جنگهای آینده و سرنوشت مبهم دولتها

در قرن هجدهم، کارل فون کلاوزویتس(1)، سردار و تئوریسین نظامی پروسی که کتاب معروف او درباره ی جنگ(2) بیش از صد سال کتاب مقدس استراتژیستها بود و او را فیلسوف جنگ خوانده اند، نوشت که جنگ ادامه ی دیپلماسی
سه‌شنبه، 2 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنگهای آینده و سرنوشت مبهم دولتها
 جنگهای آینده و سرنوشت مبهم دولتها

نویسنده: مارتین وان کرِوِلد
مترجم: عزت الله فولادوند



 

در قرن هجدهم، کارل فون کلاوزویتس(1)، سردار و تئوریسین نظامی پروسی که کتاب معروف او درباره ی جنگ(2) بیش از صد سال کتاب مقدس استراتژیستها بود و او را فیلسوف جنگ خوانده اند، نوشت که جنگ ادامه ی دیپلماسی منتها به وسایل دیگر است. در قرن نوزدهم، صدراعظم آهنین پروس و بانی اتحاد و امپراتوری آلمان، اوتو فون بیسمارک (3)، گفت که جنگ مهمتر از آن است که تنها به ارتشیان سپرده شود. در اوایل قرن بیستم، لنین پیش بینی کرد که چهره ی این قرن را جنگها و انقلابها ترسیم خواهند کرد- که کرده اند. اما شگفت اینکه اکنون چهره ی خود جنگ از بنیاد دگرگون می شود.
در پنجاه سال اخیر روزی نبوده که آتش جنگ در گوشه هایی از جهان روشن نباشد و عده ای به خاک و خون نغلتند: جنگ داخلی چین، جنگ فرانسه و ویتنام، جنگ دو کره، جنگ امریکا و ویتنام، جنگ هند و پاکستان، جنگ چین و هند، جنگ عرب و اسرائیل، جنگ شوروی و افغانستان، جنگ آرژانتین و بریتانیا، جنگ ایران و عراق، جنگ خلیج فارس، جنگ در ایرلند شمالی، در آنگولا، در کامبوج، در الجزایر، در کنگو، در سودان، در فیلی پین، و امروز همزمان در چچن، در بوسنی، در ترکیه و کردستان عراق، به علاوه ی خونریزیهای هولناک در الجزایر و مصر و کراچی. پنجاه سال جنگ مطلق- ولی در هر قدم با تحولات جدید در تاکتیک و استراتژی و جنگ افزار و تئوری. از پایان جنگ جهانی دوم در 1945، تعداد جنگ های کلاسیک- مانند جنگ عرب و اسرائیل و جنگ ایران و عراق و جنگ خلیج فارس- با شرکت ارتشهای منظم طرفین بمراتب کمتر از جنگهای غیرمنظم بوده است که در آنها لااقل یک طرف با استفاده از قوای چریکی جنگیده است، یا یک طرف نیروهای دولتی و طرف دیگر تروریستها بوده اند. البته فراموش نمی کنیم که تفاوت میان جنگهای چریکی و عملیات تروریستی اغلب تفاوتی ذهنی و وابسته به نظرگاه ناظر است، و حتی با وجود کمال حسن نیت و بیطرفی، بندرت می توان گفت که کجا جنگ چریکی به پایان می رسد و تروریسم آغاز می شود. همان شخص ممکن است عضو نهضت آزادی بخش ملی یا یکی از اهریمن صفتان تروریست نام بگیرد، بسته به اینکه نام دهنده چه کسی باشد و از کدام دریچه بنگرد.
عامل جدید دیگر، پدید آمدن نیروهای چند ملّیتی و سازمانهای بین المللی است که رفته رفته (چنانکه مثلاً در عراق و سومالی و بوسنی و آلبانی می توان دید) از استثنا به قاعده بدل می شوند و حاکمیت ملّی دولتها را، چه در جنگ و چه درصلح، روز به روز محدودتر می کنند. این حقایق دو پرسش عمده درباره ی ماهیت جنگهای آینده و موجودیت دولتهای کنونی پیش می آورد که هر دو احتمالاً سرنوشت سازترین مسائل جهان دست کم در پنجاه سال آینده اند.
در مصاحبه ای که جفری بارتولت(4)، خبرنگار هفته نامه ی نیوزویک، اخیراً با مارتین وان کرِوِلد(5)، مورخ نظامی اسرائیلی انجام داده است، او به این پرسشها پاسخ می دهد. وان کرِوِلد در موارد گوناگون طرف مشورت ستاد ارتش اسرائیل و نیروهای ویژه امریکا و «سیا» بوده و یکی از کارشناسان برجسته نظامی است. نظر او درباره ی موجودیت (یا، به عبارت بهتر، عدم موجودیّتِ) اسرائیل در آینده، بخصوص با توجه به ملیّت و تجربه هایش، بسیار جالب خاطر است.
مترجم
بارتولت:
آیا هیچ شباهتی بین جنگ در قرن بیست و یکم و این قرن وجود خواهد داشت؟
وان کرولد:
به عقیده ی من، جنگهای قرن بیست و یکم از حالا همه جا دور و بر ماست. اسمش بوسنی است. اسمش سومالی است. اسمش آنگولا و کردستان و لبنان و سری لانکاست. اسمش ریودوژانیرو است. این، آینده ی جنگ است.
بارتولت:
چرا ریودوژانیرو؟
وان کرولد:
برای اینکه همین چند روز پیش، دولت برزیل نیروهای ارتش را برای اشغال مجدّدِ بعضی از محله های شهر به آنجا فرستاد. بیشتر شهر ریودوژانیرو منطقه ای است که مأمور دولت جرأت ندارد پایش را آنجا بگذارد.
بارتولت:
بنابراین، جنگهای جدید دارای چه خصوصیاتی است؟
وان کرولد:
جنگ بین دولتها نیست. جنگ بین سازمانهای مختلف با یکدیگر است. در همین لحظه، از تقریباً سی جنگی که در سرتاسر دنیا جریان دارد، هیچ کدام جنگ بین دولتها نیست. در جنگهای آینده، ارتشهای منظم اونیفورم پوش نخواهند جنگید و از مقادیر فراوانی سلاحهای سنگین مدرن استفاده نخواهد شد. راستش را بخواهید، به نظر من، اغلب سلاحهای سنگین مدرن، دیگر بیفایده است.
بارتولت:
پس جای دولت را چه چیزی می گیرد؟
وان کرولد:
انواع و اقسام سازمانهای دیگری که بعضی فوق ملی و بعضی پایینتر از ملی است. سازمان ملل متحد یکی از آنها خواهد بود، همین طور اتحادیه ی اروپا و نفتا(6). صدها و صدها سازمان بین المللی وجود دارد، تصدیق نمی کنید؟
بارتولت:
ولی چرا کسی به سازمان ملل یا نفتا احساس وفاداری کند؟
وان کرولد:
این سازمانها از حالا دارند بعضی از وظایف دولت را به دوش می گیرند. احساس وفاداری هم دارد به سازمانهای کوچکتر و انواع و اقسام سازمانهای پایینتر از دولت منتقل می شود که ممکن است شرکت باشد، ممکن است قبیله باشد، ممکن است طایفه باشد. دولت از بالا و پایین زیر فشار قرار گرفته است و دارد خرد و متلاشی می شود.
بارتولت:
به نظر شما، نقشه ی دنیا در اواسط قرن بیست و یکم به چه شکل خواهد بود؟
وان کرولد:
حتی از حالا هم تکّه تکّه تر. امروز بین 170 تا 200 دولت وجود دارد. فکر می کنم این تعداد زیادتر خواهد شد. اما خیلی از آن دولتها دارای حاکمیت ملّی کامل نخواهند بود؛ فقط نیمه حاکمیتی خواهند داشت. به محض اینکه به وجود بیایند، یا حتی قبل از به وجود آمدن، دنبال پیوندهایی با همسایگانشان خواهند گشت، چون می دانند که خودشان به تنهایی نمی توانند از لحاظ اقتصادی و تکنولوژیک دوام بیاورند. نمونه ی بسیار خوبش دولت فلسطین است. البته هنوز دولت فلسطین به وجود نیامده، ولی از حالا فلسطینیها دارند خواب انواع و اقسام پیمانهای منطقه ای را می بینند- با اسرائیل، با اردن، با مصر. دلیلش این است که می دانند به تنهایی به جایی نخواهند رسید.
بارتولت:
آیا اسرائیل هم یکی از آن دولتهای تک ملیتی است که دیگر وجود نخواهد داشت؟
وان کرولد:
تقریباً به طور قطع و یقین. در ظرف پنجاه سال آینده عده ی زیادی یهودی آنجا خواهند بود، ولی بسیار شک دارم که دولتی با حاکمیت ملی به اسم اسرائیل وجود داشته باشد. بستگی به این دارد که حاکمیت ملی را چطور تعریف کنید.
بارتولت:
پس در این منطقه چه وجود خواهد داشت؟
وان کرولد:
شاید چیزی مثل اتحادیه ی اروپا که حاکمیت در آن آهسته آهسته از دست دولتهای دارای حاکمیت ملّی بیرون می رود. شاید حتی مناطقی مثل ایرلند شمالی که چند دولت در آن شریک باشند.
بارتولت:
بزرگترین خطر درازمدتی که امنیّت ایالات متحد امریکا را تهدید می کند چیست؟
وان کرولد:
مکزیک، چون مکزیک نزدیک امریکاست. ممکن است در صورت وقوع جنگ داخلی در مکزیک، عده ی زیادی از پناه جویان مکزیکی از مرز بگذرند و به امریکا بروند و آنجا مسلح شوند و به دیگران بپیوندند وشروع به مداخله در جنگ داخلی کشورشان کنند. قسمت جنوبی ایالات متحد ممکن است از کنترل خارج شود.
بارتولت:
شما احتمال جنگ هسته ای بین دولتها را رد می کنید. آیا می شود سناریویی در آینده تصور کرد که تروریستها از سلاح هسته ای استفاده کنند؟
وان کرولد:
به نظر من، این هم بخشی از سناریویی است که درباره ی آن صحبت می کردیم. فرض کنید خطر اصلی اتمی در آینده از ناحیه ی سازمانهای تروریستی باشد، نه از ناحیه ی دولتها. خوب، در این صورت، دولتها باید با اینهمه تانک و هواپیما و زیردریایی و کشتی جنگی چه کنند؟ همه ی آن سلاحها حتی از امروز هم بی مصرف تر خواهند شد، تصدیق نمی کنید؟ و این، به عقیده ی من، میخ دیگری است که بر تابوت دولتها و ارتشهای منظم کوبیده می شود. منتها ارتشهای منظم نمی خواهند چنین چیزی را باور کنند.
بارتولت:
آیا این عاقبت همان سناریوی روز محشر است؟
وان کرولد:
به هیچ وجه. از بعضی جهات، بسیاری امیدها هست. تنها چیزی که احتمالش دیده نمی شود جنگ جهانی ِسوم است. درست است، جنگ خواهد بود، بی نظمی و اغتشاش خواهد بود، کشته خواهد بود. ولی جنگ جهانی دیگری با شصت میلیون کشته نخواهد بود. پس، از این نظر، جای امیدواری هست. چیز دیگری که احتمالش دیده نمی شود [اردوگاه مرگ دیگری مانند] آوشویتس است، چون باید دولتی باشد تا به جایی مثل آوشویتس سازمان بدهد. کشتار یهودیها محتاج بوروکراسی و مدیریت بود. تاریخ نشان نمی دهد که چنین کاری از عهده ی هیچ سازمانی غیر از دولتها برآمده باشد.
بارتولت:
پس استراتژیستهای نظامی حالا باید چه کنند تا آمادگی به وجود بیاورند؟
وان کرولد:
باید رضایت بدهند که مبدل به پلیس بشوند- که اغلبشان رضایت نمی دهند.

دولت در برابر دیگران

* جمع کمکهای خارجی پنج کشور امریکا، ژاپن، آلمان، فرانسه، و بریتانیا به کشورهای دیگر در سال 1993: 38/8 میلیارد دلار.
* جمع سرمایه گذاریهای بخش خصوصی پنج کشور یاد شده در کشورهای دیگر در سال 1993 : 1533/8 میلیارد دلار
* کل دارایی ده شرکت چند ملیّتی جهان که از همه بزرگتر بوده اند در سال 1993 : 1230/5 میلیارد دلار. از این مقدار 803/8 میلیارد دلار متعلّق به پنج شرکت امریکاییِ جنرال الکتریک، فورد، جنرال موتورز، اِگزان، آی، بی.ام. است.
* تعداد شرکتهای چند ملیتی در دهه ی 1960: 7000؛ اکنون : 37000. این شرکتها در سال 1992 جمعاً 5800 میلیارد دلار صادرات داشته اند و در پنج سال گذشته 2100 میلیارد دلار در کشورهای دیگر سرمایه گذاری ثابت کرده اند.
دولتهای غربی به طور روزافزون از این شرکتها تقاضا می کنند که وظایفی را که خود نمی توانند به نحو شایسته انجام دهند آنها به دوش بگیرند.
نیوزویک، 26 ژوئن 1995

پی نوشت ها :

1- Karl von Clausewitz.
2- Vom Kriege.
3- Otto von Bismarck.
4- Jeffrey Bartholet.
5- Martin van Creveld.
6- NAFTA. مخفف «قرارداد بازرگانی آزاد امریکای شمالی»، بین کانادا و ایالات متحد و مکزیک. (مترجم)

منبع :فولادوند، عزت الله، (1377) خرد در سیاست، تهران: طرح نو

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.