعلق به این تشکل نبود، در ارکستر حق نوازندگی این ساز را نداشت. این ساز در اسب سواری شوالیه ها با صدای تزیینی خود، آنان را همراهی می کرد. باخ بر این ساز، به عنوان ساز ملودی نواز با ارزش در دوره ی باروک تکیه داشت. در مکتب مانهایم و آهنگ سازان سینفونی اولیه در وین برای استفاده از ترمپت، روی نت پایه (Tonik) و درجه پنجم (Dominant) تکیه می کردند. برای نواختن ترمپت هم مانند هورن، اغلب از دو ترمپت در فواصل ساده استفاده می کردند. این ساز بیش از بتهوون، برای واگنر به عنوان یک ساز قدرتمند مورد استفاده بود. واگنر اغلب از سه ترمپت در کار خود استفاده کرد که سه صدا را شامل شد. به این ترتیب این عمل یک شکل عمومی به خود گرفت. این ساز در گذشته همراه با کلید ساخته می شد و یا مثل پوزان با حرکت رفت و برگشت کار می کرد که تحت عنوان ترمبا دا تیرارسی (Tromba da tirasi) مطرح شد و باخ از آن در کارهای خود استفاده برد. امروزه این ساز دارای سه کلید است. ترمپت امکان تولید تمام اصوات را داراست و در نت نویسی آن، از علائم دیز یا بمل صرف نظر می کنند. اگر یک قطعه، چه کوتاه چه بلند برای نواختن باشد و یک خط خمیده روی نت ها برای وصل نت قرار بگیرد، این کمان سازنده ی امکانات مختلفی در اصوات ترمپت های طبیعی خواهد شد. امروزه ترمپت در Sib و Do بسیار مورد استفاده است. اصوات نوشته شده برای ترمپت در پارتی تورها به راحتی قابل تشخیص است. واگنر گاهی در کارهای خود از ترمپت باس استفاده برد که یک اکتاو از ترمپت معمولی بم تر به صدا درمی آمد. این ساز با صدای خفه و تهدیدآمیز خود، ایجاد کننده ی صوتی بسیار قوی است. ترمپت می تواند با سوردین (صدا خفه کن) به کار رود که در موسیقی جاز، کاربرد زیادی دارد. از ساز ترمپت جاز، کرنت (Cornet a piston) به تکامل رسیده است.

کرنت

(کرنت آ پیستون Kornett)، هورن کوچکی است که از هورن پُست (1) استخراج شد و شکل آن به ترمپت نزدیک است. زمانی که کرنت با کلید کار شده باشد (پیستون)، کرنت آ پیستون کوچک نام می گیرد. این ساز حدود 1820 در فرانسه ساخته شد که امروزه در حالت های مختلفی به کار می رود. برای مثال Mib به عنوان کرنت آلتو، در Sib به عنوان کرنت سوپر انو و در Mib زیر، به عنوان کرنتینو (Corenttino) که کوچک ترین ساز در سازهای برنجی بادی امروزی است. این ساز بیشتر در مارش نظامی به کار می رود.

هورن:

(آلمانی Horn یا هورن جنگل - ایتالیا، کرنو داکاچیا Corno da caccia، فرانسه کُرد شاسه Cor de chasse - انگلیسی فرنچ هورن French horn)، این ساز، بسیار قدیمی است که در ابتدا برای چرای گوسفندان و گاوان به کار برده می شد. بعدها آن را از فلز ساختند و به شکل داس خمیده اش کردند و پس از آن فرم مدور به خود گرفت. این ساز بیشتر مواقع برای شکار مورد استفاده بود، به همین دلیل تا به امروز هم با عنوان هورن جنگل از آن نام می برند. لولی (J. B Lully) آهنگ ساز فرانسوی در سال 1664 در اپرای خود، یک کوینتت برای پنج هورن نوشت. استفاده از این ساز در ارکستر، در حقیقت یک دگرگونی در مکتب مانهایم بود که در ابتدا برای حمایت هارمونی به کار رفت و بعدها برای جایگزینی جنرال باس ضرورت یافت. ابتدا هایدن و همین طور موتسارت از دو هورن استفاده کردند، اما بتهوون از سه هورن در ارکستر استفاده کرد و سرانجام چهار هورن در ارکستر ثابت شد. در دوران رومانتیک این چهار ساز در ارکستر سینفونی قانونمند شدند. از این زمان به بعد، هورن به عنوان تولید کننده صدای طبیعی در ارکستر جا افتاد. بنابراین هورن در محدوده اصوات اکتاو، درجه چهارم، درجه پنجم و سوم برای رنگ آمیزی اصوات به کار رفت. برای اینکه بتوانند درجات صوتی دیگری تولید کنند، فقط می توانستند وسیله ای را در ساز فرو کنند، به این معنی که دست را داخل دهانه فرو می کردند که در این حالت، صدای تن های هارمونیک در یک فاصله نیم تن تغییر کند. این تجربه بسیار پیچیده ای بود و البته به ندرت می توانستند تن درستی ایجاد کنند. برای مثال برای تولید اصوات در اپرای فیدلیو (Fidelio) اثر بتهوون و یا سومین جمله سینفونی چهارم نمی توانستند یک صوت تمیز تولید کنند چون تا این زمان هنوز کلید بر روی ساز استفاده نشده بود، اما با کشف کلید موفقیتی به دست آمد. در ابتدا دو کلید در سال 1814 و سه کلید در 1830 متداول گردید که به این ترتیب نواختن تمام درجات کروماتیک بین اصوات میسر شد. این اتفاق در کارهای بتهوون پیش نیامده بود، زیرا در زمان او هنوز به این ابتکار در ساختمان ساز، دست نیافته بودند؛ اما پارتی تورهای او بعدها توسط و این گارتنر (B. V. Weingartner) به شکل با ارزشی نوشته شد. هورن را می توان در تمام حالات به کار برد و یا دست کم همیشه می توان برای این ساز، در دو ماژور نت نویسی کرد. زیرا نوازنده این ساز توجهی به علائم (#-b) نمی کند، چون انتقال آن بر روی ساز اشکالاتی را به وجود می آورد. تقریباً برای دمیدن، در هورن F می دمند و نت نویسی آن با کلید ویولن (یا سل) است فقط برای اصوات بم از کلید باس استفاده می کنند که یک اکتاو بم تر صدا می دهد. بتهوون به طور مشخص در بعضی از کارهای خود مانند سینفونی سوم از آن استفاده کرد و به خصوص این ساز، ساز مورد علاقه آهنگ سازان رومانتیک بود. ک. م. فون وبر در اثر خود در دو ماژور، فضای جنگل را با این ساز نشان داد خصوصاً در اپرای فرایشوتس (Freischutz) به شکلی از آن بهره برد که به اصل و نسب خود ساز باز می گشت. هورن ارزش خود را در ابعاد زیادی نمایان ساخت. این ساز برای آوازهای لطیف، اصوات قهرمانی و در ارتباط با بادی های چوبی به همان نسبت مثبت بود که با سازهای بادی برنجی. غالباً این ساز را به عنوان پدال ارکستر در نظر می گرفتند. افکت خاص این ساز، خفه کردن اصوات است که با فرو کردن وسیله ای به نام سوردین در سرساز، این عمل را انجام می دهند. استفاده از این ساز در پارتیتورهای مدرن حتی به هشت عدد هم رسید. از این ساز گاهی به عنوان ساز تنها در ارکستر مجلسی استفاده کرده اند، از جمله آهنگ سازان برجسته ای چون برامس، هایدن، موتسارت، بتهوون، شومان و... ریچارد اشتراوس به احترام پدر خود، کنسر تو برای هورن آهنگ سازی کرده چون پدر او یک نوازنده معروف هورن بود.

پوزان

(آلمانی: Posane لاتین، بوسینا buccina - فرانسوی قدیم، بوزینه Buisine، ایتالیا، ترمبون Trombon = ترمپت بزرگ).
این ساز در دوران گذشته همراه با ترمپت به تکامل رسید. رومی ها در جنگ از ساز بوسینا استفاده می کردند. اما در قرن 15 از ترمپت جدا شد و به سازی مختص جایگاه باس بدل شد. اختلاف بدنه این ساز با ترمپت توسط لوله متحرک (به جلو و عقب) با دست، جدا می شود. به این شکل که قسمت پایین ساز که حالت خمیده آن به شکل U است، در قسمت بالایی داخل شده یا بیرون کشیده می شود که به این ترتیب لوله کوتاه و بلند می شود و صدای مختلفی تولید می کند. در پوزان های مدرن هفت نوع مختلف رفت و برگشت از این نوع لوله ها وجود دارد که نام آن را متخصصان تعیین می کنند. هر تن طبیعی این ساز می تواند شش بار در محدوده نیم تن تولید شود و با هم تا وسعت یک درجه پنجم (Quinte) گسترش بیابد و یا کم شود. با انتخاب نوازندگان مختلف که هر کدام شیوه ی متفاوتی در نوازندگی دارند این عمل، به راحتی انجام می شود. از ابتدای قرن 19 پوزان کلید دار ساخته شد. در گذشته این ساز را برای صدای زیر (Diskant) و آلتو می ساختند، اما امروزه فقط برای تنور و باس متداول است. این ساز با دارا بودن سه اکتاو وسعت صوتی قادر به نواختن همه نیمه تن ها و یک تن ها است. در اغلب ارکسترها از سه پوزان استفاده می کنند که می تواند سه صدایی را بنوازد. قسمت باس این ساز اغلب با توبای باس همراه است. این ساز، یک ساز انتقالی (Transpostion) نیست و در Do نت نویسی می شود. این ساز با دارا بودن تن و نیم تن، اغلب جملات آوازی را همراهی می کند و به همین دلیل مدت ها در اوراتوریوم (Oratoriu) جایگاه خود را حفظ کرده است، برای مثال درمیسا سولمنیس (Missa Solemnis) از بتهوون. در اپرا به کار گرفتن این ساز همان قدر دارای اهمیت است که در ارکستر سینفونی. موتسارت از این ساز در اپرای دون ژوان و همچنین اپرای فلوت سحرآمیز استفاده کرد ولی بتهوون آن را، فقط در سینفونی پنجم و ششم و هفتم خود به کار برده است. این ساز در نواختن صدای قوی (F) بسیار درخشان عمل می کند و واگنر برای نواختن صدای ضعیف (P) تأثیرگذار نیز به شکل عارفانه ای از آن بهره برده است. پوزان می تواند با یک صدا خفه کن (سوردین) از جنس مقوا، فلز، یا آلومینیوم تغییر صدا بدهد و افکت خاصی تولید کند و در موسیقی جاز به عنوان یک ساز ملودی نواز مورد استفاده است. در دوران جدید کلیسا این ساز برای همراهی کردن کرال به کار می رود که نمودی از برج های قدیم است. پلاس (L. Plass) در این زمینه یک دگرگونی به وجود آورد. لودویک پلاس، یک نوازنده پوزان بود که سال 1893 در ارکستر نوازندگی می کرد. او کوشش بسیار زیادی برای گسترش هنر نوازندگی پوزان انجام داد.

توبا: (Tuba)

این ساز به ترمپت رومی معروف است. توبای باس به عنوان ساز باس سه پوزان به کار می رود. در کارهای ریچارد اشتراوس و استراوینسکی گاهی از دو ساز توبا استفاده کردند. این ساز بزرگ از خانواده فلوگل هورن (Flugel horn) ریشه گرفته و مثل پزویدو هورن (Pseudohorn) یک ساز محاسبه شده و دارای چهار کلید است. اغلب این ساز در Mib استفاده می شود. سر ساز، به شکل قیف است و به طرف بالا کشیده شده است.
توبا از سال 1835 توسط شخصی متخصص: و. ف. ویپرشت (W. F. Wieprechet) که متخصص ساخت سازهای بادی برنجی بود و توبای باس را کشف کرده بود، این ساز را ساخت و وارد ارکستر نظامی شد. تا به امروز هم در موسیقی نظامی به کار می رود و رل با اهمیتی دارد. بعدها ساز کنتراباس توبا در کنار این ساز ساخته و به کار رفت. هلیکون (Helikon) که واگنر برای اپرای حلقه دنیبلونگ (Ring de Nib lung) به سازنده توبا سفارش داد، در کار خود به کار برد و از این زمان به بعد توبای واگنر نام گرفت. این ساز دارای قطعه دهنی مثل هورن است که نوازنده توبا در آن می دمد. قسمت سر قیفی شکل این ساز کمی خمیدگی دارد. بروکنر از این ساز در سینفونی هفت و هشت و نه استفاده کرده است. تکنیک کند نواختن در این ساز باعث شد که از نت های کشیده و کند استفاده شود.

هلیکون

یک کنتراباس توبای مدرن با اندازه کوچک است که در مارش نظامی به کار برده می شود. بدنه خمیده هلیکون بر روی شانه های نوازنده حمل می شود و سر ساز که از بدنه خمیده به سر می رسد، به طرف جلو شکل گرفته است. اصوات این ساز در Fa، Mib، Do و Sib است. یک نویسنده یونانی معتقد بود که این ساز مثل ساز منوکورد (Monochord) با چهار سیم است. به عبارت دیگر صدای این ساز مثل صدای منوکورد است.

پی نوشت ها :

1. در گذشته به این ساز هوران پست هم می گفتند. زمانی که نامه رسان وارد محلی می شد در این ساز می دمید، اهالی متوجه آمدن او می شدند و می آمدند که نامه خود را دریافت کنند.

منبع : زندباف، حسن، (1387)، تاریخ و فرهنگ موسیقی جهان، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، مرکز موسیقی، چاپ اول1388.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.