با شروع جنگ جهانی دوم او به آمریکا رفت و در دانشگاههای متعددی به کار تحقیق و تدریس پرداخته و آثار زیادی از خود به جای گذاشت. کتاب معروف دیگر او «تاریخ تاریخ نگاری در اسلام » است که در سال ۱۹۵۲ به چاپ رسید و پس از آن بارها تجدید چاپ گردید.
نوشته حاضر برداشتی کلی از نظریه این مورخ شهیر در خصوص انواع تاریخ نگاری محلی در اسلام می باشد:
یکی از راههای مهم بیان توانائیها و اگاهی های گروهی پرداختن به تاریخ نگاری محلی می باشد که همیشه و در همه ادوار تاریخی مورد نظر مورخان بوده است. همه مردمی که در یک سرزمین زندگی می کنند ، ارتباط قوی و مستحکمی را که میان انسان و زادگاهش موجود می باشد درک کرده و در صدد بیان آن به شیوه های گوناگون می باشند.در این میان مردمی که در قلمرو اسلام سکنی داشته اند ، این وابستگی و تعلق را به شکل عمیقتر احساس نموده و بیان کرده اند.
البته با کمی اطلاع از مبانی دینی اسلام شاید پاسخ این سوال چندان مشکل نباشد که چرا ریشه های چنین تعلقی بین انسان و محل تولدش در بین مسلمانان از عمق بیشتری برخوردار است. شاید بتوان گفت که آنچه در بادی امر انگیزه ای قوی برای تاریخ نویسی محلی در بین مسلمانان ایجاد می کرد ، از آموزه های دینی و فقهی ناشی می شد که دوستی و عشق به وطن و زادگاه را جزئی از ایمان می دانست. این انگیزه ها تا حدی از شدت و قوت برخوردار بود که گروهی از مورخان اسلامی عدم وجود تاریخچه محلی را به نوعی باعث شرمساری دانسته و معتقد بودند ، مورخی که به تاریخ دیگر کشورها می پردازد نباید از تاریخ کشور و موطن خود غافل باشد.
شروع به امر محلی نگاری کاری دشوار بود. گرچه در ابتدای امر محلی نگاران سعی در الگو برداری از نخستین کارهای انجام شده در این زمینه داشتند ولی عملا در برداشتهای بعدی شاهد تنوع فراوان در نوع کارهای انجام شده بودیم . شاید دلیل این تنوع ناشی از ماهیت کار بود ،بدان معنی که نوع کار عملا آزادی عمل گسترده ای را در اختیار مورخ قرار می داد که بدین وسیله می توانستند تنوع شکلی و محتوایی گسترده ای را عرضه دارند.
اگر معتقد به دسته بندی در تاریخ نگاری محلی اسلامی باشیم با در نظر گرفتن الگوها و طرحهای مختلف ناشی از همان موارد ذکر شده ، به سختی می توان دو نوع عمده از محلی نگاری را ذکر نمود
۱) تاریخ نگاری محلی دنیوی:
این نوع تاریخ نگاری همانگونه که از اسمش پیداست ،گرچه نمی توان به بیان قاطع گفت ، ولی چندان ارتباطی با مبانی دینی نداشته و بیشتر منبعث از علایق گروهی و فردی مورخان به زادگاهشان بوده است.سابقه این روش تاریخ نگاری به قبل از ظهور اسلام بر می گشت و خواستگاه آن عمدا قلمرو امپراطوری روم و سوریه کنونی بود.
همانگونه که گفتیم این نوع تاریخ نگاری محلی دنیوی نمی توانست ارتباط محتوایی قوی با تاریخ نگاری اسلامی داشته باشد. علاوه بر مسئله عنوان شده در بالا ، مطلع تاریخ نگاری اسلامی بیشتر در نواحی بین النهرین بوده و شکل و محتوای آن به نوعی ناشی از تاریخ نگاری کلی است که در این مکان وجود داشته است . جالب اینکه این قالب بعدها دچار تطورات فراوان شده و در طی مراحل رشد و بالندگی با اندیشه های فرهنگی و ناحیه ای آمیخته گشت.
۲) تاریخ نگاری محلی دینی:
اینگونه تاریخ نگاری محلی بیشتر از الهیات متاثر بوده و جنبه دنیوی در آن کمرنگتر از نوع قبل بود. گرچه این قالب که در داخل خود دسته بندی های مختلف داشت ، آب و رنگ تاریخ نگاری محلی دنیوی را نداشت ، ولی کاملا هم خشک و یکجانبه نبود.از مهمترین این تواریخ می توان به تاریخ مکه از ازرقی و کتابی دیگر تحت همین عنوان از فاکهی اشاره کرد.گر چه نام این کتابها تاریخ نبوده و اکثر مطالب و داستانهای ذکر شده در محتوای آنها در خصوص تقدس شهر مکه بود ، ولی در خلال آن اشاره به مکانهای مقدس و موضع نگاری شهر و اطراف آن هم شده بود. البته منظور اصلی از نوشته چنین کتابهایی که از نظر ما تاریخ محلی دینی نام دارد بیشتر برانگیختن مردم به زیارت اماکن مقدسه و به نوعی راهنمایی زایرین و نوعی تبلیغ آن شهر مقدس بود.
سوای تاریخ مکه و مدینه ، تاریخ نگاری محلی دینی از ویژه گیهای خاص دیگری هم برخوردار بود. در این گونه کتابها پس از مقدمه ای که به جهت شناساندن موقعیتها و مواضع محلی ، نگاشته می شد، به دنبال آن صورت اسامی مردان و زنان متولد و ساکن آن مکانها و یا کسانی که به طریقی با آن نقاط رابطه داشتند، می آمد. در اصل کسانی که نام آنها در این نوع کتابها می آمد ، می بایست در زمره علمای دین باشند ولی چندی بعد نام اکثر دانشمندان ،ادیبان،سیاستمداران و حتی برخی از تاجران ثروتمند نیز در آن جای گرفت.
اشتغال به این نوع تاریخ نگاری یک ضرورت دیگر هم داشت و آن لزوم حفاظت بیشتر در برابر بدعتها و احادیث ساختگی و حفظ دقیق موطن راویان احادیث بود. این ضرورت آخربه نوعی باعث ایجاد نوعی رقابت سیاسی در بین مراکز و مدارس دینی شهرهای متعدد امپراطوری اسلام که راویان احادیث در آنها مستقر شده بودند شد.این امر بیشتر از نظر سیاسی ، و نه آنگونه که عموما تصور میشود به اقتضای مسائل روحانی، باعث نوعی چشم و هم چشمی در بین مدارس و گاها بیان مطالبی خالی از واقعیت از طرف طرفداران این حوزه ها شد.
منبع: آفتاب http://www.aftabir.com