گفتمان، ‌اصطلاحی در نقد ادبی جدید برای تحلیل بهینه و فراگیر متن

در نظام زبانی کلاسیک، دال تنها عاملی بود که مدلول(معنا) را تعیین می کرد، در نقد تحلیل گفتمان، اصل بر این است که متن در هر شرایطی در بستری از گفتمان متبلور جریان دارد، عناصری مانند زمینه های تاریخی، مخاطبین
سه‌شنبه، 29 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گفتمان، ‌اصطلاحی در نقد ادبی جدید برای تحلیل بهینه و فراگیر متن
 گفتمان، ‌اصطلاحی در نقد ادبی جدید برای تحلیل بهینه و فراگیر متن

نویسنده: دکتر غلامرضا رحمدل شرفشادهی




 
در نظام زبانی کلاسیک، دال تنها عاملی بود که مدلول(معنا) را تعیین می کرد، در نقد تحلیل گفتمان، اصل بر این است که متن در هر شرایطی در بستری از گفتمان متبلور جریان دارد، عناصری مانند زمینه های تاریخی، مخاطبین مفروض و... اجزاء این گفتمان را می سازند. در نقد تحلیل گفتمان عناصری مانند هدف، حال و هوا و تکیه و... که باخیتن آن را تمامیت زنده ملموس livingtotality می نامد، معنی بازسازی می شود (فرهنگ و اصلاحات ادبی ص 408)
در ادبیات فارسی گفتمان تمثیلی، تلاشی است برای تببین تأثیرگذار اندیشه های تعلیمی. این تمثیل ها به دو قسم عمده تقسیم می شوند: یک قسم در زمره مثل های سائر یا مثل های شناسنامه داری است که مآخذ مشخص و معین دارند و یک قسم، تمثیل هایی است که پرداخته اندیشه ی نظریه پرداز شاعر است و شاعر خود، عناصر و ساختار ترکیبی داستان را خلق می کند. در تمثیل های نوع اول نیز شاعر به خود حق می دهد که در عناصر تمثیل و در زنجیره ی ترکیبی داستان دخل و تصرف کند، و تمثیل را به مقتضای ایده ی تعلیمی در تخیل خود باز خوانی (Rereading) و باز سازی (Reconstruction) و باز نویسی (Rewiting) کند و «دیگران» فقط، زبان گویای «سردلبران»‌ باشند، «دلبرانی» که از متن ایده ها و آرمان های شاعر روییده اند و فقط نشانه هایی هستند از ایده آل های شاعر. اگر شعر پروین را در فرایند نقد پدیدار شناسی تحلیل کنیم؛ یعنی متن را فقط در متن تحلیل کنیم و عناصر برون متنی (epitext) و برون ادبی(exraliterary) از قبیل تاریخ، بیوگرافی، اوضاع سیاسی و... را موقتاً به حال تعلیق(Suspens) درآورده، و طرح کلی تحلیل را در حد اجزاء به هم پیوسته ی متن، تقلیل گری(minimalism) یا تنزیل (Reduction) نماییم. در می یابیم که اصولاً پروین شاعری آرمانگراست و آرمان هایش اغلب از نوع آرمان های کلاسیک و ایده آل گراست. البته، پروین آنگاه که روی به طنزهای اجتماعی می آورد، اشعارش واقع گراتر و مصداقی تر می شود، لذا شعر برای پروین، ابزار بیان است، نه فوران خودکار ضمیر ناخودآگاه و ثمره ی جریان سیال ذهن. او برای وقار و وزانت بیان اندیشه، به عناصر زنانه مجال جلوه گیری نمی دهد؛‌ لذا در اشعارش ردپای اندیشه ناصر خسرو، مولوی، سعدی و شعرای آرمانگرای دیگر را می توان یافت. او زن است اما شعر زنانه نگفته است. او انسانی می اندیشد، نه زنانه و نه مردانه.
تمثیلات پروین به یک اعتبار ساختار قرآنی دارند. در قرآن صبح نفس می کشد، گیاه و درخت (نجم و شجر) خدای را سجده می کنند، پیراهن یوسف به اعتبار تن یوسف مقدس می شود، جرقه ی ناشی از اصطکاک نعل اسب مجاهدان با سنگ، شخصیت و قداست می یابد و آنچه که در آسمان و زمین است، خدا را تسبیح می کنند: یسبح لله ما فی السمواات و ما فی الارض، در تمثیل های پروین نیز، نخ و سوزن و دیوار و پایه و شمع و پروانه و نهال و درخت همه زبان باز می کنند و با شعور می شوند و دنیای شاعر محاط در دنیای زندگانی است.
دیدگاه های پروین در واقع مصداقی از تبدیل گزاره های اخلاقی به نظریه های تعلیمی است. موضوع ادبیات تعلیمی، چون از قبل تعیین شده است، ماهیتاً مستعد بیان تخیلی و فوران سیال و خودجوش ضمیر ناخودآگاه نیست، از طرفی، چون در ادبیات تعلیمی، هدف شاعر، انتقال و ابلاغ تأثیرگذار ایده ها و نظریه هاست و کلام بافت آموزشی دارد، لذا شاعر به فرم و زیبایی توجهی ندارد و یا اگر هم توجهی دارد، فرم و زیبایی را در خدمت محتوا قرار می دهد؛ لذا اقلاً از دو حیث، ادبیات تعلیمی شعر گریز و نظم گراست . برای تعدیل ماهیت نظم گونگی شعر تعلیمی و نزدیک ساختن بافت کلام به شعر، تمثیل (سر دلبران در حدیث دیگران) یکی از ابزارهای مؤثر است. ساختار گفتمانی شعر پروین، به گونه ای است که شروع کننده ی گفتمان، کلام را با لحن جدلی آغاز می کند، و در این قالب جدلی، مضامینی از خود شیفتگی، فخر فروشی، ظاهرآرایی، نژاد پرستی و مجموعه ای از خصائل نکوهیده را معیار برتری خویش قرار می دهد. مخاطب (شخصیت دیگر گفتمان) مظهر انسانی معنی گرا، با تأمل و دور اندیش است که در پاسخ به آغازگر گفتمان، ضمن تأکید بر معیارهای انسان ارزیابی، می کوشد تا مواضع لغزش های او را اصلاح کند. پایه به دیوار می فهماند که افراشتگی ظاهری او قائم به استواری پایه است نه ویژگی ذاتی او. درخت پیر به نهال سرمست می فهماند که جوانی، پایدار نیست و پیری سرنوشت محتوم همه است. خار به گل سرخ که به خود می نازید ناسپاسی می کرد و خار را مورد نکوهش قرار می داد می گوید: در من به چشم حقارت نگاه نکن، من پاسبان تو بوده ام و دست گلچینان روزگار را از تو باز می داشته ام. من بیدار می ماندم تا تو راحت بخوابی، امروز به زشت رویی خدمتگزار خود می خندی؟
هنگام خفتن تو نخفت برای آنک
گلچین بسی نهفته در این سبز مرغزار
از پاسبان خویشتنت عار بهر چیست
نشنیده ای حکایت گنج و حدیث مار

و بدین ترتیب، شاعر در عصر سوگواری ارزش ها، آرمان های سرخورده ی خود را از زبان پدیده های طبیعی و اجتماعی، بازخوانی و بازنویسی می کند.
تعداد معتنابهی از تمثیلات تعلیمی پروین اعتصامی، ساختار گفتمانی دارند یا در قالب گفتگو Dialect یا در قالب خودگفتمانی Monologe و یک در قالب گفتمان تک آوایه. کاراکترهای گفتمانی پروین در این تمثیل ها که با بهره مندی از راهکار هنری تشخیص(personification) ظرفیت و استعداد تحاطب می یابند از اصناف مختلفی هستند که برخی از آنها عبارتند از: گل و خار/ دیوار و پایه/ نهال و درخت خشک و..
البته این کاراکترهای جامد و غیرجاندار برای تبیین و تعلیل اندیشه های تعلیمی شاعر معنی دار شده اند؛ به عبارت دیگر شاعر برای انتقال مؤثر ابعاد اندیشه ی تعلیمی خود، اشیاء و پدیده های اجتماعی و محیطی را به مقتضای سطح انتقال مخاطبان، معنی دار کرده است. اصولاً در نگاه پدیدار شناختی که نه مبتنی بر حاکمیت مطلقه ذهن است، آنچنان که ایده آلیست ها می پنداشتند و نه مبتنی بر استقلال مطلق عین است آنچنان که رئالیست ها می پنداشتند بلکه مبتنی بر فرایند نگاه التفاتی ذهن به عین و حیثیت استعلامی (transcendental) پدیده در جریان اندیشه می باشد، اشیاء و پدیده ها در موقعیت مندی افقی خود با ذهن چندگونه تعامل در ذهن فاعل شناخت (subject) ایجاد می کنند از جمله:
1- با توجه به بار حسی و فرهنگی پدیده و به تناسب موقعیت مندی تاریخی پدیده ها فاعل شناخت آن پدیده ها را واسطه ی تبیین ایده های خود قرار می دهد؛ آموزه هایی که در فرایند این گونه تبیین ها ابلاغ می شود، از نوع یاد دادن ها و یادگرفتن هاست. مثل مکالمه ی دیوار و پایه. این مکالمه بر آن است که پاره ای از نظریه ی اجتماعی پروین، مبتنی بر ارجحیت معنی پنهان بر فرم آشکار را تفسیر کند، دیوار به افراشتگی خود می بالید و بر پایه ی دیوار فخر می فروخت، پایه در جریان یک مکالمه ی فعال به دیوار فهمانید که افراشتگی او قائم به استواری پایه است. اگر نازش در این میان، ضروری است باید ناظر به منشأ نازش، یعنی پایه ی دیوار باشد. این نوع مکالمه، ساختار تشبیهی ندارد یعنی عناصر مکالمه در زنجیره ی نشانه شناختی (simological) یکدیگر را تداعی نمی کنند بلکه، فاعل شناخت مکالمه ی بالقوه را از دل پدیده ها کشف و بالفعل می کند. یعنی فاعل، طرح مکالمه را خود می سازد.
2- گاه هست که بین پدیده ها، و ایده های فاعل شناخت ساختار تشبیهی وجود دارد؛ یعنی عناصر مکالمه نه در زنجیره ی ارتباط علت و معلولی بلکه در حوزه تداعی هایی از (Freeassociats) یکدیگر را یادآوری می کنند؛ یادآوری فعال(activremember) مثلاً حافظ وقتی که به منظره ی آسمان پرستاره و هلال ماه می نگرد بین عناصر آسمان و کشتزار خود ستاره و هلال و داس و گستره ی آسمان و گستره ی کشتراز و بین ساختار ترکیبی این دو منظره، ‌تداعی آزاد برقرار می کند و می گوید:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو
در دو سوی تمثیل های پروین،‌ هر دو نوع از این روابط معنی دار به چشم می خورد؛ یعنی یا روابط معنی دار در زنجیره روابط علت و معلولی و یا روابط نشانه مدار در حوزه ی تداعی های آزاد و رشته ی نامرئی نشانه ها، ‌بدیهی است که قالب فعل و روابط در گفتمان منطقی روابط علت و معلولی و در یک گفتمان هنری مبتنی بر روابط نشانه مدار است.

نمونه ها

مکالمه دیوار و پایه: بنیانگذار این مکالمه دیوار است. دیوار، ضمن تفاخر به افراشتگی خود، آن را علت سربلندی خود می شمارد و این سربلندی را، توجیه می کند تا خود را ذاتاً شایسته ی این سربلندی بشمارد و به عبارت دیگر بلندی و سربلندی خود را تئوریزه کند.
از جمله می گوید:
1- جهانداران، سر زیر سایه ی من دارند و نیازمند به سایه سار من می باشند:
فرخم زان سبب که سایه ی من
جامه ی آسایش جهاندار است
2- در کنار کمال، جمال نیز دارم؛ بام و درم، منقوش از طلا و نقره و پرده ام از جنس حریر گلنار است:
نقش بام و درم ز سیم و زر است
پرده ام از حریر گلنار است
3- دزد را بر من راهی نیست، اگر دزد بخواهد، مرا واسطه ی ورود به حریم خانه دیگران کند، به زمین افکنده می شود:
سوی من دزد ره نیابد از آنک
تا کمند افکند گرفتار است
4- در مقابل باد و باران، پایدار و ثابت قدمم:
باد و برفم بسی نخست و هنوز
قوت و استقامتم یار است
5- در مقابل بارهای قرون و اعصار، خم نمی شوم.
دیوار آنگاه همه ی این خصائل نیکو را در شمار ویژگی های ذاتی و نتیجه ی تدبیر خود می شمارد و به طور غیرمستقیم مخاطب را به بی تدبیری محکوم می کند:
من ز تدبیر خود بلند شدم
هر که کوته نظر بود خوار است
و در نتیجه، عزت و سرفرازی را برای خود پایدار می داند و متکبرانه می گوید:
اثر من به جای خواهد ماند
زانکه محکم ترین آثار است
پروین گفتار بنیانگذار طرح گفتمان را به گونه ای ترسیم می کند که بیشتر به مدعیات بی پایه و اساس شبیه است تا به گفتار اندیشمندانه، دیوار آن چنان در خور شیفتگی، غرق است که به جز خود هیچ کس و هیچ چیز را نمی بیند. بعد از ادعاهای دیوار نوبت پاسخ گویی پایه می رسد که در واقع حلقه ی واسط دیدگاه پروین است و پروین در این طرح گفتمان، ‌دیدگاه خود را در بستری از تقابل دوگانه بیان می نماید، خلاصه ی جوابیه های پایه چنین است:
1- خودشیفتگی، فکر را از تعمل و تأمل، غافل می کند.
2- درازیابی پدیده ها همه ی عوامل و اسباب مشکله آن پدیده را باید در نظر گرفت و از تک عاملی کردن پدیده ها باید اجتناب کرد:
عافیت از طبیب تنها نیست
هم ز دارو، هم از پرستار است
هر کجا نقطه ای و دایره ایست
قصه ای هم ز سیر پرگار است
(ص186)
3- خودبین خود را مأخذ همه ی خوبی ها می بیند و برای خدمت بی صدای دیگران هیچ نقشی قائل نیست:
از تو کار تو پیشرفت نکرد
نگته ی دیگری در این کار است

گفتمان موی سیاه و موی سپید

در این گفتمان، موی سیاه، نماد خام اندیشی، کوته اندیشی و غرور است و موی سپید نماد دور اندیشی و پختگی است. موی سیاه و موی سپید در حوزه ی تداعی های آزاد نشانه های جوانی و پیری هستند. اما پروین در این گفتمان آنها را از حوزه ی تداعی آزاد بیرون آورده و با شخصیت بخشی به آنها، ایده های عمیق تری را به آنها افکنده است.
موی سیاه به جای آنکه سرنوشت دیگران را آینه عبرت خود قرار دهد و موی سپید را جویباری دانسته و گذر عمر را در آن ببیند، موی سپید را شایسته ی ورود به اجتماع موها سیاه نمی داند.
موی سپید، زبان قضا و قدر و صدای خاموش گذر عمر است. او مصداق پیر دریادلی است که جهت هم سلوکی با جوانان با گفتمان عاقلانه، دنبال حلقه های تعامل می گردد. اگر موی سیاه، سر مست جوانی است، موی سپید باید جانب عقل و درایت را از دست ندهد و او را نسبت به لغزش هایش آگاه کند. موی سپید، به موی جوان، پیری را یادآوری می کند، یادآوری فعال:
تو هم ای دوست چو من خواهی شد
باش یکروز براین قصه گواه
هرچه دانی به من امروز بخند
تا که چون من کندت هفته و ماه

گفتمان نهال و درخت خشک

این گفتمان نیز پیش از آنکه در طبیعت و بین دو نفس نامیه جریان یابد، طرح اطلاع رسانی شاعر است. مفاد این طرح، دیدگاه های پروین است. دیدگاه های تعلیمی، ظرفیت بیان غیرمستقیم است و مجال برای خیال ورزی را ندارند.
منطق تعلیمات حکم می کند که کلام روان، معنی گرا و خطابی بوده و شاعر جز به ضرورت، در بند فرم نبوده و ذهن مخاطب را از بیان به نحوه ی بیان سوق ندهد. اما با این همه بیان تعلیمی مستعد زبان تمثیل است که این زبان، زبان نظم را به زبان و جوهر شعر نزدیک می کند. این گفتمان نیز اندیشه ی تعلیمی و یا بهتر بگوییم، تعلیمات اجتماعی پروین را در بستری از تقابل دوگانه تفسیر می کند.
1- بستر اول که نهال نورس نماینده ی آن است و مفاد بستر دوم در تفاوت با آن شناخته می شود (تعریف الاشیاء باضدادها) بیانگر خضائل ناپسند زیر است.
الف: طعنه زدن و عیبگیری کردن دیگران در قالب پرس، یعنی پرسش های موذیانه که خود نمونه هایی از پاسخ های پرسشند. نکوهش فقر دیگران و چهره ی سوخته ی دیگران، جامه ی مندرس دیگران و نکوهش بردباری دیگران.

ب: خودستایی و کبر و نخوت

مفاد بستر دوم، همان دیدگاه های اثباتی پروین است که برای تفسیر آن به زبان تمثیل و از فلسفه تقابل دوگانه (Binaryoppsition) استفاده کرده است:
1: سرنوشت دیگران باید آیینه ی عبرت باشد.
2: خوشی و ناخوشی و مراد و نامرادی ناپایدار است.
3: جلوه های زندگی فریبنده اند.
پروین در ادامه این گفتمان به سیاق متکلمین اشعری مسلک سرنوشت بشر را بازیچه ی جبر می داند و برای انسان هیچ گونه اختیاری قائل نمی شود. با این تفاوت که اشاعره، خدا را منشأ افعال می داند، و پروین گردش ایام را:
هرآنچه می کند ایام می کند با ما
بدست هیچ کس ای دوست اختیاری نیست
او اگر چه نهال نورس را آلوده به خود شیفتگی دانسته و دیدگاهش را از تأمل در واقعیات نابینا می داند اما با این همه نصیحت خود را از نهال، دریغ نمی کند، از جمله:
1- قدر جوانی را بدان.
2- گرچه نسوخته ای ولی از سوختگان عبرت بگیر:
به روزگار جوانی خوش است کوشیدن
چرا که خوش تراز ین وقت و روزگاری نیست
منابع تحقیق :
1- قرآن کریم
2- مظفریان، منوچهر. دیوان پروین اعتصامی، چاپ پنجم. تهران: انتشارات علمی فرهنگی. 1364.
منبع: پروین پژوهی

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط