بهترین شیوه ی مناجات

سخن گفتن، از ویژگی های انسان است. انسان در مقام ارتباط برقرار کردن با دیگران، نیازمند امکانات، فنون، صناعات و ابزارهایی است که خداوند در وجود وی قرار داده است. یکی از آن امکانات، فن سخنوری است. سخن گفتن...
شنبه، 4 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بهترین شیوه ی مناجات
 بهترین شیوه ی مناجات

 

نویسنده:آیت الله محمدتقی مصباح یزدی




 

سخن گفتن، از ویژگی های انسان است. انسان در مقام ارتباط برقرار کردن با دیگران، نیازمند امکانات، فنون، صناعات و ابزارهایی است که خداوند در وجود وی قرار داده است. یکی از آن امکانات، فن سخنوری است. سخن گفتن در افراد و گروه های مختلف انسانی بسیار متفاوت و متنوع است. در عین حال، صناعات و گوناگونی در انواع بیان ها و سخن گفتن ها، مانند «برهان»، «جدل»، «شعر»، «خطابه» و ...، تنوع آن را بیشتر کرده است. هر کدام از این شیوه ها و صناعات سخنوری دارای شرایط و اقتضائاتی است که هرچه بیشتر مراعات شود، آثار و برکات بیشتری دارد و انسان را بهتر در رسیدن به هدفش یاری خواهد داد.
مثلاً «برهان»، از انواع شیوه ها و صناعات سخنوری انسان است، این فن در مقام بحث، استدلال، و اثبات حجت در علوم عقلی به کار می رود. بحث در علوم عقلی جز با برهان و روش های شبیه آن پذیرفتنی نیست. در قرآن کریم نیز در موارد متعددی از این شیوه استفاده شده شده و برای اثبات حقایقی، اقامه ی برهان شده است. مثلاً در مقام اثبات وجود خدا، اثبات خالقیت، قدرت مطلقه، علم و دیگر اسما و صفات الهی، اقامه ی برهان لازم است. تمام نویسندگان متون علوم عقلی، از جمله متون فلسفی و کلامی، از این شیوه صناعت سخنوری بهره برده اند.
نوع دیگری از شیوه ها و صناعات سخنوری، «جدل» است. هدف از کاربرد این صنعت، مغلوب ساختن طرف بحث است. در جدل، با مبانی طرف مقابل به جنگ او می روند و او را قانع می کنند. مثلاً در قرآن کریم، خداوند، رفتار غلط زنده به گور کردن دختران را به شدت محکوم و نکوهش می کنند و حالات زشت و ناپسندشان را این گونه توصیف می کند: وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ کَظِیمٌ‌ * یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ؛ (1) «وقتی به فردی خبر می دادند که صاحب فرزند دختر شده ای، از شدت ناراحتی و احساس شرمندگی، رنگ از رخسارش می پرید و صورتش سیاه می شد. به خاطر دختردار شدن از شدت خجالت از مردم فرار می کرد».
خداوند این اخلاق و رفتار زشت و ناپسند آنها را نکوهش و محکوم کرده است. در سوره ی مبارکه ی صافّات، ضمن محکوم کردن اعتقاد غلط آنها به فرزنددار بودن خداوند،‌(2) از همین اعتقاد نادرستشان علیه آنها چنین استفاده کرده است: فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّکَ الْبَنَاتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ‌؛ (3) «ای پیامبر، از آنها بپرس آیا شما برای خداوند، فرزندانی دختر، و برای خویش، فرزندانی از جنس پسر قایلند؟»
همچنین در سوره ی مبارکه ی نجم، با اشاره به همین حقیقت می فرماید: أَ لَکُمُ الذَّکَرُ وَ لَهُ الْأُنْثَى‌ * تِلْکَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزَى‌؛ (4) «آیا صاحب فرزند پسر و خداوند صاحب فرزند دختر باشد؟ این، تقسیمی ناعادلانه است».
یعنی اگر به اعتقاد شما، فرزند دختر بد است و شما پسر را بر دختر ترجیح می دهید، پس چرا برای خدا دختر قایل هستید؟ این شیوه ی سخن گفتن، همان جدل و محکوم کردن طرف مقابل بر اساس منطق خودش است. هدف از استفاده کردن از این فن آن است تا طرف به اشتباه خود و غلط بودن مبنایش واقف شود.
«مناجات» نیز از جمله فنون سخن گفتن است. مناجات با خداوند نوعی سخن گفتن با اوست و البته چون دیگر فنون و صناعات دارای شرایط و اقتضائاتی ویژه ی خود است که هرچه بیشتر مراعات شود، برکات آن بیشتر نصیب مناجات کننده خواهد شد. به همین جهت انسان باید توجه داشته باشد که طرف مناجات، دعا و تقاضای او موجودی است که قادر مطلق و بخشنده ی بی انتهاست. پس شرط عقل است که انسان با همتی بلند به رحمت واسعه ی الهی نگاه کند. معرفت انسان به خداوند باید به گونه ای باشد که معتقد باشد درخواست های زیاد و اجابت آن توسط خداوند باعث نقص و کمبود در خزانه ی الهی نمی شود. مثلاً از خداوند بخواهیم تا در هر صورت، ما را از آتش نجات بخشد و در اعلا مراتب بهشت جای دهد و بهترین نعمت های خود را نصیبمان فرماید. چنین دعاها و درخواست هایی اگر با قصد جدی انشا و ادا شود، نشانه ی همت بلند و معرفت صحیح به رحمت واسعه ی الهی است. (5) لازم است تا به کسانی که به این درجه از معرفت و شناخت رسیده اند، تبریک گفت و به حال آنها غبطه خورد.
به همین جهت، نگاه به محدودیت و نقص خود و قیاس خداوند به خود، خطایی آشکار است که البته ممکن است بسیاری از امثال ما گرفتار چنین معرفت ناقصی نسبت به خداوند باشیم و نتوانیم با قصدی جدی چنین دعایی را انشا کنیم. در این صورت، همان قرائت های معمولی نیز مفید است و نباید ترک شود. مثلاً بسیاری از بندگان خدا نخواهند توانست چون حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به خداوند بگویند: فَهَبْنی یا اِلَهی وَ سَیِّدی صَبَرْتُ عَلَی عَذَابِکَ فَکَیْفَ أصْبِرُ عَلَی فِراقِکَ وَ هَبْنِی صَبَرْتُ عَلَی حَرِّ نارِکَ فَکَیْفَ أصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ اِلَی کرَامَتِکَ؟(6)
اساساً «فراق از خداوند» برای آنها مفهوم نیست و درک درستی از آن ندارند. سختی و مشقت آن برایشان مطرح نیست. بنابراین، امثال ما وقتی این فقره از دعای کمیل را قرائت می کنیم، نمی توانیم چون آن حضرت قصد انشا داشته باشیم. اقتضای همه ی مناجات ها و درخواست ها از خداوند این است که چون مسبوق به درجه ای از معرفت و شناخت نسبت به خداوند و کیفیت ارتباط انسان با اوست، هرچه معرفت، بالاتر و ایمان، یقینی تر باشد، سطح این مناجات ها و مطالبات نیز بالاتر و دقیق تر است.
مناجات انواع مختلفی دارد. یکی از انواع آن، مناجات در مقام «استرحام» است. در این مقام، انسان به گونه ای خاص با خداوند متعال سخن می گوید، مفهومی را تصور می کند، واژگان خاصی را به کار می برد، سخنش را با گریه و ناله همراه می کند تا با قیاس به حال خود به خیال خود، خداوند را سر لطف آورد، رحمت خدا جوشش کند و از رحمت الهی، بهره مند شود.
وقتی بنده ای در پیشگاه با عظمت الهی عرضه می دارد: پروردگارا، من که طاقت حتی یک درد جزئی در جسمم یا یک بلای ساده دنیوی را ندارم و نمی توانم تحمل کنم، پس چگونه در مقابل آتش جهنم که خشم تو آن را برافروخته است، تحمل کنم؟ او در چنین حالتی، در مقام «مناجات استرحام» است، نه استدلال منطقی و عقلی. اگر در مقام یک بحث استدلالی بود، سؤالش پاسخ روشنی داشت. مثلاً به او پاسخ داده می شد: این عذاب های ناشی از غضب الهی، نتیجه ی اعمال خودت، بلکه خود اعمالت است. وقتی بنده در مقام مناجات، آن هم از نوع استرحام باشد، به یقین، خداوند متعال نیز با وی چنین برخورد استدلالی و منطقی نخواهد کرد. ما در مقام کاربرد چنین شیوه ای در جست و جوی پاسخ منطقی نیستیم، بلکه قصد ما آن است تا به خیال خود، عواطف را تحریک کنیم و خداوند را بر سر رحم بیاوریم. اساساً خداوند نیز چنین شیوه ای را از بنده اش می پذیرد؛ چرا که لازمه ی این شیوه سخن گفتن و استرحام، حالت شکستگی، کوچکی و تضرع در برابر خداوند است. این حالات و این گونه سخن گفتن با خداوند نشان دهنده ی آگاهی بنده از بیچارگی و درماندگی خویش است و این افتادگی، فیض الهی را برای بنده در پی خواهد داشت.
نوع دیگر مناجات، «مناجات دلال» است. در این گونه مناجات ها، شخص در مقام مناجات در برابر خداوند متعال، لحنی همراه با «ناز و دلال» دارد. حضرت مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام در فقراتی از مناجات شعبانیه به پیشگاه باعظمت ربوبی چنین عرضه می دارد:
اِلَهِی إِنْ اَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ، وَ اِنْ اَخَذْتَنِی بِذُونُوبی أخَذتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ و اِنْ أدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَها أَنَّی أَحِبُّکَ؛ (7) پروردگارا، اگر بهانه ی تو در عذابم، جرم و خطای من باشد، من عفو و گذشت تو را بهانه ی آزادی ام می دانم و اگر بهانه ی گرفتاری ام را گناهم بدانی، من نیز بخشش تو را بهانه خواهم کرد و اگر مرا نبخشی و به آتشم افکنی، به همه ی جهنمیان خواهم گفت که من او را دوست داشتم و او دوستش را به جهنم آورده است.
این تعابیر نشان دهنده ی احساس نزدیکی فوق العاده ی مناجات کننده با خداوند است. گویی بنده در این مقام انتظار دارد تا از خداوند جواب بشنود که «نه، چنین کاری نکن. اگر چنین کنی آزادت می کنم. در آتش نمی سوزانمت و ...». این شیوه ی سخن گفتن، مناجات با لحن دلال است. در این مقام، برهانی بودن، منطبق بودن با مباحث کلامی و فلسفی و امثال این مباحث، انتظارات بیهوده ای است.
بسیاری از دعاها و درخواست ها از خداوند از این سنخ است. همه می دانیم که خداوند تمام مریض ها را شفا نخواهد داد. همه ی فقرا را ثروتمند نخواهد ساخت. همه ی گرسنگان را سیر نخواهد کرد. اساساً اقتضای حکمت خداوند، گرفتاری و ابتلای برخی بندگان مؤمن و غیر مؤمن به انواع بلاها از جمله فقر، بیماری، گرسنگی و ... است. در عین حال، در مقام مناجات و دعا از خداوند درخواست داریم که: اللّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقیر؛ اللِّهُمَّ أشْبِعْ کُلَّ جائِع، اللّهمَّ اشْفِ کُلَّ مَریض.
پیام این درخواست عام و جامع این است: خداوندا، من نسبت به هیچ کس سوء ظن ندارم. پروردگارا، تو به من عاطفه دادی که خیر همه ی بندگانت را بخواهم. حال از تو می خواهم که همه ی بیماران را شفا بدهی. البته همه ی اینها در دایره ی مصلحت توست.

پی‌نوشت‌ها:

1. نحل(16)، 58-59.
2. فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّکَ الْبَنَاتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ‌ * أَمْ خَلَقْنَا الْمَلاَئِکَةَ إِنَاثاً وَ هُمْ شَاهِدُونَ‌ * أَلاَ إِنَّهُمْ مِنْ إِفْکِهِمْ لَیَقُولُونَ‌ * وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ‌ * أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِینَ‌ * مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ‌(صافات، 149-154).
3. صافات(37)، 149.
4. نجم(53)، 21-22.
5. در این ارتباط، بعضی افراد همت های بسیار بلندی دارند و دعاهای خیلی شیرین و جالبی می کنند. مثلاً جناب آقای قرائتی گاه در آخر سخنرانی هاشان چنین دعا می کردند که: خدایا از ابتدای آفرینش حضرت آدم علیه السلام تا پایان خلقت، هرچه به بندگان خوبت داده ای و خواهی داد، به ما هم بده! یا گفته می شود که هرچه گفتیم یا هر چه به صلاح ماست و به فکر ما هم نمی رسد، به ما عطا فرما. این نوع دعا کردن ها نشانه ی شناخت درستی است به خداوند و لطف و کرم بی انتهای او که نسبت به بندگانش دارند.
6. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج98، ص 169؛ مفاتیح الجنان، دعای حضرت خضر، معروف به دعای کمیل.
7. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج91، ص 98؛ مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.

منبع مقاله: مصباح یزدی، محمدتقی، (1391)، صهبای حضور(شرح دعای چهل و چهارم صحیفه ی سجادیه)، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله علیه، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط