نقاش دانشمند

یاد ایزاک کازوبون ما را از عصر رنسانس به قرن هفدهم کشانید، ولی اکنون باید به قرن پانزدهم برگردیم و به مردی بنگریم که با علایق گسترده خود و بینش بشردوستانه اش روح مجسم آن دوران بود: لئوناردو داوینچی(1452 تا
سه‌شنبه، 26 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقاش دانشمند
 نقاش دانشمند

نویسنده: کالین ا. رُنان
مترجم: حسن افشار



 

نگاهی به دستاوردهای علمی لئوناردوداوینچی
یاد ایزاک کازوبون ما را از عصر رنسانس به قرن هفدهم کشانید، ولی اکنون باید به قرن پانزدهم برگردیم و به مردی بنگریم که با علایق گسترده خود و بینش بشردوستانه اش روح مجسم آن دوران بود: لئوناردو داوینچی(1452 تا 1519) هنرمند، مهندس، و سرنمونه دانشمندان جدید. او که در توسکانی در کوهپایه های مشرف بر فلورانس به دنیا آمده بود، ‌فرزند نامشروع یک سردفتر فلورانسی به نام پی یترو داوینچی بود. استعداد هنری لئوناردو به زودی آشکار شد و پدرش، که هنوز مهر او در دلش بود، ‌بر آن شد که پسر را به کارگاه هنرمندی به نام آندرئا دل وروکیو(1)به شاگردی بفرستد. وروکیو از هنرمندان پیشتاز فلورانس بود و در کارگاهش همه کار می کرد. لئوناردو بیشتر تحصیلات غیررسمی خود را در کارگاه وی گذراند. در همین جا بود که او پرسپکتیو آموخت؛ و در همین جا بود که مهارت های مکانیکی او برانگیخته شد؛ ‌زیرا وروکیو نه تنها نقاشی می کرد بلکه به زرگری و پیکره سازی نیز می پرداخت؛ و از آن جا که در کار پیکره سازی همیشه باید اجسام سنگینی جابه جا می شد، قرقره و طناب و جرثقیل از لوازم معمول کار بود.
دفترهای لئوناردو پر از طرح ابزارهای مکانیکی است که بیشتر آن ها را او نمی توانسته در کارگاه وروکیو دیده باشد؛ اما این نه به آن معناست که خودوی آن ها را یا حتی یکی از آن ها را اختراع کرده باشد، رنسانس در دامان خود مخترعان بسیاری پرورد، ‌چنان که سایر کتب خطی و سپس چاپی متعلق به آن دوره گواهی می دهد. به علاوه لئوناردو چیزی منتشر نکرد؛ گرچه از این لحاظ او فرقی با بسیاری از مخترعان ندارد. آنان نیز مانند او تحصیلات دانشگاهی نداشتند و لذا از همه مهارت های اهل قلم بی بهره بودند. آن ها فقط می توانستند اختراعشان را برای خود نگه دارند تا شاید روزی به ساختن چیزی گمارده شوند که در آن بتوانند طرح خود را به کار بندند. با این همه، طرح های لئوناردو خبر از شم تیزی در مشاهده و ذهنی فعال در عمل می دهد. هلیکوپتر معروف او می توانسته ابداع خود وی باشد، اما می توانسته از داستان های راجع به فرفره های پرنده چینی یا «سنجاقک های نیی»آنان نیز اقتباس شده باشد. از سوی دیگر، مطالعات او در پرواز پرندگان که جزیی از تحقیق او در کل مسئله پرواز بود تا حدود پنج قرن بعد بی همتا می ماند و یقیناً‌ اصالت داشت.
صرف نظر از این که لئوناردو چه اختراع کرد یا چه را کاوید؛ در این شک نیست که نظراتش را نه تنها منتشر نساخت بلکه حتی به کار نبست. اساساً او فیلسوفی بود که اشتیاق غور در جهان و حظ بردن از شگفتی های آن را در سر داشت؛ نه برای این که آن ها را در عمل به کار برد. اما گرچه ذهن او دارای این میل فلسفی بود؛ خود وی را ناآشناییش با زبان لاتین عاجز کرده بود؛ همچنان که او بی بهره از آموزش اولیه ای بود که قادرش سازد علم مکانیک را توسعه دهد. با این حال او به خاطر تیزهوشیش در مکانیک شهرت داشت و در سال 1482 به مقام بازرس استحکامات نظامی دوک میلان دست یافت.
البته فقط چیزهای مکانیکی مورد علاقه علمی لئوناردو نبود. او چون نقاش بود به نور توجه داشت، گرچه توجهش علمی تر از توجه آشنایانش بود و باعث شد او عمیقاً در مسئله بازتابش نور و شکست آن به ویژه در چشم بنگرد، اما پیامد این نگرش، اتخاذ موضعی غیر عادی در قبال هنرش بود. او گفت: «نقاشی، ذهن نقاش را وا می دارد که خود را همان ذهن طبیعت بینگارد و بین طبیعت و هنر ایفاگر نقش مترجم گردد. نقاشی، علل تظاهرات طبیعت به حکم قوانینش را توضیح می دهد... ». همین قوانین بود که او را مبهوت و علاقه مند می ساخت. این نه به آن معناست که لئوناردو نقاش بزرگی نبود. برعکس؛ آن تعداد از آثار او که باقی مانده، از بزرگی او حکایت دارد. طرح های فراوان او نیز بر نبوغ خارق العاده اش در نقاشی تأکید دارد. اما علایق او گسترده تر از آن بود که تنها با طرح کشیدن یا رنگ گذاشتن ارضا گردد؛ هر چند چون او تحصیلات رسمی نداشت ناچار بود جهان را نخست از چشم یک نقاش بنگرد.
علایق گسترده سرانجام او را به اتاق تشریح کشاندند. او برای نقاشی نیاز به آشنایی با پیکر انسان و برخی جانوران داشت؛ اما فقط از مردی چون لئوناردو بر می آمد که به این منظور مبادرت به کالبدشکافی قریب سی جسد کند. این کار کوچکی نبود. او هیچ یک از تسهیلات فعلی برای کاستن از ناخوشایندی کار را در اختیار نداشت. به علاوه او دم به دم باید کار را متوقف می ساخت تا بتواند آنچه را که دیده است بر کاغذ آورد. کار او به راستی عزمی راسخ می خواست؛ افسوس که گرچه او را ارضا کرد، ولی از یک جهت کاملاً بیهوده بود. او هیچ یک از طرح هایی را که کشیده بود منتشر نساخت و هیچ نکوشید آنچه را آموخته است به دیگری انتقال دهد. بیشتر یادداشت ها و طرح های کالبد شناختی او تا زمان ما ناشناخته ماند.
اکنون که از سودنگریستن به گذشته بهره مندیم، لئوناردو داوینچی را یقیناً مرد علم می بینیم؛ ولی در روزگار خود وی این جنبه از او ناشناخته بود؛ شاید جز برای چند تن از نزدیکان وی. دنیا او مکانیکدان و نقاش می شناخت. علم او مدت ها پس از مرگش از پرده برون افتاد. این انتخاب خود او بود؛ زیرا گرچه به طور رسمی تحصیل نکرده بود، اما اختراعاتی مانند چاپ و گراورسازی در دسترس بود و او اگر می خواست می توانست با استفاده از آن ها کار خود را بشناساند. ولی او به همین راضی بود که تنها برای ارضای خود تحقیق و تفکر کند. چشمداشت مادی او ظاهراً فقط داشتن به قدر کافی برای رفع نیازهایش بود. از این زاویه او کاملاً با معاصر جوان ترش آلبرشت دور تفاوت داشت.

آلبرشت دورر

دورر در سال 1471 در نورمبرگ به دنیا آمد، ‌پس بیست سال از لئوناردو کوچک تر بود؛ اما او نیز باور داشت که هنر«جدید» رنسانس باید بر علم استوار باشد، گرچه تأکید او بر ریاضیات بود که منطق و دقت آن در مسائلی از قبیل تناسب و ساختمان ترسیمی به کار می آمد. او توجه خود را بر موضوعاتی از این شمار متمرکز ساخت، همچنین بر زیبایی شناسی و فلسفه هنر، و همه این ها را در کار خود بر روی پرسپکتیو، ‌یا توهم فضای سه بعدی در نقاشی یا طراحی، ‌درهم آمیخت. مطالعه پرسکتیو، هنر و علم را برای بسیاری از هنرمندان دست به دست می داد. دورر ماشینی ابداع کرد تا در این مطالعه یاریش دهد. علاقه وی به مسائل فنی او را به نگارش سه کتاب سوق داد: اولی درباره استحکامات نظامی، دومی به نام رساله تناسب که به زودی شهرت می یافت؛ و سومی با عنوان رساله ای در باب اندازه گیری... که ریاضیات لازم برای فهم دومی را در اختیار می گذاشت. این متن ریاضی که در سال 1525 انتشار یافت نخستین کتاب ریاضیات به زبان آلمانی بود؛ البته به استثنای کتاب حساب ابتدایی و ساده ای برای بناها که تقریباً چهل سال پیش تر منتشر شده بود.
آوازه دورر در روزگار خود وی به همان اندازه که به سبب تابلوها و طرح هایش بود، از ریاضیات و نورشناسی او نیز ناشی می شد. (قواعد زیباشناختی او در رساله تناسب، مبتنی بر اصول نوری کاملاً درستی است. ) نقاشی و طراحی، ممر درآمد وی بود. او بسیاری از آثار خود را گراور کرد و به توفیق تجاری بسیاری دست یافت. اما از زمانی نسبتاً نزدیک است که شهرت او به هنرش محدود گشته است. در قرون بعد از رنسانس، تألیفات فنی او بود که نفوذ فراوان داشت.

پی نوشت ها :

1. verrocchio , Andrea del

منبع: ا. رنان، کالین؛ (1366)، تاریخ علم کمبریج، حسن افشار، تهران: نشر مرکز، چاپ ششم 1388.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط