نویسنده: سید محمد مهدی زاده
پُست فیمنیسم(1) مدعی است که صرفاً یک رویکرد درباره ی فمینیسم که بتواند همه ی زنان را در میان نژادها و طبقات متفاوت نمایندگی کند، وجود ندارد. در مغایرتِ آشکار با اهداف برابریِ جنسیتیِ موج دوم فمینیسم، پست فمینیست ها می گویند که برابری جنسیتی کم و بیش تحقق یافته است و زنان مدت هاست که قربانی نظم پدرسالاری نیستند. ناتاشا والتر(2) می نویسد: «همه جا زنانی را می بینیم که آزادتر و قدرتمندتر از گذشته هستند» (والتر، 1:1999).
اگرچه پست فمینیسم تلاشی نظری تلقی می شود، اما ریشه در درک و فهمی بسیار عامه پسند درباره ی «زنانِ در قدرت» دارد که به وسیله ی رسانه ها در دهه ی 1980 دامن زده می شد. بنابراین، پست فمینیسم دارای حیات دوگانه است: از یک طرف، نظریه ای درباره ی زنان معاصر در جوامع غربی و از طرف دیگر، معرِف چیزهای بامزه ای مثل مدونا، پوشش خاص زنان و... است(گمبل، 143:2001).
پست فمینیسم گاهی اوقات اشاره ای است به «فمینیسم عامه پسند»، که برای رسانه ها و علایق عمومی جذاب است. پست فمینیسم همچنین درباره ارضا و برآورده ساختنِ نیازهای فرهنگ تجاریِ رایج و اصلی است: امروزه زنان جوان می توانند بین استفاده از مُد و قدرت، ارتباط برقرار کنند. به عبارتی، مد تداعی کننده ی قدرت است تا فقدان قدرت. همچنین قدرتِ دخترانه در سریال های تلویزیونی مانند سریال «سکس و شهر»(3) (2004-1998) و نیز در فیلم های سینمایی مثل «احمق»(4) (1995) نمایش داده می شد. در این بازنمایی های رسانه ای، زنان پست فمینیست برای اقتباس و احراز هویت های جدید تلاش می کردند. این زنانِ پست فمینیست، با کلیشه های فمینیستی یا زنانه منطبق نبودند (لفی، 115:2007)
پست فمینیسم، علی رغم جاذبه ی عامه پسندش، مورد انتقاد فمینیست هایی قرار گرفت که بر تمایز و اختلاف با این دیدگاه بیش از حد خوش بینانه تأکید می کنند. برای مثال، جرمن گریر(5)، به مفهوم «قدرت دخترانه» در پست فمینیسم، حمله می کند، زیرا به نظر وی، اگرچه ویژگی های جنسیتی آنچنان که موج دوم فمینیسم ادعا می کند، سرکوب نشده است، اما بازنمایی زنان پست فمینیسم تحت عنوان «هیچ چیزی نیست مگر موجود جنسی» نیز ظالمانه است (گریر، 2000 به نقل از لافی، 116:200).
در پاسخ به موضع پوپولیستیِ پست فمینیسم، در موج سوم فمینیسم تأکیدهای نظری بیشتری صورت گرفته است. برخلاف پست فمینیسم، موج سوم فمینیسم، موج دوم و سوم را با یکدیگر ناسازگار و متضاد نمی داند. درحالی که پست فمینیسم، با تأکید بر افراد قدرتمند، «شخصی را از سیاسی» جدا می کند و قدرت دخترانه را در توصیف ها و اظهاراتِ شخصی شان نشان می دهد، موج سوم فمینیسم بر پیوند دوباره ی شخصی و سیاسی تأکید می کند. موج سوم فمینیسم، جدال ها و موضع گیری های موج دوم فمینیسم علیه سوءاستفاده جنسی و ایدئولوژی پدرسالاریِ زنانگی را تداوم می بخشد.
البته، موج سوم فمینیسم همچنین بر جنبه های اصیل و واقعی لذت و میل زنانه و نیز خطرهای جدید برای استقلال و خودمختاری زنانه تأکید می کند. «موج سوم فمینیسم، همسو با پساساختارگرایی، مفهوم موجودِ یک هویت جمعی واحد را کنار می گذارد و در عوض، ایده ی ابهام و تفاوت را در مقام ابزاری برای فهم مسائل و منافع خاص زنان عرضه می کند» (ادگار و سج ویک، 209:1387).
به نظر دَن لافی، فمینیسم موج سوم تلاشی است برای پرکردن شکافِ بینِ سیاست های موج دوم و شعار «انتخاب شخصی» پست فمینیسم، با ارائه این استدلال که انتخاب شخصیِ زنان، به لحاظ سیاسی مقید به بافت یا زمینه است (لافی، 117:2007).
پی نوشت ها :
1. Post feminism
2. N. Walter
3. Sex and City
4. Clueless
5. G. Greer