جلوه هایی از مفاهیم قرآن و حدیث در بیان پروین

کلام خود را با سخن مرحوم «بهار» آغاز می کنم که درباره ی ابعاد مختلف و معانی شاعر بلند آوازه ی عرصه ی ادب ایران زمین سخن می گوید:
سه‌شنبه، 29 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جلوه هایی از مفاهیم قرآن و حدیث در بیان پروین
 جلوه هایی از مفاهیم قرآن و حدیث در بیان پروین

نویسنده: دکتر خلیل حدیدی




 
کلام خود را با سخن مرحوم «بهار» آغاز می کنم که درباره ی ابعاد مختلف و معانی شاعر بلند آوازه ی عرصه ی ادب ایران زمین سخن می گوید:
«این دیوان، ترکیبی است از دو سبک و شیوه ی لفظی و معنوی، آمیخته با سبکی مستقل، و آن دو، یکی شیوه ی شعراء خراسان است، خاصه استاد ناصر خسرو و دیگر شیوه ی شعراء ‌عراق و فارس، به ویژه شیخ مصلح الدین سعدی و از حیث معانی نیز بین افکار و خیالات حکما و عرفا است و این جمله با سبک و اسلوب مستقلی (که خاص عصر امروزی و بیشتر پیرو تجسم معانی و حقیقت جویی است) ترکیب یافته و شیوه ای بدیع بوجود آورده است.»
قصاید این دیوان، بوی و لمحه ای از قصاید ناصر خسرو دارد و در ضمن آنها ابیاتی که زبان شیرین سعدی و حافظ را فرا یاد می آورد بسیار است،‌ و بالجمله در پند و اندرز و نشان دادن مکارم اخلاق و تعریف حقیقت دنیا از نظر فیلسوف عارف و تسلیت خاطر بیچارگان و ستمدیدگان و مفاد «قُل متاعُ الدنیا قلیل» و «نجی المخففّون» دل خونین مردم دانا را سراسر تسلیتی است.
در همان حال، راه سعادت و شارع حیات و ضرورت دانشی و کوشش را نیز به طرزی دلپسند بیان می کند و می گوید:
«در دریای شوریده ی زندگی با کشتی علم و عزم راهنورد باید بود و در فضای امید و آرزو با پر و پال هنر باید پرواز کرد» (مقدمه ی دیوان، صص ح و ط)
به حق باید گفت که شاعر ما، کلیات مفاهیم اصیل عرفان اسلامی را که خاستگاه اصلی آنها قرآن و حدیث است، با زیبایی تمام عیار و مهم تر از همه،‌ با زبان مردم -که برای همگان قابل فهم است، - بیان نموده است. معانی و مفاهیمی از قبیل موارد ذیل را شامل است:
- ذکر و یاد خدا و در نتیجه آزاد و آرام زیستن در پناه آن تعالیم عالی الهی
- اصل قرار دادن سعی و تلاش و امید بستن به کد یمین و تلاش مستمر
- قناعت و رضایت و عدم شکایت از گردش روزگار در حین تلاش مداوم و کسب کمالات
- طلب کردن علم و دانش و هنر در معنای راستین و المغی آن که این مفاهیم یادآور آیه ی کریمه ی زیراست:
«انما یخشی الله من عباده العلماء»‌
- کسب تقوی و پرهیزکاری واقعی در مرتبه ی اعتقاد و عمل
- بیزاری از ظلم و ستم و دریافتن این معنا که - این جهان کوه است و فعل ماندا باز آید این نداها را صدا- و نکته ی مهم تر اینکه مسئله ی نفس اماره و پرهیز از آن و خطر اضلال و اغوای شیطان و ابلیس را در سطح گسترده ای مطرح می کند که بسیار قابل توجه و تأمل است و شرح و توضیح آن کتاب مستقلی را می طلبد.
- و بالاخره مسائلی از این قبیل، شامل موضوعات اجتماعی مورد تأیید فرهنگ اسلامی که هر کدام در جای خود میدان گسترده ای از بحث های اخلاقی و اجتماعی را به خود اختصاص داده است.
بخش های قابل توجهی از دیوان پروین را از حیث تأثرهای مختلف آن از فرهنگ اسلامی، مورد توجه قرار داده ام و محورهای متعددی را بر مبنای کلام شاعر معین کرده ام، ‌که هر کدام به نوبه ی خود و به طور جداگانه قابل بحث و تحلیل می باشد که انشاءالله در فرصت جداگانه ای مطرح خواهد شد- اما برای نمونه ابیاتی از قصاید شماره ی 19 و 40 و شماره ی 236 از مثنوی ها مطرح می شود:
ای دوست دزد حاجب و دربان نمی شود
گرگ سیه درون سگ چوپان نمی شود
ویرانه ی تن از چه ره آباد می کند
معموره ی دلست که ویران نمی شود
درزی شو و بدوز ز پرهیز پوششی
کان جامه جامه ایست که خلقان نمی شود
منظور از «دزد» در بیت اول و «گرگ سیه درون» در مصرع دوم آن، «نفس اماره» و «ابلیس رانده شده» می باشد که در قرآن کریم با شدت تمام از تبعیت و پیروی هر دو نفی شده است. خداوند سبحان می فرماید:
«... و لاتتبعوا خطوات الشیطان» (208 بقره و 142 الانعام)
«ان الشیطان الانسان عدو مبین» (آیه ی 5 یوسف)
در بیت سوم تقوی و پرهیزگاری را جامه و لباس معرفی می کند که هیچ وقت کهنه نمی شود. قرآن کریم در آیه ی 197 سوره ی بقره می فرماید:
«و تزودوا فان خیرالزاد التقوی»
جالب است که در آیه ی 26 سوره ی اعراف تقوی را به عنوان برترین لباس معرفی می نماید:
و لباس التقوی مثلک خیر
روشندل آنکه بیم پراکندگیش نیست
وز گردش زمانه پریشان نمی شود
دریاست دهر، کشتی خویش استوار دار
دریا تهی ز فتنه ی طوفان نمی شود
دشواری حوادث هستی چو بنگری
جز در نقاب نیستی آسان نمی شود.
منظور از پراکندگی همان اضطراب و تزلزل است که انسان های ضعیف در مقابل حوادث روزگار از خود نشان می دند، بیان پروین یادآور آیه ی شریفه ی:
لَقَد خَلَقنا الاِنسان فی کَبد (آیه ی 4 بلد سوره ی 90) می باشد.
مسلماً انسان را در متن درد و رنج و مشکلات آفریده ایم.
وجود مقدس علی علیه السلام می فرماید: «اَغضِ علی القذی و اِلّا کن تَرضَ اَبداًَ» (کلام 213)
در مقابل ناملایمات و مشکلات ریز و درشت روزگار صبور و بردبار باش در غیر این صورت هرگز خرسند نمی شوی:
تا دیده ات ز پرتو اخلاص روشن است
انوار حق ز چشم تو پنهان نمی شود
مقام اخلاص مرتبه ای از کمالات معنوی انسان مؤمن است که اگر بتواند به آن دست یابد نه تنها دلش مرکز تابش انوار الهی می شود بلکه شیطان نیز نمی تواند برای گمراه ساختن او موفق شود، آنجا که ابلیس رانده ی درگاه می شود و از پیشگاه خداوند وعده ی جاودانگی «الی یوم یبعثون» را می گیرد، در گفتگوی خود با پروردگار سبحان می گوید تمام بندگانت را گمراه می کنم مگر آن دسته از بندگانت را که به مقام اخلاص راه یافته و «مخلَص» گشته اند «الّا عبادک منهم المخلَصین». البته در باب منزلت مخلصین نکات عرفانی بسیار مهمی وجود دارد که باید در جای خودش بحث شود.
ما آدمی نئیم، از یراک آدمی
دردی کش پیاله ی شیطان نمی شود
نکته ی قابل توجه این که در بیت فوق می فرماید که اگر انسان همان انسان در معنای خاص خودش باشد حتی شیطان نیز نمی تواند او را اغوا کند، در همان داستان رانده شدن ابلیس آنجا که با خداوند سبحان درباره ی گمراه ساختن همه ی انسان ها گفتگو می کند ذات لم یزل در مقابل ادعای ابلیس می فرماید:
«اِن َّ عبادی لَیس لَک علیهم سلطان» (آیه ی 40-حجر سوره ی 15)
«مسلماً بندگان واقعی من کسانی هستند که تو نمی توانی بر آنان مسلّط بشوی»
حال اگر بیان پروین را با دقت تمام مورد عنایت خود قرار دهیم عمق بینش شاعر مشخص می شود و به نظر می رسد که این شاعر توانا درباره ی مفهوم بیت به آیه ی فوق عنایتی داشته است.
اما نکاتی از قصیده ی 40
اگر روی طلب ز آیینه معنی نگردانی
فساد از دل فروشویی، غبار از جان برافشانی
گوهر راستین کمال زمانی در وجود اولیای الهی و اسوه های بزرگ تاریخ بشریت جلوه گری کرده که توانسته اند از آزمایش های متعدد و توان فرسای الهی سربلند بیرون آیند:
«و اِذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فَاَتَمهُنَّ قال انّی جاعلک للناسِ اماماً...»
اساساً طلب در خواست عاشقانه همراه با تحمل مشقت های راه طریقت است نه یک درخواست ظاهری-لفظی؛ بنابراین آنجا که می فرماید «من طلب شیءاً وجد» (احادیث مثنوی ص 78)
مسلماً طلب همراه مجاهده و مبارزه ی با نفس اماره در راه رسیدن به مطلوب است. مولوی می گوید:
هر که چیزی جست بی شک یافت او
چون به جد اندر طلب بشتافت او
(دفتر سوم به نقل از احادیث مثنوی ص78)
در دفتر اول می فرماید:
چون در معنی زنی بازت کنند
پر فکرت زن که شهبازت کنند
(احادیث مثنوی ص 29)
بنابراین مسئله ی آزمایش الهی که در قرآن کریم به عنوان یک اصل مسلم الهی و سنت آفرینش انسان مطرح شده در پیش پای هر طالبی به نحو قابل توجهی جلوه گری می کند.
بنابراین رسیدن به مرتبه ی اخلاص و پاک ساختن درون از آلودگی های نفسانی زمانی امکان پذیر است که سالک راه حق از تمام مراحل آزمایش الهی سربلند بیرون آید و به حقیقت طالب باشد:
قناعت کن اگر در آرزوی گنج قارونی
گدای خویش باش ار طالب ملک سلیمانی
در این بین سه نکته قابل تأمل است، ابتدا باید دانست که مراد از «قناعت» همان مقام رضا و تسلیم در مقابل مقدرات است با محور قرار دادن مبارزه و مجاهده ی نفس برای رسیدن به کمال.
نکته ی دوم «گنج قارون» است که کنایه از روح بی نیاز و رسیدن به مرحله ای از درک و فهم الهی است که با اتکاء به ذات غنی بالذات، آرامش روحی غیر قابل وصفی در وجود سالک ایجاد شود.
نکته ی سوم توجه به مفهوم «ملک سلیمان» است که مسلماً یک ملک مادی و دنیوی نیست بلکه رسیدن بنده ی مؤمن و سالک طریقت نبوی به مرتبه ای از ایمان است که به اصطلاح عرفا آن را مقام وصال و بقا گویند یعنی رسیدن سالک به درجه ای از قدرت ایمان که بتواند بر نفس خود تسلط داشته باشد.
بنابراین بجاست که در اینجا به فرمایش علوی در نهج البلاغه درباره ی تفسیر نکته ای از آیه ی 97 سوره ی نحل اشاره شود.
آیه ی 97 سوره ی نحل به این ترتیب است:
من یحمل من ذکر او اُنثی و هو مومن فلنحیینه حیاه طیبه...
«هر کس از زن و مرد عمل صالحی انجام دهد در حالی که ایمان راستینی دارد مسلماً او را با یک حیات طیبه زنده نگه می داریم.»
درباره آیه ی فوق یعنی حساس ترین نکته ی آن که همان «حیاه طیبه» می باشد از او سؤال می شود حضرتش در پاسخ می فرماید «حیاه طیبه» همان قناعت است.
و سُئِلَ علیه السلام عن قوله تعالی: «فنحیینَّهُ حیاهً طیبهً» فقالَ: «هی القناع]»... (کلام 229)
اگر درباره ی عظمت کلام امیرالمؤمنین (ع) درباره ی تفسیر «حیاه طیبه» عنایت شود عمق کلام شاعر درباره ی دعوت انسان های حقیقت بین به سوی مسئله «قناعت» که آن را با «ملک سلیمان» برابر دانسته است مشخص می شود.
همچنین پروین در دو قسمت از آرزوها به این مسئله عنایت کرده گوید:
از تکلف دور گشتن ساده و خوش زیستن
ملک دهقانی خریدن کار دهقان داشتن
(ص 69 دیوان)
همچو پاکان، گنج در کنج قناعت یافتن
مور قانع بودن و ملک سلیمان داشتن
(ص 70 دیوان)
مترس از جانفشانی گر طریق عشق می پوئی
چو اسماعیل باید سر نهادن روز قربانی
(ص 60 دیوان)
در بیت اخیر «عشق» به زیبایی و با شیوه ی عملی معنی می شود؛ زیرا که حضرت اسماعیل(ع) در مسیر عشق راستین الهی خود کمال اخلاص و نهایت تسلیم را دارد به جهت اینکه در مقابل بیان پدر بزرگوار خود حضرت ابراهیم (ع) که می فرماید: اِنی اری فی المنام اَرنی اَذبحُک فانظَر ماذا تَری؟ (فرزندم، بطور مداوم در عالم رویا مشاهده می کنم که مشغول بریدن سر تو هستم - و تو را قربانی می کنم - به این نکته توجه داشته باش که نظرت چیست؟)
اسماعیل(ع) با تمام خلوص و با فرط اشتیاق و با بیانی آکنده از محبت نسبت به پدر بزرگوار خویش می فرماید:
یا ابتِ افعل ماتُومر ستَجِدنی اِن شاءَاللهُ من الصابرین (آیه 102 صافات)
(ای باب گرانمایه آنچه را مکرراً برایت امر شده انجام بده - مرا قربانی کن- اگر خدا بخواهد مرا از بردباران واقعی می یابی)
ملاحظه می شود که این بانوی دردمند، به مفاهیم عالی الهی چگونه جان تازه ای می بخشد و در یک بین دنیایی از معانی را می گنجاند و مسلم است منظور شاعر از بعثی «طریق عشق» همان پیمودن راه خدا و رسیدن به محبوب ازلی با تحمل مشکلات توانفرسای راه است.
ترا پاک آفرید ایزد ز خود شرمت نمی آید
که روزی پاک بودستی، کنون آلوده دامانی
مخوان جز درس عرفان تا که از رفتار و گفتار
بداند دیو کز شاگردهای این دبستانی
( ص60)
جالب است که شاعر در بیت بالا به فطرت پاک بشری اشاره می کند و انسان را فطرتاً خداشناس و حقیقت بین معرفی می نماید و گویا عنایتی دارد به آیه ی کریمه ی واقِم وجهک للدین حنیفاً فطره الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله، ذلک الدّین القیم.
در آیه ی فوق دین پاک و خالص اسلام را سرشت و خمیر مایه ی اصلی انسان معرفی می کند و آن را جزء ذات انسان می داند و همانست که پروین می گوید: ترا پاک آفرید ایزد...
در گلستان سعدی آمده است:
کُلّ مولدٍ و الّا وقد یولد علی الفطره فابواه یهودانّه اَو ینصرانه او یمجسانه ... (ص 62 گلستان تصحیح یوسفی)
(هر انسانی که به دنیا می آید بر مبنای فطرت پاک الهی زاده می شود بعد از آنست در نتیجه ی تربیت پدر و مادر ادیان مختلفی را می پذیرند و یهودی می شوند.)
البته مرحوم دکتر یوسفی در توضیح عبارت فوق آن حدیث دانسته می نویسد: «این حدیث با اندک تفاوت در کلمات، در صحیح بخاری الجامع الصیعی، صحیح تر فدی آمده است.» (گلستان یوسفی، ص 570)
چون شمع حق برافروزند و هر پنهان شود پیدا
تو دیگر کی توانی عیب کار خود بپوشانی
مسلم است که در بیت فوق پروین به سرای آخرت اشاره دارد که در آنجا نه تنها تمام اعمال و اسرار انسان آشکار و هویدا می گردد بلکه خودشان نیز حقایقی را که در دنیا و در مقابل پیامبران و اولیای الهی آشکار می کرده برایش آشکار می گردد.
آیا نمی توان گفت که این شاعر ژرف نگر در بیت مورد بحث به آیه ی کریمه ی «یوم تبلی السرائر» عنایت مستقیم دارد.
(قیامت روزی است که تمام اسرار باطنی انسان و اعمال فراموش شده ی او آشکار می گردد)(آیه ی 9 طارق86)
ترا فرقان دبیرستان اخلاق و معالی باشد
چرا چون طفل کودن زین دبیرستان گریزانی
قرآن را دبیرستان اخلاق یعنی مرکز تعلم تمام کمالات بشری و صفات برجسته ی انسانی معرفی می کرند.
به یاد می آورد فرمایش گهربار وجود مقدس علی علیه السلام را در خطبه ی 156 نهج البلاغه، آنجا که می فرماید:
«... و علیکم بکتاب الله فانّه الحبل المتین و انور المبین و الشفاء النافع و الری و العصمه للمتسک و النجاه للمتعلق... من قال به صَدق و من عمل به سبق»
روی آوردن به قرآن و کتاب مقدس الهی بر شما ضروری و حتمی است، زیرا که قرآن ریسمان محکم و استوار الهی است- که هیچ وقت پاره نمی شود- و نور روشنگر خدا و شفای سودمندی است- که انسان را از دست درد ضلالت و گمراهی درمان می بخشد- و آب زلالی است که از تمام تشنگی ها سیراب می کند و بهترین دستگیره برای هر انسان متمسکی است، و بالاخره وسیله ی نجات هر کسی است که به آن چنگ می زند...
هر کسی بر مبنای قرآن سخن بگوید هیچ گونه انحراف و ناراستی در سخن او یافت نمی شود و هر کسی بر مبنای قرآن عمل نماید بر دیگران سبقت می گیرد.)
و در خطبه ی176 می فرماید:
«واعلَموا اَنَهُ لیس علی احد بعدالقرآن عن فاقهٍ و لا لاَحدٍ قبل القرآنِ من غنی، فاستشفوه من ادوائکم و استعینُوا به علی لَا وائکُم...»
ای مردم حقیقت بین این نکته ی مهم را بدانید که مسلماً برای انسان بعد از قرآن هیچ گونه فقری وجود ندارد یعنی آن کسی در حقیقت اسیر فقیر و بی چیز است که از قرآن فاصله گرفته و از احکام نورانی آن بهره مند نمی شود همچنین برای هیچ انسانی قبل از قرآن ثروتی و غنائی وجود ندارد(یعنی اگر کسی قرآن و عمل به احکام شریف آن را نداشته باشد در اوج ثروتمندی دنیا فقیر است؛ ‌پس برای شفای دردهای خودتان از قرآن شفا بطلبید و در مقابل شداید و گرفتاری ها از قرآن کمک بطلبید.)
ملاحظه می شد که این بانوی دردمند در یک بیت چه نکته ی عظیمی از موضوعات الهی را مطرح می کند:
ندیدی لاشه های خونین شهرت را
اگر دیدی چرا بر سفره اش هر روزمهمانی
(دیوان، ‌ص 61)
در بیت اخیر شاعر اسم و رسم های کذائی اجتماعی را که انسان به خاطر اشباع هواهای نفسانی آنها را دنبال می کند با بیان صریحی نهی می نماید. و بدین وسیله طالب حقیقت را برای دور شدن از شهرت هایی که ممکن است بر خلوص نیت او لطمه وارد کند تشویق می نماید و به طور صریحی به این نکته ی اصیل عرفانی عنایت دارد که یکی از وسیله های تقرب به خدا دوری از نام و نشان های بی اعتبار دنیاست زیرا که «اولیائی تحت قبابی لایعرفهم غیری» احادیث مثنوی (ص 52)‌ جالب است که وجود مقدس علی (ع) در خطبه ی 32 نهج البلاغه پس از معرفی اصناف چهارگانه مردمی که به نحوی طالب شهرت و دنیا طلبی هستند دسته پنجم را تحت عنوان مقبولان درگاه الهی و مشتاقان حضرت ربوبی معرفی می کند که بعضی از صفات آنها به این ترتیب است:«... آنها طرد شده ای هستند که از جماعت اعراض کرده به سوی وحدت و یگانگی روی آورده اند،... تقوا و پرهیزگاری سبب شده است که آنها گمنام زندگی کنند و کسی آنها را نشناسد...»
مولوی در دفتر دوم مثنوی چه زیبا می گوید:
صد هزاران پادشاهان و مهان
سرفرازانند ز آن سوی جهان
نامشان ار رشک حق پنهان بماند
هر گدائی نامشان را بر نخواند
(ب 931 تا ب932)
و سعدی نیز با بیان زیرین این دفتر را معطر می کند:
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کان را که خبر شد خبری باز نیامد
(گلستان یوسفی/ص51)
پروین نیز در جایگاه دیگری با طرح دوباره ی مسئله ممنوعیت شهرت طلبی و عدم جواز ریا و ظاهر سازی می گوید:
ای خوش از تن کوچ کردن، خانه درجان داشتن
روی مانند پری از خلق پنهان داشتن
همچو عیسی بی پرو بی بال برگردون شدن
همچو ابراهیم در آتش گلستان داشتن
( ص 70 دیوان)‌
و به طور خلاصه باید گفت که شاعر بلند آوازه این مرزوبوم یعنی ایران سربلند با یک روحیه ی قدرتمند قرآنی و اسلامی وارد صحنه نبرد با شیطان جهل و نادانی و ضلالت شده است که از خداوند منان مسئلت دارد در فرصت مفصل دیگری - حداقل در یک کتابی- به تمام محورهای مورد توجه این گوینده ی درد آشنا پرداخته شود و علیه التکلان و منه التوفیق

توحید افعالی از دیدگاه پروین (لطف خدا)‌

در ص 236 دیوان خود بر گفته ی خود عنوان «لطف حق» را می دهد که با طرح در داستان به آب انداخته شدن حضرت موسی علیه السلام توسط مادر خود همچنین با طراح چگونگی رشد و نمو نمرود و بیان عنایت های الهی به این بنده ی ناسپاس نکته های جالبی از فرهنگ عملی اسلام را برای مخاطب های خود می آموزد که بسیار قابل تأمل و توجه است.
منبع: پروین پژوهی

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط