نمونه هایی از برنامه های پیشگیری از جرم

بررسی های بین المللی نشان می دهد که کشور نروژ پایین ترین نرخ جرم را در اروپا داراست؛ که البته عوامل متفاوتی از جمله: رفاه عمومی، ‌برابری نسبی در کشور، خدمات مناسب، جمعیت ثابت، نظام دادگستری آزاد، شمار کم زندانیان
يکشنبه، 24 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نمونه هایی از برنامه های پیشگیری از جرم
نمونه هایی از برنامه های پیشگیری از جرم

نویسنده: محمد کاوه




 

* برنامه «زندگی خوبی داشته باشید» در نروژ:

بررسی های بین المللی نشان می دهد که کشور نروژ پایین ترین نرخ جرم را در اروپا داراست؛ که البته عوامل متفاوتی از جمله: رفاه عمومی، ‌برابری نسبی در کشور، خدمات مناسب، جمعیت ثابت، نظام دادگستری آزاد، شمار کم زندانیان و مشارکت شهروندان در تأمین خدمات در این امر دخالت دارند. البته انجمن ملی پیشگیری از جرایم نروژ که در اکتبر 1980 تأسیس شده نیز در این زمینه نقش مهمی را ایفا کرده است. این انجمن یک جعبه آموزشی تحت عنوان «زندگی خوبی داشته باشید» طراحی کرده است که به تمام مدارس ارسال می شود و حاوی کتابچه های مختلف، فیلم های ویدئویی، لوح های فشرده و اطلاعات برای معلمان و والدین است که مفاهیم و مطالبی در خصوص بزهکاری، رفتارهای خوب، قوانین، همکاری، مسئولیت، تحمل، اخلاق، آزار و اذیت، خشونت، مواد مخدر و غیره را پوشش و آموزش می دهد و این جعبه آموزشی، به طور دائم به وسیله متخصصان مربوط کنترل و ارزیابی می شود. ارزیابی ها نشان داده است که مطالب موجود در این جعبه آموزشی برای کل دوره ده ساله تحصیلی کارآیی دارد.

* برنامه «مأمور مستقر در مدارس» در انگلستان:

در انگلستان برای پیشگیری از بزهکاری دانش آموزان طرحی با همکاری پلیس و دانشگاه آکسفورد تهیه و به مورد اجرا گذاشته شد. خلاصه ای از جنبه های مثبت طرح مأمور مستقر در مدارس در ناحیه آکسفورد شایر شمالی که مورد توجه دانشگاه آکسفورد قرار گرفته به شرح زیر می باشد:
- ارایه حمایت از دانش آموزان در معرض خطر بالقوه.
- ارایه الگوی نقش برای بعضی از دانش آموزان.
- ارتباط با شمار زیادی از دانش آموزان از طریق تدریس آموزش اجتماعی به طور انفرادی.
- افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان و اصلاح آنان توسط مأمور گشت.
- تأثیر مثبت بر حضور بعضی از دانش آموزان در مدارس.
- رابطه عالی بین افسران گشت، دانش آموزان و کارکنان.
- حل مؤثر مشکلات دانش آموزان در داخل و بیرون از مدرسه از طریق مهارت مأموران پلیس.
- تأکید به دانش آموزان که رفتارهای منفی پی آمدهای منفی دارد.
- تأکید به دانش آموزان که در مدرسه نیز مانند بخش های دیگر جامعه، اصول های رفتاری یکسانی حکم فرماست.
- به کار بردن روش هایی ترمیمی برای بالا بردن روحیه عدل و انصاف در مدارس به صورت بالقوه، شرکت کنندگان را قادر می سازد تا رفتار و طرز تفکر خود را تغییر دهند.
- برقراری ارتباط مؤثر با والدین.
- تغییر بالقوه نگرش کلیشه ای والدین و دانش آموزان نسبت به پلیس.
- تشویق دانش آموزان به بیان کردن مشکلات خود برای دیگران و بهبود حقوق که منجر به سلامت و ایمنی آنها می شود.
- ارائه الگوهای رفتاری برای کارکنان و نمونه هایی از روش های غیر مجادله آمیز در مواجهه با رفتارهای چالش برانگیز مانند: عدالت ترمیمی.
دانشگاه آکسفورد در ارزیابی خودش به این نتیجه دست یافت که این الگوی توسعه یافته محلی بدون شک کاربردی بالقوه برای سیاست گذاری و اجرا در سطح ملی دارد. در نتیجه توصیه نهایی گزارش برای مجریان اصلی در ابتکار عمل آکسفورد شایر شمالی این است که برای امکان گسترش این طرح برنامه ریزی کنند و نتایج آن را در سطح ملی مورد بهره برداری قرار دهند (درویش، 1386: 178-175).

* برنامه «پیشگیری از بزهکاری کودکان و نوجوانان و رویکرد گروهی به کاهش بزهکاری در مدارس» در آلمان:

در سال 1982 به دنبال توافقی بین آموزش و پرورش و پلیس، یک برنامه همکاری بین پلیس و مدارس در شهر هامبورگ آلمان برقرار شد. هدف این برنامه افزایش مقاومت دانش آموزان با تمرکز فشار بر ارائه اطلاعات در مورد میزان و علل و نحوه پیشگیری از جرائم نوجوانان بود. این برنامه به تمامی مدارس عرضه شد. در سال 2002 برنامه در 267 مدرسه از 429 مدرسه شهر هامبورگ اجرا شد و حدود 41500 دانش آموز را تحت پوشش قرار داد. این برنامه بر روی افسران داوطلبی تکیه داشت که در اوقات فراغت خود به مدارس سرکشی می کردند. کلاس هایی در مورد بحث و بررسی با کارکنان و شیوه ها و روش های تدریس برای افسران تدارک دیده شد. ابزارهایی مانند فیلم های ویدئویی در مورد سرقت، خشونت و خراب کاری برای کلاس های دوره ابتدایی تهیه شد. یک ارزیابی از 300 دانش آموز شرکت کننده و 250 دانش آموز غایب 8 تا 18 ساله، افزایش آگاهی در مورد پیشگیری از جرم در میان همه دانش آموزان شرکت کننده در برنامه را نشان داد. 75 درصد دانش آموزان احساس کردند که می توانند خود را به جای بزه دیدگان و مرتکبان جرم قرار دهند. ایالت شلزویگ - هولشتاین آلمان نیز در سال 1996 برنامه خود را در مورد یک رویکرد پیشگیرانه از بزهکاری در مشارکت با مدارس تدوین کرد. هدف این برنامه افزایش آگاهی در مورد عواقب بزهکاری، کاهش بزهکاری، افزایش مهارت های اجتماعی و مهارت های حل مسئله بود. مدارس، مقرراتی را درباره رفتار قابل قبول اجتماعی تهیه کردند و سلسله درس هایی توسط معلمان و افسران پلیس که همگی آموزش دیده بودند ارائه شد. نتایج مطالعه بر روی 18 مدرسه نشان داد که حدود 67 درصد معلمان افزایش تمایل به رفتار مطابق با هنجارهای اجتماعی و نزدیک به 23 درصد آنها کاهش خشونت در کلاس ها را گزارش کردند.

* برنامه «فرزند خواندگی» در هلند، بلژیک، اسلواکی، لهستان و استونی:

این پروژه بر بینش پلیس جامعه محور و این تفکر که: «بهتر است بچه ای را بسازید؛ تا اینکه بزرگسالی را تعمیر کنید» مبتنی است و در سال 1995 در هلند ارائه شد. سپس در سال های 1998 و 1999 در لهستان، اسلواکی و بلژیک و در سال 2001 در استونی اجرا شد. سرانجام سایر کشورهای اروپایی نیز علاقه مند به اجرای این برنامه شدند. این برنامه که عبارت از 12 درس است، در هلند توسط افسران پلیس به دانش آموزان 10 تا 12 ساله در مدارس ابتدایی ارائه می شود. عناوین درس ها از محیط زیست تا حمل و نقل عمومی، تبعیض، دادرسی کودکان، وظایف پلیس، جرم، ‌الکل و مواد مخدر را دربرمی گیرد. برنامه فرزند خواندگی هدف اصلی را دنبال می کند که عبارتند از: 1) بهبود و ارتقای روابط و تماس بین دانش آموزان و والدین آنها، مدرسه و پلیس محله. 2) تغییر گرایش های موجود به جرم و 3) ارائه هشدار قبلی در مورد رفتارهای مجرمانه و در نهایت تغییر رفتار. ارزیابی ها نشان می دهد که در مجموع، نتیجه این برنامه مثبت بوده است. افسران پلیس، مدیران و کارکنان مدارس، دانش آموزان و والدین تحت پوشش پروژه، همگی واکنش های بسیار مثبتی نشان داده اند و دانش آموزان نیز نظرات مثبتی در مورد افسران پدر خوانده خود دارند.

* برنامه «انتخاب یک پلیس و تبلیغات توقف جرم توسط کاپیتان» در آفریقای جنوبی:

در آفریقای جنوبی، چند برنامه اجرا شده است که نوعی رابطه بین پلیس و مدارس برقرار می کنند. اجرای برنامه «انتخاب یک پلیس» در سال 1996 آغاز شد. بخش انتخاب یک پلیس، به طور روزمره از مدارس تحت پوشش برنامه بازدید و کلاس هایی را برای دانش آموزان برگزار می کند. عناوینی مانند: سلاح های غیر قانونی، مواد مخدر، باندهای تبهکاری یا سوء استفاده از کودکان مورد بحث قرار می گیرند. افسران پلیس قصد ایجاد روابط کاری مثبت با دانش آموزان و همچنین جلب همکاری آنان در پیشگیری و حل مشکل جرم را دارند. آنان همچنین مراسمی مانند: روز پلیس و والدین، روز ورزش، مهمانی کریسمس برای کودکان خیابانی و بازدید از کلانتری و دادگاه ها را سازماندهی می کنند. این برنامه هم چنین به دنبال تسهیل یک روابط پیشگیرانه قوی بین مدیران مدارس و پلیس محلی است. قصد برنامه نیز آموزش دانش آموزان درباره امنیت شخصی، از جمله سوء استفاده از کودکان است. این برنامه، کودکان مهد کودک ها از 3 تا 6 سالگی و دانش آموزان مقطع ابتدایی از پایه اول تا هفتم را دربر می گیرد. برنامه توقف جرم کاپیتان 4 هدف دارد: 1) آموزش کودکان و پشتیبانی از آنان به وسیله آموزش امنیت شخصی. 2) ایجاد هوشیاری در مورد شماره تلفن های تماس اضطراری. 3) تشریح مفهوم سوء استفاده از کودکان و نحوه اقدام در موارد مبتلا به و 4) قانع کردن کودکان به اینکه پلیس آفریقای جنوبی دوستی است که می توان به آن اعتماد کرد (شاو، 1386: 174-171).

* برنامه «پاسبان کِنی کوالا» در استرالیا:

این برنامه از نظر حرفه ای، یک فعالیت توسعه یافته و فراگیر می باشد که برای کودکان سنین ابتدایی در نظر گرفته شده است. برنامه پاسبان کِنی از طریق یک فرد عروسک گردان صورت می گیرد که لباس پلیس پوشیده است. در طی این برنامه، پلیس از راه های آموزشی و ارائه پوستر، هدایای تبلیغاتی و غیره برای القای بیشتر ایمنی در کودکان بهره برداری می کند. هدف از اِعمال این قبیل برنامه ها، ارایه ایمنی برای کودکان و همچنین القای این باور است که «پیشگیری از جرم یک پیام مثبت است تا اساس زندگی از ابتدا بر مبنای آن ساخته شود». پاسبان کِنی با لباس پلیس در مدارس حضور می یابد و آموزش «فلسفه زندگی بدون مشکل و خطر» را ارایه می کند. علاوه بر این، پلیس جلساتی را در مورد علائم رانندگی، ترافیک، خطرات مواد مخدر، مشروبات الکلی و غیره برای نوجوانان و جوانان برگزار کرده و آنان را مورد آموزش قرار می دهد. این برنامه به کاهش ترس از جرم، به پلیس کمک می کند و همچنین موجب احساس امنیت بیشتر در بین مردم می شود. ارزیابی ها حاکی از آن است که برنامه پاسبان کِنی در دراز مدت می تواند تأثیرات بسیار مثبتی را در زندگی افراد داشته باشد (بیات و همکاران، 1387: 170 و 169).

* برنامه «کنترل دانش آموزان فراری» در ایالات متحده آمریکا:

این برنامه در واکنش به این حقیقت که مدرسه گریزی مزمن یکی از عوامل مهم بزهکاری می باشد. طی سال های 1994 تا 1995 در مدارس یک ناحیه از کالیفرنیا تهیه شد. مدارس این ناحیه در اوایل دهه 1990 مشکل جدی مدرسه گریزی داشتند که نرخ آن از 5 درصد تا بالای 30 درصد از دانش آموزان در برخی از مدارس را شامل می شد. این برنامه یک برنامه مشارکتی و غیر تنبیهی برای نگه داشتن نوجوانان در مدرسه در ساعات مدرسه است. در این برنامه، پلیس در داخل مدرسه حضور ندارد؛ بلکه پلیس دانش آموزانی را که بدون دلیل قابل قبول، در خلال ساعات درسی در خیابان ها هستند را دستگیر و به بازداشتگاه موقت در دفتر پلیس محلی می بَرد. کارکنان این دفتر با والدین دانش آموزان فراری برای برگزاری یک جلسه خصوصی تماس برقرار می کنند. در این جلسه دانش آموزان نیز می توانند شرکت کنند. اگر والدین نتوانند در جلسه شرکت کنند، کارکنان دفتر، دانش آموز را به مدرسه برمی گردانند. سپس مدرسه و اداره پلیس، در هفته های بعد حضور دانش آموز مورد نظر را از نزدیک تحت نظارت قرار می دهند و برای کاهش تأثیر منفی وقفه در حضور کلاس درس، کلاس جبرانی برای دانش آموز برگزار می شود. این کلاس ها کمک می کنند تا دانش آموز در مدرسه باقی بماند. معلمان کلاس های جبرانی در مورد هر مسئله ای که منجر به فرار از مدرسه می شود، تصمیم می گیرند و تکالیف مدرسه از رکود تحصیلی این دانش آموزان جلوگیری می کند. به طور کلی تمرکز این برنامه، بر انسجام مجدد دانش آموزان مدرسه گریز به جای استفاده از مجازات استوار است. ارزیابی های به دست آمده از اجرای این برنامه نتایج متفاوتی را نشان داده اند. به طوری که در طول 18 تا 21 ماه متوالی تماس با ادارات پلیس محلی به خصوص دستگیری های رسمی به نحو قابل توجهی افزایش یافت. معیارهای اجرایی علمی نشان داد که اکثر دانش آموزان مدرسه گریز پس از جمع آوری از خیابان ها، باز هم به بزهکاری در مدرسه ادامه دادند؛ اما بهبودی اساسی در فعالیت زیربنایی مدرسه در مقایسه با رفتار 1 سال قبل و پس از جمع آوری دانش آموزان فراری از خیابان ها مشاهده شد. به علاوه، پیشرفت در میان دانش آموزانی که دارای کمترین میزان کارآیی بودند، از بقیه بیشتر بود. به عبارتی، همکاری بین کارآیی بهبود یافته مدرسه و برنامه وجود داشته است، اما تأثیر دستگیری های رسمی را نباید نادیده گرفت (شاو، 1386: 179 و 178).

* برنامه «آموزش مسائل پلیسی: طرح آموزش مهارت های اجتماعی» در آمریکا:

در طی سال های 1998 تا 1999 این برنامه به 30000 دانش آموز ساکن دالاس آموزش داده شد. برنامه آموزش مسائل پلیسی: طرح آموزش مهارت های اجتماعی، به دلیل موفقیتش مورد قبول 20 شهر دیگر واقع شد و با بررسی انجام گرفته، این برنامه به عنوان یک نمونه برنامه پیشگیری در سرتاسر ایالت به حساب آمد. این برنامه به بسیاری از دانش آموزان قبل از اینکه در دام جرم گرفتار شوند آموزش داد. مجریان این طرح، اداره پلیس دالاس و مدرسه دولتی دالاس بودند که برای ارائه اهداف آموزشی خود، از دانشجویان افسری در امر تدریس کمک گرفتند تا مهارت های لازم را به منظور پیشگیری از جرم، نحوه تصمیم گیری خوب و درست و شیوه های زندگی مثبت و سالم به دانش آموزان بیاموزند. این برنامه علاوه بر اهداف مذکور به دو مؤلفه دیگر هم پرداخت. یکی مهارت های زندگی و دیگری ماهیت آموزشی برنامه. همچنین موضوع تعامل بین افسران و دانش آموزان، شناخت یکدیگر و ایجاد اعتماد از دیگر اهداف این برنامه بود. این برنامه به دانش آموزان نحوه تصمیم گیری خوب و بد را آموزش داد تا پیشرفت کنند یا به شیوه های زندگی مثبت و سالم بپردازند. همچنین برنامه آموزش مسائل پلیسی به دانش آموزان شامل: تصمیم گیری، مدیریت تعارض، ایجاد اعتماد به نفس و مدیریت استرس همسالان بود. تحقیقات به عمل آمده پس از آموزش نشان داد که دروس مهارت های زندگی در تغییر نگرش دانش آموزان نسبت به مواد مخدر و سایر رفتارهای ناسالم مؤثر بوده است (درویش، 1386: 180 و 179).

* برنامه «بسیج اجتماعی برای تغییر مصرف مشروبات الکلی» در ایالات متحده آمریکا:

این برنامه برای تغییر میزان مصرف مشروبات الکلی بر روی رسانه های جمعی تأکید می کند و اولین هدف این برنامه آن است که بتواند استراتژی هایی را تغییر دهد که فرصت ها و امکان دسترسی نوجوانان به مشروبات الکلی را مشخص می کنند. یعنی این برنامه می خواهد با تغییر دادن سن دسترسی به مشروبات الکلی، محدودیت بیشتری را در این زمینه ایجاد کند. در این برنامه از فروشندگان مشروبات الکلی خواسته می شود تا از فروش الکل به نوجوانان خودداری کنند و مقامات اجرایی نیز شدت عمل بیشتری با متخلفان اِعمال کنند. شواهد حاصل از ارزیابی این برنامه نشان داد که میزان فروش مشروبات الکلی در مناطق تحت پوشش برنامه به طور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کرده است.

* برنامه «پیشگیری در ایالت های مرکزی آمریکا»:

هدف اصلی این برنامه پیشگیری از مصرف انواع مواد مخدر است. این طرح در مناطق کانزاس سیتی، میسوری و ایندیانا انجام شد و دارای 5 عامل مشخص به این ترتیب می باشد: 1) برنامه آموزش کلاسی. 2) فعالیت های والدین و کودکان. 3) برنامه های آموزشی مدارس در ارتباط با فعالیت های والدین و کودکان. 4) افزایش میزان تأثیر رسانه های جمعی در هنجارها و استراتژی های پیشگیری. 5) افزایش تأثیر نهادهایی مانند کلیسا در پیشگیری مصرف مواد مخدر. نتایج حاصل از ارزیابی اجرای برنامه نشان داد که عامل مربوط به فعالیت های والدین و کودکان توانسته است 1 سال پس از اجرای برنامه، میزان مصرف سیگار، الکل و ماری جوانا را کاهش دهد.

* برنامه «نورث لند» در ایالات متحده آمریکا:

برنامه نورث لند شامل دو مرحله می باشد و هدف کلی آن پیشگیری از مصرف مشروبات الکلی در اوایل دوران نوجوانی است. این برنامه به طور کلی بر اساس متقاعد کردن، هنجارسازی و کاهش فرصت های مصرف مشروبات الکلی تنظیم شده و سعی می کند: 1) رابطه بین کودکان و والدین را در مورد مصرف مشروبات الکلی رشد و پیشرفت بدهد و دانش آموزان را با دلایل عدم مصرف مشروبات الکلی آگاه سازد. 2) اعتقاد و باورهای دانش آموزان را مبنی بر اینکه توانایی مقاومت در برابر مصرف الکل را دارند تقویت کند. 3) امکانات و فرصت های دسترسی به مشروبات الکلی را کاهش دهد. 4) میزان شناخت و آگاهی والدین را در مورد فعالیت های آموزشی مدرسه و تأثیر هم سالان و دوستان را در مورد مصرف مشروبات الکلی افزایش دهد. ارزیابی های انجام شده در خصوص این برنامه حاکی از آن است که میزان مصرف مشروبات الکلی و تأثیر گروه هم سالان و دوستان به طور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کرده و طرز تلقی و گرایش دانش آموزان تغییر چشم گیری داشته است (بیگلان و همکاران، 1387: 276-270).
منبع :کاوه، محمد، (1391)، آسیب شناسی بیماری های اجتماعی (جلد اول)، تهران: نشر جامعه شناسان، چاپ اول 1391.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.