معنی لغوی طرح
طرح (plan) از واژه لاتین پلانوم (plano) به معنای سطح هموار آمده است.معنی اصطلاحی و کاربردی
طرح عبارت است از مجموعه ای از تلاشهای سیستماتیک هدفمند در جهت رسیدن به اهداف بلند مدت، در مدیریت علمی طرح ریزی اولین و مهمترین وظیفه یک مدیر بشمار می آید.آینده نگری به عنوان یک غریزه در برخی حیوانات و حشرات مانند مورچه، موریانه و سنجاب نیز وجود دارد، برای مثال سنجاب در فصل تابستان و پائیز از روی غریزه، به جمع آوری فندق و گردو می پردازد، برای سنجاب فصل زمستان یک رویداد اجتناب ناپذیر و گرسنگی یک رویداد نامطلوب است و جمع آوری و ذخیره سازی و کنترل فندق ها آماده شدن برای مقابله با گرسنگی در فصل زمستان است.
برنامه چیست؟
برنامه ریزی شامل: تعیین هدف، وضع خط مشی، تبدیل هدف بصورت برنامه عملیات و پیش بینی چگونگی اجرای آنها می شود، به عبارت دیگر برنامه ریزی بر اساس پیش بینی و دور نگری درباره اینکه برای رسیدن به هدف معینی چه کاری، چگونه، در طی چه مدت زمان و بوسیله چه افرادی بایستی انجام شود استوار است .(1)برنامه ریزی جامع، انعکاسی از ارزشهای حاکم بر جامعه است، جهان بینی ها، اعتقادات و سنتهای جامعه در برنامه ریزی منعکس می شود و این برنامه ریزی معطوف به سئوالات اصلی و مسائل اساسی سازمان است. برنامه ریزی عملیاتی به اجزاء و روشهای کار و منافع ملی سازمان تأکید دارد.
فرق اساسی این دو برنامه (جامع و عملیاتی)، در این است که در برنامه ریزی جامع می کوشیم تا کارهای درست انجام دهیم و در برنامه عملیاتی تلاش می نمائیم کارها درست انجام شود. دید برنامه ریزی عملیاتی کوتاه مدت و برنامه ریزی جامع بلند مدت است.(2)
برنامه ریزی فرآیندی است شامل اتخاذ ارزیابی مجموعه ای از تصمیمات مرتبط با یکدیگر قبل از نیاز به اجرای آنها. برنامه عبارت از راه و روش معین شده آینده می باشد و برنامه ریزی عبارت از عملیاتی خواهد بود که منجر به تهیه برنامه شود.(3)
برنامه عبارت است از ترتیب انجام کارهایی که برای اجرای اهداف معینی پیش بینی شده است. یک برنامه به ویژه به زمان مرحله بندی کار و وسائلی را که برای اجرای آن اختصاص داده شده مشخص می نماید(انسان، پول، وسائل و تسهیلات)(4)
وجه تمایز طرح و برنامه
ابتدا برای رسیدن به یک هدف یا منظور خاصی طرحی تهیه می شود، این طرح در حقیقت نقشه مسیری است که برای وصول به آن هدف بایستی طی شود و شرح هدفهای واسطه و اقداماتی است که تا رسیدن به هدف باید تحقق یابد. سپس در یک اقدام دیگر که به آن برنامه ریزی گویند کلیه مسیرهای این نقشه و مراحل و اقدامات و هرگام آن از نظر زمان اجرا مشخص می شود یعنی طرح زمان دار می شود پس فرق طرح با برنامه در زمان است، در طرح زمان نیست ولی در برنامه ترتیب انجام کارهای هر مرحله با قید زمان مشخص شده است.پس برنامه همان طرح است که زمان بندی شده و ملزومات اجرای طرح در آن قید شده یا به عبارت کوتاه تر: برنامه، طرح زمان دار است.
البته تعدادی از صاحبنظران یک فرق دیگر بین طرح و برنامه قائل هستند و برآن اساس از طرح و برنامه به این شرح تعریف می کنند:
طرح عبارت است از پیش بینی آینده که در آن هدف، راههای وصول به آن و کلیه اقداماتی که در راستای رسیدن به هدف بایستی در آینده انجام دهیم مشخص شده حتی زمانهای هر مرحله از اقدامات معلوم است، ولی زمانی برای شروع آن مشخص نشده است. برنامه همان طرح است که زمان اجرای آن مشخص و آغاز شده است و در زمانی مشخص هم پایان می یابد یا به عبارتی دیگر پیش بینی آینده تا وقتی به اجرا در نیامده نام طرح به خود دارد و به محض مشخص شدن زمان اجرا و یا آغاز اجراء نامش به برنامه تغییر می کند و البته این تعریف بیشتر کاربرد نظامی دارد و در این کاربرد عنوان برنامه هم غالباً بدستور تغییر می کند، بویژه چنانچه هدف انجام عملیات نظامی باشد عنوان آن می شود "دستور عملیاتی"یعنی در مقابل طرح کلمه دستور می آید.
یک نکته ظریف ولی اساسی برای طرح و هم برنامه وجود دارد که در خاصیت های ذاتی این دو مقوله هست ولی می توان به عنوان وجه تمایز طرح با برنامه نیز از آن ها یاد کرده که عبارت است از: در طرح پیش بینی هایی و برآوردهایی و یا فرضیاتی که احتمال تحقق آن ها را می دهیم آورده می شود که زیر بنا و پایه برای طرح ریزی بر آن ها استوار است و ممکن است در آیین این موارد تغییرات جزئی و یا کلی داشته باشد که چنان چه تغییرات کلی داشته باشد دیگر آن طرح برای تدوین برنامه نمی تواند مبنا قرار گیرد و اجباراً باید طرح دیگری تدوین نمود . به عنوان مثال مانند طرح برنامه و بودجه سالیانه که بر اساس برآورد و پیش بینی درآمدها و هزینه ها شکل می گیرد و چنان چه برآورد درآمدها درست نباشد و یا محقق نشود باید متممی تهیه کرد تا بر آن اساس برنامه عملیات مدون شود. در صورتی که برنامه بر اساس حقایق و واقعیات روز مدون می گردد و هنر طراح و برنامه ریز و عمق دید و دانش اوست که فاصله فرضیات و برآوردها را با حقایق و واقعیات ها به حداقل ممکن می رساند.
پس در طرح سخن از فرضیات ا ست و در برنامه سخن از حقایق و واقعیات است و هر چقدر فرضیات طرح به حقایق تبدیل شود برنامه دقیق تر و متقن تر است.
برنامه و طرح انواع مختلف دارند که قبلاً به دو نوع برنامه اشاره شد شاید بتوان قریب به 48 تقسیم بندی از برنامه و همین طور به همین تعداد تقسیم و نوع طرح را نام برد ولی چون در حیطه بحث ما نیست به منظور پرهیز از اطاله کلام فقط به همان دو نوع برنامه (جامع یا استراتژیک - عملیاتی یا تاکتیکی) - ( بلند مدت - کوتاه مدت ) بسنده کرده و یادآور می شویم که همین دو نوع تقسیم هم در طرح وجود دارد و جوابگوی ما هم هست.
تهیه یک طرح جامع با کمترین خطا و بیشترین بازدهی و سپس تدوین برنامه مناسب بر آن اساس الزامی است و چون عمر دو بار تکرار نمی شود و بعد از پایان عمر دیگر تغییر در سیاست های ضروری، ادامه و برنامه ریزی برای سعادت دنیای باقی و جبران خطاها میسر نیست لذا باید طرحی و برنامه بدون خطا و با نهایت بازدهی برای این امر تهیه نمود و در این راستا است که وحی الهی اقدام می نماید و بعثت پیامبران معنی عمیق خود را عرضه می دارد و کتاب خدا قرآن کریم برای این منظور طرح و برنامه ارائه می کند حال اگر این عنصر حساس (انسان) در قالب جامعه و جهان نگریسته شود، بزرگی و حساسیت این جوامع ضرورت و الزام تهیه طرح و برنامه مدون برای سعادت جامعه را حتمی می نماید و باز هم طرح و برنامه ای که در آن خطا نباشد بجز وحی الهی نخواهیم یافت.
قرآن و ضرورت مدیریت (5)
قرآن کریم ضرورت مدیریت را در موارد گوناگون و با شکلها و شیوه های خاصی بیان می دارد تا جامعه بشری را به این اصل اساسی متوجه سازد. مطالعه در داستانهای قرآن که حامل سرگذشت پیامبران بزرگ و مردان برجسته تاریخ می باشد. این معنا را بهتر روشن می کند.از داستانهای پر شور قرآنی که در بردارنده نکته های فراوان و آموزشهای بسیاری در زمینه های گوناگون می باشد داستان حضرت ابراهیم (ع) است. در این داستان موضوع امامت و رهبری ابراهیم (ع) جایگاه ویژه ای دارد.
« واذا بتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین » ( سوره بقره آیه 124)
و آنگاه که خداوند، ابراهیم را به انواع فرمانها آزمایش کرد و با سرافرازی از آزمایش بیرون آمد از جانب خداوند به او گفته شد من تو را به امامت و مدیریت مردم برگزیدم. ابراهیم گفت: آیا این پیشوایی به فرزندان من خواهد رسید، فرمود: اگر دارای صلاحیت باشند، وگرنه امامت و مدیریت من به ستمگران نمی رسد.
آن روز که حضرت موسی(ع) در یک ماموریت خدایی عازم کوه طور بود و برای مدت چهل روز از قوم بنی اسرائیل فاصله می گرفت. برادرش هارون را به عنوان جانشین خود در میان آن مردم معرفی کرد و مدیریت و رهبری امت خود را به او سپرد تا تداخل در مسئولیتها ایجاد نشود و شیرازه جامعه از یکدیگر نپاشد.
«و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی » (سوره اعراف آیه 142)
موسی به برادرش هارون گفت: تو در میان قوم من جانشینم باش.
پیامبر اسلام(ص) نیز همانند دیگر پیامبران الهی، از جانب خداوند مامور شد تا در آخرین سال عمرش، در سفر حجه الوداع، جانشین خویش را معرفی نماید و بطور رسمی و اختصاصی، با نصب علی(ع) به خلافت و امامت، تکلیف مدیریت را در امور دین و دنیای امت اسلامی مشخص سازد.
« یاایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس» (سوره مائده آیه 67)
ای پیامبر! آنچه از جانب خدای تو، در مورد معرفی علی(ع) بر تو نازل گردیده ابلاغ کن و اگر کار معرفی مدیریت امت اسلامی صورت نگیرد رسالت خدا را انجام نداده ای، دلهره نداشته باشد که خداوند تو را از شر مردم بد خواه حفظ می کند. روزی که پیامبر اسلام(ص)، بفرمان خدای منان، مولای متقیان حضرت علی(ع) را در غدیر خم به امامت امت معرفی می کند و چهره مدیریت بعد از خویش را می شناساند به تعبیر
قرآن شریف، دشمنان مایوس، و دین خدا تکمیل و نعمت بر مسلمانان تمام می شود. « ... الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلاتخشو هم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا...» (سوره مائده آیه 3) امروز با معرفی مدیریت امت اسلام، کافران از ضربه زدن به دین شما مایوس شدند، پس از آنها بیمناک مباشید بلکه باید از من بترسید که اگر قدر نعمت نشناسید عذاب من بر شما نازل خواهد شد. امروز با تعیین امام دین شما را به حد کمال رساندم و نعمت خدا را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم.
در دو آیه آخر که از سوره مائده نقل شده نکات فراوانی در مورد رهبری و اهمیت مدیریت نهفته است، نگاهی دوباره به بخشی از برجستگیهایی که در آیات فوق وجود دارد هر چند بگونه ای فهرست وار موضوع حساس و مهم مدیریت را روشنتر می سازد:
1- عنایت مخصوص خداوند به امامت و مدیریت جامعه: (بلغ ما انزل الیک من ربک).
2- امامت همسنگ رسالت است به طوریکه اگر در جامعه غایب باشد بیست و سه سال زحمت تبلیغ پیامبر هدر خواهد رفت: (وان لم تفعل فما بلغت رسالته).
3- هیچ مشکلی نمی تواند مانع معرفی امام باشد: (والله یعصمک من الناس).
4- امام و رهبری دژ پولادینی است که جلوی نفوذ و طمع بیگانگان را نسبت به امت اسلامی می گیرد: (الیوم یئس الذین کفروا من دینکم).
5- قدر ناشناسی و کفران نعمت امام عذاب خداوندی را بدنبال دارد: (واخشون)
6- دین خدا با امامت به کمال نهایی خود میرسد: (الیوم اکلمت لکم دینکم)
7- ارزشمندترین نعمتها برای جامعه، نعمت رهبری است:(و اتممت علیکم نعمتی).
8- با تعیین امام و حرکت جامعه بر محور امامت خشنودی و رضایت خداوند فراهم می گردد:(ورضیت لکم الاسلام دینا)
تشیع و مدیریت
در بینش شیعی، ضرورت مدیریت را باید در امامت جستجو کرد زیرا امامت از نظر شیعه بعنوان یک اصل اعتقادی چیزی جز مدیریت جامع و کامل نیست که از جانب خداوند برای رهبری و هدایت امت تعیین می شود:«الامامه، ریاسه عامه فی امور الدین و الدنیا»
امامت ریاستی است عمومی، در امور دین و دنیا
البته باید توجه داشت که ما، نمی خواهیم امامتی را که شیعه معتقد است در سطح یک مدیریت ساده اجتماعی تنزل بدهیم بلکه امامت در بینش تشیع از مدیریت و رهبری اجتماع برتر و بالاتر است امام با عصمتی که دارد وصی پیامبر و مرجع اعتقادی، فکری و دینی مردم می باشد و گفتار و رفتارش و تقریرش مفسر احکام دین و حجت و دلیل برای امت است، چنین شخصیتی با این خصوصیات که از طرف خداوند منصوب می شود دارای درجات و مقاماتی است که از طرف خداوند منصوب می شود دارای درجات و مقاماتی است که بخاطر والائیها و عظمتشان واسطه فیض در جهان خلقت می گردد، به طوریکه اگر این محور نباشد نظام خلقت دچار اخلال می شود.
ابی حمزه می گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم : آیا زمین بدون «امام» باقی می ماند؟ آنحضرت در پاسخ فرمود:
«لو بقیت الارض بغیر امام لساخت»
هرگاه زمین بدون «امام» باشد در هم فرو ریزد (نظمش از هم بپاشد).
بنابراین، شجره طیبه امام ریشه در زمین وحی دارد، با آب عصمت مشروب می گردد و از نور نبوت تغذیه می کند، شاخه های سر سبزشان بر سر امت اسلامی و جامعه بشری سایه میافکند. و مدیریت یکی از شاخه های این درخت تناور است. سخن در این نیست که امامت را در مدیریت اجتماعی تنزل بدهیم تا همان سخنان اهل تسنن در ذهنها زنده شود، بلکه سخن در این است که مدیریت امت، از آنچنان موقعیتی برخوردار است که باید آنرا در حریم پاک امامت جستجو کرد.
در نظام اداری و اجتماعی اسلامی مدیریتها از امام ریشه می گیرند، چنانکه حضرت رضا(ع) امامت را اساس اسلام زنده می داند و می فرماید:«ان الامامه اس الاسلام النامی»
مشروعیت مدیریت در جامعه به این دلیل است که با امامت پیوند دارد و هر گاه این رابطه قطع گردد کلیه حرکتها مشروعیت و خاصیت خود را از دست می دهند و در این مورد حضرت رضا(ع) می فرمایند:
«بالامام تمام الصلاه و الزکاه و الصیام و الحج و الجهاد و توفیرو الفی و الصدقات و امضاء الحدود و الاحکام و منع و الثغور و الاطراف»(8)
بوسیله امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد تمام، و خراج و صدقات افزون و حدود و احکام اجرا، و مرزها و مناطق حفظ می شوند. اگر کسی چنین رابطه ای نداشته باشد نه تنها اعمال او تمام و کامل نیست بلکه خود از حوزه اسلام خارج است هر چند با نام مسلمانان در جامعه اسلامی باشد.
«قال النبی(ص): من مات بغیر امام مات میته الجاهلیه»(9)
پیامبر اسلام فرموده: کسیکه بدون امام بمیرد مرگش، مرگ جاهلیت است.
بنابر اعتقاد شیعه نظام امامت بصورت جریانی قطع ناشدنی در هر زمان و شرایطی ثابت و پابر جا است، منتهی این امام است گاهی ظاهر و مشهود و گاهی غایب و مستور است و در زمان غیبت امام معصوم ولی فقیه بر مسند امام می نشیند و بعنوان نیابت از امام مجاری امور و احکام را به دست میگیرد و اعتبار ولایت فقیه در مدیریت و رهبری جامعه به این جهت است که نیابت از امام دارد. تشیع ضرورت مدیریت را تا آن حد می داند که می گوید قبل از اینکه بکاری دست بزند برای خود مدیر را برگزینید تا در پناه نظم و هماهنگی سریعتر به هدف برسید.
«قال علی(ع): الواجب فی حکم الاسلام علی المسلمین... ان لا یعملو عملا و لا یقدموا یدا و رجلا، قبل ان یختاروا لانفسهم اماما، عفیفا، ورعا بالقضاء والسنه یجبی فیءهم، و یقیم حجهم و جمعتهم و یجبی صدقاتهم...»(10)
حضرت علی(ع) فرمود: طبق فرمان خداوند و تاکید اسلام بر مسلمان واجب شده است که هیچ کاری را انجام نمی دهند و دست و قدمی بجلو حرکت می دهند پیش از اینکه رهبر و مدیری را برای خویش برگزینند که دارای صفاتی چون عفت و آگاهی و پرهیزکاری و عالم به احکام قضاوت و سنت رسول خدا(ص) باش، خراج را جمع آوری کند و مراسم حج و جمعه را اقامه نماید و صدقات و مالیات را گرد آورد.
یکی از فقها بزرگ و یاران نزدیک حضرت رضا(ع) فضل بن شاذان نیشابوری است، او می گوید من از علی بن موسی الرضا(ع) در مورد ضرورت مدیریت شنیدم که می فرمود:
«انا لانجد فرقه من الفرق و لا مله من الملل بقوا و عاشوا الا بقیم و رئیس لما لابد لهم منه فی امر الدین و الدنیا»(11)
در مطالعه احوال بشر هیچ گروه و ملتی را نمی یابیم که در زندگی موفق و پایدار باشد مگر بوجود مدیر و سرپرستی که امور مادی و معنوی آن را مدیریت نماید. باید توجه داشت جنگهای فراوانی که بر سر مدیریت جامعه در طول تاریخ بشر بوقوع پیوسته، نه به خاطر این بوده است که مدیریت و سرپرستی را نفی می کردند بلکه به این جهت می جنگیدند که خود را شایسته تر برای مدیریت و رهبری می دانستند، در مواقع جنگ بشر، بر سر اشغال منصب مدیریت، جنگ بر سر اصل معیارها بوده است، نه بر سر اصل مدیریت، چون اصل مدیریت، اصل طبیعی در زندگی اجتماعی است که چنانچه حضرت علی(ع) در پاسخ گروه منحرف خوارج که می گفتنند: «لاحکم الا لله» حکومت و مدیریت اجتماع بشر، از آن خداوند است، می فرمود:« کلمه حق یرادبها باطل نعم انه لا حکم الا لله و لاکن هولاء یقولون: لا امراه الا لله. وانه لابد للناس من امیر بر او فاجر.»(12)
خوارج به ظاهر سخنی بحق می گویند اما آنان از این سخن اراده باطل دارند بله،«حکم» یعنی قانون و نظامات حیاتی بشر و حق قانونگذاری از آن خداوند است ولی اینان « حکم» را به معنی حکومت و مدیریت می گیرند و می گویند غیر از خدا کسی نباید مدیر و امیر باشد و حال آنکه مردم نیاز به حاکم و مدیر خواه آن مدیر نیکوکار و خواه بدکار باشد.
حضرت علی(ع) می خواهد در این سخن به اصل ضروری و طبیعی مدیریت گوشزد کند که اجتماع بدون مدیر هرگز نمی تواند به زندگی خود ادامه دهد مدیر خوب یا بد، بالاخره مدیریت ضرورت زندگی اجتماعی است و دیگر این افراد اجتماع هستند که انتخاب می کنند زشت را یا زیبا را.
در نظر اسلام جامعه بشری بدون داشتن مدیر و هماهنگ کننده ای آگاه هرگز قادر به ایستادن بر روی پای خود نیست.
امام صادق(ع) فرمود: مردم هر اجتماع از سه گروه بی نیاز نیستند، تا امور دنیا و آخرت خود را بوسیله آن سه دسته انجام دهند و هر گاه اجتماع فاقد آن سه گروه باشد افراد آن جامعه بصورت حیوانات ضعیفی در خواهند آمد:
1- فقیهی آگاه و پرهیزکار،
2- مدیریت خیر خواه و مسلط،
3- پزشکی بینا در کار و مورد اعتماد.(13)
بزرگان اندیشمند و اندیشمندان نکته سنج، مدیریت را ضرورت زندگی بشری دانسته اند و گفته اند:
«مملکت با سخاوت فراوانی می یابد با عدل آبادان می گرد، و با خرد ثبات می یابد و با شجاعت نگاهداری می شود با ریاست می چرخد.»(14)
از دیدگاه اسلام ضرورت مدیریت تا آنجاست که اگر گروهی قصد مسافرت داشته باشند. در حالیکه تعدادشان از سه نفر بیشتر باشد باید یکی از آن سه نفر را به عنوان مدیر برگزینند تا روح نظم و انظباط را با اجتماع خود حاکم گردانند و کارها در پناه نظارت و هماهنگی مدیر نتیجه مطلوب را بدست آورد.
پیامبر«ص» فرمودند: هر گاه در مسافرت تعداد مسافران به سه نفر رسید باید یکی از آنها مدیریت گروه را مسئول شود. (15)
آیا می شود خداوندی که پروردگار این جهان است و در کتاب مقدسش ضرورت امامت و رهبری را در آیات متعدد بیان فرموده راه روش این امر خطیر را بیان ننماید حتما پاسخ منفی است بلکه این ما هستیم که باید از این کتاب الهی و از سیره معصومین این امر را بیابیم و فرا راه زندگی خود قرار دهیم.
قرآن تجلی طرح و برنامه الهی
والله خلقکم من تراب ثم من نطفه ثم جعلکم ازواجا و ما تحمل من انثی و لاتضع الا بعلمه و ما یعمر من معمر و لاینقص من عمره الا فی کتاب ان ذالک علی الله یسیر.(33) (سوره 9 فاطرآیه 11)خدا شما نوع بشر را نخست از خاک بیافرید و سپس از نطفه خلق کرده و بعد از آن شما را جفت قرار داد و آنچه زنان بار گیرند و بزایند جز به علم و اراده او نخواهد بود و کسی عمر طولانی نکند یا از عمرش نکاهد جز آنکه همه در کتاب(علم از لی حق) ثبت است و این بر خدا آسان است.
از دیدگاه جهان بینی توحیدی مجموع عالم، یک واحد، سازمان، تشکیلات و مجموعه ی یک نظام منجسم است که دارای اجزا تشکیل دهنده زیادی است( سیستم های جز یا خرده نظام) که هر کدام از این اجزا نقشی را در اداره عالم عهده دار بود و تمامی تحت رهبری و حاکمیت خداوند لایزال قرار دارند. موجودات جهان هر کدام جزء کوچکی از این سازمان بزرگ هستند و هرگز نمی توانند از نظام حاکم بر جهان پیروی نکنند و بی حساب و کتاب عمل نمایند، تمام فرمان های الهی، دال بر نظم و ترتیب و بنیانگر مدیریت حساب شده در آفرینش است. خداوند منان نخست عالم کبیر را آفرید (آفاق) و سپس شاهکار خلقت یعنی انسان (عالم صغیر) را آفرید و چنان اراده کرد که آدمی را خلیفه خود در زمین قرار دهد.
در آیات 30 الی 37 سوره بقره که قبلا آوردیم خداوند: در داستان خلقت آدم یک طرح کلی یا راهنمای طرح ریزی را که هدف از خلقت انسان را گماردن او به عنوان جانشین مقرر داشته بیان فرموده و با روح آیات خود و ترتیب و مراحل خلقت لزوم تدوین طرح و برنامه را هم به جانشین خود می آموزند.
آیه 11 سوره فاطر که در ابتدای بحث آورده شد به چند مرحله از مراحل خلقت بشر(ابتدا از خاک خلق گردید سپس از نطفه و بعد نر و ماده قرار داده شد و مذکر و مونث بودن او در شکم مادر و طول عمر او در کتاب ثبت است) اشاره دارد آیاتی دیگر نیز در همین خصوص (مراحل خلقت انسان) به عنوان شاهد وجود برنامه در خلقت انسان می آوریم.
در آیات 12 الی 16 سوره مومنین(لقد خلقنا الانسان...) خداوند می فرماید:
ما انسان را از عصاره ای از گل آفریدیم. سپس او را نطفه ای در قرار گاهی مطمئن(رحم مادر) قرار دادیم و پس نطفه را به صورت علقه(خون بسته) و علقه را به صورت استخوانهایی در آوردیم و بر استخوانها گوشت پوشاندیم. سپس آن را آفرینش تازه ای دادیم و پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است! سپس شما بعد از آن می میرید. سپس در روز قیامت برانگیخته می شوید. دقت فرمائید در این آیات نیز مراحلی از خلقت انسان بیان گردیده ، همینطور مرگ را نیز به عنوان یک مرحله دیگر در برنامه انسان متذکر گردیده و سپس زنده شدن انسان در قیامت نیز به عنوان مرحله ای دیگر از حیات او بیان شده.
در آیه 15 سوره احقاف (و وصینا الانسان...) می فرماید:
ما انسان را به احسان در حق پدر و مادر سفارش کردیم(یاد کند) که مادر با رنج و زحمت بار حمل کشید و باز با درد و مشقت وضع حمل کرد و سی ماه تمام مدت حمل و شیرخواری بود، تا وقتی که طفل به حد رشد رسید و آدمی چهل ساله گشت(عقل و کمال یافت) آنگاه سزد عرض کند خدایا مرا بر نعمتی که به من و پدر و مادر من عطا فرمودی شکر بیاموز و به کار شایسته ای که رضا و خشنودی تو در آنست موفق بدار و فرزندان مرا صالح گردان بارالها من به درگاه تو باز آمدم و از تسلیم شدگان تو هستم.
در این آیات نیز مرحله ای دیگر از خلقت انسان را با زمان(30 ماه بارداری و شیرخوارگی) عنوان نموده و همین طور مرحله بلوغ و رشد کامل عقلی را در چهل سالگی بیان داشته و ضمن آن یک برنامه عملیاتی برای انسان فرا راه قرار داده و آن فراگیری شکر از پروردگار و در خواست توفیق عمل صالح است.
و در آیه 14 سوره لقمان (ووصینا الانسان...) شیرخوارگی بچه را به مدت دو سال بیان فرموده آیات دیگری در خصوص خلقت انسان و مراحل مختلف آن وجود دارد که جهت پرهیز از طولانی شدن بحث به همین تعداد آیاتی که ذکر شد اکتفا می نماییم.
طرح و برنامه در خلقت آسمان ها و زمین
درآیات30 الی 37 سوره بقره(داستان خلقت) خداوند می فرماید: بر روی زمین خلیفه ای می گمارم. به استناد کلیه تفاسیر و هم به استناد ترتیب آیات مربوط به آفرینش موجودات، بحث خلقت آدم به عنوان جانشین حضرت حق بر روی زمین بیانگر این امر است که زمین و همین طور سایر شرایط مناسب برای حیات انسان بر روی آن بایستی قبل از آفرینش او خلق شده باشد، این هم خود مراحل خلقت را که همراه با علم و حکمت است بیان می دارد(مرحله اول خلقت زمین مرحله بعد خلقت انسان).به چند آیه نیز به عنوان وجود مرحله (زمان دار) در خلقت آسمان و زمین اشاره می کنیم: هو الذی خلق السماوات والارض فی سته ایام و کان عرشه وعلی الماء...(آیه 7 سوره هود)
در این آیه شریف خداوند می فرماید: او خداست که آسمان و زمین را در فاصله شش روز آفرید و ...
در این آیه پروردگار به خلقت آسمان و زمین در مدت 6 روز (مرحله) تأکید فرموده اند در آیه 9 سوره فصلت پروردگار بزرگ چنین می فرماید: ای رسول مشرکان را بگو که شما به خدا که زمین را در دو روز آفرید کافر می شوید.
در آیه 10 سوره فصلت خداوند فرموده است که آفرینش قوت و ارزاق اهل زمین را در چهار روز معین و مقدر کردیم.
در آیه 12 سوره فصلت آنگاه هفت آسمان را در دو روز استوار فرمود... و این نظام آسمان و زمین تقدیر(اندازه گیری شده) خدای مقتدر داناست.
به مدت زمان خلقت آسمان و اندازه گیری از روی قدرت و علم خدا در نظم آسمان و زمین در این آیه توجه فرمایند.
آیه 29 سوره بقره پروردگار منان فرموده اند که: خداوند همه موجودات زمین را برای شما خلق کرده، پس از آن به خلقت آسمان پرداخت و هفت آسمان را بر فراز یکدیگر برافراشت و او بر همه چیز دانا است.
خداوند در آیه 75 سوره نمل فرموده است، هیچ امری در آسمان و زمین پنهان نیست جز این که در کتاب(علم الهی آشکار است) یعنی نه امور آشکار حتی اموری که از دید ما مخفی است یا نمی دانیم در کتاب خدا ثبت است یا این که همه چیز ثبت است.
در آیه 36 سوره توبه، خداوند تعداد ماه های سال و ماه های حرام را بر شمرده است و فرموده اند ماه ها نزد خداوند(که منظور ثبت شده نزد خداوند ) است.
در آیه 5 سوره یونس(هو الذی جعل الشمس...) حضرت حق فرموده اند او کسی است که خورشید را روشنایی، ماه را در نور قرار داد و برای آن منزلگاهی مقدر کرد تا عدد سال ها و حساب (کارها) را بدانید؛ خداوند این را به جز حق نیافریده و آیات خود را برای گروهی که اهل دانش اند شرح می دهد.
دو نکته: یکی مقدر که معنی آن ، از قبل مشخص شده و برنامه ریزی شده است و چون خداوند اراده کرده که عدد سال ها و حساب کارها با تقدیر حرکت ماه روشن شود. پس باید این منزلگاه بر اساس نظم دقیق و به موقع تحقیق یابد؛ و نکته دیگر بحق آفریدن این امر که می تواند امر دقیق در سیر منازل یا تبیین حساب و کتاب باشد که اگر چنین باشد نشان دهنده این است که ایجاد و تدوین برنامه حق و ضروری است و اهل دانش به آن پی می برند. از قبیل آیات که خداوند حکیم به وجود آمدن امری از پدیده های خلقت را با زمان بیان داشته اند و یا فرا رسیدن امری را در آینده با زمان مشخص نموده و یا پدیده ها را برای ایجاد زمان نام برده باشند فراوان یافت می شود.
عرف نظر از دیدگاه های مختلف در مورد این عالم(عالم ذر) که قبل از خلقت حضرت آدم ذریه اش از گل حضرت آدم (یعنی ذرات خاک و گلی که آدم از آن آفریده شد) به حضور حضرت حق احضار و سوال شدند و یا بعد از خلقت حضرت آدم از پشت او بیرون آورده شدند و یا تفسیری که زمان خلقت هر فرد از استعدادهای فطری او این سوال به عمل آمده(36)، از دید مدیریتی یک برداشت کلی می توانیم داشته باشیم که: قبل از حضور شخص ما در پهنه هستی مادی هدف خلقت که شناخت و بندگی پروردگار است و این که ما از او هستیم و آخرین گام ما به جهان دیگر(سرای آخرت) و این مسیر از اویی و به سوی اویی همچون آیه شریفه انا لله و انا الیه راجعون چون یک طرح به ما ارائه شده است و برنامه زندگی ما هم مدون گردیده یعنی طرح استراتژیک و برنامه استراتژیک ما تنظیم و ارائه گردیده حال باید بر اساس برنامه عملیاتی اقدام نمائیم.
خداوند در آیه ای فرموده اند، و ما خلقنا السماء والارض و ما بینها لا عبین- ما آسمان و زمین و آنچه را بین این دو است از روی بازی نیافریدیم(سوره انبیاء آیه 16) البته مشابه این آیه، آیات دیگری نیز هست که بیهوده نیافریده ایم، بی هدف نیافریده ایم... و یا در سوره الذاریات آیه 56 (و ما خلقت الجن...) فرموده اند: من جن انس را نیافریدم جز این که عبادتم کنند و همین طور در آیه 85 سوره الحجر( و ما خلقنا السماوات) فرموده اند؛ ما آسمان ها و زمین را و آنچه را میان آن دو است، جز به حق نیافریدم و ساعت موعود(قیامت) قطعاً فرا خواهد رسید...
نقشه راه (طرح) و برنامه انسان برای عمل
یاایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه (سوره انشقاق آیه 6) ای انسان تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می روی و او را ملاقات می کنی.با عنایت به این آیه مسیر ما روشن است، راهی به سوی پروردگار، نهایت این راه ملاقات حضرت حق است در آیات 26 الی پایان سوره فجر(یا ایتها النفس المطمئنه...) می فرماید ای روح مطمئن و آرام یافته به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است و در سلک بندگان من و در بهشت خاص خودم وارد شو.
پس نهایت کار یا هدف طرح هدایت الهی هم روشن شد که قرب الهی است.
طرح یعنی نقشه ای که ما را از طریق مسیری به هدف راهنمائی کند، در این طرح شروع یا مبدأ را گفتیم(از او) مقصد را هم گفتیم(قرب او) حال می ماند مسیر یا راه. مسیر یا راه را هم در قرآن کریم می توان در ابتدای قرآن و در سوره حمد بیابم.
1- شاهراه صراط مستقیم
2- راه مغضوب علیهم
3- راه والضالین
مسیر هم بیان شده که یکی از سه راه بالاست که شاهراه صراط مستقیم از انسان خلیقه الله می سازد و نهایت کار این انسان خلیفه الله، قرب الهی و بهشت پروردگار است، این همان طرح است که مبدأ ما، مسیر ما ، مقصد و هدف ما را بیان داشته و البته خداوند ابزار طی این مسیر را هم ایمان و عمل صالح( اجرای اوامر پرهیز از نواهی حق) بیان داشته است و برای آنانی که این مسیر و این هدف را انتخاب نکنند در مقابلشان یک طرح دیگر باقی می ماند: مبدأ حرکت آن ها از خداست ولی اگر مسیر مغضوب علیهم و یا و الضالین را انتخاب نمایند. ابزارشان کفر و شرک و نفاق و عمل طالح و نهایت خشم خدا را ملاقات کرده و در دوزخ جای می گیرند پس دو طرح کلی برای زندگی بشر ارائه شده است.
طرح سعادت یا قرب الهی
طرح شقاوت یا عذاب الهی
خداوند کریم در قرآن مجید این کتاب انسان سازی اوامری به ما فرموده اند، اعمالی را بر ما واجب نموده اند و ما را از اعمالی نهی کرده اند، این ها همان برنامه های عملیاتی یا اجرایی است اگر به آیات مربوط به عبادت مثل روز، نماز، حج... مراجعه کنیم به خوبی درمی یابیم که این دستورات همراه با زمان است از چه لحظه ای تا چه لحظه ای نماز ظهر بخوانیم و یا دیگر نمازها را رو به سوی کجا نماز بخوانیم ، ازچه زمان ماه روزه را آغاز کنیم و چند روز و هر روز از چه لحظه ای و تا چه زمانی روزه داشته باشیم در مدت روزه داری چه کار انجام دهیم و چه کار انجام ندهیم.
مکان و زمان دقیق حج و اعمال آن و زمان هر عمل را بیان داشته، چگونه برای جهاد آماده شویم و چگونه بجنگیم، کی بجنگیم، چه زمان نجنگیم، دشمنان ما چه کسانی هستند از چه چیز انفاق کنیم و چه مقدار انفاق کنیم.
چگونه امر به معروف و نهی از منکر نماییم.
سن تکلیف چه زمانی است.
تا چه زمانی توبه پذیرفته می شود.
چگون امانت داری نماییم.
چگونه ازدواج نماییم، انواع و زمان های ازدواج و طلاق چیست...
ارث را چگونه تقسیم کنیم
چگونه و چگونه... این ها تماماً برنامه های عملیاتی زندگی ماست. نکته مهم این است که همه این امور برای رسیدن به هدف قرب الهی است یعنی این برنامه ه ی عملیاتی در چهارچوب برنامه جامع خلقت و در مسیر طرح جامعی است که ما را به قرب حضرت حق نائل می نماید.
البته همان طور که قبلاً گفتیم چون قرآن و عترت از هم جدا شدنی نیستند و ائمه اطهار(ع) الگوی عملی در عمل به قرآن و بیانگر احکام الهی و مفسر قرآن هستند جرئیات برنامه عملیاتی توسط این بزرگواران و در سیره آنان تبیین گردیده است. در این جا به فرمان حکومتی حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر این فرمانده و صاحبه بی بدیل امیر مؤمنان(ع)، وقتی که به حکومت مصر منصوب شده بود به صورت اجمال اشاره ای می نماییم. قسمتهایی که از این فرمان در حقیقت یک راهنمای طرح ریزی، و قسمتهایی از آن یک طرح جامع و قسمت هایی از این فرمان یک برنامه جامع و مواردی هم برنامه عملیاتی است که با مراجعه به فهرست موضوعات این فرمان و تقسیم بندی اجزاء آن می توان این موارد را استخراج نمود و دسته بندی مناسب ارائه داد.
در جا چند حدیث از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در خصوص آینده نگری(طرح) متذکر می شویم:
آمادگی و مهیا شدن در کارها از دوراندیشی است.(16)
کسی که روزگار را بشناسد از آماده شده غافل نمی ماند.(17)
من قعد عن حیله اقامته الشداید(18)( کسی که از چاره اندیشی کار خویش بنشیند( باز ماند) سختی ها او را به پا دارند( گرفتارش کند).
اذا قترن العزم بالحزم کملت السعاده( هنگامی که عزم و اراده با دوراندیشی همراه شد سعادت و نیکبختی کامل گردد(19)
التدبیرو قبل الفعل یومن العثار(20)( تدبیر و چاره جویی پیش از انجام کار باعث مصونیت از لغزش است)
هرگاه خواستی کاری انجام دهی پس از تأمل و اندیشه و مراجعه کردن به مشورت انجام ده و کار امروز را به فردا مینداز، و هر روز کار همان روز را انجام بده.(21) توجه دادن به داشتن طرح و عمل طبق برنامه.
نتایج و درس ها
طرح ها در قرآن کریم در سه نوع کوتاه مدت( مثل دوران جنینی تا شیردادن طفل)، میان مدت(از کودکی تا رشد انسان) و بلند مدت ارائه شده اند( از رشد عقلی و جسمی تا حصول بهشت) برنامه های قرآنی در دو نوع فراگیر و جامع و عملیاتی ارائه گردیده برنامه های قرآنی در دو نوع فراگیر و جامع و عملیاتی ارائه گردیده برنامه های قرآنی در سه نوع کوتاه برد و میان برد و غائی، ارائه شده است.در قرآن به دو نوع برنامه اشاره شده برنامه فلاح و درستکاری - برنامه بدبختی و عذاب؛ و برای هر دو نوع نمونه هایی از اقوام پیشین آورده شده. برا ی برنامه فلاح رستگاری یک مسیر صراط مستقیم است که بزرگراه و سایر اعمال حسن( سبیل الله) هستند که به این شاهراه ختم می شوند.
برای برنامه بدبختی و شقاوت هم دو راه قید شده - راه آنان که خدا بر آنان غضب کرده و راه آنان که گمراه شدند و هر دو راه به بزرگراه دوزخ ختم می شوند.
درس هایی که گرفتیم :
- برای وصول به هر هدفی باید طرح و برنامه داشته باشیم:
- طرح و برنامه در امور مهم باید مدون باشد.
-درطرح نیاز به ذکر زمان نیست.
- در برنامه باید زمان های امور مشخص باشد.
- طراح در برنامه ریزی باید زمان ها را برای خود ضبط و ثبت داشته باشد.
-زمان های برنامه در برنامه فراگیر نیاز به ابلاغ ندارد ولی در برنامه عملیاتی باید ابلاغ شود.
- طرح و برنامه هر دو باید قابلیت انعطاف داشته باشند( موسع بودن زمان نمازهای پنج گانه- نماز و روزه مسافر- نماز در حال جنگ- سقوط تکلیف جهاد از بیمار یا انواع حج مثل حج قرآن- حج افراد - عمره تمتع از مصادیق این امرند)
-داشتن برنامه جایگزین یا برنامه برای شرایط بحران ضروری است( به آیات مربوط به جای آوردن قضای عبادت - استغفار از گناهان و جبران مافات و کفارات توجه شود) - برنامه ریزی با علم، حکمت و عدالت میسر است
-برنامه باید جوابگوی همه مخاطبین و اقدام کنندگان آن باشد( به آیات قرآن که همه جن و انس را خطاب قرار می دهد یا به احکام ارث و محارم و یا به آیات مربوط به عمل گذشتگان و آیندگان توجه شود)
- در طرح ریزی و برنامه ریزی باید همه امور متوجه هدف یا نتیجه غائی باشد
( به آیات قرب الهی - کسب رضایت حق - اخلاص در عمل توجه فرمایید)
- برنامه ریزی باید قابلیت ارزیابی و حسابرسی در هر مرحله را داشته باشد. به آیات حساب و کتاب اعمال توجه فرمایید. همین طور به مبانی سیر و سلوک مشارطه - مراقبه- محاسبه در احادیث دقت نمائید.
- برنامه باید جوابگوی از مبداء تا مقصد باشد یا همه زمان های عمل را بپوشاند.
- در برنامه های جامع باید برنامه یا برنامه های تکمیلی برای شرایط خاص نیز پیش بینی شود.( آیات مربوط به حدود، قصاص و تعزیرات از این قبیل اند)
- در برنامه ریزی باید توجه دقیق به محدودیت ها و مقدورات و توانایی های مجریان برنامه شود به آیه
لا یکلف الله نفسا الا وسعها لها ماکسبت و علیها ما اکتسبت ربنا لا تواخذنا ان نسینا او اخطانا ربنا و لاتحمل
علینا اصرا کما حملته علی الذین من قبلنا ربنا و لا تحملنا مالا طاقه لنا به واعف عنا واغفرلنا و ارحمنا انت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین.
(سوره بقره آیه 286)
- برنامه اجرایی یا عملیاتی باید دقیق و به دور از ابهام و کلی گویی باشد و جنبه علمی و عینی داشته باشد.
(به آیات مربوط به حدود و قصاص، گواهی دادن، ارث و محارم توجه فرمایید)
- از آن جایی که برنامه در بستر زمان تحقیق می یابد یعنی پدیده ای است بدون بازگشت، بایستی ترتیب توالی موضوعات تقدم و تاخیر زمانی و شانی آن ها در برنامه لحاظ گردد.
( به آیات مربوط به اقدامات مرحله به مرحله تبلیغ رسالت پیامبر بزرگوار اسلام (ص) توجه شود.
به ترتیب: تبلیغ به خانواده - بستگان - قوم عشیره - شهر و محل سکونت - سایر ملل).
-گرچه برنامه باید بلند مدت و جامع باشد ولی باید قابلیت ابلاغ تدریجی، و هم امکان اجرای مرحله به مرحله را داشته باشد و مرحله به مرحله براساس نیاز مجری ابلاغ و اجرا گردد.
(به نزول دفعی و تدریجی آیات و ابلاغ مرحله به مرحله احکام و مخاطبین هر مرحله توجه شود)
- در برنامه ریزی باید زمینه هر مرحله در مرحله قبل مهیا شده باشد یا این که هر مرحله پله مرحله بعد باشد.
پینوشتها:
1- طرح ریزی استراتژیک دفاعی و امنیتی - کتاب درسی مقطع دکترای دانشگاه عالی دفاع ملی - تألیف دکتر محمد باقر دانش آشتیانی چاپ سال 77 - صفحات 1و 2.
2- مدیریت عمومی - دکتر سید مهدی الوانی - نشر نی چاپ سوم سال 1369 صفحات 13 الی 15.
3- اصول و مبانی مدیریت دکتر عبدالله جاسبی- انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی چاپ چهارم سال 1369 صفحه 128.
4- فرهنگ واژه های نظامی - تالیف سرتیپ ستاد محمود رستمی - ناشر، ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران چاپ اول سال 1378 صفحه 162.
5- نگرشی بر مدیریت اسلامی- سید رضا تقوی دامغانی - ناشر: شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول زمستان 1379 صفحه 46 الی 53
6-الحیاه ج 2 365؛ تالیف محمدرضا، محمد، علی حکیمی، ترجمه احمد آرام. انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سال 1368
7-اصول کافی، مولف شیخ کلینی؛ ترجمه سید جواد مصطفوی، جلد 1 صفحه 252. انتشارات علمیه اسلامیه
8- تحف العقول ص 438؛ تالیف شیخ ابو محمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبه الحرانی معروف به ابن شعبه، قرن چهارم قمری
9- بحارالانوار مجلسی ج 8ص 12
10- بحارالانوار مجلسی ج 89 ص 196
11- بحارالانوار مجلسی ج 23 ص 32
12- نهج البلاغه فیض الاسلام خطبه 40
13- تحف العقول ص 321
14- تاریخ فخری ص 67؛ تالیف ابن طقطقی، انتشارات علمی و فرهنگی 1384
15- کنز العمال ج 6 ص 717 ح 17550؛ تالیف علی علاء الدین متقی هندی. انتشارات بیروت موسسه الرساله
16- من الحزم التاهب و الاستعداد - غررالحکم و دررالحکم آمدی صفحه 139 حدیث شماره 2/739
17- من عرف الایام لم یغفل عن الاستعداد - غررالحکم و دررالحکم آمدی صفحه 140 حدیث شماره 10/747
18- همان منبع بالا صفحه 310 حدیث شماره 6/2281
19-همان منبع بالا صفحه 245حدیث شماره 29/1688
20- عرف الایام لم یفعل عن الاستعداد - غررالحکم و دررالحکم آمدی صفحه 355 حدیث شماره 2/2708
21-همان منبع بالا صفحه 293 حدیث شماره 28/7974