1. عروهالوثقی
سید جمال در 46سالگی وارد پاریس شد. او که در ابتدا مطالب و نوشتههای خود را در نشریهی «ابونظاره» متعلق به مبارز مصری «جمس سانووا» منتشر مینمود، پس از ورود شاگردش محمد عبده به پاریس، با همکاری او نشریهی «عروهالوثقی» را منتشر نمود. اولین شمارهی «عروهالوثقی» در 15 جمادیالاولی 1301هـ.ق. منتشر شد. این نشریه به زبان عربی منتشر میشد و گسترهی توزیعش سرتاسر جهان اسلام، یعنی از اندونزی تا مراکش، بود. «عروهالوثقی» که از همان ابتدا میرفت تا تأثیر فراوانی بر جهان اسلام بگذارد، از آنجا که از قلب سرزمینهای استعماری، استعمارگران را نشانه گرفته بود، مورد تحمل قرار نگرفت و لذا پس از 18 شماره توقیف شد. سید جمال در شمارهی اول این نشریه پیشنهاد تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی در شهر مکه را داده بود.[2]دولت انگلیس حساسیت خاصی نسبت به مطالب «عروهالوثقی» ابراز میداشت. انگلیسیها بسیار تلاش نمودند تا از انتشار این جریده ممانعت به عمل آورند، اما زمانی که در رسیدن به مقصود خود ناکام ماندند، سعی کردند تا حدالامکان از ورود آن به مناطق تحت نفوذ خود، از جمله هندوستان، مصر، عثمانی و ایران، به هر قیمتی که شده جلوگیری کنند. از همین رو، در هر کشور طرحی را برای ممانعت از ورود این نشریه اجرا کردند. برای مثال، در مصر به وزارت کشور دستور داده شد تا هر گاه نزد کسی این روزنامه یافت شد، به 25 پوند جزای نقدی محکوم شود.[3] سید جمال هدف از انتشار «عروهالوثقی» را بررسی علل و عوامل ضعف و سقوط مشرقزمین و به علاوه، ارائهی روشهایی برای جبران گذشته و پرهیز از مشکلات آینده بیان مینمود. از همین رو بود که وی در «عروهالوثقی» مسلمانان را به اتحاد فرامیخواند:
دولت انگلیس حساسیت خاصی نسبت به مطالب «عروهالوثقی» ابراز میداشت. انگلیسیها بسیار تلاش نمودند تا از انتشار این جریده ممانعت به عمل آورند، اما زمانی که در رسیدن به مقصود خود ناکام ماندند، سعی کردند تا حدالامکان از ورود آن به مناطق تحت نفوذ خود، من جمله هندوستان، مصر، عثمانی و ایران به هر قیمتی که شده جلوگیری کنند.
ای بازماندگان مردان! ای فرزندان قهرمانان! و ای بزرگزادگان! آیا روزگارتان سرآمده؟ آیا هنگام فراپیش هم شدن سپری گردیده؟ اکنون آیا زمان ناامیدی است؟... چرا که از "ادرنه" تا "پیشاور" دولتهای اسلامی با سرزمینهای بههمپیوسته و با اتحاد عقیده، که قرآن به گرد هم میآوردشان، کم از 50 میلیون نیستند... اینان را آیا هنگام همپیوستگی برای جنبش و اقدام فرانرسیده؟ [4]
چاپ مطالب اینچنینی بود که باعث شد استعمارگران آن قدر مانع برای انتشار این مجله ایجاد نمایند تا سرانجام این نشریه از ادامهی انتشار بازایستاد.
2. ضیاءالخافقین
در ماه رجب 1309 سید، برای پیشبرد اهداف اسلامی خود، انتشار نشریهی «ضیاءالخافقین» را آغاز کرد. با اینکه این نشریه به زبان عربی منتشر میشد، اما آن قدر تأثیرگذار بود که امینالسلطان به شدت از انتشار آن هراسان شد و آن را به حساب کمکهای مالی روسیه گذاشت. وی رسماً به انگلستان متذکر شد که «تبعید جمالالدین به علت خصومت و دشمنی او با انگلستان بوده» و حال چگونه به جمالالدین اجازه داده شده که در انگلستان اقامت نموده و... حملات خود را به ایران ادامه دهد. [5]سید جمالالدین در مقالات خود از هیچ ناسزایی به حکومت و شاه دریغ نمیکرد، چنان که سفیر دولت ایران از او خواهش نمود که با دریافت مبلغ هنگفتی از ادامهی حمله به ناصرالدینشاه خودداری کند، اما سید جمالالدین پاسخ داد: «نه، راضی نخواهم شد، مگر اینکه شاه کشته و شکمش دریده و جسدش به گور شود.»[6] دولت انگلیس در اثر فشارهای ناصرالدینشاه، وقتی دید نمیتواند از طریق قانونی اقدامی علیه این نشریه انجام دهد، چاپخانهی آن را تهدید نمود و بدین ترتیب، پس از 8 شماره انتشار، نشریهی «ضیاءالخافقین» از ادامه انتشار بازماند و به برگ زرین دیگری از مبارزات سید جمالالدین اسدآبادی تبدیل شد.
اما تمام افتخارات سید جمال به انتشار دو نشریه خلاصه نمیشود. وی با تأثیرگذاری بر افراد مختلف از طیفهای گوناگون، اندیشهی انتشار نشریه را در دل آنها نیز زنده نمود. در این نوشتار به اختصار دو روزنامهای را معرفی میکنیم که با تأثیرپذیری از سید جمال آغاز به کار نمودند. این دو نشریه یکی «قانون» به مدیریت میرزا ملکمخان و دیگری نشریهی «حبلالمتین» به مدیریت مؤیدالاسلام است.
1. روزنامهی «قانون»
سید جمالالدین در لندن از حس همدردی و همفکری میرزا ملکم نیز سود میبرد؛ چنان که با سکونت در خانهی ملکم، آنجا را بیش از پیش محل اجتماع آزادیخواهان ایران نمود. اگرچه بر خلاف ملکمخان، سید جمالالدین بیشتر خواهان یک راهحل اسلامی برای حل مشکلات اجتماعی و سیاسی مسلمانان بود،[7] اما در عمل به استفاده از پتانسیلهای ملی و منطقهای نیز برای رفع مشکلات جهان اسلام و شرق غافل نبود. اقدامات سید جمالالدین در هند، مصر، ایران و ترکیه مبین این نکته است. در کنار همفکریهایی که وی در زمینههای مختلف با میرزا ملکمخان داشت، در چاپ و انتشار نشریهی مشهور «قانون» نیز با وی همکاری نمود. همکاری و هماهنگی سید و میرزا ملکمخان، علیرغم اختلافات عقیدتی، شاه و امینالسطان را بسیار نگران نمود.بسیاری بر این اعتقادند که اندیشهی روزنامهی «قانون» از افکار سید جمالالدین نشئت میگرفت. حامد الگار نیز در بیان همکاری علما و روشنفکران، میرزا ملکم و سید جمالالدین اسدآبادی را دو پیشگام تحولخواهی در ایران عصر قاجار برشمرد.[8] به هر تقدیر، نقش سید جمالالدین در تهییج آزادیخواهان و روشنفکران، دارای اهمیت است؛ همان طور که با انتشار «قانون»، بار دیگر لرزه بر جان سلطنت قاجار افتاد.
نشریهی «قانون» در دورهای از تاریخ ایران انتشار مییافت که حتی بیان کلمهی «قانون» در ایران جرم محسوب میشد؛ به طوری که حتی سید جمال را به همین جرم از ایران بیرون انداختند و به توهین او را «قانونی» خطاب کردند! اولین شمارهی روزنامهی «قانون» در رجب 1307هـ.ق. منتشر شد. ملکم در روزنامهی «قانون» به مفهوم «قانون» تأکیدی خاص داشت:
میرزا ملکم در انتشار روزنامهی «قانون» تأثیرگذار بود. نشریهی «قانون» در دورهای از تاریخ ایران انتشار مییافت که حتی بیان کلمهی «قانون» در ایران جرم محسوب میشد؛ به طوری که حتی سید جمال را به همین جرم از ایران بیرون انداختند و به توهین او را «قانونی» خطاب کردند!
اگر صاحب دین هستید، قانون بخواهید. اگر در بند دولت هستید، قانون بخواهید. اگر خانهی شما را خراب کردهاند، قانون بخواهید... اگر مواجب شما را خوردهاند، قانون بخواهید... اگر آدم هستید، قانون بخواهید... [9]
جدای از ایدهی انتشار نشریه، تأثیرپذیری از سید جمال در مطالب روزنامهی «قانون» نیز به چشم میآید. درشمارهی 29 روزنامهی قانون مطالبی به چشم میخورد که حکایت از ورود سید جمال به حوزهی تفکر میرزاملکم و تسلیم ساختن وی به خطمشی مبارزاتی سید علیه استبداد ناصری دارد:
...کارهای بزرگ، رئیس لازم دارد و شما رئیس ندارید... رئیس جماعت آن حضرت است که انوار هدایتش قلب ملت را مملو امید ساخته و اسم مبارکش آقا میرزا حسن شیرازی است. [10]
حتی اگر طرز تفکر میرزا ملکم را بنا به اعتقاد وی ندانیم (که در واقع نیز چنین بود)، باز هم او در سامانبخشی افکار علیه قاجارها و ارائهی یک بدیل دارای اهمیت بسیار بود، به خصوص که جریان مذهبی در نهضت تنباکو نقش عمدهی مبارزه را ایفا نموده بود.
2. روزنامهی حبلالمتین
روزنامهی «حبلالمتین»، به مدیریت مؤیدالاسلام، در کلکتهی هند منتشر میشد. این نشریه، که اولین شمارهی آن در دهم جمادیالثانی 1311 چاپ شد، بیش از 39 سال انتشار یافت و از جمله روزنامههای تأثیرگذار فارسی محسوب میشد. «پس از ملاقات مدیر حبلالمتین و سید جمالالدین اسدآبادی در بندرعباس... مؤیدالاسلام از طریق دریای عمان رهسپار هندوستان شد ]و[ فکر بیداری ایرانیان از طریق روزنامهنگاری در او قوت گرفت.»[11] شاید بتوان بسترها و دلایل انتشار «قانون» و «حبلالمتین» را یکسان دانست. البته نقش سید جمال در انتشار هر دو این نشریات، از انگیزهها و دلایل اصلی محسوب میشود: «در سال 1311 هـ.ق. که سید جمالالدین در انگلستان، پرنس ملکمخان در لندن و مؤیدالاسلام در هندوستان بودند، در نتیجهی مکاتبات متوالی، این 3 نفر معتقد و متفق شدند که ملت ایران نیاز شدیدی به آگاهی و انقلاب فکری دارد و این انقلاب جز از راه مطبوعاتِ آزاد، میسر نمیشود.»[12] قطعاً نیاز به آزادی بود که باعث شد همهی این نشریات در خارج از کشور منتشر شوند.روزنامهی «حبلالمتین»، در دورهای از انتشار خود، آنچنان پرطرفدار شد که تیراژ آن به 35 هزار نسخه رسید. مطالب این نشریه آنچنان آتشین و البته پرمغز بود که در مدت انتشار خود مجموعاً 43 بار توقیف شد.
سخن آخر
نگاه سید جمالالدین اسدآبادی در انتشار نشریاتی که مدیریت آنها را بر عهده گرفت فراتر از مرزهای ایران بود. از همین رو، او نشریات خود را به زبان عربی منتشر مینمود. او حتی به زبان عربی به انتقاد از ناصرالدینشاه میپرداخت. اهمیت نشریات وی را با توجه به توقف انتشار زودهنگام آنها میتوان درک نمود.علاوه بر این، نشریاتی که به توصیه و انگیزهبخشی سید جمال به زبان فارسی منتشر میشدند، از اهمیت بسیار بالایی در آگاهیبخشی به مردم برخوردار بودند؛ آنچنان که هر دو روزنامهی «قانون» و «حبلالمتین» را از عوامل ذهنی انقلاب مشروطه ذکر نمودهاند. بنابراین سید جمال به طور غیرمستقیم نیز نقش بالایی در آگاهیبخشی برای انقلاب مشروطه برخوردار بود.(*)
پی نوشت ها :
[1]محمود اسماعیلنیا، اصلاح جامعه در اندیشهی سید جمال، قبسات، پاییز و زمستان 1376، ص 186.
[2]بیدادگر، نگاهی به زندگی بیدادگر مشرق زمین سید جمالالدین اسدآبادی، قم، رادنگار، 1388، ص 36.
[3]گوئل کهن، تاریخ سانسور در ایران، جلد یکم، تهران، نشر آگاه، 1363، ص 119.
[4]داریوش رحمانیان، سید جمالالدین اسدآبادی، تهران، انتشارات تحقیقات و توسعهی علوم انسانی، 1387، ص 191.
[5]روزنامهی اعتمادالسلطنه، یادداشت بیستویکم، جمادیالاولی 1309، ص 147.
[6]ادوارد براون، انقلاب ایران، بیتا، بیجا، ص 23.
[7]پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران، از تأسیس تا انقراض سلسلهی قاجاریه، ترجمهی محمدرضا رفیعی، چاپ پنجم، تهران، انتشارات عطایی، 1379، ص 223.
[8]حامد الگار، دین و دولت در ایران، ترجمهی ابوالقاسم سری، بیجا، توس، 1356، صص 258 تا 269.
[9]روزنامهی قانون، شمارهی دوم، ص 3.
[10]محسن بهشتی سرشت، روابط و تعامل سید جمالالدین اسدآبادی با میرزا ملکمخان ناظمالدله و آثار آن در تحولات سیاسی زمانه، فصلنامهی علمیـپژوهشی تاریخ، شمارهی دهم، ص 44.
[11]گوئل کهن، همان، ص 165.
[12]همان.