بحران نان در دوران قاجاریه

مشکلات اقتصادی در دوران قاجاریه، همواره زندگی مردم را تحت تاثیر قرار می داد. بحران نان یکی از معضلات اساسی در این دوران بود.
پنجشنبه، 31 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بحران نان در دوران قاجاریه
بحران نان در دوران قاجاریه






 
مشکلات اقتصادی در دوران قاجاریه، همواره زندگی مردم را تحت تاثیر قرار می داد. بحران نان یکی از معضلات اساسی در این دوران بود.
نان ماده غذایی اولیه و اصلی ایرانیان بوده است، علاوه بر این شغل اصلی اغلب مردم کشاورزی بود و کشت گندم و جو، درصد قابل توجهی از محصولات کشاورزی را شامل می شد به همین دلیل مساله کمبود گندم بازتاب وسیع و گسترده ای در سطح جامعه داشت و در بسیاری موارد آشوب و ناآرامی های وسیعی پدید می آورد.
در دوران قاجاریه بیشتر مردم به کشاورزی می پرداختند. به دلیل حاکمیت نظام ارباب رعیتی و براساس عوامل پنج گانه زمین، آب، بذر، کار و نیروی انسانی، مالک و زارع در محصول زمین با یکدیگر شریک می شدند. چون مالکین بیشترین سهم را در مالکیت عوامل تولید به خصوص زمین دارا بودند.
بخش عمده ای از محصول به آنان تعلق می گرفت و رعیت و زارع تنها در حد تامین نیازهای اولیه زندگی از محصول سهم می بردند. از طرف دیگر مالکین به دلیل دسترسی به منابع مالی قابل توجه و ارتباط با حکام ولایات و دربار شاه به عناصر قدرت نزدیک بودند و حتی نیروی نظمیه را در اختیار داشتند.
آنان در اجرای هرگونه اجحاف و تبعیض آزاد بودند در بسیاری موارد مالکین زمین، ارباب ده و یا حاکم شهر بودند. در این صورت مسوولیت جمع آوری مالیات منطقه را نیز به عهده داشتند. به این ترتیب دایره نفوذ و تسلط آنان بر زارعین بیش از پیش می شد و هر آنچه می خواستند از رعیت می ستاندند.
پس جای تعجب نیست که بخش عمده محصولات کشاورزی در دست اربابان و مالکین قرار می گرفت این گروه به منظور کسب سود بیشتر اقدام به احتکار گندم می کردند و قیمت گندم را بالا می بردند.
به دلیل آن که دولت نظارت و دخالت مستقیم در این امر نداشت کنترلی بر عملکرد مالکین وجود نداشت و به این ترتیب غذای اصلی مردم تحت تاثیر تمایلات صاحبان زمین قرار می گرفت. بسیاری از شاهزادگان و درباریان نیز جزو مالکین و احتکار کنندگان بودند.
در صورتی که این گروه با شاه در تعارض قرار می گرفتند، به راحتی می توانستند با احتکار گندم موجبات اغتشاش و آشوب را فراهم کنند.
منابع تاریخی در دوران قاجاریه به ویژه از اواسط دوره ناصری تا اواخر دوران قاجاریه مملو از اعتراض مردم به کمبود و گرانی است این وضعیت در دوران مشروطه خواهی به اوج خود رسید.
بحران نان در دوران قاجاریه
هنگامی که ناصرالدین شاه از شکار برمی گشت، زنان در خیابان از عبور کالسکه شاه جلوگیری کردند و با محافظان او درگیر شدند. آنان خود را به شاه رساندند و از کمبود و گرانی نان نزد شاه شکایت کردند.
ناصرالدین شاه وعده هایی در جهت رفع مشکل نان داد. زنان به کالسکه شاه اجازه عبور دادند ولی همراهان شاه به خصوص کامران میرزا، نایب السلطنه و پسر شاه در حلقه محاصره زنان قرار گرفت و او را از اسب پایین آوردند و با سنگ و مشت و لگد او را مجازات کردند.
دلیل برخورد زنان با کامران میرزا شهرت وی در احتکار گندم بود، علاوه بر اربابان و مالکین، گروه دیگری نیز در میان طبقات شهری وجود داشتند که می توانستند به احتکار گندم بپردازند و آن دلالان و واسطه ها بودند. آنان در مراحل اولیه تولید به خرید پیش از موعد محصول از زارعین و رعیت ها اقدام می کردند.
زارعین به دلیل سهم کمی که در محصول و عایدات زمین داشتند همواره دچار مشکلات مالی بودند نیاز مادی آنان سبب می شد محصول خود را با بهای اندک زودتر از زمان برداشت به دلالان بفروشند. به این ترتیب بخش دیگری از محصول در اختیار دلالان قرار می گرفت این گروه نیز با توجه به سود خود بازار را در اختیار می گرفتند.
در زمان مظفرالدین شاه در تبریز یکی از جدی ترین ناآرامی های شهری به وجود آمده در سال ۱۲۷۶ هـ.ش اشراف و صاحبان سرمایه با خرید و احتکار گندم باعث گرانی آن شدند در نتیجه قیمت نان بالا رفت. پیشکار آذربایجان برای حل این موضوع از حکومت مرکزی کمک خواست، اما از آنجا که شاه تحت تاثیر صاحبان سرمایه بود از صدور فرمان علیه گروه مذکور خودداری کرد. با ادامه وضع مردم به کنسولگری روسیه هجوم بردند و پس از آن به انبار گندم نظام العلما حمله کردند در کشمکش بین مردم و تفنگچیان نظام العلما ۱۶ نفر کشته شدند. انبار این فرد حدود ۷۰ هزار خروار گندم داشت که بالاخره مردم به گندم ها دست یافتند.
به غیر از عامل احتکار عدم وجود راه های ارتباطی مناسب باعث می شد، گندم به برخی از شهرها دیر برسد. علاوه بر این یک نهاد رسمی نیز وظیفه ساماندهی حمل و نقل را به عهده نداشت و همان گروه صاحبان گندم محصول گندم و جو را به شهرها می رساندند این مساله نیز بالطبع در دست مالکین و سرمایه داران قرار می گرفت و دچار نابسامانی و هرج و مرج می شد.
مساله خشکسالی نیز به کمبود محصول گندم و بحران نان دامن می زد. کشاورزی ایران در بسیاری از مناطق مبتنی بر کشت دیم بود و ارتباط مستقیم با میزان بارش سالانه پیدا می کرد.
در صورت کمی باران خشکسالی یا زیادی بارندگی (سیل) محصولات کشاورزی آسیب فراوانی می دید. از طرف دیگر چون کشاورزی براساس شیوه های سنتی انجام می شد سیستم بهینه سازی محصول یا دفع آفات نباتی به هیچ روی وجود نداشت که همین امر کیفیت محصولات را به نحو چشمگیری پایین می برد.
در قحطی بزرگ سال ۱۲۷۷ هـ.ق مردم تهران از کمبود نان سخت در مضیقه بودند، به خاطر وجود راه های بد غله به شهر نمی رسید و مردم در خیابان ها به هر کس می رسیدند طلب کمک و یاری می کردند.
در یکی از منابع آمده است: مردم گرسنه پایتخت با رنگ های پریده ضعیف و ناتوان در کوچه و خیابان به دنبال نان می دویدند و از عابران تقاضای کمک حتی یک لقمه نان می کردند و از اروپاییان و خارجیان پول و صدقه می خواستند. گرسنگی به قدری بر مردم فشار وارد می آورد که مردم از شدت ضعف بیهوش می شدند. عده ای در معابر عمومی جان می سپردند.
http://www.aftabir.com منبع آفتاب:

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.