نویسنده: دکتر باقر قدیری اصلی
فردریک باستیا(1)، از علمای اقتصاد خوشبین اهل فرانسه در سال 1801درBayonne متولد شد و در رم وفات یافت. باستیا دشمن قسم خورده ی سوسیالیسم و سیاست حمایتی بود او به وجود قوانین اقتصادی ایمان داشت و به نظر او قوانین اقتصادی بالاتر از طبیعی امری الهی Providentielle است. « اگر هر کس به فکر خودش باشد، خدا به فکر همه است». کتاب هماهنگی های اقتصادی برای نشان دادن همین معنی است.
فردریک باستیا، لیبرال و مدافع سرسخت نظام اقتصاد سرمایه داری عصر خود، به سال 1801 در شهر بایون (1) فرانسه از یک خانواده مرفه بازرگان به دنیا آمد. باستیا در ابتدای زندگی اجتماعی اول به بازرگانی و بعداً به کشاورزی پرداخت و بعدها به عضویت انجمن ایالتی نمایندگی مجلس مؤسسان فرانسه نایل آمد. و از طرفداران شدید عدم مداخله دولت در امور اقتصادی بود. باستیا مردمی مثبت، ثابت قدم در عقیده و مباحثه کننده ای منطقی و دارای قدرت استدلال کم نظیر بود. او با قدرت بیان می خواست ثابت کند که رژیم آزادی، در حقیقت هم آهنگیهای اقتصادی است.
به نظر باستیا، چرخ جامعه به خودی خود به بهترین وجه می چرخد و اگر هر کس به فکر خود باشد خدا به فکر همه است و لذا هیچ گونه مداخله ای از طرف دولت پسندیده نیست و اگر دولتهایی بخواهند با مداخله خود نظام طبیعی و مقدر را به هم بزنند و آن را از مسیر خود منحرف کنند خود مقصر اصلی عدم نظم خواهند بود.
باستیا آثار فراوانی از خود به جای گذاشته است که معروفترین آنها هم آهنگیهای اقتصادی، توهمات اقتصادی، رسالات کوچک و سفسطه ها را می توان نام برد.
باستیا در فرانسه به عنوان رهبر مکتب آزادی طلبی جزء علمای اقتصاد خوشبین شناخته شده است.
قدر مسلم او از یکسو رابطه مستقیم و غیرقابل انکاری را که میان سوسیالیستها و اقتصاددانان کلاسیک بدبین از قبیل ریکاردو و مالتوس وجود داشت به خوبی دریافت و بعضی از آراء این گروه را از قبیل نظریه بهره مالکانه، نظریه جمعیت و غیره اساس بدبینی خشونت آمیز سوسیالیستها و استقبال ایشان از تدابیر شدید می دانست، از سوی دیگر صاحب نظران کاتولیک نیز چنین می پنداشتند که برای اجتناب و رهایی از نتایج دشوار تحقق قوانین طبیعی اقتصادی، باید به امتناع و تزکیه نفس و تسلیم و رضاء متوسل شد. در میان هیاهوی این گروهها و افکار متضاد بود که باستیا قد علم کرد و به بیان عقاید خود پرداخت و گفت که قوانین طبیعی اقتصادی الزاماً باعث رنج و الم و دشواری کار انسان نیست. نه اینکه جهان بی عیب و نقص و عموم افراد بشر در رفاه و آسایش باشند. بدی و نابسامانی وجود دارد. رنج و دشواری هست. «هر رنجی باعث اجتناب از دشواری و رنج بزرگتر است. رنج و دشواری، نتیجه طبیعی و اجتناب ناپذیر آزادی انسان و سبب راهنمایی او از خطا به راست و از اشتباه به کار درست است.
با توجه به زندگی باستیا خیلی ها او را دانشمند به حساب نمی آوردند و او را نویسنده مطبوعات دانسته و گفته اند پرورش عملی نداشته و حتی بیشتر روزنامه نگار بوده است تا اقتصاددان، هرچه که اقتصاددانان خارجی به سختی در حق باستیا داوری کرده اند، ولی در فرانسه پیوسته اقتصاددانی محبوب باقی مانده است.
تصور باستیا از اقتصاد این بوده در جهان اقتصادی یک هم آهنگی طبیعی و خود به خود وجود دارد و کتاب معروف و مهم او تحت عنوان: «هماهنگی های اقتصادی (2)»در اصل مبین همین فکر است. هر چند که باستیا روزنامه نگار بود و در بیان عقاید خود بیشتر به قلم فرسایی می پرداخت تا به تجزیه و تحلیل و بیان علمی مطالب. باستیا در سال 1846 اتحادیه های به تبع اتحادیه مشابه آن در انگلیس که خواهان لغو قوانین و مقررات منع ورود غلات بود برای تأمین آزادی مبادله در فرانسه تشکیل داد.
به عقیده فردریک باستیا قوانین عمومی و اجتماعی جهان هم آهنگ اند و از هر سو به کمال بشریت منتهی می گردند.
هنگامی که از او سئوال می شد پس چرا در همه جا بی نظمی و پریشانی حکمفرماست پاسخ ضرب المثل چیزهای دیدنی و چیزهای ندیدنی را می داد و می گفت آن چه دیده می شود قابل اعتماد نیست و حقیقت بیشتر در چیزهایی است که دیده نمی شوند.
باستیا علیه آن کسانی که از آزادی سوء استفاده می کنند و با تجاوز به آزادی دیگران هم آهنگی را مختل می سازند، اعلام جرم می کند. ولی در عین حال معتقد است که نیروهای مختلف در پیرامون انسان و داخل آن در کار است تا هر کس را که منحرف می گردد به راه راست برگرداند، به طوری که سرانجام به خودی خود هم آهنگی و تعادل برقرار می شود.
باستیا در موارد متعدد مانند فیزیوکراتها و با عباراتی صریحتر از آنها اعلام می دارد پروردگار در نهاد هر کس انگیزه غیر قابل مقاومتی برای میل به نیکی و فوری برای هدایت به سوی آن قرار داده است.
به نظر باستیا، تابعیت تولید کننده نسبت به تقاضای مصرف کننده دلیل تابعیت نفع خصوصی در برابر مصالح عمومی است. هر چند که تولید کننده به تبعیت از منافع خود به الهام از نفع شخصی اقدام به تولید می کند و صرفاً در تعقیب استفاده شخصی خود است ولی چون هر ابداع و ابتکار و اختراعی که وی برای افزایش منافع خود می کند سبب کاهش قیمت می شود و سرانجام ثمره کار و کوشش او عاید مصرف کننده و عموم مردم می شود و از این جهت قانون رقابت و ارزش و همه قوانین اقتصادی، تولید کنندگان را مجبور می کنند که نوعدوست باشند. قوانین مذکور تولید کنندگان را فریب می دهند که تصور کنند برای تحصیل درآمد بیشتر خود کوشش می کنند در حالی که نتیجه تلاش آنها باعث ارضای حوائج عموم به بهترین ترتیب و ارزانترین قیمت ممکن است و این همان هم آهنگی در جهان اقتصادی است.
درباره مالکیت، باستیا می گوید نفع شخصی و امکان تصاحب و تملک محصول کار و کوشش، بهترین مشوق و محرک انسان در تلاش معاش است، چون حیطه فواید غیر رایگان تنگتر می شود امکانات تملک نیز تقلیل خواهد یافت و نباید نتیجه گیری کرد که روزی مالکیت از بین خواهد رفت.
او معتقد است که مالکیت، زمانی از جامعه بشری رخت برخواهد بست که هر چیز برای همه کس به حد وفور موجود باشد و دیگر کسی برای تأمین نیازمندیهای خود ملزم به تلاش و کوشش نگردد و انسان به مقامی عالی و خدایی نایل آید. نتیجه آنکه مالکیت از تلاش مستمر انسانی غیر قابل تفکیک و جدایی است. انسان با حس مالکیت چشم به جهان می گشاید زیرا که از دم نخستین نیازهایی دارد که حیات و وجود او مستلزم برآوردن آنها است. مالکیت، مولود قانون نیست بلکه یک امر الهی و طبیعی است که قوانین انسانی به تدوین و تنظیم اصول و تضمین و تأمین آن پرداخته اند.
باستیا بیشتر نیرو و مبارزه خود را با سیاستهای حمایتی در بازرگانی خارجی اختصاص داده است. اساس نظریه باستیا در اولین کتاب او در زمینه آزادی تجارت این است که نتایج سوء اقتصادی تحمیلات سنگین گمرکی و سیاستهای موسوم به حمایت از تولیدات داخلی، به مراتب بیشتر از منافعی است که از طریق تحمیلات گمرکی عاید خزانه دولت می گردد. و چنین تدابیری، مبین اصول طبیعی و بدیهی اقتصادی است:زیرا «تجارت آزاد مانند مالکیت از حقوق طبیعی و مسلم بشر است؛ هر فرد جامعه که کالایی را تولید و یا تحصیل می کند، حق دارد در هر نقطه زمین آزادانه به مصرف و یا به داد و ستد آن بپردازد. »
باستیا از سیاست تجارت خارجی مرکانتی لیستها که هدف آنها تأمین موازنه مثبت بازرگانی خارجی بود انتقاد شدید کرده است او می گفت دو کشتی را فرض کنید، که هر یک با ده میلیون فرانک کالا، یکی از بنادر فرانسه را به قصد خارج ترک کنند. محمولات کشتی اول در یکی از ممالک خارجی با کالاهای آن مملکت مبادله گردیده و این کالاها پس از ورود به فرانسه، به مبلغ 20 میلیون فرانک به فروش می رسند. کشتی دیگر در دریا غرق می شود و محموله آن از دست می رود. عجب آنکه در نتیجه مسافرت کشتی اول 10 میلیون فرانک کسری در موازنه بازرگانی خارجی فرانسه پدید می آید ولی بر اثر مسافرت کشتی دوم که محموله آن طعمه امواج دریا شده است، معادل 10 میلیون فرانک فزونی مشاهده خواهد شد!
باستیا، ماهیت مبادلات میان دو فرد و دو کشور را یکی می دانست و آزادی تجارت بین المللی را یکی از عوامل مؤثر تأمین صلح جهانی می پنداشت.
او به بقایای کلبرتیسم و به قوانین ناشی از افکار کلبر شدیداً حمله برده و به مبارزه با دکترین حمایتی پرداخته است. باستیا آثار متعددی از خود به یادگار گذاشته و یکی از مشهورترین آنها «عرضحال تجار چراغهای پیه سوز»است که در آن به نحو جالب توجهی سیاست حمایتی را مورد استهزاء قرار داده است.
موضوع عرض حال، تصور شکایتی است که فروشندگان و اعضاء صنف سازندگان چراغهای پیه سوز به دولت می کنند و از دولت می خواهند که از آنها در مقابل رقابت غیر قابل تحمل یک تولید کننده خارجی که بازار داخلی را به قیمت بسیار نازل از روشنایی منور کرده است، حمایت کند. پس برای حمایت صنایع چراغ سازی داخلی از رقیب خارجی که خورشید است دولت باید قانونی بگذارند که به پیروی از آن در و پنجره های منازل بسته شوند تا نور طبیعی وارد اطاقها نشود و مردم ناگزیر شوند از مصنوعات داخلی استفاده کنند و با چراغهای پیه سوز منازل خود را روشن نمایند. نفعی که از این قانون حمایت از صنایع داخلی عاید جامعه می گردد بی شمار است از جمله این که چون چراغ پیه سوز و بالنتیجه پیه، خواهان بیشتر خواهد داشت لذا تولید کنندگان برای تهیه دام بیشتر درصدد پرورش گاو و خوک و گوسفند بیشتری خواهند برآمد و چون مصرف چراغ بیشتر شود روغن بیشتری مصرف خواهد شد و جامعه ناگزیر خواهد بود که کشت شقایق، خشخاش، منداب و سایر دانه های روغنی را توسعه دهد و به دنبال آن نیز هزاران صیاد برای تهیه روغن به صید «بالن» و ماهی های پرچربی مشغول خواهند شد و خواهیم دید که بالاخره با اعمال سیاست حمایت از صنایع داخلی، کشاورزی، دامداری و صیادی، توسعه ای اعجاب آمیز خواهد یافت.
پی نوشت ها :
BASTIAT (Frederic)(1801-1850) -1
2. Bayonne
3. Harmonies Economiques