سرگذشت بنى اسرائیل در دوره ی «داوران»

از ویژگیهاى هالى، نویسنده راهنماى تورات، این است که موضوعات و مطالب عهد قدیم را مطابق با روش و هدف پروتستانى خود غربال و نقل مى کند. این کاملاً آشکار است و حسن این روش آن است که دستیابى به مطالب و فهم آنها را
سه‌شنبه، 5 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سرگذشت بنى اسرائیل در دوره ی «داوران»
 سرگذشت بنى اسرائیل در دوره ی «داوران»

نویسنده: عجاج نویهض




 

111 سال ذلّت قوم یهود

از ویژگیهاى هالى، نویسنده راهنماى تورات، این است که موضوعات و مطالب عهد قدیم را مطابق با روش و هدف پروتستانى خود غربال و نقل مى کند. این کاملاً آشکار است و حسن این روش آن است که دستیابى به مطالب و فهم آنها را براى خواننده مسیحى و غیر مسلمان بسیار آسان مى سازد. هالى به دو جنبه تکیه می کند: اول؛ ارقام تورات که گهگاه در آنها مبالغه اى آشکار و ناسازگار با منطق عقلى امروز به چشم مى خورد. دوّم؛ آثار و نشانه هاى توراتى که بر اثر حفاریهاى به عمل آمده از سده گذشته تا نیمه ی سده حاضر در عراق، فلسطین، بادیه، سینا در مصر کشف شده است؛ آثارى که دانشمندان نسبت به صحت انطباق آنها بر متون عهد قدیم و تا حدّى هم عدم انطباق آنها اظهارنظر کرده اند.
به اعتقاد ما کارى که نویسنده راهنماى تورات انجام داده است ازلحاظ آسان سازى، فراگیرى و پیاده کردن روشى که غایات و اهداف آن را روشن ساخته است در مورد فصل فصل عهد قدیم کارى در خور ستایش است. کار او در این مورد چنان است که خواننده مى تواند، پس از مطالعه ی کتاب، درباره ی گفته هاى تورات و نیز سخنان هالى براحتى اظهارنظر کند. به عقیده ما خواننده نیز نظر خود را دارد که در بسیارى از جاها با عقیده هالى سازگار نیست.
بارى، هالى به این مطلب مى رسد که بنى اسرائیل در عهد «داوران»- از زمان ترک مصر تا ایجاد پادشاهى- که وى آن را چهارصدوده سال برآورد مى کند، مدت یکصدویازده سال مقهور و ذلیل اقوام پیرامون خود در فلسطین بودند. این اقوام، پس از مرگ یوشع، دوازده طایفه ی پراکنده و مستقل از یکدیگر را تشکیل مى دادند. امورشان آشفته و درهم بود و پیوسته یا با کنعانیان بومى مى جنگیدند و یا با فلسطینیها که بتازگى از طرف دریاى اژه، واقع در شرق مدیترانه، آمده بودند و نام کشور از نام آنها گرفته شد، و یا با دشمن منتشر خود یعنى کنعانیان و فلسطینیها که دشتها و ساحل دریا، از کرمل تا مرج بن عامر و حوله و به طرف جنوب تا غزه را در اختیار داشتند. علاوه بر این، جنگهاى داخلى میان این طوایف آنها را شدیداً رو به تحلیل برده بود. آنچه گفته شد به وضعیت سکونتى و معیشتى این طوایف در منطقه ی کوهستانى مرکزى نظر داشت، اما از جهت اعتقادى، آنان از بت یرستى همسایگان خود متأثر شدند و مثل آنها به پرستش بت روى آوردند.
دقیقاً معلوم نیست که دوره داوران چه مدت طول کشیده است و برآورد آن از مرز تخمین و گمان فراتر نمى رود، اما مجموع سالهاى ذلت و خوارى، مطابق گفته ی تورات، صدویازده سال است که در خلال این مدت این طایفه ها رو به نابودى و اضمحلال مى روند تا این که فردى از میان آنها برمى خیزد و ایشان را از چنگال سلطه گر رهایى مى بخشد. آنان این فرد را داور یا رهایى بخش و یا نجات دهنده مى نامد. شدیدترین ذلّتی که بنى اسرائیل را فرا گرفت و آنان را آواره ی غارها کرد ذلّتی بود که مدینیها و عمالقه براى مدت هفت سال پیاپى بر سر آنها آوردند و ما بزودى در این باره گفتگو خواهیم کرد.
در تورات آمده است: «چون خداوند داوران را بر ایشان گماشت پروردگار با داور بود و ایشان را در تمام ایام آن داور از دست دشمنانشان نجات مى داد؛ زیرا پروردگار از آه و ناله ی ایشان از دست ستمگران و سختیهایى که مى دیدند، به رحم آمد. و چون داور مى مرد به فسادى بدتر از فساد پدران خویش باز مى گشتند و از خدایان دیگرى پیروى نموده آنها را مى پرستیدند و بر آنها سجده مى کردند و از اعمال بد و گمراهى و سنگدلى خود دست بر نداشتند».(1)
اقوامى که در دوره داوران علیه بنى اسرائیل همداستان شدند، بنا به گفته ی تورات، عبارتند از «پنج قطب از فلسطینیان، تمامى کنعانیان، صیدونیان و حوّیانِ مقیم کوه لبنان که از کوه بعل حرمون تا مدخل حمات را شامل مى شود».(2) این اقوام چهارگانه در شمال به سر مى بردند. حوّیان شاخه اى از کنعانیانند که بعضى از آنها تا بعد از روزگار یوشع در فلسطین باقى ماندند اما موطن بزرگ آنها دامنه هاى کوه حرمون (جبل الشیخ کنونى) بود.
بنى اسرائیل هیچ گاه نتوانستند تمامى فلسطین را کاملاً از آن خود کنند؛ چه، یبوسیان (شاخه اى از کنعانیها) حتى در قدس، که از بدو امر تا استیلاى داود بر آن، شهر یبوسیان بود، تا پس از اسارت یعنى بیش از پنج قرن پس از استیلاى داود بر آن همچنان در این شهر باقى بودند. فلسطینیان نیز در دشتها و سواحل دریا ماندند و پس از اسارت بود که فلسطین شمالى، یا همان سامره، مستقل شد. اشتباه مى کنند کسانى که، به علّت کمى مطالعه و ضعف دقت، مى پندارند بنى اسرائیل توانستند سراسر کشور را تحت سلطه ی خود درآورند. آنها حتى در زمان پادشاهى خود از عهده این کار برنیامدند، آنها چگونه مى توانند چنین کارى را بکنند در حالى که طوایفى بودند که در سایه ی فلسطینی ها و کنعانیها و در میان آنها زندگى مى کردند. در تورات آمده است: «بنى اسرائیل در میان کنعانیان و حتّیان و آموریان و فریزیان (پریزیان) و حوّیان و یبوسیان ساکن شده دختران ایشان را براى خود به زنى گرفتند و دختران خویش را به پسران ایشان دادند و خدایانشان را پرستیدند. بنی اسرائیل این عمل بد را در برابر دیدگان خداوند کردند و پروردگار معبود خویش را از یاد بردند و بعلیم(3) و عشتاروت(4) را عبادت کردند».(5)
سلطه ی مدینیها و عمالقه بر بنى اسرائیل و خوارى و ذلّت اینان را تورات چنین توصیف کرده است: «بنى اسرائیل در برابر دیدگان خداوند به بدى رفتار کردند. پس خداوند ایشان را به مدت هفت سال زیر سلطه ی مِدْیَن برد و دست مدین بر ایشان استیلا یافت چندان که از ترس مدینیان به شکافها و غارهاى کوهها و دژها پناه بردند. هرگاه بنى اسرائیل زراعت مى کردند مدینیان و عمالقه و بنى مشرق (پسران شرقى) بر ایشان مى تاختند و در برابرشان اردو مى زدند و محصول زمین را تا به غزه غارت مى کردند، و براى بنى اسرائیل نه آذوقه اى باقى مى گذاشتند و نه گاوى و نه گوسفندى و نه الاغى؛ زیرا ایشان (مهاجمان) با چهارپایان و چادرهاى خویش چونان ملخ هجوم مى آوردند. نه خودشان به شمار در مى آمدند و نه شترانشان. آنان مى آمدند و زمین را ویران و تباه می کردند. پس، بنى اسرائیل در مقابل مدین بسیار خوار و ذلیل شدند».(6)
از زمان خوارى بنى اسرائیل به دست کنعانیان تا زمان مذلت ایشان به دست عمالقه و مدینیان، چهل تا پنجاه سال فاصله بود. کسى که در آن زمان براى نجات بنى اسرائیل قیام کرد جدعون(7) بود که بر حسب روایت تورات (داوران، فصل هفتم) سپاهى عظیم مرکّب از سى ودو هزار سرباز فراهم آورد که بیست و دو هزار نفرشان برگشتند، او از این ده هزار نفر سیصد تن انتخاب کرد و به وسیله ی آنها، که به گفته ی سفر داوران کرنا و مشعل به دست داشتند، ارتش عمالقه و مدینیان را نزدیک بیسان فعلى، واقع در شانه ی اردن غربى، شکست داد و دو سردار ایشان، عوریب و زیب (در ترجمه ی امریکایى کتاب مقدس غراب و زئب) را کشت و در تعقیب شکست خوردگان از رودخانه گذشت و از محله ی سُکّوت(8) (نزدیک رود زرقا) که مردمش مدینى و عمالیقى بودند، عبور کرد و از آنان خواست تا مقدارى نان به افرادش بدهند. امّا آنان درخواست جدعون را رد کردند. جدعون تهدید کرد که در صورت پیروزى و دست یافتن به هدفش با آنان بد رفتار خواهد کرد. آن گاه به طرف برج فنوئیل(9) رفت و از اهالى آن همان را خواست که از مردم سکّوت، ولى ایشان نیز همان پاسخ مردم سکّوت را به او دادند. جدعون در قرقر (قَرقُور)(10) به ارتش مدینی ها و عمالقه رسیده، آن را نابود کرد و دو پادشاه آنان، زاباح(11) و صلمناع)(12)، (در ترجمه ی آمریکایى تورات: زبح و صَلْمُونَّع) را دستگیر نمود. بنا به روایت سفر داوران باقیمانده ارتش بنى مشرق (مدینیان و متحدان آنها) که در قرقر جنگیدند پانزده هزار نفر بود و مجموع کشته هاى آنها را یک صد و بیست هزار تن تشکیل مى داد.
گفتنى است که دانشمندان به روایات نامعقول تورات اعتماد نمى کنند. در این جا روایت سفر داوران مى گوید که جدعون با سیصد مرد کرنا و مشعل به دست بر ارتش مدینى حمله کرد و بقیه سپاه او جنگ نکردند. چگونه ممکن است ارتش مدینیان با صدوبیست هزار نفر در برابر سیصد فرد کرنا و مشعل به دست شکست بخورد!! جدعون در بازگشت از برج فنوئیل و سکّوت عبور کرد و تهدید خود را با وحشیانه ترین شکل- بنی اسرائیل در چنین کارهایى مهارت دارند- درباره آنها به اجرا درآورد. به روایت همین سفر، او هفتاد و هفت نفر از مشایخ سکّوت را جمع کرده آنها را روى خرمنى از خار انداخت و دستور داد گاو آهنها را روى آنها به حرکت درآوردند. سپس به فنوئیل رفت و اهالى آن را کشت. ما به دو علت این جزئیات را از سفر داوران نقل کردیم: اول این که ارقام و آمار تورات گاه نامعقول است و آنچه در این جا یاد کردیم یکى از این موارد مى باشد. علت دوّم این است که وحشیگریهاى بنى اسرائیل در جنگ را از همان روزگار موسى و یوشع بن نون و جدعون، یعنى سى وچهار قرن پیش از این، تا امروز نشان دهیم. قتل عام مسلمانان توسط یهودیها در دیر یاسین فقط نمونه اى است از وحشیگریهاى آنان. براى اطلاع بیشتر در این زمینه پروتکلهای صهیونیزم را با دقت بخوانید.
پیش از آن که مدینیان و عمالقه و بنى مشرق (نام عامى است براى عربهاى شمال حجاز و بلندیهاى شام) به مدت هفت سال بنى اسرائیل را به ذلّت و خوارى بکشاند- ذلتى که نه در گذشته نظیر آن را به خود دیدند و نه بعدها مانند آن را چشیدند- کنعانیان آنان را به ذلّت افکنده بودند. کنعانیان در ابتدا مقهور یوشع شدند اما بعد از پایان یافتن روزگار یوشع تدریجاً قدرت خود را باز یافتند تا جایى که به موجوداتى سختگیر و بی رحم تبدیل شدند. بعد از خوارى بنى اسرائیل به دست کنعانیان نوبت ذلّت آنها به دست عمالقه و مدینیان و بنى مشرق رسید. نام پادشاه کنعانیان «یابین» بود و پایتخت او ل«حاصور».(13)
در قاموس الکتاب المقدس، زیر واژه حاصور، آمده است: «از این رو، اعتقاد بر این است که یابین لقب پادشاهان کنعان بود؛ مانند فرعون براى پادشاهان مصر و ابیمالک براى پادشاهان فلسطینی و حارث براى پادشاهان شمال سرزمین عربها (انباط)» . به احتمال قوى، محل حاصور نزدیک حوله، در حدود شش میلى غرب جسربنات یعقوب بوده است. در دهه ی سوّم قرن حاضر، باستان شناس بریتانیایى «گارستانگ»(14) براى پیدا کردن آثار حاصور دست به حفارى زد و مقدارى قطعه ی سفالین سوخته شده پیدا کرد. گمان مى رود که سوخته شدن حاصور به دست یوشع بن نون در حوالى سال1380ق. م. صورت گرفته است. آتش زدن حاصور آخرین بدبختى و مصیبتى بود که یوشع در فلسطین به وجود آورد. در «تل العمارنه ی» مصر، نامه اى از نماینده فرعون در شمال فلسطین به دست آمده که در آن از حاصور و سرانجام آن یاد شده است. از آن به بعد، حاصور تنها زمانى کوتاه مجدداً حیات خود را باز یافت و آن حدود چهار قرن پس از روزگار سلیمان بن داود بود. حدود هفت قرن پیش از میلاد، حاصور بکلى از صحنه ی زندگى غایب شده بود. در سال 1924 اداره آثار باستانى فلسطین به دو گور کنعانى در یافا دست یافت که در آنها مقدارى استخوان و تکّه هایى از سفال و چند قبضه ی مسین شمشیر به چشم مى خورد. نام فرمانده ارتش ملک یابین کنعانى «سیسِرا» بود. در تورات (سفر داوران، فصل4) آمده است که وى نهصد عرّاده آهنین داشت و مدت بیست سال بنى اسرائیل را ذلیل خود کرد. نام فرمانده ارتش دبوره(15) «باراق»(16) بود. نبرد میان سپاه سیسرا و باراق در ساحل رود قیشون(17) (المقطع) اتفاق افتاد. این رود نزدیک دشتهاى عکا یا بین حیفا و عکا قرار دارد.

بنی اسرائیل در زیر سلطه ی اقوام پیرامون خود

آنچه ذیلاً مى آید روشنگر سالهاى ذلّت و خوارى بنى اسرائیل، دوران استراحت، نام سلطه گر و نام نجاتبخش است. این مطالب را «هالى» فراهم کرد. و درصفحه ی 158 کتاب خود آورده است:

نام حاکم یا سلطه گر                    

شمارسالهاى سلطه                    

نجاتبخش

شماره سالهای نجات یا حکومت داوران

شاهان عراق                               

8

عُتْنَئیل بن یهودا

40

مو آ بیان                                                 
عمونیان          متحد    
عمالقه

 

18

ایهود بنیامینی

80

شمجر
دبوره
باراق

40

فلسطینیان
کنعانیان           متحد

 

20

جدعون

40

ابیملک

3

مدینیان     
عمالقه            متحد

 

7

تولع

23

یائیر جلعادی

22

یفتاح بیت لحمی

6

عمونیان
فلسطینیان

18

ابصان بیت لحمی

7

40
ـــــــ
111

ایلون زبلونی

10

عبدون فرعتونی

8

شمشون

20
ـــــ
299

پی نوشت ها :

1- کتاب داوران، 2/18، 19 .
2- همان مأخذ، 3/3.
3-Baalim
4-Sataroth
5- کتاب داوران، 3/5 -7.
6- کتاب داوران (ترجمه ی یسوعى)، فصل 7 و 8.
7-Gideon
8- Succoth
9- Penuel
10- Karkor
11- Zebah
12- Zalmunna
13- Hazor
14- جان گارستانگ (1876-1956) باستان شناس انگلیسى، استاد باستان شناسى دانشگاه لیورپول (1907-1941). ریاست چندین هیأت حفارى و کشف آثار باستانى در انگلیس، سودان، آسیاى صغیر، فلسطین و مصر را به عهده داشت. در 1919-1926 مدیر مؤسسه ی بریتانیایى باستان شناسى در بیت المقدس بود. آثار او عبارتند از: امپراتورى حتّیان (1929) و شالوده هاى تاریخ تورات: یهوه و داوران (1931) - م.
15- Deborah
16- Barak
17-Kison

منبع مقاله: نویهض، عجاج. (1387)، پروتکل های دانشوران صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم(1387).

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط